شفاعت در روز قیامت

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شفاعت در روز قیامت

سلام

آیه شریفه 123 سوره مبارکه بقره می فرمایند :
"واتقوا يوما لاتجزى نفس عن نفس شيا و لا يقبل منها عدل و لا تنفعها شفاعة و لا هم ينصرون "
و بترسيد از روزيكه هيچ نفسى جوركش نفس ديگر نمى شود و از هيچكس عوض پذيرفته نمى گردد و شفاعت سودى بحال كسى ندارد و يارى هم نمى شوند

پس این همه میگن شفاعت ائمه و معصومین چی؟ لطفا" واضح بگید من که نمی فهمم
فکر کنم یه جای دیگه تو قرآن الان نمیدونم کدوم آیه و سوره هستش میگه که شفاعت هست ! ولی اینجا میگه نه!
یعنی چه؟ تضاد در قرآن ؟!


کارشناس بحث : سعید

بسم الله الرحمن الرحیم

hadisahami;255145 نوشت:
سلام آیه شریفه 123 سوره مبارکه بقره می فرمایند : "واتقوا يوما لاتجزى نفس عن نفس شيا و لا يقبل منها عدل و لا تنفعها شفاعة و لا هم ينصرون " و بترسيد از روزيكه هيچ نفسى جوركش نفس ديگر نمى شود و از هيچكس عوض پذيرفته نمى گردد و شفاعت سودى بحال كسى ندارد و يارى هم نمى شوند پس این همه میگن شفاعت ائمه و معصومین چی؟ لطفا" واضح بگید من که نمی فهمم فکر کنم یه جای دیگه تو قرآن الان نمیدونم کدوم آیه و سوره هستش میگه که شفاعت هست ! ولی اینجا میگه نه! یعنی چه؟ تضاد در قرآن ؟!

با سلام و تشکر
آياتى كه در قرآن پيرامون شفاعت بحث مى ‏كند در حقيقت به چند دسته تقسيم مى ‏شود:
گروه اول- آياتى است كه بطور مطلق شفاعت را نفى مى ‏كند مانند:
" أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ"1 و مانند" وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ"2
در اين آيات راههاى متصور براى نجات مجرمان غير از ايمان و عمل صالح چه از طريق پرداختن عوض مادى، يا پيوند و سابقه دوستى، و يا مساله شفاعت نفى شده است.
در مورد بعضى از مجرمان مى ‏خوانيم:" فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ" 3:" شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنها سودى ندارد".
گروه دوم- آياتى است كه" شفيع" را منحصرا خدا معرفى مى ‏كند مانند:
" ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ"
4 :" غير از خدا ولى و شفيعى نداريم" و" قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً"5 :" همه شفاعتها مخصوص خدا است".
گروه سوم- آياتى است كه شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى ‏كند مانند:" مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ"6 " چه كسى مى ‏تواند جز به اذن خدا شفاعت نمايد"؟ و" وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ"7 :" شفاعت جز براى كسانى كه خدا اجازه دهد سودى ندارد".
گروه چهارم- آياتى است كه شرائطى براى شفاعت شونده بيان كرده است گاهى اين شرط را رضايت و خشنودى خدا معرفى مى ‏كند مانند:" وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏"8.
طبق اين آيه شفاعت شفيعان منحصرا شامل حال كسانى است كه به مقام" ارتضاء" يعنى پذيرفته شدن در پيشگاه خداوند، رسيده ‏اند.
و گاه شرط آن را گرفتن عهد و پيمان نزد خدا معرفى مى ‏كند مانند" لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً".9 (منظور از اين عهد و پيمان ايمان به خدا و پيامبران الهى است).
و زمانى" صلاحيت شفاعت شدن" را از بعضى از مجرمان سلب مى ‏كند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آيه زير:" ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ"10
جمع این آیات این است که مساله شفاعت از نظر منطق اسلام يك موضوع بى قيد و شرط نيست بلكه قيود و شرايطى دارد، برخی شرایط از نظر جرمى است كه در باره آن شفاعت مى ‏شود و برخی دیگر در مورد شخص شفاعت شونده ، و برخی دیگر در مورد شخص شفاعت كننده است كه چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى ‏سازد.
11
موفق باشید
1. بقره/ 254
2.
بقرة/ 43
3.
مدثر/ 48
4.
سجده/ 4
5. زمر/44
6. بقره/ 255
7. سبأ/23
8.
انبياء/ 28
9. مريم/ 87
10.
غافر/ 18
11. تفسیر نمونه، ج1، ص: 228

سلام
من تازه عضو این سایت شدم و یک سوال داشتم از حضورتون
آیا زن مومن میتواند شفیع شوهرش در قیامت شود و او را از عذاب دوزخ نجات دهد؟ آیا روایتی در این باره داریم؟
من گمان میکردم چنین روایتی را جایی دیده باشم اما هر چه جستجو میکنم آنرا نمی یابم و به همسرم گفتم که چنین روایتی داریم و این از فضیلتهای ازدواج هست...
لطفاً راهنمایی کنید
ممنون

با سلام خدمت دوستان و اساتید گرامی

شخصی سوالات خود را در رابطه با موضوع شفاعت در قالب متن زیر پرسیده است. به نظر شما بهترین و کوتاهترین و ساده ترین (قابل فهم برای عموم) پاسخی که می توان برای او نوشت تا شبهه ای ایجاد نکند، چه می تواند باشد؟ با تشکر فراوان

نقل قول:
پارتي بازي كليد رهائي از چنگ قانون است . انجام كار را سرعت مي بخشد . براي افراد فاقد تخصص و تحصيلات . سودها و موقعيت هاي كلان به ارمغان آورد . روي ديگر اين سكه بي اعتمادي و نا اميدي است كه يك جامعه را اسير و فلج مي كند . بسيارند افرادي كه در گرفتن شغل ناكام مانده اند . و حقوق مسلم آنان به واسطه رشوه و پارتي بازي پايمال شده و همه اينها در خاطره خاموش جامعه . بذر نا امني مي پاشد و هرچه اين غده سرطاني بيشتر در جامعه ريشه مي دواند . درمان آن سخت تر مي شود . تا اينكه سرانجام ديگر راه علاجي بر آن نيست .

باورهاي ديني هم كمكي به اين معضل نمي كنند . كه خود مروج اين پديده اند . اينكه گوسفندي را نذر و نيازحضرت عباس مي كنيم كه حاجت ما برآورده شود . و يا براي حسين (ع) آش نذري ميدهيم و به زيارت او مي رويم كه شفاعت كند . نمونه هائي از باورهاي مذهبي به پارتي و پارتي بازي است .

آيا تا كنون به اين نكته انديشيده ايد كه شفاعت در معناي حقيقي به چه معناست ؟ چه كساني شفاعت كننده اند ؟ و چه كساني شفاعت مي شوند ؟ آيا شفاعت نوعي پارتي بازي نيست ؟ آيا انسان مي تواند هرگناهي كه خواست در دنيا انجام دهد . و شافعان روز محشر او را شفاعت كنند . كه از عقوبت و عذاب گناهان در امان مانده در كمال امنيت و آرامش وارد بهشت گردد ؟

آيا شفاعت عدالت خداوند را زير سئوال نمي برد ؟ آيا بنده عاصي به حمايت از شافع در كنار بنده متقي هردو وارد بهشت مي شوند . آيا شفاعت باعث جسارت بيشتر و جري شدن بنده بر گناه نمي شود ؟ به راستي شفاعت در روز محشر همان پارتي بازي در اين دنيا نيست ؟ و هزاران پرسش ديگر در اين زمينه ذهن ما را به خود مشغول مي دارد كه مشروعيت پارتي بازي تا چه پايه است .آيات قرآني در اين زمينه سه گونه اند .

الف –آياتي كه بطور مطلق شفاعت را نفي مي كند . يعني تاكيد دارد براينكه هيچ كس نمي تواند شفاعت كند . مانند
سوره بقره آيه 48 – واتقو ايوما لاتجري نفس عن نفس شيئا ولايقبل منها شفاعته ولايوخذ ....
و حذر كنيد از روزي كه در آن كسي به جاي ديگري مجازات نبيند و هيچ شفاعت از كسي پذيرفته نشود و فدا و عوض قبول نكنند و ياري نشوند .
سوره بقره آيه 254 – يا ايهاالذين امنوا انفقوا مما رزقناكم من قبل ان ياتي يوم لابيع فيه ولاخله ولاشفاعه والكافرين هم الظالمون .
اي اهل ايمان از آنچه روزي شما كرديم انفاق كنيد . پيش از آنكه بيايد روزي كه نه كسي براي آسايش خود چيزي تواند خريد و نه دوستي و شفاعتي بكار آيد . و كافران آنروز دريابند كه به روزگار خود بسي ظلم كرده اند .
سوره مدثر آيه 48 – فما تنفعهم شفاعه الشافعين .
پس در آن روز شفاعت شفيعان در حق آنان پذيرفته نيست .

ب- آياتي كه شفيع را منحصرا خدا معرفي مي كند مثل .
سوره سجده آيه 4 – الله اللذي خلق السماوات والارض و ما بينهما في سته ايام . ثم استوي
خدا كسي است كه هرچه در آسمانها و زمين و هرآنچه بين آنهاست همه را در مقدار 6 روز آفريد . آنگاه به خلقت عرش با عظمت پرداخت . شما را غير او هيچ يار و ياور و شفيع و مددكاري نيست . آيا متذكر قدرت خدا نمي شويد ؟
سوره زمر آيه 44 – قل لله الشفاعه جميعا له ملك السموات و الارض ثم اليه ترجعون .
بگو شفاعت خلق با خداست . كه سلطان ملك زمين و آسمانهاست و پس از مرگ بازگشت همه به سوي اوست .

پ-آياتي كه شفاعت را به اذن و فرمان خدا مشروط مي كند . مثل
سوره سبا آيه 23 – ولاتنفع الشفاعه عنده الالمن اذن له حتي اذا فزع عن قلوبهم . قالوا ما .....
و شفاعت كسي هم جز آنكه خدا به او اذن شفاعت داده است سودمند نيست . تا چون آن خاصان از دلهاشان اضطراب و سطوت الهي برطرف شود گويند خدا چه درباب شفاعت فرمود . پاسخ دهند كه او خداي بلند مرتبه و بزرگوار است .
سوره مريم آيه 78 . لايملكون الشفاعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا .
هيچ كس امتياز شفاعت نخواهد داشت مگرآنكه نزد خداوند عهد و پيماني داشته باشد .

و سعدي مي فرمايد .
اگر خداي نباشد زبنده اي خشنود – شفاعت همه پيغمبران ندارد سود .
و حال ما از ميان اين همه آيات متضاد و نظرات مختلف كدام را باور كنيم . بالاخره موضوع شفاعت حقيقت دارد يا دروغي بيش نيست ؟

جویای اندیشه;265992 نوشت:
با سلام خدمت دوستان و اساتید گرامی

شخصی سوالات خود را در رابطه با موضوع شفاعت در قالب متن زیر پرسیده است. به نظر شما بهترین و کوتاهترین و ساده ترین (قابل فهم برای عموم) پاسخی که می توان برای او نوشت تا شبهه ای ایجاد نکند، چه می تواند باشد؟ با تشکر فراوان

شفاعت به معنای ندیده گرفتن زشتیهای رفتاری بخاطر زیباییهای فکری و اعتقادی است.
شفاعت در روابط انسانی نیز به همین معناست و بسیار منطقی و مورد قبول همه است. مثلا الف کار زشتی را نسبت به ب انجام می دهد و بعد از ج می خواهد که شفاعت او را نزد ب بکند. ج نزد ب می آید و به او اطمینان می دهد، الف فریب خورده است و قصد بی احترامی به شما را نداشته است. او دچار لغزش شده. کار زشت او یک اتفاق بد بوده است. او اینکار را بر اساس نقشه ای از قبل طرح ریزی شده بقصد قد علم کردن مقابل شما، انجام نداده است.
همین گفتگو در آخرت هم صورت می کیرد. آنها که دارای آبرو نزد خداوند هستند، در محکمه الهی شهادت می دهند، که این شخص گنهکار دارای خبث باطن نیست. او دوستدار خوبی هاست. اهل البیت علیهم السلام شهادت می دهند که این فرد محب آنهاست. زشتکاری هایش همیشه با پشیمانی همراه بوده است. هیچ وقت از گناهانش راضی نبوده!
البته خداوند همه واقعیت را درباره بندگانش می داند منتها چون مشیت خداوند بر انجام امور از طریق اسباب خاص تعلق گرفته است (ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها)، لذا آمرزش خود را متوقف بر شفاعت نموده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

یک بنده خدا;262445 نوشت:
سلام من تازه عضو این سایت شدم و یک سوال داشتم از حضورتون آیا زن مومن میتواند شفیع شوهرش در قیامت شود و او را از عذاب دوزخ نجات دهد؟ آیا روایتی در این باره داریم؟ من گمان میکردم چنین روایتی را جایی دیده باشم اما هر چه جستجو میکنم آنرا نمی یابم و به همسرم گفتم که چنین روایتی داریم و این از فضیلتهای ازدواج هست... لطفاً راهنمایی کنید ممنون

با سلام و عرض خیر مقدم به شما دوست گرامی
در مورد سوال شما نظرتان را به روایتی از امام صادق علیه السلام جلب می کنم:
نصير خثعمى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن دو گونه است، يكى به عهد خدا وفا كرده و به شرط و پيمان‏ها عمل نموده است، و اين است معنى گفته خداوند كه فرمود رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ اين مؤمن از وحشت‏هاى دنيا و آخرت آسوده است و از ديگران شفاعت مى ‏كند و نياز به شفاعت ديگران ندارد.
دوم مؤمنى است مانند ساقه گندم كه گاهى كج مى ‏شود و گاهى استقامت پيدا مى ‏كند اين مؤمن از كسانى است كه مصيبت‏هاى دنيا او را مى‏ گيرند و در آخرت هم گرفتارى برايش پيش مى ‏آيد، و اين مؤمن را شفاعت مى‏ كنند ولى او ازديگرى شفاعت نمى ‏كند. 1

1.ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار ج‏1 106
موفق باشید

روح بخش;266107 نوشت:
شفاعت به معنای ندیده گرفتن زشتیهای رفتاری بخاطر زیباییهای فکری و اعتقادی است.
شفاعت در روابط انسانی نیز به همین معناست و بسیار منطقی و مورد قبول همه است. مثلا الف کار زشتی را نسبت به ب انجام می دهد و بعد از ج می خواهد که شفاعت او را نزد ب بکند. ج نزد ب می آید و به او اطمینان می دهد، الف فریب خورده است و قصد بی احترامی به شما را نداشته است. او دچار لغزش شده. کار زشت او یک اتفاق بد بوده است. او اینکار را بر اساس نقشه ای از قبل طرح ریزی شده بقصد قد علم کردن مقابل شما، انجام نداده است.
همین گفتگو در آخرت هم صورت می کیرد. آنها که دارای آبرو نزد خداوند هستند، در محکمه الهی شهادت می دهند، که این شخص گنهکار دارای خبث باطن نیست. او دوستدار خوبی هاست. اهل البیت علیهم السلام شهادت می دهند که این فرد محب آنهاست. زشتکاری هایش همیشه با پشیمانی همراه بوده است. هیچ وقت از گناهانش راضی نبوده!
البته خداوند همه واقعیت را درباره بندگانش می داند منتها چون مشیت خداوند بر انجام امور از طریق اسباب خاص تعلق گرفته است (ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها)، لذا آمرزش خود را متوقف بر شفاعت نموده است.

روح بخش;266107 نوشت:

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار و تشکر برای پاسخ بسیار خوب و مفید شما

در پاسخ به جواب هایی که به این شخص سوال کننده، بنده و سایر دوستان بیان کردیم ایشان اینگونه پاسخ دادند که باز هم شفاعت را نمی توانند بپذیرند و دلایل زیر را آوردند.

نقل قول:
منظور ازمتعارف برداشتي است كه عموم مردم از مفهوم شفاعت دارند . و نوعي واسطه گري به حساب مي آورند . كه اگر مراد بخشش مي بود . بايد واژه رحمان يا غفار بكار مي رفت .

از ديدگاه عقلي هم پاسخ ( نه ) سزاوارتر است . بخاطر اينكه خداوند بر جميع نقاط ضعف و قوت بندگانش واقف است . از رگ گردن به ما نزديك تر است و از مادر مهربان تر . لذا نيازي به معرف و واسطه ندارد تا بنده اي بنده ديگر را خدمت او معرفي نمايد .

زهر است دواي خلق هرچند دوا باشد
حاجت زكه مي خواهي ؟جائي كه خدا باشد

با اينهمه پرسش بي پاسخ اين است كه اين همه تفاوت در آيات قرآني چرا ؟ هرچند عامل سياقي و يا شان نزول را در جهت توجيه عنوان نمائيم . پاسخي قانع كننده نخواهد بود . اين برعهده كارشناسان است تا دليل آن را بيابند .

برای اینکه پاسخ ما به ایشان دقیق تر و به دور از برداشت های ناقصمان باشد، باعث سعادت است که از پاسخ خوب و کارشناسانه شما اساتید گرامی باز هم بهره مند گردیم.

با احترام

بسم الله الرحمن الرحیم

جویای اندیشه;267026 نوشت:
برای اینکه پاسخ ما به ایشان دقیق تر و به دور از برداشت های ناقصمان باشد، باعث سعادت است که از پاسخ خوب و کارشناسانه شما اساتید گرامی باز هم بهره مند گردیم.

با سلام و تشکر
مقدمه اول: در نظام هستی موجودات با واسطه یا بی واسطه بوجود آمده یا می آیند که همگي مظاهر قدرت خداي سبحان‏ اند.
مقدمه دوم: تأثير و تأثر در عالم هستي همه به اذن خداست؛ يعني اگر آب رفع عطش مي‏ كند و آتش گرما مي‏ دهد و برق روشنايي مي ‏بخشد، همه به اذن الهي است. اذن خدا، كارها را از دست او رها نمي‏ كند، بلكه (از باب «من عرف نفسه عرف ربّه»1) همان‏گونه كه تا روح فرمان ندهد، چشم نمي ‏تواند ببيند و گوش قادر نيست بشنود و با اجازه‏ دادن، كار از دستش بيرون نمي ‏رود و چشم و گوش تنها مأمور و فرمانبر روح هستند، اذن الهي نيز نسبت به امور اين‏گونه است.2

مقدمه سوم: مغفرت و رحمت الهی به دو گونه است: با واسطه و بدون واسطه که مغفرت با واسطه همان شفاعت گناهکاران به واسطه ی شفیعان است.
شفاعت در واقع مغفرت خدای متعال به واسطه شفیعان است که با اذن او صورت می گیرد. و وجود واسطه که از مظاهر لطف الهی است موافق با نظام هستی است چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده:أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً ...: خدا اباء داشته و نمى ‏پسندد كه چيزها را جارى و برقرار گرداند مگر بوسيله اسباب و دست آويزها، پس براى هر چيزى سببى قرار داده ...3
1.بحار الانوار، ج 2، ص 32
2.تسنيم، جلد 12 - صفحه 151
3.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏2 168 باب 22

موفق باشید

با سلام و سپاس از پاسخگویی بسیار خوب شما کارشناس بزرگوار

با توجه به پاسخ های دیگر ایشان متوجه شدیم که بیشتر برای غرض ورزی و زیر سوال بردن مسائل دینی و افکار اسلامی و شاید گفت مباحث و اندیشه ها و فلسفه اسلامی این سوال را می پرسند که بگویند این ها همه نشات گرفته افکار شیعه هاست. و بعد بهانه کردند که چرا آیات و روایات در زمینه موضوع شفاعت با هم متفاوت هست؟ یعنی بعضی قبول کرده اند و برخی دیگر رد کرده اند.

آیا امکان دارد در این زمینه هم با مطالبی که در خور فهم عوام باشد توضیحاتی بفرمایید. البته می دانیم که ایشان قانع نمی شوند اما برای اینکه برای سایرین که صحبت هایشان را می بینند شبهه ایجاد نشود و پاسخ را ببینند.

با سپاس و احترام

جویای اندیشه;267919 نوشت:
با سلام و سپاس از پاسخگویی بسیار خوب شما کارشناس بزرگوار

با توجه به پاسخ های دیگر ایشان متوجه شدیم که بیشتر برای غرض ورزی و زیر سوال بردن مسائل دینی و افکار اسلامی و شاید گفت مباحث و اندیشه ها و فلسفه اسلامی این سوال را می پرسند که بگویند این ها همه نشات گرفته افکار شیعه هاست. و بعد بهانه کردند که چرا آیات و روایات در زمینه موضوع شفاعت با هم متفاوت هست؟ یعنی بعضی قبول کرده اند و برخی دیگر رد کرده اند.

آیا امکان دارد در این زمینه هم با مطالبی که در خور فهم عوام باشد توضیحاتی بفرمایید. البته می دانیم که ایشان قانع نمی شوند اما برای اینکه برای سایرین که صحبت هایشان را می بینند شبهه ایجاد نشود و پاسخ را ببینند.

با سپاس و احترام

[=b nazanin]آیاتی که ظاهرا شفاعت را به طور مطلق رد نموده اند:
[=b nazanin]البقرة : 48 وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ
[=b nazanin]البقرة : 123 وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ
[=b nazanin]البقرة : 254 وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ
[=b nazanin]المدثر : 48 فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ
[=b nazanin]آیاتی که شفاعت بتها را منتفی می داند:
[=b nazanin]الأنعام : 94 وَ ما نَرى‏ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فيكُمْ شُرَكاءُ
[=b nazanin]يونس : 18 وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ
[=b nazanin]الروم : 13 وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرينَ
[=b nazanin]يس : 23 أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ
[=b nazanin]آیاتی که شفاعت غیر خداوند را منتفی می داند:
[=b nazanin]الأنعام : 51 لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيعٌ
[=b nazanin]الأنعام : 70 ... لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيعٌ
[=b nazanin]السجدة : 4 ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ
[=b nazanin]الزمر : 43 أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ
[=b nazanin]الزمر : 44 قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَميعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
[=b nazanin]آیاتی که می گوید: مجرمین حسرت نداشتن شفاعت را می خورند:
[=b nazanin]الأعراف : 53 يَقُولُ الَّذينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
[=b nazanin]غافر : 18 ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ
[=b nazanin]الشعراء : 100 و 101 فَما لَنا مِنْ شافِعينَ، وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيم
[=b nazanin]آیاتی که شفاعت را متوقف بر اذن خداوند می داند:
[=b nazanin]البقرة : 255 ... مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ ...
[=b nazanin]يونس : 3 ... ما مِنْ شَفيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ...
[=b nazanin]مريم : 87 لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً
[=b nazanin]طه : 109 يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً
[=b nazanin]الأنبياء : 28 يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ
[=b nazanin]سبأ : 23 وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ
[=b nazanin]الزخرف : 86 وَ لا يَمْلِكُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
[=b nazanin]النجم : 26 وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْني‏ شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‏
[=b nazanin]از بررسی آیات فوق بدست می آید که:
[=b nazanin]آیاتی که شفاعت را بطور مطلق رد نموده اند شفاعت، بتها را رد کرده اند، از ایات دیگر بر می آید، شفاعت حتما تحقق خواهد یافت، منتها با اذن خداوند!
[=B Nazanin]
[=B Nazanin]در این دو تاپیک از شما استفاده خواهیم کرد:
[=B Nazanin]http://www.askdin.com/thread20998.html
[=B Nazanin]http://www.askdin.com/thread21651.html

شفاعت علنا تاييد پارتي بازي و راند خواريه
چيزي كه آقازاده ها از آن به عنوان سرپوشي رو حق و ناحق كردن اموال بيت المال استفاده مي كنند.
شفاعت يعني يكي فرد ديگري رو به خاطر اشنايي يا هم مسلك بودن از مجازات گناه يا جرمي كه مستحق ان است! رها كنه

آيا اين با عدالت سازگاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا مني كه به هر دليل اونقدر با تقوي نيستم بايد چوب گناهانم رو بخورم اما اون آقايي كه حالا بعضي رفتارها رو انجام نميده بايد شفاعت بشه!؟؟؟؟؟؟؟؟



بسم الله الرحمن الرحیم

آليس;268041 نوشت:
شفاعت علنا تاييد پارتي بازي و راند خواريه چيزي كه آقازاده ها از آن به عنوان سرپوشي رو حق و ناحق كردن اموال بيت المال استفاده مي كنند. شفاعت يعني يكي فرد ديگري رو به خاطر اشنايي يا هم مسلك بودن از مجازات گناه يا جرمي كه مستحق ان است! رها كنه آيا اين با عدالت سازگاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا مني كه به هر دليل اونقدر با تقوي نيستم بايد چوب گناهانم رو بخورم اما اون آقايي كه حالا بعضي رفتارها رو انجام نميده بايد شفاعت بشه!؟؟؟؟؟؟؟؟

با سلام و عرض خیر مقدم به شما کاربر گرامی
شفاعت با پارتی بازی بسیار متفاوت است. در پارتی بازی آنچه ملاک است لحاظ های شخصی است نه لیاقت های فردی. در شفاعت شخص مومن که درخت ایمان او پابرجاست ولی به دلیل کاستی هایی که داشته دچار آفت شده، توسط شفیع تصحیح و جبران می شود؛ که این امر در مورد شخص فاسق تحقق ندارد چرا که شخص فاسق اصلا درخت ایمانی ندارد تا مشمول شفاعت شود.

موفق باشید

بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
این ایه که شما فقط قسمت لاشفاعة را برسی کردین و به لا عدل اشاره ای نشد به این موضوع اشاره دارد که اگر ما در این دنیا برای نجات از جرم راه هایی مثل پرداخت دیه یا شفاعت و پارتی بازی دیگران یا حتی با قلدری و کمک بقیه رها شدن از چنگ قانون را داریم در اخرت چنین نیست وکسی که مجازات بر ان قطعی شده حتی اگر پسر نوح هم باشد توفیری نمیکند حتی اگه همسر لوط هم باشد توفیری نمیکند چراکه مجازات اخرت جنبه انتقامی ندارد و نتیجه اعمال خود ماست برای روشن شدن بحث و این که حال چرا ما شیعیان به شفاعت اعتقاد داریم در حالی که عده ای مثل وهابی ها به استناد به این ایه بلکل منکر شفاعت میشوند باید به دو نکته مهم توجه کنیم
۱-باید توجه شود که معنی شفاعت در این ایه چیست؟
۲-این منع شفاعت در چه موقعی مطرح شده؟و چه نوعی از ان(همان توضیح که دبرای قسمت اول می اید)
معنی خیلی از کلمات در جاها و جمله های گوناگون متفاوت است که این بر اهل حق و انصاف پوشیده نیست اما اگر تقاضا شود نمونه هایی از ان در زبان های مختلف و قران کریم را مثال می اوریم
اما اینجا نفی شفاعت به معنی است که قبلا بت پرستان و یهودیان و دیگرانی استفاده می کردند مثلا برخی بت پرستان بعد از مرگ پولی به غسل دهنده میت می دادند وان را اجرت نقل و انتقال به بهشت می نامیدند.
واما شفاعت در معنی صحیح برای حفظ امید گناه کار برای بازگشت واصلاح گناه است و در راستای نحوه اراده جهان توسط حق که با وسیله است می باشد و در معنای غلط موجب جری شدن گناه کار در انجام گناه می شود برای درک بهتر باید واژه را ریشه یابی کنیم
شفاعت از ریشه شفع به معنی جفت گرفته شده و به ضمیمه شدن فرد قوی تری برای کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده حال این کمک چگونه است؟
یک معنی این چنین است که شخص از قدرت ونفوذ خود استفاده کند و با استفاده از ابزار عاطفی یا تغییر مبانی فکری یا بازور بروی قاضی(که خود صاحب حق هم هست)اورا قانع کند که مجرم مجازات نشود یعنی شافی فقط با تاثیر رو قاضی یا صاحب حق به وسیله های بالا او را منصرف کند
و یک معنی این است که فرد شفاعت کننده با کمک خود مجرم سعی در اصلاح رابطه او به خداوند می پردازد و با توجه به پشیمانی وتغییر گناه کار نظر خداوند نسبت به او نغییر می کند و این کمک اولیا خداوند که لطف رحمت را از ایشان اموخته اند مطلب عجیبی نیست و اکیدا توصیه می کنم به خودم و شما که از ائمه یاد کنید از شهدا یاد کنید تا تاثیر لطفی که خداوند به واسطه این بزرگ واران به ما عطا می کند را ببینید
اما اگر می گوییم که در قیامت که بساط عالم برچیده شده هم شفاعت داریم باید توجه شود که اینکه خداوند عده ای را که می شود نجات داد به وسیله اولیا خودایشان و عملا با محبتی که مجرم به شفیع داشته که به خاطر خداوند و تجلی صفات ذات حق در شفیع بوده است ( همین مسیری برا تقرب به خداوند است) از گناه عذاب او بگذرد امر عجیبی نیست و از رحمت خداوند و مسیر هایی که ما در این جهان برای اعمال ان میبینیم نه تنها بعید نیست که خلاف این بعید است و اما این هم شرایطی دارد که دوستان که احادیث پیامبر خواندند و هر ۴ یا ۵ شرط یادشان هست خوب است در ادامه مطلب بیاورند
مطالب بالا اکثرا از تفسیر نمونه بود با اندکی تلخیص و اضافات مخصوصا در قسمت پایانی
در پناه حق موید باشید و بپرسیم وجهد کنیم و بطلبیم تا بدانیم

آليس;268041 نوشت:

با سلم پاسخ شما در خود سوالتان است اما عدم تقوا به هر دلیلی نیست به خاطر رفتار ماست حال چیزی که مهم فقط گناه نیست بلکه تاثیر گناه هم هست ما با شفاعت این اعتقاد که از رحمت خداوند نا امید نیستیم را در خودمان زنده نگه می داریم و کسی که به رحمت خدا امید داره در قیامت با کسی که چنین نیست یکسان نیست. بینید بهشتیان خداوند را در قبل چگونه می خواندند
إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيم

ما از پیش او را می‌خواندیم (و می‌پرستیدیم)، که اوست نیکوکار و مهربان
سوره الطور ایه ۲۸
یا در نماز غفیله چه می گوییم وخداوند به کسی که اورا می خواند و به گناه خود اعتراف می کند چه وعده می دهد ؟من چون در املا دقیق این ایه شک داشتم کامل ننوشم .............سبحانک انّی کنت من الظالمین فستجبنا له ونجیناه من الغم و کذالک ننجی المومنین (اگر در کلماتی که از قران نقل شد اشتباهی بود حتما اطلاع بدید و یا اگر ادمین هستید اصلاح کنید قسمت دوم را از حفظ نوشتم پس برای اعراب دقیق به قران مراجعه شود)
پس به گفته خداوند از رحمت خدا نا امید نشوید(نشویم) و با کمک اولیا خدا راه دشوار نیست
برای شادی روح شهداء صلوات

آليس;268041 نوشت:
شفاعت علنا تاييد پارتي بازي و راند خواريه

چيزي كه آقازاده ها از آن به عنوان سرپوشي رو حق و ناحق كردن اموال بيت المال استفاده مي كنند.

شفاعت يعني يكي فرد ديگري رو به خاطر اشنايي يا هم مسلك بودن از مجازات گناه يا جرمي كه مستحق ان است! رها كنه

آيا اين با عدالت سازگاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا مني كه به هر دليل اونقدر با تقوي نيستم بايد چوب گناهانم رو بخورم اما اون آقايي كه حالا بعضي رفتارها رو انجام نميده بايد شفاعت بشه!؟؟؟؟؟؟؟؟

بر خلاف فرمايش شما بايد به عرض برسانم در روايتي وارد گرديد امام صادق در اواخر عمر مباركشان تمام فاميل را طلبيدند و فرمودند وصيت مهمي دارم كه بايد انجام دهم همگان فكر ميكردند حضرت مال معتنا به يا دفينه ايي را براي وصيت اشاره كرده اند اما با كمال تعجب مشاهده كردند كه حضرت فرمود " لاتنال بشفاعتنا من استخف بالصلوه " به شفاعت ما نميرسد كسي كه نماز را سبك بشمارد

پس مي بينيم ميزان ثواب و عقاب بر اعمال است نه شفاعت

از طرفي لازمه شفاعت اهليت و سخنيت در عمل است

" يوم ندعوا كل اناس بامامهم " روزي را بياد آوريد كه هر كسي به امام و پيشوايش خوانده مي شود فرضا ما كه شيعه حضرت امير صلوات الله و سلامه عليه هستيم اگر تشابه عملي و فكري با حضرتش را داشتيم اهل نجاتيم منتهي شفاعت براي زماني است كه انسان براي خورده گناهان دچار عذاب است كه مشمول عنايات حضرات معصومين عليهم السلام قرار ميگيرد و نجات مي يابد

سعید;267628 نوشت:
مقدمه سوم: مغفرت و رحمت الهی به دو گونه است: با واسطه و بدون واسطه که مغفرت با واسطه همان شفاعت گناهکاران به واسطه ی شفیعان است.

سعید;267628 نوشت:
شفاعت در واقع مغفرت خدای متعال به واسطه شفیعان است که با اذن او صورت می گیرد. و وجود واسطه که از مظاهر لطف الهی است موافق با نظام هستی است چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده:أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً ...: خدا اباء داشته و نمى ‏پسندد كه چيزها را جارى و برقرار گرداند مگر بوسيله اسباب و دست آويزها، پس براى هر چيزى سببى قرار داده

با سلام خدمت شما جناب سعید بزرگوار.
جملات که با رنگ قرمز مشخص شده با هم متناقض است. اگر خداوند ابا دارد که چیزها با واسطه برقرار شوند پس آن شق بی واسطه شفاعت الهی چه می شود؟ اصلا همه اشکالات به همین مورد بر می گردد. خداوند که می توانند بخشش بی واسطه انجام دهد و انجام هم می دهد دیگر چرا به واسطه ها رجوع می کند.
مسئله دوم که نقض عدل الهی می شود این است که برای انسانی که هیچ دینی به او نرسیده و صرفا بر اساس فطرت الهی اش رفتار می کند اگر گناهی انجام دهدآیا می شود که مورد شفاعت مثلا انبیا و اولیا قرار بگیرد؟ اگر بله چگونه؟ یعنی اگر بدون اینکه فرد بخواهد اعمال خاصی به جهت توسل انجام دهد ( زیارات و ادعیه و .... ) می تواند مورد شفاعت قرار گیرد پس لزوم این همه اعمال به جهت اخذ شفاعت انبیا و اولیا برای چیست؟ اگر می شود که دیگر فرقی بین انسان با دین و بی دین نیست.
با تشکر از وقتی که می گذارید.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;321833 نوشت:
اگر بله چگونه؟ یعنی اگر بدون اینکه فرد بخواهد اعمال خاصی به جهت توسل انجام دهد ( زیارات و ادعیه و .... ) می تواند مورد شفاعت قرار گیرد پس لزوم این همه اعمال به جهت اخذ شفاعت انبیا و اولیا برای چیست؟ اگر می شود که دیگر فرقی بین انسان با دین و بی دین نیست.
شریعت عقلانی;321833 نوشت:
اگر خداوند ابا دارد که چیزها با واسطه برقرار شوند پس آن شق بی واسطه شفاعت الهی چه می شود؟ اصلا همه اشکالات به همین مورد بر می گردد. خداوند که می توانند بخشش بی واسطه انجام دهد و انجام هم می دهد دیگر چرا به واسطه ها رجوع می کند.

باسلام اینکه چرا خداوند برخی کار ها را با واسطه و برخی را بی واسطه انجام می دهد مربوط به صفات ذات حق تعالی است اما در اینکه چنین است که شکی ندارید؟و در این که خداوند کسی است که حق است و ملا ک ومیزان حق است هم که شکی ندارید؟هر دو قابل اثبات است که به پست ها دیگر من رجوع کنید.
در قسمت بعدی هم خود شما سوال پرسیدید و پاسخ خود راهم دادید و بافرض بر درست گرفتن ان شروع به زیر سوال بردن مطالب فوق داشتید ام در ادامه مطالب فوق هم باید صحبت کرد که الان وقت نیست بعدا انشا الله می گزارم یا دوستان جواب شما را می دهند
موید باشید

mahmood.m;321880 نوشت:
باسلام اینکه چرا خداوند برخی کار ها را با واسطه و برخی را بی واسطه انجام می دهد مربوط به صفات ذات حق تعالی است اما در اینکه چنین است که شکی ندارید؟و در این که خداوند کسی است که حق است و ملا ومیزان حق است هم که شکی ندارید؟هر دو قابل اثبات است که به پست ها دیگر من رجوع کنید.

اینکه خداوند حق است شکی نیست. ولی این که شفاعت موافق عدل الهی است شک است. در رد شفاعت می گوییم که خداوند ناظر بر اعمال تمام بندگانش است پس چه نیاز به شفاعت دیگران. می گویند خداوند کارها را با واسطه انجام می دهد می گوییم برخی اعمال را هم بی واسطه انجام می دهد مانند حسابرسی به بندگانش. حال چرا باید عده ای خاص از بندگان بتوانند در امر الهی تاثیر بگذارند و مثلا واسطه بخشودگی گناهان برخی شوند. اگر شفاعت را طوری تعریف کنیم که مشمول تمام بندگان الهی به طور یکسان قرار بگیرد حرفی نیست. ولی اعتقادی که شیعیان به شفاعت دارند بیشتر از همه مشمول خودشان می شود.

mahmood.m;321059 نوشت:
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
شفاعت از ریشه شفع به معنی جفت گرفته شده و به ضمیمه شدن فرد قوی تری برای کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده حال این کمک چگونه است؟
یک معنی این چنین است که شخص از قدرت ونفوذ خود استفاده کند و با استفاده از ابزار عاطفی یا تغییر مبانی فکری یا بازور بروی قاضی(که خود صاحب حق هم هست)اورا قانع کند که مجرم مجازات نشود یعنی شافی فقط با تاثیر رو قاضی یا صاحب حق به وسیله های بالا او را منصرف کند
و یک معنی این است که فرد شفاعت کننده با کمک خود مجرم سعی در اصلاح رابطه او به خداوند می پردازد و با توجه به پشیمانی وتغییر گناه کار نظر خداوند نسبت به او نغییر می کند و این کمک اولیا خداوند که لطف رحمت را از ایشان اموخته اند مطلب عجیبی نیست و اکیدا توصیه می کنم به خودم و شما که از ائمه یاد کنید از شهدا یاد کنید تا تاثیر لطفی که خداوند به واسطه این بزرگ واران به ما عطا می کند را ببینید
اما اگر می گوییم که در قیامت که بساط عالم برچیده شده هم شفاعت داریم باید توجه شود که اینکه خداوند عده ای را که می شود نجات داد به وسیله اولیا خودایشان و عملا با محبتی که مجرم به شفیع داشته که به خاطر خداوند و تجلی صفات ذات حق در شفیع بوده است ( همین مسیری برا تقرب به خداوند است) از گناه عذاب او بگذرد

این ها را یاد اور شدم تا بهتر با عدل بودن شفاعت اشنا بشیم و مفهوم درست ان را بهتر بفهمیم اما نکته جالب در این ایه کسانی بود که از عدل و شفاعت و یاری مستثنا شدند دقت شود که لاینصورون هم خطاب به قشر خاصی است که به قول دوستان درخت ایمان ندارند که بشود با شفاعت اصلاح گردند اما ورای تعریف عدل که در پست مربوط به رانده شدن شیطان گذاشتم و مطلب وشبه را بر طرف می کند اما برای اثبات غیر مستقیم ان در این مطلب توجه کنید شفاعت شونده با محبتی که نسبت به شفیع داره که انهم به خاطر خداوند و تجلی صفات خداوند در اون شفیع بوده مسیر عرفان الهی را پیموده و این محبت غیر مستقیم است که او را نجات میده
زیزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد که خطی کز خرد خیز تو ان را از بنان بینی
اما قسمتی که گفتید چرا خداوند کار ها را با واسطه انجام میدهد تا اینجا که این حق است وعدل حتی اگر ما که به واسطه خداوند این مفاهیم را شناختیم به راحتی درک نکنیم که شک ندارید؟ یعنی ما مسئله را اثبات کردیم یعنی همه کار های حضرت حق عدل است اما دنبال اثبات دیگری هستید که به افزایش ایمانمان کمک می کند
من الان مطلب خوب و غیر تکراری از دوستان به ذهنم نمی رسدانشاء الله کارشناس مفصل مطلب را با روش دیگری هم توضیح می دهند ما هم استفاده می کنیم
یاحق

mahmood.m;321991 نوشت:
اکیدا توصیه می کنم به خودم و شما که از ائمه یاد کنید از شهدا یاد کنید تا تاثیر لطفی که خداوند به واسطه این بزرگ واران به ما عطا می کند را ببینید

با سلام خدمت شما دوست گرامی.
اگر کسی در طول زندگی اش با اسم ایشان هم آشنا نباشد آن وقت چگونه می تواند مشمول این لطف خاصه الهی قرار بگیرد؟ چرا این لطف الهی فقط مشمول شیعیان شده است؟ پس تکلیف مستضعفین سایر ادیان چه می شود؟

با سلام خدمت شما اولا یک اشکال به مقدمه سوال دوم وارد هست که موخره ان راهم عملا زیر سوال می برد اما هدف ما در این جا کسب اگاهی از هم است پس من هم در کل هرچه مربوط و مختصر باشه در حد وسع کوچک خودم میگم انشاء الله اهل فن جواب ها بهتر را برای شما بیان می کنند
گفتید چرا فقط مشمول شیعیان میشه؟و........خب این که فقط مشمول شیعیان می شه را از کجا استخراج فرمودین؟۲ حالت نزدیک به واقع داره یکی این که منظورتان بعد از امدن ائمه با شه که شفاعت مخصوص شیعیان باشه یا این که منظورتان شفاعت ائمه است که ان را مختص شیعیان کردید یا دتان هست که نقل میکنند حضرت ادم چطور توبه اش مقبول حق قرار گرفت یا اینکه می گویند شیطان نور ائمه را در عرش دید و حسادت کرد؟نه این طور که پیداست همه به شفاعت ائمه احتیاج دارند حال اون برداشتی که مربوط به عصر حاضر است که می گویید فقط شیعیان مورد شفاعت اند ولا غیر در این که صراط مستقیم چیست شک نداریم بلکه منظور اصلی شما فکر کنم باز هم به مسئله عدل الهی باز میگردد و به شکل سوال هایی نظیر اینکه ما مسلمان بدنیا اومدیم و دیگری کافر و حالا چرا..........اگر سوالتان ریسه در همین عدل الهی دارد و شفاعت فقط ظاهر سوال است بگید ما و دوستان دیگر تو همین زمینه صحبت کنیم و موضوع را در فیلد مخصوص ان مطرح کنید اما در راستای روشن شدن بهتر مفهوم باید بدانیم مستضعف یعنی چه و منظور از ایاتی که م در رابطه با انها امده کدام مستضعف است احتمالا اگر تفسیر نمونه یا تفاسیر دیگر را بخوانید می بینید که تصور شما از مستضعف با ان مفهوم والا و وارثان زمین متفاوت است مستضعف یعنی ضعیف شمرده شده حال اینجا باید دید این سرکوب در چه ضمینه ای صورت گرفته شده
ایا منظورتان ان هایی است که توانایی وقدرت لازم برای اجرای حق داشتند و جامعه ان هارا سرکوب کرد مثل امامان ما(ع)یا نه در ذهن شما مستضعف شخص گدایی است در هر صورت بدیهی است اصلا هر مستضعفی لایق بهشت نیست که در ذهن شما برایتان شبه ایجاد کند که مستضعفان سایر ادیان چه اما با فرض بر مفهوم درست ومنظور ایات از مستضعف از طرف شما و در راستای فرض ۲ از معانی محتمل در خواست شما(در زمان حال و شفاعت توسط ائمه)این سوال شما می شود تناقض زیرا طالب حق در زمان حال شیعیان هستند جواب قسمت اول سوال را اخر عرض می کنم چرا که تکرار گفته های پیشین است توضیح داده شد که در شفاعت غیر مستقیم حداقل ۳ فرد دخیل اند که یکی خداوند ودیگران شفیع و شفاعت شونده هستند و سایر دوستان هم برخی شرایط شفاعت شونده را گفتند و گفتیم شفاعت در منظر ما امری است دو طرفه پس اون شخص باید شرایطی داشته باشد مثلا تاکید میکنیم به زیارت ائمه برویم و از شهداء یاد کنیم تا شرایط شفاعت را به کمک ایشان و ایمانمان محیا کنیم حال اینکه می گویید حتی بااسم هم اشنا نباشد امر مهمی نیست مهم محبت شما نسبت به صفاتی از خداوند است که در انها تجلی پیدا کرده مثلا وقتی سر مزار یک شهید گمنام می رویم اسم او را می دانیم؟ما اعتقاد داریم که شهداء زنده اند ائمه ناظر اعمال ما اند سمیع اند بصیر اند و ابرو دارند که در نتیجه قادر هستند پس شاید یکی از اولیا ما را دید و به ما لطف کرد خیلی فکر نکنینم این کار ها همه از ماست و مثلا سر قبر شهید گمنامی رفتم و من از ایشان یاد کردم این شهداء و ائمه به خاطر تجلی صفت رحیم بودن خداوند خیلی از کار ما چاره جویی می کنند ، از بنده های خوب خدا انتظار دیگری دارید؟این ها گل سر سبد افرینشند اکر خواستید بکویید در رابطه با همین شهداء جنگ مان چیز هایی بگم که شاید باورتان نشود و از دیگران وشنیده ها هم نمی گم از دیده ها میگم و تا بیبینید شنیده ها هم درست اند.
در پناه حق موید باشید و شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات

Mahmood.M;322075 نوشت:
گفتید چرا فقط مشمول شیعیان میشه؟و........خب این که فقط مشمول شیعیان می شه را از کجا استخراج فرمودین؟۲ حالت نزدیک به واقع داره یکی این که منظورتان بعد از امدن ائمه با شه که شفاعت مخصوص شیعیان باشه یا این که منظورتان شفاعت ائمه است که ان را مختص شیعیان کردید

با سلام مجدد. از اینکه دراین بحث پیگیر هستید کمال تشکر را دارم.
در مورد منحصر شدن شفاعت در شیعیان باید گفت که شاید خدود 90 درصد مردم دنیا اصلا با تعریف شفاعت بیگانه اند. حال آیا ممکن است آنها هم مشمول شفاعت ائمه قرار بگیرند؟ اگر بله چگونه؟ یعنی دقیقا باید چه کارهایی باید انجام دهند که مشمول شفاعت قرار بگیرند؟ یکی از کارهایی که شما ذکر کردید زیارت شهدای گمنام است. یکی دیگرش می تواند خواندن دعای توسل باشد و بسیاری اعمال دیگر که صرفا در مذهب شیعه عنوان شده. حال باید پرسید که آیا صرفا باید اعمال خاصی از طرف شفاعت شونده انجام شود ( خواندن زیارات - زیارات قبور ائمه - زیارت قبور شهدا و ... ) تا مشمول شفاعت ائمه قرار گیرد؟ قبلا هم عرض کردم اگر تعریفی ارایه شود که مشمول همه افراد در طول تاریخ قرار گیرد ما هم شفاعت را قبول می کتیم. چراکه شفاعت لطف و تخفیف الهی است که می تواند منجر به بخشودگی گناهان شود.
Mahmood.M;322075 نوشت:
یا دتان هست که نقل میکنند حضرت ادم چطور توبه اش مقبول حق قرار گرفت یا اینکه می گویند شیطان نور ائمه را در عرش دید و حسادت کرد؟نه این طور که پیداست همه به شفاعت ائمه احتیاج دارند

بله یادم هست. منتها اینها خبرهای درون دینی هستند. ما بدنبال دلایل عقلی برون دینی هستیم. بله ما هم می گوییم همه احتیاج دارند. ولی آیا امکان بهره مندی برای همه وجود دارد؟
Mahmood.M;322075 نوشت:
در این که صراط مستقیم چیست شک نداریم بلکه منظور اصلی شما فکر کنم باز هم به مسئله عدل الهی باز میگردد و به شکل سوال هایی نظیر اینکه ما مسلمان بدنیا اومدیم و دیگری کافر و حالا چرا..........اگر سوالتان ریسه در همین عدل الهی دارد و شفاعت فقط ظاهر سوال است بگید ما و دوستان دیگر تو همین زمینه صحبت کنیم و موضوع را در فیلد مخصوص ان مطرح کنید

البته بنده در این موارد هم سوالات بسیاری دارم. در فیلدهای مخصوص به آن هم مطرح کردم منتها هنوز پاسخ قابل قبولی برای آن داده نشده است. نمونه هایی از آن مباحث :
http://www.askdin.com/thread12293-10.html
http://www.askdin.com/thread714-5.html
http://www.askdin.com/thread22561-9.html
http://www.askdin.com/thread23896.html
http://www.askdin.com/thread11854-2.html
هر کدام را که انتخاب کنید بنده مایلم با شما مباحثه ای داشته باشم. ولی همین موضوع شفاعت هم با در نظر گرفتن اینکه دین حق اسلام و مذهب شیعه است می توانیم پی بگیریم. هر چند که آن سوالات سرجای خود باقی است. منتها هر بحثی پیش فرض های خود را می طلبد که باید رعایت شود. پیش فرض این مسئله هم قبول داشتن اصل دین اسلام و مذهب شیعه به عنوان دین حق است. حال در مورد یکی از باورهای اعتقادی این مذهب می خواهیم بحث کنیم.

Mahmood.M;322075 نوشت:
اما در راستای روشن شدن بهتر مفهوم باید بدانیم مستضعف یعنی چه و منظور از ایاتی که م در رابطه با انها امده کدام مستضعف است احتمالا اگر تفسیر نمونه یا تفاسیر دیگر را بخوانید می بینید که تصور شما از مستضعف با ان مفهوم والا و وارثان زمین متفاوت است مستضعف یعنی ضعیف شمرده شده حال اینجا باید دید این سرکوب در چه ضمینه ای صورت گرفته شده
ایا منظورتان ان هایی است که توانایی وقدرت لازم برای اجرای حق داشتند و جامعه ان هارا سرکوب کرد مثل امامان ما(ع)یا نه در ذهن شما مستضعف شخص گدایی است در هر صورت بدیهی است اصلا هر مستضعفی لایق بهشت نیست که در ذهن شما برایتان شبه ایجاد کند که مستضعفان سایر ادیان چه

منظور مستضعف فکری است. یعنی کسانی که به هر دلیلی ( کمبود امکانات یا توطئه توطئه گران و ..... ) موفق به درک مفاهیم دین حق نشده اند و حقیقت برای آنها به طور کامل مکشوف نشده است. مانند کسانی که در دل سرزمین کفر بدنیا می آیند. خخوب یک جواب می تواند این باشد که خداوند هر کس را به اندازه مفاهیمی که به او داده حساب و کتاب می کند. حال انسان بی دین را هم اگر سهل انگاری از طرف او نبوده بر اساس فطرتش حسابرسی میکند ولی فراموش نکنیم که مسئله شفاعت در زمره تکالیف نمی گنجد که بگوییم بر همین اساس حسابرسی می شوند بلکه در زمره تخفیف های الهی است. یعنی اگر کسی گناهانی در طول زندگی اش انجام داد اگر مثلا متوسط به ائمه شود می تواند آن گناهان را پاک کند ولی انسان بی دین اگر عملی بر خلاف فطرتش انجام داد آیا امکان پاک کردنش بوسیله شفیعان میسر است؟
Mahmood.M;322075 نوشت:
سایر دوستان هم برخی شرایط شفاعت شونده را گفتند و گفتیم شفاعت در منظر ما امری است دو طرفه پس اون شخص باید شرایطی داشته باشد مثلا تاکید میکنیم به زیارت ائمه برویم و از شهداء یاد کنیم تا شرایط شفاعت را به کمک ایشان و ایمانمان محیا کنیم حال اینکه می گویید حتی بااسم هم اشنا نباشد امر مهمی نیست مهم محبت شما نسبت به صفاتی از خداوند است که در انها تجلی پیدا کرده مثلا وقتی سر مزار یک شهید گمنام می رویم اسم او را می دانیم؟ما اعتقاد داریم که شهداء زنده اند ائمه ناظر اعمال ما اند سمیع اند بصیر اند و ابرو دارند که در نتیجه قادر هستند پس شاید یکی از اولیا ما را دید و به ما لطف کرد خیلی فکر نکنینم این کار ها همه از ماست و مثلا سر قبر شهید گمنامی رفتم و من از ایشان یاد کردم این شهداء و ائمه به خاطر تجلی صفت رحیم بودن خداوند خیلی از کار ما چاره جویی می کنند

مسئله سر همین سر مزار رفتن است. مسئله همین احراز شرایط شفاعت است. منظورم این نبود که اسم آنها را بدانیم. منظور این بود که آیا همه با این مسئله که اگر به زیارت قبور شهدای گمنام برویم مورد شفاعت قرار می گیریم آشنا هستند. به جرات می تواند گفت کسانی در همین ایران خودمان هم با این مفهوم آشنا نیستند. حال چرا باید این تخفیف الهی مشمول کسانی شود که جبرا با این مفهوم آشنا شده اند. بگذارید مثالی بزنم. مثل این می ماند که مدیران دانشگاهی تخفیفاتی را برای پرداخت شهریه در نظر بگیرند ولی آن را به همه دانشجویان اعلام نکنند. خوب به نظر شما این عدالت است؟
با تشکر فراوان از وقتی که می گذارید.
و من الله توفیق

hadisahami;255145 نوشت:
سلام آیه شریفه 123 سوره مبارکه بقره می فرمایند : "واتقوا يوما لاتجزى نفس عن نفس شيا و لا يقبل منها عدل و لا تنفعها شفاعة و لا هم ينصرون " و بترسيد از روزيكه هيچ نفسى جوركش نفس ديگر نمى شود و از هيچكس عوض پذيرفته نمى گردد و شفاعت سودى بحال كسى ندارد و يارى هم نمى شوند پس این همه میگن شفاعت ائمه و معصومین چی؟ لطفا" واضح بگید من که نمی فهمم فکر کنم یه جای دیگه تو قرآن الان نمیدونم کدوم آیه و سوره هستش میگه که شفاعت هست ! ولی اینجا میگه نه! یعنی چه؟ تضاد در قرآن ؟!

سلام
این آیه شریفه نافی شفاعت نیست بلکه نافی سودمندی آن برای برخی است یعنی اینکه برخی نفوس چنان به قهقرا رفته و منحط شده اند که شفاعت شافعین هم به آنها نفعی نمی تواند برساند مانند صورتی که به سختی سوخته باشد که دیگر متبحرترین پزشکان هم نمی توانند برایش کاری بکنند و هرچه بکنند دیگر سودی برایش ندارد
پس آیه مثبت شفاعت و نافی نفع آن برای برخی هاست
والله الموفق

شریعت عقلانی;322097 نوشت:

در مورد منحصر شدن شفاعت در شیعیان باید گفت که شاید خدود 90 درصد مردم دنیا اصلا با تعریف شفاعت بیگانه اند. حال آیا ممکن است آنها هم مشمول شفاعت ائمه قرار بگیرند؟ اگر بله چگونه؟ یعنی دقیقا باید چه کارهایی باید انجام دهند که مشمول شفاعت قرار بگیرند؟ یکی از کارهایی که شما ذکر کردید زیارت شهدای گمنام است. یکی دیگرش می تواند خواندن دعای توسل باشد و بسیاری اعمال دیگر که صرفا در مذهب شیعه عنوان شده. حال باید پرسید که آیا صرفا باید اعمال خاصی از طرف شفاعت شونده انجام شود ( خواندن زیارات - زیارات قبور ائمه - زیارت قبور شهدا و ... ) تا مشمول شفاعت ائمه قرار گیرد؟ قبلا هم عرض کردم اگر تعریفی ارایه شود که مشمول همه افراد در طول تاریخ قرار گیرد ما هم شفاعت را قبول می کتیم. چراکه شفاعت لطف و تخفیف الهی است که می تواند منجر به بخشودگی گناهان شود.

بله یادم هست. منتها اینها خبرهای درون دینی هستند. ما بدنبال دلایل عقلی برون دینی هستیم. بله ما هم می گوییم همه احتیاج دارند. ولی آیا امکان بهره مندی برای همه وجود دارد؟

البته بنده در این موارد هم سوالات بسیاری دارم. در فیلدهای مخصوص به آن هم مطرح کردم منتها هنوز پاسخ قابل قبولی برای آن داده نشده است. نمونه هایی از آن مباحث :
http://www.askdin.com/thread12293-10.html
http://www.askdin.com/thread714-5.html
http://www.askdin.com/thread22561-9.html
http://www.askdin.com/thread23896.html
http://www.askdin.com/thread11854-2.html
هر کدام را که انتخاب کنید بنده مایلم با شما مباحثه ای داشته باشم. ولی همین موضوع شفاعت هم با در نظر گرفتن اینکه دین حق اسلام و مذهب شیعه است می توانیم پی بگیریم. هر چند که آن سوالات سرجای خود باقی است. منتها هر بحثی پیش فرض های خود را می طلبد که باید رعایت شود. پیش فرض این مسئله هم قبول داشتن اصل دین اسلام و مذهب شیعه به عنوان دین حق است. حال در مورد یکی از باورهای اعتقادی این مذهب می خواهیم بحث کنیم.

منظور مستضعف فکری است. یعنی کسانی که به هر دلیلی ( کمبود امکانات یا توطئه توطئه گران و ..... ) موفق به درک مفاهیم دین حق نشده اند و حقیقت برای آنها به طور کامل مکشوف نشده است. مانند کسانی که در دل سرزمین کفر بدنیا می آیند. خخوب یک جواب می تواند این باشد که خداوند هر کس را به اندازه مفاهیمی که به او داده حساب و کتاب می کند. حال انسان بی دین را هم اگر سهل انگاری از طرف او نبوده بر اساس فطرتش حسابرسی میکند ولی فراموش نکنیم که مسئله شفاعت در زمره تکالیف نمی گنجد که بگوییم بر همین اساس حسابرسی می شوند بلکه در زمره تخفیف های الهی است. یعنی اگر کسی گناهانی در طول زندگی اش انجام داد اگر مثلا متوسط به ائمه شود می تواند آن گناهان را پاک کند ولی انسان بی دین اگر عملی بر خلاف فطرتش انجام داد آیا امکان پاک کردنش بوسیله شفیعان میسر است؟

مسئله سر همین سر مزار رفتن است. مسئله همین احراز شرایط شفاعت است. منظورم این نبود که اسم آنها را بدانیم. منظور این بود که آیا همه با این مسئله که اگر به زیارت قبور شهدای گمنام برویم مورد شفاعت قرار می گیریم آشنا هستند. به جرات می تواند گفت کسانی در همین ایران خودمان هم با این مفهوم آشنا نیستند. حال چرا باید این تخفیف الهی مشمول کسانی شود که جبرا با این مفهوم آشنا شده اند. بگذارید مثالی بزنم. مثل این می ماند که مدیران دانشگاهی تخفیفاتی را برای پرداخت شهریه در نظر بگیرند ولی آن را به همه دانشجویان اعلام نکنند. خوب به نظر شما این عدالت است؟
با تشکر فراوان از وقتی که می گذارید.
و من الله توفیق


با سلام چون سولات مطرح شده زیاد است در پست ها بیشتری قدم به قدم با کمک دوستان دیگر بررسی میشود اما ایتدا برای مقدمه مواردی که با رنگ قرمز مشخص شدن موارد غلط و ناشی از کج فهمی ما است اما موارد سبز رنگ صحبت های درست و حتی پاسخ خودتان در برخی سوالاتتان است و رنگ ها دیگر سایر موضوعاتی است که باید بررسی شود اما در ابتدا و شروع بحث باید چند نکته را متذکر شد اگر واقعا دنبال حق هستیم از گناه و کار هایی که می دانیم اشتباه است دوری کنیم تا مصداق ان ایات که در امضاء بنده هست نشویم 2-برای رسیدن به نتیجه باید بحث بر اساس یک سری مشترکات و مفاهیم قابل قبول برای دو طرف پایه گزاری شود یعنی تعریف ما و شما از عقل همانی باشد که در اصول کافی امده به طور مثال،در پست های بعد لطفا مسئول انجمن محل پاسخ گویی به هر شبهه که وارد کردین را مشخص کند چون از مسائلی چون جبر ،انسانی با فطرت اما بی دین!!!،عدل الهی،تماییز بین عقل ودین و ... صحبت کردین پس اگر مسئول این قسمت تکلیف پاسخ گویی هر مورد را مشخص کند ممنون می شویم.
اما فعلا به جمله اول شما بپردازیم مفهوم شفاعت در فرهنگ هیچ ملتی غریب نیست و برای ادیان الهی که به هیچ عنوان امار شما هم به نظر ذهنی است مسلما یهودیان انقدر به این موضوع اعتقاد دارند که منجر به تعریف غلط و نا عادلانه ان در کتب خود شدند که این را در پست ها پیشین تو ضیح دادیم حتی ایه فوق هم خطاب به بنی اسرائیل است و از نوع دید انها شکایت می کند :ا بَني‏ إِسْرائيلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْکُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمينَ122 سوره بقره
پس این از ابطال 2 جمله اول شما برای بحث در رابطه با سایر جملات هم موارد بالا برای قانع شدن و نتیجه داشتن باید رعایت شود اما یک موضوع غلط اشاره شده توسط شما در این تایپک و جا های دیگر جدایی عقل ودین است که کاملا غلط و از پایه مردود است که هم ایات و هم روایات بسیار زیادی هست پس پایه مشترک و مسائل بالا را مشخص کنیند تا جمله به جمله بحث را ادامه دهیم و انشاء الله مفید باشد از کارشناسان انجمن هم خواهش می کنم که در راستای اصلاح جملات این حقیر و تکمیل ان مارا یاری فرمایند در ادامه و برای شروع بیاناتی از دکتر مطهری در رابطه با عدل الهی را ضمیمه کردم به صورت فایل txt که حتما بتوانید باز کنید و فایل WORD که بهتر بتوانید بخوانید
موید باشید

mahmood.m;322307 نوشت:
اما فعلا به جمله اول شما بپردازیم مفهوم شفاعت در فرهنگ هیچ ملتی غریب نیست و برای ادیان الهی که به هیچ عنوان امار شما هم به نظر ذهنی است مسلما یهودیان انقدر به این موضوع اعتقاد دارند که منجر به تعریف غلط و نا عادلانه ان در کتب خود شدند که این را در پست ها پیشین تو ضیح دادیم حتی ایه فوق هم خطاب به بنی اسرائیل است و از نوع دید انها شکایت می کند :ا بَني‏ إِسْرائيلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْکُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمينَ122 سوره بقره

خوب شد خودتان گفتید ادیان الهی. ما ادیان غیر الهی بسیاری داریم. آنها چه می شود؟ اصلا مگر یهودیان چند درصد جمعیت زمین را تشکیل می دهند؟ اصلا 90 درصد نه 80 درصد. نه 70 درصد. اصلا 1 درصد. چه فرقی می کند. ما راجع به خدا صحبت می کنیم که حتی یک نفر هم نباید از زیر دستش در برود. حال 70 - 80 درصد که بماند.

mahmood.m;322307 نوشت:
اما یک موضوع غلط اشاره شده توسط شما در این تایپک و جا های دیگر جدایی عقل ودین است که کاملا غلط و از پایه مردود است که هم ایات و هم روایات بسیار زیادی هست پس پایه مشترک و مسائل بالا را مشخص کنیند تا جمله به جمله بحث را ادامه دهیم و انشاء الله مفید باشد

ببینید پایه مشخص است. ما در مورد احکام شرعی صحبت نمی کنیم که در مورد آنها به آیات و روایت به صورت تعبدی نگاه اندازیم. اگر آیه و روایتی هم آورده شود باید در آن دنبال استدلال عقلانی بگردیم و نمی توان در این مورد تعبدی عمل کرد.
اصولا شریعت را اگر به 3 جزء تقسیم کنیم اعتقادات - اخلاق و احکام. تنها یک جزء آن یعنی احکام را می توان تعبدی پذیرفت. ولی برای اعتقادات باید دلایل و استدلالات عقلانی مستقل از نقل بیاوریم. همین مطلبی که از مطهری آوردید را اگر خودتان مطالعه کنید می بینید نه اثری از آیه است نه حدیث. اصولا موضوع علم کلام همین است. اقامه برهان برای توجیه عقلانی باورهای دینی. میزان را هم علم منطق و کلام و فلسفه مشخص کرده است. بنده هم ادعا ندارم عقل من معیار باشد. لذا برای جلو رفتن بحث باید شما این را بپذیرید که تمام اعتقادات دینی ما باید ادله عقلیه مستقل از نقل داشته باشند. نه اینکه چون قرآن و حدیث گفته پس باید پذیرفت به صورت تعبدی.

mahmood.m;322307 نوشت:
در ادامه و برای شروع بیاناتی از دکتر مطهری در رابطه با عدل الهی را ضمیمه کردم به صورت فایل txt که حتما بتوانید باز کنید و فایل word که بهتر بتوانید بخوانید موید باشید

با تشکر فروان از فایلی که گذاشتید. بنده آن را خواندم. ظاهرا ناقص است. نمی دانم. چون بنده اثری از شفاعت در آن ندیدم.

شریعت عقلانی;322436 نوشت:
ببینید پایه مشخص است. ما در مورد احکام شرعی صحبت نمی کنیم که در مورد آنها به آیات و روایت به صورت تعبدی نگاه اندازیم. اگر آیه و روایتی هم آورده شود باید در آن دنبال استدلال عقلانی بگردیم و نمی توان در این مورد تعبدی عمل کرد.
اصولا شریعت را اگر به 3 جزء تقسیم کنیم اعتقادات - اخلاق و احکام. تنها یک جزء آن یعنی احکام را می توان تعبدی پذیرفت. ولی برای اعتقادات باید دلایل و استدلالات عقلانی مستقل از نقل بیاوریم. همین مطلبی که از مطهری آوردید را اگر خودتان مطالعه کنید می بینید نه اثری از آیه است نه حدیث. اصولا موضوع علم کلام همین است. اقامه برهان برای توجیه عقلانی باورهای دینی. میزان را هم علم منطق و کلام و فلسفه مشخص کرده است. بنده هم ادعا ندارم عقل من معیار باشد. لذا برای جلو رفتن بحث باید شما این را بپذیرید که تمام اعتقادات دینی ما باید ادله عقلیه مستقل از نقل داشته باشند. نه اینکه چون قرآن و حدیث گفته پس باید پذیرفت به صورت تعبدی.

با سلام لطفا تایپک هایتان را که همه در راستای هم اند به صورت تکی بگزارید
اما اینکه گفتید ظاهرا ناقص است و در باره شفاعت نبود عرض کردم که برای توجیه عدل الهی بود چون سولتان ریشه در عدل داشت و شفاعت بهانه بود برای طرح ان اگر ما بادلایل عقلی اثبات کدیم که خداوند همه کار هایش عدل مطلق است این اشکال دارد؟اگر ثابت کردیم قران از جانب ایشان امده و در موارد مختلف هم معجزات و نشانه های ان را بیان کنیم این خلاف عقل است که بگوییم در یک مورد حتی اگر فعلا قانع هم نشدیم احتمالا با ممارست به پاسخ درست فهم پیدا می کنیم؟این را گفتم برای این که برای گرفتن پاسخ هایمان شکیبا باشیم همین و اثبات چیزی نبود.
ما در مورد احکام هم فقط تعبدی نگاه نمی کنیم ما بعد از قبول کردن قران و حقانیت ائمه برای تک تک موارد عبادی دلیل داریم فلسفه داریم عرفان داریم اینها را هم از روی جهل و صرفا عبادی نمی کنیم و چه خوب است که نسبت به فلیفه ان ها هم اطلاع کسب کنیم.خوب چرا احکام را تعبدی می شود پذیرفت؟ایا قبل از ان به حق بودن این حکم اطلاع پیدا نکردیم؟مثلا اگر می گفتند که نماز را باید در هنگام قضای حاجت خواند شما قبول می کردید؟یا اینکه باید برای قربانی حج پسرتان را قربانی کنید شما قبول می کردین؟دین اساسا بر پایه عقل بنا شده و ما عامل گناه را جهل می دانیم اصلا می دانید کافر یعنی چه؟کفر از کفر می اید کافر کسی است که عقل خود را پوشانده یعنی به حرف عقل خود عمل نمی کند چون تازه در باره عدل مطلب خواندید به نظر شما این با عدل خداوند سازگار است که به شما بعد از بدنیا امدن حکمی دهند که شما نسبت به ان هیچ عامل مشفقی ندارید؟البته این حرف با فرض در تناقض بود!!من باب مثال عرض کردم.نخیر چنین نیست تا جا یی که ما در ایه 14 سوره اسرا داریم
اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا
«نامه‏ات را بخوان كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى.»
این ایه یعنی چه؟ یعنی باز خواست می شویم از انچه که می دانستیم یعنی خودمان هم برای قضاوت کفایت می کنیم انصافا این کلام از غیر خدا است؟ این نظم و انسجام از یکی مثل شما در 1400 سال پیش این استمرار دعوت اتفاقی است؟ یهود زرتشت مسیح و.... همه شیاد بودند؟ اتفاقا رو یک اصول خاص پا فشاری کردند اتفاقا بدون وجود پذیرفتن خداوند نمی شود دیگر بدیهیجات را هم اثبات کرد؟اگر از روش
استاد مطهری خوشتان امد بگید برایتان نرم افزار مجموعه کتب ایشان با قابلیت جستجو را فراهم کنم اما این حرف های ایشان جدا از ایات و احادیث نیست اقا این ها برداشتی از ایات و احادیث است بگزارید مثالی بزنم مثلا ما در فیزیک یک پدیده را بررسی می کنیم میگیم وقتی صحبت از فرمول می شود پای یک ثابت به میان می اید(از عجایب فیزیک)مثلا عدد نپر حالا که با محاسبه ها این اعداد را حدودا فهمیدیم ریاض چند سال بعد فلسفه پیدایش اون عدد را می فهمد در قبال روایات اما بحث فقط همین هم نیست که یک خط دهی درست کنند بلکه فلسفه ها را هم بیان می کنند به شکل دقیق حالا استادی می اید با همین ایات و جمله بندی خودشان و به زبان امروزی این ها را قابل فهمتر برای ما بیان می کند همین البته همین هم کم نیست.در ضمن صحبت هایی که در پست اول بعد از پست قبلی من کردین نشان می دهد که پست توضیحی من را در باره شفاعت با دقت نخواندید حالا هم از طولانی شدن مطلب بیش از این خود داری میکنم اما اگر ببینید من ریشه یابی واژه را اوردم کاربرد در دنیا را اوردم از کافران برای این موضوع مثال زدنم نه فقط از ادیان الهی!!!!!!!لطفا با دقت بیشتری مطالعه بفرمایید و باید برای ثمر داشتن بحث منبعی واحد را معرفی و قبول کنید مثلا اصول منطق یک فرقه مورد نظر یا کتاب الهی یا.....
مدیر انجمن تکلیف محل پاسخ گویی که در پست قبلی پرسیدم را مشخص نفرمودند؟
در همین جا باهم در همه موارد بحث کنیم؟
حتما نماز را بخوانید یا شب با خدا خلوت کنید کارهای غلطی را که میدانیم انجام ندیم همه اینها به شدت موثر باور کنید مجرم که جرمش زیاد شد انگیزه اش برای غلط نشان دادن قانون بیشتر می شود
در پناه حق موید باشید

با سلام برای تکمیل بحث و با توجه به علاقه شما به بیانات شهید مطهری و نحوه توضیح ایشان فایل دیگری از کتب ایشان در رابطه با شبهات منافات عدل با شفاعت می گذارم که انشاء الله استفاده فرمایید
با التماس دعا از همه دوستان

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تشکر و عرض پوزش از پاسخ دیر هنگام


شریعت عقلانی;321833 نوشت:
با سلام خدمت شما جناب سعید بزرگوار. جملات که با رنگ قرمز مشخص شده با هم متناقض است. اگر خداوند ابا دارد که چیزها با واسطه برقرار شوند پس آن شق بی واسطه شفاعت الهی چه می شود؟ اصلا همه اشکالات به همین مورد بر می گردد. خداوند که می توانند بخشش بی واسطه انجام دهد و انجام هم می دهد دیگر چرا به واسطه ها رجوع می کند. مسئله دوم که نقض عدل الهی می شود این است که برای انسانی که هیچ دینی به او نرسیده و صرفا بر اساس فطرت الهی اش رفتار می کند اگر گناهی انجام دهدآیا می شود که مورد شفاعت مثلا انبیا و اولیا قرار بگیرد؟ اگر بله چگونه؟ یعنی اگر بدون اینکه فرد بخواهد اعمال خاصی به جهت توسل انجام دهد ( زیارات و ادعیه و .... ) می تواند مورد شفاعت قرار گیرد پس لزوم این همه اعمال به جهت اخذ شفاعت انبیا و اولیا برای چیست؟ اگر می شود که دیگر فرقی بین انسان با دین و بی دین نیست. با تشکر از وقتی که می گذارید.

پاسخ قسمت اول سوال:
اینکه مغفرت به مغفرت با واسطه و بدون واسطه تقسیم شده است معنایش این نیست که در مغفرت بدون واسطه هیچگونه سببی وجود ندارد چرا که خدای سبحان از طریق اسباب، ربوبیت خود را اعمال می‌كند، در این باره حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «ابی الله ان یجری الاشیاء الّا باسبابها»1 یعنی سنت خداوند بر آن است كه افعال و اشیاء را به وسیله اسبابشان به جریان بیندازد. و از این جهت است كه خداوند در عین آن كه فعل و اثری را به فاعل آن نسبت می‌دهد، استقلال را از آن سلب كرده، خود را تنها فاعل جهان معرفی می‌كند.2
نکته اینجاست که اسباب اعم از عادی و غیر عادی است یعنی آنجایی که ما سببی را عادتا برای فعل یا اثری تصور نمی کنیم و آن را مستقیما به خدای متعال نسبت می دهیم دارای سببی غیر عادی است که ممکن است بر ما پوشیده باشد.
اما اینکه چرا خدای متعال خود بدون اسباب امور را انجام نمی دهد بازگشت آن به یک بحث دقیق فلسفی است که تحت عنوان قاعده «الواحد» مطرح می شود و پاسخ آن بر عهده کارشناسان کلام است.
پاسخ قسمت دوم سوال:
مقدمه اول:شفاعت به تكويني و تشريعي
(قراردادي)،تقسيم مي ‏شود:
آنچه در عرف مطرح است از قبيل دوم و آنچه در قرآن به عنوان شفاعت مورد بحث واقع شده، عمدتاً از قبيل اوّل و بخشي از آن از قبيل دوم است.
توضيح اين‏كه، در فرهنگ عمومي، شفاعت در كارهاي تكويني مطرح نمي‏شود؛ يعني مثلاً اگر كسي نيازمند به طبيب بود با استمداد از علل عادي، بيماريش را درمان مي‏كند و اگر كسي گرسنه بود با استمداد از وسايل طبيعي گرسنگي خود را برطرف مي‏كند؛ يعني در مشكلات طبيعي و تكويني به سراغ علل تكويني مي‏روند و به شفيع و شفاعت تعبير نمي‏كنند، اما در مسائل اجتماعي و قراردادي كه كار به دست مردم بوده، سخن از قانون‏گذار و قانون و تخلّف و مراعات قانون و عفو و انتقام به دست يك شخص حقيقي يا حقوقي است، براي حل مشكلات خويش به شفاعت روي‏ مي‏ آورند و واسطه را مطرح مي‏ سازند؛ خواه آن قانون از طرف خداي سبحان باشد يا از قوانين بشري.
در شفاعت تكويني همه اسباب و علل وجودي واسطه بين خدا و موجودات امكاني، خواه در دنيا و خواه در آخرت شفيع تكويني در نزد خدا محسوب مي ‏شوند؛ زيرا واسطه فيض بين خدا و مخلوق‏هاي او هستند.
شفاعت تشريعي به شفاعت در دنيا و آخرت تقسيم شده، و شفيعان متعددي هستند كه شفاعت آنان مقبول است3.
مقدمه دوم: شفاعت مورد بحث درباره اولیاء و انبیاء از قبیل شفاعت تشریعی است.
مقدمه سوم:از آيه (ولايشفعون إلاّلمن ارتضي)4 استفاده مي‏ شود كه فقط كسي مشمول شفاعت قرار مي‏ گيرد كه مرتضي و مورد رضايت باشد.
البته بايد توجه داشت كه گرچه عمل در تتميم پيمان دخيل است، ليكن مراد از رضايت در مبحث شفاعت آن است كه اصل دين و اعتقاد كسي مورد پسند خدا باشد، نه در تمام عمل؛ زيرا مستفاد از آيات و روايات اين است كه مرتكبان گناه بزرگ نيز ممكن است مشمول شفاعت قرار گيرند و كسي كه داراي گناه بزرگ است قطعاً مرتضاي در عمل نخواهد بود؛ زيرا شكّي نيست كه هر گناه بزرگي مكروه و مغضوب خداست، نه مرضي او.
البته لسان آيه (لايشفعون إلاّ لمن ارتضي) و مانند آن اين نيست كه هر كس دينش مرضي بود و مسلمان مُرد به نحو ايجاب كلي، مشمول شفاعت قرار مي‏گيرد، بلكه بدين معناست كه شفاعت ‏شوندگان كساني هستند كه داراي دين مرضي باشند؛ يعني كساني كه داراي دين مرضي نبوده و مرتضي نيستند به نحو سالبه كليّه مشمول شفاعت قرار نمي‏گيرند.5
بنابراین کسانی که هیچ دینی به آنها نرسیده مشمول شفاعت تشریعی نخواهند بود و تخصصا خارج اند. لذا بین افراد دیندار و بی دین قطعا تفاوت وجود دارد.
اما اینکه عدل خدای متعال در مورد آنها چه می شود؟ در آیه (إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا)6 پاسخ آن داده شده است.
در این آیه خدای متعال می فرماید:افرادى كه از نظر فكرى يا بدنى يا اقتصادى آن چنان ضعيف باشند كه قادر به شناسايى حق از باطل نشوند، و يا اينكه با تشخيص عقيده صحيح بر اثر ناتوانى جسمى يا ضعف مالى و يا محدوديتهايى كه محيط بر آنها تحميل كرده قادر به انجام وظائف خود به طور كامل نباشند و نتوانند مهاجرت كنند تا دیندار شوند یا به دین خود عمل نمایند، ممكن است اينها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است.7

1.بحار، ج 2، ص: 90
2. ر.ك: معارف قرآن، مصباح یزدی، انتشارات در راه حق، قم، 1368، ج 1 و 3، ص: 451.
3.تسنيم‏، جلد 4، ص: 214 و 242
4.انبیاء/28
5.تسنيم‏، جلد 4، ص: 256- 258
6.نساء/98
7. تفسیر نمونه، ج4،ص:84

سعید;323742 نوشت:
اما اینکه عدل خدای متعال در مورد آنها چه می شود؟ در آیه (إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا)6 پاسخ آن داده شده است. در این آیه خدای متعال می فرماید:افرادى كه از نظر فكرى يا بدنى يا اقتصادى آن چنان ضعيف باشند كه قادر به شناسايى حق از باطل نشوند، و يا اينكه با تشخيص عقيده صحيح بر اثر ناتوانى جسمى يا ضعف مالى و يا محدوديتهايى كه محيط بر آنها تحميل كرده قادر به انجام وظائف خود به طور كامل نباشند و نتوانند مهاجرت كنند تا دیندار شوند یا به دین خود عمل نمایند، ممكن است اينها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است

با سلام و تشکر از پاسخ شما.
خداوند خود در قرآن گفته که : لا یکلف الله نفسا الا وسعها. یعنی هیچ کس را بیش از وسع و توانش تکلیف نمی کنیم. یعنی اینکه خداوند برای هر فردی در هر دینی و مکتبی تکالیفی را مشخص کرده است و از او به اندازه معرفتی که به او داده انتظار دارد. از یک انسان بی دین هم اگر قصور از خودش نباشد و به علت شرایط محیطی موفق به کشف حقیقت نشود و به علتی غیر از اراده خود فرد حقیقت برایش مکشوف نگردد خداوند هم به اندازه فطرتش از او انتظار دارد و برای انسان با دین هم به همان اندازه معارفی که از طریق همان دین به او داده از او انتظار دارد و بر او تکلیف می کند. تا این جا درست و حرفی نیست.
منتها سوال اصلی اینجاست که بحث شفاعت در زمره تکالیف فردی نیست و در زمره تخفیف های الهی است. یعنی اگر فردی که مسلمان است گناهانی را مرتکب شود می تواند با اعمالی ( شفیع قرار دادن اولیا خدا از طریق خواندن دعا و توسل و گریه و زاری و عزاداری برای امام حسین و .... ) آن گناهان را پاک گرداند ولی برای انسان بی دین اگر مرتکب خطاهایی بر خلاف فطرتش شد این امکان وجود دارد یا خیر؟
با تشکر فراوان.
و من الله توفیق

[="arial"]قرآن کریم و احادیث می گویند که پیامبر می تواند برای مسلمانان با اجازة خداوند، شفاعت کند. آیا شیعه عقیده دارد که از طرف علی (ع) و سایر امامان نیز شفاعت واقع می شود و اگر چنین است شاهد قرآنی در این مورد چیست؟
ازنظر قرآن اصل امکان شفاعت غیر خداوند ولی باذن خداوند مسلم است. اما اینکه شفاعت کنندگان چه کسانی هستند در قرآن بطور صریح نام آنها آورده نشده است هر چند بعض اوصاف آنها آمده است[1].
ولی در روایات دقیقاً شفاعت کنندگان معین شده اند. اما نسبت به پیامبر(ص) شیعه و سنی اتفاق نظر دارند و هر دو فرقه روایات زیادی نقل می کنند که پیامبر در روز قیامت دارای مقام شفاعت است و این از مسلمات است.
و از نظر شیعه، شفاعت ائمه اهل بیت علیهم السلام نیز از مسلمات است که در روایات بسیاری وارد شده است و اوصافی که برای شفاعت کنندگان در قرآن ذکر شده است ، بطریق اولی برایشان تطبیق می کند.
برای اطلاع بیشتر به کتاب تفسیر المیزان، تالیف علامه طباطبائی جلد 1، صفحه 154 تا صفحه 186 مراجعه بفرمائید.

[1] شفاعت از چه کسانی صادر میشود ؟
شفاعت بر دو قسم است ، یکی تکوینی ، و یکی تشریعی و قانونی ، اما شفاعت تکوینی که معلوم است از تمامی اسباب کونی سر می‏زند ، و همه اسباب نزد خدا شفیع هستند ، چون میان خدا و مسبب خود واسطه‏اند ، و اما شفاعت تشریعی و مربوط باحکام ، ( که معلوم است اگر واقع شود ، در دائره تکلیف و مجازات واقع میشود ) نیز دو قسم است :
1- یکی شفاعتی که در دنیا اثر بگذارد ، و باعث آمرزش خدا ، و یا قرب بدرگاه او گردد ، که شفیع و واسطه میان خدا و بنده در این قسم شفاعت چند طائفه‏اند .
اول توبه از گناه ، که خود از شفیعان است ، چون باعث آمرزش گناهان است ، همچنانکه فرمود : ( قل : یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم ، لا تقنطوا من رحمة الله ، ان الله یغفر الذنوب جمیعا ، انه هو الغفور الرحیم ، و انیبوا الی ربکم ، بگو : ای بندگانم ، که بر نفس خود زیاده روی روا داشتید ، از رحمت خدا مایوس نشوید ، که خدا همه گناهان را می‏آمرزد ، چون او آمرزگار رحیم است ، و بسوی پروردگارتان توبه ببرید ) ، که عمومیت این آیه ، حتی شرک را هم شامل میشود ، و قبلا هم گفتیم : که توبه شرک را هم از بین می‏برد .
دوم ایمان برسولخدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) است ، که در باره‏اش فرموده : ( آمنوا برسوله تا آنجا که می‏فرماید : یغفر لکم ، برسول او ایمان بیاورید ، تا چه و چه و چه ، و اینکه گناهانتان را بیامرزد ) .
یکی دیگر عمل صالح است ، که در باره‏اش فرموده : ( وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات : لهم مغفرة و اجر عظیم ، خدا کسانی را که ایمان آورده ، و اعمال صالح کردند ، وعده داده : که مغفرت و اجر عظیم دارند ) ، و نیز فرموده : ( یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ، و ابتغوا الیه الوسیلة ، ای کسانیکه ایمان آورده‏اید ، از خدا بترسید ، و ( بدین وسیله ) وسیله‏ای بدرگاهش بدست آورید ) و آیات قرآنی در این باره بسیار است .
یکی دیگر قرآن کریم است ، که خودش در این باره فرموده : ( یهدی به الله من اتبع رضوانه ، سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه ، و یهدیهم الی صراط مستقیم ، خداوند بوسیله قرآن کسانی را که در پی خوشنودی اویند ، باذن خودش بسوی راه‏های سلامتی هدایت نموده ، و ایشانرا از ظلمت‏ها بسوی نور هدایت نموده ، و نیز بسوی صراط مستقیم راه مینماید ) .
یکی دیگر هر چیزیست که با عمل صالح ارتباطی دارد ، مانند مسجدها ، و امکنه شریفه ، و متبرکه ، و ایام شریفه ، و انبیاء ، و رسولان خدا ، که برای امت خود طلب مغفرت می‏کنند ، همچنانکه در باره انبیاء فرموده : ( و لو انهم اذ ظلموا أنفسهم ، جاؤک ، فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول ، لوجدوا الله توابا رحیما ، و اگر ایشان بعد از آنکه بخود ستم کردند ، آمدند نزد تو ، و آمرزش خدا را خواستند ، و رسول هم برایشان طلب مغفرت کرد ، خواهند دید که خدا توبه پذیر رحیم است ) .
و یکی دیگر ملائکه است ، که برای مؤمنین طلب مغفرت می‏کنند ، همچنانکه فرمود : ( الذین یحملون العرش و من حوله ، یسبحون بحمد ربهم ، و یؤمنون به ، و یستغفرون للذین آمنوا ، آن فرشتگان که عرش را حمل می‏کنند ، و اطرافیان آن ، پروردگار خود را بحمد تسبیح می‏گویند ، و باو ایمان دارند ، و برای همه آن کسانیکه ایمان آورده‏اند ، طلب مغفرت می‏کنند ) و نیز فرموده : ( و الملائکة یسبحون بحمد ربهم ، و یستغفرون لمن فی الارض ، ألا ان الله هو الغفور الرحیم ، و ملائکه با حمد پروردگار خود ، او را تسبیح میگویند ، و برای هر کس که در زمین است طلب مغفرت می‏کنند ، آگاه باشید که خداست که آمرزگار رحیم است ) .
یکی دیگر خود مؤمنینند ، که برای خود ، و برای برادران ایمانی خود ، استغفار می‏کنند ، و خدایتعالی از ایشان حکایت کرده که می‏گویند : ( و اعف عنا ، و اغفر لنا ، و ارحمنا ، انت مولینا ، و بر ما ببخشای ، و ما را بیامرز و بما رحم کن ، که توئی سرپرست ما ) .
2- ( قسم دوم از شفاعت ) قسم دوم شفیعی است که در روز قیامت شفاعت می‏کند ، شفاعت بان معنائی که شناختی ، حال ببینیم این شفیعان چه کسانی هستند ؟ یک طائفه از اینان انبیاء علیهم السلامند ، که قرآن کریم در باره شفاعتشان می‏فرماید : ( و قالوا : اتخذ الرحمن ولدا ، سبحانه ، بل عباد مکرمون ، تا آنجا که می‏فرماید : ( و لا یشفعون الا لمن ارتضی ، مشرکین می‏گفتند : خدا فرزند گرفته منزه است خدا ، بلکه فرشتگان بندگان مقرب خدایند ، ( تا آنجا که می‏فرماید ) و شفاعت نمی‏کنند مگر برای کسیکه خدا بپسندد ) .
که یکی از آنان عیسی بن مریم (علیهماالسلام) است ، که در روز قیامت شفاعت می‏کند ، و نیز می‏فرماید ( و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة ، الا من شهد بالحق ، و هم یعلمون ، آن کسانیکه مشرکین بجای خدا میخوانند ، مالک شفاعت نیستند ، تنها کسانی مالک شفاعتند ، که بحق شهادت میدهند و خود دانای حقند ) .
و این دو آیه شریفه ، علاوه بر اینکه دلالت می‏کنند بر شفاعت انبیاء ، دلالت بر شفاعت ملائکه نیز دارند ، چون در این دو آیه گفتگو از فرزند خدا بود ، که مشرکین ملائکه را دختران خدا می‏پنداشتند و یهود و نصاری مسیح و عزیر را پسر خدا می‏پنداشتند .
دسته‏ای دیگر از شفیعان روز قیامت ملائکه هستند ، که قرآن کریم در باره شفاعت کردن آنان می‏فرماید : ( و کم من ملک فی السماوات ، لا تغنی شفاعتهم شیئا ، الا من بعد ان یاذن الله لمن یشاء و یرضی ، و چه بسیار فرشته که در آسمانهایند ، و شفاعتشان هیچ اثری ندارد ، مگر بعد از آنکه خدا برای هر کس بخواهد اجازه دهد ) ، و نیز می‏فرماید : ( یومئذ لا تنفع الشفاعة ، الا من اذن له الرحمن ، و رضی له قولا ، یعلم ما بین ایدیهم ، و ما خلفهم ، امروز شفاعت سودی نمی‏بخشد ، مگر کسیکه رحمان باو اجازه داده باشد ، و سخن او پسندیده باشد ، خدا آنچه را که پیش روی ایشانست ، و آنچه را از پشت سر فرستاده‏اند ، میداند ) .
طائفه دیگر از شفیعان در قیامت شهدا هستند ، که آیه : ( و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة ، الا من شهد بالحق ، و هم یعلمون ) ، که ترجمه‏اش گذشت ، دلالت بر آن دارد ، چون این طائفه نیز بحق شهادت دادند ، پس هر شهیدی شفیعی است ، که مالک شهادت است ، چیزیکه هست این شهادت ، همانطور که در سوره فاتحه گفتیم ، و بزودی در تفسیر آیه : ( و کذلک جعلناکم امة وسطا ، لتکونوا شهداء علی الناس ) نیز خواهیم گفت ، مربوط باعمال است ، نه شهادت بمعنای کشته شدن در میدان جنگ ، از اینجا روشن میشود : که مؤمنین نیز از شفیعان روز قیامتند ، برای اینکه خدایتعالی خبر داده ، که مؤمنین نیز در روز قیامت ملحق بشهداء میشوند ، و فرموده : ( و الذین آمنوا بالله و رسله ، اولئک هم الصدیقون ، و الشهداء عند ربهم ، و کسانیکه بخدا و رسولش ایمان آوردند ، ایشان همان صدیقین و شهداء نزد پروردگارشانند ). ترجمة المیزان ج : 1 ص : 261 -263
[/]

سلام علیکم در ضمن یادتون باشه شفاعت به کسانی که نماز رو سبک میشمارن نمیرسه

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تشکر


شریعت عقلانی;323937 نوشت:
سوال اصلی اینجاست که بحث شفاعت در زمره تکالیف فردی نیست و در زمره تخفیف های الهی است. یعنی اگر فردی که مسلمان است گناهانی را مرتکب شود می تواند با اعمالی ( شفیع قرار دادن اولیا خدا از طریق خواندن دعا و توسل و گریه و زاری و عزاداری برای امام حسین و .... ) آن گناهان را پاک گرداند ولی برای انسان بی دین اگر مرتکب خطاهایی بر خلاف فطرتش شد این امکان وجود دارد یا خیر؟

جواب شما در پست قبلی داده شده است و آن اینکه طبق آیه (وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏) کسانی که دین ندارند تخصصا از دائره شفاعت خارجند اما شاید مشمول رحمت و مغفرت خدای متعال قرار بگیرند.بنابراین محروم بودن از شفاعت به این معنا نیست که بطور کلی از رحمت خدا محروم اند بلکه تنها از شفاعت محروم می باشند.
موفق باشید

[="times new roman"]شفاعت كنندگان روز قيامت چه كساني هستند و چگونه شفاعت مي كنند؟
كلمة شفاعت در لغت به معناي جفت شدن و كنار هم قرار گرفتن دو چيز است در اصطلاح كلامي نيز شفاعت به معناي وساطت اوليا و برگزيدگان الهي، براي رساندن بندگان به فيض رحمت و مغفرت الهي و دستگيري و نجات آنان است.
شهيد مطهري مي گويد: شفاعت اقسامي دارد كه برخي از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهي وجود ندارد ولي برخي، صحيح و عادلانه است و وجود دارد. نوع نادرست شفاعت كه به دلايل عقلي و نقلي مردود شناخته شده است اين است كه گناهكار بتواند وسيله اي برانگيزد و به توسط آن از نفوذ حكم الهي جلوگيري كند، درست همان طوري كه در پارتي بازي هاي اجتماعات منحطّ بشري تحقق دارد. اما شفاعت صحيح كه تأييد كنندة قانون و حافظ نظام است و آيات و روايات زيادي از طريق شيعه و سني وجود آن را اثبات مي كند بر دو گونه است: 1. شفاعت «رهبري» يا شفاعت «عمل». 2. شفاعت «مغفرت» يا شفاعت «فضل».
شفاعت رهبري، شفاعتي است كه شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات مي باشد. شفاعت مغرفت، شفاعتي است كه تأثير در از بين بردن عذاب و در مغفرت گناهان است و حداكثر ممكن است سبب وصول به حسنات و ثواب ها هم بشود، ولي بالا برندة درجة شخص نخواهد بود، و رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دربارة اين قسم از شفاعت فرمود: «من شفاعتم را براي گناهكاراني از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده اند ذخيره كرده ام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمي گيرند.»[3] اما اينكه چه كساني شفاعت مي كنند؟ از جمله شفاعت كنندگان پيغمبران مي باشند و در اينكه رسول گرامي اسلام داراي مقام شفاعت مي باشد ترديدي نيست و اهل سنت و شيعه نيز در آن اتفاق نظر دارند. در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده است كه هيچ يك از انبياء و رسل شفاعت نمي كنند تا اينكه خدا به آنها اجازه دهد به جز پيغمبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه خدا قبل از قيامت اجازة شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، براي او و امامان از فرزندان او سپس براي انبياء است.[4] به يقين امامان معصوم نيز شفاعت خواهند كرد و رواياتي براي اين معني دلالت دارد كه برخي از آنها را ذكر مي كنيم:
از امام صادق ـ عليه السّلام ـ دربارة آية شريفة (فمالنا من شافعين و لا صديق حميم)[5] (كافران گويند) پس براي ما نه شفيعاني هست و نه دوستان صميمي. فرمود: شفيعان ائمه هستند و دوستان از مؤمنين.[6] و روايات بسياري دربارة شفاعت حضرت فاطمه (س) و فرزندان او غير از ائمه هدي و مؤمنان حتي بچه هاي سقط شده آنها نيز وارد شده است.[7] پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: فقراي از شيعيان علي و خاندان علي را پس از او سبك مشماريد كه هر يك از آنان عده اي همچون قبايل ربيعه و مضر را شفاعت مي كنند.[8] از جمله شفيعان علماء و شهدا مي باشند. حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: چون روز قيامت شود خداوند عالم و عابد را برانگيزد، پس به عالم مي گويند بايست و براي مردم شفاعت كن به پاداش اينكه آنان را نيكو تربيت كردي...[9] از جملة شفيعان، زائران قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ هستند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: ... به زوار قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ گفته مي شود دست هر كه را كه دوست داريد بگيريد و آنها را به بهشت ببريد...[10] و از جمله شفاعت كنندگان ملائكه مي باشند[11] همان طور كه قرآن كريم نيز شفاعت مي كند.[12] بنابر آنچه نوشته شد نامبردگان زير شفاعت مي كنند: پيغمبران، امامان معصوم، حضرت زهرا(س)، ملائكه، شهدا، علماء، مؤمنين، بچه هاي سقط شده مؤمنان، اولاد حضرت زهرا(س) (غير از ائمه هدي) و زائران قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ و قرآن كريم.
حال كه شفاعت كنندگان معين هستند و بيان شدند اينك به چگونه شفاعت نمودن آنان مي پردازيم: شهيد مطهري (ره) مي نويسد: اعمال و كردارهايي كه انسان در دنيا مرتكب مي گردد، در جهان ديگر تجسم و تمثّل پيدا مي كنند و حقيقت عيني آنها جلوه گر مي شود و علاوه بر اين روابط نيز مسجم مي گردد؛ روابط معنوي اي كه در اين جهان بين مردم برقرار است در آن جهان صورت عيني و ملكوتي پيدا مي كنند. زماني كه يك انسان سبب هدايت انساني ديگر مي شود رابطة پيروي و رهبري در ميان آنان در رستاخيز به صورت عيني در مي آيد. در مورد گمراه ساختن و اغواء هم همين طور است. فرعون كه در اين جهان، گمراه و پيشواي گمراهان بوده، در آن جهان نيز به صورت قائد و امام آنان مجسم مي شود و واسطة قوم خود در رسانيدن به دوزخ و آتش.[13] در اين معناي شفاعت است كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شفيع اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ و حضرت زهرا (س) مي باشد و آنها شفيع حسنين ـ عليهما السلام ـ و هر امامي شفيع امام ديگر و شفيع شاگردان و پيروان خويش است؛ سلسلة مراتب محفوظ است و در همين حساب است كه حتي علماء از كساني كه مورد تعليم و هدايت ايشان قرار گرفته اند شفاعت مي كنند. يك سلسلة مرتبط و پرانشعابي به وجود مي آيد كه گروههاي كوچك به بزرگتر مي پيوندند و در رأس سلسله حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است و سپس مي نويسند: علت اينكه در روايات داريم كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ از خلق كثيري شفاعت مي كند اين است كه در اين جهان، مكتب امام حسين ـ عليه السّلام ـ بيش از هر مكتبي موجب احياء دين و هدايت مردم شده است.[14] مرحوم علامه طباطبايي در اين باره مي نويسد: تأثير شفاعت كننده در امر شفاعت يك تأثير گزافي و بي جهت نيست بلكه بايد شخص شفاعت كننده به چيزي متوسل شود كه مؤثر گردد و شفاعت كننده از خدا نمي خواهد كه از مقام مولويت و آقائي خود نسبت به بنده اش صرف نظر كرده يا حكم و قانون مجازات خود را ابطال كند، بلكه مي گويد استدعا دارم از اين بنده در گذري چه اينكه بزرگ و مهربان و كريمي، نه از عقاب او سودي مي بري و نه گذشت از گناه او تو را زياني مي رساند، يا اين كه بنده اي است كوچك و نادان، بيچاره و پريشان، پس از او درگذر؛ يا به واسطه اين كه من شفاعت كننده در نزد تو مقام و منزلت دارم و آن ايجاب مي كند تقاضاي مرا پذيرفته و از خطاي او درگذري و او را ببخشي.[15] گفتني است با توجه به اين كه شفاعت همان مغفرت الهي است كه وقتي به خداوند كه منبع و صاحب خيرها و رحمت ها ست نسبت داده مي شود با نام «مغفرت» خوانده مي شود و هنگامي كه به وسائط و مجاري رحمت منسوب مي گردد نام »شفاعت» به خود مي گيرد، واضح مي گردد كه هر شرطي براي شمول مغفرت هست براي مشمول شفاعت نيز هست. از نظر عقلي شرط مغفرت چيزي جز قابليت داشتن شخص براي آن نيست و از نظر متون ديني اين اندازه مسلم است كه كفر به خدا و شرك مانع مغفرت است. قرآن كريم مي فرمايد: خدا شرك را نمي آمرزد و آنچه پايين تر از شرك است براي هر كس كه بخواهد مي بخشد. البته براي نيل به شفاعت شرايط ديگري نيز ذكر شده است و آنچه گفته شد شرط ضروري است.»
براي آگاهي بيشتر به تفسير الميزان، ج اول، و نيز مجموعه آثار شهيد مطهري، ج اول، ص 241 به بعد مراجعه شود.
قرآن شفيعي است كه شفاعتش پذيرفته است.
تفسير عياشي، ج 1، ص 2
________________
[1] . راغب اصفهاني، مفردات، چاپ دوم، انتشارات مرتضوي، چاپخانه حيدري، ص 270.
[2] . جعفر سبحاني، الهيات، ج 4، ص344، چاپ دوم، نشر مركز جهاني علوم اسلامي قم.
[3] . شهيد مطهري، مجموعه آثار، ج 1، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ص 247.
[4] . علامه طباطبايي، الميزان، ترجمه مكارم شيرازي، ج 1، چاپ گلشن، ص 238.
[5] . سورة شعرا، آية 100.
[6] . موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ج اول، ترجمة سيدمهدي حائري قزويني، چاپ نگين، ص 453،و بحارالانوار، 8/42.
[7] . تفسير الميزان، ج 1، ص 238.
[8] . مكيال المكارم، ج اول، ص 454، و ‌بحارالانوار، ج 8، ص 59.
[9] . همان، بحارالانوار، ج 8، ص 59.
[10] . مكيال المكارم، ج اول، ص 444 و 445، و بحارالانوار، ج 101، ص 27.
[11] . تفسير الميزان، ترجمه مكارم شيرازي، ص 227.
[12] . مجموعه آثار شهيد مطهري، ج اول، ص 254.
[13] . همان، ص 250.
[14] . مجموعه آثار شهيد مطهري، ج اول، انتشارات صدرا، ص 252.
[15] . طباطبايي، تفسير الميزان، ترجمه مكارم شيرازي، ج اول، ص 210.
[/]

موضوع قفل شده است