جمع بندی استفاده ابزاری از زنان در قرآن!

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استفاده ابزاری از زنان در قرآن!

همیشه اسلامگرایان ، فرهنگ غرب را متهم به استفاده ابزاری از زنان برای تبلیغات می کنند.
نمی دانم پس چرا در دین اسلام و کتاب قرآن برای تبلیغ بهشت همواره از زنان استفاده می شود؟ با اصطلاحاتی همچون،حوریان جوان ، حوریان همیشه باکره، حوریان سیه چشم و...
آیا این سوء استفاده ابزاری از زنان نیست؟

منبع: مهرداد آیزیدی

کارشناس بحث : عمار


با سلام

اسلام براي جهاني ديگر كه قوانيني متفاوت از این دنیا دارد فرموده که در بهشت همه چیز مهیاست از جمله لذات جسمانی اما در آخر هم فرمود ورضوان خداوند اکبر است اما غربیان در همین دنیا زن را وسیله تجارت و ارضا شهوت قرار داده اند ومنتهای استفاده را از وی برده و در آخر هم در حد یک کالا اورا بها میدهند .

ضمنا اسلام فقط از زن استفاده نکرده از مرد و باغ ونهر و میوه و گوشت هم استفاده ابزاری کرده است .

خیر البریه;262841 نوشت:

با سلام

اسلام براي جهاني ديگر كه قوانيني متفاوت از این دنیا دارد فرموده که در بهشت همه چیز مهیاست از جمله لذات جسمانی اما در آخر هم فرمود ورضوان خداوند اکبر است اما غربیان در همین دنیا زن را وسیله تجارت و ارضا شهوت قرار داده اند ومنتهای استفاده را از وی برده و در آخر هم در حد یک کالا اورا بها میدهند .

ضمنا اسلام فقط از زن استفاده نکرده از مرد و باغ ونهر و میوه و گوشت هم استفاده ابزاری کرده است .

لطفا در صورت تمایل نمونه ای از استفاده ابزاری اسلام و قرآن را از مرد بیان کنید...

با تشکر...

☀ مهدی ☀;262860 نوشت:
لطفا در صورت تمایل نمونه ای از استفاده ابزاری اسلام و قرآن را از مرد بیان کنید... با تشکر...



با سلام

{وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَّنثُوراً }الإنسان19


{وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ }الطور24

☀ مهدی ☀;262820 نوشت:
مهدی جان

تعیین جنیست برای حوری و امثال اینها تنها در تفسیر و توضیح
اونهم برای توجیه و درک بهتر صورت میگیره

مثال تعیین جنسیت برای خداوند تبارک و تعالی ؟؟؟ ,که کاریست اشتباه !!!!

پس شکل و شمایل و جنسیت حوری تصور ذهنی منو و شما یا اکثر مردم ماست
و ربطی به اسلام و خدا و کلام خدا نداره !

که همه اش فقط یک اصطلاح هست و به دور از حقیقت
نه فقط ایران و اسلام و عرب بلکه همه ی دنیا خیلی از زیباییها رو به خانم ها نسبت میدن ! گل ! خورشید ! ماه ! ستاره ! دریا ! صحرا ! فرشته ! اسمان !
و خیلی از زشتیها رو به اقایان ! اقا دزده ! اقا خرسه ! اقا گرگه و ...

حتما چون اون زمان عرب های جاهلیت مدام از پیامبر در این باره میپرسیدند و خدا هم مدام در اینباره آیه نازل کرده!

پس این برمیگرده به تفکر خود انسانها!

اگر انسانها با عنکبوت حال میکردن خب خدا هم تو قران به انسانها در بهشت وعده به عنکبوت میداد! و میگفت عنکبوت های قشنگ برایتان آماده کرده ایم!:moteajeb:

[="Teal"]

Mohammad2db;263000 نوشت:
خیلی از زشتیها رو به اقایان ! اقا دزده ! اقا خرسه ! اقا گرگه و ...

عجب حقیقتی رو آشکار کردی! ینی ما انیقدر زنشتیم؟:khoshgel:[/]

asad;263044 نوشت:
حتما چون اون زمان عرب های جاهلیت مدام از پیامبر در این باره میپرسیدند و خدا هم مدام در اینباره آیه نازل کرده!

پس این برمیگرده به تفکر خود انسانها!

اگر انسانها با عنکبوت حال میکردن خب خدا هم تو قران به انسانها در بهشت وعده به عنکبوت میداد! و میگفت عنکبوت های قشنگ برایتان آماده کرده ایم!:moteajeb:

هوالقادر

نه
برای اینکه در این امر ! زیاده روی میکردن ! شهوترانی !!!!
چندین صده گذشته هنوز هستند مردمی که حیوان پرستی میکنند !! حیوان ازاری که جای خود داره !!!

از کسی که خشت و سنگ رو به جای خالق پرستش کنه بیشتر ازین انتظار دارید ؟ بعید نبوده که حیوان آزاری هم داشته باشه و با موجودات پست پستی کنه !!


خدا هم میگه کنترل کنید ! تا اون دنیا هم اون چیزی که دوست داشتید و دارید داشته باشید !!!

البته تا حدودی دلیل وجود زن و مرد در غریزه انسان ثبت شده و مطمعنا انسان بدون اگاهی از دلیل وجود جنسیت زن و مرد به سمت حیوان و موجودات پست و غیر همنوع نمی ره !!!

مگر اینکه در تسخیر یا تحت تاثیر موجودات پست شر باشه !!

ضمنا صریحا عرض کنم
منکر وجود حوری در بهشت نیستم !

اما با جنگ و بحث زیادی در مورد جنسیت نادیده ها و سو استفاده از تفاسیر عزیزانی که قصد روشنگری داشتند مخالفم !

با سلام و عرض ادب
مطابق با وعده الهی، بهشت هم دارای جاذبه های روحانی و هم جسمانی است و انسان هایی که در سرای آخرت مستحق پاداش اند، هر کدام فراخور شأن خودشان وارد منازل بهشتی می شوند تا از درجات روحانی و جسمانی آن بهره مند شوند.

و اما این که می بینیم در بسیاری از آیات الهی برای ترغیب مردم به عبادت و اطاعت، از پاداش های جسمانی پر جاذبه و حتی گاهی با عبارت های صریح سخن به میان آمده است، شاید به این دلیل باشد که بیشتر مردم از دنیای دیگر انتظار دیدن همین دنیا، اما در شکل کامل شده و فنا ناپذیرش و در مقابل اطاعت خدای متعال، توقع پاداش را دارند آن هم پاداش هایی در قالب تصورات این جهان. این گونه عبادت ها چون تجارت تاجران است که در روایتی از مولای متقیان توصیف شده اند، اینان با عبادت شان تجارت کرده در ازای تحویل کالای عبادت، بهشتی را می طلبند که در تصورشان پر جاذبه و مشحون از لذایذ جسمانی است. هم چنان که توصیف آن در گونه های مختلف در قرآن ضمن آیات بسیار بیان شده است و البته عیبی هم بر ایشان نیست.

این افراد حتی ممکن است یک لحظه هم به بهشت روحانی و معنوی فکر نکنند و اگر از ترس عذاب الهی از لذت های مادی و جنسی و جسمی ممنوعه دست می کشند به این فکر هستند که بهتر از آن را در سرای دیگر به دست خواهند آورد. روی این حساب است که خدای متعال با بهترین الفاظ، هم به صورت کنایه و هم آشکار به این افراد بشارت و وعده های این چنینی داده است و اگر هم گاهی از توصیف های به ظاهر عریان استفاده شده است، صرفا برای جذب مشتری و ایجاد رغبت برای خرید متاعی است که در سرای دیگر کاملا در اختیار بوده و بر خلاف دنیا، رسیدن به آن هیچ گونه تبعات فساد و اختلاف بر انگیز ندارد.

البته مقصود خدای متعال از بیان چنین اوصافی از نعمت های بهشتی بیشتر به این دلیل است که می خواهد هشدار دهد نعمت های دنیا هم فانی اند و هم در بعضی از موارد ملازم با فساد به طور مثال در این دنیا انسان نسبت به داشتن متاع دلخواه خود از هر نوع و جنسی دچار محدودیت است و ممکن است هر آنچه در طلب اش باشد بدان دست نیازد و وسوسه و اقدام برای رسیدن به مواردی که خصوصا منع شرعی دارد، علاوه بر مجازات الهی، در همین دنیا هم عوارض ناخوشایندی خواهد داشت. به همین دلیل خدای متعال به انسان ها وعده داده است در این دنیا تقوای الهی را پیشه کار و عمل خود قرار دهند تا در آن دنیا به نعمت هایی برسند که قابل قیاس با نعمت های دنیا نیست و از جمله این نعمت ها همسران بهشتی اند و جاذبه چنین نعمت هایی به توصیف شان با بهترین تعبیر ها است.
ادامه دارد...


علاوه بر این، ترس از نزدیکی به مسائل ممنوعه در این دنیا چنان در روح و جان مسلمانان رسوخ کرده که شاید حتی وعده های بی پرده بهشتی از مسایل جنسی و نیز توصیفات مربوط به همسران بهشتی، امری عجیب و مورد سوال قرار خواهد گرفت که چگونه است در این دنیا ذکر بعضی از مسایل به صورت آشکار نزد عرف و عقلا زشت و قبیح بوده، اما در سرای دیگر این مسایل همراه با توصیفات بی پرده جزء وعده های بهشتی برای بهشتیان است! پس این ترس و پرهیز است که جاذبه های این دنیا نزد ما نمود دیگری پیدا کرده و در قالب ناموسی پوشیده محدود شده است، اما همین جاذبه ها در بهشت جزء بهترین نعمت و لذت های جسمانی اند و نمی توان در مورد واژه ای توصیف کرد مگر توصیفی که مربوط به خود واژه است.مثلا زن مظهر دل بری و زیبایی است و توصیف این موجود لطیف به بهترین وجه در سرای دیگر و وعده دست یابی به آن آرزوی پرهیزکاران است.
در هر صورت یکی از پر جاذبه ترین نعمت های بهشت،همسران بهشتی اند که با عنوان حور العین و نیز همسرانی که در دنیا با آنان زندگی کرده اند، در شکلی زیبا تر معرفی شده اند و قرآن با بیان سحر انگیزش بهترین توصیفات را نسبت به این جاذبه ها ضمن پرهیز از هر گونه محلی برای سوء استفاده از الفاظ بیان کرده است. توصیفاتی چون حور العین در آیه شریفه " كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ"(سوره دخان، آیه 54) اين چنين ‏اند بهشتيان و آن ها را با "حور العين" تزويج مى ‏كنيم!
و "وَ كَواعِبَ أَتْراباً (سوره نبأ،آیه 33) و دختران زيباى دل ربا كه همه در خوبى و جوانى مانند يكديگرند و "فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً"(سوره واقعه، آیه 36) و هميشه آن زنان را با كره گردانيده‏ايم و ...بیان شده است.
مثلا واژه "حور العین" به معناى زنى است كه داراى چشمانى سياه چون چشم آهو باشد. و كلمه" عين" جمع كلمه" عيناء" يعنى درشت چشم است(1) و کجای این توصیف نا هنجار بوده و جای سوال دارد؟ این یک توصیف کاملا طبیعی و جذاب است.
اما جدای از کلمه حور العین، لزومی ندارد کلماتی چون "ابکار"، "کواعب" و "اتراب" به همان معانی که در بعضی از ترجمه های صریح و مطابق با فهم عرفی تداعی می شود،استعمال شود، بلکه می تواند در معنای اصلی خود که معانی کاملا پوشیده و محفوظ است به کار رود، چنان که در بعضی از روایات و تفاسیر بیان شده است.
نوشته اند:
جمله" كَواعِبَ أَتْراباً" به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشت اند، و در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) در معناى جمله" إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً" بیان شده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى" كَواعِبَ أَتْراباً" فرمود: يعنى دختر نورس(2)
و در تفسیر"فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً" نوشته اند:
ما آن ها را همگى بكر قرار داديم، و شايد اين وصف هميشه براى آن ها باقى باشد، چنان كه بسيارى از مفسران به آن تصريح كرده‏اند و در روايات نيز به آن اشاره شده، يعنى با آميزش، وضع آن ها دگرگون نمى‏شود.(3)
اگر قرار باشد وسوسه شبهه هم چنان در ذهن ما از بعضی تعبیرها باقی باشد، پس به تفاوت تفسیر ها و تعبیر ها دقت کنیم تا جای سوال و شبهه ای باقی نماند.
در پایان یک نکته دیگر می تواند مد نظر قرار گیرد که نوع واژگان در همه زبان ها دارای معنای اصلی اند،اما بعضی از آن ها به تدریج معنای اصطلاحی و حتی عرفی به خود گرفته در مکالمات و مفاهمات عامه کار می روند و چه بسا استعمال اصطلاحی و عرفی آن بر معنای اصلی سبقت می گیرد تا آن جا که معنای اصلی به کلی فراموش می شود، این گونه استعمال و بیان، استعمال و بیان کنایی و یا استعاره ای است که در استعمال عرفی از معنای اصلی اش جدا شده معنای دیگری به نحو شایع جایگزین آن می شود. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به طور مثال بکارت به معنای تازه و بکر بودن است، اما این واژه در مفاهمه عرفی اهل همان زبان و زبان های دیگر معنای خاص به خود را پیدا کرده است که البته بی مناسبت با معنای اصلی نیست، و یا فرج در عربی به معنای شکاف است. اما این واژه از معنای اصلی اش دور شده و به معنای خاص در مورد زن به کار می رود.

منابع:
1. طباطبایی محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج 18، ص 229.
2. همان، ج‏20، ص 286.
3. مکارم شیرازی ناصر،تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه،سال 1374 ه ش، چاپ اول، ج‏23، ص 224.

به نام خدا
به نظر من مشکل ما اینکه فقط روی جنبه های ظاهری آیات و احادیث قرآنی تمرکز می کنیم . معانی باطنی احادیث رو درک نمی کنیم . برای مثال چرا در دین اسلام انقدر تاکید بر روی نماز جماعت شده و ثواب آن را چندین برابر نماز انفرادی گفتند ؟! در اون زمان اعراب با زیردستان و بردگان خفت انگیز برخورد می کردند و فاصله طبقاتی بیداد می کرد اما در نماز جماعت همه ی مردم با هر شکل و شمایل و فاصله طبقاتی در یک صف می ایستند و همه مردم در یک جا قرار می گیرند و همانطور که خداوند تعالی فرمود که بهترین شما در نزد من با تقوی ترین شما است.
از نظر من دلیل اینکه قرآن در وصف بهشت از حوری و زنان زیبا و باکره استفاده کرده نشان از این بوده که به ما انسان ها چقدر ناسپاس و جاهل هستیم که برای پرستیدن خداوندی که وصف و بزرگی او در کلمه و واژگان قرار نمی گیرد نیز به فکر خواسته های نفسانی و شیطانی خودمان هستیم و به قول دوستان این یک نوع تجارت است.

mohammad2db;263088 نوشت:
از کسی که خشت و سنگ رو به جای خالق پرستش کنه بیشتر ازین انتظار دارید ؟ بعید نبوده که حیوان آزاری هم داشته باشه و با موجودات پست پستی کنه !!


حتی یک لحظه هم فکر نمیکنید مگر میشود یک انسانی پیدا شود که اینقدر جاهل باشد که چیزی را که خودش ساخته معتقدباشد که آن شی خالق اوست؟!!!
اگر مخلص به شما عرض کنم: از شما که اینقدر ساده اندیش هستید دیگر چه انتظاری هست؟!!!
یک لحظه بیاندیشید که اصلا همچین چیزی ممکن است؟؟؟!!!

ضمنا این آیات برای اعراب نیست ظاهرا برای کل بشریت و برای کل اعصار و قرون هست، بزرگوار نه اعراب! اگر آنگونه بود که ما با هم بحثی نداشتیم!

یک سوال ! یک گزاره چرا در یک حالت اخلاقی و در یک حالت غیر اخلاقی است؟! مثلا ارتباط با زنان زیبا (به صورتی که در قرآن وعده شده) در بهشت کاملا امری مقبول و همین کار در دنیا کاملا مذموم است؟؟!!

چگونه است که مورد فوق تحت قوانین دنیوی و اخروی دو حکم جداگانه دارد؟ مگر حقیقت نسبی است؟ مگر نه ا ینکه حقیقت مطلق است و باید چه در دنیا و چه آخرت یک ارزش را داشته باشد. مثلا عمل قرب الهی و کمال روحانی چه در دنیا و چه در آخرت هر دو عمل اخلاقی محسوب میشوند.

یه چی بگم؟
به نظرمن این اصلا ربطی به ""زن ""نداره و همچنین به استفاده ابزاری!!!
اولا حورالعین با زن بهشتی فرق داره
حورالعین موجودی کاملا متفاوت(هر چند که در بعضی موارد شبیه زن است)در نوع خلقت وهدف از خلقتش با زن است
حورالعین هم در هدف خلقت مانند مرغ است برای شما!!!

تعجب کردید؟

تعجب نکنید،
همانطور که خداوند مرغ را در این دنیا به تو اجازه داده سرش را ببری ونوش جان کنی،
حور العین را نیز خلق کرده تا تو لذت ببری(ونه تکلیفی ونه حتی پاداشی نه برای مرغ است ونه حورالعین)
آیا شما میگویید چرا خدا با مرغ اینچنین میکند؟ شاید فکرش را هم نکنی

********
باز هم میگویم حورالعین نه زن،زن موجودی است که از فرزندان آدم واز جنس حضرت آدم وحوا و از نوع بشر است اما حورالعین موجودی متفاوت است که فلسفه وجودیش فقط برای لذت مومنان در بهشت است (چون مردان زنان را دوست دارند شبیه زن آفریده شده)
همانگونه که به زنان نیز نعمت هایی داده

*******

به نظر بنده حورالعین جز این چیزی نیست،
منتها در دنیا نمیشد به بعضی دلایل این نعمت رو به شما بده،در آخرت میده
واصلا حورالعین موجودی است که در بهشت موجودیت پیدا میکنه،پس ربطی به زن نداره

شما برخی چیزها رو دوست داری وخدا هم همونا رو ویا مثالهایی شبیه اونها رو بهتون میگه
شاید حتی حورالعین زن هم نباشه، فقط چون زن زیباست تشبیهی انجام شده باشه

""""""البته این نظر شخصی است وبس"""""

اتفاقا خدا وند در بهشت لذت مساوی به زن و مرد هر دو داده(نه حورالعین، دقت کنید)
حورالعین هم مانند غلمان است
منتها چون مردان یکی از بهترین چیزهایی که به دوست دارند زن است، خداوند آنان را به صورت زن آفریده،
در ثانی حتی اگر هم زن دنیایی باشند باز هم استفاده ابزاری به نظرم معنایی ندارد
به دلیل .......(فعلا دلیلش رو نمیگم) اما وقتی ازدواج کردی خودت میفهمی که در مسائل زناشویی هر دو لذت میبرند ونه یکی(پس استفاده ابزاری از یکی معنا ندارد)

""""""البته این نظر شخصی است وبس"""""
***
والبته در آخر کار پرسیدن از کارشناسان مجرب بهتر است
****

سلام عليكم

آنچه كه خداوند براي شما باقي ميگذارد براي شما بهترين است ولي شما نميدانيد.

شهوت راني در دار دنيا از ابزار جدائي انسان از خالقش است كه شيطان بوسيله جلو دادن آن توسط اطباعش كساني را كه از روي غريزه چشمانشان و نتيجتا قلبهايشان را بدان ميدوزند بسوي خود جلب مينمايد.

وقتي پرهيزگاران
خود را از شان حيوان دور ميسازند و شاني كه خداونددر آئين اسلام برايشان تبئين كرده را مي پذيرند اطاعت از خداوند را در اختلاف بين خود و حيوان را با افكار و اعمالشان به نمايش ميگذارد.

آنها
به ياري خداوند به ماهيت انساني خود رجوع ميكنند و از فوايد چنين مرتبي بهه مند ميگردند

و اين در حالي است كه كساني كه غرق در شهوات ميشوند اشتهاي سيري نا پذيرشان آنها را به قهقراي ذلت كشانده و كار به جائي ميرسد كه ديگر چيزي آنها را سير نميكند
و در آنجا از بين ميروند.

اللهم اعطينا تقربك و بصيره القلب علي طريق هدايتك / آمين

و همانطوريكه اساتيد و دوستان تذكر دادند نگاه سطحي و بدون پرسش و تامل در آيات هرگز راه درستي براي فهم و درك صحيح آيات نيست.

اگر از حوري سخن گفته شده و كسي اين معني را ميخواهد درك كند بهتر است بپرسد قبل از اينكه نتيجه گيري و تصميم گيري كند و يا خداي ناكرده اهانت نمايد .

manmehdiam;264992 نوشت:
یک سوال ! یک گزاره چرا در یک حالت اخلاقی و در یک حالت غیر اخلاقی است؟! مثلا ارتباط با زنان زیبا (به صورتی که در قرآن وعده شده) در بهشت کاملا امری مقبول و همین کار در دنیا کاملا مذموم است؟؟!! چگونه است که مورد فوق تحت قوانین دنیوی و اخروی دو حکم جداگانه دارد؟ مگر حقیقت نسبی است؟ مگر نه ا ینکه حقیقت مطلق است و باید چه در دنیا و چه آخرت یک ارزش را داشته باشد. مثلا عمل قرب الهی و کمال روحانی چه در دنیا و چه در آخرت هر دو عمل اخلاقی محسوب میشوند.

کارشناسان عزیز و عزیزان نظری ندارند؟ این که شد یک بام و دو هوا! یک عمل چرا باید ارزش مطلق خیر یا شر در هر حال داشته باشد. بالاخره رابطه ج.ن.سی یک عمل ضداخلاقی یا شر است یا خیر؟!!!

aminaskari;266448 نوشت:
اتفاقا خدا وند در بهشت لذت مساوی به زن و مرد هر دو داده(نه حورالعین، دقت کنید) حورالعین هم مانند غلمان است

نخیر بزرگوار . غلمان نه آن است که شما پنداشته اید! غلمان پسربچه های زیبا رو یا همان غلام بچه های خوش بر و رو میباشد که آن نیز از برای مومنین است و نه برای مومنات!!

فاتح;266503 نوشت:
شهوت راني در دار دنيا از ابزار جدائي انسان از خالقش است كه شيطان بوسيله جلو دادن آن توسط اطباعش كساني را كه از روي غريزه چشمانشان و نتيجتا قلبهايشان را بدان ميدوزند بسوي خود جلب مينمايد.

میشه بفرمایید چرا همین شهوت رانی در آخرت باعث ضلال نمیشود و باعث جدایی انسان از خالقش نمیگردد و تازه خیلی هم خوب است!!؟
انسان و استعدادهایش که همان است که بوده و خدا هم که همان خداست و همه چیز همان است که بوده! پس چرا نظام ارزشگذاری عوض شده ؟! آنهم 180 درجه! آنهم یک عمل مضموم به عملی محبوب؟
!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

[="red"]در مورد مسئله دو وجهی بودن یک عمل یک جواب صحیح وجود دارد. [/]

اعمال انسان تنها یک وسیله هستند و می‌توانند در راه خیر کار کرده و یا در راه شر حرکت کنند و این به زمان، مکان، نیّت و نوع عمل بستگی دارد؛ حتی اعمالی مانند نماز هم می‌توانند در شرایطی، از بدترین اعمال باشند. (مثلاً نمازی که برای خدا برپا نشود، ریا خواهد بود. در واقع شاید همهٔ جنبه‌های آن، جز نیتش درست نباشد که این خود عمل را قبیح و گناه می‌کند.)

می‌توان اعمال و امیال و هر چیزی را به یک شمشیر دو لبه تشبیح کرد که می تواند دست صاحب خود را هم ببرد. یک شمشیر می‌تواند عدالت برپا کند و یا می‌تواند به افراد بی‌گناه صدمه بزند.

و این تنها در مورد اعمال نیست بلکه در مورد امیال هم هست. نفس انسان هم جزوی از آفریده‌های خداوند است و چیزیست که خود خداوند برای انسان قرار داده. (خالق کل شیء) و بی شک چون خداوند سرچشمهٔ خوبی‌ها، کمالات و زیبایی هاست، ما نمی توانیم نفس و امیال نفسانی را چیز بدی بدانیم. نفس یک ابزار و یک وسیله است و بهتر بگویم یک چیز مقدس است (چون مخلوق خداوند است.). این ما هستیم که با استفاده نادرست (در شرایطی نادرست و نابجا) از آن، بدترین فسادها را انجام می‌دهیم.

در انجام یک عمل، مقدار آن عمل (حفظ تعادل در انجام آن و جلوگیری از افراط و تفریط)
مکان انجام آن عمل، شدت آن عمل، زمان آن عمل و تمامی شرایط آن عمل هستند که درستی و یا نادرستی آن را مشخص می‌کنند. مسئله نفع اینجاست که خداوند همهٔ این شرایط را برای ما ( به وسیله ادیانش و احکامی که در دینش قرار داده.) مشخص کرده و ما تنها کافیست به آنها عمل کنیم تا از درستی کارهایمان مطمئن شویم.

و مسئله مهم تر اینجاست که همین عمل جنسی که یکی از اعمال است، اگر با همسر (یا همسران) باشد. بی شک مورد پسند خداوند است و کسی که با داشتن همسر از این عمل دوری می‌کند به سرکوب نفس خود می‌پردازد و اگر با اینکار باعث نارضایتی همسر شود، باعث نارضایتی خداوند نیز شده است.

خداوند انسان را به کنترل نفس و مدیریت امیال خود سفارش می‌کند و نه سرکوب امیال و نفس‌کشی.

و چیزی که جا موند. این قضیه تنها در مورد اعمالی و امیالی صدق می‌کند که ذات آنها بد و شر نیست.

در این بین بعضی اعمال هستند که نفس آنها بد است. مانند: شهوت رانی.

شهوت رانی هم در دنیا و هم در آخرت عملی قبیح خواهد بود. (و هست.) امّا بعضی می‌پندارند که لذات جنسی اخروی (که وعده خداوند است.) شهوت رانی هستند.

در حالی اعمال در شرایط متفاوت، صورت متفاوتی نیز می‌گیرند و دقیقاً وضعی شبیه به آن در این دنیا هم هست؛ یعنی کسی در این دنیا هم ممکن است که 4 زن و چندین زن غیر رسمی داشته باشد. امّا کسی حق ندارد که او را شهوت ران بداند و این همان صورت متفاوت عمل «شهوت رانی» است.

لذت در دنیا از انسان منع نشده. انسان به دو دلیل که یکی از آنها «لذت» است به این دنیا نزول پیدا کرد. (دیگری کسب کمال و سعادت و تکامل بشر است.)

پس عمل لذت نفساً شر نیست و خداوند تنها به انسان‌ها امر کرده که از لذات حرام جلوگیری کرده و با انجام اعمال در شرایط صحیح، (حفظ احکام) فقط از لذات حلال استفاده کنند. (که این باعث جلوگیری از فساد در زمین و دنیای مادی می‌شود.)

حرف و بحث و شبهات زیاد است. امّا حال وقت اذان است.

والسلام بر مؤمنان

پرسش:
اسلامگرایان ، فرهنگ غرب را متهم به استفاده ابزاری از زنان برای تبلیغات می کنند.
نمی دانم پس چرا در دین اسلام و کتاب قرآن برای تبلیغ بهشت همواره از زنان استفاده می شود؟ با اصطلاحاتی همچون،حوریان جوان ، حوریان همیشه باکره، حوریان سیه چشم و...
آیا این سوء استفاده ابزاری از زنان نیست؟

پاسخ:
مطابق با وعده الهی، بهشت هم دارای جاذبه های روحانی و هم جسمانی است و انسان هایی که در سرای آخرت مستحق پاداش اند، هر کدام فراخور شأن خودشان وارد منازل بهشتی می شوند تا از درجات روحانی و جسمانی آن بهره مند شوند.
و اما این که می بینیم در بسیاری از آیات الهی برای ترغیب مردم به عبادت و اطاعت، از پاداش های جسمانی پر جاذبه و حتی گاهی با عبارت های صریح سخن به میان آمده است، شاید به این دلیل باشد که بیشتر مردم از دنیای دیگر انتظار دیدن همین دنیا، اما در شکل کامل شده و فنا ناپذیرش و در مقابل اطاعت خدای متعال، توقع پاداش را دارند آن هم پاداش هایی در قالب تصورات این جهان. این گونه عبادت ها چون تجارت تاجران است که در روایتی از مولای متقیان توصیف شده اند، اینان با عبادت شان تجارت کرده در ازای تحویل کالای عبادت، بهشتی را می طلبند که در تصورشان پر جاذبه و مشحون از لذایذ جسمانی است. هم چنان که توصیف آن در گونه های مختلف در قرآن ضمن آیات بسیار بیان شده است و البته عیبی هم بر ایشان نیست.
این افراد حتی ممکن است یک لحظه هم به بهشت روحانی و معنوی فکر نکنند و اگر از ترس عذاب الهی از لذت های مادی و جنسی و جسمی ممنوعه دست می کشند به این فکر هستند که بهتر از آن را در سرای دیگر به دست خواهند آورد. روی این حساب است که خدای متعال با بهترین الفاظ، هم به صورت کنایه و هم آشکار به این افراد بشارت و وعده های این چنینی داده است و اگر هم گاهی از توصیف های به ظاهر عریان استفاده شده است، صرفا برای جذب مشتری و ایجاد رغبت برای خرید متاعی است که در سرای دیگر کاملا در اختیار بوده و بر خلاف دنیا، رسیدن به آن هیچ گونه تبعات فساد و اختلاف بر انگیز ندارد.

البته مقصود خدای متعال از بیان چنین اوصافی از نعمت های بهشتی بیشتر به این دلیل است که می خواهد هشدار دهد نعمت های دنیا هم فانی اند و هم در بعضی از موارد ملازم با فساد به طور مثال در این دنیا انسان نسبت به داشتن متاع دلخواه خود از هر نوع و جنسی دچار محدودیت است و ممکن است هر آنچه در طلب اش باشد بدان دست نیازد و وسوسه و اقدام برای رسیدن به مواردی که خصوصا منع شرعی دارد، علاوه بر مجازات الهی، در همین دنیا هم عوارض ناخوشایندی خواهد داشت. به همین دلیل خدای متعال به انسان ها وعده داده است در این دنیا تقوای الهی را پیشه کار و عمل خود قرار دهند تا در آن دنیا به نعمت هایی برسند که قابل قیاس با نعمت های دنیا نیست و از جمله این نعمت ها همسران بهشتی اند و جاذبه چنین نعمت هایی به توصیف شان با بهترین تعبیر ها است.

علاوه بر این، ترس از نزدیکی به مسائل ممنوعه در این دنیا چنان در روح و جان مسلمانان رسوخ کرده که شاید حتی وعده های بی پرده بهشتی از مسایل جنسی و نیز توصیفات مربوط به همسران بهشتی، امری عجیب و مورد سوال قرار خواهد گرفت که چگونه است در این دنیا ذکر بعضی از مسایل به صورت آشکار نزد عرف و عقلا زشت و قبیح بوده، اما در سرای دیگر این مسایل همراه با توصیفات بی پرده جزء وعده های بهشتی برای بهشتیان است! پس این ترس و پرهیز است که جاذبه های این دنیا نزد ما نمود دیگری پیدا کرده و در قالب ناموسی پوشیده محدود شده است، اما همین جاذبه ها در بهشت جزء بهترین نعمت و لذت های جسمانی اند و نمی توان در مورد واژه ای توصیف کرد مگر توصیفی که مربوط به خود واژه است.مثلا زن مظهر دل بری و زیبایی است و توصیف این موجود لطیف به بهترین وجه در سرای دیگر و وعده دست یابی به آن آرزوی پرهیزکاران است.
در هر صورت یکی از پر جاذبه ترین نعمت های بهشت،همسران بهشتی اند که با عنوان حور العین و نیز همسرانی که در دنیا با آنان زندگی کرده اند، در شکلی زیبا تر معرفی شده اند و قرآن با بیان سحر انگیزش بهترین توصیفات را نسبت به این جاذبه ها ضمن پرهیز از هر گونه محلی برای سوء استفاده از الفاظ بیان کرده است. توصیفاتی چون حور العین در آیه شریفه " كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ"(1) اين چنين ‏اند بهشتيان و آن ها را با "حور العين" تزويج مى ‏كنيم!
و "وَ كَواعِبَ أَتْراباً (2) و دختران زيباى دل ربا كه همه در خوبى و جوانى مانند يكديگرند و "فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً"(3) و هميشه آن زنان را با كره گردانيده‏ايم و ...بیان شده است.
مثلا واژه "حور العین" به معناى زنى است كه داراى چشمانى سياه چون چشم آهو باشد. و كلمه" عين" جمع كلمه" عيناء" يعنى درشت چشم است(4) و کجای این توصیف نا هنجار بوده و جای سوال دارد؟ این یک توصیف کاملا طبیعی و جذاب است.
اما جدای از کلمه حور العین، لزومی ندارد کلماتی چون "ابکار"، "کواعب" و "اتراب" به همان معانی که در بعضی از ترجمه های صریح و مطابق با فهم عرفی تداعی می شود،استعمال شود، بلکه می تواند در معنای اصلی خود که معانی کاملا پوشیده و محفوظ است به کار رود، چنان که در بعضی از روایات و تفاسیر بیان شده است.
نوشته اند:
جمله" كَواعِبَ أَتْراباً" به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشت اند، و در روايت ابى الجارود از امام باقر (علیه السلام) در معناى جمله" إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً" بیان شده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى" كَواعِبَ أَتْراباً" فرمود: يعنى دختر نورس(5)
و در تفسیر"فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً" نوشته اند:
ما آن ها را همگى بكر قرار داديم، و شايد اين وصف هميشه براى آن ها باقى باشد، چنان كه بسيارى از مفسران به آن تصريح كرده‏اند و در روايات نيز به آن اشاره شده، يعنى با آميزش، وضع آن ها دگرگون نمى‏شود.(6)
اگر قرار باشد وسوسه شبهه هم چنان در ذهن ما از بعضی تعبیرها باقی باشد، پس به تفاوت تفسیر ها و تعبیر ها دقت کنیم تا جای سوال و شبهه ای باقی نماند.
در پایان یک نکته دیگر می تواند مد نظر قرار گیرد که نوع واژگان در همه زبان ها دارای معنای اصلی اند،اما بعضی از آن ها به تدریج معنای اصطلاحی و حتی عرفی به خود گرفته در مکالمات و مفاهمات عامه کار می روند و چه بسا استعمال اصطلاحی و عرفی آن بر معنای اصلی سبقت می گیرد تا آن جا که معنای اصلی به کلی فراموش می شود، این گونه استعمال و بیان، استعمال و بیان کنایی و یا استعاره ای است که در استعمال عرفی از معنای اصلی اش جدا شده معنای دیگری به نحو شایع جایگزین آن می شود. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به طور مثال بکارت به معنای تازه و بکر بودن است، اما این واژه در مفاهمه عرفی اهل همان زبان و زبان های دیگر معنای خاص به خود را پیدا کرده است که البته بی مناسبت با معنای اصلی نیست، و یا فرج در عربی به معنای شکاف است. اما این واژه از معنای اصلی اش دور شده و به معنای خاص در مورد زن به کار می رود.

منابع:
1. سوره دخان، آیه 54
2. سوره نبأ،آیه 33.
3. سوره واقعه، آیه 36.
4. طباطبایی محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج 18، ص 229.
5. همان، ج‏20، ص 286.
6. مکارم شیرازی ناصر،تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه،سال 1374 ه ش، چاپ اول، ج‏23، ص 224.


موضوع قفل شده است