سخن بدون تحقیق در فضای نت چقدر گناه دارد؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سخن بدون تحقیق در فضای نت چقدر گناه دارد؟

به نام خدا

سلام. میخواستم بدونم هرکس در فضای اینترنت که یک محیط کاملا عمومی است و از کودک تا نوجوان و جوان و با سواد و بی سواد و محقق و استاد و ... با آن سروکار دارند

آیا اگر کسی در همین محیط ها یا در وبلاگ ها یا هرجا ... اگر کسی بدون تحقیق کامل و از روی بخار معده یا از روی نظرات و سلیقه ی شخصی یا از روی دشمنی با نظام یا از روی هر مساله ی دیگری... سخنی بزند که به دین الله ضربه و خدشه وارد کند آیا بر گردن او حق الناس می افتد؟ یعنی اگر با آن سخن یک جوان گمراه شود این حق الناس است؟ آن دنیا باید جواب پس دهد؟

ممنون و با تشکر!!!!

کارشناس بحث : پارسا

[="Tahoma"][="Black"]

asad;257079 نوشت:
به نام خدا

سلام. میخواستم بدونم هرکس در فضای اینترنت که یک محیط کاملا عمومی است و از کودک تا نوجوان و جوان و با سواد و بی سواد و محقق و استاد و ... با آن سروکار دارند

آیا اگر کسی در همین محیط ها یا در وبلاگ ها یا هرجا ... اگر کسی بدون تحقیق کامل و از روی بخار معده یا از روی نظرات و سلیقه ی شخصی یا از روی دشمنی با نظام یا از روی هر مساله ی دیگری... سخنی بزند که به دین الله ضربه و خدشه وارد کند آیا بر گردن او حق الناس می افتد؟ یعنی اگر با آن سخن یک جوان گمراه شود این حق الناس است؟ آن دنیا باید جواب پس دهد؟

ممنون و با تشکر!!!!



به نام خدا و سلام بر شما
وقت بخیر

قبل از پاسخ به سوال اصلی شما، یک مقدمه و چند نکته کوتاه را عرض کنم.


- مقدمه:

حق الناس یک اصطلاح فقهی خاص در ابواب قضا، شهادت و حدود است. در لغت به معنای «حق مردم» است در کنار حق الله، به این مفهوم حق الناس حق متعلق به مردم است.

به عبارت دیگر:

حق الناس حقوقی است که افراد در مقابل سایر افراد جامعه بر گردن دارند. مانند بازگرداندن قرض، عذرخواهی و جلب رضایت در قبال اشتباهات و زیانهایی که به آنها رسانده و همچنین حُسن ظن به ایشان.

- نکته 1:

حق الناس مصادیق مختلفی دارد که میشه به دو دسته کلی: حق الناس مادی و حق الناس معنوی تقسیم کرد و در قرآن کریم، روایات و متون اسلامی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

بر مبنای اعتقادات اسلام حق الناس از حق الله مهم تر است. پاسخ دادن به حق الناس در روز قیامت دقیق تر از پاسخ دادن به حق الله است. چرا که خداوند حق خود را آسان تر می بخشد ولی حق مردم را باید صاحبان آن (مردم) ببخشند.

زیرا حق الناس در حیطهء بخشش خداوند نیست و باید با خود صاحبان حق مسئله را حل کنیم و با گریه و زاری توبه و دعا، برطرف نمی شود.

البته در برخی موارد مثل حق الناس های معنوی همچون: غیبت (در شرایطی)، داریم که بعد از توبه، با استغفار و طلب مغفرت برای صاحب حق، می شود آن را به نوعی جبران کرد.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]- نکته 2:

مراعات حق الناس نشان از احترام به حقوق دیگران دارد و خداوند در آیات بسیاری مؤمنان را به رعایت حقوق اجتماعی و ادای دین یکدیگر دعوت نموده است:

"یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ"( نساء،29) ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را از طریق نامشروع و باطل نخورید...

(به عبارت دیگر: هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد، ممنوع شناخته شده است.)

همچنین قرآن کریم، به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال آنان می فرماید: "... وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ..."(نساء، 161) آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف می کردند.

(پیداست که مراد از اکل و خوردن، در این آیه کنایه از هرگونه تصرف خواه به صورت خوردن، پوشیدن و یا سکونت و یا غیر آن است.)

- نکته 3:

از احادیث و آیات قرآن کریم به دست می آید که اگر انسان پیش از مردن نتواند از عهده حق الناس برآید و در همان حال بمیرد، در آن جهان سخت گرفتار خواهد شد. بعد از شرک، گناهی بدتر از ظلم در حق مردم نیست؛ زیرا ممکن است خداوند از حق خودش (حق الله) یعنی گناهانی که تنها تخلّف و معصیت الهی باشند، گذشت کند؛ ولی حق الناس که در دنیا ضایع شده است قابل بخشش نیست.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «ما عبدَاللهُ بِشَیءٍ اَفضَل مِن اَداء حَقَّ المومن»؛ خدا به چیزى پر فضیلت تر از اداى حق مؤمن عبادت نشده است.» (1)

همچنین در حدیث امام علی علیه السلام به این مضمون آمده است که گناهان سه دسته اند:

گناهی که بخشیده میشود و آن ظلمی است که انسان به خود کرده است و گناهی که هرگز بخشیده نمی شود و آن شرک به خدا است: «انَّ الله لا یَغفرُ اَن یُشرکَ بِهِ» و گناهی که از آن گذشت نمی شود و آن بدهکاری مردم است: «فَالمُدائنه بَینَ العباد»، زیرا مظالم عباد جنبه شاکی خصوصی دارد و تا شاکی گذشت نکند، قاضی نمی تواند گذشت کند. (2)

--------------------

1- کافی/ج2/ص170/ح 4
2- نهج البلاغه،خ176.[/]

[="Tahoma"][="Black"]- نکته 4:

بر اساس آیات و روایات اسلامی، سه نوع احترام و حق برای مردم و مؤمنان بیان شده است:

1) احترام به مال مردم:

در دیدگاه اسلامی، اموال و دارایی مؤمنین قابل احترام بوده و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر کسی از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت و هر گونه تصرف نامشروع، مالی را از کسی غصب کرده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.

2) احترام به جان مردم:

جان انسان ها از نظر اسلام از حرمت خاصی برخوردار است، بنابراین احترام به جان و سلامتی افراد، تا آن حد مورد اهمیت و مؤاخذه است که حتی خداوند هم از آن صرف نظر نمی کند.

حضرت علی علیه السلام فرمودند: خداوند می فرماید: " به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگرچه به اندازه دست بر دست زدنی، یا فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد." (1)

علاوه بر احترام و حرمت جسم، انسان نمی تواند با اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به روان افراد موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید.

3) حفظ آبروی دیگران و احترام به آن:

آبروی افراد نیز، دارای حرمت و احترام است و از جمله موارد حق الناس به شمار می رود. بنابراین انسان نمی تواند با غیبت، تهمت، افشاگری و هر گونه رفتار ناشایست به آبروی دیگری آسیب برساند، زیرا در این صورت مرتکب ظلم بزرگی شده و باید به جبران آن بپردازد. چنان که امام صادق(ع) می فرماید: «مَن کسَرَ مؤمِناً فَعلَیْه جَبْرُهُ» یعنی هر کس حیثیت مؤمنی را بشکند، بر او واجب است که آن را جبران نماید. (2)

نتیجه اینکه:

حق الناس از نظر اسلام دارای گستره وسیعی است و به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود داشته و می توان گفت بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینکه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس در آن وجود داشته باشد.


-------------------------------

1- بحارالانوار، ج6، ص29
2- بحارالانوار، ج22، ص351

[/]

بعد از مقدماتی که در پست های قبلی عرض شد (و از بابت اینکه قدری طولانی شد عذر میخوام)، میرسیم به پاسخ اصلی به سوال شما:

asad;257079 نوشت:
به نام خدا

سلام. میخواستم بدونم هرکس در فضای اینترنت که یک محیط کاملا عمومی است و از کودک تا نوجوان و جوان و با سواد و بی سواد و محقق و استاد و ... با آن سروکار دارند

آیا اگر کسی در همین محیط ها یا در وبلاگ ها یا هرجا ... اگر کسی بدون تحقیق کامل و از روی بخار معده یا از روی نظرات و سلیقه ی شخصی یا از روی دشمنی با نظام یا از روی هر مساله ی دیگری... سخنی بزند که به دین الله ضربه و خدشه وارد کند آیا بر گردن او حق الناس می افتد؟ یعنی اگر با آن سخن یک جوان گمراه شود این حق الناس است؟ آن دنیا باید جواب پس دهد؟

ممنون و با تشکر!!!!

همونطور که فرمودید فضای مجازی نیز همانند فضای حقیقی کاملا عمومی هست و بلکه چه بسا عمومیت آن در انتشار اخبار بیشتر و گسترده تر باشد.

چون حرفی اگر در بین دوستان و خانواده و... گفته می شود، معمولا محدوده و سرعت انتشار آن به گستردگی و سرعت انتشار در فضای مجازی نیست.

البته قطعا هر حرف و سخنی در مورد دیگران مشمول حق الناس نیست. بلکه مصادیقی مشمول این عنوان می شود که به نوعی باعث تضییع حق گردد.

مثل: غیبت، تهمت، تمسخر و... (که هر کدام تعریف، شرایط و جزئیات خاص خود را دارند.)

به عنوان نمونه:

غیبت یعنی: حرف و سخنی را در غیاب فردی گفتن که این حرف به نوعی باعث کشف عیب و نقص بر آن فرد شود و او راضی به بیان آن نزد دیگران نیست هرچند حقیقت باشد.

و البته استثنائاتی هم دارد. مثل: غیبت متجاهر به فسق، در مقام شهادت یا مشورت، غیبت ظالم و ستمگر، غیبت بدعت گذار در دین و.... که فعلا در مقام بیان تفصیلی آنها نیستیم.

نتیجه اینکه:

سخن گفتن درباره دیگران در فضای حقیقی و مجازی تفاوتی با هم نمی کند. (و بلکه چه بسا در فضای مجازی به جهت سرعت و وسعت انتشار حساس تر هم هست).

اگر سخن به خودی خود حرف دروغ و باطلی نباشد و به هر جهت موجب تضییع حق فرد یا اجتماع نشود، حرام نیست.

------------------

مطالبی که عرض شد برگرفته از قواعد کلی فقهی بود. اما اگر مصادیق خاصی مدنظرتان هست با ذکر نام مرجع تقلید مورد نظر بفرمایید تا استفتاء شود.

:Gol:

فظای نت یه فظای منظمه و آدرس بندیش مشخصه. هر کسی میتونه رو وبلاگ شخصیش هر حرفی می خواد بزنه. به عهده خواننده وبلاگه که چی رو برا خوندن انتخاب می کنه. این حرفایی که شما می فرمایید اتفاقا زدنش تو فضای نت خوبه. چون فظای نت درست برای همین کاره. برای حرف زدن. این حرفا اون وقتی بده که داریم تو کارگاه کار می کنیم، میگن تو چرا نمی دزدی. سر جلسه می نویسیم میگن چرا تقلّب نمی دی. نماز می خونیم میگن ول کن. هر چیزی جایی داره.

ولی دو حالته که حمله و خسارت زدن محسوب میشه: دروغ و فریب. اونم به شرط این که مخاطب خاصی منظور باشه مثل تو فروم یا پیام یا ایمیل.
یا اون جایی که آپلودش می کنه واقعا مکان عمومی باشه. مثل ویکی پدیا. اگه غیر اینا باشه و یه چیزی به اسم خودش بنویسه بد نیست و حقّی برای قربانی ایجاد نمی کنه. چون به عهده خواننده است که بخونه یا نه، باور کنه یا نه.

ولی صرف نظر از شرایط بالا در هر موقعیتی اگه معلوم بشه طرف دروغ گفته یا فریب داده یه سری حقوق از نویسنده سلب میشه: میشه بهش در حد زشتی کارش بی احترامی کرد. میشه آبروشو بو فضای مجازی اون جاهایی که نفوذ داره برد و ... حتّی میشه در همون حد بهش دروغ گفت یا فریبش داد، به شرطی که دیگران ضربه نبینن و در اون محیط این کار غیر قانونی نباشه. اگه غیر قانونی هم باشه میشه راحت با قانون باهاش برخورد کرد.

سلام و با تشکر از توضیحات کارشناس محترم!
حالا غیر از تهمت و غیبت و ... اینها که حق شخص رو ضایع میکنه!
اگر سخنی بر علیه دین خدا نوشته بشه چه حکمی داره؟
(اون سخن بدون تحقیق کامل باشه و صرفا برای خالی نبودن عریضه)
یعنی آیا حق الله است ؟
بعد اگر یک جوان به واسطه ی همون سخن گمراه شود و بمیرد و آن دنیا عذاب شود ! آیا این گراه شدن جوان تخسیر نویسنده هم هست یا نه! یا به قول آرمان فقط تخسیر خواننده است؟

[="Tahoma"][="DarkRed"]

asad;257652 نوشت:
اگر سخنی بر علیه دین خدا نوشته بشه چه حکمی داره؟ (اون سخن بدون تحقیق کامل باشه و صرفا برای خالی نبودن عریضه)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

فکر کنم بحث معاندین و محققین و مبحثین و مناظرین(امیدوارم درست جمع بسته باشم)

جدا از هم باشه و معاند چون دروغ گو و شبهه پراکن از مشکل باید داشته باشه تا فقها چه می گوند

اما بقیه افراد به خاطر ماهیت علم و تحقیقی بودن مسئله فکر نکنم مشکل داشته باشد!

استاد

زیر سوال بردن نظرات مراجع در مقام تشخیص اعلم و افقه مشکل دارد یا خیر؟

مثلا ما حکم مرجعی رو بر خلاف عقل و منطقمون می بینیم

خوب اینجا یعنی او را اعلم نمی پنداریم!!!

میاییم و می گوییم و به دنبال جوابیم تا ببینیم راست از این دلایل عقلیمان یا خیر

و بعد که فهمیدیم مرجعی هم نظر ماست او را به عنوان اعلم انتخاب می کنیم

این روش درست است؟

این رد حکم مرجع خطا است؟

اگر بله پس چگونه در مقابل اهل سنت و دفاع از عقایدمان حجت بیاریم و سخن مرجعشون رو رد کنیم؟

با تشکر[/]

[="Teal"]

asad;257652 نوشت:
سلام و با تشکر از توضیحات کارشناس محترم!
حالا غیر از تهمت و غیبت و ... اینها که حق شخص رو ضایع میکنه!
اگر سخنی بر علیه دین خدا نوشته بشه چه حکمی داره؟
(اون سخن بدون تحقیق کامل باشه و صرفا برای خالی نبودن عریضه)
یعنی آیا حق الله است ؟
بعد اگر یک جوان به واسطه ی همون سخن گمراه شود و بمیرد و آن دنیا عذاب شود ! آیا این گراه شدن جوان تخسیر نویسنده هم هست یا نه! یا به قول آرمان فقط تخسیر خواننده است؟

چرا هیچ کارشناسی جوابمو نمیده[/]

سلام

asad;259035 نوشت:
چرا هیچ کارشناسی جوابمو نمیده

دوست بزرگوار بابت تاخیر عذرخواهی می کنم، تعداد سوالات زیاده، اگه کمی صبوری بفرمایید به زودی پاسختون رو دریافت می کنید انشاالله :ok:

شاد و پیروز باشید

[="Teal"]

سوال;259046 نوشت:
دوست بزرگوار بابت تاخیر عذرخواهی می کنم، تعداد سوالات زیاده، اگه کمی صبوری بفرمایید به زودی پاسختون رو دریافت می کنید انشاالله شاد و پیروز باشید

پس چی شد این جواب سوال ما!!!!!!!!!!!!!!!![/]

منم یه سوال دارم،یه بار تو فضای مجازی یه حدیث برای یه نفر از رسول خدا نقل کردم که وقتی طرف فهمید به من گفت که من از دین خدا زده شدم با این حدیثی که گفتی!حالا تکلیف من چیه؟آیا گناهی مرتکب شدم؟

[="Teal"]این جواب سوال ما نیامد؟
شاید این هفته بیاید .........شایــــــــــــــد......
[/]

asad;257652 نوشت:
سلام و با تشکر از توضیحات کارشناس محترم! حالا غیر از تهمت و غیبت و ... اینها که حق شخص رو ضایع میکنه! اگر سخنی بر علیه دین خدا نوشته بشه چه حکمی داره؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از نوشته های دوست بزرگوار اینطور استنباط میشود که :

اگر کسی به خاطر کم بودن معلوماتش ویا ترویج باورهای غیر اصیل دینی (اگاهانه ویا ناخود آگاه) در منظر عمومی سایت مطلبی را بنویسد که این مطلب باعث انحراف فکری ویا اعتقادی وحتی انحراف باورهای شخصی آن فرد بشود ویا حتی باعث شیوع این باورها واعتقادات وحتی سؤالهای انحرافی بشود حکمش از نظر شرع چیست ؟

بزرگوار عقل که یکی از منابع شرع است حکم میکند که این موضوع به دو عنوان تقسیم میشود .


عنوان اول : مسئولیت عمل نویسنده

عنوان دوم : مسئولیت خوانندگان آگاه و عالم به موضوع


به نظر بنده این دو مسئولیت برابر باهم باید از احکام شرع و از دیدگاه اخلاقی و کم وبیش فقهی و قانونی ، مورد بررسی قرار بگیرد .

حق یارتان :Gol:

[="Teal"]

طه;260626 نوشت:

به نظر بنده این دو مسئولیت برابر باهم باید از احکام شرع و از دیدگاه اخلاقی و کم وبیش فقهی و قانونی ، مورد بررسی قرار بگیرد .

حق یارتان :Gol:

سلام!
با هزار امید و آرزو تاپیک رو باز کردم و شروع به خوندن کردم ....:yes:
با خودم گفتم چه خوب منظورم رو فهمیده حتما جواب خوبی میده....:shadi:
اما به آخر متنتون که رسیدم هیچ نیافتم....:bastan:

بنده ی خدا شما که فقط اومدی سوال مارو تکرار کردید....:geryeh::god::ghati:[/]

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار اولا" قصدم این بود که تاپیک از روی اسکرول سایت حذف نشود وباقی بماند(موضوع مطلبتان واقعا" عالی است و واقعا" مورد نیاز برای بحث وبررسی است .)

از طرفی پاسخ دادن به سؤالها از مسئولیتهای کارشناسان محترم سایت است وپاسخ بنده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا بنده هم به مطلبی اشاره نمودم وباب شرعی مطلب را به دو بخش عمده تقسیم کردم . انشاءالله کارشناس بزرگوار جناب پارسا که بنده هم خدمت ایشان ارادت دارم شروع به پاسخگویی نمودند بنده هم جهت تکمله وزوایای مختلف بحث در خدمت دوستان بزرگوار هستم . دور از ادب است بدون اجازه ی صاحب مسئولیت بنده ابتدا" مداخله مینمودم .

حق یارتان :Gol:

به نام خدا و سلام بر شما و همه دوستان
وقت بخیر و عذر بابت تاخیر در پاسخ

armandaneshjoo;257619 نوشت:
فظای نت یه فظای منظمه و آدرس بندیش مشخصه. هر کسی میتونه رو وبلاگ شخصیش هر حرفی می خواد بزنه. به عهده خواننده وبلاگه که چی رو برا خوندن انتخاب می کنه. این حرفایی که شما می فرمایید اتفاقا زدنش تو فضای نت خوبه. چون فظای نت درست برای همین کاره. برای حرف زدن.

هم گوینده و نویسنده مسئولیت دارد تا در گفته ها و نوشته های خود دقت کند، هم شنونده و خواننده وظیفه دارد مطالبی را برای گوش دادن و مطالعه انتخاب کند که از نظر شرعی مشکلی نداشته باشند.

هر کدام از این گروه به وظیفه خود عمل نکردند، باعث نمی شود گروه دیگر نیز عمل نکنند.

armandaneshjoo;257619 نوشت:

ولی دو حالته که حمله و خسارت زدن محسوب میشه: دروغ و فریب. اونم به شرط این که مخاطب خاصی منظور باشه مثل تو فروم یا پیام یا ایمیل.
یا اون جایی که آپلودش می کنه واقعا مکان عمومی باشه. مثل ویکی پدیا. اگه غیر اینا باشه و یه چیزی به اسم خودش بنویسه بد نیست و حقّی برای قربانی ایجاد نمی کنه. چون به عهده خواننده است که بخونه یا نه، باور کنه یا نه.

بله، این مورد را صحیح فرمودید، ولی فقط این نیست. هر حرفی در مورد دیگران بگوییم یا بنویسیم که به نوعی باعث تضییع حق فرد یا گروهی شود، از نظر شرعی مدیون هستیم.

و البته همه اینها استثنائاتی هم دارد. مثلا در بحث غیبت که از گناهان کبیره هست، بابی داریم تحت عنوان: مستثنیات غیبت که بخشی از آن را در ذیل نقل می کنم:

(اگر متن زیر باز نشد، یکبار صفحه را رفرش کنید و مجددا کلیک بفرمایید:)

موارد جواز غیبت:

[spoiler]

درست است که غیبت کردن از جمله بزرگ ترین گناهان هست، اما علماى اخلاق و همچنین فقها در این نكته اتفاق نظر دارند كه مواردى پیش مى آید كه غیبت كردن در آن جایز و حتى گاهى واجب است، و این به خاطر عوارض خاصى است كه بر غیبت مترتب مى شود.

به عبارت دیگر:

غیبت به عنوان حکم اولیه امری حرام و از گناهان كبیره است و همه علماى اسلام در آن اتفاق نظر دارند، ولى عناوین ثانویه و عوارضی که حاصل می شود ممكن است این عنوان اولیه و ذاتى غیبت را تحت الشعاع قرار دهند، و در موارد خاصى غیبت مجاز و یا حتی واجب گردد.

و این موضوع در مواردى است كه پاى مصلحت مهمترى در میان است، كه حفظ آن مصلحت بر مفاسد عظیم غیبت غلبه مى كند.

این موارد را فقها در کتب فقهی تحت عنوان «مستثنيات غيبت» دسته بندی کرده اند.

مرحوم شيخ انصارى رحمة الله علیه در اوائل کتاب مکاسب محرمه چند مورد را جزء حرمت غيبت ندانسته و استثناء نموده و فرموده است در اين موارد غيبت جايز است:

1- کسى که در مورد شخصى با انسان مشورت مى کند و از او مى خواهد که خوبى و بدى آن شخص را براى او بازگو کند، انسان بايد براى او خيرخواهى کند و واقعيت را براى او بيان کند، مخصوصا در کارهاى خير مانند ازدواج، که بخواهد دختر به او بدهد يا دختر از او بگيرد، و غيبت در اين موارد اشکال ندارد، زيرا که خيرخواهى براى مشورت کننده واجب، و خيانت به او حرام است، زيرا خيانت به او چه بسا مفسده اش از واقع شدن در غيبت بيشتر باشد.

2- در مورد ظالم و ستمگر غيبت کردن و شنيدن غيبت اشکالى ندارد زيرا خداى متعال مى فرمايد: «لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم» «خداوند دوست ندارد که آشکارا بدى کسى گفته شود مگر در مورد مظلوم و ستمديده»

پس مظلوم و کسى که مورد ستم واقع شده مى تواند ظلم ظالم را در نزد کسى که از ظلم او خبر ندارد بر ملا کند و از دست او شکايت کند و بدى او در اين مورد اشکالى ندارد.

3- اگر آدم فاسقى شهادت داد يا خبرى آورد که فلانى چنين و چنان است بايد به شهادت او ترتيب اثر داده نشود، و به محض شنيدن خبر نادرست او حکم نکنيم ، بلکه غيبت و بدگوئى او نيز در اين مورد جايز است، چون حکم نکردن به شهادت فاسق مصلحتش بيشتر از مفسده آن است، و بدگوئى او در اين مورد اشکالى ندارد، چون با شهادت به ناحق او يا به ترتيب اثر دادن به خبر دروغ او ممکن است بين چند طائفه بهم بخورد و بدينجهت مفسده عظيمى رخ دهد.

4- اگر کسى به شخص عادلى تهمت زد بايد کلام او را رد کرد و الا غيبت خود او که به مؤمن عادل تهمت مى زند در اين مورد جايز است.

5- کسى که ادعاى نسبى را مى کند که اهليت آن را ندارد، بايد او را رد کرد و حرفش را قبول نکرد و لو با غيبت نمودن و بدگوئى پشت سر او (در همين مورد.)

6- کسى که حرف باطلى را در مورد دين اسلام مى زند و يا مقاله اى عليه دين اسلام مى نويسد، غيبتش در اين مورد اشکالى ندارد.

7- کسى که علنا فسق و فجور انجام مى دهد، مثلا علنا روزه مى خورد و يا گناه کبيره انجام مى دهد و يا زنا مى کند و يا شراب مى خورد، غيبتش جايز است. و بايد قصدش از غيبت و بدگوئى او اين باشد که از کار زشتش بازدارد، و در واقع اين احسانى است به حق او. چون مى خواهد او را به کارهاى خوب وا دارد.

8- غيبت بدعت گذار در دين جايز است ، در صورتى که خوف داشته باشى که او مردم را گمراه کند.

9- غيبت در استفتاء از مجتهد جايز است، مثلا زنى مى رود پيش ‍ مرجع تقليدش و مى گويد آيا مى توانم طلاق بگيرم يا نه؟ اگر استفتاء موقوف باشد بر ذکر کردن نام او جايز است و الا جايز نيست.

10- غيبت در مورد دفع ضرر از غيبت شده جايز است ، همان طورى که امام صادق (علیه السلام) بدگوئى زراره را مى نمود و قصد آن حضرت دفع ضرر دشمن از او بود، و به عبدالله بن زراره فرمود از جانب من به پدرت سلام برسان و بگو من بدى ترا پشت ترا گفتم، به جهت دفاع از تو، زيرا که دشمن و اهل سنت در اذيت و آزار به دوستان ما شتاب مى کنند، و با آنها دشمنى مى ورزند به جهت علاقمنديشان به ما، پس من غيبت تو را گفتم ، تا آزار و اذيت آنان را از تو دفع نمايم و تا اين که مورد تمجيد و ستايش آنان قرارگيرى.

زيرا خداى متعال مى فرمايد: «و اما السفينة فکانت لمساکين يعلمون فى البحر فاردت ان اعيبها و کان وراءهم ملک ياخذ کل سفينة غضبا». «اما کشتى مال فقرائى بود که در دريا مى کردند، پس خواستم آن را عيب دار و ناقص کنم، چون در اطراف پادشاهى بود که کشتى سالم (سالمى ) را به زور و به غصب مى گرفت»

امام در تجويز عيب زراره به اين آيه استدلال مى فرمايد که اين کلام خدا است، به خدا سوگند او آن را معيوب و ناقص نکرد جز آن که هدفش اين بود که از غضب نمودن شاه در امان باشد.

11- جايز است عيبى از او بگويد که به عنوان صفت خصوصى او گشته، به طورى که تا آن عيب و نقص را نگوئيد، آن فرد شناخته نشود، مثل دست شل، و يا پا شل و يا لوچ و يک چشمى و يايک دستى ، و در حديث است که زينب عطاره لوچ آمد پيش زنان پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و با آنان ملاقات نمود.

پس اين عيب را گفتن در صورتى که به اين صفت مشهور شده باشد و با شنيدن آن بدش نيايد اشکال ندارد. البته اين مبنى بر اين است که فقط آن عيب ظاهر گفته شود و قصد مذمت او را نداشته باشد، بلکه قصدش ‍ شناختن يا شناساندن او به طرف باشد.

- بعد مرحوم شيخ مرتضى انصارى رحمة الله علیه مى فرمايد:

البته فقهاء موارد استثناء حرمت غيبت را بيش از اين بيان نموده اند، ولى ما ضابطه و قاعده کلى را در اين مورد وجود مصلحت غالبه بر مفسده هتک احترام مؤ من مى دانيم، چون هتک احترام مؤمن حرام است و اين به اختلاف مصالح و مراتب مفسده هتک مؤمن متفاوت است، زيرا که مصلحت در قوت و ضعف مندرج است، چه بسا مؤمنى که عرض و آبرويش هيچ ارزشى ندارد، پى بايد در هر دو جانب مصلحت و مفسده را مورد سنجش قرار دهيم، اولويت با رعايت مصلحت بيشتر است اگر غيبت مصلحت بيشترى داشت غيبت جايز است و اگر حفظ آبروى مؤمن مصلحتش بيشتر بود غيبت جايز نيست.

[/spoiler]

asad;257652 نوشت:
سلام و با تشکر از توضیحات کارشناس محترم!
حالا غیر از تهمت و غیبت و ... اینها که حق شخص رو ضایع میکنه!
اگر سخنی بر علیه دین خدا نوشته بشه چه حکمی داره؟
(اون سخن بدون تحقیق کامل باشه و صرفا برای خالی نبودن عریضه)
یعنی آیا حق الله است ؟
بعد اگر یک جوان به واسطه ی همون سخن گمراه شود و بمیرد و آن دنیا عذاب شود ! آیا این گراه شدن جوان تخسیر نویسنده هم هست یا نه! یا به قول آرمان فقط تخسیر خواننده است؟

سلام بر شما و وقت بخیر
و عذر بابت تاخیر در پاسخ

قطعا قصور و تقصیر از طرف گوینده یا نویسنده سخن و مطلبی، باعث رفع تکلیف از شنونده و خواننده نمی شود.

تفرقه افکنی در دین، یعنی بدعت گذاری و تفسیر دین به رأی خود که در قرآن و حدیث، شدیدترین تعبیرات درباره این گونه افراد آمده است.

به برخی از این نمونه ها توجه بفرمایید:

[spoiler]
=============================

فَوَیلٌ لِلَّذِینَ یكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا یكْسِبُونَ «البقرة/79»

پس وای بر آنها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند!

=============================

إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَكَانُوا شِیعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ ینَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا یفْعَلُونَ«انعام/159»

کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند، و به دسته‌های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‌ای با آنها نداری! سر و کار آنها تنها با خداست؛ سپس خدا آنها را از آنچه انجام می‌دادند، با خبر می‌کند.

=============================[/spoiler][spoiler]
همچنین در روایت آمده است: توبه صاحب بدعت پذیرفته نمی شود. خداوند، هیچ عملی را از بدعت گذار قبول نمی کند. و همچنین: کسی که به بدعت گذار احترام گذارد یا از روی رضایت لبخندی بزند در فروپاشی دین گام برداشته است.

قال رسول الله صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله: أبَى اللّه‏ُ لصاحِبِ البدعةِ بالتّوبةِ

پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله فرمودند: خداوند توبه بدعتگذار را نمی ‏پذيرد.

------------------------------------
بحار الأنوار : 72 / 216 / 8

=============================

از امام صادق عليه السلام نقل شده است که :

در زمانهاى پيشين ، مردى بود كه مال دنيا را از راه حلال طلب كرد و به آن نرسيد و از راه حرام نيز طلب كرد و به جايى نرسيد . شيطان نزد او آمد و به او گفت : اى شخص ، تو دنيا را از راه حلال طلبيدى و به آن دست نيافتى و همچنين از راه حرام نيز به آن نرسيدى ، آيا مى خواهى تو را به چيزى راهنمايى كنم كه هم دنياى تو آباد گردد و هم پيروان زياد پيدا كنى ؟ او گفت : آرى ، چنين چيزى را خواهانم . شيطان به او گفت : دينى را اختراع كن و مردم را به آن دعوت كرده تا عده اى به تو بگروند . دین تازه ای را بدعت گزارد و مردم را به آن دعوت كرد، عده اى به او گرويدند و دنيايش آباد شد.

پس از مدتى به فكر توبه افتاد و با خود گفت : توبه تو پذيرفته نخواهد شد مگر اين كه همه كسانى كه اين آئین تازه را پذيرفته آن را رها كنند . نزد آنها رفت و گفت : من دروغ مى گفتم ، از اين دين دروغين دست برداريد. آنها در جواب گفتند : دروغ مى گويى ، همين دين ، دين حق است و تو در دين حق شك كرده اى و از مرز دين خارج شده اى ! وقتى او چنين ديد، زنجيرى به گردن خود افكند و آن را به ميخ بزرگى بست و با خود گفت : از اين بند ، بيرون نمى آيم تا خدا مرا بيامرزد.

خداوند به يكى از پيامبران آن زمان وحى كرد به فلانى بگو: اگر آن قدر مرا بخوانى كه اعضاى گردنت قطعه قطعه گردد، دعاى تو را به استجابت نمى رسانم ، مگر اينكه آنها را كه معتقد به دين اختراعى تو بوده اند و مرده اند ، زنده كنى و آنها را از آن دين ، خارج سازى .

------------------------------
سفینة البحار، ج2، ص 74

[/spoiler]
بحث بیشتر پیرامون این موضوع، بیشتر به بخش اعتقادات مرتبط است تا احکام.

با توجه به اهمیت این موضوع، پیشنهاد می کنم این بحث را در بخش انجمن اعتقادات ایجاد بفرمایید تا با پاسخگویی اساتید مربوطه به پاسخ بهتر و دقیق تری برسید.

[="Tahoma"][="Black"]

۩۞۩ محمد ۩۞۩;259909 نوشت:
منم یه سوال دارم،یه بار تو فضای مجازی یه حدیث برای یه نفر از رسول خدا نقل کردم که وقتی طرف فهمید به من گفت که من از دین خدا زده شدم با این حدیثی که گفتی!حالا تکلیف من چیه؟آیا گناهی مرتکب شدم؟

سلام بر شما و وقت بخیر

اگر حدیث را صحیح نقل کردید نه اینکه خدای ناکرده تحریف به نقص یا اضافه داشته باشید، از این جهت اشکالی بر شما نیست.

و البته نحوه انتخاب حدیث متناسب با فضا و مکان و مخاطب هم قطعا تاثیر مثبت یا منفی می تواند داشته باشد و باعث جلب نظر و یا بالعکس ناراحتی مخاطب شود.

این موضوع، به نقل حدیث ارتباطی پیدا نمی کند، بلکه یک بحث اخلاقیست و البته از نظر حکم شرعی نیز نباید با انجام عملی که احیانا مورد تایید شرع نیست، باعث دوری دیگران از دین شویم.[/]

طه;260626 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از نوشته های دوست بزرگوار اینطور استنباط میشود که :

اگر کسی به خاطر کم بودن معلوماتش ویا ترویج باورهای غیر اصیل دینی (اگاهانه ویا ناخود آگاه) در منظر عمومی سایت مطلبی را بنویسد که این مطلب باعث انحراف فکری ویا اعتقادی وحتی انحراف باورهای شخصی آن فرد بشود ویا حتی باعث شیوع این باورها واعتقادات وحتی سؤالهای انحرافی بشود حکمش از نظر شرع چیست ؟

بزرگوار عقل که یکی از منابع شرع است حکم میکند که این موضوع به دو عنوان تقسیم میشود .

عنوان اول : مسئولیت عمل نویسنده

عنوان دوم : مسئولیت خوانندگان آگاه و عالم به موضوع

به نظر بنده این دو مسئولیت برابر باهم باید از احکام شرع و از دیدگاه اخلاقی و کم وبیش فقهی و قانونی ، مورد بررسی قرار بگیرد .

حق یارتان :gol:



سلام بر شما و وقت بخیر
تشکر از مطلب بسیاز زیبا و دسته بندی مفیدتان

قطعا همینطور هست و همانطور که عرض شد، قصور و تقصیر از طرف گوینده یا نویسنده سخن و مطلبی، باعث رفع تکلیف از شنونده و خواننده نمی شود.

بلکه هر کسی وظیفه دارد نسبت به سخنانی که می شوند و مطالبی که می خواند، دقت کافی داشته باشد تا باعث انحراف در اعتقادات او نگردد.

البته اینکه کسی آگاهانه یا ناآگاهانه موجب ترویج افکار و اعتقادات نادرست شود نیز قطعا با هم متفاوت است و یکسان نیستند.

این بحث نیز از دو جهت هم به انجمن اعتقادات و هم به انجمن اخلاق مربوط می شود و پیشنهاد بنده این است که در صورت تمایل، با توجه به نوع طرح سوال، در یکی از انجمن های مذکور پیگیری بفرمایید.

پارسا;260693 نوشت:
البته اینکه کسی آگاهانه یا ناآگاهانه موجب ترویج افکار و اعتقادات نادرست شود نیز قطعا با هم متفاوت است و یکسان نیستند.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

البته بنده هم مقصودم گشودن بابی در این زمینه بود که نوشته های آگاهانه با نوشته هایی که از روی نا آگاهی ترویج پیدا میکنند از لحاظ حکم شرعی وفقهی متفاوت هستند .

پارسا;260693 نوشت:
این بحث نیز از دو جهت هم به انجمن اعتقادات و هم به انجمن اخلاق مربوط می شود و پیشنهاد بنده این است که در صورت تمایل، با توجه به نوع طرح سوال، در یکی از انجمن های مذکور پیگیری بفرمایید.

با تشکر از استاد گرامی ودقت نظر ایشان .مطلب از جهت اخلاقی در این تاپیک در حال پیگیری است دوستان بزرگوار را به شرکت در بحث اخلاقی این موضوع هم دعوت مینمایم .

لطفا" کلیک کنید ودر بحث مشارکت فرمایید به نظر شما چند نوع اخلاق بر جامعه ی ما حاکم است ؟

حق یارتان :Gol:

موضوع قفل شده است