جمع بندی به نظر شما چند نوع اخلاق بر جامعه ی ما حاکم است ؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به نظر شما چند نوع اخلاق بر جامعه ی ما حاکم است ؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

در جامه یما رسم بر این است که اخلاق به صورت کلی وجامع به یک سری از روشهای پذیرفته شده اطلاق میشود .و به هر عمل ویا واکنشی که موجب یک نمود خارجی از انسان است به طور کلی نام اخلاق را میگذارند .

اما آیا تا به حال به جزئیات این امر کلی فکر کرده اید ؟

مثلا" اخلاق دینی یا اخلاق اجتماعی ویا اخلاق کاری و یا اخلاق ملی چه وجوه اشتراکی دارند وچه وجوه متفاوتی را شامل میشوند ؟

حق یارتان :Gol:

کارشناس بحث : استاد

با سلام
سوال شما نشأت گرفته از طرز تفکر حضرتعالی است لذا بعضی از اصطلاحات شما بر بنده نامشخص است مانند اخلاق ملی.
تقسیم بندی شما تقسیم متداول و مشهوری نیست.
لطفا منظور خود را بیشتر توضیح دهید.
پوزش بابت تأخیر پیش آمده.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از استاد گرامی:Gol:

البته این مسئله که فرمودید این سؤال ناشی از طرز تفکر بنده است را چندان نمی پذیرم .

این سؤالها ؛ متداول امروز مباحث دانشجویان وحتی برخی طلاب محترم می باشد که تازه مقدمات را به پایان رسانده و وارد سطح شده اند .

در مورد تقسیم بندی بنده هم البته تقسیم بندی جدیدی است که از اصطلاحات به روز جامعه ورسانه ها می باشد . طوری که عرف این تقسیم بندی ها را در مورد عملکرد اشخاص تعیین می نماید و مثلا" درمیان جماعتی در دانشگاه رایج شده که مثلا" اگر دختر ویا پسری از شهرستان وارد جمع ایشان می شود وبرخی رفتارهای عرفی در تهران را نمی داند اصطلاحا" می گویند اخلاقش روستایی است ویا اگر پسری زیاد رفتارهای به قول معروف «اوا خواهری » داشته باشد می گویند اخلاقی دخترانه دارد .و.......

به تازگی اگر اخبار را گوش کرده باشید در بین سیاسیون لفظ «اخلاق ملی» رواج پیدا کرده ! منظور بنده بیشتر کالبد شکافی این اصطلاحات میباشد

همچنین نظر بنده این است که این اصطلاحات ؛ برای تنویر وروشن تر شدن اذهان جهت تبدیل این اصطلاحات اخلاقی به انواعی از اخلاق کاربردی که در طول اخلاق دینی ونه درعرض اخلاق دینی باشد بررسی و تبادل نظر شوند .

البته مطرح نمودن این موضوع به جهت دعوت جنابعالی در یکی از تاپیکها برای جهت علمی دادن به مباحث می باشد و بنده آماده ام تا یک بحث علمی خوب را با کمک شما استاد بزرگوار وسایر دوستان گرامی در این زمینه داشته باشیم . انشا ءالله

حق یارتان :Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

طه;260222 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از استاد گرامی:gol:

البته این مسئله که فرمودید این سؤال ناشی از طرز تفکر بنده است را چندان نمی پذیرم .

این سؤالها ؛ متداول امروز مباحث دانشجویان وحتی برخی طلاب محترم می باشد که تازه مقدمات را به پایان رسانده و وارد سطح شده اند .

در مورد تقسیم بندی بنده هم البته تقسیم بندی جدیدی است که از اصطلاحات به روز جامعه ورسانه ها می باشد . طوری که عرف این تقسیم بندی ها را در مورد عملکرد اشخاص تعیین می نماید و مثلا" درمیان جماعتی در دانشگاه رایج شده که مثلا" اگر دختر ویا پسری از شهرستان وارد جمع ایشان می شود وبرخی رفتارهای عرفی در تهران را نمی داند اصطلاحا" می گویند اخلاقش روستایی است ویا اگر پسری زیاد رفتارهای به قول معروف «اوا خواهری » داشته باشد می گویند اخلاقی دخترانه دارد .و.......

به تازگی اگر اخبار را گوش کرده باشید در بین سیاسیون لفظ «اخلاق ملی» رواج پیدا کرده ! منظور بنده بیشتر کالبد شکافی این اصطلاحات میباشد

همچنین نظر بنده این است که این اصطلاحات ؛ برای تنویر وروشن تر شدن اذهان جهت تبدیل این اصطلاحات اخلاقی به انواعی از اخلاق کاربردی که در طول اخلاق دینی ونه درعرض اخلاق دینی باشد بررسی و تبادل نظر شوند .

البته مطرح نمودن این موضوع به جهت دعوت جنابعالی در یکی از تاپیکها برای جهت علمی دادن به مباحث می باشد و بنده آماده ام تا یک بحث علمی خوب را با کمک شما استاد بزرگوار وسایر دوستان گرامی در این زمینه داشته باشیم . انشا ءالله

حق یارتان :gol:

با سلام خدمت شما
در مورد بحث طرز تفکر ؛منظورم این بود که سوالتان نیاز به توضیح دارد؛منظور خاصی نداشتم.
در باب باقی مطالبتان باید مقدمه ای عرض کنم و آن اینکه:
از جمله مسائلی که امروزه باب شده قرائت های متفاوت از دین در جنبه های مختلف آن است،اینکه هر کسی بخواهد(حتی یک روحانی) دین را باب طبع خود معنا کند و برای آن توجیحی بسازد ،وضع آنطور می شود که می بینید، معارف ناب اهل بیت متروک می شود و همانطور که در روایات داریم که قبل از ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ،از دین جزء پوسته ای نمی ماند ،آنگونه می شود.
اینکه رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم قرآن و اهل بیت علیهم السلام را قابل تفرقه از هم نمی دانند و دین را در این صورت استوار می دانند که این دو با هم لحاظ شوند ،به این دلیل است که قرآن و اهل بیت علیهم السلام یکدیگر را تفسیر می کنند و در واقع از یکدیگر رمز گشائی می کنند.
لذا نظر دادن در مورد امور دینی باید با احتیاط و وسواس باشد و إلا قطعا انحراف پیش می آید که پیش هم آمده است.
در مورد همین اخلاق ملی که فرمودید بنده زیاد نشنیده ام ولی اولا باید دید منظور طرح کنندگان چیست و اگر منظورشان همان بحثهای ملی گرایانه باشد که از نظر بنده کاملا مردود است.
ما فاشیسم را مردود می دانیم ،چرا؟ چون یکی از ارکانش نژاد پرستی و برتری نژادی بود و هست.
ما برتری طلبی غرب را محکوم می کنیم،چرا؟ چون آنها خود را آورنده تمدن و لذا بالاتر از دیگران می دانند؛خودشان را شهروند درجه اول می دانند و بقیه را درجه دو و سه و . . .
اینها را محکوم می کنیم ولی به خودمان که می رسد،داد ملی گرائی و ایرانی بودنمان بلند می شود که چه؟ما ایرانی هستیم،خب باشیم،مگر خونمان رنگین تر است؟
زمان امام خمینی رحمة الله علیه این بحث ملی گرائی مطرح شد و ایشان با همان صلابت خاص خود یک جمله فرمودند:هویت ما اسلام است.
قطعا نظر رهبری هم همین است،امام نفرمود ما اسلامی هستیم،فرمود هویت ما اسلام است،یعنی عزت و شرف ما اسلام است،تکامل انسانی ما در اسلام است،و این امر کمی نیست.مثلا همین حج که از عبادات مهم اسلام است در هنگام برگزاریش همه باید یک دست شوند؛ کسی حتی به لباس هم به دیگری فخر نفروشد چه برسد به نژاد که امری قهری و جبری است، نه اختیاری.
کار و هنری که اختیاری باشد افتخار دارد.
ایرانی بودن افتخار دارد ولی تا جائی که نخواهند ایرانی بودن را مقابل اسلام قرار دهند و در قدم بعد اسلام را برای اعراب معرفی کنند و کم کم ما را از حقایق اسلام محروم کنند.
اگر این روند ادامه پیدا کند فکر می کنید چه می شود؟ده بیست سال دیگر بچه های این مملکت هیچ افتخاری به مسلمان بودن خود نمی کنند،آنقدر در گوششان ایرانی ایرانی می خوانند تا کم کم از مظاهر تشیع مانند عاشورا هم با عنوان مسأله عربی و ایرانی دست بردارند.
الان هم خیلی از جوان ها از ما روحانی ها سوال می کنند که این قضیه عاشورا چه ربطی به ما دارد.
این شبهات چطور در فکر اینها رسوخ کرد؟ . . . . . . . .
بنده به جدّ با این اصطلاح سازی ها که پشت پرده اش مشکوک است مخالفم.
آقایان و رجل سیاسی اگر خیلی دلشان به حال اسلام سوخته زمینه نشر معارف اهل بیت علیهم السلام را فراهم کنند.
آنهائی که نمی دانند بروند تحقیق کنند که همین آقایان وهابی چطور برای ترویج مذهب خود خرج می کنند،در همین ایران شیعه می دانید چند حوزه علمیه دارند؟ میدانید طلبه گرفتنشان در ایران کم کم دارد به میزان طلبه گرفتن حوزه قم و مشهد و اصفهان می رسد؛ تازه در ایران که تعداد اهل سنت وهابی زیاد نیست.
حال آقایان مدام داد ملیت بزنند ببینیم افتخار ایران قبل از اسلام برایمان چه می آورد!!ایران و فرهنگ ایرانی قطعا نکات خوبی دارد که باید معرفی شود ولی باز هم تأکید می کنم نه در برابر اسلام و اسلامیت.
همین اخلاق اسلامی مگر معرفی شده و جا افتاده که ما اخلاق ملی را معرفی کنیم؟در خوش بینانه ترین حالت مقصود چیست؟
بحث اخلاق کاربردی هم از زیر شاخه های اخلاق اسلامی است که بحثهائی مانند اخلاق حرفه ای(حرفه ها و مشاغل مختلف) و اخلاق اجتماعی و فردی در آن بحث می شود و در یک کلام بحثها کمی تخصصی تر پی گیری می شود.پس در این باب نیز بنده با نظر شما موافقم که این مسائل در طول و زیر مجموعه اخلاق است نه در عرض آن.
امری بود بفرمائید.[/]

استاد;260295 نوشت:
از جمله مسائلی که امروزه باب شده قرائت های متفاوت از دین در جنبه های مختلف آن است،اینکه هر کسی بخواهد(حتی یک روحانی) دین را باب طبع خود معنا کند و برای آن توجیحی بسازد ،وضع آنطور می شود که می بینید، معارف ناب اهل بیت متروک می شود و همانطور که در روایات داریم که قبل از ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ،از دین جزء پوسته ای نمی ماند ،آنگونه می شود.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکز از استاد بزرگوار :Gol:

بنده دقیقا" با این قسمت از فرمایشات جناب عالی موافقم ودر همین باره در اسک قران تاپیکی را تحت موضوع« تبلیغ حد شرعی واجب است یا حد تقوا »که محور مباحثش بر برداشت های سلیقه ای ویا کوتاهی در تفاسیر موضوعات کلی فقهی از جانب متخصصان کارشناس فقه واصول است که موجب تفاسیر سلیقه ای افراد شده و متاسفانه موجبات تخریب اصول عقاید را فراهم می سازند وطبق مستندات اجتماعی ، ما شاهد این تخریبات هستیم که تحت عنوان عرف برای عامه ی مردم خوراک اعتقادی شده .

اما با توجه به تبلیغ وسیع این تاپیک ، کمتر مشارکت دوستان وکارشناسان محترم درآن محسوس است .

استاد;260295 نوشت:
در مورد همین اخلاق ملی که فرمودید بنده زیاد نشنیده ام ولی اولا باید دید منظور طرح کنندگان چیست و اگر منظورشان همان بحثهای ملی گرایانه باشد که از نظر بنده کاملا مردود است.

بزرگوار نظر بنده نیز همین مطلب است که این اصطلاحات بررسی شده وبا اصول اعتقادی تطبیق داده شوند تا از انحرافات تفسیری در این زمینه ها جلوگیری شود .

از دیدگاه شما درمورد این اصطلاح بسیار خوشحال شدم زیرا لفظ ملی شدن اخلاق میتواند در خود یک معنای مجازی با عنوان نژاد پرستی را به دنبال داشته باشد وکالبد شکافی این اصطلاحات با توجه به کلمات کلیدیموجود در تاپیک میتواند حداقل درسرچ گوگل زمینه ی انحرافی از مقصود رواج دهندگان این اصطلاحات را برای جوانانمان به سمت وسوی اسلام باشد

استاد;260295 نوشت:
زمان امام خمینی رحمة الله علیه این بحث ملی گرائی مطرح شد و ایشان با همان صلابت خاص خود یک جمله فرمودند:هویت ما اسلام است.

آیا این هویت را چه کسانی باید برای جوان درمحاصره ی انواع تفکرات رنگ ولعاب داده شده ی مهاجم ،از وهابی گرفته تا سکولار وتا انواع ماتریالیسمها و..... تبیین و روشن کند ؟ ایا تنها با پاسخ جامع دادن به
چند سؤال شرعی دراین هیاهوی تبلیغی کفایت میکند ؟

استاد;260295 نوشت:
این شبهات چطور در فکر اینها رسوخ کرد؟ . . . . . . . . بنده به جدّ با این اصطلاح سازی ها که پشت پرده اش مشکوک است مخالفم. آقایان و رجل سیاسی اگر خیلی دلشان به حال اسلام سوخته زمینه نشر معارف اهل بیت علیهم السلام را فراهم کنند.

درمورد استعمال این گونه اصطلاحات باید از زوایای مختلف و جهات گوناگون نقد وبررسی شوند وچکیده ی اسلامی ویا ضد اسلامی این اصطلاحات که خیلی هم زود عرف جامعه میشوند برای دوستان ارایه شوند .

استاد;260295 نوشت:
همین اخلاق اسلامی مگر معرفی شده و جا افتاده که ما اخلاق ملی را معرفی کنیم؟در خوش بینانه ترین حالت مقصود چیست؟ بحث اخلاق کاربردی هم از زیر شاخه های اخلاق اسلامی است که بحثهائی مانند اخلاق حرفه ای(حرفه ها و مشاغل مختلف) و اخلاق اجتماعی و فردی در آن بحث می شود و در یک کلام بحثها کمی تخصصی تر پی گیری می شود.پس در این باب نیز بنده با نظر شما موافقم که این مسائل در طول و زیر مجموعه اخلاق است نه در عرض آن.

متاسفانه همین کم کاری های امثال بنده وموضع دفاعی گرفتنها است که سبب این هجوم به اعتقاداتمان شده . اخلاق اسلامی به جای هویت شدن به یک شعار تبدیل شده ومثلا" خود بنده به جای تدریس اندک دانسته ها در باره ی این اخلاق اسلامی همصدا با شعار دهندگان شده ام .

یک کلام : اسلام اهسته آهسته در عرفی شدن موضوعاتش هدف انواع ایسم ها شده واز شرعی شدن در حال فاصله گرفتن است .

اخلاق اسلامی در این باب چه حکمی دارد ؟

حق یارتان :Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

طه;260320 نوشت:
اخلاق اسلامی در این باب چه حکمی دارد ؟

با عرض سلام
حکم اخلاق و شرع مقدس در این مسائل ،امر به معروف و نهی از منکر است.
در لسان روایات مومن زرنگ است،آینده نگر است ،بصیرت و دید الهی دارد،لذا مومن بنده آن و لحظه نیست،بلکه مومن جوانب یک قضیه را ملاحظه کرده و سعی در تحلیل آن البته در حدّ توان خود دارد.
این فرمایش روایات ماست که اگر در مورد وقایع اطراف خود بی تفاوت باشیم ،علاوه بر گناه در برابر خداوند ،باید منتظر گرفتار شدن خود نیز باشیم و این مطلب دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.
هر کسی در حدّ توان خود مسئول است.
این توجه به اطراف خود اصلا یکی از معیار های ایمان است،هر چیزی معیار و میزانی دارد و یکی از معیار های ایمان هم توجه به اطراف خود است(یعنی نسبت به اسلام و امور مسلمین بی تفاوت نبودن).
همین نکته عاشورا را ساخت؛همین مطلب بود که در ایران باعث انقلاب شد.
در یک کلمه: وظیفه شناسی.[/]

استاد;260383 نوشت:
حکم اخلاق و شرع مقدس در این مسائل ،امر به معروف و نهی از منکر است

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از استاد گرامی:Gol:

البته تعریف شما فقط برای اهلش مناسبت دارد . اهلیت داشتن در هر موضوعی از شرایط اولیه ی شرع و از ملزومات اخلاقیات است .
دراین باره یعنی ورود در بحث اخلاقیات و عرفیات جامعه ، ذهنی قوی وهمانطور که خود شما هم مرقوم نمودید فردی زیرک وصد البته آگاه و توانمند به تفکیک میان عرف جامعه واخلاقیات لازم است واز عهده ی هرکس بر نمیاید که بتواند میان عرفیات واخلاقیات وشرع مرزها را ازهم تشخیص دهد .
مستند ادعا هایم حال امروز جامعه و اجتماعمان ، افراد با داشتن یک سری اطلاعات جامع وکلی از هر علمی ، که تازه از آن اطلاعات عمومی هم مقدار کمی را به جهت تخصصی نبودن این اطلاعات به خاطر می سپارند اما هنگام تصمیم گیری مثلا" در کاربرد الفاظ مثل همین لفظ« اخلاق ملی» خود را در هیبت یک متخصص قرار میدهند و باورهای خود را به ذهن دیگران هم تزریق نموده ومطالب را با یک عنوان به ظاهر تخصصی بین مردم جامعه عرف میکنند وبعد آهسته آهسته ذهن وباور اجتماع را به آنچه منظور خودشان بوده هدایت میکنند .
منظور بنده از طرح این سؤالها مرز بندی بین حقیقت این الفاظ و به اشتراک گذاردن باورهای اجتماعی از این الفاظ است واینکه توضیح دقیق علمی برای این الفاظ داده شود تا ببینیم باورهایمان چقدر به بازی گرفته شده اند .

استاد;260383 نوشت:
این فرمایش روایات ماست که اگر در مورد وقایع اطراف خود بی تفاوت باشیم ،علاوه بر گناه در برابر خداوند ،باید منتظر گرفتار شدن خود نیز باشیم و این مطلب دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.

بسیار عالی حق مطلب را ادا نمودید .اجورکم عندالله

استاد;260383 نوشت:
هر کسی در حدّ توان خود مسئول است. این توجه به اطراف خود اصلا یکی از معیار های ایمان است،هر چیزی معیار و میزانی دارد و یکی از معیار های ایمان هم توجه به اطراف خود است(یعنی نسبت به اسلام و امور مسلمین بی تفاوت نبودن).

البته توانهای راکد ویا منفی که گاها" خود را بیشتر از بقیه هم مسئول میدانند باید توسط متخصصان فن کنترل وکشف شوند . هر توانی شایستگی مداخله در هر امری را ندارد و باید برای پیشگیری از این امور افراد جامعه اگاهی اسلامی خود را حفظ نموده (متخلق به اخلاق مراجعه به متخصص شوند» وخودشان رأسا" اقدام نکنند زیرا خطر نفوذ این افراد در اعتقادات وباورهای مردم عادی زیاد است . یک مثال :

در یکی از دانشکده های حقوق با دو خواهر وبرادر مواجه شدم که علی الظاهر دین خود را اسلام و مذهبشان را شیعه عنوان کرده بودند . البته در دوپایه ی مختلف تحصیل می کردند .در کلاسها متوجه شدم که گرایش ایشان بیشتر بهاییت است وبا چند سؤال به این امر اطمینان یافتم .

دردناک بود که این دو خواهر وبرادر همواره با مؤمن ترین دانشجویان شیعی مراوده ای صمیمانه ومصرانه داشتند وبالاخره هرکدام با دونفر از بهترین ومؤمن ترین دانشجویان ازدواج کردند در حالی که مذهب خود را پنهان نموده بودند ودر جلسه ای که متوجه شدند بنده به اعتقادات ایشان پی برده ام خیلی حق به جانب گفتند ما در برابر« دینمان »!!!!! وترویج آن مسئولیم ومتاسفانه به چشم خود میدیدم که این دو مؤمن شیعی تحت تأثیر افکار همسرانشان قرار میگرفتند بدون اینکه بتوانم کار زیادی برایشان انجام دهم .

استاد;260383 نوشت:
در یک کلمه: وظیفه شناسی.

بسیار عالی است . اما تقسیم وظایف بر عهده ی چه کسی است ؟ آیا هر کدام از ما صاحب کدام گروه از وظایف هستیم ؟ منظورمان از وظیفه شناسی چیست؟ منظور معرفت به نوع وظیفه است یا صرف انجام وظیفه؟ مثلا"وقتی فرزندم به بنده میگوید درز کتم پاره شده وظیفه ی من به عنوان مادر دوختن این لباس است ؟ اما خودم آگاهانه ویا ناخود آگاه بهتر میدانم اگر بخواهم به این وظیفه ام عمل کنم بیشتر به همه (خودم - کت پسرم و اقتصاد خانواده و... ) ضرر میرسانم چون کمترین آشنایی وعلاقه به خیاطی ندارم .حال اگر همه ی اطرافیانم مرتبا" به بنده بگویند تو باید به وظیفه ات عمل کنی!!!

« نتیجه ی اخلاقی این وظیفه شناسی غیر معرفتی چیست ؟ »

نتیجه اول از کل مباحثم : دربسیاری از موارد افرادی که آگاهانه به ترویج اخلاق عرفی مخرب ویا تخریب اعتقادات وباورها می پردازند طوری زیرکانه عمل میکنند که حتی با وجود تخصص از عهده ی مقابله باایشان به سختی میتوان بر آمد

نتیجه دوم : دراکثر موارد وظیفه شناسی هم برای افراد گنگ وتعریف نشده است .وبرداشت عمومی از امر وظیفه شناسی فقط انجام عمل است بدون توجه به نتیجه ی آن عمل که شخصی که باید وظیفه شناس باشد از چه مقدار توان عقلی وجسمی و ادراکی برخوردار است ؟

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

تا حضور استاد گرامی بنده برای رونق بحث مختصری از موضوعیت اخلاق حدمت دوستان بزرگوار تقدیم می نمایم .

اخلاق جزئی از علوم ارزشی می باشد که به خصوص در فلسفه از جمله مباحث پایه برای علوم انسانی مورد توجه است .
در بعضی از تاپیکها بنده شاهد مطلبی بودم با عنوان اینکه اخلاق نسبی است یا مطلق ؟ باید خدمت دوستان عرض کنم که از نظر فلسفی چون اخلاق یک علم ارزش شناسی می باشد لذا تحت تأثیر عوامل مختلف قابلیت تغییر پذیری در معیارهای ارزشی را دارد .

«اما این مطلب قابلیت نسبی بودن اخلاق را تایید نمیکند .زیرا ارزشها خود به دودسته ی ارزشهای مطلق وارزشهای نسبی تقسیم میشوند .

ارزشهای مطلق : اموری هستند که تغییر ناپذیرند ودگرگون نمی شوند ونسبت به افراد مختلف یکسان وثابت هستند .

ارزشهای نسبی : تمام ارزشها؛ حتی ارزشهای مطلق در عالم عمل نسبی میشوند وتحت شرایط مختلف دگرگون میگردند مانند خیروشر ، زیبایی وزشتی
مثلا" مبانی واصول اخلاقی با تغییر مبانی اقتصادی دگرگون می شوند . درتاریخ بشر دوبار مبانی اقتصادی دگرگون گردیده ودر نتیجه دو بار هم بنیاد خیرها وشرها زیر و روشده است اولین بار هنگام انتقال بشر از زندگی صیادی به زندگی کشاورزی وبار دیگر هنگام تحول زندگی کشاورزی به زندگی صنعتی» (کلیات فلسفه/ دکتر اصغر دادبه /فصل22/ارزش شناسی اخلاق)
مثلا" در زندگی کشاورزی صلح وتلاش خیر محسوب میشد که قبلا" در زندگی صیادی حنگ وتهور از اصول پسندیده بود .در زندگی کشاورزی مادر بودن امر مقدس شد وخانواده ی بزرگ ارزش بالایی پیدا کرد اخلاق مسیحیت نمونه ای از اخلاق کشاورزی است .

اما در زندگی صنعتی خانواده ها تجزیه شدند واعضای آن به صورت کارگران به کارخانه ها کشیده شدند .مردان ازکمک زنان محروم شدند وزن در صورت اشتغال به شکل مستقل دارای اختیار شد .فرزندان نه تنها باری از دوش پدر بر نمیدارند بلکه باری بر دوش اونیز هستند و فرزند زمانی که کار آمد می شود سر زندگی خود میرود وعملا" به مشکلات پدر توجهی ندارد .در اخلاق دوره ی صنعتی جای ازدواجها وتشکیل خانواده را عشق بازیهای زودگذر میگیرد .

مردان عزب، رنج متأهلان را میبینند وترجیح میدهند که تنها زندگی کنند وکسانی هم که به ورطه ی ازدواج می افتند تلاش میکنند حتی الامکان بچه دار نشوند ..عصر صنعت اخلاقیات را به سوی آشفتگی هویتی پیش برده !!! زندگی شهری ، هم ازدواج را دشوار می سازد وهم غریزه ی جنسی را تحریک میکند که موجب لجام گسیختگی ونشر فحشا می شود

آنجه را که در متن بالا خدمت دوستان عرضه نمودم نمونه ای از اخلاق در عالم عمل ویا اخلاق رفتاری وعملی می باشند .که از آن به اصطلاح اخلاق عرفی هم نام می برند .


اما اخلاق از منظر یک علم مستقل نیز دارای مبانی و اصول خاص خود است که چنین تعریف میشود :
«اخلاق شعبه ای از فلسفه است که در ماهیت خوبی وحق بحث وگفتگو وپژوهش می کند ومی کوشد تا روشن سازد که انسان چگونه باید باشد یا در زندگی خود چگونه باید رفتار کند تابه خوشبختی وسعادت دست یابد .در واقع هدف اخلاق این است که دستورالعملهایی برای رفتار انسان در زندگی معین کند وهنر زندگی کردن را به انسان بیاموزد به همین جهت اخلاق ازنظر علمی را «علمی دستوری میدانند » ( دکتر اصغر دادبه / کلیات فلسفه / فصل 22/ ارزش شناسی اخلاق)

اخلاق از دیدگاه علمی به دودسته ی اخلاق نظری واخلاق عملی تقسیم میشوند.

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

این هم یک متن برای نشان دادن اخلاق عرفی که اکنون بر جامعه ی ما سایه افکنده.

جنبه ی اخلاقی مهم تر آن اینکه این مطلب را بنده حدود 9 ماه قبل برای انجمن اخلاق نوشتم اما بزرگواری لطف نموده بود وبه تاپیک خنده حلال حکیمانه منتقلش کرده بود تا کاری اخلاقی تر انجام شود . ومطالب به تمسخر تلقی شوند . قضاوت با شما !به نظر شما کجای این مطلب طنز است ؟

این هم یک نوع از اخلاق است دیگران را تحقیر کردن !!! .به این هم میگویند اخلاق تحقیر کننده ی دیگران !!!!



قبولش سخت است . مطلب تند است . اما ....

واقعیت دارد . ونوع واقعیتش هم ازنوع واقعیتهایی به تلخی یک عمر تحمل رنجهایی است که خودمان به نام عرف اجتماعی از آن ساخته ایم .

درد میسازیم بعد درد میکشیم وبعد گله میکنیم که....
راستی مسئولیت آن همه کجی های اجتماعی با کیست ؟

با امثالهمی که عادت کرده به جای منطقی بودن احساسی برخورد کند ؟
یا با کسانی که میگویند این روش پدران ما بوده وما ازآن پیروی می کنیم وجز آن شکل دیگر زندگی کردن خطایی است در حد هیزمهای جهنم ؟

همه ی شما آیاتی از قران کریم را که مسلمانان را از این کار نهی میکند را بهتر میشناسید.

من مسئولم که زندگی امروزم را خودم طراحی کنم وبر اساس آن مجازات شوم .
البته اصولی هست که باید رعایت شود مثل اصول اعتقادی و یا اصول انسانیت ویا اصول رسیدن به کمال .

اما بقیه ی فرعی های زندگی من چرا باید به دلیل عرفی که با زندگی امروز من متفاوت است به بن بست برسد ؟ مگر من صاحب تفکر نیستم ؟ یا مگر من در زمان خود مغز متفکری که به اصلها پایبند باشد و طراح چیره دست و معمار فرعی های زندگی من باشد را ندارم .

اگر خوب فکر کنیم میبینیم که نسل امروز فقط یک راه در پش گرفته یی تعارف فقط غر میزند و به جای تلاش تنبلی پیشه کرده وزحمت فکر کردن در این موارد را به خود نمیدهد . که شاید گوشه وکنار فرعیهای زندگیمان نیاز به تعمیرات دارد .منتظر مانده تا آوار قدیمی برسرش خراب شود ویا معماران اخلاق غریبه واجنبی برایش دلخواه سازو کار ارایه دهند.
این راه نیز به بن بست میرسد اگر تخریب نکند همه ی وجود پیروانش را .

این لازم است که برای تغییر ساختارهای اخلاقی عرفی جامعه مان تا دیر نشده معماران خودی ومعتقد با رویکردی نوین دست به کار شوند .

حق یارتان :Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام خدمت شما و عذر خواهی بابت تاخیر در حضور
مطالبتان را خواندم و از آنها استفاده کردم. اگر از بنده سوال خاصی دارید بفرمائید تا مشخصا روی آن مورد بحث شود.ممنون
[/]

باسلام وعرض ادب وخسته نباشيد

استاد;260383 نوشت:
حکم اخلاق و شرع مقدس در این مسائل ،امر به معروف و نهی از منکر است.

تعريف شماهاازاين عبارت «امربه معروف ونهی ازمنكر» چيست؟
خلاصه اگرمنظورتان صرفاً القای اعتقادات مذهبی خودبه ديگران می باشدبه نظرمن كاری بس تأثيرناپذيراست
چون مردم دوست ندارندكه كسانی به آنهابگويندكه چگونه فكركنند
خوب به نظرشمااين كار(تنهاحق دانستن اعتقدات مذهبی خودمان والقای آنهابه ديگران)با تعصب چه تفاوتی دارد؟
برخی ازمذهبيون همانطوركه ازديگران انتظاردارندتاازتعصبات عقايدخودشان دست بكشندوحرف آنهاراانجام دهندبايدهمان انتظارراهم ازخودداشته باشند
آياغيرازاين است؟

morteza313;316002 نوشت:
باسلام وعرض ادب وخسته نباشيد

تعريف شماهاازاين عبارت «امربه معروف ونهی ازمنكر» چيست؟
خلاصه اگرمنظورتان صرفاً القای اعتقادات مذهبی خودبه ديگران می باشدبه نظرمن كاری بس تأثيرناپذيراست
چون مردم دوست ندارندكه كسانی به آنهابگويندكه چگونه فكركنند
خوب به نظرشمااين كار(تنهاحق دانستن اعتقدات مذهبی خودمان والقای آنهابه ديگران)با تعصب چه تفاوتی دارد؟
برخی ازمذهبيون همانطوركه ازديگران انتظاردارندتاازتعصبات عقايدخودشان دست بكشندوحرف آنهاراانجام دهندبايدهمان انتظارراهم ازخودداشته باشند
آياغيرازاين است؟


سلام علیکم
امر به معروف و نهی از منکر،القای اعتقادات و تعصبات خود به دیگران نیست و اگر کسی چنین کند،او کار خطائی کرده است.
امر به معروف یعنی شناخت صحیح معروف و بیان آن به دیگران به روش و بیانی منطقی و مودبانه.
حال اگر کسی معروف را درست نمی شناسد و یا روش بیانش درست نیست،او مقصر است نه اصل امر به معروف و نهی از منکر که از فروع دین اسلام است.
موفق باشید.

سوال:
به نظر شما چند نوع اخلاق بر جامعه ی ما حاکم است ؟
اخلاق دینی / اخلاق اجتماعی/اخلاق کاری/اخلاق ملی


وجه اشتراک و تفاوت




پاسخ:
زمان امام خمینی (رحمة الله علیه) این بحث ملی گرائی مطرح شد و ایشان با همان صلابت خاص خود یک جمله فرمودند:هویت ما اسلام است.

قطعا نظر رهبری هم همین است،امام نفرمود ما اسلامی هستیم،فرمود هویت ما اسلام است،یعنی عزت و شرف ما اسلام است،تکامل انسانی ما در اسلام است،و این امر کمی نیست.مثلا همین حج که از عبادات مهم اسلام است در هنگام برگزاریش همه باید یک دست شوند؛ کسی حتی به لباس هم به دیگری فخر نفروشد چه برسد به نژاد که امری قهری و جبری است، نه اختیاری.

کار و هنری که اختیاری باشد افتخار دارد.
ایرانی بودن افتخار دارد ولی تا جائی که نخواهند ایرانی بودن را مقابل اسلام قرار دهند و در قدم بعد اسلام را برای اعراب معرفی کنند و کم کم ما را از حقایق اسلام محروم کنند.
اگر این روند ادامه پیدا کند فکر می کنید چه می شود؟ده بیست سال دیگر بچه های این مملکت هیچ افتخاری به مسلمان بودن خود نمی کنند،آنقدر در گوششان ایرانی ایرانی می خوانند تا کم کم از مظاهر تشیع مانند عاشورا هم با عنوان مسأله عربی و ایرانی دست بردارند.
الان هم خیلی از جوان ها از ما روحانی ها سوال می کنند که این قضیه عاشورا چه ربطی به ما دارد.

این شبهات چطور در فکر اینها رسوخ کرد؟ . . . . . . . .
بنده به جدّ با این اصطلاح سازی ها که پشت پرده اش مشکوک است مخالفم.
آقایان و رجل سیاسی اگر خیلی دلشان به حال اسلام سوخته زمینه نشر معارف اهل بیت علیهم السلام را فراهم کنند.
آنهائی که نمی دانند بروند تحقیق کنند که همین آقایان وهابی چطور برای ترویج مذهب خود خرج می کنند،در همین ایران شیعه می دانید چند حوزه علمیه دارند؟ میدانید طلبه گرفتنشان در ایران کم کم دارد به میزان طلبه گرفتن حوزه قم و مشهد و اصفهان می رسد؛ تازه در ایران که تعداد اهل سنت وهابی زیاد نیست.
حال آقایان مدام داد ملیت بزنند ببینیم افتخار ایران قبل از اسلام برایمان چه می آورد!!ایران و فرهنگ ایرانی قطعا نکات خوبی دارد که باید معرفی شود ولی باز هم تأکید می کنم نه در برابر اسلام و اسلامیت.

همین اخلاق اسلامی مگر معرفی شده و جا افتاده که ما اخلاق ملی را معرفی کنیم؟در خوش بینانه ترین حالت مقصود چیست؟
بحث اخلاق کاربردی هم از زیر شاخه های اخلاق اسلامی است که بحثهائی مانند اخلاق حرفه ای(حرفه ها و مشاغل مختلف) و اخلاق اجتماعی و فردی در آن بحث می شود و در یک کلام بحثها کمی تخصصی تر پی گیری می شود.

اخلاق اسلامی:
حکم اخلاق و شرع مقدس در این مسائل ،امر به معروف و نهی از منکر است.
در لسان روایات مومن زرنگ است،آینده نگر است ،بصیرت و دید الهی دارد،لذا مومن بنده آن و لحظه نیست،بلکه مومن جوانب یک قضیه را ملاحظه کرده و سعی در تحلیل آن البته در حدّ توان خود دارد.
این فرمایش روایات ماست که اگر در مورد وقایع اطراف خود بی تفاوت باشیم ،علاوه بر گناه در برابر خداوند ،باید منتظر گرفتار شدن خود نیز باشیم و این مطلب دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.
هر کسی در حدّ توان خود مسئول است.

این توجه به اطراف خود اصلا یکی از معیار های ایمان است،هر چیزی معیار و میزانی دارد و یکی از معیار های ایمان هم توجه به اطراف خود است(یعنی نسبت به اسلام و امور مسلمین بی تفاوت نبودن).
همین نکته عاشورا را ساخت؛همین مطلب بود که در ایران باعث انقلاب شد.
در یک کلمه: وظیفه شناسی.

موضوع قفل شده است