تفاوت وحی و الهام ؟!

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت وحی و الهام ؟!

تفاوت وحی و الهام در چیست؟!

و وحی به معنای وحی رسالت که فقط مختص پیامبران است و شامل ائمه نمیشود به چه معناست؟!

کارشناس بحث : صدیق

hoorshid;256643 نوشت:
تفاوت وحی و الهام در چیست؟!

و وحی به معنای وحی رسالت که فقط مختص پیامبران است و شامل ائمه نمیشود به چه معناست؟!
کارشناس بحث : صدیق


با سلام
و تشكر از طرح سؤالتان در پايگاه گفتگوي ديني.:Gol:

پاسخ سؤالات شما در سه بخش، ارائه مي شود:

اول) مفهوم شناسي:
أ: وحي در لغت؛ به معاني گوناگوني آمده كه جامع همه ي آن ها، انتقال سريع و مخفي مطلبي به ذهن مخاطب است، به گونه اي كه از ديگران پوشيده باشد.

از مجموع كتاب هاي لغت، به دست مي آيد كه «وحي» در شش معنا استعمال مي شود: 1. كلام مرموز و مخفي؛ 2. صدايي كه تركيب كلامي نداشته باشد؛ 3. اشاره؛ 4. نوشتن؛ 5. رسالت و فرستادن؛ 6. الهام.(1)

ب: وحي اصطلاحي؛ (وحي تشريعي) رابطه ي ويژه اي است كه پيامبران با مبدأ آفرينش داشته، از اين راه حقايق را دريافت مي كردند. حقيقت اين نوع وحي، چيزي نيست كه ادراك آن براي امثال ما امكان داشته باشد؛ زيرا يك ارتباط عادي نيست تا درك و تعريف آن ممكن باشد. علامه طباطبايي(ره) در اين باره مي فرمايد: «وحي، شعور و درك ويژه اي در باطن پيامبران است، كه درك آن جز براي آحادي از انسان ها كه مشمول عنايت هاي الهي قرار گرفته اند، مقدور نيست.»(2)

ج: در تعريف «الهام» گفته اند: گاهي ممكن است مطلبي به قلب كسي القا شود و او يكباره خود را آگاه بر حقيقتي بيابد، يا بدون آن كه علتش را بداند، به سوي مقصدي كشانده شود، اين نوع القا در اصطلاح، «الهام» ناميده مي شود و قرآن آن را وحي مي نامد (يكي از كابردهاي وحي در قرآن مجيد، وحي به معناي الهام است؛ مانند: وحي (الهام) به مادر موسي(عليه السلام))(3)

اين گونه الهامات، در هر زمان و مكان به قدري فراوان است كه بايد در رديف حوادث معمولي قرار گيرد. ما انسان ها در طول حيات خود، وقتي با مشكل هايي رو به رو مي شويم و بر سر دو راهي ها سرگردان مي مانيم، در مواقعي، ناگاه راه حلّي رخ مي نمايد و ما را ياري مي رساند. بسياري از اختراع ها و اكتشاف هاي علمي و ابتكارهاي هنري و مفاهيم عالي شعري، الهام است؛ بر همين اساس، مرحوم خواجه نصير الدين طوسي(رحمه الله)مي گويد: «علومي كه در ميان بشر پيدا شده است بدون دخالت نوعي از الهام، امكان پذير نبوده است.(4)

دوم) تفاوت هاي وحي و الهام:
پس از آشنائي اجمالي با مفاهيم وحي و الهام، تفاوت هاي آنها را بيان مي كنيم:

1. وحي اصطلاحي (رسالت و نبوت) ويژه ي پيامبران است؛ اما الهام كه از مصاديق وحي لغوي است بر غير پيامبران نيز نازل مي شود.

2. وحي، آگاهي ويژه اي است كه پيامبر آن را در خود مي يابد و يقين دارد كه از جانب خداوند القا شده است، در حالي كه الهام چنين نيست؛ انسان، رسيدن آن را به قلب خود احساس مي كند، ولي به منبع آن آگاهي ندارد و نمي داند از كجا است؟ حتي ممكن است تصور كند كه با فكر خودش، آن را پيدا كرده است.

3. بر اساس تفاوت ياد شده، وحي الهي هيچ گاه با افكار شخصي يا چيزهاي ديگر، اشتباه نمي شود؛ زيرا پيامبر به منبع آن، يعني خداوند متعال يقين دارد؛ اما در الهام ممكن است با افكار شخصي يا چيزهاي ديگر، اشتباه شود.

بخش سوم) تفاوت الهام و تحديث:
پيشتر با مفهوم الهام آشنا شديم اما «تحديث» به معناي سخن گفتن است و در مورد كساني استعمال مي شود كه با فرشته ها سخن مي گفتند، بدون آن كه آنها را ببينند؛ مانند امامان معصوم(عليهم السلام) كه يكي از امتيازهاي آن ها «محدَّث» بودن است؛ يعني فرشته بر آن ها نازل مي شد و مطالبي را املا مي كرد و آن ها مي نوشتند و يا حفظ مي كردند، ولي خود فرشته را نمي ديدند.

در نتيجه الهام و تحديث، دو مقوله ي از هم جدايند؛ الهام امري نفسي و قلبي، و تحديث، سخن گفتن ملائكه با افراد خاص است. افزون بر آن، «الهام» براي انسان هاي عادي ممكن و واقع نيز شده است، ولي «تحديث»، تنها براي كساني رخ مي دهد كه مشمول عنايت هاي ويژه الهي قرار گرفته و از انسان هاي عادي برترند.

تفاوت ديگر آن است كه در الهام، يقين به منبع ممكن است وجود نداشته باشد و گاهي نيز تصور شود كه شخصي، و از خودش است؛ اما در تحديث چنين نيست و محدَّث به منبع سخن يقين دارد و مي داند كه فرشته با او سخن مي گويد.(5)؛ (6)

موفق باشيد ...:Gol:

پاورقي_________________________________________________
1) ر.ك: مفردات الفاظ القرآن، ص 515، واژه ي «وحي»؛ النهاية، ج 5، ص 163.
2) الميزان، ج2، ص 159.

3) طه، 38، قصص، 7.
4) ر. ك: شناخت در قرآن،
[=B Lotus]آيت الله شهيد دكترسيد محمد بهشتي، ص 94.
5) مرحوم كليني دركتاب اصول كافي، بابي در كتاب الحجة باز فرموده است كه عنوانش اين است: «باب أن الائمة(عليهم السلام) محدثون مفهمون»؛ يعني امامان(عليهم السلام)، محدَث (به فتح دال، يعني: «من يحدثه الملائكة: كسي كه ملائكه با او سخن مي گويند) و مفهَم (به فتح هاء) هستند؛ يعني داراي علم لدني و از جانب پروردگارند. ويژگي هايي كه براي تحديث گفته شد، در اين باب وجود دارد. ج1، ص327 ـ 325 (بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1411 ق).

6) براي مطالعه بيشتر ر.ك: راز بزرگ رسالت، استاد جعفر سبحاني، ص 67 به بعد، بخش چهارم: «وحي و الهام»؛ فلسفه ي وحي و نبوت، محمدي ري شهري، ص 136 به بعد؛ بنقل از پايگاه انديشه قم.

وحي از ديدگاه خواجه عبدالله انصاري
خواجه عبدالله انصاري كه خود يكي از عرفاي بنام اسلامي است با رويكرد عرفاني به مقولة وحي مي‌نگرد.
او الهام، وحي و مكاشفه را ذاتا يك چيز مي‌داند (فالوحي والمكاشفه بالسر من واد واحد) كه از لحاظ معنا و ماهيت تفاوتي باهم ندارد. اما اطلاق و اختصاص وحي به نبي و كشف به ولي، امر اصطلاحي و به جهت رعايت ادب است[62].
ايشان الهام را داراي سه مرتبه مي‌داند كه مرتبة اول آن الهام نبي است؛ چه مقرون به سماع باشد يا نباشد يقينا از مصاديق وحي به شمار مي‌رود. زيرا به جهت نزديكي معاني اين دو باهم، بر همديگر اطلاق و به جاي هم استعمال مي‌شود. مثل: «و أوحي ربّك إلي النّحل» كه در اين‌جا وحي به معناي الهام است.
و
وحي شرعا اختصاص به نبي ندارد هرچند در لسان عرف غالبا وحي براي نبي به كار مي‌رود.


همچنين
الهام كه به معناي افهام و القاي معنا در قلب است براي نبي به كار رفته است. مثل: «ففهمناها سليمان[63]» كه الهام بجاي وحي استعمال شده است[64].

و مرتبة سوم آن الهامي است كه چشم بصيرت انسان را باز مي‌كند كه با آن حقايق را آنگونه كه هست مي‌بيند و مي‌يابد و به عالم غيب و شهادت آگاه مي‌گردد و خدا چشم و گوش او مي‌شود[65]. چنانكه در حديث مشهور آمده است: فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به[66].

[62] . انصاري، عبدالله، منازل السائرين، شارح: عبد الرزاق كاشاني، بيدار، قم، چاپ اول1372ش، ص 510.

اما چند نکته هم بنده اضافه میکنم:

همانطور شیخ عزیز انصاری فرموده پیامبر نازنین هر سه مرتبه را داشتند! اما نکته اینجاست که این وحی یا الهام خاص پیامبر نازنین نیست و اولیای الهی هم میتوانند به این مراتب برسند!

در مرتبه اول الهام که وحی نامیده میشه از طریق روح القدس (روح الامین یا روح) صورت میگیره که جبرئیل و ملائکه، روح القدس رو همراهی میکنند برای الهام بر نبی نازنین!

حتی خودتان در کلام مولای نازنین علی می بینید که کلامش چنان مانند قرآن است که هر کس اگر دقت کند می فهمد که اینها هم الهام از نوع مرتبه اول است!

در مرتبه دوم هم که از طریق قلب درک میشود که احتمالا شبیه الهام بوسیله ملائکه و... هست یا در خواب که شخص رویای صادقه می بیند!

سخنان عاشق خدا عزیز الدین نسفی در کتاب انسان کامل: ملائکۀ عالم علوی بعضی کرّوبی و بعضی روحانیاند. و این کرّوبیان و روحانیان وقتها بفرمان خدا از آسمان بزمین آیند، و کارها کنند و وقتها مصوّر شوند و با بعضی از آدمیان سخن گویندو گویند که ما ملایکه و رسول خداییم و بکاری آمدهایم، چنان که در قرآن از قصّۀ مریم و از قصّۀ ابراهیم خبر میدهد و در قرآن و احادیث ذکر این معنی بسیار است. و وقت باشد که مصوّر نشوند و بر آدمی ظاهر نشوند، امّا با آدمی بآواز بلند سخن گویند و کاری فرمایند، و از حالی خبر دهند. و این آواز را آواز هاتف گویند و وقت باشد که بآواز بلند سخن نگویند، بدل آدمیان القا کنند.

چون این مقدمات معلوم کردی، اکنون بدان که هر وقت که ملائکۀ سماوی سخنی بدل آدمیان القا کنند، آن القا اگر در بیداری باشد، نامش الهام است؛ و اگر در خواب باشد، نامش خواب راست است و هر وقت که ملائکۀ سماوی از آسمان بزمین آیند و مصوّر شوند و بر انبیا ظاهر شوند و سخن خدای بانبیا رسانند، نامش وحی است و بعضی انبیا را همیشه وحی در خواب بوده است، و پیغمبر ما را در اوّل شش ماه وحی در خواب بوده است و ازین جهت فرمود که خواب راست یک جزواست از چهل و شش جزو از نبوت و مردم آنچه در بیداری ببینند یا شنوند، یا وقتی دیده باشند یا شنوده بوند و آن را در خواب بینند، آن خواب را اعتباری نیست، و آن خواب را تعبیر نیست.

در مرتبه سوم هم که چشم بصیرت و گوش باطنی باز میشود که هم از طریق گوش و هم قلبی الهاماتی را ولی یا نبی دریافت میکند و اسرار را می فهمد و انوار و ملائکه و... را میتواند مشاهده کند

مطلبی هم که به این موضوع مربوط میشود امروز در لینک زیر ارسال کردم

انواع مکاشفه
http://www.askdin.com/forum438.html

hoorshid;256643 نوشت:
تفاوت وحی و الهام در چیست؟!

و وحی به معنای وحی رسالت که فقط مختص پیامبران است و شامل ائمه نمیشود به چه معناست؟!

کارشناس بحث : صدیق



سلام مجدد
:Gol:

در تكميل بحث وحي و اقسام آن و در بيان اين مطلب كه آيا به امامان معصوم (ع) هم وحي مي شود يا خير گفتني است:

چنانكه گفتيم: وحى رسالى (وحى به معناى اخص) از مميزات نبوت است؛ ولى هرگونه نزول و سخن گفتن فرشته وحى، به آن معنا نيست و در غير از ائمه(ع) نيز قرآن مواردى را ياد مى‏ كند كه كسانى مانند همسر زكريا فرشتگان را ديده و سخنشان را شنيده‏ اند. قرآن در اين باره مى ‏فرمايد كه چون همسر زكريا سخن فرشته را در مورد بشارت فرزند (اسحاق و يعقوب) شنيد، خنديد و گفت: وای بر من، آيا در اين پير زالى مى ‏زايم و اين شوهر من نيز پير است؟ اين چيز عجيبى است».(1)

اين آيه به خوبى نشانگر آن است كه غير از پيامبران نيز ممكن است كسانى فرشته را ببينند يا كلام او را بشنوند. در روايات متعددى است كه فرشتگان در موارد خاصى از جمله هر هفته و در شب قدر، بر امام زمان(عج) نازل مى ‏شوند. بنابراين وحى به معناى عام‏ترى كه شامل نزول و مكالمه فرشته (با رؤيت يا بدون رؤيت) باشد اختصاص به پيامبر ندارد؛ ولى وحى پيامبرانه - كه در آن انگيزش و بعثت و ارائه شريعت الهى است - مخصوص پيامبران است.

براساس روايات، امامان دست آموز الهام غيبي اند. آنان صداي غيب را مي شنوند اما فرشته را نمي بينند،(تحديث) به خلاف پيامبر(ص) که سخن فرشته را مي شنود و گاه خود ملک را نيز مي بيند، نه اين که تنها صدا را بشنود.(2)

اين الهام نظير الهامي است که به حضرت خضر و ذوالقرنين و حضرت مريم و مادر موسي(ع) شده است.(3)

حضرت رضا(ع) در ضمن حديث مفصلي درباره امامت فرمود: هنگامي که خداي متعال کسي را به عنوان امام براي مردم برمي گزيند به او سعه صدر، عطا مي کند و چشمه هاي حکمت را در دلش قرار مي دهد و علم را به وي الهام مي کند تا براي جواب از هيچ سؤالي در نماند و در تشخيص حق سرگردان نشود، پس او معصوم و مورد تأييد و توفيق و تسديد الهي بوده از خطاها و لغزش ها در امان خواهد بود.(4)

از حسن بن يحياي مدائني نقل شده که از امام صادق(ع) پرسيدم: هنگامي که سؤالي از امام مي شود چگونه (و با چه علمي) جواب مي دهد؟ فرمود: گاهي به او الهام مي شود و گاهي از فرشته مي شنود و گاهي هر دو.(5)

امام رضا(ع) در كلامي مي فرمايند: فرق ميان پيامبر و رسول و امام در اين است که رسول فرشته وحي را مي بيند و صدايش را مي شنود وحي بر او نازل مي شود، گاه در خواب مي بيند چنانکه حضرت ابراهيم ديد و پيامبر سخن فرشته را مي شنود و گاه باشد که خود فرشته را ببيند نه اين که تنها صدا را بشنود و امام کسي است که فرشته را نمي بيند اما سخن او را مي شنود.(6)

براي مطالعه مي توانيد به تايپيك زير هم مراجعه كنيد:

http://www.askdin.com/thread20024.html

موفق باشيد ...:Gol:

پاورقي_________________________________________________
1) هود/ آيه 71.
2) اصول کافي، روايات شماره 705، 706، 435.
3)
کهف / 65 - 98 ؛ آل عمران / 42 ؛ مرم / 17 - 21 ؛ طه / 38 ؛ قصص / 7.
4)
نگا، اصول کافي، ج 1، ص 198 - 203.
5)
بحارالانوار، ج 26 ، ص 58،
6)
اصول کافي، حديث 435، ر.ك: نرم افزار پرسمان، مبحث وحي به امامان (ع).

صدیق;258101 نوشت:
امام رضا(ع) در كلامي مي فرمايند: فرق ميان پيامبر و رسول و امام در اين است که رسول فرشته وحي را مي بيند و صدايش را مي شنود وحي بر او نازل مي شود، گاه در خواب مي بيند چنانکه حضرت ابراهيم ديد و پيامبر سخن فرشته را مي شنود و گاه باشد که خود فرشته را ببيند نه اين که تنها صدا را بشنود و امام کسي است که فرشته را نمي بيند اما سخن او را مي شنود.(6)
چرا اینطوره؟!!درحالی که مقام امام از پیامبر بالاتره؟

hoorshid;258109 نوشت:
چرا اینطوره؟!!درحالی که مقام امام از پیامبر بالاتره؟

سلام و ادب :Gol:و تشكر از دقت نظر شما:Gol:

چنانكه اشاره كرديد مقام امام از مقام پيامبر بالاتر است اگر منظورتان امامان معصوم (ع) بعد نبي اكرم (ص) است درست است اما:

اولاً؛ قبل از پيغمبر (ص) امام هم بوده كه به او وحي مي شده مانند حضرت ابراهيم (ع) كه هم پيامبر صاحب شريعت بوده و هم امام.

ثانياً؛ اينكه چرا به امام وحي نمي شود برميگردد به راز ختم نبوت، زيرا هنگامي كه مسائل دين آنقدر كامل شود كه ديگر نيازي به وحي نباشد به طوري كه تمام پيش بيني ها تا روز قيامت در اين دين شده ديگر چه نيازي به وحي خواهد بود، فقط نياز به كسي است كه اين دين كامل و جامع را از تحريف حفظ كند و با علم خدادادي و قوه عصمت آن را بدون كم و زياد براي مردم بيان نمايد و آنها را به صراط مستقيم الهي هدايت كند.

حضرت آيت الله مصباح يزدي در اينباره مي فرمايند: "در شرايطي كه تبليغ رسالت الهي در همه جهان به وسيله يك پيامبر و به كمك ياران و جانشينان وي ميسر باشد و احكام و قوانين يك شريعت، پاسخگوي نيازهاي حال و آينده جامعه باشد و پيش بيني هاي لازم براي مسائل نوظهور در آن شريعت شده باشد و نيز تضميني براي بقاء و مصونيت آن از تحريفات، وجود داشته باشد. ديگر موجبي براي مبعوث شدن پيامبر ديگري نخواهد بود ـ دانشهاي عادي انسان توان تشخيص چنين شرائطي را ندارد و خداي متعال است كه با علم نامتناهي خود، زمان تحقق اين شرايط را مي داند و اوست كه مي تواند ختم نبوت را اعلام كند چنانكه اين كار را در آخرين كتاب آسماني اش انجام داده است ـ ولي ختم نبوت به معناي قطع رابطه هدايت بين خدا و بندگان نيست بلكه هر گاه خداي متعال صلاح بداند از علوم غيبي، به بندگان شايسته اش افاضه مي فرمايد هر چند به صورت (وحي نبوت) نباشد، چنانكه به عقيده شيعه چنين علومي را به امامان معصوم (ع) عطا كرده است."(بنقل از: آموزش عقايد، ص 290، آيت الله مصباح يزدي)

از اينرو با توجه به اتمام و اكمال دين و ختم نبوت، دليلي وجود ندارد تا بر امامان معصوم (ع) وحي اصطلاحي (تشريعي و رسالي) كه مختص پيامبران است نازل شود.

موفق باشيد ... :Gol:

صدیق;258101 نوشت:

براساس روايات، امامان دست آموز الهام غيبي اند. آنان صداي غيب را مي شنوند اما فرشته را نمي بينند،(تحديث) به خلاف پيامبر(ص) که سخن فرشته را مي شنود و گاه خود ملک را نيز مي بيند، نه اين که تنها صدا را بشنود.(
اصول کافي، روايات شماره 705، 706، 435.)

ببخشید دوست عزیز با عرض معذرت

بنده کسانی را سراغ دارم که میتوانند ملائکه و خادمان قرآن و... را ببینند البته ملائکه به شکلهای مختلف ظاهر میشوند برای افراد مختلف!

در ثانی عرفای ما میتوانند ملائکه را رویت کنند یا با آنها صحبت کنند چرا ائمه ما چنین مقام و جایگاهی نداشته باشند؟!!

ثالثا اینکه ملائکه در این عالم به شکل و چهره واقعی شان ظاهر نمیشوند همانطور که جبرییل به شکل انسان به حضور پیامبر می رسید!

حتی افرادی که اذن دارند و متقی هستند میتوانند فرشتگان قرآنی را احضار کنند و از آنها سوال کنند یا .... دستوراتی در این زمینه وجود دارد! چه برسند به ائمه نازنین!

در لینک زیر مطالبی موجود است

"مکاشفه،الهام و وحی"

کشف حجاب از روح القدس و روح الامین و الروح

اهل خدا;258533 نوشت:
ببخشید دوست عزیز با عرض معذرت

بنده کسانی را سراغ دارم که میتوانند ملائکه و خادمان قرآن و... را ببینند البته ملائکه به شکلهای مختلف ظاهر میشوند برای افراد مختلف!

در ثانی عرفای ما میتوانند ملائکه را رویت کنند یا با آنها صحبت کنند چرا ائمه ما چنین مقام و جایگاهی نداشته باشند؟!!

ثالثا اینکه ملائکه در این عالم به شکل و چهره واقعی شان ظاهر نمیشوند همانطور که جبرییل به شکل انسان به حضور پیامبر می رسید!

حتی افرادی که اذن دارند و متقی هستند میتوانند فرشتگان قرآنی را احضار کنند و از آنها سوال کنند یا .... دستوراتی در این زمینه وجود دارد! چه برسند به ائمه نازنین!

در لینک زیر مطالبی موجود است

"مکاشفه،الهام و وحی"

کشف حجاب از روح القدس و روح الامین و الروح


سلام و ادب و تشكر از دقت نظر شما:Gol:

توضيح كافي پيرامون مطلب و ابهام شما در پست شماره 5 داده شده، لطفاً مجدداً دو پاراگراف اولِ پست مزبور را با دقت بيشتر مطالعه كنيد.

موردي كه مورد اشكال شماست، مربوط به وحى رسالى (وحى به معناى اخص) كه از ممیزات نبوت است مي باشد، اما چنانكه گفتيم وحى به معناى عام‏ترى که شامل نزول و مکالمه فرشته (با رؤیت یا بدون رؤیت) باشد، اختصاص به پیامبران ندارد؛ كه مصاديق آن بيان شد.

و از مصاديق قرآني وروائي آن؛ مي توان به قضيه همسر زكريا (ع) و نزول ملائكه بر امام زمان (ع) اشاره نمود.

موفق باشيد ...:Gol:

اهل خدا;258533 نوشت:
ببخشید دوست عزیز با عرض معذرت

بنده کسانی را سراغ دارم که میتوانند ملائکه و خادمان قرآن و... را ببینند البته ملائکه به شکلهای مختلف ظاهر میشوند برای افراد مختلف!

در ثانی عرفای ما میتوانند ملائکه را رویت کنند یا با آنها صحبت کنند چرا ائمه ما چنین مقام و جایگاهی نداشته باشند؟!!

ثالثا اینکه ملائکه در این عالم به شکل و چهره واقعی شان ظاهر نمیشوند همانطور که جبرییل به شکل انسان به حضور پیامبر می رسید!

حتی افرادی که اذن دارند و متقی هستند میتوانند فرشتگان قرآنی را احضار کنند و از آنها سوال کنند یا .... دستوراتی در این زمینه وجود دارد! چه برسند به ائمه نازنین!


با سلام مجدد :Gol:

چنانكه شما نيز بدان واقفيد، با توجه به این که فرشتگان مجرد هستند، نمی‌توان وجود حقیقی آنان را به چشم سر دید؛ زیرا با چشم سر و ظاهر، چیزی را می‌توان دید که مادی باشد و دارای طول ،عرض، عمق و رنگ باشد.

از آنجاييكه فرشتگان موجودات مجردی هستند که قابل مشاهده نیستند. تنها کسانی چون پیامبران که به عالم تجرد درآیند و متصل به عالم معنا شوند می‌توانند فرشتگان را مشاهده کنند. حتی بزرگان ما نیز چنین ادعایی مبنی بر صورت و شکل دادن به فرشته را نداشته‌اند. در قرآن کریم داریم آنچه حضرت مریم دید، فرشته‌ای به صورت بشر بود و مریم او را به صورت بشر دید، که تمثّل پیدا کرده بود و معنای تمثّل فرشته برای مریم به صورت بشر این است که در حاسّه و ادراک مریم به آن صورت محسوس شد نه این که در واقع هم به آن صورت درآمده بود، بلکه در خارج از حاسّه و ادراک وی، صورتی غیر از صورت بشر داشت.

از اينرو تنها با چشم دل و دیده ي ملکوتی می‌توان فرشتگان را مشاهده کرد.(1)؛ همچنین در قرآن داریم که جبرئیل وقتی برای وحی بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل می‌شد به صورت دحیه بن خلیفه کلبی نازل می‌شد؛ یعنی به صورت زیباترین مردی که در مدینه بود.

آنچه ما در باره رؤيت فرشته توسط امامان (ع) نفي كرديم، رؤيت فرشته با چشم سر و ظاهر بود كه دارای طول، عرض، عمق و رنگ باشد. اما اگر عرفاي حقيقي و انسان هاي حقيقي به چنان مقامي برسند كه شايستگي رؤيت فرشتگان را داشته باشند، نه با چشم سر و در عالم ماده بصورتيكه كه حقيقت فرشته را في الواقع ببينند بلكه بصورتي كه يا به عالم تجرد راه يافته(در عالم معنا) و يا وجه تمثل يافته ي فرشته را ببينند. بطور قطع امامان معصوم (ع) به مراتب اولي قادر به رؤيت فرشتگان با توجه به كيفيتي كه گفتيم خواهند بود و ترديدي در اين مطلب نيست.

نكته ي ديگر آنكه، آنچه براي ما حجت است كلام الهي و سخنان معصومين (ع) است. طبق بيان نوراني امام رضا(ع) كه در كلامي مي فرمايند: فرق ميان پيامبر و رسول و امام در اين است که رسول فرشته وحي را مي بيند و صدايش را مي شنود و وحي بر او نازل مي شود، گاه در خواب مي بيند چنانکه حضرت ابراهيم ديد و پيامبر سخن فرشته را مي شنود و گاه باشد که خود فرشته را ببيند(بصورت تمثل يافته چنانكه حضرت لوط (ع) ديد) نه اين که تنها صدا را بشنود و امام کسي است که فرشته را نمي بيند اما سخن او را مي شنود.(2) و ديگر آنكه براساس روايات، امامان دست آموز الهام غيبي اند. آنان صداي غيب را مي شنوند اما فرشته را نمي بينند،(تحديث) به خلاف پيامبر(ص) که سخن فرشته را مي شنود و گاه خود ملک را نيز مي بيند، نه اين که تنها صدا را بشنود.(3)

موفق باشيد ...:Gol:

پاورقي______________________________________
1.
ر.ک:تفسیر المیزان، علامه طباطبایی؛، ج 14، ص 36، دفتر انتشارات اسلامی / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 13، ص 36 و 37، دارالکتب الاسلامیة.
2. اصول کافي، حديث 435.
3. اصول کافي، روايات شماره 705، 706، 435.

من فکر می کنم کمی بحث داره منحرف میشه.
وحی کلام محض الله است به پیامبران و از این دایره خارج نخواهد شد.
اما الهام منشا دل دارد در هر انسانی به صورت قوی و یا ضعیف وجود دارد.

من فکر می کنم اگر حول این دو سخن بگردیم بهتر باشد

اهل خدا;258533 نوشت:
ببخشید دوست عزیز با عرض معذرت

بنده کسانی را سراغ دارم که میتوانند ملائکه و خادمان قرآن و... را ببینند البته ملائکه به شکلهای مختلف ظاهر میشوند برای افراد مختلف!

در ثانی عرفای ما میتوانند ملائکه را رویت کنند یا با آنها صحبت کنند چرا ائمه ما چنین مقام و جایگاهی نداشته باشند؟!!

ثالثا اینکه ملائکه در این عالم به شکل و چهره واقعی شان ظاهر نمیشوند همانطور که جبرییل به شکل انسان به حضور پیامبر می رسید!

حتی افرادی که اذن دارند و متقی هستند میتوانند فرشتگان قرآنی را احضار کنند و از آنها سوال کنند یا .... دستوراتی در این زمینه وجود دارد! چه برسند به ائمه نازنین!

در لینک زیر مطالبی موجود است

"مکاشفه،الهام و وحی"

کشف حجاب از روح القدس و روح الامین و الروح

لطفا اگر اماکن دارد منابع سخن خود را بفرمائید.
احیانا منظور شما از اینکه عرفا می توانند ملائکه را ببینند که همان هاله معروف محمود احمدی نژاد نیست؟؟

ohfreedom;282027 نوشت:
لطفا اگر اماکن دارد منابع سخن خود را بفرمائید.
احیانا منظور شما از اینکه عرفا می توانند ملائکه را ببینند که همان هاله معروف محمود احمدی نژاد نیست؟؟

از نظر شما محمود احمدی نژاد عارفه؟
اصلا شما فرق هاله و فرشته رو میدونید؟
چون نمیخوام اینگونه مطالب را اینجا باز کنم چیزی در این خصوص نمیگم و به همین حدی که گفتم بسنده میکنم حالا شما دوست دارید باور کنید یا نکنید!

میتوانید به کتاب انسان کامل عزیز الدین نسفی مراجعه بفرمایید

لینک دانلود کتاب انسان کامل
http://ensanekamel.ir/cms/images/stories/book/enasanekamel-nasafi.zip

صدیق;282006 نوشت:

با سلام مجدد
:gol:

چنانكه شما نيز بدان واقفيد، با توجه به این که فرشتگان مجرد هستند، نمی‌توان وجود حقیقی آنان را به چشم سر دید؛ زیرا با چشم سر و ظاهر، چیزی را می‌توان دید که مادی باشد و دارای طول ،عرض، عمق و رنگ باشد.
از آنجاييكه فرشتگان موجودات مجردی هستند که قابل مشاهده نیستند.
تنها کسانی چون پیامبران که به عالم تجرد درآیند و متصل به عالم معنا شوند می‌توانند فرشتگان را مشاهده کنند. حتی بزرگان ما نیز چنین ادعایی مبنی بر صورت و شکل دادن به فرشته را نداشته‌اند. در قرآن کریم داریم آنچه حضرت مریم دید، فرشته‌ای به صورت بشر بود و مریم او را به صورت بشر دید، که تمثّل پیدا کرده بود و معنای تمثّل فرشته برای مریم به صورت بشر این است که در حاسّه و ادراک مریم به آن صورت محسوس شد نه این که در واقع هم به آن صورت درآمده بود، بلکه در خارج از حاسّه و ادراک وی، صورتی غیر از صورت بشر داشت.

بنده هم عرض کردم فرشتگان در این عالم ترکیب و ماده به اشکال مختلف مثل انسان یا .. ظاهر میشوند!

بنده هم همین سخن شما رو گفتم که به مظاهر ملموس و محسوس ظاهر میشوند و در عالم خود به شکل واقعی شان!

و با چشم بصیرت احتمالا با کیفیتی خاص به شکل نورانی رویت میشوند!

موضوع قفل شده است