جمع بندی منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست ؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست ؟

منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست ؟چرا ؟

حَافِظُواْ عَلىَ الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى‏ وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ(238)
نمازها و نماز ميانين را پاس داريد و مطيعانه براى خدا قيام كنيد. (238)


کارشناس بحث : عمار

victoryone;253930 نوشت:
منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست ؟چرا ؟
حَافِظُواْ عَلىَ الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى‏ وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ(238)
نمازها و نماز ميانين را پاس داريد و مطيعانه براى خدا قيام كنيد. (238)

[مراد از" صلاة وسطى" در" حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏"]
و در كافى و فقيه و تفسير عياشى و قمى در ذيل آيه شريفه" حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ ..." به طرق بسيارى از امام باقر و امام صادق ع روايت آمده كه‏ فرمودند: منظور از صلاة وسطى، نماز ظهر است. «1»
مؤلف: اين معنا از ائمه اهل بيت در رواياتى كه از ايشان نقل شده به كلمه واحد آمده است، و بين روايات ائمه، هيچ اختلافى ديده نمى‏شود، بله، در بعضى از آنها آمده است كه منظور از آن نماز جمعه است ولى چيزى كه هست اينكه: از همانها نيز استفاده مى‏شود كه ظهر و جمعه را يك نوع گرفته‏اند، و عبارت از نماز نيمه روز كه در جمعه به صورتى و در غير جمعه به صورتى ديگر خوانده مى‏شود دانسته‏اند، نه اينكه مانند نماز صبح و ظهر دو نوع نماز و مربوط به دو وقت باشد، هم چنان كه اين معنا در كافى و تفسير عياشى از زراره از امام باقر ع آمده و عبارت روايت كافى چنين است:
خداى تعالى فرموده:" حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏"، و منظور از نماز وسطى نماز ظهر است، يعنى اولين نمازى كه رسول خدا (ص) خواند، كه از دو جهت وسطى ناميده شده، يكى از اين جهت كه درست در وسط روز خوانده مى‏شود و دوم اينكه، بين نماز صبح كه اول روز است، و نماز عصر كه اواخر روز است قرار دارد.
آن گاه فرمود: اين آيه وقتى نازل شد كه رسول خدا (ص) در سفر بود و در سفر در ركعت دوم قنوت خواند، و آن دو ركعت را در سفر و حضر (غير سفر) به همان حال باقى گذاشت، و براى شخص مقيم و غير مسافر دو ركعت ديگر اضافه كرد، و همين دو ركعت اضافى ظهر را در روز جمعه به خاطر دو خطبه‏اى كه در نماز جمعه واجب است، و نيز براى اينكه بايد آن دو خطبه را امام بخواند از نماز ظهر روز جمعه برداشت، از اين جهت كسى كه ظهر جمعه، نماز را بدون جماعت بخواند، بايد مانند روزهاى ديگر چهار ركعت بخواند ...
و اين روايت بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد ظهر و جمعه را يك نماز دانسته و حكم مى كند به اينكه هر دو نماز وسطى هستند، ولى بيشتر اين روايات سندهايشان از وسط بريده است، بعضى هم كه سندش تمام است متن آن خالى از تشويش و اضطراب نيست، مانند همين روايت كافى كه از يك طرف مى‏گويد در نماز ظهر قنوت خواند، و آن دو ركعت را در سفر و حضر به همان حال گذاشت.
و از طرف ديگر مى‏گويد: براى شخص مقيم دو ركعت ديگر اضافه كرد، به اينكه حضرى هم مقيم است، و بايد چهار ركعت نماز بخواند، از همه اينها گذشته اصلا انطباق روايات بر آيه شريفه واضح نيست، و خدا مى‏داند.
و در تفسير الدر المنثور است كه احمد و ابن منيع و نسايى و ابن جرير و شاشى و ضياء همگى از طريق زبرقان روايت كرده‏اند كه جمعى از قريش نشسته بودند كه زيد بن ثابت از كنارشان رد شد، دو جوان را نزدش فرستادند تا از وى معناى صلات وسطى را بپرسند. «2»
زيد گفت: نماز ظهر است. دو جوان برگشتند و نزد اسامة بن زيد شده و از او پرسيدند، او هم گفت: نماز ظهر است، چون رسول خدا (ص) در هجير مشغول نماز بود و به جز يك صف و دو صف با او نبودند، مردم مشغول گفتگو و معامله‏شان بودند، و به همين جهت اين آيه نازل شد كه:
" حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ"، به دنبال نزول آيه رسول خدا (ص) فرمود مردمى كه در هنگام نماز مشغول گفتگو و معامله بودند، يا اينكه از اين عمل خود دست بر مى‏دارند و يا آنكه خانه‏هايشان را آتش مى‏زنم.
مؤلف: اين شان نزول از زيد بن ثابت و غير از او به طرق ديگرى روايت شده است و خواننده بايد توجه داشته باشد كه اقوال مفسرين در تفسير صلات وسطى مختلف است و بيشتر اختلافشان ناشى از اختلافى است كه در روايات قوم است، در نتيجه يكى گفته: نماز صبح است، و آن را از على (ع) و از بعضى صحابه نقل كرده‏اند، و بعضى گفته‏اند: نماز ظهر است و آن را از رسول خدا (ص) و از عده‏اى از صحابه نقل كرده‏اند جمعى گفته‏اند: نماز عصر است و آن را باز به رسول خدا (ص) و جمعى از صحابه نسبت داده‏اند، و سيوطى در الدر المنثور نزديك به پنجاه و چند روايت بر طبق اين نسبت آورده، بعضى ديگر گفته‏اند: نماز مغرب است، بعضى گفته‏اند: صلات وسطى در بين همه نمازها نامعلوم است، هم چنان كه شب قدر در بين شب‏ها نامعلوم است، و بر طبق گفته خود، رواياتى از صحابه آورده‏اند، بعضى هم گفته‏اند: نماز عشاء است، و بعضى آن را نماز جمعه دانسته‏اند.


****************************************
(1) كافى، ج 3، ص 271 و فقيه، ج 1، حديث 600 و تفسير عياشى، ج 1، ص 127
(2) تفسير الدر المنثور، ص 301
_______________________________________
ترجمه الميزان، ج‏2، ص: 391

victoryone;253930 نوشت:
منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست ؟چرا ؟
حَافِظُواْ عَلىَ الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى‏ وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ(238)
نمازها و نماز ميانين را پاس داريد و مطيعانه براى خدا قيام كنيد. (238)



در اينكه آيا نماز وسطى كدام يك از نمازهاى پنجگانه است شش قول گفته شده است:
1- منظور، نماز «ظهر» است اين عقيده زيد بن ثابت- عبد اللَّه عمر- ابن سعيد خدرى- اسامه- عايشه است و از امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) نيز همين معنا روايت شده است و ابو حنيفه و يارانش هم نماز ظهر را گفته‏اند. و بعضى از پيشوايان طايفه زيديه هم مى‏گويند در روز جمعه مراد نماز جمعه است و در سائر روزها مقصود نماز ظهر است و از على (ع) اين معنا را نقل كرده‏اند و دليل بر اين معنا شأن نزول اين آيه است كه نقل شده است كه آن در وسط روز است و نماز ظهر اولين نمازى است كه واجب شده است و از على (ع) نقل شده كه از پيغمبر اسلام (ص) نقل كرده كه آن حضرت فرمود كه خداوند در آسمان دنيا دائره‏اى دارد كه وقتى خورشيد از آن مى‏گذرد تمام اشياء تسبيح خدا مى‏كنند از اين رو خداوند در اين وقت نماز ظهر را واجب كرده است و آن همان ساعتى است كه درهاى آسمان باز شده و تا نماز ظهر خوانده نشود بسته نمى‏گردد و در آن ساعت دعا مستجاب مى‏شود.
2- مراد از نماز وسطى نماز «عصر» است بعقيده ابن عباس- حسن- ابن مسعود و قتاده و ضحاك و اين معنا را از على (ع) نقل كرده‏اند و از ابو حنيفه نيز اين معنا نقل شده است و از پيغمبر (ص) بطور مرفوع (در اصطلاح به حديثى كه بعضى از وسائط يعنى راويان آن ساقط شده باشد «مرفوعه» مى‏گويند) نقل شده كه فرمود چون نماز عصر ميان دو نماز روز (صبح و ظهر) و دو نماز شب (مغرب و عشا) است. و اينكه آن را مخصوصاً يادآورى كرده جهتش اينست كه وقت نماز عصر موقعى است كه مردم اشتغال به اغلب كارها دارند و نيز از رسول اكرم (ص) نقل شده كه فرمود كسى كه نماز عصر از دست او برود مانند اينست كه عيالات و مال او گرفتار مصيبتى شده باشند و «بريده» از پيغمبر اسلام (ص) نقل كرده كه فرمود در روز ابرى نماز را مقدم داريد چه اگر كسى نماز عصر از دست او برود عمل او نابود شده است.
3- نماز مغرب است (از قبضة بن ذويب) وى مى‏گويد چون نماز مغرب از نظر طولانى و مختصر بودن نمازها، حد وسط آنهاست. و ثعلبى از عايشه و او از پيغمبر اكرم (ص) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود با فضيلت‏ترين نمازها نزد خداوند نماز مغرب است خدا از شخص مسافر و كسى كه در وطن خويش است يك جور خواسته است (يعنى نماز مغرب در سفر هم همان سه ركعت است و قصر نميشود).
خداوند با نماز مغرب (يعنى با داخل شدن وقت مغرب) شب را شروع و به روز پايان ميدهد. كسى كه نماز مغرب را بخواند و بعد از آن نيز دو ركعت (نافله) بجا آورد خداوند در بهشت قصرى براى او بنا مى‏كند و كسى كه بعد از نماز مغرب چهار ركعت (نافله) بخواند خداوند گناه بيست يا چهل سال او را مى‏بخشد.
4- بعضى گفته‏اند مراد از آن، نماز «عشاء» است چه آن ميان دو نمازى واقع شده (مغرب و صبح) كه كم نمى‏شوند و از پيغمبر (ص) نقل شده كه فرمود هر كس نماز عشاء را با جماعت بخواند مانند اين است كه نصف شب را به عبادت پرداخته باشد.
و كسى كه نماز صبح را با جماعت بجا آورد مانند كسى است كه تمام شب را به عبادت بپايان رسانيده باشد.
5- مقصود از نماز وسطى نماز «صبح» است از معاذ، ابن عباس، جابر بن عبد اللَّه، عطا، عكرمه، مجاهد، شافعى. اينان مى‏گويند براى اينكه نماز صبح ميان نمازهاى شب و نمازهاى روز واقع شده و ميان نور و تاريكى قرار گرفته و آن نمازى است كه بدون نماز ديگر واجب است بنا بر اين متوسط بين نمازهايى است كه با هم واجب مى‏باشند و آيه:
وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً «1» (يعنى نماز صبح را بجاى آور چه نماز صبح مورد گواهى فرشتگان است)يعنى فرشتگان شب و روز نزد آن حاضراند و در نامه شب و نامه روز نوشته ميشود.
و جمله «قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ» دليل بر آنست يعنى براى خدا در آن با حال خضوع بپاخيزيد و ابو رجاء عطاردى مى‏گويد: ابن عباس در مسجد بصره نماز صبح را براى ما خواند و پيش از ركوع قنوت بجا آورد و دستهاى خود را بالا برد و چون از نماز فارغ شد گفت اينست همان نماز وسطى كه خدا ما را امر كرده كه آن را با قنوت بجا آوريم.
اين حديث را ثعلبى در تفسير خويش نقل كرده و از انس بن مالك نقل كرده كه پيغمبر اكرم تا وقتى كه زنده بود در نماز صبح دعا مى‏خواند و يا آن را با خضوع بجا مى‏آورد.
6- مراد از آن يكى از نمازهاى پنجگانه است كه خداوند آن را ميان نمازهاى ديگر پنهان كرده و امر و سفارش به آن نموده است كه مردم در تمام نمازها مواظبت داشته باشند مانند شب قدر كه در ميان تمام شب‏هاى ماه رمضان و اسم اعظم كه در ميان تمام اسم‏هاى پروردگار و ساعت استجابت دعا كه در تمام ساعات شب و روز جمعه مخفى و پنهان شده‏اند (از ربيع بن خثيم و ابى بكر الوراق).

________________________________
ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 57

victoryone;253930 نوشت:
منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست ؟چرا ؟
حَافِظُواْ عَلىَ الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى‏ وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ(238)
نمازها و نماز ميانين را پاس داريد و مطيعانه براى خدا قيام كنيد. (238)


اهميت نماز، مخصوصا نماز" وسطى"
از آنجا كه نماز مؤثرترين رابطه انسان با خدا است، و در صورتى كه با شرائط صحيح انجام گيرد دل را لبريز از عشق و محبت خدا مى‏كند و در پرتو آن انسان بهتر مى‏تواند خود را از آلودگى به گناه پاك سازد، در آيات قرآن تاكيد فراوانى روى آن شده، از جمله در نخستين آيه فوق مى‏فرمايد:" در انجام همه نمازها مخصوصا نماز وسطى، مداومت كنيد و در حفظ آن كوشا باشيد" (حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏).
" و با خضوع و خشوع و توجه كامل، براى خدا بپاخيزيد" (وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ).
مبادا گرما و سرما و گرفتاريهاى دنيا و پرداختن به مال و همسر و فرزند شما را از اين امر مهم باز دارد.
در اينكه: منظور از" صلوة وسطى" (نماز ميانه) چيست؟ مفسران، تفسيرهاى زيادى ذكر كرده‏اند، در تفسير مجمع البيان شش قول، و در تفسير فخر رازى هفت قول، و در تفسير قرطبى ده قول، و در تفسير روح المعانى سيزده قول نقل شده است.
بعضى آن را نماز ظهر، و بعضى نماز عصر، و بعضى نماز مغرب و بعضى نماز عشا و بعضى نماز صبح و بعضى نماز جمعه، و بعضى نماز شب يا خصوص نماز وتر دانسته‏اند و براى هر يك از اين اقوال توجيهى ذكر شده، ولى با قرائن مختلفى كه در دست است روشن است كه منظور همان نماز ظهر است زيرا علاوه بر اينكه نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏شود، و شان نزول آيه نيز گواهى مى‏دهد، و روايات متعددى كه از معصومين ع نقل شده بر آن تاكيد دارند «1».
تاكيد روى اين نماز به خاطر اين بوده كه بر اثر گرمى هواى نيمروز تابستان، يا گرفتاريهاى شديد كسب و كار، نسبت به آن كمتر اهميت مى‏دادند، آيه فوق اهميت نماز وسطى، و لزوم محافظت بر آن را مورد تاكيد قرار داده است.

**********************************
1) تفسير مجمع البيان، جلد 1 و 2 صفحه 342- همين مضمون در تفسير" الدر المنثور" ذيل آيه فوق (طبق نقل الميزان) آمده است.
________________________________________
تفسير نمونه، ج‏2، ص: 207

victoryone;253930 نوشت:
منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست ؟چرا ؟

حَافِظُواْ عَلىَ الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى‏ وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ(238)
نمازها و نماز ميانين را پاس داريد و مطيعانه براى خدا قيام كنيد. (238)


کارشناس بحث : عمار


سلام
در این رابطه مقاله ای نوشته شده بعنوان"جستاری جدید در یافتن مصداق "صلاة وسطی"
لینک:
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/486475
http://www.noormags.com/view/fa/magazine/Number/21930

سؤال:
منظور از نماز وسطی در آیه 238 سوره بقره چیست؟ چرا؟

پاسخ:

آيت الله ناصر مكارم می‌فرمايد: «سبط» (بر وزن حفظ) و «سبط» (بر وزن ثبت) و انبساط در اصل به معنى گسترش و توسعه چيزى به آسانى و راحتى است، و گاهى به درخت، «سبط» (بر وزن سبد) گفته می‌‏شود؛ زيرا شاخه ‌هاى آن به راحتى گسترده مى‏‌گردد، فرزندان و شاخه‏‌هاى يک فاميل را «سبط» و «اسباط» مى ‌گويند، به خاطر گسترشى كه در نسل پيدا مى‏‌شود.
منظور از اسباط تيره‏‌ها و قبائل بنى اسرائيل يا فرزندانى است كه از اولاد دوازده‏‌گانه يعقوب به وجود آمدند و چون در ميان آن‌ها پيامبرانى وجود داشته‏‌اند در آيه بالا آن‌ها را جزو كسانى مى ‌شمارد كه آيات خدا بر آنها نازل گرديده است.
بنا بر اين منظور قبائل بنى اسرائيل يا قبائل فرزندان يعقوب است كه پيامبرانى داشتند نه خود فرزندان يعقوب، تا گفته شود همه آن‌ها صلاحيت پيامبرى نداشتند؛ چرا كه آن‌ها درباره برادر خود مرتكب گناه شدند. (1)
شيخ طبرسی در «مجمع البيان» می‌فرمايد: قتاده می‌گويد: «منظور از «اسباط» فرزندان يعقوب ميباشد كه از آن‌ها جمعيتى به وجود آمد»
سدى و ربيع و محمّد بن اسحاق نيز همين قول را قائل هستند و نام‌هاى دوازده فرزند يعقوب را باين شرح بيان كرده ‌اند: يوسف، بنيامين، زابالون، روبيل، يهودا،شمعون، لاوى، دان قهاب «1»، يشجر، نفتالى، جاد اشرفهم اين‌ها فرزندان يعقوب ميباشند و در اين موضوع ميان مفسرين اختلافى نيست.
بسيارى از مفسرين می‌گويند همه آنها پيغمبر بودند ولى طبق اصول مذهب ما نمی‌توان اين معنا را قبول كرد؛ زيرا ناگفته پيدا است كه آن چه آن‌ها نسبت بيوسف انجام دادند معصيت بود و حال آنكه يكى از اصول مذهب ما اين است كه پيغمبر بايد از معاصى و كارهاى قبيح كوچك و بزرگ معصوم و منزّه باشد در قرآن هم دليلى بر پيغمبر بودن همه آنان وجود ندارد.
و جمله ما «أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ» دلالت ندارد كه همه آن‌ها پيغمبر بودند زيرا ممكن است كه نزول آيات فقط بر بعضى از آن‌ها كه مرتكب معصيت نشده‏‌اند و پيغمبر بوده‏‌اند صورت گرفته باشد نه بر همه آنها يعنى احتمال ميرود كه استعمال جمله «ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ» مثل «ما أُنْزِلَ إِلَيْنا» باشد.
يعنى همان طورى كه نزول قرآن تنها به پيغمبر اسلام (صلى اللَّه عليه و آله) بوده؛ ولى چون مسلمانان مأمور بودند كه بآن عمل كنند به همه آن‌ها نسبت داده شده است درباره «اسباط» نيز نزول آيات الهى واقعاً بر بعضى از آن‌ها بوده؛ ولى چون مأمور بوده ‌اند كه بآن عمل نمايند به همه آن‌ها نسبت داده شده است.
عياشى: در تفسير خود از حنان بن سدير نقل می‌كند كه به حضرت باقر (عليه السلام) گفتم: آيا فرزند يعقوب (عليه السلام) پيغمبر بودند؟ حضرتش فرمود: نه. پيغمبرزاده بودند و پس از اين كه از معصيت خود توبه كردند در حال سعادت از دنيا درگذشتند. (2)

منبع:
1. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج ‏1، ص 471.
2. طبرسی، فضل، ترجمه مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏2، ص 76
.

موضوع قفل شده است