جمع بندی گستاخی در برابر والدین (درخواست راهنمایی)

با سلام و تشکر بابت توضیحات خوب پرسشگر محترم که باعث می شود جواب سنجیده تری داده شود.
در موردی که حضرتعالی مطرح کردید نکاتی خدمتتان عرض می کنم:
1- حتی الامکان نفرین نکنید،البته نفرین دعای به بد برای مشار الیه است و ممکن است مستجاب نشود ولی به جای نفرین دعا کردن برای اصلاح شاید بهتر باشد.
در مورد نفرین بنده از استاد فاطمی نیا شنیدم که ایشان از استادشان مرحوم آیت الله بهاء الدینی رحمة الله علیه نقل می کردند که نفرین نکنید زیرا نفرین شمشیر دو دم است و به خودتان ضرر می رساند(البته نفرین معصومین علیهم السلام فرق می کند چون ایشان همه زوایای وجودی فرد را می بینند و بعد دعا می کنند).
2-قطع رحم در صورتی که آن فرد واجب صله باشد یعنی از افرادی مانند عمو و عمه و دائی و خاله و فرزندان ایشان باشد،جایز نیست ولی صله رحم به رفت و آمد محدود نمی شود و گاهی اگر رفت و آمد نکردن باعث تنبه فرد شود می شود اینکار را کرد ولی به واسطه تلفن یا پیامک یا سلام رساندن و جویای حالش شدن نباید رابطه را مطلقا قطع کرد.
به شما توصیه می کنم آن خانواده را با یک مشاور مرتبط کنید تا مشکلشان دقیق بررسی شود.
مثلا شماره 09640 را گرفته و طلب وقت مشاوره از گروه روانشناسی کنید.

سلام و عرض ادب و احترام.
به نظر من هیچ کسی جز پدر و مادر و خواهران این آقا نمیتونن جلوی زورگویی های این فرد رو بگیرن!!!چون این آقا میبینه زور گفتنش اثر داره و بقیه ازش یه جورایی حساب میبرن بیش از حد اعتماد به نفسش میره بالا و بیشتر به کارای ناشایستش ادامه میده!
والدین و خواهران این اقا اصلا نباید ازش پیروی کنن و نباید واکنشی در برابر رفتار بدش نشون بدن.منظورم اینه که مثلا وقتی یه چیزی رو میشکنه خونسرد باشن و طوری رفتار کنن که انگار نه انگار!اصلا در اون لحظه نرن خرده هاشو جمع کنن!طبیعتا چون آقایون نمیتونن زیاد خونه بمونن پس این آقا هم اگه بره بیرون و برگرده ببینه خرده هاش هنوز مونده شاید یه کم حالت شرمندگی بهش دست بده,اگه هم اینطور نشد یکی از دخترا که خونسردتر از بقیه است یه بار به صورت کاملا عادی و با احترام بگه:پاشو این چیزارو جمع کن.اگه هم باز اثر نکرد کاری به خرده شکسته ها نداشته باشن و به زندگی روزانه خودشون برسن.و با همین آقا خیلی معمولی بگن و بخندن تا شاید پشیمون بشه و عذرخواهی کنه!
اگه این روش جواب نداد میتونین یه کار دیگه بکنین و اون این که:اگه با محبت کردن بیشتر رفتارشو بدتر میکنه اگه یه مدت نسبت بهش بی توجه باشن و کارای زشتشو به صورت غیر مستقیم ناپسندیده بشمرن و مذمت کنن شاید یه کم به خودش بیاد و از ولایت شیطان خودشو کنار بکشه!اگه همه اعضای خانواده یه جبهه مخالف در مقابلش بگیرن یواش یواش میفهمه که یه فرد بدون حمایت قلبی و واقعی خانواده اش هیچه.البته در این میون که همه یه جبهه مخالف باهاش دارن بهتره یکی از خواهرا یه حالت مدافع و حمایت کننده از برادرش داشته باشه که این آقا از خانواده دلزده نشه و یکی رو داشته باشه که باهاش درد دل کنه و از دلایل کاراش باهاش حرف بزنه تا اینکه به مرور رفتار بهتری با همه پیدا کنه.
البته جای گفتن داره که در وهله ی اول بهترین راه محبت واقعی به این آقا و جستجوی علت این رفتار ایشون در بین صحبت هاشون هست...
از قدیم گفتن با زبون خوش میشه مار رو از لونه اش کشید بیرون....!
مثلا در مواقعی که این آقا عصبانی نیست چن تا روایت و حدیث راجب ولایت شیطان بر انسان در هنگام عصبانیت و نا پسند شمرده شدن عصبانیت در اسلام براش بگن وکلماتی که عذاب گناه عدم کنترل خشم رو محسوس و ملموس کنه براشون بگن.ویا حتی مثلا وقتی که خدای ناکرده به عنوان مثال انگشتش یا.. آسیب میبینه و متحمل دردی میشه؛عذابهای اخروی رو در ازای گناهان بشماریم وبه صورت غیر مستقیم بگیم که مثلا:خدایا ما که تحمل چنین دردهای کوچیکی رو نداریم چطور میتونیم عذابهای گناهانمون رو در اون دنیا متحمل بشیم و مدام در فضای خانه و در محاوره های روزانه به حالت غیر مستقیم متذکر بشیم که هر عملی عکس العملی داره مطمئنا اثربخشیش دیده خواهد شد انشالله.....
امیدوارم تونسته باشم یه کوچولو کمکتون کرده باشم....

[="Teal"]

سلام
مرد حسابی کسی که ممکنه پدر مادرشو بکشه رو چه جوری میخوای هدایت کنی؟
پیشنهاد میکنم بی خیال شو و جون خودت رو حفظ کن!
منم برم تا ردمو نزده[/]

سلام

من یه مورد شبیه این دیدم حیلی منفور بود

اما داداش کوچیکش که فوت کرد منقلب شد و تغییرات اخلاق در اون نمایان شد(به نوعی آدم شده بود)

با سلام
اگر راه کارهای جناب استاد و مخصوصاً خانک فاطمه طاهره جواب نداد:
بدون شوخی عرض می کنم چند نفر از خودش قلدر تر تو خیابون یه گوشمالی حسابی بهش بدن و مطمئن باشید که جواب میده .
"پاسخ کبر و غرور , کبر و غرور است"
موفق باشید

یادم میاد هر وقت میگفتن پدر و مادرت اذیت نکن مسخرم میومد و همیشه اونهارو اذیت میکردم حالا که پدرم مریض شدم و خوب نمیشه غصه اون روزهایی رو میخورم که به پدرم میگفتم چرا منو پس انداختی و بدبخت شدم ای کاش پدرم سالم بود و من از این بدبخت تر بودم حالا میفهمم پدر چه نعمتیه

باید دید چرا این طوری شده و ریشه ی مشکل چیه با جناب استاد هم موافقم

خدا همه ی جوان ها رو هدایت کنه ان شالله

درست شدن ایشون مونده به پیر شدن و افتادن زور بازوش ....
ادمی که 34 ساله ادم نشده از این به بعد هم نمیشه
اینجور ادمی نه نفرین میخواهد نه دعا
در ثانی اینجور ادما به دلیل اینکه خونواده کوتاهی در تربیت و معاشرت با دوستان میکنن رخ میده
خدا هدایتش کنه