جمع بندی تاثيررنگ ها برپيشرفت انسانها {ايران و شيعه}
تبهای اولیه
بنام او
1 آيا رنگها { نوع رنگ } ميتوانند براي يك انسان تا سلسله مراتب پايين تر يا بالاترازاو { مانند : خانواده ، قوم يا طايفه ، كشور ، نژاد ، دين ، مذهب ، فرهنگ و .. تاثير خوب يا بد گذاشته و آنها را به عقب يا جلو هدايت نموده يا باعث پيشرفت يا پسرفت آنها شوند ؟؟
و يا بزبان ساده تر ..
آيا رنگها ميتوانند به باورهاي اعتقادي.فرهنگي يك كشور كمك نموده و خودبخود روند پيشرفت در ميان افكار و اخلاقيات شهروندان آن كشور را توسعه بخشيده و ضمن نهادينه كردن .. سبب رشد و پيشرفت مذهب و فرهنگ آنان درجهان شوند ؟؟
باتشكر..
کارشناس بحث : پیام
شاید از طریق یک دست شدن و وحدت و ...تاثیر گذار باشن
ولی بهترین رنگی که باعث پیشرفت دینیه
همون رنگ خداس !!!
[="arial"][="royalblue"]بنام او
شاید از طریق یک دست شدن و وحدت و ...تاثیر گذار باشنولی بهترین رنگی که باعث پیشرفت دینیه
همون رنگ خداس !!!
ممنون ازجواب بسيارخوبي كه داديد كه درواقع همين پاسخ شما شروع اين بحث خواهد بود ..
بعنوان مثال ..
رنگ خدا كه رنگ بيرنگي اما يكرنگي ست .. چرا و چگونه بوجود آمده يا خواهد آمد و چه علتي باعث ميشود كه اين رنگ بتواند سبب نزديكي انسان يا بنده به خدا و معبود يگانه و مهربان خود گردد و اگراين رنگ توانسته يا بتواند يك موجود بنام انسان كه اشرف همه مخلوقات هم ميباشد را بخدا يا معبود يگانه و خالق بزرگ و مهربان خود نزديك نمايد .. چه دليلي وجود دارد كه ديگر رنگها نتوانند چنين كار بزرگي را انجام دهند .. يعني چرا رنگهاي ديگركه همه آفريده همان معبود و همان خالق بزرگ و دانا و مهربان وفهيم ميباشند نبايد بتوانند با انتخاب خوب توسط انسانها و همرنگي و يكي شدن با منتخب خود .. باعث پيشرفت بيشتر براي آن انسان يا كشور او يا جامعه يا دين يا مذهب و باور و فرهنگ او نشوند ؟؟
واگربخواهيم ازديد علمي و حتي آفرينشي به اين مسئله بنگريم .. آيا چنين چيزي امكان پذيرميباشد و آيا ميتوان آنرا قبول كرد ؟؟
و اگرقبلا نيز تحقيقاتي دراين مورد انجام شده يا اطلاعاتي دراين باره وجود دارد .. نتايج يا دستاوردهاي نهايي آن چه بوده ..
باتشكر..[/][/]
رنگ خدایی پرستش اوست ورنگ عبادت:
البقرة : 138 صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ
رنگ خدا را و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوييم
بنام او
1 آيا رنگها { نوع رنگ } ميتوانند براي يك انسان تا سلسله مراتب پايين تر يا بالاترازاو { مانند : خانواده ، قوم يا طايفه ، كشور ، نژاد ، دين ، مذهب ، فرهنگ و .. تاثير خوب يا بد گذاشته و آنها را به عقب يا جلو هدايت نموده يا باعث پيشرفت يا پسرفت آنها شوند ؟؟
و يا بزبان ساده تر ..
آيا رنگها ميتوانند به باورهاي اعتقادي.فرهنگي يك كشور كمك نموده و خودبخود روند پيشرفت در ميان افكار و اخلاقيات شهروندان آن كشور را توسعه بخشيده و ضمن نهادينه كردن .. سبب رشد و پيشرفت مذهب و فرهنگ آنان درجهان شوند ؟؟
باتشكر..
کارشناس بحث : پیام
با تشكر از شما جناب ... ايراني
مجموع الفاظ قرآني که بر رنگ ها دلالت دارند، سي و پنج 35 کلمه اند (اشرف فتحي، الألوان في القرآن، موسوعة الاعجاز العلمي في القرآن و السنّة، ص 20 .
قرآن از رنگ هاي قرمز، زرد، سبز، آبي، سفيد و سياه ياد مي کند. علاوه بر آن، رنگ معنوي (رنگ خدايي) هم در قرآن آمده است.
قرآن در بسياري از آيه ها عنوان کلّي رنگ (الوان) را به كار مي برد و در مواردي از رنگ هاي گوناگون ياد مي كند، بنابراين آيات در برگيرندة رنگ را مي توان به دو دستة کلي تقسيم کرد:
1. آياتي که از واژة «لون» يا «الوان» يا «صبغة» استفاده کرده اند.
2. آياتي که از رنگ هاي مختلف استفاده برده اند.
ابتدا به بررسي کلي آياتي که از عنوان کلي رنگ بهره برده اند، مي پردازيم.
واژة «لون» و جمع آن «الوان» به معني رنگ ها، نه مرتبه، در هفت آيه ذکر شده است؛ هفت مورد به صورت جمع و دو مورد به صورت مفرد؛ اما واژه «صبغه» دو مرتبه و در آيه 128 سوره بقره آمده است.
آياتي مشتمل بر واژه هاي «الوان»، «لون» و «صبغه»:
1. «قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ» (بقره/69)؛ «گفتند: «براى ما از پروردگارت بخواه تا روشن بيان كند برايمان كه رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسى) گفت كه او مىگويد: در حقيقت آن گاوى زرد است كه رنگش يك دست است كه بينندگان را شاد مىسازد».
2. «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ» (روم/ 22)؛ «و از نشانههاى او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبانهايتان و رنگهاى شماست. قطعاً، در آن[ها] نشانههايى براى دانايان است».
3. «وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ» (نحل/ 13)؛ «و آنچه را در زمين براى شما، با رنگهاى متفاوتش، آفريد و منتشر كرد (مسخّر شما ساخت)، قطعاً، در آن[ها] نشانهاى است براى گروهى كه متذكّر مي شوند».
ادامه ...
اول) بررسي آيات گروه اول
1. «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ» (روم/ 22)؛ «و از نشانههاى او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبانهايتان و رنگهاى شماست. قطعاً، در آن[ها] نشانههايى براى دانايان است».
رنگ شناسي از راه هاي خداشناسي است (در اين نشانه هايي براي دانايان است). وقتي انسان به اختلاف رنگ ها بيشتر دقت مي کند، قدرت خدا را بهتر درک مي کند. فخر رازي مي گويد:
شناسايي انسان نسبت به انسان ديگر يا بايد با چشم باشد يا گوش و خدا براي تشخيص گوش، اختلاف آوازها و آهنگ هاي صدا، و براي تشخيص چشم، رنگ ها و صورت ها و شکل هاي مختلف را آفريده است؛ به گونه اي که در تمام دنيا نمي توان دو انسان را پيدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهت ها يکسان باشند! (مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 16، ص 395).
علامه طباطبايي در الميزان في تفسير القرآن مي فرمايد:
«ظاهر اين است که مراد از اختلاف الوان، اختلاف امت ها در رنگ هاي مختلف است، مثل سفيد و سياه و زرد و قرمز و ممکن است مراد از تفاوت رنگ ها تفاوت هر فردي با ديگر افراد، به حسب رنگ پوستش باشد» (طباطبايي، تفسير الميزان، ج 16، ص 167).
تفاوت رنگ پوست انسان ها مربوط به ميزان «ملانين» در پوست انسان است (محمودي، احمد، پيشين، ص8). رنگ پوست حيوان ها و انسان ها به سازش آن ها با نور آفتاب و آب و هوای محيط خود بستگي دارد. ميزان تيره يا روشن بودن پوست، ميزان نياز بدن را به اشعه ماوراي بنفش نشان مي دهد. تأثير نور آفتاب باعث تحريک رنگ دانه ملانين در پوست و توليد ويتامين d مي شود. پوست با تغيير رنگ، ميزان ويتامين d بدن را متعادل مي کند (بن بوا، زيبايي نور، ص 91).
بررسي
طبق يک تفسير که الوان به معناي «رنگ هاي پوست انسان ها» باشد، آيه يکي از نشانه هاي وجود خالق هستي را ذکر مي كند؛ اين که خداوند براي شناسايي افراد، اين گونه قرار داده است تا مردم هم ديگر را بهتر تشخص دهند.
به نظر می رسد با توجه به این که در صدر و ذیل آیه به نشانه آیه ـ آياته ... لآياتٍ... ـ بودن آفرینش زمین وآسمان و گوناگونی زبان ها و رنگ های انسان ها اشاره شده است؛ به خصوص اين كه خداوند در ذیل آیه فرمود: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ»، شاید با دقت بیشتر بتوان به اسراری پی برد که خداوند آن را به عنوان «آیه» مطرح کرده است.
2. «وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ» (نحل/ 13)؛ «و آنچه را در زمين براى شما، با رنگهاى متفاوتش آفريد و منتشر كرد (مسخّر شما ساخت)، به قطع، نشانهاى در آن[ها] براى گروهى كه متذكّر مىشوند، هست».
قرآن مجيد رنگ ها را محدود به گل ها، ميوه ها، عسل و انسان ها نمي داند؛ بنابر اين در آيه مي فرمايد آن چه را براي شما آفريد، به انواع گوناگون و رنگارنگ (مراد از الوان در آیه همان رنگ ها است و نیزممکن است به معنای انواع باشد) درآورد. نقاش چيره دست هستي، پديده ها را متناسب با روح و روان آدمي نقاشي کرد، لذا تنوع رنگ ها انسان ها را از کسالت بيرون مي آورد و فضايي دل پذير را براي زندگي فراهم مي سازد. به راستي اگر تمام دنيا يک رنگ بود، چه مي شد؟ دانستن تأثير روان شناختي رنگ ها بر انسان، فهم اين دسته از آيات را آسان تر مي سازد. به نظر مي رسد اين که در پايان آيه فرمود «گوناگوني رنگ ها نشانه اي است براي کساني که اهل تذکّر و تفکر و يادآوري و تدبّرند»، به اجمال اشاره اي به اعجاز رنگ ها در قرآن باشد که مي تواند دانشمندان را به سمت تحقيق گسترده تر پيرامون آثار رنگ ها رهنمون شود؛ البته بهتر است این آيه را جزء اشارات علمي قرآن بگيريم. علامه طباطبايي با توجه به مفرد بودن «آيه» در آخر اين آيه، استفاده کرده است که آيه بر توحيد ربوبي دلالت مي کند (طباطبايي، همان، ج12، ص215).
3. «ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلَاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل/ 69)؛ «سپس از همهى محصولات بخور و راههاى پروردگارت را فروتنانه بپيما.» از شكمهايشان نوشيدنى (= عسل) بيرون مي آيد كه رنگهايش متفاوت است [و] در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً، در آن[ها]نشانه اى است براى گروهى كه تفكّر مي كنند».
تنوع رنگ عسل ها از ديگر آياتي است که واژة الوان را در بر مي گيرد. در اين آيه سخن از وحي به زنبور عسل است که چه مسيري را طي مي کند و ماده اي رنگارنگ را توليد مي کند که شفاي براي مردم است. رنگ هاي مختلف عسل، به رنگ هاي مختلف گل هايي مربوط است که زنبور از آن بهره مي برد. چند مادة قندي رنگ گل ها را درست مي کنند و چون اين دو (رنگ عسل و رنگ گل ها) ارتباط مستقيم با هم دارند، پس هر عسل با رنگ مخصوص خود، ماده قندي ويژه اي دارد. فاصله اي که بين «شَرَابٌ» و ويژگي خاصيت شفادهندگي آن هست (مختلف الوانه)، از نکات زيباي قرآن است. کتاب هاي گياه شناسي نيز خواص درماني گياهان را به عناصر قندي موجود در آن مربوط مي دانند (پاک نژاد، رضا، همان، ج 3، ص 149 و 169).
ادامه ...
بهترين رنگ آن است كه صفا و بقا داشته و چشم اولياى خدارا به خود جلب كند.
همرنگ با فطرت و منطق بوده، مشترى آن خدا، و بهاى آن بهشت باشد. همهى رنگها پاك مىشوند، قبيله، نژاد و نسب، دير يا زود از بين مىروند، ولى آنچه ابدى و باقى است همان رنگ و صبغهى الهى يعنى اخلاص و ايمان است.
جامههاى سبز: گويا اشاره است بقول خداى تعالى (آيه 21- سوره الدهر) بر تن آنها است جامه هاى حرير سبز از نازك و كلفت و اشاره دارد كه سبز بهترين رنگ است.
(جمع بندی جواب)
رنگ خدایی، پرستش وبندگی اوست .رنگ پوست درعبادت تأ ثیر گذار نیست:
البقرة : 138 (صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ )
رنگ خدا را و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوييم