آیا عقاید بیش از 95درصد مردم ایران باطل است؟؟؟

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا عقاید بیش از 95درصد مردم ایران باطل است؟؟؟

سلام!
میگویند صرف اینکه شیعه متولد شدی و مذهبت شیعه شد کافی نیست!
هرشیعه باید برود تحقیق کند و بفهمد که شیعه بر حق است در غیر این صورت عقایدش تقلیدی است و باطل است!

سوال:
الان بیش از 95درصد مردم ایران همینجوری هستند یعنی نمیروند تحقیق کنند و به حقانیت شیعه اشراف پیدا کنند آیا در قیامت خدا این مردم را به علت عقاید تقلیدیشان محاکمه میکند و بازخواست میکند؟؟؟

سوال2:
عقوبت عقاید تقلیدی در قیامت چیست؟ جهنم است؟؟

سوال3:
آیا کسی که تحقیق کرده و سنی شده در قیامت نزد خدا ارزشش بالاتر از کسی است که تقلید کرده و شیعه شده؟
یعنی راه غلطی که با تحقیق بدست آمده باشد ارزشش بیشتر است یا راه درستی که با تقلید به دست آمده باشد!

کارشناس بحث : محراب

asad;253758 نوشت:

سلام!

میگویند صرف اینکه شیعه متولد شدی و مذهبت شیعه شد کافی نیست!
هرشیعه باید برود تحقیق کند و بفهمد که شیعه بر حق است در غیر این صورت عقایدش تقلیدی است و باطل است!

سوال:
الان بیش از 95درصد مردم ایران همینجوری هستند یعنی نمیروند تحقیق کنند و به حقانیت شیعه اشراف پیدا کنند آیا در قیامت خدا این مردم را به علت عقاید تقلیدیشان محاکمه میکند و بازخواست میکند؟؟؟


بله
البته در صورتی که می خواهد کسی که تقلیدا مسیحی است را بازخواست کند
چون بین این دو هیچ فرقی نیست
asad;253758 نوشت:

سوال2:
عقوبت عقاید تقلیدی در قیامت چیست؟ جهنم است؟؟

به اندازه توانایی و قابلیت او
لیس للانسان الا ما سعی
اگر می توانسته(که اکثرا می توانند)و نرفته طبق عدل الهی باید عذابی درخور ببیند
asad;253758 نوشت:

سوال3:
آیا کسی که تحقیق کرده و سنی شده در قیامت نزد خدا ارزشش بالاتر از کسی است که تقلید کرده و شیعه شده؟
یعنی راه غلطی که با تحقیق بدست آمده باشد ارزشش بیشتر است یا راه درستی که با تقلید به دست آمده باشد!

معلوم است مورد اول
کسی که صبح تا ششب جون کنده تا به حق برسد و حالا رسیده سنی حق است
با کسی که صبح تا شب خوابیده وفقط اتفاقی در شیعه به دنیا مده
معلوم است ارج و قربش بیشتر است
و باید بهشتی شود
البته اگر خدا بخواهد به عدالتش رفتار کند
در اینجا توجه شما را به پاسخ یک سوال که از حضرت استاد ملکیان شده است جلب می کنم:
اگر فرض كنیم برتراند راسل تمام جدیت و صداقت خود را به‌كار برد و سپس ملحد شد آیا عدالت الهی اقتضاء می‌كند كه در آخرت با افرادی چون سلمان فارسی همنشین شود؟ تقابل علم و محبت چیست؟
من بارها گفته‌ام عدالت الهی اقتضایش این است كه وقتی بنا بر پاداش و كیفر دادن است نسبت سود و سرمایه‌یِ ما را به هم بسنجند. من همیشه از این مثال استفاده می‌كنم و به نظرم خیلی گویاست. مثلاً ‌پدری را فرض كنید كه به یك پسرش هزار تومان و به دیگری یك میلیون تومان سرمایه بدهد و به آن‌ها بگوید بروید و در بازار تهران كار كنید و بعد از یكسال سود خود را بیاورد. آن‌ها به دنبال خرید و فروش می‌روند و تجارت می‌كنند و بالأخره بعد از یكسال می‌آیند و پدر می‌خواهد حق‌العمل یكسال كار آن‌ها را بپردازد. اگر پدر عادل باشد آیا می‌تواند حق العمل آن‌ها را بر اساس سرمایه‌یِ روز اول آن‌ها در نظر بگیرد! بگوید به تو هزار تومان دادم و به شما یك میلیون یعنی هزار برابر اولی، پس حق‌العمل هم بر اساس سرمایه؛ ‌یعنی به دومی هزار برابر اولی بدهد. خیر اگر عادل باشد این كار را نمی‌كند.
آیا می‌تواند بگوید به سود شما نگاه می‌كنم و بر اساس سودی كه آورده‌اید حق‌العمل به شما می‌دهم؟ این هم ظاهراً عادلانه نیست زیرا معقول است كه با هزار تومان هر قدر هم تلاش كنی و جدیت بورزی نمی‌توان سود زیادی داشته باشی حال آن‌كه یا یك میلیون تومان سود زیادی می‌توان به دست آورد. چه وقت می‌تواند عادلانه رفتار كند؟ زمانی می‌تواند عادلانه رفتار كند كه نسبت سود و سرمایه‌یِ آن‌ها را با هم بسنجد. نسبت سود به سرمایه را كار می‌گویند. قرآن می‌گوید: «لیس الانسان الا ما سعی» «اما سعیه سوف یری» فقط به اندازه‌یِ سعی خود مزد می‌گیرید. بر این اساس می‌بینید كه آن بی‌عدالتی كه اول تصور می‌شد در این‌جا جایی پیدا نمی‌كند. اما برگردیم به سؤال دوم. آیا واقعاً راسل می‌تواند در روز قیامت با سلمان همنیشن شود؟ اگر به اندازه‌یِ هم سعی كرده باشند. اقتضای عدالت این است كه در كنار هم باشند. یعنی اگر صداقت و جدیت گفته شده به یك اندازه باشد، بله می‌توانند همنشین هم باشند.(پایان)
توجه به یک نکته:
شاید کارشناسان در جواب شما بگویند تحقیق مفصلی لازم نیست
بلکه یک علم بسایر اجمالی هم کافی است
اما این سخن خیلی مسخره است
انسان باید در تحقیق حرف دو طرف را گوش کند بعد انتخاب کند
یعنی مثلا هم طرفداران وجود خدا هم مخالفان وجود خدا
یعنی اگر می روی برهان علیت را از الهیات اقای سبحانی می خوانی برو نقدهای ان را م از کتابهای هیوم و کانت بخوان
یا برو براهین بر عدم وجود خدا که توسط هیوم و... تقریر شده است را بخوان
برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به مقاله:لوازم و پیش فرضهای تحقیقی بودن اصول دین اثر استاد حجت الله نکوئی(در سایت زندیق موجود است)

velayat;253774 نوشت:
به اندازه توانایی و قابلیت او لیس للانسان الا ما سعی اگر می توانسته(که اکثرا می توانند)و نرفته طبق عدل الهی باید عذابی درخور ببیند

سلام ممنون از نظرت!

راجب جمله ی بالا دو بحث مطرح است!
1-اگر کسی توانایی تحقیق را داشته باشد اما نداند که عقاید تقلیدی باطل است تکلیفش چیست؟ یعنی نمیداند که باید برود تحقیق کند! درنتیجه نمیرود تحقیق کند! تکلیفش چیست؟
2-یعنی این همه مردم اسکولن؟ خب چرا یکی به این مردم نمیگه که برید تحقیق کنید؟ همه فقط میگن برید نماز بخونید غیبت نکنید تهمت نزنید یا ... اما هیچ کس نمیگه اگر عقایدتون تقلیدی باشه همش باطله و همه ی این اعمالتون به درد نخوره !

asad;253758 نوشت:
سلام!
میگویند صرف اینکه شیعه متولد شدی و مذهبت شیعه شد کافی نیست!

asad;253758 نوشت:

هرشیعه باید برود تحقیق کند و بفهمد که شیعه بر حق است در غیر این صورت عقایدش تقلیدی است و باطل است!

سوال:


الان بیش از 95درصد مردم ایران همینجوری هستند یعنی نمیروند تحقیق کنند و به حقانیت شیعه اشراف پیدا کنند آیا در قیامت خدا این مردم را به علت عقاید تقلیدیشان محاکمه میکند و بازخواست میکند؟؟؟

سوال2:


عقوبت عقاید تقلیدی در قیامت چیست؟ جهنم است؟؟

سوال3:


آیا کسی که تحقیق کرده و سنی شده در قیامت نزد خدا ارزشش بالاتر از کسی است که تقلید کرده و شیعه شده؟

یعنی راه غلطی که با تحقیق بدست آمده باشد ارزشش بیشتر است یا راه درستی که با تقلید به دست آمده باشد!

کارشناس بحث : محراب


با سلام

به عنوان مقدمه باید گفت مراد از «تقليدى نبودن اصول‏دين» اين است كه هر كس، بايد عقايد دينى را با يقين و حجّت بپذيرد. رسيدن به اين مرحله در افراد، بسيار متفاوت است. بيشتر انسان‏ها براساس‏ همان فطرت اوليه، ايمان يقينى به وجود خداوند دارند و يا براساس عقل ‏فطرى خويش، براهينى بسيار ساده و در عين حال محكم، بر وجود خدا اقامه مى‏كنند (مانند پيرزنى كه از طريق چرخ نخ‏ريسى بر وجود خداوند دليل آورد و پيامبر اكرم (ص) آن را مورد تأييد قرار داد). بنابراين تحقيقى بودن معارف دينى، لزوماً به معناى جست‏وجوى وسيع و بررسى همه ادله و شبهات درباره آنها و پاسخ‏هايشان نيست. البته براى برخى از افراد، چنين تحقيقاتى لازم است زيرا دفاع عقلانى از دين و معارف دينى، متخصصان برجسته‏ اى ‏را مى‏طلبد. اين مسأله همگانى نيست و هر كس در حد توانايى خود و مسائلى كه با آن روبه‏رو مى‏شود، نيازمند تحقيق است. و این که گفته می شود تحقیق باید صد در صد باشد و همه کتب الحادی و همه کتب الهی باید مطالعه شود تا حق معلوم گردد گفتاری بی دلیل است ومیزان تحقیق بستگی به رسیدن شخص به یقین دارد چه با یک کتاب این یقین بدست آمده باشد و چه با یک کتابخانه کتاب بدست آمده باشد.






در مورد سوال اولتان باید عرض کنم که اگر از راه تقلید شخصی یقین کند که مذهب و دین او درست است می تواند مکفی باشد( یعنی در آخرت از او قبول می شود در صورتی که دین تقلیدی او حق باشد) البته محذوری که در این مورد وجود دارد این است که اگر مثلا در آخرت معلوم شد که عقاید این شخص و شخصی که او از آن تقلید می کرده باطل بوده مستحق عقوبت خواهد بود.

در مورد سوال دومتان هم باید گفت هر تقلیدی عقوبت ندارد همانطور که گفته شد اگر مذهبی در واقع و نفس الامر حق باشد و شخص با تقلید نه با تحقیق به آن ایمان آورده باشد در قیامت مأجور خواهد بود.

ودرباره سوال سومتان
این که کدام پیش خدا با ارزش تر است فقط خود خدا می داند ولی این که اگر از راه درست تحقیق به نتیجه اشتباه برسد و ملزم به آن نتیجه بشود عذاب نخواهد شد.

محراب;253818 نوشت:

با سلام

به عنوان مقدمه باید گفت مراد از «تقليدى نبودن اصول‏دين» اين است كه هر كس، بايد عقايد دينى را با يقين و حجّت بپذيرد. رسيدن به اين مرحله در افراد، بسيار متفاوت است. بيشتر انسان‏ها براساس‏ همان فطرت اوليه، ايمان يقينى به وجود خداوند دارند و يا براساس عقل ‏فطرى خويش، براهينى بسيار ساده و در عين حال محكم، بر وجود خدا اقامه مى‏كنند (مانند پيرزنى كه از طريق چرخ نخ‏ريسى بر وجود خداوند دليل آورد و پيامبر اكرم (ص) آن را مورد تأييد قرار داد). بنابراين تحقيقى بودن معارف دينى، لزوماً به معناى جست‏وجوى وسيع و بررسى همه ادله و شبهات درباره آنها و پاسخ‏هايشان نيست. البته براى برخى از افراد، چنين تحقيقاتى لازم است زيرا دفاع عقلانى از دين و معارف دينى، متخصصان برجسته‏ اى ‏را مى‏طلبد. اين مسأله همگانى نيست و هر كس در حد توانايى خود و مسائلى كه با آن روبه‏رو مى‏شود، نيازمند تحقيق است. و این که گفته می شود تحقیق باید صد در صد باشد و همه کتب الحادی و همه کتب الهی باید مطالعه شود تا حق معلوم گردد گفتاری بی دلیل است ومیزان تحقیق بستگی به رسیدن شخص به یقین دارد چه با یک کتاب این یقین بدست آمده باشد و چه با یک کتابخانه کتاب بدست آمده باشد.

در مورد سوال اولتان باید عرض کنم که اگر از راه تقلید شخصی یقین کند که مذهب و دین او درست است می تواند مکفی باشد( یعنی در آخرت از او قبول می شود در صورتی که دین تقلیدی او حق باشد) البته محذوری که در این مورد وجود دارد این است که اگر مثلا در آخرت معلوم شد که عقاید این شخص و شخصی که او از آن تقلید می کرده باطل بوده مستحق عقوبت خواهد بود.

در مورد سوال دومتان هم باید گفت هر تقلیدی عقوبت ندارد همانطور که گفته شد اگر مذهبی در واقع و نفس الامر حق باشد و شخص با تقلید نه با تحقیق به آن ایمان آورده باشد در قیامت مأجور خواهد بود.

ودرباره سوال سومتان
این که کدام پیش خدا با ارزش تر است فقط خود خدا می داند ولی این که اگر از راه درست تحقیق به نتیجه اشتباه برسد و ملزم به آن نتیجه بشود عذاب نخواهد شد.

سلام و با تشکر!
اولا ماجرای آن پیرزن چیست؟
دوما: آیا اگر کسی به خاطر معجزات ائمه به حق بودن شیعه ایمان بیاورد آیا کافی است؟ یعنی نیازی نیست که برود تحقیق کند و شبهات وهابیون و اهل سنت و دشمن را بررسی کند؟
سوما: نوشتید " میزان تحقیق بستگی به رسیدن شخص به یقین دارد" خب سوال: شخصی که اهل سنت است و به هر دلیلی به یقین رسیده است که اهل سنت حق است و دیگر راجبش تحقیق نکرده است آیا به بهشت میرود؟
یعنی ممکن است شخصی مثلا سنی طی یک اتفاق ساده (مثلا نام عمر را روی یک سنگ ببیند) به یقین برسد که اهل سنت بر حق است! طبق گفته شما دیگر نیازی نیست برود تحقیق کند چون به یقین رسیده است! پس آیا در قیامت به بهشت میرود؟؟
چهارما: راجب جواب اولتان: یک جورایی جوابتان با عدل خدا متناقض بود! یعنی نوشتید فقط کسانی که راهشان درست است اعتقادات تقلیدیه آنها درست است و پذیرفته میشود و اگر کسی راهش اشتباه باشد به خاطر اعتقادات تقلیدی اش عقوبت میشود آیا این با عدل خدا متناقض نیست؟

راجب جواب دومتان: یعنی شما میگید عقاید درستی که از راه تقلید بدست آمده باشد ان دنیا خدا آن افراد را به خاطر تقلیدی بودنشان عقوبت نمیکند؟؟؟؟ رو چه حساب این حرف را میزنید ؟ آیا روایتی چیزی دارید؟ و اگر این طور است چرا همانطور که در پست اولم گفتم شیعه دستور داده است بروید تحقیق کنید؟؟؟؟ اگر بدون تحقیق هم به بهشت میرویم دیگر نیازی به گفتن این مساله نیست!!!

راجب جواب سومتان: نوشتید اگر کسی از راه درست تحقیق به نتیجه اشتباه برسد عقوبت نخواهد شد! راه درست تحقیق چیست؟؟؟
یعنی اگر از روش درست تحقیق ! تحقیق کند صد در صد به حق میرسد؟؟؟؟ و این یعنی این همه جمعیت (همه غیر از شیعه) راه درست تحقیق را نمیدانند؟؟؟؟

سلام

asad;253849 نوشت:
آیا اگر کسی به خاطر معجزات ائمه به حق بودن شیعه ایمان بیاورد آیا کافی است؟ یعنی نیازی نیست که برود تحقیق کند و شبهات وهابیون و اهل سنت و دشمن را بررسی کند؟

به نظر من که نباید به معجزات اکتفا کرد.اگر قرار باشد با دیدن معجزه به یک شخص ایمان بیاوریم پس زمانی که پیامبر دروغین(فردی که در آخرالزمان ادعای پیامبری کرده و با کمک قدرت شیطان،معجزاتی را نشان خواهد داد که مردم زیادی فریب می خورند و نهایتا توسط سپاه امام زمان(عج) کشته خواهد شد.)آمد،مردم باید صرف معجزات دروغینش او را قبول کنند.
asad;253849 نوشت:
شخصی که اهل سنت است و به هر دلیلی به یقین رسیده است که اهل سنت حق است و دیگر راجبش تحقیق نکرده است آیا به بهشت میرود؟

تحقیق اگر درست و حسابی و بی طرف باشد مسلما به نتیجه خواهد رسید که میان ادیان و مذاهب و فرق مختلف جهان،تنها شیعه است که حرفی برای گفتن دارد.چرا که حدود ده تن از علمای بزرگ اهل تسنن در مناظره ی شبهای پیشاور نتوانستند همگی باهم،عالم شیعه را شکست دهند(می توانید کتاب شبهای پیشاور که شرح این مناظره است را بخوانید)وهمین طور اگر اجازه ی چاب کتب استاد مطهری در کشورهای غیر اسلامی داده شود،دیگر غیر مسلمانی وجود نخواهد داشت(البته به جز افرادی که از روی منافع و تعصب تشیع را قبول نمی کنند.برای مثال چند تن از علمای اهل سنت که در مناظره ی شبهای پیشاور شرکت کرده بودند پس از شکست به عهد خود وفا نکرده و سنی باقی ماندند.)
asad;253849 نوشت:
راه درست تحقیق چیست؟؟؟

راه درست تحقیق اینه که شما بدون در نظر گرفتن اعتقادات فعلیتان و همین طور منافعی که در ادیان دیگر وجود دارد(برای مثال دین یهود برای زنا هیچ منعی قاعل نیست.)تحقیق بی طرف کنید(البته باید یادآور شد که اعمال معتقدان یک دین نمی تواند نشان دهنده ی آن دین باشد،برای مثال مذهب کاتولیک در دین مسحیت که بیش از 90 درصد مسحیان پیرو آن هستند،زنا را منع کرده است.ولی بسیاری از افراد هستند که به آن توجه نمی کنند.)
asad;253849 نوشت:
این یعنی این همه جمعیت (همه غیر از شیعه) راه درست تحقیق را نمیدانند؟؟؟؟

اولا از کجا معلوم که می دانند.
ثانیا از کجا معلوم که از روی منافع(مثالی که درباره ی یهودیت زده شد)و از روی تعصب(مثالی که درباره ی برخی عالمان اهل سنت شرکت کننده در مناظره ی شبها ی پیشاور زده شد) در دین خود باقی نمانده اند؟

asad;253849 نوشت:
سلام و با تشکر! اولا ماجرای آن پیرزن چیست؟

با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
داستان اين است كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با اصحاب خويش بر پير زنى گذشت كه با چرخ دستى نخريسى مى‏كرد، از او پرسيد خدا را به چه دليل شناختى؟ پير زن دستش را كه به دسته چرخ بود و چرخ را به سرعت مى‏گرداند از دسته چرخ برداشت و طبعا چرخ پس از چند لحظه متوقف شد، پير زن گفت: به اين دليل؛ همچنانكه اين چرخ را دستى مى‏بايد كه آن را به گردش آورد چرخ عظيم جهان را نيز كه همواره در گردش است دستى مقتدر مى‏گرداند. در اين وقت بود كه رسول اكرم فرمود: «عليكم بدين العجائز».
بنابراين نقل، آن پير زن برهان محرك اول ارسطويى را با فطرت صاف و زبان ساده خود بيان كرده است‏.

asad;253849 نوشت:
دوما: آیا اگر کسی به خاطر معجزات ائمه به حق بودن شیعه ایمان بیاورد آیا کافی است؟ یعنی نیازی نیست که برود تحقیق کند و شبهات وهابیون و اهل سنت و دشمن را بررسی کند؟

در مورد شبهات باید گفت که بررسی آنها برای همه افراد لازم نیست بلکه علمای از هر مذهبی و دینی به بررسی شبهات می پردازند و در مقابل آن جواب می دهند پس این بررسی ها برای علماست نه همه مردم.
ولی دانستن مستدل مذهب و آیین الزامیست. یعنی هرکسی به قدر توان خود باید بر مذهب و آیینش استدلال داشته باشد.
و در مجموع می توان گفت که تفکر حداکثری از ما خواسته نشده و تفکر حداقلی برای رسیدن به حقیقت از همه ما پذیرفته شده است که اگر اینچنین نباشد همه مردم باید کار و کاسبی و فن و مهارت خود را کنار بگذارند و به تحصیل در حوزه های علمیه مشغول شوند که این مطلب باعث به خطر افتادن نظامات اجتماعی خواهد شد در نتیجه تفکر حداکثری لازم نیست گرچه این وظیفه به عنوان واجب کفایی بر دوش علما نهاده شده است.
وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون‏
و همه مؤمنان را نشايد كه [براى جهاد] بيرون روند، پس چرا از هر گروهى از ايشان جمعى بيرون نروند [و دسته‏اى بمانند] تا دانش دين بياموزند- و آيات و احكام جديد را فرا گيرند- و مردم خويش را چون به سوى ايشان باز گردند هشدار و بيم دهند شايد كه بترسند و بپرهيزند
asad;253849 نوشت:
سوما: نوشتید " میزان تحقیق بستگی به رسیدن شخص به یقین دارد" خب سوال: شخصی که اهل سنت است و به هر دلیلی به یقین رسیده است که اهل سنت حق است و دیگر راجبش تحقیق نکرده است آیا به بهشت میرود؟ یعنی ممکن است شخصی مثلا سنی طی یک اتفاق ساده (مثلا نام عمر را روی یک سنگ ببیند) به یقین برسد که اهل سنت بر حق است! طبق گفته شما دیگر نیازی نیست برود تحقیق کند چون به یقین رسیده است! پس آیا در قیامت به بهشت میرود؟؟

بله به احتمال قریب به یقین به بهشت می رود چون یقین حجیت ذاتی دارد و اگر برای کسی یقین حاصل شد همین یقین او بین او و خدا حجیت دارد. ولی باید توجه داشت که این مسئله اختلافیست و نظر همه علما این نیست که این مطلب را تحت عنوان قطع قطاع مورد بررسی قرار داده اند.
البته باید توجه داشت که یقین یعنی جزم صد در صدی که یک در صد هم احتمال خلاف آن را شخص یقین کننده نمی دهد.

asad;253849 نوشت:
چهارما: راجب جواب اولتان: یک جورایی جوابتان با عدل خدا متناقض بود! یعنی نوشتید فقط کسانی که راهشان درست است اعتقادات تقلیدیه آنها درست است و پذیرفته میشود و اگر کسی راهش اشتباه باشد به خاطر اعتقادات تقلیدی اش عقوبت میشود آیا این با عدل خدا متناقض نیست؟

چرا با عدل خدا متناقض باشد.
اگر مثلا شخصی در یک بیابان دنبال یک نفر برود تا مثلا به یک شهر یا آبادی برسد در صورتی که شخص دنبال شونده راه را درست طی کند شخص دنبال کننده هم به آبادی می رسد و اگر این طور نبود هر دو به خطا رفته اند و به مقصد نمی رسند.
مطلب ما هم دقیقا به همین صورت است و منافاتی با عدل الهی ندارد.
بنده هم عرض نکردم که به خاطر اعتقادات تقلیدی کسی به بهشت یا جهنم می رود عرض بنده این بود که اگر با تقلید به دین حق برسد مجزی است و اگر نرسد عقوبت می شود یعنی محور بحث رسیدن یا نرسیدن به حقیقت و دین حق است نه تقلید و اعتقادات تقلیدی درست مانند مثالی که عرض کردم.

asad;253849 نوشت:
راجب جواب دومتان: یعنی شما میگید عقاید درستی که از راه تقلید بدست آمده باشد ان دنیا خدا آن افراد را به خاطر تقلیدی بودنشان عقوبت نمیکند؟؟؟؟ رو چه حساب این حرف را میزنید ؟ آیا روایتی چیزی دارید؟ و اگر این طور است چرا همانطور که در پست اولم گفتم شیعه دستور داده است بروید تحقیق کنید؟؟؟؟ اگر بدون تحقیق هم به بهشت میرویم دیگر نیازی به گفتن این مساله نیست!!!

جواب دوم بنده راجع به سوال دوم شما بود شما جواب بنده را آوردید ولی به سوال خودتان توجه نداشتید سوال حضرتعالی این بود :
عقوبت عقاید تقلیدی در قیامت چیست؟ جهنم است؟؟
که بنده جواب آنرا اینطور دادم که تقلیدی بودن یا نبودن ملاک نیست و اهمیتی ندارد پس اگر با تقلید به حقیقت یقین حاصل کردید مجزی خواهد بود
این مطلب را هم که در مورد تحقیقی بودن اصول دین بیان فرمودید کاملا درست است ولی در این مطلب هم باید توجه داشت که بدست آوردن یقین از راه تحقیق بسیار بالاتر و بهتر از بدست آوردن یقین از راه تقلید است به علاوه محذوری را که قبلا گفتم نیز اینجا وجود ندارد به همین دلیل بسیار به تحقیق و تفحص سقارش شده ایم.

asad;253849 نوشت:
راجب جواب سومتان: نوشتید اگر کسی از راه درست تحقیق به نتیجه اشتباه برسد عقوبت نخواهد شد! راه درست تحقیق چیست؟؟؟ یعنی اگر از روش درست تحقیق ! تحقیق کند صد در صد به حق میرسد؟؟؟؟ و این یعنی این همه جمعیت (همه غیر از شیعه) راه درست تحقیق را نمیدانند؟؟؟؟

ممکن است شخصی از راه درست تحقیق برود ولی تعصباتش مانع رسیدن او به حقیقت بشود یا مثلا دنیا دوستی و منافع شخصی نگذارد تا حقیقت را ببیند .
بحث بنده این است که اگر شخصی بی طرفانه و با صداقت به جستجو و کندوکاو نسبت به دین یا مذهب خود بپردازد اگر هم به خلاف واقع و نفس الامر رسید عقوبت نخواهد شد چه سنی باشد و چه مسیحی یا یهودی و یا هر مذهب و آیین دیگر.
و من بحثی از حق بودن یا نبودن مذهب یا دین و آیینی نکردم .

به نام خدا
سلام

ضمن تشکر از جناب استاد ارجمند محراب گرامی و تشکر از ایشان بابت پاسخگویی و اداره تایپیک

velayat;253774 نوشت:

شاید [="red"]کارشناسان [/]در جواب شما بگویند تحقیق مفصلی لازم نیست
بلکه یک علم بسایر اجمالی هم کافی است
[="red"]اما این سخن خیلی مسخره است[/]
انسان باید در تحقیق حرف دو طرف را گوش کند بعد انتخاب کند
یعنی مثلا هم طرفداران وجود خدا هم مخالفان وجود خدا

برادر فارسی زبانم میدانم که باور کردن حرفهایم برایت سخت است اما باور کن خداباور بودن در گام اول شایستگی میخواهد . تمام ذهنت پر شده از افکار خداناباوری که به همین خاطر حتی در این تایپیک که بحث بر سر مذهب است نه وجودیت خدا سخنی می گویی که همانند سخن من بی ارتباط است با موضوع تایپیک . از این یقین دست بردارید که یقین و تکبر مقدمه اشتباه است . سخنانم چه سود زمانی که راهت را انتخاب کردی !

من لال نیستم كه نگویم جوابشان
لالم ولی كه شاعر این كوی و برزنم

من شرم می‌كنم كه تلافی كنم
جان منند آخر و با من به یك تنند

امید وارم لطف بنده بودنش به هردوی ما برسد انشاالله

محراب;253919 نوشت:
تقلیدی بودن یا نبودن ملاک نیست و اهمیتی ندارد [/quote]
اگر تقلیدی بودن و یا نبودن ملاک نیست پس چرا دستور داده اند که صرف اینکه شیعه متولد شدید کافی نیست و باید به حق بودن شیعه پی ببرید؟؟ خب وقتی در آن دنیا همچین ملاکی وجود ندارد چرا همچین دستوری به ما دادند؟
[quote=محراب;253919] محور بحث رسیدن یا نرسیدن به حقیقت و دین حق است نه تقلید و اعتقادات تقلیدی

اتفاقا محور بحث من در همان سوال 2 تقلید در اعتقادات است!
محراب;253919 نوشت:
بله به احتمال قریب به یقین به بهشت می رود چون یقین حجیت ذاتی دارد و اگر برای کسی یقین حاصل شد همین یقین او بین او و خدا حجیت دارد. ولی باید توجه داشت که این مسئله اختلافیست و نظر همه علما این نیست که این مطلب را تحت عنوان قطع قطاع مورد بررسی قرار داده اند. البته باید توجه داشت که یقین یعنی جزم صد در صدی که یک در صد هم احتمال خلاف آن را شخص یقین کننده نمی دهد

اما روایات زیادی هست که فقط پیروان علی ابن ابی طالب به بهشت میروند! مثلا پیامبر به حضرت علی فرمود مسلمانان بعد از من هفتاد و دو فرقه میشوند و فقط کسانی که به تو تمسک جویند بهشت میروند!
محراب;253919 نوشت:
ولی دانستن مستدل مذهب و آیین الزامیست. یعنی هرکسی به قدر توان خود باید بر مذهب و آیینش استدلال داشته باشد

بحث من بر سر همین جمله است! توان هر فرد از کجا مشخص میشود!!! یعنی من از کجا بدانم که تا چه حد وظیفه دارم بروم دنبال حقیقت!!! یک نجار از کجا بفهمد؟ یک معلم چطور؟ یک بنا .و ...
محراب;253919 نوشت:
در مجموع می توان گفت که تفکر حداکثری از ما خواسته نشده و تفکر حداقلی برای رسیدن به حقیقت از همه ما پذیرفته شده است

یعنی آن جمله ای که در پست اولم نوشتم (میگویند صرف اینکه شیعه متولد شدی کافی نیست...) شامل همه ی مردم نمیشود؟؟؟

خادم مهدی(عج);253894 نوشت:
به نظر من که نباید به معجزات اکتفا کرد.اگر قرار باشد با دیدن معجزه به یک شخص ایمان بیاوریم پس زمانی که پیامبر دروغین(فردی که در آخرالزمان ادعای پیامبری کرده و با کمک قدرت شیطان،معجزاتی را نشان خواهد داد که مردم زیادی فریب می خورند و نهایتا توسط سپاه امام زمان(عج) کشته خواهد شد.)آمد،مردم باید صرف معجزات دروغینش او را قبول کنند.

سلام
الان به نظر من بیشتر این مردم به خاطر کرامات ائمه به حق بودن شیعه پی برده اند!! مثلا همین مادر پیر من هیچ وقت نرفته آیه ولایت را زیر و رو کنه یا آیه تطهیر رو این ور اون ور کنه! مادرم در طول عمرش به خاطر نتایجی که بر اثر نذر برای امام حسین دیده و شفاهایی که امام رضا داده و با چشم دیده و از این قبیل مسائل به حقانیت شیعه ایمان آورده!!!! یعنی اگر بهش بگن دین شیعه بر حق نیست چون امامت در قران نیست چون معنای کلمه ی ولی در این آیه به معنای دوستی است اون این حرفها رو رد میکنه و به قواعد و لغات عربی کاری نداره ! اون میاد میگه اگر شیعه حق نبود امام حسینش اینجوری مردم رو شفا نمیداد یا چمیدونم امام رضاش اینجوری مشکلای مردم رو حل نمیکرد یا هزار تا دلیل اینجوری....
من هم برای همین نگران این مساله هستم!
میخوام ببینم که این مادرم از خدایی نکرده بعد از 120سال از دنیا بره اون دنیا آیا به خاطر این روش ایمان آوردنش عقوبت میشه یا نه!!
میخوام خیالم راحت بشه از این موضوع و بد جوری نگرانم!!!!!

asad;254249 نوشت:
اتفاقا محور بحث من در همان سوال 2 تقلید در اعتقادات است!

عرض کردم که اگر با تقلید به حقیقت رسید مکفی است و اگر به حقیقت نرسید عقوبت خواهد شد

asad;254249 نوشت:
اما روایات زیادی هست که فقط پیروان علی ابن ابی طالب به بهشت میروند! مثلا پیامبر به حضرت علی فرمود مسلمانان بعد از من هفتاد و دو فرقه میشوند و فقط کسانی که به تو تمسک جویند بهشت میروند!

آنچه در متون روايى در اين موارد وجود دارد بيشتر تكيه بر آن دارد كه دشمنان اهل بيت (ع) و غير وافى به ولايت اهل بيت (ع) وارد بهشت نمى‏شوند اين مساله اختصاص به تفكر شيعه ندارد و غالب اهل تسنن نيز دشمنى با آنان را حرام مى‏دانند و محبت آنان را واجب البته ولايت مراتبى دارد و مرتبه نهايى آن كه سعادت برين را نيز در پى دارد ولايت جامع و كامل است كه شامل ولايت زعامت و رهبرى نيز مى‏شود.

كيفيت برخورد خداوند با بندگان در قيامت بستگى به جهتهاى ظاهرى (انبيا) و باطنى (عقل و فطرت) دارد كه در دنيا براى بندگان قرار داده است. بنابراين اگر كسى راه حق را شناخت و پيمود بهشتى است. ولى اگر با آن به ستيز برخاست جهنمى است. اما كسانى كه حق را تماما نشناخته‏اند اگر در نشناختن آن مقصر باشند از رحمت الهى دورند ولى اگر تقصيرى در آن رابطه نداشته باشند معذور خواهند بود. اين گروه اگر وارد بهشت هم نشوند. معذب نخواهند بود و در شرايط نسبتا مناسبى خواهند زيست.

asad;254249 نوشت:
بحث من بر سر همین جمله است! توان هر فرد از کجا مشخص میشود!!! یعنی من از کجا بدانم که تا چه حد وظیفه دارم بروم دنبال حقیقت!!! یک نجار از کجا بفهمد؟ یک معلم چطور؟ یک بنا .و ...

جواب این سوالتون در مقدمه پست چهار آورده شده

asad;254249 نوشت:
یعنی آن جمله ای که در پست اولم نوشتم (میگویند صرف اینکه شیعه متولد شدی کافی نیست...) شامل همه ی مردم نمیشود؟؟؟

بزرگوار عرض کردم تفکر حداقلی کفایت می کند و تفکر حداکثری از ما خواسته نشده است

ممنون از راهنمایی هاتون !
تو پست شماره 9 من 5تا سوال مطرح کردم شما به 4تاش جواب دادید!! اولیش رو جا انداختید چون رفته بود تو نقل قول شما!!!
لطفا اون سوال رو هم جواب بدید و به پست شماره 10 که از یک دوست دیگه پرسیدم هم جواب بدید!!
و اما:

محراب;254296 نوشت:
عرض کردم که اگر با تقلید به حقیقت رسید مکفی است و اگر به حقیقت نرسید عقوبت خواهد شد

بیاید همون مثالی که شما زدید رو کمی باز کنیم! مثلا من دارم تو یک بیابون دنبال یک شخص دیگه میرم که به شهر برسم و نجات پیدا کنم!
شما هم تو همون بیابون دارید از یک راه دیگه دنبال یک شخص دیگه میرید به امیدی که نجات پیدا کنید و به شهر برسید! (هردومون داریم تقلید میکنیم)

خب حالا فرض کنید شما به شهر میرسید و ما به ناکجا آباد!

خب حالا آیا این از عدالت خدا به دور نیست که من به مقصد نرسیدم و شما به مقصد رسیدید در حالی که هردو تقلید میکردیم و هیچ تفاوتی بین ما نبود؟؟؟ تنها تفاوتی که بین من و شما بود این بود که من سنی متولد شدم و شما شیعه متولد شدی!
در نتیجه شما دنبال شخص شیعه میرفتی و من دنبال شخص سنی میرفتم!!
گناه من چیست که سنی متولد شدم؟ من هم مثل شما از بدو تولد شروع به تقلید کردم!! ((درست مثل شما))
حالا گناه من چیست که شخصی که دنبالش میرفتم اشتباه رفته؟؟؟

شما میگویی تقلیدی بودن اعمال مهم نیست ! مهم رسیدن به مقصد است!
شما میگویی فقط به مقصد برس حالا از هر راهی که میخوای برسی فرقی نمیکنه!
خب اگر کسی بخواد از راه تقلید به مقصد برسه و اگر اون شخص مرجع راه رو اشتباه بره تکلیفش جیه؟؟؟؟ چرا شخص مقلد باید تقاص پس بده؟؟؟
گیج شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

asad;254322 نوشت:
ممنون از راهنمایی هاتون !
تو پست شماره 9 من 5تا سوال مطرح کردم شما به 4تاش جواب دادید!! اولیش رو جا انداختید چون رفته بود تو نقل قول شما!!!
لطفا اون سوال رو هم جواب بدید و به پست شماره 10 که از یک دوست دیگه پرسیدم هم جواب بدید!!
و اما:

بیاید همون مثالی که شما زدید رو کمی باز کنیم! مثلا من دارم تو یک بیابون دنبال یک شخص دیگه میرم که به شهر برسم و نجات پیدا کنم!
شما هم تو همون بیابون دارید از یک راه دیگه دنبال یک شخص دیگه میرید به امیدی که نجات پیدا کنید و به شهر برسید! (هردومون داریم تقلید میکنیم)

خب حالا فرض کنید شما به شهر میرسید و ما به ناکجا آباد!

خب حالا آیا این از عدالت خدا به دور نیست که من به مقصد نرسیدم و شما به مقصد رسیدید در حالی که هردو تقلید میکردیم و هیچ تفاوتی بین ما نبود؟؟؟ تنها تفاوتی که بین من و شما بود این بود که من سنی متولد شدم و شما شیعه متولد شدی!
در نتیجه شما دنبال شخص شیعه میرفتی و من دنبال شخص سنی میرفتم!!
گناه من چیست که سنی متولد شدم؟ من هم مثل شما از بدو تولد شروع به تقلید کردم!! ((درست مثل شما))
حالا گناه من چیست که شخصی که دنبالش میرفتم اشتباه رفته؟؟؟

شما میگویی تقلیدی بودن اعمال مهم نیست ! مهم رسیدن به مقصد است!
شما میگویی فقط به مقصد برس حالا از هر راهی که میخوای برسی فرقی نمیکنه!
خب اگر کسی بخواد از راه تقلید به مقصد برسه و اگر اون شخص مرجع راه رو اشتباه بره تکلیفش جیه؟؟؟؟ چرا شخص مقلد باید تقاص پس بده؟؟؟
گیج شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


سلام
ما میگیم شما درباره ی اون شخصی که توی بیابون دنبالش میری تحقیق کن و مقصدش رو بپرس.حالا شما می تونی بپرسی،می تونی نپرسی.اگه بپرسی مطمئن میشی که به شهر میرسی.اگر هم نپرسی مونده به شانست.هدف مقصده.اگر شما نپرسیدی و شانسی عمل کردی،اگه به شهر رسیدی که هیچ.اگر نرسیدی پس خودت مقصری چون نپرسیدی.

asad;254249 نوشت:
اگر تقلیدی بودن و یا نبودن ملاک نیست پس چرا دستور داده اند که صرف اینکه شیعه متولد شدید کافی نیست و باید به حق بودن شیعه پی ببرید؟؟ خب وقتی در آن دنیا همچین ملاکی وجود ندارد چرا همچین دستوری به ما دادند؟

درباره اصول دین هم می توان با تحقیق پی به حقانیت آنها برد و هم می توان با تقلید یقین آور ولی اصل و بهتر آن است که با تحقیق باشد نه با تقلید.
و دستوراتی هم که درباره تحقیقی بودن اصول دین رسیده ناظر به همین وجه رجحان می باشد.

در مورد ایمان اشخاص از روی کرامت و معجزه انبیا و ائمه باید گفت که ایمانی کاملا بجا و مکفی و مجزیست و اصلا مگر زمان انبیا مردم چگونه به صدق نبی ایمان می آوردند .


نکته بعدی این که اگر دقت کرده باشید بنده عرض کردم که اگر یک سنی با یک اتفاق ساده به مذهب خود یقین پیدا کند مأجور خواهد بود پس چگونه است که یک شیعه که به هزار و یک دلیل حقانیت دارد با دیدن معجزه به مذهب خود یقین پیدا کند از او قبول نشود؟

asad;254322 نوشت:
خب حالا آیا این از عدالت خدا به دور نیست که من به مقصد نرسیدم و شما به مقصد رسیدید در حالی که هردو تقلید میکردیم و هیچ تفاوتی بین ما نبود؟؟؟ تنها تفاوتی که بین من و شما بود این بود که من سنی متولد شدم و شما شیعه متولد شدی! در نتیجه شما دنبال شخص شیعه میرفتی و من دنبال شخص سنی میرفتم!! گناه من چیست که سنی متولد شدم؟ من هم مثل شما از بدو تولد شروع به تقلید کردم!! ((درست مثل شما)) حالا گناه من چیست که شخصی که دنبالش میرفتم اشتباه رفته؟؟؟

بنده عرض کردم که اصل اولی تحقیق است و خداوند از هرکس به اندازه توان عقلی او انتظار دارد چه سنی باشد و چه شیعه و این که تقلید از حق می تواند مجزی باشد صرفا بخاطر لطفیست که خدا به بندگان خود می کند و الا اگر بخواهیم به اصل اولی رجوع کنیم کسانی که از مذهب حقی تقلید می کنند هم باید بازخواست شوند که چرا از راه عقل و تحقیق مذهب خود را انتخاب نکرده اند. ولی تفاوتی که در این بین است این است که شخصی که از یک حق تقلید کرده بالاخره به هدف رسیده ولی شخص دیگر خیر. البته به این مطلب باید نکته دیگری را هم ضمیمه کرد و آن این که اگر شخص مقلد جاهل قاصر باشد عقاب نخواهد شد ولی اگر جاهل مقصر باشد عقاب خواهد شد که معمولا اشخاصی که مقلد هستند جاهل قاصر هستند نه مقصر.
و این که فرمودید آیا از عدالت خدا به دور نیست که من در محیط سنی به دنیا آمدم و مقلد شخص سنی شدم در اصول دین و شما در محیط شیعه به دنیا آمدید و مقلد شخص شیعه شدید و به بهشت می روید ؟
در جواب باید عرض کنم که این که اشخاص کجا و در چه خانواده ای و در چه مذهبی به دنیا بیایند معلول عوامل مادیست و از نظام علت و معلول تبعیت می کند و ربطی به عدل خدا ندارد آنچیزی که خداوند عطا می کند وجود است و وجود هم سراسر خیر و نیکی است و دیگر عوامل به خدا و عدالت خدا مربوط نمی شود و می توان این شخص را جاهل قاصر به حساب آورد.
در این رابطه توصیه می کنم کتاب عدل الهی شهید مطهری ره را بخوانید.

asad;254322 نوشت:
شما میگویی فقط به مقصد برس حالا از هر راهی که میخوای برسی فرقی نمیکنه!

من عرض کردم به یقین باید رسید لطفا دقت کنید و گفتم که درباره این که هر یقینی مجزی است یا نه اختلاف نظر وجود دارد دفت کنید برادر بزرگوار

asad;254322 نوشت:
خب اگر کسی بخواد از راه تقلید به مقصد برسه و اگر اون شخص مرجع راه رو اشتباه بره تکلیفش جیه؟؟؟؟ چرا شخص مقلد باید تقاص پس بده؟؟؟

اگر جاهل قاصر باشد معذب نخواهد بود ولی اگر جاهل مقصر باشد بازخواست خواهد شد.

[="Tahoma"][="Black"]

نقل قول:
برادر فارسی زبانم میدانم که باور کردن حرفهایم برایت سخت است اما باور کن خداباور بودن در گام اول شایستگی میخواهد . تمام ذهنت پر شده از افکار خداناباوری که به همین خاطر حتی در این تایپیک که بحث بر سر مذهب است نه وجودیت خدا سخنی می گویی که همانند سخن من بی ارتباط است با موضوع تایپیک . از این یقین دست بردارید که یقین و تکبر مقدمه اشتباه است . سخنانم چه سود زمانی که راهت را انتخاب کردی !

من لال نیستم كه نگویم جوابشان
لالم ولی كه شاعر این كوی و برزنم

من شرم می‌كنم كه تلافی كنم
جان منند آخر و با من به یك تنند

امید وارم لطف بنده بودنش به هردوی ما برسد انشاالله


دوست عزیز. این پیام ها به تاپیک مرتبط نیست و در مورد یک شخص خاص است. شایسته است به صورت پیام خصوصی ارسال شود.[/]

ادعا: باورها به هیچ صورتی نمی توانند بدون نقض عدالت خدا عقوبت شوند یا پاداش داده شوند.

مثال: تقلید در اعتقادات جایز نیست یعنی به اعتقاد تقلیدی پاداش داده نمی شود.
مثال: اگر کسی با اعتقادی عملی انجام دهد عملش می تواند مستحق پاداش یا مجازات باشد. امّا اعتقادش نه.

نقل قول:
خب حالا آیا این از عدالت خدا به دور نیست که من به مقصد نرسیدم و شما به مقصد رسیدید در حالی که هردو تقلید میکردیم و هیچ تفاوتی بین ما نبود؟

اعتقادات تقلیدی هرگز هیچ تاثیری در نتیجه عمل اخلاقی نمی توانند داشته باشند. مثلاً کسی که با تقلید به احکام شیعه نماز بخواند و کسی که با تقلید به احکام تسنن نماز بخواند هیچ تفاوتی ندارند. زیرا نماز بدون معرفت فقط رفع تکلیف است و هیچ تاثیر اخلاقی بر انسان ندارد. باوری هم که متکی به تقلید باشد فقط یک اثر دارد: علاقه به کسی که از او تقلید می کنیم.

armandaneshjoo;254568 نوشت:
اعتقادات تقلیدی هرگز هیچ تاثیری در نتیجه عمل اخلاقی نمی توانند داشته باشند. مثلاً کسی که با تقلید به احکام شیعه نماز بخواند و کسی که با تقلید به احکام تسنن نماز بخواند هیچ تفاوتی ندارند. زیرا نماز بدون معرفت فقط رفع تکلیف است و هیچ تاثیر اخلاقی بر انسان ندارد. باوری هم که متکی به تقلید باشد فقط یک اثر دارد: علاقه به کسی که از او تقلید می کنیم.

لطف کنید دلیل حرفاتون رو هم ذکر کنید.
مطلب بعد این که در اعتقادات تقلید شود یک مطلب است و این که در احکام مثلا نماز تقلید شود مطلب دیگریست به نظر بنده جنابعالی این دو مطلب را با هم خلط کرده اید .
چون در اولی تقلید جایز نیست (بنابر اصل اولی) و در دومی باید تقلید کرد.

armandaneshjoo;254568 نوشت:
اگر کسی با اعتقادی عملی انجام دهد عملش می تواند مستحق پاداش یا مجازات باشد. امّا اعتقادش نه.

ولی در لحظه پس از مرگ بنابر روایات اولین سوالی که می شود از اعتقادات است و نه اعمال در نتیجه اعتقادات اثر بسازایی در سعادت و شقاوت دارد. و اینطور نیست که اعتقاد شخص بی اثر باشد.

و این که در آیات اول سوره مبارکه بقره اولین وصف انسان متقی را ایمان به غیب می داند و این مطلب همانطور که می دانید از اعتقادات است .و بعد از این وصف سراغ اعمال و افعال می رود.
و این که با اعتقادات درست است که افعال و اعمال ما قبول می شود همانطور که در قرآن می خوانیم :
اليه يصعد الكلم الطّيّب و العمل الصّالح يرفعه‏
«بسوى او سخن پاك بالا مى‏رود و كردار شايسته بالا مى‏بردش».
اين آيه به دو گونه قابل تفسير است و هر دو گونه در كتب تفسير ذكر شده است:

يكى اينكه سخن پاك و اعتقاد پاك را كردار شايسته بالا مى‏برد؛ ديگر اينكه سخن پاك و اعتقاد پاك، كردار شايسته را بالا مى‏برد و ملكوتى مى‏سازد. دو تفسير- كه هر دو صحيح است و مانعى ندارد كه هر دو مقصود باشد- مجموعا اين اصل را بيان مى‏كنند كه ايمان در مقبوليّت عمل و بالا رفتن عمل بسوى بالا تأثير دارد و عمل، در سيراب شدن ايمان و بالا رفتن درجه ايمان. اين اصل در معارف اسلامى اصل مسلّمى است.

محراب;254555 نوشت:
البته به این مطلب باید نکته دیگری را هم ضمیمه کرد و آن این که اگر شخص مقلد جاهل قاصر باشد عقاب نخواهد شد ولی اگر جاهل مقصر باشد عقاب خواهد شد که معمولا اشخاصی که مقلد هستند جاهل قاصر هستند نه مقصر

خب من هم همینو میگم! میگم اون دونفری که داشتند تو بیایون تقلید میکردند هردو جاهل قاصر هستند!
پس طبق گفته ی شما اگر یک سنی جاهل قاصر باشد در آن دنیا عقاب نخواهد شد؟
اگر اینطوری باشه آره از عدالت خدا به دور نیست!
اما اگر خدا بخواد اون سنی رو به خاطر تقلیدش بندازه جهنم و منه شیعه رو به خاطر همون تقلیدم بندازه بهشت این عدالت نیست!
من چون شنیده بودم هیچ کس جز شیعیان به بهشت نمیروند واسه همین این سوال برام پیش اومده بود

armandaneshjoo;254568 نوشت:
اعتقادات تقلیدی هرگز هیچ تاثیری در نتیجه عمل اخلاقی نمی توانند داشته باشند. مثلاً کسی که با تقلید به احکام شیعه نماز بخواند و کسی که با تقلید به احکام تسنن نماز بخواند هیچ تفاوتی ندارند. زیرا نماز بدون معرفت فقط رفع تکلیف است و هیچ تاثیر اخلاقی بر انسان ندارد. باوری هم که متکی به تقلید باشد فقط یک اثر دارد: علاقه به کسی که از او تقلید می کنیم.

یعنی
کسی که قرص آسپرین را به تقلید از من با آب بخورد
با
کسی که قرص آسپرین را به تقلید از شما با نفت بخورد
هیچ تفاوتی در نتیجه ی درمانی شان حاصل نخواهد شد؟

موضوع قفل شده است