جمع بندی مقام ولایت در عرفان اسلامی

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقام ولایت در عرفان اسلامی

با عرض سلام و ادب محضر کارشناسان محترم
مقام ولایت را در عرفان اسلامی چطور معنا می کنند؟

چرا هر وقت حرف از ولایت می شود نام حضرت امیر همراه آن است و نوعا حرفی از حضرت رسول علیهما و علی آل محمد صلوة و السلام نیست؟

مقام ولایت مقام اختصاصی اهل بیت علیهم السلام است یا دیگران نیز راه رسیدن به آن را دارند؟

ممنون از پاسختان.

کارشناس بحث : اویس

ذکر یونسیه;254766 نوشت:
با عرض سلام و ادب محضر کارشناسان محترم مقام ولایت را در عرفان اسلامی چطور معنا می کنند؟ چرا هر وقت حرف از ولایت می شود نام حضرت امیر همراه آن است و نوعا حرفی از حضرت رسول علیهما و علی آل محمد صلوة و السلام نیست؟ مقام ولایت مقام اختصاصی اهل بیت علیهم السلام است یا دیگران نیز راه رسیدن به آن را دارند؟

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان و سروران گرانقدرم و با عرض تشکر فراوان از جناب ذکر یونسیه که همیشه با سوالات خوبشان ما را سر ذوق می آورند.
مقام ولایت مقام مشاهده ذات و صفات و افعال خداوند متعال در محل ظهور کمالاتش می باشد و ولیّ كسي است كه فاني از حق و باقي به رب مطلق بوده، جهات بشري و صفات امكاني او در جهت رباني فاني گشته و صفات بشري وي مبدل به صفات الهي گرديده باشد.ولی کسی است که به قدر طاقت بشری عارف به صفات الله است و با وجود این آگاهی به صفات الله ، ملازم بر طاعات و عبادات صوری و معنوی است و از معاصی ظاهر و باطن اجتناب می کند اما ظهور کرامات و خوارق عادات شرط ولایت نیست (1)
درحقیقت مقام ولایت در نزد عرفا همان باطن نبوت است. و نبي با ولايت خويش، از خداي متعال يا از فرشته ايي از فرشتگان، يك عده حقايق و معاني را، اخذ مي كند كه همين امر موجب كمال مرتبه در نبوت است (2)
ادامه دارد...
پینوشتها:
1-الجانب الغربی ، شیخ مکی ، ص 69
2-فکوک، صدر الدین قونوی،ص69

ذکر یونسیه;254766 نوشت:
با عرض سلام و ادب محضر کارشناسان محترم مقام ولایت را در عرفان اسلامی چطور معنا می کنند؟ چرا هر وقت حرف از ولایت می شود نام حضرت امیر همراه آن است و نوعا حرفی از حضرت رسول علیهما و علی آل محمد صلوة و السلام نیست؟ مقام ولایت مقام اختصاصی اهل بیت علیهم السلام است یا دیگران نیز راه رسیدن به آن را دارند؟

ولايت بر دو قسم است: ولايت عامه و ولايت خاصه.
ولايت عامه: اين ولايت براي همه كساني است كه به خدا ايمان آورده و عمل صالح دارند وجود دارد زیرا حق تعالی فرمود : « المومنون بعضهم اولیاء بعض» ولایت قضات و مجتهدین که بر مجانین و صغار ولایت دارند از این قبیل ولایت عامه است . و این درجه از ولایت یک نوع وراثتی است از انبیاء به علما و مومنین و تابعین آنها ، چنانکه می فرماید : « العلماء ورثه الانبیاء » . ممکن است یکی از علماء امت به واسطه استکمالات علمیه و عملیه در این گونه از ولایت عامه به درجه خاتمیت برسد و به خاتم الاولیاء ملقب شود . چنانکه برای مجتهدین کامل که اطاعت تمامی مردم بر آنها لازم است این درجه از ولایت حاصل است و ولایت هر یک از عرفا از این قبیل ولایت است . (1)
ولايت خاصه: عبارت است از «فنا في الله » ذاتا و صفاتا و فعلا. پس ولي كسي است كه «فاني في الله» و «قائم بالله» و ظاهر به اسماء و صفات خداي تعالي است . و اين ولايت خود بر دو نوع است . عطايي و كسبي.
در ولايت عطائي، جذب و كشش به سوي خداي تعالي ، پيش از مجاهده حاصل مي شود. اما در ولايت كسبي. انجذاب به دنبال رياضت و مجاهده به دست مي آيد و آنرا كه جذبه پيش از مجاهده باشد «محبوب» نامند. و هر كه جذبه اش پس از مجاهده باشد، «محب» ناميده مي شود (2)
ادامه دارد...
پینوشتها:
1-شرح مناقب ابن عربی، شرح سید صالح موسوی، ص 126
2-نص النصوص، سيد حيدر آملي ص 172-170

ذکر یونسیه;254766 نوشت:
با عرض سلام و ادب محضر کارشناسان محترم مقام ولایت را در عرفان اسلامی چطور معنا می کنند؟ چرا هر وقت حرف از ولایت می شود نام حضرت امیر همراه آن است و نوعا حرفی از حضرت رسول علیهما و علی آل محمد صلوة و السلام نیست؟ مقام ولایت مقام اختصاصی اهل بیت علیهم السلام است یا دیگران نیز راه رسیدن به آن را دارند؟
این دو قسم معنایی که از ولایت به عرض محضر رساندیم اختصاص به مقام عصمت نداشته و آحاد افراد اجتماع میتوانند با قدم گرفتن در صراط مستقیم شریعت و طریقت و حقیقت بدان نائل شوند.

گاهی مقصود از ولایت خاصه در مقابل ولایت عامه، عبارت است از ولایت مخصوصی که برای هیچ کدام از انبیاء و اولیاء آن درجه از ولایت حاصل نبوده است و آن مخصوص مقام محمدی صلی الله علیه و آله و ائمه اثنا عشری است. در این ولایت خاصه حضرت حجت (عج) را « خاتم الاولیاء » گویند که خاتم ولایت خاصه محمدی است

با توضیحی که ارائه شد دانسته می شود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و همه ائمه اطهار علیهم السلام از مقام ولایت که از آن تعبیر به نبوت انبائی می شود برخوردار بوده اند اما از آنجا که حضرت امیرالمونین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اولین کسی بودند که بدون مقام نبوت تشریعی، به عالی ترین مقام نبوت انبائی، که همان مقام ولایت است، رسیده اند حضرت امام امیر المومنین به صاحب مقام ولایت شناخته شدند.
بنابراین تمامی ائمه علیهم السلام مانند امام علی علیه السلام صاحب مقام ولایت بوده اند و شئونات اين ولايت مطلقه، و در هر مظهري از مظاهر چهارده گانه به صفتي از صفات ظهور نموده و تمامي ايشان حجح الهي و خليفه حضرت رسول (ص) اند و همگي نورواحد و حقيقت واحده اند، اختلاف فقط در ظهور اوصاف حقيقت اصلي آنها كه ولايت مطلقه الهيه محمديه است مي باشد. يعني چون آن حقيقت در ذات خود داراي تفنن و اطوار مختلف بود، نور آن مصباح درمشكات چهارده تن به حالات و صفات مختلف ظاهر گرديد.

با سلام و تشکر از جناب اویس که همواره توضیحاتشون قبض حال ما رو کاهش میده.

اگه میشه شمه ای از این نکته هم باز کنند، اینکه داریم *ولی* از اسماء خدا هست،**ان الله هو الولی** اما نبی اسم خدا نیست، می تونیم بگیم ولایت اصله؟

مفتقر;255962 نوشت:
اگه میشه شمه ای از این نکته هم باز کنند، اینکه داریم *ولی* از اسماء خدا هست،**ان الله هو الولی** اما نبی اسم خدا نیست، می تونیم بگیم ولایت اصله؟

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان خوبم
جناب مفتقر از حسن ظن حضرتعالی نسبت به سیاهه هایم کملال تشکر و قدردانی را دارم از نوع سوالتان کاملا پیدا است که انسان تحصیل کرده و آگاهی هستید که از این بابت هم بسیار خوشحالم و مراتب عالی علم و عمل را برایتان آرزومندم.
بله همچنان که فرمودید یکی از اسماء الله اسم شریف ولیّ است چنانکه خداوند در قرآن کریم خود را به این اسم شریف می خواند و می فرماید: «هوالولی الحمید» (1) «فا الله هو الولی»(2)«الله ولی الذین آمنوا»(3)«انما ولیکم الله» (4) اما نبی از اسماء الله نیست.
بر این اساس صحیح است که بگوئیم ولایت اصل است، چرا که نبی نیز از مقام باطن خود که ولایت باشد اخذ فیض می نماید، انبیاء به اعتبار نبوت خود که مقام خلقی و ظاهری است، از جنبه ولایت خود که جهت حقی و ربانی است، موید می باشند. یعنی جنبه نبوت آنها که ملازم با قدرت و تصرف و اظهار علوم و بیان معارف به حقایق است، متقوم به مقام ولایت آنها که جنبه تقرب و اتصال آنها به منبع فیض الهی است می باشد. مقام باطن انبیاء عین ولایت آنهاست . بنابراین ولایت ، جهت حقی و نبوت جهت ملکی ، و رسالت جهت بشری و وجهه ارتباط انبیاء با خلق است و آنچا اصل است جنبه حقی و اتصال روحی به منبع فیض الهی است.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1-شوری ، 28
2-شوری ، 9
3-بقره ، 256
4-مائده،55

البته این نه بدان معناست که انبیاء در رتبه پایین تری از اولیاء الله قرار دارند.
اینکه می گوییم ولايت اصل است و از نبوت که جنبه خلقی است فاضلتر است. مراد آن است كه جهت ولايتِ نبي از جهت نبوتِ او فاضلتر است، نه آنكه ولی ای که به مقام نبوت نرسیده است و تابع نبی است از نبی الهی که آن مقام ولایت را نیز داراست بالاتر بوده باشد.
صحیح آن است که بگوییم هر رسولي از اين حيث كه ولي است، تام تر و كامل تر است از همان رسول از اين حيث كه رسول يا نبي است. يعني در شخص واحد، مقام ولایت فوق مقام رسالت و نبوت اوست نه اين كه مطلق ولي برتر از مطلق نبي يا رسول باشد و نه آنكه ولي كه تابع نبي و رسول است اعلي از نبي است. زيرا كه تابع در آن چيزي كه تابع است هرگز به متبوع نمي رسد چرا که اگر برسد تابع نباشد، و چون مرجع و ماخذ نبوت نبي، ولايت خود اوست كه عبارت از جهت قرب او به حق است زیرا اگر آن قرب معنوي كه ماخذ علوم و احكام است، نباشد، نبوت و رسالتی نیز نخواهد بود و قوت نبوت بحسب قوت ولايت است در حقیقت می توان گفت نور نبوت نبي بمثابه نور ماه است كه ازآفتاب ولايت خود مستفاد می باشد.

با سلام و تشکر مجدد از جناب اویس

معذرت می خوام اگه سوالات جهت دار نیست اما علاقه مند هستم حالا که تاپیکی با عنوان ولایت مطرح شده سوالاتم رو بپرسم، می خوام راجع به جنبه ی عملی ولایت بین دو نفر هم صحبت کنید، چه در مقیاس بزرگ چه در مقیاس کوچک. یه سری از ولایت ها کاملا مشخصه اینکه رسول (ص) ولایت داره بر همه ی ماها. هرچی بگه باید تسلیم باشیم و ما مطلب یاد اون ندیم.
اما در همون صدر اسلام هم حضرت بین غیر معصومین ولایت رو در نظر می گرفتن برای مثال بردار سلمان باید از سلمان تبعیت کنه.
جناب اویس فرض کنید من و شما دوست یکدیگریم و می خوایم از این نعمت بزرگ بین خودمون به صورت عملی استفاده کنیم. دوست داریم از اعتقادات معنویت و نگاه به مسائل زندگی یکدیگر استفاده کنیم، چی مشخص می کنه که شما رو من ولایت دارید؟ بعد روحانی این مطلب از کجا مشخص می شه؟
حتی تو مقیاس بزرگ وقتی دوتا ولی خدا کنار هم هستند؟ چی مشخص می کنه کدوم حرف بزنه کدوم سکوت کنه؟ اینکه ولایت کدوم رو کدوم مشرفه از مکاشفه یا خوب یا موارد مشابه به دست می آد؟

مفتقر;256240 نوشت:
جناب اویس فرض کنید من و شما دوست یکدیگریم و می خوایم از این نعمت بزرگ بین خودمون به صورت عملی استفاده کنیم. دوست داریم از اعتقادات معنویت و نگاه به مسائل زندگی یکدیگر استفاده کنیم، چی مشخص می کنه که شما رو من ولایت دارید؟ بعد روحانی این مطلب از کجا مشخص می شه؟ حتی تو مقیاس بزرگ وقتی دوتا ولی خدا کنار هم هستند؟ چی مشخص می کنه کدوم حرف بزنه کدوم سکوت کنه؟ اینکه ولایت کدوم رو کدوم مشرفه از مکاشفه یا خوب یا موارد مشابه به دست می آد؟

با عرض سلام خدمت همه دوستان خصوصا جناب مفتقر عزیز
بهترین و جامع ترین میزان برای تشخیص میزان ولایت افراد، که همان مقام قرب و اتصال ایشان به حضرت حق متعال است، همان علم و عمل شخص است. در حقیقت ارزش و جایگاه حقیقی انسان، به میزان دانش حقیقی و عمل صالح او است و هر چه علم و عمل انسان برای نزدیکی و قرب به حق متعال بیشتر باشد قطعا جایگاهش در نظام عالم رفیعتر و درجات و مقامات وجودی او بالاتر خواهد بود.
به تعبیر دیگر میتوان گفت توجه به ایمان افراد، سنگ محک خوبی برای ارزیابی علم ایشان است، چرا که ایمان وصف قلب است و قلب موضع یقین است و یقین نیز از معرفت حاصل میشود. لذا ایمان، معیار خوبی برای تشخیص میزان علم و معرفت افراد برای قرب الی است چه اینکه تقوا و پرهیز از محرمات و انجام خیرات و دستگیری از مستمندان و نیازمندان از جمله اموری است که معیار خوبی برای ارزیابی مقدار عمل صالح افراد است.
در آیات قران کریم و روایات متعددی به ضرورت ایمان و عمل صالح برای کسب معارج انسانی ومدارج قرآنی تصریح و تاکید شده است از جمله خداوند رحمان می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا؛ آنان كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان دوستی آنان را در دل های مردم قرار می دهد.»(مریم96)
این ایمان و عمل صالح همان علم و عملی است که به منزله دو بال پرواز انسان در عوالم ملکوت بوده و میزان کاملی برای تشخیص میزان ولایت افراد و ارزیابی تقرب ایشان به خداوند متعال است.

مفتقر;256240 نوشت:

فرض کنید من و شما دوست یکدیگریم و می خوایم از این نعمت بزرگ بین خودمون به صورت عملی استفاده کنیم. دوست داریم از اعتقادات معنویت و نگاه به مسائل زندگی یکدیگر استفاده کنیم، چی مشخص می کنه که شما رو من ولایت دارید؟ بعد روحانی این مطلب از کجا مشخص می شه؟
حتی تو مقیاس بزرگ وقتی دوتا ولی خدا کنار هم هستند؟ چی مشخص می کنه کدوم حرف بزنه کدوم سکوت کنه؟ اینکه ولایت کدوم رو کدوم مشرفه از مکاشفه یا خوب یا موارد مشابه به دست می آد؟

معنای باطنی المومنون اخوة را حتما می دانید!
خوب وقتی اویس قرنی در زمان حضرت علی زندگی میکند و هر دو جانهاشان به هم وصل است و از این حیث یکی هستند پس قول و عملشان هم یکی است و خلاف یکدیگر نخواهد بود اما ظهورش ممکن است متفاوت باشد و آنرا خداوند تعیین میکند نه خود عارف!

در زمانی که دو عارف در یک زمان زندگی میکنند خودشان میدانند چه کسی از دیگری مقربتر است. مانند بایزید بسطامی که از ظهور شیخ خرقانی در آینده خبر می دهد و از مقامات هم میداند!

از بایزید بسطامی نقل کرده اند که هرسال یک بار به رباط دهستان می آمد و بر فراز تلی می ایستاد و همانند کسی که بوی خوشی استشمام نماید نفس می کشید . چون علت را از وی پرسیدند گفت:

[=arial,helvetica,sans-serif]
زین سو بوی یاری می رسد... ...... کندراین ده شهریاری می رسد
[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]بعد چندین سال میزاید شهی....... ...... می زند بر آسمان ها خرگهی[/]
[=arial,helvetica,sans-serif] رویش از گلزار حق گلگون بود..... از من، او اندر مقام افزون بود[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]چیست نامش گفت نامش بوالحسن... حلیه اش را گفت و ابرو و ذقن[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]قد او و رنگ او و شکل او......... .یک به یک راگفت از گیسو و رو
[/]


البته این را هم باید نظر گرفت آنها اصلا به فکر این نیستند که کی از کی مقربتر یا بالاتر است! چون میدانند به هر مقامی که رسیدند از عنایت خدا بوده!
بعد هم اینکه مقربان و دوستان خدا که پنهان هستند از نظر مقام بالاتر هستند و آنها هرگز خود را عیان نمی سازند!

سوال:
مقام ولایت در عرفان اسلامی به چه معنا است؟

پاسخ:
مقام ولایت مقام مشاهده ذات و صفات و افعال خداوند متعال در محل ظهور کمالاتش می باشد و ولیّ كسي است كه فاني از حق و باقي به رب مطلق بوده، جهات بشري و صفات امكاني او در جهت رباني فاني گشته و صفات بشري وي مبدل به صفات الهي گرديده باشد.ولی کسی است که به قدر طاقت بشری عارف به صفات الله است و با وجود این آگاهی به صفات الله ، ملازم بر طاعات و عبادات صوری و معنوی است و از معاصی ظاهر و باطن اجتناب می کند اما ظهور کرامات و خوارق عادات شرط ولایت نیست (1)
درحقیقت مقام ولایت در نزد عرفا همان باطن نبوت است. و نبي با ولايت خويش، از خداي متعال يا از فرشته ايي از فرشتگان، يك عده حقايق و معاني را، اخذ مي كند كه همين امر موجب كمال مرتبه در نبوت است (2)

چرا هر وقت حرف از ولایت می شود نام حضرت امیر همراه آن است و نوعا حرفی از حضرت رسول نیست؟
پاسخ
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و همه ائمه اطهار علیهم السلام از مقام ولایت که از آن تعبیر به نبوت انبائی می شود برخوردار بوده اند اما از آنجا که حضرت امیرالمونین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اولین کسی بودند که بدون مقام نبوت تشریعی، به عالی ترین مقام نبوت انبائی، که همان مقام ولایت است، رسیده اند حضرت امام امیر المومنین به صاحب مقام ولایت شناخته شدند.

بنابراین تمامی ائمه علیهم السلام مانند امام علی علیه السلام صاحب مقام ولایت بوده اند و شئونات اين ولايت مطلقه، و در هر مظهري از مظاهر چهارده گانه به صفتي از صفات ظهور نموده و تمامي ايشان حجح الهي و خليفه حضرت رسول (ص) اند و همگي نور واحد و حقيقت واحده اند، اختلاف فقط در ظهور اوصاف حقيقت اصلي آنها كه ولايت مطلقه الهيه محمديه است مي باشد. يعني چون آن حقيقت در ذات خود داراي تفنن و اطوار مختلف بود، نور آن مصباح در مشكات چهارده تن به حالات و صفات مختلف ظاهر گرديد.


پینوشتها:
1-الجانب الغربی ، شیخ مکی ، ص 69
2-فکوک، صدر الدین قونوی،ص69

سوال:
مقام ولایت مقام اختصاصی اهل بیت (ع) است یا دیگران نیز راه رسیدن به آن را دارند؟

پاسخ:
[=Georgia]

ولايت بر دو قسم است: ولايت عامه و ولايت خاصه.
ولايت عامه: اين ولايت براي همه كساني است كه به خدا ايمان آورده و عمل صالح دارند وجود دارد زیرا حق تعالی فرمود : « المومنون بعضهم اولیاء بعض» ولایت قضات و مجتهدین که بر مجانین و صغار ولایت دارند از این قبیل ولایت عامه است . و این درجه از ولایت یک نوع وراثتی است از انبیاء به علما و مومنین و تابعین آنها ، چنانکه می فرماید : « العلماء ورثه الانبیاء » . ممکن است یکی از علماء امت به واسطه استکمالات علمیه و عملیه در این گونه از ولایت عامه به درجه خاتمیت برسد و به خاتم الاولیاء ملقب شود . چنانکه برای مجتهدین کامل که اطاعت تمامی مردم بر آنها لازم است این درجه از ولایت حاصل است و ولایت هر یک از عرفا از این قبیل ولایت است . (1)

ولايت خاصه: عبارت است از «فنا في الله » ذاتا و صفاتا و فعلا. پس ولي كسي است كه «فاني في الله» و «قائم بالله» و ظاهر به اسماء و صفات خداي تعالي است . و اين ولايت خود بر دو نوع است . عطايي و كسبي.
در ولايت عطائي، جذب و كشش به سوي خداي تعالي ، پيش از مجاهده حاصل مي شود. اما در ولايت كسبي. انجذاب به دنبال رياضت و مجاهده به دست مي آيد و آنرا كه جذبه پيش از مجاهده باشد «محبوب» نامند. و هر كه جذبه اش پس از مجاهده باشد، «محب» ناميده مي شود (2)
این دو قسم معنایی که از ولایت به عرض محضر رساندیم اختصاص به مقام عصمت نداشته و آحاد افراد اجتماع میتوانند با قدم گرفتن در صراط مستقیم شریعت و طریقت و حقیقت بدان نائل شوند.

گاهی مقصود از ولایت خاصه در مقابل ولایت عامه، عبارت است از ولایت مخصوصی که برای هیچ کدام از انبیاء و اولیاء آن درجه از ولایت حاصل نبوده است و آن مخصوص مقام محمدی صلی الله علیه و آله و ائمه اثنا عشری است. در این ولایت خاصه حضرت حجت (عج) را «خاتم الاولیاء» گویند که خاتم ولایت خاصه محمدی است.



پینوشتها:
1-شرح مناقب ابن عربی، شرح سید صالح موسوی، ص 126
2-نص النصوص، سيد حيدر آملي ص 172-170





موضوع قفل شده است