شهید آیت الله نورالله نجفی اصفهانی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شهید آیت الله نورالله نجفی اصفهانی

[="Arial"][="DarkOrchid"]

به نام خدا...



زندگینامه

نورالله نجفی اصفهانی در خانواده ای روحانی در شهر اصفهان چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در سایه آموزش های پدر بزرگوارش «آیت الله حاج شیخ محمد باقر نجفی» و آغوش پر مهر مادرش که دختر آیت الله سید صدرالدین عاملی بود، گذراند معارف اسلامی را همان آغاز نزد اساتید زادگاهش فرا گرفت،هنوز نوجوانی بیش نبود که استعمار روس و انگلیس، در ایران او را برای نجات میهن به فکر واداشت.نورالله در سال 1301 پس از درگذشت پدر گرانقدرش به نزد برادر بزرگ خویش آیت الله حاج شیخ محمد حسین نجفی رفت، تا از محضر ایشان کسب فیض نماید وی مدتی بعد به همراه برادر به نجف اشرف مهاجرت نمود و اما این مؤانست نیز دیری نپائید، و با فوت حاج شیخ محمدحسین به نزد برادر دیگرش آیت الله حاج شیخ محمد تقی نجفی رفت و فعالیت های سیاسی خود را علیه رژیم قاجار ادامه داد،یک سال قبل از واقعه تنباکو به علت شکایت انگلیسی ها شیخ به تهران فرا خوانده شد، و پس از شش ماه آزار و اذیت دستگاه جبار با حمایت آیت الله میرزای شیرازی، علماء و مردم به زادگاهش بازگشت.در جریان واقعه تنباکو او قبل از آیت الله میرزای شیرازی تنباکو را در اصفهان حرام اعلام کرد پس از آن استعمارگران کینه شدیدی از روحانیون هم فکر و همراه میرازی شیرازی به خصوص این دو مجتهد بزرگوار (نورالله نجفی و محمد تقی نجفی) به دل گرفته و آنان را ناقض صلح و سرور معرفی کردند.مدتی بعد علما استفاده از وسایل غربی را حرام اعلام کردند و آیت الله نجفی نیز به عنوان یکی از این بزرگان شرکت اسلامیه را در اصفهان تأسیس نمود. تا با تولید و عرضه البسه ایرانی و ...لطمه شدیدی بر پیکر استعمار وارد سازد.مبارزات او تا آنجا ادامه یافت که به همراه مدرس به کشور عثمانی رفت و چندی بعد به دعوت آزادی خواهان، ملیون، علما و مردم به ایران بازگشت و با آغاز کودتای 1299 عازم شهر تهران شد و در جمع استقبال کنندگان قرار گرفت،در این سفر وی با سردار سپه(رضاخان پهلوی)ملاقات کرد و ستم های وی را به او گوشزد نمود.وی پس از مدتی به همراه علما و گروهی از مردم در شهر قم به مدت سه ماه علیه ظلم دستگاه و تصویب لایحه خدمت نظام وظیفه تحصن نمود. سرانجام آیت الله حاج شیخ نورالله نجفی اصفهانی پس از سال ها جهاد و مبارزه در کنار عالمان گرانقدری چون مدرس، آیت الله میرزای شیرازی، و شیخ فضل الله نوری بر بستر بیماری افتاد، رضاشاه که منتظر چنین فرصتی بود، دکتر شفاء الدوله را به بالین وی فرستاد و او با تزریق آمپول شیخ را مسموم کرد، سپس برای اینکه در نظر مردم خود را نگران جلوه دهد، عده ای از پزشکان دربار را روانه شهر قم کرد.شیخ در تاریخ 4 دي 1306 شهد شیرین شهادت را نوشید. پیکر پاکش را در مقبره جدش مرحوم جعفر کاشف الغطاء در نجف اشرف به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف [/][/]

[="Arial"][="DarkOrchid"]

به نام خدا...

شهادت


حاج آقا نورالله در منزل فشارکی به همراه سیدالعراقین و میر محمد صادق مدرس احمدآبادی برای حرکت به قم جهت اعتراض به قوانین حکومتی رضاخان استخاره نمود خداوند فرمود:«من یخرج من بیته مهاجراً الی الله ثم یدکه الموت فقد وقع اجره علی الله » حاج آقا با شنیدن این آیه سر خود را بر روی عصا گذاشته و بعد از کمی تأمل فرمودند:«کاروان علمای مهاجر به قم به رهبری حاج آقا نورالله به این شهر رسید و بعد از تشکیل جلسه و حمایت مردم درخواستهای خود را که شامل 6 بند از جمله جلوگیری با اصلاح و تعدیل نظام وظیفه، 2-اعزام 5 نفر از علمای طراز اول به مجلس شورای ملی براساس قانون اساسی ، 3 تعیین یک نفر به عنوان ناظر شرعیات در وزارت فرهنگ ، 4-ابقاء و تثبیت محاضر شرع، 5- جلوگیری کامل از ارتکاب مینهات شرعیه بود. علمای تهران و نجف نیز از این قیام حمایت نمودند و دولت پهلوی در روز بیست و یکم آذرماه سال 1306 تعهدنامه ای را خدمت حجج اسلام تقدیم کرد حاج آقا نورالله می دانست که این برکه فریبی بیش نیست لذا قم را ترک نکرد و در غربت و تنهایی مبارزه را ادامه داد تا اینکه بر اثر فعالیت های زیاد بیمار شد. در همین زمان رضاخان دکتر شفاء الدوله را به عیادت او فرستاد و دکتر با تزریق آمپول ایشان را مسموم نمود. آنگاه رضاخان برای فریب مردم گروهی از پزشکان دربار را به منظور معالجه آیت لله نجفی اصفهانی به قم فرستاد. با ورود آنان حاج آقا زمزمه کرد یا رب ارحم ضعف بدنی .... و آرام چشم از جهان فرو بست.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف[/]

[="Arial"][="DarkOrchid"]

به نام خدا...

در کلام امام (ره)

... گروهی که قیام کردند در مقابل رضاخان، همان روحانیون بودند یک دفعه از تبریز علمای تبریز یک دفعه از خراسان یک دفعه از اصفهان که این همه از دامنه اش زیادتر بود علمای اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم، اینها متصل شدند و مع الاصف هم قیامهارا شکستند قم هم که قیامتش اساسی تر بود بسیاری از اینها درآمدند بازی دادند اغفال کردند و از قراری که می گفتند در رأس آنها که مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی بود از قراری که می گفتند او را هم مسموم کردند در همان قم فوت شد».
5 خرداد 1359
در جمع روحانیون و دانشجویان



تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف [/]

[="Arial"][="DarkOrchid"]

به نام خدا...


شکست ستونهای استکبار

خانه حاج آقا نورالله آن سالها پناهگاه ستمدیدگان بود، او بعد از فوت برادر بزرگوارش در اصفهان بر ضد متفقین قیام کرد. پس از آن به عثمانی رفت در بازگشت باز هم مبارزاتش را از سر گرفت، و بعد از به توپ بستن مجلس، با کمک رجال و میلیون ایل بختیاری را ترغیب نمود تا اصفهان را از دست استبداد و حاکم مستبد آن نجات دهند و بالاخره حاکم اصفهان را اخراج کرد و شخصاً رهبری مشروطه خواهان را در اصفهان پذیرفت. حاج آقا حتی برای لحظه ای هم درنگ نکرد و در تمام مدت علیه ظلم حکومت پهلوی ایستاد. بعد از تحصن علما و طلب در قم اعتراض به عملکرد دولت، تیمورتاش وزیر دربار برای تطمیع حاج آقا ایشان گفت:«ما فقط به شما اهمیت می دهیم و برای بقیه ارزشی قائل نیستیم. حاج آقا به او فرمود:«من حاضر نیستم کوچکترین و کمترین طلبه را هم از مذاکرات محروم کنم». جواب دلیرانه این روحانی بزرگوار پایه های استکبار را شکست و آنها مجبور شدند تعهدنامه ای را امضا کنند و درخواست علماء را بپذیرند.
بعد از این ماجرا مدرس فرمود:«حاج آقا نورالله با این اقدام بزرگترین خدمت را به اسلام انجام داد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف[/]