جمع بندی ابهام در تاریخ قرآن در زمان خلفا مانع اثبات الهی و نبوی بودن قرآن

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ابهام در تاریخ قرآن در زمان خلفا مانع اثبات الهی و نبوی بودن قرآن

شبهه
تاریخ قرآن از زمان وفات پیامبر تا زمان عثمان برایم تاریک است.
بر خلاف بقیه ی تاریخ قرآن!

شرح
در این آدرس احادیث مربوط به تحریف قرآن خصوصاً در زمان خلفا جمع آوری شده.

در این آدرس نیز از ضعف سند و اعتمادناپذیری این احادیث گفته شده.

امّا بنده هیچ سندی از تاریخ قرآن در زمان خلفا پیدا نکردم. هیچ مدرکی هم بر این نیافتم که قرآنی که در زمان عثمان جمع شد همان کتابی ست که حضرت محمّد ص آن را از جانب خدا روایت کرده.

اهمیت
قرآن فعلاً مهمترین مدرک بنده برای وجود خداست. اگر انتسابش به پیامبر زیر سوال رود نیمی از اهمیت این مدرک نابود می شود.

روش
از آنحا که هدف از تشخیص تاریخ قرآن در زمان خلفا اثبات عدم تحریف آن و سپس استفاده از آن به عنوان مدرکی بر وجود خدا است، لطفاً برون دینی بحث شود.

کارشناس بحث : مقداد

با سلام
قرآن کریم در زمان پیامبر(ص)جمع آوری شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جای هر آیه در هر سوره بدستور ایشان,زیرا همانگونه که میدانیم آیاتی که نازل می شد توسط کاتبان وحی نوشته می شد در لوح های مختلف ,لکن اینکه بصورت یک کتاب واحد در آید توسط حضرت امیر المومنین(ع)این کار تحقق پیدا کرد,لکن بتدریج ودر طول زمان قرائتهای مختلف سبب اختلاف میان شهرها گردید عثمان لجنه ای تشکیل دادوقرآن را بر قرائت واحدی ترتیب دادقرائتی که مشهور ومتواتر بود واز مشورت علی (ع)نیز بهره مند می شدند واین قرائت مورد تایید امامان(ع)می باشد.
بنا بر این کار عثمان ,جمع آوری قرآن نبوده بلکه یکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است.

نقل قول:
سلام
قرآن کریم در زمان پیامبر(ص)جمع آوری شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جای هر آیه در هر سوره بدستور ایشان,زیرا همانگونه که میدانیم آیاتی که نازل می شد توسط کاتبان وحی نوشته می شد در لوح های مختلف ,لکن اینکه بصورت یک کتاب واحد در آید توسط حضرت امیر المومنین(ع)این کار تحقق پیدا کرد,لکن بتدریج ودر طول زمان قرائتهای مختلف سبب اختلاف میان شهرها گردید عثمان لجنه ای تشکیل دادوقرآن را بر قرائت واحدی ترتیب دادقرائتی که مشهور ومتواتر بود واز مشورت علی (ع)نیز بهره مند می شدند واین قرائت مورد تایید امامان(ع)می باشد.
بنا بر این کار عثمان ,جمع آوری قرآن نبوده بلکه یکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است.

سلام. شبهه این است که از زمان وفات پیامبر تا انتهای حکومت عثمان چه اتفاقاتی برای قرآن افتاده و سندش چیست؟ این ها که فرمودید به تاپیک مرتبط نیست.

armandaneshjoo;258626 نوشت:

سلام. شبهه این است که از زمان وفات پیامبر تا انتهای حکومت عثمان چه اتفاقاتی برای قرآن افتاده و سندش چیست؟ این ها که فرمودید به تاپیک مرتبط نیست.


قرآن کريم در زمان پيامبر(ص)جمع آوري شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جاي هر آيه در هر سوره بدستور ايشان,زيرا همانگونه که ميدانيم آياتي که نازل مي شد توسط کاتبان وحي نوشته مي شد در لوح هاي مختلف ,لکن اينکه بصورت يک کتاب واحد در آيد توسط حضرت امير المومنين(ع)اين کار تحقق پيدا کرد,لکن بتدريج ودر طول زمان قرائتهاي مختلف سبب اختلاف ميان شهرها گرديد عثمان لجنه اي تشکيل دادوقرآن را بر قرائت واحدي ترتيب دادقرائتي که مشهور ومتواتر بود واز مشورت علي (ع)نيز بهره مند مي شدند واين قرائت مورد تاييد امامان(ع)مي باشد.
بنا بر اين کار عثمان ,جمع آوري قرآن نبوده بلکه يکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است.
درباره زمان جمع آورى و تدوين قرآن ميان محققان علوم قرآنى سه ديدگاه به چشم مى‏خورد:



ديدگاه اول: تدوين قرآن به بعد از رحلت رسول الله(ص) بر مى‏گردد. دليل‏هاى پيروان اين ديدگاه چنين است:
الف) امكان تدوين قرآن به لحاظ پراكندگى نزول وحى وجود نداشت.
ب) رواياتى هم اين نظر را تأييد مى‏كند. مثل: رسول الله(ص) در حالى رحلت كرد كه قرآن در چيزى نگاشته نشده بود. ( بحارالانوار، ج‏92، ص‏97).

ديدگاه دوم: تدوين قرآن به همين صورت فعلى(ترتيب آيه‏ها و سوره‏ها) در عهد رسول الله(ص) انجام گرفته است. اين گروه نيز براى مدعاى خودادله ذيل را اقامه مى‏كنند:
الف) مصونيت قرآن از خطر تحريف بدون تدوين در زمان آن حضرت امكان‏پذير نيست؛ چون غير از حضرت كسى به طول كامل از خصوصيات قرآن آگاهى ندارد.
ب) تحدى از جانب قرآن، اقتضا مى‏كند آيه‏ها و سوره‏ها تنظيم و به شكل خاصى درآيند.
ج) رواياتى چنان دلالت دارد كه عده‏اى در زمان رسول الله(ص) مشغول اين كار بودند. از شعبى نقل شده است كه: شش نفر از انصار، قرآن را در عهده رسول الله(ص) جمع كردند: ابى بن كعب، زيدبن ثابت، معاذبن جبل، ابودرداء، سعيد بن عبيد، و ابوزيد.



ديدگاه سوم: معتقد است كه براى قرآن سه مرحله جمع‏آورى شكل گرفته است:
مرحله اول: نظم و چينش آيه‏ها در كنار يكديگر كه شكل‏گيرى را در پى دارد. اين كار در زمان پيامبر(ص) صورت گرفت. مرحله دوم: جمع كردن مصحف‏هاى پراكنده در يك جا و تهيه جلد براى آن‏ها كه در زمان ابوبكر انجام شد.
مرحله سوم: جمع آورى تمام قرآن‏هاى نويسندگان وحى براى نگارش يك قرآن به عنوان الگو و ايجاد وحدت قرائت در آن. اين مرحله در زمان عثمان صورت گرفت. طرفداران ديدگان سوم براى مدعاى خود ادله‏اى ذكر كرده‏اند كه در كتاب مربوط به علوم قرآنى به تفصيل آمده است.
به هر حال، آن چه گذشت نشان مى‏دهد همه علماى اسلام تدوين قرآن در غير زمان رسول الله(ص) را نپذيرفته‏اند.

عده‏اى از آنان به تدوين و جمع آورى در زمان رسول الله معتقدند و سه مرحله‏اى بودن و يا تدوين در زمان خلفا، را به طور كلى رد مى‏كنند؛

از جمله آيت الله خويى در ترجمه البيان، ج‏1، ص‏346 و آيت الله حسن زاده در فصل الخطاب، ص‏46 و دكتر صبحى صالح در مباحث فى علوم القرآن، ص‏73. مرحوم آيت الله خوئى در توجيه ديدگاه خود امور ذيل را مطرح فرموده است:



1 .احاديث دلالت كننده بر جمع قرآن در غير زمان پيامبر(ص) متناقض مى‏نمايد. در برخى نام ابوبكر و در برخى ديگر عمر و در برخى هم عثمان ذكر شده است.
2. اين احاديث با احاديث دلالت كننده بر جمع قرآن در زمان پيامبر تعارض دارد.
3. احاديث فوق با حكم عقل به وجوب اهتمام پيامبر در امر جمع و ضبط قرآن مخالف است.
4. روايات فوق بااجماع مسلمانان مبنى بر ثبوت قرآن با تواتر نيز مخالفت دارد.
5. جمع متأخر، طبعاً نمى‏تواند شبهه تحريف قرآن را به طور كامل از بين ببرد.
در مقابل آن‏هايى كه تدوين را به عهد رسول الله(ص) منسوب نمى‏دانند، به سؤالات مرحوم آيت الله خوئى پاسخ گفته، بر اين باورند كه قضيه جمع آورى قرآن حادثه‏اى تاريخى است نه مسأله‏اى عقلانى.

پس بايد در اين باره به نصوص تاريخى مستند مراجعه كرد. اين گروه در مقابل اين سؤال كه چرا تدوين در زمان رسول(ص) صورت نگرفت.
مى‏گويند: اهتمام پيامبر به ترتيب وجمع آيه‏ها مربوط مى‏شد. اما جمع و ترتيب سوره‏ها همانند مصحف واحد، كارى است كه بعد از رحلت صورت گرفت؛ علتش هم اين بود كه همچنان در زمان پيامبر(ص) نزول قرآن انتظار مى‏رفت و با عدم انتقطاع وحى، چگونه جمع آورى قرآن بين دو جلد همانند كتاب امكان‏پذير بود. از اين رو، هنگامى كه پيامبر آثار وفات را مشاهده فرمود و به انقطاع وحى يقين پيدا كرد، حضرت على(ع) را به جمع آورى قرآن وصيت فرمود. بنابراين ديدگاه، پس از درگذشت پيامبر(ص) بزرگان صحابه با توجه به دانش و كفايت خود به جمع آورى آيات و مرتب كردن سوره‏هاى قرآن دست زدند و هر يك آن را در مصحف خاص خود گرد آوردند. به اين ترتيب و با گسترش قلمرو حكومت اسلام، تعداد مصحف‏ها رو به فزونى گذاشت.

برخى از اين مصحف‏ها به تبع موقعيت و پايگاه جمع كننده‏اش، در جهان اسلام آن روز مقام والايى كسب كرد؛ مثلاً مصحف عبدالله بن مسعود در كوفه و مصحف ابوموسى اشعرى در بصره و مصحف مقداد بن اسود در دمشق مورد توجه مردم بود.
جمع كنندگان مصحف‏ها متعدد بود و ارتباطى با يكدگر نداشتند و از نظر كفايت و استعداد و توانايى انجام كار يكسان نبودند.
بنابراين، نسخه هر كدام از نظر روش، ترتيب، قرائت و... با ديگرى تفاوت داشت.

اين تفاوت به اختلاف بين مردم انجاميد.
دامنه اختلاف به آن جا رسيده بود كه حتى در مركز خلافت يعنى مدينه، معلمان قرآن شاگردان خود را به صورت‏هاى مختلف تعليم مى‏دادند. بدين ترتيب، زمينه اقدام عثمان را براى يكى كردن مصاحف به وجود آمد.
او گروهى متشكل از چهار نفر به نام‏هاى زيد بن ثابت، سعيدبن عاص، عبدالله بن زبير وعبدالرحمان بن حارث بن هشام را مأمور اين كار كرد. آنان با همكارى هشت نفر ديگر ابتدا مصاحف را از اطراف و اكناف كشور اسلامى جمع آورى كردند و قرآن را كه به نام مصحف امام يا عثمانى مشهور شد، از بين آن‏ها فراهم آوردند.

همه مصاحف ديگر به دستور عثمان، خليفه سوم، سوزانده يا در آب جوش انداخته شد.

مصاحف عثمانى به قولى به تعداد چهار عدد استنساخ شد و هر كدام از آن‏ها همراه فردى آگاه به مراكز مهم اسلامى آن زمان ارسال گرديد تا همگان طبق آن نسخه‏ها به تكثير و تعليم قرآن اقدام كنند.
امامان(ع) قرآن موجود را تأييد و تلاوت آن را سفارش كردند. علامه طباطبائى در اين باره مى‏فرمايد: «حضرت على(ع) با اين كه خودش پيش از آن قرآن مجيد را به ترتيب نزول جمع آورى كرده و به جماعت نشان داده و مورد پذيرش واقع نشده بود و در هيچ يك از جمع اول و دوم او را شركت نداده بودند، با اين حال هيچ گونه مخالفتى و مقاومتى از خود نشان نداد و مصحف داير را پذيرفت و تا زنده بود حتى در زمان خلافت خود مخالفت نکرد، همچنين ائمه و اهل بيت(ع) كه جانشينان و فرزندان آن حضرتند، هرگز در اعتبار قرآن مجيد، حتى به خواص خود، سخني نگفته ‏اند ؛ بلكه پيوسته در بيانات خود استناد به آن جسته و شيعيان خود را امر كرده‏اند كه از قرائات مردم پيروى كنند...»
براي آگاهي بيشتر ر.ك:
1. علوم قرآنى، آيت الله محمد هادى معرفت، ص‏119.
2. پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، سيد محمدباقر حجتى، ص‏235.
3. تاريخ قرآن، آيت الله، معرفت، ص‏96.
4. درسنامه علوم قرآنى، حسين جوان آراسته.
5. تاريخ قرآن، دكتر محمد راميار، ص‏407.
به نظر قرآن‏ پژوهان، علامت‏هاى وقف، وصل، مد، قصر و سكون كه امروزه روى كلمات و حروف قرآن مشاهده مى‏كنيم، مربوط به زمان پيغمبر(ص) نمى‏شود و از زمان‏هاى بعد به مناسبت احتياج مردم غير عرب وضع و ثبت شده است هم چنانكه نقطه و اعراب در قرآن نيز چنين است. البته اين علامت گذاريها بر مبناى تعليم پيامبر(ص) و عمل صحابه انجام گرفته است. از اين رو، قرآن‏پژوهان گفته‏اند: پس از زمان رحلت پيامبر(ص)، معلمان قرآن دريافتند كه اگر براى مواضع وقف و وصل و مد و قصر و امثال آن علامت‏هايى وضع نكنند، به مرور زمان آداب و رسوم قرائت دقيق و با ضابطه قرآن به دست فراموشى سپرده مى‏شود، و قاريان قرآن كه به طور غالب عرب زبان نيستند از روش صحيح قرائت قرآن كه منطبق با مفاهيم قرآن است، منحرف خواهند شد. به هر حال به نظر مى‏رسد كه تاريخ وضع اين علامات به قرن دوم و سوم هجرى بازگردد.
در اين زمينه ر.ك:
1ـ عزت دروزه، محمد، تاريخ قرآن، ترجمه محمدعلى لسانى فشاركى، ص 140، انتشارات مركز نشر انقلاب، چاپ دوم.
2ـ كروى، محمدطاهر، تاريخ قرآن، ترجمه محمد صالح سعيدى، ص 16، انتشارات مسعود.

در ضمن به این احادیث توجه کنید دوست گرامی تا بدانید در مورد قرآن ابهامی وجود ندارد !!!!!!!

1ـ پيامبر (ص) مي‌فرمايد:
« اذا ختم العبد القرآن صلي عليه عند ختمه ستون الف ملك.[1]
ترجمه : هنگامي كه بنده‌اي قرآن را ختم مي‌كند، شصت هزار فرشته بر او درود مي‌فرستند.

2ـ از مسلم بن محراق نقل كرده‌اند كه :
« قلت لعائشة : ان رجالاً يقرا احدهم القرآن في ليله مرتين او ثلاثا فقالت: قرأوا أولم يقرأوا، كنت اقوم مع رسول‌الله (ص) ليلة التمام فيقرأ و آل عمران و النساء ، فلايمر بأية فيها استبشار الادعا و رغب و لابأية فيها تخويف الادعا و استعاذ[2]».
ترجمه : به عايشه گفتم: مرداني هستند كه در يك شب، قرآن را دو يا سه مرتبه ختم مي‌كنند. او گفت: خواندن و نخواندشان چندان فرقي باهم ندارد. يك شب تمام همراه رسول خدا (ص) بيدار ماندم و او در طول اين مدت مشغول قرائت قرآن بود، بقره، آل عمران و نساء را تلاوت فرمود و از هيچ آيه‌اي كه بيان كننده بشاتري بود، عبور نمي‌كرد مگر با دعا و درخواست آن نعمت از خداوند، آيات هشدار دهنده را هم تنها با دعا و استعاذه از نظر مي‌گذراند.

3ـ قيص بن ابي صعصعه گويد:
« يا رسول الله (ص) في كم اقرأالقرآن؟ قال: في خمسة عشر. قلت: اني اجد أقوي من ذلك، قال: اقرأه في جمعة [3]».
ترجمه : به رسول الله عرض كردم: ظرف چند روز قرآن را ختم كنم؟
فرمود: پانزده روز، گفتم : من در كمتر از اين مدت نيز مي‌توانم، جواب فرمود: پس، آن را هفته‌اي يكبار ختم كن.

4ـ از مكحول بن ابي مسلم روايت است كه :
« كان اقوياء اصحاب رسول‌الله(ص) يقرأ ون القرآن في سبع و بعضهم في شهر و بعضهم في شهرين و بعضهم في اكثر من ذلك [4]».
ترجمه : اصحاب نيرومند رسول خدا(ص) در هفت روز قرآن را ختم مي‌كردند و ديگران ظرف يك يا دو يا چند ماه.

5« ان النبي (ص) قد أمرعبدالله بن عمرو بن العاصي بان يختم القرآن في كل سبع ليال اوثلاث ، مرة و قدكان يختمه في كل ليلة [5]».
ترجمه : پيامبر (ص) به عبدالله بن عمر و بن عاص فرمان داده بود كه هر هفته يا هر سه روز يكبار قرآن را ختم كند حال آنكه وي پيش از اين، گاهي شبي يك مرتبه آن را ختم مي‌نمود.

6ـ محمد بن كعب قرظي گويد:
« كان ممن يختم القرآن و رسول‌الله(ص) حي. عثمان بن عفان، و علي بن ابي طالب و عبدالله بن مسعود[6]».
ترجمه: از جمله كسانيكه در زمان زندگاني حضرت رسول (ص) قرآن را ختم مي‌كردند ، عثمان بن عفان، علي (ع) و عبدالله بن مسعود بودند.

7ـ در نقلي ديگر چنين آمده است:
«كان النبي (ص) اذا ختم ، جمع اهله و دعا[7]».
ترجمه : پيامبر (ص) به هنگام ختم قرآن، خويشان خود را جمع مي‌كرد و در پيشگاه الهي دعا مي‌كرد.

8ـ از جابربن عبدالله منقول است كه :
« اذا ختم احدكم فليقل : الهم آنس وحشتي في قبري [8]».
ترجمه : هر گاه كسي از شما قرآن را ختم كرد بگويد: خدايا!‌تو وحشت قبرم را مونس باش.
بر اساس آنچه به نقل آمد، بي‌گمان صحيح نخواهد بود كه ختم قرآن را پيش از رحلت ، به معني قرائت آيات پراكنده، بي‌آنكه در قالب سوره‌ها عرضه شده باشد ،‌قلمداد كنيم بلكه چنين احاديثي را بايد حكايت از تلاوت سوره‌هايي دانست كه تا آن زمان، تشكل لازم را يافته بود. لازم به يادآوري است كه پس از اتمام نزول وحي با فاصله‌اي كه تا وفات باقي بود به نظر مي‌رسد عمومي سوره‌ها در آن زمان انتظام بايسته را پيدا كرده است.

احاديث ختم ، قطع نظر از دلالتي كه بر گردآوري و نگارش همه سوره‌هاي قرآن قبل از رحلت دارد، نيز گوياي اين واقعيت است كه پيامبر اكرم(ص) در راهي كه براي توجه دادن عموم به قرآن در پيش گرفت، موفق شده بود.


[1] حقائق هامه حول القرآن الكريم، ص 73.
[2] مختصر الاتقان في علوم القرآن، ص 27.
[3] همان، ص 28.
[4] همان مأخذ و صفحه .
[5] حفائق هامة حول القرآن الكريم ، ص 71.
[6] همان مأخذ و صفحه.
[7] همان مأخذ، ص 73.
[8] همان مأخذ و جلد .

armandaneshjoo;258623 نوشت:
شبهه
تاریخ قرآن از زمان وفات پیامبر تا زمان عثمان تاریک است.
بر خلاف بقیه ی تاریخ قرآن!
شرح
در این آدرس احادیث مربوط به تحریف قرآن خصوصاً در زمان خلفا جمع آوری شده.
در این آدرس نیز از ضعف سند و اعتمادناپذیری این احادیث گفته شده.
امّا بنده هیچ سندی از تاریخ قرآن در زمان خلفا پیدا نکردم. هیچ مدرکی هم بر این نیافتم که قرآنی که در زمان عثمان جمع شد همان کتابی ست که حضرت محمّد ص آن را از جانب خدا روایت کرده.
اهمیت
قرآن فعلاً مهمترین مدرک بنده برای وجود خداست. اگر انتسابش به پیامبر زیر سوال رود نیمی از اهمیت این مدرک نابود می شود.
روش
از آنحا که هدف از تشخیص تاریخ قرآن در زمان خلفا اثبات عدم تحریف آن و سپس استفاده از آن به عنوان مدرکی بر وجود خدا است، لطفاً برون دینی بحث شود.

قرآن پس از رحلت‏ پيامبر (ص)
پس از رحلت آنحضرت اولين كسيكه بانزوا پرداخته قرآن را بترتيب‏ نزول در يك مصحف جمع‏آورى كرد على بن ابى طالب عليه السّلام بود و هنوز شش ماه از رحلت نگذشته بود كه از نوشتن آن فراغت يافت.
اين مطلب در گذشته از وافى نقل گرديد و در تاريخ قرآن از اتقان سيوطى و شرح كافى ملا صالح قزوينى و در كتاب قرآن در اسلام از اتقان و مصحف سجستانى نقل شده است ابن ابى الحديد در مقدمه شرح نهج- البلاغه در حالات على عليه السّلام گويد: «و هو اوّل من جمع القرآن».
پس از يكسال و خرده‏اى كه از رحلت ميگذشت جنگ يمامه اتفاق افتاد كه در آن هزار و دويست نفر از مسلمين از جمله هفتصد تن از قرّاء قرآن كشته شدند در كتاب «قرآن در اسلام» عدّه آنها را هفتاد تن نقل كرده ولى جرجى زيدان در تاريخ آداب اللغة العربيّه و تاريخ تمدن اسلام آنها را هفتصد نفر از مجموع 1200 تن نقل كرده است.
بهر حال مقام خلافت از كشته شدن قرّاء بوحشت افتاده بفكر جمع قرآن افتاد زيد بن ثابت را مأمور اين كار كردند كه عدّه‏اى از صحابه تحت تصدّى او سور و آيات قرآن را از الواح و شاخه‏هاى نخله خرما و قطعات سفيد سنگها و از آنچه در خانه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و در نزد صحابه بود جمع كرده و در يك مصحف قرار دادند. جرجى زيدان در دو كتاب فوق و ابن اثير در تاريخ كامل وقايع سال 30 هجرى گويد آن نسخه نزد ابو بكر بود پس از وى بعمر رسيد و پس از عمر دخترش حفصه آنرا نزد خود نگاه داشت ولى در «قرآن در اسلام ص 114» فرموده: نسخه‏هائى از آن باطراف و اكناف فرستاده شد.
در خلافت عثمان بن عفّان بوى خبر دادند كه مردم قرآن را با قرائتهاى مختلف ميخوانند و با همان اختلاف استنساخ ميكنند اهل دمشق و حمص از مقداد، اهل كوفه از عبد اللّه مسعود و ديگران از ديگران قرائتهاى خويش را نقل ميكنند حذيفة بن يمان كه در جنگ ارمنيه و آذربايجان شركت كرده بود ديد ميان مسلمين اختلاف قراآت زياد شده چون بمدينه برگشت دستگاه خلافت را از اين خطر مطّلع ساخت.
خليفه دستور داد قرآنى را كه بدستور ابو بكر نوشته بودند و نزد حفصه دختر عمر بود بامانت گرفتند، پنج نفر از قرّاء را كه يكى زيد بن ثابت بود مأموريت داد تا نسخه‏هائى از آن بردارند تا اصل ساير نسخه‏ها قرار گيرد، چندين نسخه از روى آن نوشته شد، يكى در مدينه ماند، يكى را بمكّه، يكى را بشام، يكى را بكوفه، يكى را ببصره و بقولى يكى را به يمن و يكى به بحرين فرستادند و اين نسخه‏ها را مصحف امام ميخواندند كه اصل ساير نسخه‏ها بود آنگاه عثمان دستور داد ساير قرآنها را كه بدست مردم در ولايات بود جمع آورى كرده و هر چه بمدينه رسيد سوزاندند.
در تاريخ قرآن هست: عثمان مصحف عبد اللّه بن مسعود و سالم مولى ابى حذيفه را گرفت و بآب شست و نيز نقل ميكند كه 12 نفر از صحابه در مجلس مشورت اين كار شركت داشته‏اند و نيز نقل ميكند كه ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود و سالم با اين كار مخالفت كردند ولى عثمان برأى على بن ابى طالب عليه السّلام اين كار را كرد.
نگارنده گويد در تاريخ كامل ضمن حوادث سال 30 هجرى نقل شده:
چون امير المؤمنين عليه السّلام در زمان خلافت وارد كوفه شد مردى برخاست و از عثمان انتقاد كرد كه مردم را بر يك مصحف وادار كرد امام عليه السّلام صدا زد: ساكت شو در حضور ما و با رأى ما آنكار كرد اگر بجاى عثمان بودم من نيز همان كار را ميكردم، معلوم ميشود كه امير المؤمنين عليه السّلام بصلاحيت اين عمل رأى داده و حق هم همان بوده است.
رجوع شود به تاريخ كامل، تاريخ قرآن، قرآن در اسلام، تاريخ آداب‏ اللغة العربيّه و تاريخ تمدن اسلام.
_______________________________

قاموس قرآن، ج‏5، ص: 280

در زمان پیامبر

ادعا:
نقل قول:
قرآن کريم در زمان پيامبر(ص)جمع آوري شده و به صورت سوره ها و مشخص بودن جاي هر آيه در هر سوره بدستور ايشان.
دلیل: زيرا همانگونه که ميدانيم آياتي که نازل مي شد توسط کاتبان وحي نوشته مي شد در لوح هاي مختلف
موضع بنده: قبول

-----

ادّعا:

نقل قول:
تدوين قرآن به همين صورت فعلى (ترتيب آيه ‏ها و سوره‏ ها) در عهد رسول الله (ص) انجام گرفته است.

دلیل1: مصونيت قرآن از خطر تحريف بدون تدوين در زمان آن حضرت امكان‏پذير نيست؛ چون غير از حضرت كسى به طول كامل از خصوصيات قرآن آگاهى ندارد.
موضع بنده: این درون دینی ست. از دید برون دینی معنی اش این است چون نظر فوق تنها احتمال نیست احتمالش هست قرآن تحریف شده باشد.

دلیل2: تحدى از جانب قرآن، اقتضا مى‏كند آيه ‏ها و سوره‏ ها تنظيم و به شكل خاصى درآيند.
موضع بنده: این نیز درون دینی ست. از دید نشان می دهد پاسخ به تحدّی قبل از روشن شدن تاریخ قرآن تقاضایی ناموجه است.

دلیل 3: رواياتى چنان دلالت دارد كه عده‏ اى در زمان رسول الله(ص) مشغول اين كار بودند. از شعبى نقل شده است كه: شش نفر از انصار، قرآن را در عهده رسول الله(ص) جمع كردند: ابى بن كعب، زيدبن ثابت، معاذبن جبل، ابودرداء، سعيد بن عبيد، و ابوزيد.
موضع بنده: تردید.


  1. سند روایت لطفاً.
  2. آیا در مستندات حدیث سنی هست؟
  3. چرا حضرت علی در آن ها نیامده؟
  4. چه زمانی این اتّفاق افتاده؟
  5. چطور ممکن است قبل از پایان نزول قرآن جمع آوری شود؟
-----

ادّعا:
نقل قول:
عده‏اى ... سه مرحله‏اى بودن و يا تدوين در زمان خلفا، را به طور كلى رد مى‏كنند
دلایل:
دلیل1: احاديث دلالت كننده بر جمع قرآن در غير زمان پيامبر(ص) متناقض مى‏نمايد. در برخى نام ابوبكر و در برخى ديگر عمر و در برخى هم عثمان ذكر شده است.
موضع بنده: این جمع قرآن توسط خلفا را رد می کند. نه جمع آن توسط کاتبان وحی را.

دلیل2:

اين احاديث با احاديث دلالت كننده بر جمع قرآن در زمان پيامبر تعارض دارد.
موضع بنده: احادیث جمع آوری در زمان پیامبر به قدر این احادیث اشکال دارند. (بالا را ببینید)

دلیل3: احاديث فوق با حكم عقل به وجوب اهتمام پيامبر در امر جمع و ضبط قرآن مخالف است.
موضع بنده: به این دلیل فرضیه جمع آوری در زمان پیامبر با جمع آوری توسط حضرت علی بلافاصله پس از وفات رقیب است. ولی این دلیل تدوین مصاحف را رد نمی کند. زیرا اسناد مبنی بر رخداد تدوین مصاحف محکم تر از این دلیل اند. پس تدوین در زمان پیامبر است که زیر سوال است.

دلیل4: روايات فوق بااجماع مسلمانان مبنى بر ثبوت قرآن با تواتر نيز مخالفت دارد.
موضع بنده: بسیار پذیرفتنی به شرط آوردن سند برای این اجماع

دلیل 5:
جمع متأخر، طبعاً نمى‏تواند شبهه تحريف قرآن را به طور كامل از بين ببرد.

موضع بنده: رد. این سخن درون دینیست.

-----

ادّعا: تعیین ترتیب سوره ها توسط پیامبر در زمان حیاتشان.
دلیل1:

نقل قول:
از مسلم بن محراق نقل كرده‌اند كه :
« قلت لعائشة : ان رجالاً يقرا احدهم القرآن في ليله مرتين او ثلاثا فقالت: قرأوا أولم يقرأوا، كنت اقوم مع رسول‌الله (ص) ليلة التمام فيقرأ و آل عمران و النساء ، فلايمر بأية فيها استبشار الادعا و رغب و لابأية فيها تخويف الادعا و استعاذ[2]».
ترجمه : به عايشه گفتم: مرداني هستند كه در يك شب، قرآن را دو يا سه مرتبه ختم مي‌كنند. او گفت: خواندن و نخواندشان چندان فرقي باهم ندارد. يك شب تمام همراه رسول خدا (ص) بيدار ماندم و او در طول اين مدت مشغول قرائت قرآن بود، بقره، آل عمران و نساء را تلاوت فرمود و از هيچ آيه‌اي كه بيان كننده بشاتري بود، عبور نمي‌كرد مگر با دعا و درخواست آن نعمت از خداوند، آيات هشدار دهنده را هم تنها با دعا و استعاذه از نظر مي‌گذراند.
دلیل2:یک دسته از احادیث می گویند ترتیب فعلی قرآن را پیامبر تعیین نمودند.
موضع بنده: قبول حدیث عایشه، رد مدّعا. احتمال غیر نبوی بودن این ترتیب خیلی بیشتر است.
در مورد ترتیب فعلی قرآن

  • ترتیب فعلی تقریبا بر حسب طول سوره است. لذا نمی توان آن را از روی حکمت و نبوی تلقی کرد.
  • بعضی احادیث مصحف علی ع زا به ترتیب نزول دانسته اند. چرا حضرت علی باید خلاف خواست پیامبر عمل کنند؟
  • آیا با طولانی شدن سوره ها در مدینه پیامبر در سالهای بعد از نزول این سوره ها چنین اقدامی را دستور داده اند؟ قبل از آن چه؟ منطقی تر این است که فرض شود قرآن بعد از وفات پیامبر به ترتیب طولی مرتب شد.
  • اگر هم در زمان پیامبر این ترتیب رعایت می شده، ترتیب طول برای اعراب که قرآن را از حفظ ختم می کردند خوب بوده.
در مورد ترتیب نزولی فرآن

  • ترتیب نزول خیلی بهتر از ترتیب طول است. اگر این ترتیب را دقیقاً می دانستیم تاریخ اسلام خیلی روشن تر از این می شد.
  • ترتیب نزول سوره ها در حدود 11 روایت که بیش از نیمی از آنها احتمالاً جعلی اند آمده. یعنی مسلمانان هر چه از زمان پیامبر فاصله می گرفتند بیشتر متمایل به این ترتیب می شدند. پس حکمت پیامبر چطور اجازه بهم زدن آن را داده؟
  • ضمنا این روایات، روایات مربوز به وجود ترتیب در زمان پیامبر را خنثی می کند
  • جمع آوری و ختم قرآن در زمان پیامبر به ترتیب نزول بسیار آسان تر و ممکن تر به نظر می آید تا ترتیب طول
در زمان پیامبر و بعد از پیامبر
نقل قول:

نصوص فراوانى در دست است كه در زمان پيامبر و زمانهاى بعدى، مصاحف فراوانى متعلق به ياران پيامبر وجود داشته است. همچنين بعد از آنها تابعين، هر كس كه مى‏توانست مجموعه‏اى از آيات الهى يا تمام قرآن را براى خود گرد مى‏آورد به طورى كه تا سالها بعد، داشتن مصحف شخصى ـ گذشته از اينكه براى انجام فرائض مذهبى و قرائت قرآن لازم بود، يا براى تعليم ساير مسلمانان و كودكان و نو مسلمانان ضرورت داشت ـ نشانه تشخص بشمار مى‏رفت، مالكيت آن بر شخصيت مذهبى و ارزش اجتماعى دارنده آن مى‏افزود. (47) و صاحب مصحف را در موقعيت برترى در ميان مسلمانان قرار میداد.



داشتن و شمارش اين مصاحف تا آنجا اهميت داشته كه عده‏اى در پى معرفى آن برآمده و كتابهايى را به نگارش درآورده‏اند،


  • برخى بصورت منطقه‏اى معرفى مى‏كرده اند، مانند مصاحف شام، مصاحف حجاز و عراق (از ابن عامر متوفاى 118)
  • يا در پى مقايسه و نشان دادن اختلاف ميان آنها بوده ‏اند، مانند كتاب اختلاف مصاحف اهل مدينه و اهل كوفه و اهل بصره (كسائى متوفاى 189)
  • يا بصورت مستقل به معرفى مصحف‏ها پرداخته ‏اند، مانند كتاب المصاحف والهجاء محمد بن عيسى اصفهانى (م 253)، كتاب المصاحف ابوبكر بن ابى داود سجستانى (م 316)، المصاحف ابن انبارى (م 327)، المصاحف ابن اشته اصفهانى (م 360) و المصاحف ابن قصم (م 362). (48)

آقاى راميار با تحقيقى كه درباره مصاحف صحابه در حيات پيامبر كرده، از صاحبان چندين مصحف ياد مى‏كند، از آن جمله

  • حمزه عموى پيامبر كه پيش از شهادت، مصحفى براى خود ترتيب داده بود،
  • ابى بن كعب
  • ابوالدرداء
  • معاذ بن جبل
  • زيد بن ثابت
  • ابو زيد
  • عبادة بن صامت
  • ابو ايوب انصارى
البته پس از زمان رسول خدا كار تدوين مصاحف و داشتن مجموعه‏هاى شخصى از آيات الهى رايج‏تر شد، به طورى كه امروز مجموعا نام 23 نفر از صحابه را داريم كه داراى مصحف بوده‏اند. (49)
-----
47) راميار، محمود، تاريخ قرآن / .333 تهران، اميركبير، چاپ دوم، .1362
48) براى تفصيل بيشتر معرفى اين دسته از كتابها نك: البرهان فى علوم القرآن، زركشى، ج 2 / 6، تعليقات يوسف مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، ط 2، 1415 ق.
49) تاريخ قرآن / .335


در زمان بعد از پیامبر

نقل قول:
گفتيم پس از فوت پيامبر مصحف هايى گردآورى و بر اساس آن نسخه‏هاى به كتابت مى‏رسيد تا آنجا كه افراد در انتخاب مصحف خود اقتداء به يكى از مصحف‏هاى صحابه مى‏كردند و همين مايه رواج مصحفى در شهرى مى‏شد. به همين دليلى هر مصحف نشانه و صفت مشخصه و بارز آن شهر را تشكيل مى‏داد، بدين سان تا سالهاى سال

  • مصحف ابى بن كعب در دمشق
  • مصحف ابن مسعود در كوفه
  • مصحف ابو موسى در بصره
  • مصحف مقداد در حمص ـ و بنابر روايتى معاذ ـ رواج داشته است. (50)
اما با گسترش فتوحات و روى آوردن هزاران هزار از ملتهاى مختلف به اسلام، ملتهايى كه نه زبان قرآن را داشتند و نه با فرهنگ و آداب و رسوم عرب آشنا بودند، كار قرآن خواندن را دشوار مى‏كرد، قرآنى كه در بيان ملتهاى عربى بيشتر بر اساس انتقال شفاهى و با اتكاى حافظه و حفظ انجام مى‏گرفت و كمتر از خط و كتابت براى قرائت و انتقال آن استفاده مى‏شده بويژه با مشكلات خط موجود در مصحفها (كه حروف آنها متمايز نبود، نقطه گذارى و اعراب نداشتند و همه كس از خط آن نمى‏توانست استفاده كند). در چنين شرايطى زمينه غلط خوانى فراهم شده بود، غلطى كه آرام آرام به مصحف‏ها اثر گذاشته بود و زمينه تفاوت لهجه‏ها و قرائتهاى مختلف را بوجود آورده بود تا آنجا كه كسانى براى آسان گرفتن، به كلمات مترادف و معادل روى آورده و مسير صحيح را از قرائت صحيح و اصل خارج كرده بودند.
در چنين موقعيتى لازم بود كه به اين وضع خاتمه داده شود و بر اساس مصحفى اصلى توسط انجمنى از حافظان، قاريان و مصحف داران به ثبت قرآن و يكى كردن مصاحف روى آورند. عثمان چنين كارى را در پيش گرفت و براى اينكه بتواند اين حركت را تثبيت بخشد و ضمانت اجرايى براى توحيد مصاحف فراهم كند، مى‏بايست مصحفهاى ديگر را جمع آورى و نابود سازد، لذا عثمان دستور داد تمام آن كتيبه‏ها، نوشته‏ها، استخوانها سنگهاى نازك سپيد كه صحابه آورده بودند و آيات قرآنى را بر آنها نوشته بودند، پاره پاره كنند يا بشويند يا بسوزانند تا ريشه نزاع و اختلاف بكلى از ميان برود و همه مسلمانان يكپارچه به يك متن روى آورند. او دستور داد هر جا و نزد هر كسى مصحفى مخالف آنچه آنان جمع كرده‏اند، يافته شود، نابود سازند و مردم را به اطاعت از آن يك نسخه فرا خوانند. (51)
گر چه هر قدر در از بين بردن ساير مصاحف تلاش مى‏شد، كوشش دارندگان مصاحف در مقابله با اين تصميم براى حفظ مصاحف بيشتر مى‏شد، تا جايى كه تا سالهاى سال بعد از اين ماجرا برخى مصاحف وجود داشت، اما تدريجا همانها نيز نابود شدند و اثرى جز نام آنها باقى نماند .
-----
50) راميار، تاريخ قرآن / .337
51) بخارى، ج 3 / 226، باب جمع القرآن، روايت انس بن مالك.







ادّعا:
نقل قول:
تدوين قرآن به بعد از رحلت رسول الله(ص) بر مى‏گردد.

دلیل1:
چطور ممکن است قبل از پایان نزول قرآن جمع آوری شود؟
موضع بنده: قبول
دلیل2: رواياتى هم اين نظر را تأييد مى‏كند. مثل: رسول الله(ص) در حالى رحلت كرد كه قرآن در چيزى نگاشته نشده بود. V}( بحارالانوار، ج‏92، ص‏97).
موضع بنده: قبول

نقل قول:
قرآن پس از رحلت‏ پيامبر (ص)
پس از رحلت آنحضرت اولين كسيكه بانزوا پرداخته قرآن را بترتيب‏ نزول در يك مصحف جمع‏آورى كرد على بن ابى طالب عليه السّلام بود و هنوز شش ماه از رحلت نگذشته بود كه از نوشتن آن فراغت يافت.
اين مطلب در گذشته از وافى نقل گرديد و در تاريخ قرآن از اتقان سيوطى و شرح كافى ملا صالح قزوينى و در كتاب قرآن در اسلام از اتقان و مصحف سجستانى نقل شده است ابن ابى الحديد در مقدمه شرح نهج- البلاغه در حالات على عليه السّلام گويد: «و هو اوّل من جمع القرآن».
پس از يكسال و خرده‏اى كه از رحلت ميگذشت جنگ يمامه اتفاق افتاد كه در آن هزار و دويست نفر از مسلمين از جمله هفتصد تن از قرّاء قرآن كشته شدند در كتاب «قرآن در اسلام» عدّه آنها را هفتاد تن نقل كرده ولى جرجى زيدان در تاريخ آداب اللغة العربيّه و تاريخ تمدن اسلام آنها را هفتصد نفر از مجموع 1200 تن نقل كرده است.
بهر حال مقام خلافت از كشته شدن قرّاء بوحشت افتاده بفكر جمع قرآن افتاد زيد بن ثابت را مأمور اين كار كردند كه عدّه‏اى از صحابه تحت تصدّى او سور و آيات قرآن را از الواح و شاخه‏هاى نخله خرما و قطعات سفيد سنگها و از آنچه در خانه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و در نزد صحابه بود جمع كرده و در يك مصحف قرار دادند. جرجى زيدان در دو كتاب فوق و ابن اثير در تاريخ كامل وقايع سال 30 هجرى گويد آن نسخه نزد ابو بكر بود پس از وى بعمر رسيد و پس از عمر دخترش حفصه آنرا نزد خود نگاه داشت ولى در «قرآن در اسلام ص 114» فرموده: نسخه‏هائى از آن باطراف و اكناف فرستاده شد.
در خلافت عثمان بن عفّان بوى خبر دادند كه مردم قرآن را با قرائتهاى مختلف ميخوانند و با همان اختلاف استنساخ ميكنند اهل دمشق و حمص از مقداد، اهل كوفه از عبد اللّه مسعود و ديگران از ديگران قرائتهاى خويش را نقل ميكنند حذيفة بن يمان كه در جنگ ارمنيه و آذربايجان شركت كرده بود ديد ميان مسلمين اختلاف قراآت زياد شده چون بمدينه برگشت دستگاه خلافت را از اين خطر مطّلع ساخت.
خليفه دستور داد قرآنى را كه بدستور ابو بكر نوشته بودند و نزد حفصه دختر عمر بود بامانت گرفتند، پنج نفر از قرّاء را كه يكى زيد بن ثابت بود مأموريت داد تا نسخه‏هائى از آن بردارند تا اصل ساير نسخه‏ها قرار گيرد، چندين نسخه از روى آن نوشته شد، يكى در مدينه ماند، يكى را بمكّه، يكى را بشام، يكى را بكوفه، يكى را ببصره و بقولى يكى را به يمن و يكى به بحرين فرستادند و اين نسخه‏ها را مصحف امام ميخواندند كه اصل ساير نسخه‏ها بود آنگاه عثمان دستور داد ساير قرآنها را كه بدست مردم در ولايات بود جمع آورى كرده و هر چه بمدينه رسيد سوزاندند.
در تاريخ قرآن هست: عثمان مصحف عبد اللّه بن مسعود و سالم مولى ابى حذيفه را گرفت و بآب شست و نيز نقل ميكند كه 12 نفر از صحابه در مجلس مشورت اين كار شركت داشته‏اند و نيز نقل ميكند كه ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود و سالم با اين كار مخالفت كردند ولى عثمان برأى على بن ابى طالب عليه السّلام اين كار را كرد.
نگارنده گويد در تاريخ كامل ضمن حوادث سال 30 هجرى نقل شده:
چون امير المؤمنين عليه السّلام در زمان خلافت وارد كوفه شد مردى برخاست و از عثمان انتقاد كرد كه مردم را بر يك مصحف وادار كرد امام عليه السّلام صدا زد: ساكت شو در حضور ما و با رأى ما آنكار كرد اگر بجاى عثمان بودم من نيز همان كار را ميكردم، معلوم ميشود كه امير المؤمنين عليه السّلام بصلاحيت اين عمل رأى داده و حق هم همان بوده است.
رجوع شود به تاريخ كامل، تاريخ قرآن، قرآن در اسلام، تاريخ آداب‏ اللغة العربيّه و تاريخ تمدن اسلام.
_______________________________

قاموس قرآن، ج‏5، ص: 280


موضع بنده: 95% قبول. متشکرم بسیار غنی و منطقی بود.

در زمان ابوبکر

ادّعا:
نقل قول:
اينکه بصورت يک کتاب واحد در آيد توسط حضرت امير المومنين(ع)اين کار تحقق پيدا کرد,
موضع بنده: تردید. این ادعا به سند نیاز دارد.

-----

ادّعا:

نقل قول:
براى قرآن سه مرحله جمع‏آورى شكل گرفته است:

  1. نظم و چينش آيه‏ها در كنار يكديگر كه شكل‏گيرى را در پى دارد. اين كار در زمان پيامبر(ص) صورت گرفت.
  2. جمع كردن مصحف‏هاى پراكنده در يك جا و تهيه جلد براى آن‏ها كه در زمان ابوبكر انجام شد.
  3. مرحله سوم: جمع آورى تمام قرآن‏هاى نويسندگان وحى براى نگارش يك قرآن به عنوان الگو و ايجاد وحدت قرائت در آن. اين مرحله در زمان عثمان صورت گرفت.
موضع بنده: مرحله 1 و 3 قبول. مرحله 2 مشکوک است

  1. نیازمند سند است.
  2. با جمع مصاحف در زمان عثمان نمی خواند.
  3. با تنوع یافتن تدریجی قرائت ها در طول سالهای خلافت نمی خواند
  4. در حالی که بعید است مصاحف در 2 سال خلافت ابابکر نگاشته شده باشند، از جمع آنها سخن می گوید
در زمان عمر

ادعا:
نقل قول:
با گسترش قلمرو حكومت اسلام، تعداد مصحف‏ها رو به فزونى گذاشت. برخى از اين مصحف‏ها به تبع موقعيت و پايگاه جمع كننده‏اش، در جهان اسلام آن روز مقام والايى كسب كرد؛ مثلاً مصحف عبدالله بن مسعود در كوفه و مصحف ابوموسى اشعرى در بصره و مصحف مقداد بن اسود در دمشق مورد توجه مردم بود.
جمع كنندگان مصحف‏ها متعدد بود و ارتباطى با يكدگر نداشتند و از نظر كفايت و استعداد و توانايى انجام كار يكسان نبودند.
بنابراين، نسخه هر كدام از نظر روش، ترتيب، قرائت و... با ديگرى تفاوت داشت.
اين تفاوت به اختلاف بين مردم انجاميد.
دامنه اختلاف به آن جا رسيده بود كه حتى در مركز خلافت يعنى مدينه، معلمان قرآن شاگردان خود را به صورت‏هاى مختلف تعليم مى‏دادند. بدين ترتيب، زمينه اقدام عثمان را براى يكى كردن مصاحف به وجود آمد.

موضع بنده:
قبول

  • مصحف عبدالله بن مسعود در كوفه
  • مصحف ابوموسى اشعرى در بصره
  • مصحف مقداد بن اسود در دمشق
  • در مدینه کدام مصاحف؟
  • دیگر چه مواردی؟
  • در ایران کدام مصحف؟
سند: خليفه دوم در طى فرمان مشهورى نگارش كلمات تفسيرى را در متن آيات قرآن ممنوع كرد و قرظة بن كعب انصارى را مأمور كرد قرآن را از كلمات تفسيرى جدا كنند. (خطيب بغدادى، تقييد العلم / 33 و .34 به نقل از تاريخ قرآن دكتر محمود راميار / .401)
موضع: قبول

در زمان عثمان

ادّعا:
نقل قول:
کار عثمان ,جمع آوري قرآن نبوده بلکه يکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است.

دلایل:
طرفداران ديدگان سوم براى مدعاى خود ادله‏اى ذكر كرده‏اند كه در كتاب مربوط به علوم قرآنى به تفصيل آمده است.
موضع بنده: قبول زیرا این قسمت از تاریخ قرآن در اصلش شک نیست.

-----

ادّعا:

نقل قول:
او گروهى متشكل از چهار نفر به نام‏هاى زيد بن ثابت، سعيدبن عاص، عبدالله بن زبير وعبدالرحمان بن حارث بن هشام را مأمور اين كار كرد. آنان با همكارى هشت نفر ديگر ابتدا مصاحف را از اطراف و اكناف كشور اسلامى جمع آورى كردند و قرآن را كه به نام مصحف امام يا عثمانى مشهور شد، از بين آن‏ها فراهم آوردند.
همه مصاحف ديگر به دستور عثمان، خليفه سوم، سوزانده يا در آب جوش انداخته شد.
مصاحف عثمانى به قولى به تعداد چهار عدد استنساخ شد و هر كدام از آن‏ها همراه فردى آگاه به مراكز مهم اسلامى آن زمان ارسال گرديد تا همگان طبق آن نسخه‏ ها به تكثير و تعليم قرآن اقدام كنند.
موضع بنده: کلّیت آن قبول

نتیجه: دیگر این دوره برایم تاریک نیست. لذا مساله از نظر بنده حل شده است.

[="Tahoma"]

armandaneshjoo;258623 نوشت:
شبهه
تاریخ قرآن از زمان وفات پیامبر تا زمان عثمان برایم تاریک است.
بر خلاف بقیه ی تاریخ قرآن!

شرح
در این آدرس احادیث مربوط به تحریف قرآن خصوصاً در زمان خلفا جمع آوری شده.

در این آدرس نیز از ضعف سند و اعتمادناپذیری این احادیث گفته شده.

امّا بنده هیچ سندی از تاریخ قرآن در زمان خلفا پیدا نکردم. هیچ مدرکی هم بر این نیافتم که قرآنی که در زمان عثمان جمع شد همان کتابی ست که حضرت محمّد ص آن را از جانب خدا روایت کرده.

اهمیت
قرآن فعلاً مهمترین مدرک بنده برای وجود خداست. اگر انتسابش به پیامبر زیر سوال رود نیمی از اهمیت این مدرک نابود می شود.

روش
از آنحا که هدف از تشخیص تاریخ قرآن در زمان خلفا اثبات عدم تحریف آن و سپس استفاده از آن به عنوان مدرکی بر وجود خدا است، لطفاً برون دینی بحث شود.

کارشناس بحث : مقداد


با عرض سلام و ادب خدمت دوستان

ضمن تشکر از دوستان بزرگواری که در این موضوع شرکت کرده ومطالب مفیدی هم ارائه کرده اند،قبل از جمع بندی تاپیک مناسب دیدم مطالبی پیرامون فرمایشات جناب armandaneshjoo عرض کنم:

در رابطه با موضوع عدم تحریف قرآن کریم علماء آثار زيادي دارند كه با ادله عقلي و نقلي متعدد مصونيت قرآن كريم از تحريف را اثبات نموده اند.

قبل از اين كه به بيان ادله عقلي بر اين مدعي بپردازيم ذكر اين نكته ضروري است كه اين سؤال از مرحله اي است كه شخص اصل وجود خداوند و اوصافش از جمله علم و قدرت و حكمت مطلق و لزوم بعثت پيامبران و عصمت آنها را پذيرفته و حال سؤالش اين است كه دليل عقلي به اين كه اين كتاب موجود همان كتاب منزل به پيامبر(ص) است بدون كم و زياد چيست؟

دليل اول: معجزه بودن قرآن كريم است (دقت بفرماييد كه اين دليل دوري نيست) مي دانيم كه مهمترين دليل بر اثبات نبوت پيامبر اكرم(ص) قرآن كريم است كه از وجوهي داراي اعجاز است مانند وجوه ادبي - اخبارات غيبي - عدم اختلاف و سازگاري كامل - و... كه به صورت فشرده به يك مورد اشاره مي كنیم كه قرآن كريم در سوره روم خبر از پيروزي روميان بر دولت فارس در كمتر از ده سال في بضع سنين [بضع براي بيان بين 3 تا 10 به كار مي رود] و اين پيشگويي به فعليت رسيد و روميان در كمتر از ده سال بر دولت فارس غالب شدند (1)
و بعد از اثبات اعجاز و تحليل جنبه هاي اعجاز و با توجه به اين كه معجزه چيزي است كه افراد عادي قادر به انجام مثل آن و يا تصرف در آن نيستند صحت قرآن كريم روشن مي شود.

دليل دوم، ما هيچ متفكري را پيدا نمي كنيم كه در دوران عمرش آراء و نظرياتش به هيچ نحو تغيير نكند حال اگر متفكرين متعددي در موضوعات متعدد ابراز نظر و عقيده كنند يقينا بين آنها اختلاف خواهد بود. حال عقل انسان حاكم به اين است كه اگر راه تصرف انسان در قرآن باز بود و انسان مطالبي را به قرآن مي افزود يقيناً در بين مطالب قرآن اختلاف پيدا مي شد. حال آن كه چنانچه گفته شد يكي از وجوه اعجاز قرآن همين عدم اختلاف و ناسازگاري در كل قرآن است و آيه شريفه «أفلا يتدبرون القرآن ولوكان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» (2) ارشاد به همين برهان عقلي است نه اين كه يك دليل نقلي و تعبدي باشد اين دليل را علامه طباطبايي در الميزان ذكر فرموده اند (3).

اگر اشكال شود كه بعضي از ادله مانند دليل دوم كه ذكر شد فقط نفي تحريف از جهت زيادي در قرآن كريم مي كند و حال آن كه مدعي اعم است مي گوييم بعد از اثبات عدم تحريف بالزياده در قرآن مي توان به آيات قرآن بر نفي تحريف به صورت مطلق تمسك كرد مانند آيه 9 سوره حجر «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون» كه با شش تأكيد تصريح مي كند كه ما حافظ قرآن هستيم.

دليل عقلي سوم؛ در اين دليل عقلي مصونيت قرآن كريم با تكيه به دو مقدمه نتيجه گيري مي شود:
الف. خداوند حكيم قرآن را براي هدايت بشر فرستاده است.

ب. و با توجه به خاتميت دين و پيامبر اسلام(ص) اگر قرآن تحريف شود مردم گمراه خواهند شد بدون اين كه در اين گمراهي تقصيري متوجه آنان باشد بلكه اين گمراهي مستند به عدم حفظ الهي مي شود و اين امر با ساحت اقدس خداوند سازگار نيست و نقض غرض و مخالفت با حكمت الهي به شمار مي آيد.(4)

آيت الله فاضل بر اين مسأله 7 دليل ارائه فرموده اند كه دليل هفتم را به عنوان دليل عقلي مطرح نموده اند(5).

يكي از راه هاي شناخت اين كه آيا كتاب الهي دستخوش دگرگوني و تحريف گرديده يا نگرديده است بررسي محتوايي آن است. يكي از دلايلي كه انديشوران آن را به عنوان محكم ترين ادله بر عدم تحريف قرآن دانسته اند، مضامين عاليه و مستحكم و عميق با بياني در اوج فصاحت و بلاغت است كه خود قرآن هم بر همين اساس تحدي و مبارزه طلبي كرده است. قرآن از مباحث دقيق و معارف بلند توحيدي گرفته تا ساير آموزه هاي آن، همگي از انسجام استحكام و دقت و ظرافت و عمق و ژرف نگري خاصي برخوردار است.

يكي دیگر از ادله اي كه براي عدم وقوع تحريف در قرآن اقامه مي شود نقل قرآن كريم به صورت متواتر در تمام اعصار در طول چهارده قرن تا به امروز است.

منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. افسانه تحريف قرآن، رسول جعفريان
2. الاشارات في عدم تحريف الكتاب، حاجي كلباسي
3. مهر تابان، علامه تهراني
4. قرآن شناسي، ج 1، درس هاي استاد مصباح يزدي، نگارش محمود رجبي

پی نوشتها:
(1). مقدمات بنيادين علم تفسير، آيت الله فاضل، ص 100.

(2). سوره نساء، آيه 82.

(3).
ترجمه تفسير الميزان، ج 12، ص 150، ذيل آيه 9 سوره حجر.

(4). قرآن شناسي، آیت الله مصباح یزدی، ج 1، ص 216

(5).
مقدمات بنيادين علم تفسير، ترجمه محمد رسول دريايي، بخش 6، ص 297 به بعد.

پرسش:
از آنجایی که تاریخ قرآن از زمان رحلت پیامبر(ص) تا زمان عثمان دارای ابهام است،چگونه می توان ثابت کرد که قرآنی که در زمان عثمان جمع شده است،همان قرآنی است که بر پیامبر نازل شده است؟

پاسخ:
مراجعه به منابع مرتبط با تاریخ قرآن بیانگر این مطلب است که تاریخ قرآن از زمان رحلت پیامبر(ص) تا زمان عثمان ابهامی ندارد،چرا که بنابر شواهد و قرائن و نیز روایات متعدد قرآن در زمان رسول الله(ص) جمع آوری شده بود.
درباره زمان جمع آورى و تدوين قرآن ميان محققان علوم قرآنى سه ديدگاه به چشم مى‏خورد:
ديدگاه اول: تدوين قرآن به بعد از رحلت رسول الله(ص) بر مى‏گردد. دليل‏هاى پيروان اين ديدگاه چنين است:
الف) امكان تدوين قرآن به لحاظ پراكندگى نزول وحى وجود نداشت.
ب) رواياتى هم اين نظر را تأييد مى‏كند. مثل آنچه علامه مجلسی در بحارالانوار، ج‏92، ص‏97 آورده است که: رسول الله(ص) در حالى رحلت كرد كه قرآن در چيزى نگاشته نشده بود.

ديدگاه دوم: تدوين قرآن به همين صورت فعلى(ترتيب آيه‏ ها و سوره ‏ها) در عهد رسول الله(ص) انجام گرفته است. اين گروه نيز براى مدعاى خود ادله ذيل را اقامه مى‏كنند:
الف) مصونيت قرآن از خطر تحريف بدون تدوين در زمان آن حضرت امكان‏پذير نيست؛ چون غير از حضرت كسى به طور كامل از خصوصيات قرآن آگاهى ندارد.

ب) تحدى از جانب قرآن، اقتضا مى‏كند آيه‏ ها و سوره ‏ها تنظيم و به شكل خاصى درآيند.
ج) رواياتى چنان دلالت دارد كه عده ‏اى در زمان رسول الله(ص) مشغول اين كار بودند. از شعبى نقل شده است كه: شش نفر از انصار، قرآن را در عهده رسول الله(ص) جمع كردند: ابى بن كعب، زيدبن ثابت، معاذبن جبل، ابودرداء، سعيد بن عبيد، و ابوزيد.

ديدگاه سوم: معتقد است كه براى قرآن سه مرحله جمع‏ آورى شكل گرفته است:
مرحله اول: نظم و چينش آيه‏ ها در كنار يكديگر كه شكل‏ گيرى را در پى دارد. اين كار در زمان پيامبر(ص) صورت گرفت. مرحله دوم: جمع كردن مصحف‏ هاى پراكنده در يك جا و تهيه جلد براى آن‏ها كه در زمان ابوبكر انجام شد.
مرحله سوم: جمع آورى تمام قرآن‏ هاى نويسندگان وحى براى نگارش يك قرآن به عنوان الگو و ايجاد وحدت قرائت در آن. اين مرحله در زمان عثمان صورت گرفت. طرفداران ديدگان سوم براى مدعاى خود ادله ‏اى ذكر كرده ‏اند كه در كتاب مربوط به علوم قرآنى به تفصيل آمده است.
به هر حال، آن چه گذشت نشان مى‏دهد همه علماى اسلام تدوين قرآن در غير زمان رسول الله(ص) را نپذيرفته ‏اند.
عده ‏اى از آنان به تدوين و جمع آورى در زمان رسول الله معتقدند و سه مرحله‏ اى بودن و يا تدوين در زمان خلفا، را به طور كلى رد مى‏كنند؛
از جمله آيت الله خويى در ترجمه البيان، ج‏1، ص‏346 و آيت الله حسن زاده در فصل الخطاب، ص‏46 و دكتر صبحى صالح در مباحث فى علوم القرآن، ص‏73. مرحوم آيت الله خوئى در توجيه ديدگاه خود امور ذيل را مطرح فرموده است:
1 .احاديث دلالت كننده بر جمع قرآن در غير زمان پيامبر(ص) متناقض مى‏نمايد. در برخى نام ابوبكر و در برخى ديگر عمر و در برخى هم عثمان ذكر شده است.
2. اين احاديث با احاديث دلالت كننده بر جمع قرآن در زمان پيامبر تعارض دارد.
3. احاديث فوق با حكم عقل به وجوب اهتمام پيامبر در امر جمع و ضبط قرآن مخالف است.
4. روايات فوق بااجماع مسلمانان مبنى بر ثبوت قرآن با تواتر نيز مخالفت دارد.
5. جمع متأخر، طبعاً نمى‏تواند شبهه تحريف قرآن را به طور كامل از بين ببرد.

علاوه بر این روایات متعددی بر جمع آوری قرآن بصورت کنونی در زمان پیامبر(ص) دلالت دارند:
1ـ پيامبر (ص) مي‌فرمايد:
« اذا ختم العبد القرآن صلي عليه عند ختمه ستون الف ملك.[1]
ترجمه : هنگامي كه بنده‌اي قرآن را ختم مي‌كند، شصت هزار فرشته بر او درود مي‌فرستند.

2ـ از مسلم بن محراق نقل كرده‌اند كه :
« قلت لعائشة : ان رجالاً يقرا احدهم القرآن في ليله مرتين او ثلاثا فقالت: قرأوا أولم يقرأوا، كنت اقوم مع رسول‌الله (ص) ليلة التمام فيقرأ و آل عمران و النساء ، فلايمر بأية فيها استبشار الادعا و رغب و لابأية فيها تخويف الادعا و استعاذ[2]».
ترجمه : به عايشه گفتم: مرداني هستند كه در يك شب، قرآن را دو يا سه مرتبه ختم مي‌كنند. او گفت: خواندن و نخواندشان چندان فرقي باهم ندارد. يك شب تمام همراه رسول خدا (ص) بيدار ماندم و او در طول اين مدت مشغول قرائت قرآن بود، بقره، آل عمران و نساء را تلاوت فرمود و از هيچ آيه‌اي كه بيان كننده بشاتي بود، عبور نمي‌كرد مگر با دعا و درخواست آن نعمت از خداوند، آيات هشدار دهنده را هم تنها با دعا و استعاذه از نظر مي‌گذراند.

3ـ قيص بن ابي صعصعه گويد:
« يا رسول الله (ص) في كم اقرأالقرآن؟ قال: في خمسة عشر. قلت: اني اجد أقوي من ذلك، قال: اقرأه في جمعة [3]».
ترجمه : به رسول الله عرض كردم: ظرف چند روز قرآن را ختم كنم؟
فرمود: پانزده روز، گفتم : من در كمتر از اين مدت نيز مي‌توانم، جواب فرمود: پس، آن را هفته‌اي يكبار ختم كن.

4ـ از مكحول بن ابي مسلم روايت است كه :
« كان اقوياء اصحاب رسول‌الله(ص) يقرأ ون القرآن في سبع و بعضهم في شهر و بعضهم في شهرين و بعضهم في اكثر من ذلك [4]».
ترجمه : اصحاب نيرومند رسول خدا(ص) در هفت روز قرآن را ختم مي‌كردند و ديگران ظرف يك يا دو يا چند ماه.

5« ان النبي (ص) قد أمرعبدالله بن عمرو بن العاصي بان يختم القرآن في كل سبع ليال اوثلاث ، مرة و قدكان يختمه في كل ليلة [5]».
ترجمه : پيامبر (ص) به عبدالله بن عمر و بن عاص فرمان داده بود كه هر هفته يا هر سه روز يكبار قرآن را ختم كند حال آنكه وي پيش از اين، گاهي شبي يك مرتبه آن را ختم مي‌نمود.

6ـ محمد بن كعب قرظي گويد:
« كان ممن يختم القرآن و رسول‌الله(ص) حي. عثمان بن عفان، و علي بن ابي طالب و عبدالله بن مسعود[6]».
ترجمه: از جمله كسانيكه در زمان زندگاني حضرت رسول (ص) قرآن را ختم مي‌كردند ، عثمان بن عفان، علي (ع) و عبدالله بن مسعود بودند.

7ـ در نقلي ديگر چنين آمده است:
«كان النبي (ص) اذا ختم ، جمع اهله و دعا[7]».
ترجمه : پيامبر (ص) به هنگام ختم قرآن، خويشان خود را جمع مي‌كرد و در پيشگاه الهي دعا مي‌كرد.

8ـ از جابربن عبدالله منقول است كه :
« اذا ختم احدكم فليقل : الهم آنس وحشتي في قبري [8]».
ترجمه : هر گاه كسي از شما قرآن را ختم كرد بگويد: خدايا!‌تو وحشت قبرم را مونس باش.
بر اساس آنچه به نقل آمد، بي‌گمان صحيح نخواهد بود كه ختم قرآن را پيش از رحلت ، به معني قرائت آيات پراكنده، بي‌آنكه در قالب سوره‌ها عرضه شده باشد ،‌قلمداد كنيم بلكه چنين احاديثي را بايد حكايت از تلاوت سوره‌هايي دانست كه تا آن زمان، تشكل لازم را يافته بود. لازم به يادآوري است كه پس از اتمام نزول وحي با فاصله‌اي كه تا وفات باقي بود به نظر مي‌رسد عمومي سوره‌ها در آن زمان انتظام بايسته را پيدا كرده است.
احاديث ختم ، قطع نظر از دلالتي كه بر گردآوري و نگارش همه سوره‌هاي قرآن قبل از رحلت دارد، نيز گوياي اين واقعيت است كه پيامبر اكرم(ص) در راهي كه براي توجه دادن عموم به قرآن در پيش گرفت، موفق شده بود.

پرسش:
چگونه می توان عدم تحریف قرآن را ثابت کرد؟

پاسخ:
در رابطه با موضوع عدم تحریف قرآن کریم علماء آثار زيادي دارند كه با ادله عقلي و نقلي متعدد مصونيت قرآن كريم از تحريف را اثبات نموده اند.
قبل از اين كه به بيان ادله عقلي بر اين مدعي بپردازيم ذكر اين نكته ضروري است كه اين سؤال بعد از مرحله اي است كه شخص اصل وجود خداوند و اوصافش از جمله علم و قدرت و حكمت مطلق و لزوم بعثت پيامبران و عصمت آنها را پذيرفته و حال سؤالش اين است كه دليل عقلي به اين كه اين كتاب موجود همان كتاب منزل به پيامبر(ص) است بدون كم و زياد چيست؟

دليل اول: معجزه بودن قرآن كريم است (دقت بفرماييد كه اين دليل دوري نيست) مي دانيم كه مهمترين دليل بر اثبات نبوت پيامبر اكرم(ص) قرآن كريم است كه از وجوهي داراي اعجاز است مانند وجوه ادبي - اخبارات غيبي - عدم اختلاف و سازگاري كامل - و... كه به صورت فشرده به يك مورد اشاره مي كنیم كه قرآن كريم در سوره روم خبر از پيروزي روميان بر دولت فارس در كمتر از ده سال في بضع سنين [بضع براي بيان بين 3 تا 10 به كار مي رود] و اين پيشگويي به فعليت رسيد و روميان در كمتر از ده سال بر دولت فارس غالب شدند[9].
و بعد از اثبات اعجاز و تحليل جنبه هاي اعجاز و با توجه به اين كه معجزه چيزي است كه افراد عادي قادر به انجام مثل آن و يا تصرف در آن نيستند صحت قرآن كريم روشن مي شود.

دليل دوم، ما هيچ متفكري را پيدا نمي كنيم كه در دوران عمرش آراء و نظرياتش به هيچ نحو تغيير نكند حال اگر متفكرين متعددي در موضوعات متعدد ابراز نظر و عقيده كنند يقينا بين آنها اختلاف خواهد بود. حال عقل انسان حاكم به اين است كه اگر راه تصرف انسان در قرآن باز بود و انسان مطالبي را به قرآن مي افزود يقيناً در بين مطالب قرآن اختلاف پيدا مي شد. حال آن كه چنانچه گفته شد يكي از وجوه اعجاز قرآن همين عدم اختلاف و ناسازگاري در كل قرآن است و آيه شريفه «أفلا يتدبرون القرآن ولوكان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» [10]ارشاد به همين برهان عقلي است نه اين كه يك دليل نقلي و تعبدي باشد اين دليل را علامه طباطبايي در الميزان ذكر فرموده اند[11].

اگر اشكال شود كه بعضي از ادله مانند دليل دوم كه ذكر شد فقط نفي تحريف از جهت زيادي در قرآن كريم مي كند و حال آن كه مدعي اعم است مي گوييم بعد از اثبات عدم تحريف بالزياده در قرآن مي توان به آيات قرآن بر نفي تحريف به صورت مطلق تمسك كرد مانند آيه 9 سوره حجر «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون» كه با شش تأكيد تصريح مي كند كه ما حافظ قرآن هستيم.

دليل عقلي سوم؛ در اين دليل عقلي مصونيت قرآن كريم با تكيه به دو مقدمه نتيجه گيري مي شود:
الف. خداوند حكيم قرآن را براي هدايت بشر فرستاده است.

ب. و با توجه به خاتميت دين و پيامبر اسلام(ص) اگر قرآن تحريف شود مردم گمراه خواهند شد بدون اين كه در اين گمراهي تقصيري متوجه آنان باشد بلكه اين گمراهي مستند به عدم حفظ الهي مي شود و اين امر با ساحت اقدس خداوند سازگار نيست و نقض غرض و مخالفت با حكمت الهي به شمار مي آيد.[12]

آيت الله فاضل بر اين مسأله 7 دليل ارائه فرموده اند كه دليل هفتم را به عنوان دليل عقلي مطرح نموده اند[13].

يكي از راه هاي شناخت اين كه آيا كتاب الهي دستخوش دگرگوني و تحريف گرديده يا نگرديده است بررسي محتوايي آن است. يكي از دلايلي كه انديشوران آن را به عنوان محكم ترين ادله بر عدم تحريف قرآن دانسته اند، مضامين عاليه و مستحكم و عميق با بياني در اوج فصاحت و بلاغت است كه خود قرآن هم بر همين اساس تحدي و مبارزه طلبي كرده است. قرآن از مباحث دقيق و معارف بلند توحيدي گرفته تا ساير آموزه هاي آن، همگي از انسجام استحكام و دقت و ظرافت و عمق و ژرف نگري خاصي برخوردار است.

يكي دیگر از ادله اي كه براي عدم وقوع تحريف در قرآن اقامه مي شود نقل قرآن كريم به صورت متواتر در تمام اعصار در طول چهارده قرن تا به امروز است.

براي آگاهي بيشتر ر.ك:
1. علوم قرآنى و تاریخ قرآن آيت الله محمد هادى معرفت.
2. پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، سيد محمدباقر حجتى، ص‏235.
3. درسنامه علوم قرآنى، حسين جوان آراسته.
4. تاريخ قرآن، دكتر محمد راميار، ص‏407.
5. افسانه تحريف قرآن، رسول جعفريان
6. الاشارات في عدم تحريف الكتاب، حاجي كلباسي
7. قرآن شناسي، ج 1، درس هاي استاد مصباح يزدي، نگارش محمود رجبي.

پی نوشتها:
[1] حقائق هامه حول القرآن الكريم،جعفر مرتضی عاملی، مؤسّسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرّسين بقم المشرفة، ص 73.
[2] مختصر الاتقان في علوم القرآن،سیوطی، ص 27.
[3] همان، ص 28.
[4] همان .
[5] حفائق هامة حول القرآن الكريم ، ص 71.
[6] همان .
[7] همان ، ص 73.
[8] همان .
[9]. مقدمات بنيادين علم تفسير، آيت الله فاضل، ترجمه محمد رسول دريايي، بخش 6، ص 100.
[10]. سوره نساء، آيه 82.
[11]. ترجمه تفسير الميزان، ج 12، ص 150، ذيل آيه 9 سوره حجر.
[12]. قرآن شناسي، آیت الله مصباح یزدی، ج 1، ص 216
[13]. مقدمات بنيادين علم تفسير، بخش 6، ص 297 به بعد.

موضوع قفل شده است