ایمان به قران

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایمان به قران

سلام

یک سوال بزرگ از اهل قرآن: شما اولین بار چگونه به قرآن ایمان آوردید؟

اولین جواب را خودم میگم:من با این آیه به قرآن ایمان آوردم و ایات دیگر بر ایمانم افزودند:ok:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ‏ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون‏(الانفال2)

مؤمنان، همان كسانى‏اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خود توكّل مى‏كنند.
اگر قرآن از جانب غیر خدا بود هر گز نباید چنین آیه درآن باشد
دوستان اگر بر اثر حادثه ای ،ایه ای ،اعجازی ... به قران ایمان اوردن اینجا بنویسند:khandeh!:


هشام بن حكم كه از ياران و شاگردان امام صادق(ع) و امام كاظم (ع)است می گويد: «ابن ابی العوجا‌» ، «ابو شاكر ديصانی»و «عبد الملك بصری»و«ابن مقنع»كه از اديبان بزرگ، و رهبران ماديگری در زمان امام ششم بودند،نزديك خانه خدا جمع شدند و زائران خانه خدا را مسخره كرده و به قرآن طعنه می زدند.ابن ابی العوجا به دوستان خود پيشنهاد كرد:بياييد هريك از ما يك چهارّم قرآن را مورد بررسی قرار دهيم و در سال آينده در همين جا جمع شده شكست قرآن را كه نتيجه مطالعه و دقت همه ما خواهد بود، در بين مردم اعلام كنيم.اگر ما در مبارزه با قرآن پيروز شده،آن را رد كنيم،نبوّت هم باطل می شود و به اين ترتيب اسلام از بين می رود و ما به هدف نهايی خود می رسيم. سه نفر ديگر،پيشنهاد ابن ابی العوجا را پذيرفتند ، و پس از بستن پيمان از يكديگر جدا شدند.يك سال گذشت و آن چهار نفر به عهد خود وفا كرده،در همان محل جمع شدند. ابن ابی العوجا كه نقشه مبارزه با قرآن را طرح كرده بود،شروع به صحبت كرد و گفت: من از آن وقتی كه از شما جدا شدم تا به حال به اين آيه فكر مي كردم: فَلَمَّا اسْتَيأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا بَخِيّاً.(یوسف،آیه80)وقتی برادران يوسف از باز گرداندن برادرشان،بنيامين،مأيوس شدند،با خود خلوت كردند و سرّ خود را به ميان آوردند.هر چه انديشيدم نتوانستم بر فصاحت[روان بودن سخن] و معانی اين آيه چيزی بيفزايم و دقّت در اين آيه مرا از انديشه درآيات ديگر باز داشت.عبدالملك گفت:وقتی من از شما جدا شدم،در مورد اين آيه فكركردم:يا أََََيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلُ فَاستَمِعُواَ لَهُ اِنَّ اَّلذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِِِ اجْتَمَعوا لَهُ وَ اِنْ يَسْلُبْهُمُ الذّبابُ شَيئأ لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ.(حج،آیه73)ای مردم! مثلی برای شما زده شده است آن را بشنويد.كسانی بتهايی را كه غير از خدای يگانه،معبود خود می خواندند، هرگز توان آفرينش مگسی را ندارند.اگر چه همگی بر انجام آن همكاری كنند و اگر مگس [ناتوان] چيزی را از آنها بگيرد،قدرت باز گرفتن آن را ندارند.طالب و مطلوب[بت و مگسی كه زعفران ماليده شده بر بت را بر می گيرد]هر دو ضعيفند.پس از يك سال دقت و تلاش نتوانستم مثل آن را بياورم.ابوشاكر گفت:من هم بعد از جدايی از شما به اين آيه فكر كردم:لَوْ كانَ فيهِماآلِهَهً اِلاّ اللهُ لَفَسَدَتا.(أنبیاء،آیه22) اگر درآسمان و زمين خدايانی جز خدای يكتا بودند،آنها را به تباهی و فساد می كشيدند.در طول يكسال نتوانستم آيه ای مثل اين آيه بياورم.ابن مقنع رو به دوستانش كرد و گفت:اين قرآن از نوع سخن انسان نيست.من از وقتی كه با شما خدا حافظی كرده ام در فكر اين آيه بوده ام: وَ قيلَ ياأَرْضُ ابلَعي ماءكَ وَ يا سَماءُ اَقلعي وَ غيضَ الماءُ وَ قُضِيَ الْأمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَي الْجُودِيَّ وَ قيلَ بَعْدأَ لِلْقَوْمِ الظّاِلمين.(هود،آیه44)خطاب شد:ای زمين!آب خود را فرو بر و ای آسمان! باران را قطع كن،آب كم گرديد و به زمين فرو رفت و حكم خدا پايان يافت و كشتی نوح بر كوه جودی پهلو گرفت، و گفته شد مرگ و لعنت بر ستمگران. من در اين يك سال نتوانستم اين آيه را كاملاً بفهمم و نتوانستم همانند آن بياورم.هشام می گويد:در اين هنگام كه به ناتوانی و نادانی خود اعتراف كردند،امام صادق(ع)كه به حج آمده بود،از كنارآنها عبور كرد و اين آيه را تلاوت فرمود:قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعْتِ الإِنْسُ وَالجِنُّ عِلي اَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْانِ لا يَأتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً. (أسراء،آیه88)ای پيامبر!بگو اگر جن و انس جمع شوند كه همانند اين قرآن را بياورند، نمی توانند نظير آن را بياورند،هر چند بعضی از آنها به پشتيبانی برخی ديگر برخيزند.

موضوع قفل شده است