پرانتزها درقرآن

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پرانتزها درقرآن

بنام او كه هم خالق علم است وهم خالق عشق..
باسلام وصلوات و درود بي پايان برپيام آوران علم و محبت..
وباسلام خدمت اساتيد گرانقدروزحمتكش اين سايت علمي.ديني..

سوال؟؟

پرانتزهايي درميان ترجمه فارسي قرآن مقدس وجود دارند كه ازحدود چند وقت پيش و درپي علتي ديگر..ذهن مرا بخودمشغول نموده اند و مرا بفكر اين سوال انداخت كه اين پرانتزها ازكجا آمده اند و فلسفه وجودي آنها چه ميباشد؟؟ و ..
1 و آيا اين پرانتزها متعلق به خود قرآن و درواقع كلمات داخل آنها متعلق بخود خدايند ؟؟ {{ دراينصورت چرا درداخل پرانتز قرارگرفته اند ؟؟ و فلسفه اين كارچه بوده ؟؟ }}

2 اين كلمات متعلق به خود قرآن و خدا و پيامبر{ص} نبوده و بعدها بوجود آمده اند؟؟{{ دراينصورت 1 توسط چه شخص يا اشخاصي اين كارصورت گرفته؟؟ 2 با چه مجوزي ؟؟ 3 مشاركين يا شركت كنندگان دراين كار بسياربزرگ و بسيار بزرگ چه كساني بوده اند ؟؟ و آيا اين اقدام توسط بزرگان تشيع انجام گرفته ؟؟ دراينصورت 4 آيا ازبرادران اهل علم ودين اهل سنت نيز نظرخواهي شده و آيا همه قرآنهاي سراسر جهان چنين اند؟؟ و اگراين اقدام توسط اهل تشيع انجام نشده و برادران وبزرگان اهل سنت اين عمل را انجام داده اند .. 5 آيا ازبزرگان شيعه نظرخواسته اند؟؟ }}
ودرآخر فلسفه پيدايش اين حروف وكلمات و پرانتزها را شرح يا توضيح دهيد..

باتقديروتشكر..

[=B Nazanin]ترجمه هر زبانی به زبان دیگر نیازمند به اضافه نمودن کلمات و جملاتی از باب توضیح است. منتها یک مترجم با پیدا نمودن واژه ای «نزدیک تر» به معنای زبان مبدأ، خود را کمتر محتاج توضیح می داند و مترجمی دیگر یا به این واژه «نزدیک تر» دست نیافته و یا این واژه را دقیق نمی داند و مترجم آن را متهم به «ترجمه آزاد» می کند.
[=B Nazanin]حتی ترجمه یک زبان به همان زبان هم ممکن است بی نیاز به توضیح نباشد زیرا یا زمان ادبیات آن گذشته است و یا مخاطب ار فهم کمتری برخورد دار است.
[=B Nazanin]البته برای حفظ امانت، توضیحات در پرانتز قرار می گیرد تا اگر مخاطب معنایی بهتر به ذهنش می رسد، براحتی بتواند، با ترجمه «لغت به لغت» زبان دسترسی داشته باشد و بتواند خود توضیحی دیگری برای آن بیابد.
[=B Nazanin]البته بعضی از مطالب داخل پرانتز ترجمه ها، توضیحات حاشیه ای و تفسیری است که شما می توانید این نوع توضیحات را بیشتر در ترجمه فیض الاسلام از قرآن بیابید.
[=B Nazanin]در این تاپیک از شما استفاده خواهیم کرد:
[=B Nazanin]http://www.askdin.com/thread20998.html#post252022

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

البته توضيح جامع و كاملي بيان فرموديد .. اما ميخواهم در باره چند مورد بخصوص نيزجواب بگيرم وممنون خواهم شد پاسخ آنها را نيزبيان فرماييد::
1 بنابراين اين كار تقريبا بدون مشاركت ومشورت مشترك اهل تشيع و اهل سنت صورت گرفته و تقريبا ميشودگفت سرخود و توسط هركس كه خواسته قرآن را ترجمه نمايد بوده؟؟ درسته ؟؟
2 وآيا درجاييكه تفسير به راي وجود دارد كه هيچكس غيراهلش نبايد قرآن را ترجمه يا تفسيرنمايد .. ديگر چه لزومي بوده كه بخواهند براي فهم بهتروبيشتر از كلمات داخل پرانتزاستفاده شود و {{ دربعضي جاها اصلا بعنوان كلمه كمكي استفاده نشده و كل معنا را تغييرداده كه من نمونه هايي اگرنيازبود درپست بعدي خواهم آورد }}
و با اين توضيح شما .. من چنين برداشت مينمايم كه هرقرآني درهركشوري و بسته به زبانشان ممكن است به يك صورت ترجمه شده باشد و همه قرآنها كلماتي داخل پرانتزدارند كه يكي نيستند؟؟ درسته؟؟

باتقديروتشكر[/]

آرينه بابا;252161 نوشت:

1 بنابراين اين كار تقريبا بدون مشاركت ومشورت مشترك اهل تشيع و اهل سنت صورت گرفته و تقريبا ميشودگفت سرخود و توسط هركس كه خواسته قرآن را ترجمه نمايد بوده؟؟ درسته ؟؟
2 وآيا درجاييكه تفسير به راي وجود دارد كه هيچكس غيراهلش نبايد قرآن را ترجمه يا تفسيرنمايد .. ديگر چه لزومي بوده كه بخواهند براي فهم بهتروبيشتر از كلمات داخل پرانتزاستفاده شود و {{ دربعضي جاها اصلا بعنوان كلمه كمكي استفاده نشده و كل معنا را تغييرداده كه من نمونه هايي اگرنيازبود درپست بعدي خواهم آورد }}

سلام علیکم
اینکه فرمودید با مشارکت و مشورت اهل سنت بایست صورت پذیرد. خدمتتان عرض کنم که ترجمه نیازی به مشارکت مذهبی ندارد بلکه نیازمند مشارکت علمای مختلف حوزه زبانی و قرانی دارد. مثلا یک گروه تشکیل شود یک نفر نحوی یک نفر صرفی، یک نفر بلاغی، یک نفر تاریخ دان، یک نفر فقیه و ... این خوب است. ضمن اینکه باید توجه داشت که مطمئن باشید اگر چند مذهب بخواهند یک ترجمه از قرآن ارائه دهند به هیچ عنوان به اجماع نمیرسند مگر اینکه بخواهند تحت اللفظی محض ترجمه کنند که حتی بنابر تجربه خویش و حوزه کاریم این را هم بعید می دانم.
ضمنا در همین کشور خودمان مترجمینی از اهل تسنن قران را ترجمه کرده اند و چاپ همشده است.

آرينه بابا;252161 نوشت:

آيا درجاييكه تفسير به راي وجود دارد كه هيچكس غيراهلش نبايد قرآن را ترجمه يا تفسيرنمايد .. ديگر چه لزومي بوده كه بخواهند براي فهم بهتروبيشتر از كلمات داخل پرانتزاستفاده شود و {{ دربعضي جاها اصلا بعنوان كلمه كمكي استفاده نشده و كل معنا را تغييرداده كه من نمونه هايي اگرنيازبود درپست بعدي خواهم آورد }}

در خصوص پرانترها، باز هم به عنوان کسی که در این حوزه کار کرده است عرض کنم که ترجمه قرآن به هیچ عنوان خود قرآن نیست خواه با پرانتز و یا بدون پرانتز. یعنی حتی اگر همه جمع شوند ویک ترجمه واحدی ارائه دهند باز قرآن چیز دیگری است. و میان متن اصلی و متن ترجمه تفاوت از زمین تا اسمانست.
تا کنون هزاران ترجمه از قران شده است و اگر هزاران ترجمه دیگر هم بشود باز مشکل بر جای خودباقی می ماند چون مشکل در مترجم نیست مشکل در این است که زبان قران و زبانی که به ان ترجمه می شود -هر زبانی که باشد - دو ساختار کاملا متفاوت دارند که قابل انتقال به یکدیگر نیستند.
بی جهت نیست که ما در احادیث می بنیم که از سوی معصومین امر شده ایم زبان عربی را بیاموزیم.

آرينه بابا;251882 نوشت:
پرانتزهايي درميان ترجمه فارسي قرآن مقدس وجود دارند كه ازحدود چند وقت پيش و درپي علتي ديگر..ذهن مرا بخودمشغول نموده اند و مرا بفكر اين سوال انداخت كه اين پرانتزها ازكجا آمده اند و فلسفه وجودي آنها چه ميباشد؟؟ و ..

برای یافتن علت بهتر است ترجمه تحت اللفظی قران کریم مانند ترجمه سراج را ملاحظه بفرمایید خواهید دید که در انها پرانتزی وجود ندارد چون در ان ترجمه ها نهایت ممکن در امانت داری صورت پذیرفته ولی جملات نارسا و نامأنوس است و در ترجمه هائی مانند فولادوند و مکارم این انس به وجود امده و البته هیچ ترجمه ای قرآن نیست تا پرانتز ان باشد .

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

وباتشكرازراهنمايي شما عزيزان و شرمندگي بخاطر غيبت..

من توانستم تقريبا با راهنمايي شما عزيزان مطلع به مقصود خود برسم كه
1 اولا هرترجمه با ترجمه هاي ديگرممكن است فرق داشته باشد و
2 قرآن هايي نيزوجود دارند كه اصل ترجمه و بدون پرانتز يا هيچ توضيح اضافه اي ميباشند كه مفهوم آنها تا كلمات راهنماي داخل پرانتزها نباشند قابل فهم حداقل به راحتي و براي انسانهاي معمولي وساده اي چون من كه اززبان وادبيات عربي آگاهي چنداني نداريم نميباشند و.. مثلا در جملات مكرري كه دربعضي ازآيات وجوددارند كه بهشت را توصيف نموده و همه جا من دقت كردم ديدم اصل جمله گفته شده كه .. اززير آن نهرها يا رودها روان است و من بهمين دليل ميخواهم بدانم كه آيا اين امكان وجود دارد كه بهشت واقعي را خداوند براحتي دارد آدرسش را ميدهد كه جايي ميباشد كه اززير آن رودها يا نهرها يا جوي ها روان است يعني اينكه طبق حدس من اين بهشت به هيچ عنوان داراي رود ونهرنميباشد و شايد جايي ست ميان زمين و آسمان كه منظورازنهرها يا رودها نيز همين نهرها يا رودهاي زميني اند كه اززير بهشت كه دربالاي آنها و برفراز زمين وجود دارد ميگذرند و..
وآيا اين احتمال وجود دارد يا خير؟؟

باتقديروتشكر..[/]

آرينه بابا;252407 نوشت:

طبق حدس من اين بهشت به هيچ عنوان داراي رود ونهرنميباشد و شايد جايي ست ميان زمين و آسمان كه منظورازنهرها يا رودها نيز همين نهرها يا رودهاي زميني اند كه اززير بهشت كه دربالاي آنها و برفراز زمين وجود دارد ميگذرند و..
وآيا اين احتمال وجود دارد يا خير؟؟

سلام علیکم
دوست گرامی در بحث تقسیر قرآن چیزی به نام حدس وجود ندارد. اگر نظری داده می شود باید بر پایه استدلال و قرائن باشد. اینکه شاید فلان گونه باشد را باید با توجه به دلایلی بفرمایید وگرنه فاقد اعتبار می شود و از سوی دیگر به وادی خطرناک تفسیر به رایوارد می شوید.
شاید این سوال به ذهنتان بیاید که در بسیاری ازتفاسیر عبارت الله اعلم هم دلالت بر تردید دارد، که در پاسخ باید عرض کنم: مفسر قران پس از انکه تمامی تلاش خود را برای فراگیری زبان عربی و علوم مزتبط با تفسیر نمود تلاش می کند تا بر پایه استدلال به معنای مراد از آیه دست یابد، اما گاهی این را نمی تواند به یقین بگوید که معنای آیه همین است و بس، بنابرین بعد از اینکه استدلال کرد و دلیل آورد می گوید من تلاش خود را کردم اما شاید این نباشد و فلان باشد پس الله اعلم.
از انجا که جنابعالی فرمودید آشنایی بسیار کمی با زبان عربی دارید پس هنوز صلاحیت لازم را برای تفسیر کسب نکرده اید و ان شاء الله با تلاش و کوشش به آن مراتب خواهید رسید، اما تا آن زمان از هرگونه حدس و گمان بپرهیزید. سوال خوب است داشته باشید اما برای پاسه آن به جای خدس زدن بایست به تفاسیر و آراء اهل فن مراجعه نمایید تا انکه خودتان به مرحله ای برسید که صاحب نظرشوید.

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

دوست گرامي من نيز همين راميگويم ودرپايان عرايضم اينرانيزاضافه نموده ام كه بعنوان يك سوال آيا ميشود كه معناي بهشتي كه اززيرآن رودها يا نهرها روان اند نيزهمين باشد و شما هم ميتوانستيد بگوييد بله..خير شايد نامعلوم و شايد اين روش بهترجواب دهد تا اينكه ...
وبازهم هرچه باشد حرف شما بازهم صحيحتراست..چون من خود تاكيدنمودم كه حدس و حدس و احتمال و اينهم معني اش واضح است يعني دوري ازهرگونه گناه تفسيربه راي كه حتي اهل فن علوم قرآني نيز نميتوانند با كمال اطمينان چيزي را درمورد قرآن بگويند و ..
ولي بازهم يك سوال ازشما دوست يابرادرعزيزدارم..
آيا قرآن بگونه اي گفته شده كه هيچ انساني تا وقتيكه به زبان وادبيات عربي علم كافي نداشته باشد نميتواند چيزي درمورد آن بيان نمايد ؟؟ درسته ؟؟
يعني اگرگفته شده الله صمد يا خداوند بي نياز ميباشد بازهم احتياج به يك ترجمه ديگردارد و نميشود ازروي متن ترجمه فهميد كه مثلا اين جمله كه خداوند بي نيازاست چه معنايي دارد و ممكن است تعابيريا تفاسيربيشتري داشته باشد درسته ؟؟ يا اينكه ممكن است خود حروف يا كلمات معانيه ديگري داشته باشند مانند كافر يا پنهان كردن يا پنهانكاري و ازاين قبيل و آيا درست است ومنظورشما اين است يا خير؟؟
ممنون ازراهنمايي شما..منتظر

باتقديروتشكر..[/]

البته تفسیر به رای این نیست که برای شما هیچ سئوالی پیش نیاید یا جرئت مطرح نمودن شبهه ای را نداشته باشید بلکه تفسیر به رای انست که با دانش کم مطلبی را حدس زده و بر ان باور بیاورید و عمل کنید و الا این حق هر مسلمانی است که مطلبی که برایش نا مفهوم است را سئوال کند و تا رسیدن به نتیجه پیگیری نماید .
اما اینکه میفرماید در ترجمه " جنات تجری من تحتها الانهار " که در اکثر ترجمه ها درختان را داخل پرانتز اضافه نموده اند تفاوت در دو گویش فارسی و عربی است یعنی وقتی در عربی بگوئیم باعهائی که زیر انها نهر ها روان است مفهوم است که زیر درختان ان منظور است ولی در فارسی ایجاد شبهه میکند لذا مترجم درختان را در پرانتز اضافه میکند تا جمله ایجاد شبهه نکند .

آرينه بابا;252435 نوشت:

وبازهم هرچه باشد حرف شما بازهم صحيحتراست..quote]
نمیدانم چه چیزی سبب رنجش شما گردیده اما عرض کنم که هیچ اصرای ندارم که کلام من صحیح بوده است. ضمن اینکه انچه عرض کردم برآمده از علم اندک و مطالعه ناچیز بنده بوده است و بس.

آرينه بابا;252435 نوشت:
آيا قرآن بگونه اي گفته شده كه هيچ انساني تا وقتيكه به زبان وادبيات عربي علم كافي نداشته باشد نميتواند چيزي درمورد آن بيان نمايد ؟؟ درسته ؟؟
يعني اگرگفته شده الله صمد يا خداوند بي نياز ميباشد بازهم احتياج به يك ترجمه ديگردارد و نميشود ازروي متن ترجمه فهميد كه مثلا اين جمله كه خداوند بي نيازاست چه معنايي دارد و ممكن است تعابيريا تفاسيربيشتري داشته باشد درسته ؟؟ يا اينكه ممكن است خود حروف يا كلمات معانيه ديگري داشته باشند مانند كافر يا پنهان كردن يا پنهانكاري و ازاين قبيل و آيا درست است ومنظورشما اين است يا خير؟؟
quote]

البته سوالتان کمی مبهم است.
در خصوص فهم قرآن عرض کنم: قرآن متن است، متنی به زبان عربی. فهم هر متنی نیازمند این است که کلیدش یعنی یادگیری زبان در دست شماباشد وگرنه بی تردید یک فرد بی سواد غیر عرب از الله الصمد هیچ نخواهد فهمید .پس ما که زبان عربی زبان مادریمان نیست باید برای فهم ازمتن اصلی، زبان عربی را یاد بگیریم.ضمنا از انجا زبان قران متعلق به 1400 سال پیش است کار بسیار دشوارتر می شود به گونه ای که آموختن زبان امروزی عرب کمک چندانی به شما نخواهد کرد و همین مساله باعث شده است که بسیاری از عربهای امروز چیز زیادی از قرآن نمیفهمند با اینکه عرب هستند. و اگر تعجب کردید می توانید به عنوان کسی که فارسی بلد است شاهنامه فردوسی را بخوانید ببینید چند درصد از معنای ابیات را می فهمید مگر اینکه در این زمینه تحصیل کرده باشید.پس الله الصمد را کسی می فهمد که معانی این واژگان رابدانداززوابط دستوری آن ها اطلاع داشته باشد و مسائل بلاغی آن را بفهمد.ضمن اینکه اگر واژگان دچار تحول معنایی شده اند از آن بی خبر نباشد و ... .
اما اینکه تعابر و تفاسیر بیشتری داشته باشند که بسیارممکن است چراکه قرآن ذو بطون است. مثلا ما وقتی یک تکه چوب را می بینیم یک جیمی را میبینیم محکم و بدون هیچ سوراخ ومنفذی.اما یک فیزیکدان این چوب بسیار محکمو بدون سوراخ را جمی می بیندکه اکنده ازسوراخهای ریز است و این بخاطر علمی است که دارد. ایات هم همینگونه است. مثلا الله الصمد برای من می شود خدا بی نیازاست. اما یک بلاغیمی داند که ال امدهبر سرخبر باعث حصر می شود پس معنا مس شود: خداست که بی یاز است نه دیگری. و فیلسوفی که بی نیازی را می فهمد ونگاه لسفس دارد به عمق این معنا بیشتر پی میبرد و همینطور ادامه دهید. بنابرین فهمی که مثلا پیامبر از قرآن دارد بسیار متفاوت استاز فهمی که یکمفسر غیر معصوم دارد.اما این هیچ مشکلی ایجاد نمیکند چون همه فهمهای درست از یک سطح مشترک آغاز می شوند که آن سطح مشترک برای هدایت بشر کافی است.ضمن اینکه خداوند مفسر قررآن یعنی پیامبر و معصومین را فرستاده تا ما که از درک مفاهیم کامل عاجزیم را راهبری نمایند.

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

باتشكرازشما بهلول عزيزومهربان و دوستان ديگر..
من البته نميدانم چگونه بايد آن حرفي را كه بايد بزنم را بازگو نمايم ولي تاهمين اندازه كه فعلا نيازبود دانستم كه مهم اين بود كه بدانم پرانتزها درهرقرآني بعدها بوجود آمده اند كه هريك و درهركشوريا زباني ممكن است تعابيرخاص خودراداشته باشند و براي ترجمه راحت تر يا فهم آسانتر كسي كه فارسي آيه راميخواند بكاربرده شده اند و همين مقداربراي من فعلا كافي ست و ممنون ازهمه عزيزاني كه دراين هدايت وارشاد همكاري نمودند و اميدوارم روزي برسد كه ما ايرانيان وشيعيان اولين انسانهايي باشيم كه رموز و اسرار پيچيده علوم برترقرآني را كشف ورمزگشايي مينماييم واميدوارم قبل ازآنكه ديگراني دگرانديش و متضاد ومتخاصم با فهم وفرهنگ و مذهب ما پيداشوند وبه اين قدرتها دست يابند محققين و دانشجويان علوم قرآني ايراني چنين نمايند..انشاا..

باتقديروتشكر[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

با تشکر از همه دوستان شرکت کننده در این بحث
ترجمه قرآن عبارت است از تلاش برای برگرداندن و عرضه مفاهیم آیات الهی از زبان عربی به دیگر زبان‌ها که این کار نسبی است یعنی امکان برردان تمام معنی نیست.
ترجمه قرآن سابقه‌ای دیرینه دارد؛ ولی در قرن‌های معاصر به‌ویژه سده اخیر به دلیل ضرورت تبلیغ دین و نیز شیفتگی و عطش دوستداران قرآن‌کریم و همه طالبان آگاهی از مفاهیم قرآن، ترجمه قرآن مورد توجه بیشتر قرار گرفته است، تا جایی که مخالفت‌های شدید برخی علما و محافل اهل‌سنت با ترجمه قرآن راه به جایی نبرد.
به طور کلی می‌توان ترجمه‌های قرآن‌کریم را به دو دسته تقسیم کرد:
1. ترجمه لفظی قرآن؛ 2. ترجمه تفسیری قرآن.
تقسیمات دیگری نیز درباره ترجمه عموماً و ترجمه قرآن کریم خصوصاً ذکر شده است؛ چنان‌که نویسنده کتاب «قرآن ناطق» اقسام ترجمه قرآن‌کریم را چنین توضیح داده است:
1. ترجمه لغوی (صرف ترجمه برخی کلمات که در مقایسه با سایر کلمات کمتر مأنوس است) ؛
2. ترجمه تحت‌اللفظی (ترجمه کلمه به کلمه همه آیات با اثر پذیری مستقیم از ساختار جمله در زبان مبدأ) ؛
3. ترجمه حرفی (همان ترجمه تحت‌اللفظی؛ اما به شکلی روان‌تر و رساتر) ؛
4. ترجمه ادبی (مانند ترجمه ابوالفضل رشیدالدین میبدی) ؛
5. ترجمه منظوم؛
6. ترجمه آوایی و آهنگین (مانند: ترجمه آوایی نسفی) ؛
7. ترجمه و حواشی؛
8. ترجمه آزاد یا خلاصة‌التفاسیر (مانند ترجمه فارسی مرحوم الهی‌قمشه‌ای) ؛
9. ترجمه پیوسته، تفسیری و آوایی.
بیشتر ترجمه های قرآن از قسم ترجمه لفظی قرآن است که در برخی آیات صرف این ترجمه ها گویای مفهوم نمی باشد.
از طرفی يكى از قواعد ترجمه، جداسازى متن از توضيحات به وسيله پرانتز يا علائم مشابه است، تا خواننده بتواند ميان كلام الهى و كلام مترجم تفاوت بگذارد و اشتباه نشود.
مثال: «وَمَا يَعْلَمُ تأويلهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» (آل عمران/7)

فيض الاسلام: «در حالى كه (كسى) جز خدا و راسخون يعنى استواران و توانايان در علم و دانش (پيغمبر و ائمه معصومين صلوات اللَّه عليهم اجمعين) تأويل و معناى آيات متشابه را نمى ‏دانند.»

لذا مترجم برای انتقال مفهوم آیات ناچار است داخل پرانتز نکات اضافی را که کمک به فهم مطلب می نماید بیان کند.

موفق باشید:Gol:

منابع

  1. ترجمه آوایی,تفسیرپیوسته وتاویل قرآن به قرآن ناطق : صفحه 23
  2. تاریخ قرآن : صفحه 646
  3. مناهل العرفان فی علوم القرآن جلد 2 : صفحه (119-124)
  4. الواضح فی علوم القرآن : صفحه (258-263)
نیز ر.ک:تاریخ ترجمه قرآن، حکم ترجمه قرآن.

[="Tahoma"][="DarkRed"]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

نمی دونم اینجا موضوع مناسبیه یا نه؟

اما می خواستم بدانم ترجمه قران مرحومه استاد طاهره صفار زاده معتبر و خوب هست؟

یک فایل قران صوتی از نمیشگاه گرفتم که ترجمه متن ایشون است[/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

اميدوارم دوست عزيز اميدواري همچنان اين پست را ببينند هرچند فاصله بين تاريخ ها زياد است اما..

امیدواری;252452 نوشت:
می توانید به عنوان کسی که فارسی بلد است شاهنامه فردوسی را بخوانید ببینید چند درصد از معنای ابیات را می فهمید مگر اینکه در این زمینه تحصیل کرده باشید

درتاييد اين قسمت از دليل وحرفتان .. چندسال پيش جناب مقام معظم رهبري طي يك سخنراني فرمودند كه قرآن نيزمانند كتاب حافظ ميماند كه احتياج به تفسيردارد و مرا كه درآن ايام فكرهاي كج درمورد قرآن مينمودم را ازكج فهمي بيرون آورد و تنها با يك مثال كوتاه و كوچك .. اما زيبا وپرمحتوا تا ديگر امثال من نگوييم چرا قرآن پرازتضاداست واين خود دليلي شد تا كمي بيشتربدنبال كشف حقايق آن باشم كه يكي ازدلايل ثبت نام دراين سايت محترم نيزهمين ميباشد..
امیدواری;252452 نوشت:
مثلا الله الصمد برای من می شود خدا بی نیازاست. اما یک بلاغیمی داند که ال امدهبر سرخبر باعث حصر می شود پس معنا مس شود: خداست که بی یاز است نه دیگری. و فیلسوفی که بی نیازی را می فهمد ونگاه لسفس دارد به عمق این معنا بیشتر پی میبرد

آيا اين سوال پيش نميايد كه خدا ازچه بي نيازميباشد ؟؟
آيا ازماديات بي نيازاست يا ازمعنويات يا ازهر دو ؟؟
واگرازهمه چيزبي نيازاست چرا همواره ما انسانها را به اعمال خوب وشايسته ترغيب وتشويق نموده و چرا اينهمه پيامبر و رسول وكتاب را براي هدايت انسان فرستاده و آيا موضوعي مخفي مانده دربين نبوده ونيست كه ما انسانهاي تعصبي يا ضعيف را ازفكردرمورد خداوند مهربان بازداشته و اگرخير؟؟
چرا شيطان كتاب وپيامبرنداشته ؟؟ اگرخداوند عادل مطلق و بي عيب و نقص ميباشد كه ميباشد .. چرا به شيطان اجازه نداد كتاب قوانين خودش را داشته باشد و مثلا بيايد و بگويد .. اي بنده بد من اگر ميخواهي من تو را دوست داشته باشم بايد حتما دروغ بگي و زنا انجام دهي و سرديگران را كلاه بگذاري و ضعيف كشي كني وحيله و تزويرنمايي و ظلم و جور و چي وچي .. نمايي تا دردسته ياران من باشي ؟؟
وچرا خداوند اين اجازه را به ابليس يا شيطان نداد و آيا جاي سوال نيست ..
و من منظورم ازبيان اين حرفها اين است كه بزرگان علوم ديني و محققين جوان ما بروند تحقيق نمايند و نباشد كه ازخدا كه بت پرستي را دوست ندارد از خودش بت بسازيم و جرات تحقيق درمورد خودش را بخودمان ندهيم .. البته مگركه درخود قرآن اين موضوع منع شده باشد ؟؟

امیدواری;252452 نوشت:
بنابرین فهمی که مثلا پیامبر از قرآن دارد بسیار متفاوت استاز فهمی که یکمفسر غیر معصوم دارد.اما این هیچ مشکلی ایجاد نمیکند چون همه فهمهای درست از یک سطح مشترک آغاز می شوند که آن سطح مشترک برای هدایت بشر کافی است.ضمن اینکه خداوند مفسر قررآن یعنی پیامبر و معصومین را فرستاده تا ما که از درک مفاهیم کامل عاجزیم را راهبری نمایند.

حالا شما حرفها و پاسخ هاي شما گيج كننده است يا سوالات من ؟؟
بالاخره فقط پيغمبراسلام {ص} فقط قرآن رافهميد و ديگرهيچ ؟؟
يا امامن معصوم {ع} ؟؟
يا همه انسانها ؟؟
يا دوباره فقط پيامبر{ص} و معصومين {ع} ؟؟

و اين آيه اي كه بودن ونبودن پرانتزها و مفيد غيرمفيد بودنشان را نشان ميدهد { نشان ميدهد ونه اثبات مينمايد }

اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره‏اى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره‏اى] ديگر متشابهاتند [كه تاويل‏پذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏جويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مى‏كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه‏داران در دانش كسى نمى‏داند [آنان كه] مى‏گويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمى‏شود (7)
1 مگر نميشود فهميد كه منظور قرآن بوده و هست ؟؟
2 محكم بخوبي شرح و معنا شده ..
3 تاويل ؟؟ بازهم ابهام و سوال كه خود تاويل چيست ؟؟ { البته نه براي همه }
4 ومهمترين قسمت ازنظر من .. { آنان كه }} وتا آخر..يعني چي ؟؟ و آيا منظور اين بوده كه آنان نيز بخواست خود خداوند راه يافته درگاه حق اند و آيا جرياني قبل ازاين دنيا دربين ميباشد كه عده اي بايد ازقبل مشخص باشند كه بندگان صالحي خواهند شد يا بايد كه بشوند و آيا منظوراين بوده كه ما دوباره فكرنماييم و تحقيق نماييم كه ببينيم چرا درقرآن تعارض وجود دارد و آيا اينكه گفته شده .. اي پيامبرتو فقط پيام مارا برسان و اينكه چه كسي هدايت شود يا نشود ..
و آيا قرآن كلام خداوند است يا بيشتر كلام فرشته وحي اززبان خداوند {{ با توجه به قسمت پاياني { ازجانب پروردگارماست } ان مطلب را عنوان كردم }}

باتقديروتشكر..[/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

سعید;256409 نوشت:
ترجمه قرآن مورد توجه بیشتر قرار گرفته است، تا جایی که مخالفت‌های شدید برخی علما و محافل اهل‌سنت با ترجمه قرآن راه به جایی نبرد.

بنابراين اين خود بيانگراين واقعيت نميباشد كه شايد قرآن اسراري را دراختياردارد كه اغلب عرب زبانان مايل نبودند كه غيرخودشان به آنها پي ببرند و شايد ترسشان از نژاد سفيد ميباشد كه با آن مغزهاي پيچيده بتوانند آنها را ازقرآن و به نفع خود استخراج نمايند؟؟

باتشكر..[/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

بهلول;252444 نوشت:
البته تفسیر به رای این نیست که برای شما هیچ سئوالی پیش نیاید یا جرئت مطرح نمودن شبهه ای را نداشته باشید

باورنماييد كه بعضي ها آدم را چنان ميترسانند كه گويي حتي خواندن وفكركردنش هم گناه دارد و انگارقرآن فقط براي آنان خلق و نازل شده و ديگرهيچ ..
هيچكس هم نيست سوال كند اگرواقعا مدعي هستيد كه قرآن خصوصيه و فقط متعلق به تو وامثال توست كه مثلا ماضي ومضارع عربي را بلدي و قرآن نيزبزبان توست .. پس كو ؟؟ كجاست آنهمه كشفي كه ازاين كتاب علم و اسرارآميز و طي اين 1400 سال استخراج نموديد و بنام خودتان يا مسلمانان هموطنت به ثبت رساندي ؟؟
متاسفانه عده اي هم كارشان اين است كه بقيه را بترسانند و البته ترسشان هم شايد دربعضي جاها بجا باشد و نه آنچنان كه بگويند .. شما دست به هيچ نزنيد و اينرا به اهل فنش واگذاريد ..
1خوب اگركسي بخواهد تفسيربه راي كند كه نميايد دريك سايت به اين بزرگي اعلامش نمايد كه اگرهم بخواهد سبب گمراهي ديگران هم شود يا باقرآن واسلام دشمني و عداوت داشته باشد بازهم چنين حماقتي را نميكند و راههاي بهتري راپيداميكند يا خودش براي خودش وميان دوستان وآشنايان و اقوامش چنين كاري را ميكند و ..
2 و اين اهل فن كو كجايند و تا بحال چه كردند ؟؟ و كواهل فنش ؟؟ اين اهل فن چه مقدارتا بحال اختراعات واكتشافات عظيم ازدرون اين كتاب گهربار و سراسر علم بيرون كشيدند و مايه پيشرفت بشريت و سرافرازي اسلام شدند كه با ترجمه قرآن هم مخالفت ميكردند { باتوجه به فرمايش كارشناس محترم درپست مربوط به ايشان كه فرمودند اهل سنت مخالف ترجمه حتي بودند }
بنابراين عقيده من اين است كه ماخود نيزسبب ترس خودمان حداقل نشويم و به همه اجازه تحقيق درآيات قرآن رابدهيم و حتي شايد هم يكنفردرس عربي را يا زبان عربي را هم دوست ندارد يا مايل نيست فرابگيرد اما همين جسته وگريخته و ازروي ترجمه استعداد آنرا داشته باشد تا تحقيقاتي يا مكاشفاتي انجام دهد..بالاخره هرچه تعداد افكار و تنوع عقيده بيشتر..احتمال پيشرفت فكري وتنوع عقيدتي و پيشرفت اعتقادي نيز بيشتر..

باتقديروتشكر..[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

نگران شيعه;256764 نوشت:
هيچكس هم نيست سوال كند اگرواقعا مدعي هستيد كه قرآن خصوصيه و فقط متعلق به تو وامثال توست كه مثلا ماضي ومضارع عربي را بلدي و قرآن نيزبزبان توست .. پس كو ؟؟ كجاست آنهمه كشفي كه ازاين كتاب علم و اسرارآميز و طي اين 1400 سال استخراج نموديد و بنام خودتان يا مسلمانان هموطنت به ثبت رساندي ؟؟

با سلام و تشکر از شما دوست گرامی
قرآن کریم از آنجایی که کلام خدای حکیم است معارف آن آنقدر نازل شده تا قابل فهم برای عقول بشر باشد. اما این به آن معنی نیست که برای فهم قرآن نیاز به هیچ چارچوبی نیست چرا که معارف قرآن در قالب الفاظ عرب نازل شده و برای اینکه به مراد خدای متعال پی ببریم باید از چهارچوب مورد قبول ثقلین( قانون مفاهمه عرب، ادله عقلی، شواهد علمی و ادله روایی) عدول نکنیم که عدول از این چهارچوب تفسیر به رای است یعنی تحمیل رای خود بر قرآن که حضرت امیر المومنین علی علیه السلام در این باره فرمودند:
«يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْي»:
هدایت و معارف روشنگر قرآن را تابع تمایلات و آراء خود قرار می دهد،و آن زمانی است که مردم هدایت را تابع هوى سازند، و رأى را بر قرآن برمي گرداند زمانی که مردم قرآن را تابع رأى خود قرار دهند.1

1.شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‏6، ص: 490
موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

کبوتر حرم الزهرا;256410 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام نمی دونم اینجا موضوع مناسبیه یا نه؟ اما می خواستم بدانم ترجمه قران مرحومه استاد طاهره صفار زاده معتبر و خوب هست؟ یک فایل قران صوتی از نمیشگاه گرفتم که ترجمه متن ایشون است

با سلام و تشکر
در مورد ترجمه مذکور یکی از ناقدین ترجمه قرآن نقدهایی را بر این ترجمه ایراد کرده که در ذیل به آنها اشاره می شود:
1) عدم اتقان نثر پارسى این ترجمه از جهت ارزش نوشتاری، به عنوان نمونه در ترجمه عبارت «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم» آورده ‏است: «به نام خداوندِ نعمت بخشنده رحمگستر». که اين ترجمه افزون بر آن كه دقيق نيست، هيچ زيبايى ندارد.

2) کاستی در برابرگزينى (بيان معانى تك واژگان و الفاظ و مفرداتِ عبارات قرآن كريم)، به عنوان مثال در ترجمه واژه «حمد»، مرقوم داشته‏ است (شكر و ثنا)، که درباره «ثنا» جاى درنگ است، امّا «شكر» اخصّ از «حمد» است.
3) وجود اشکالات از جهت تركيب عبارات و ساختار نحوى، به عنوان نمونه در ترجمه آيه «إنّا أنزلنا اليك الكتاب بالحق فاعبداللّه‏ مخلصا له الدين»، مرقوم داشته‏ است: «همانا اين كتاب را ما از منبع حق برتو [اى پيامبر] نازل فرموديم، پس پرستشگرِ خداوند باش و دين خود را براى او خالص و فارغ از ترديد بگردان». اين ترجمه از دو جهت اشكال دارد؛ نخست آن كه عبارتِ «بالحق» در آيه جار و مجرور و متعلق به «اَنزلنا» است؛ يعنى اين كتاب را به راستى برتو فرو فرستاديم، «بالحق» است، «من الحقّ» نيست تا دلالت بر صدور آن از منشأ حق داشته باشد؛ دوم آن كه عبارتِ «مخلصا له الدين» حال براى فاعل «اعبد» است، در صورتى كه در ترجمه به صورت عطف آمده است. ترجمه دقيق عبارت چنين است: «پس خداوند را چنان بندگى كن كه دين (پرستش) خويش را برايش خالص مى ‏دارى».
4) اشكالات زبانى (صرف و اشتقاق)، به عنوان نمونه در آيه 16 سوره بقره، در ترجمه عبارتِ: «فما ربحت تجارتُهم» آمده است: «از اين رو معامله و داد و ستدشان بدانها سودى نمى‏ بخشد». در اين عبارت، فعلِ «ربحت» لازم است و معناى دقيق و درستِ عبارت چنين است: «سودايشان هيچ سود نكرد»؛ امّا مترجم محترم از يك سو فعل را متعدّى فرض كرده (سودى نمى‏ بخشد) و از سوى ديگر ضميرِ «هُم» ديگرى را مقدر گرفته تا تعبير «بدانها» را در ترجمه بگنجاند.

5) فهم نادرستِ معانى و مفاهيم، به عنوان مثال مترجم محترم در آيه 25 سوره بقره، در ترجمه عبارتِ «وأُتُوا به متشابها» آورده ‏است: «و نعمت‏هاى مشابه ديگر نيز به آنها عنايت فرموده مى ‏شود».که اين‏جا اصلاً سخن از نعمت‏هاى مشابه ديگر نيست.
6) اشکالات در ترجمه منصوبات قرآنى، مراد از منصوبات قرآنى در اين جا آن دسته از تركيبات است كه نقش منصوب نحوى دارند، مانند حال، مفعول مطلق، تميز و غيره،به عنوان نمونه در ترجمه آيه 4 سوره قيامت: «بلى قادرين على أن نسوّى بنانه» آمده است: «[البته كه ما قادريم] ما حتّى قادريم كه خطوط سر انگشتانش را [كه در انگشت نگارى، او را از افراد ديگر مشخّص مى ‏كند] بر جاى خود منظم قرار دهيم». در اين عبارت «قادرين» حال از فاعل مستتر در فعل محذوف است و اصل عبارت اين‏گونه است: «بلى [نجمعها] قادرين»، ولى در ترجمه نقش نحوىِ آن به درستى منعكس نشده است.
7) وجود محذوفات
در اين ترجمه، در موارد گوناگون، الفاظ و عباراتى از قلم افتاده و ترجمه نشده ‏اند. براى مثال، به ذكر موردی از سوره بقره بسنده مى ‏كنيم:
در آيه 25، در ترجمه عبارتِ «تجرى من تحتها الأنهار» و عبارات همانندِ آن كه بارها در قرآن كريم تكرار شده، مترجم محترم براى واژه «تحت» هيچ نقشى قائل نشده و عبارت را چنين ترجمه كرده‏ است: «كه در آنها نهرهاى آب روان است».1
1. مسعود انصاری، مرکز فرهنگ و معارف قرآن

موفق باشید

[="arial"][="royalblue"][="arial"][="royalblue"]بنام او

بااحترام زياد بشما كارشناس محترم جناب سعيد..واقعا عذرخواهي مينمايم و لازم به ذكرنيست كه همه منظوراين حقيرتنها درمورد همان دسته برادران اهل..ميباشد كه نه خود هيچ حركت بزرگي براي شناساندن علوم قرآني انجام ميدهند و نه ظاهرا مايل بودند يا ميباشند كه ديگران اين مهم را انجام دهند و منظورديگرمن اين است كه تعدادمحدودي ازبرادران ما نيزپا جاي پاي خواست آنان نگذارند كه اين شايد ظلم بزرگي گرددهم بخود و هم به قرآن و بگمانم همه واقف ميباشيم كه عصر..عصرارتباطات بسيارسريع ست و اگر دير بجنبيم و حركتمان درراه علم كند باشد .. ديگراني خواهند بود كه زودترازما ذهن جوانان ما را مغلوب خواست خود نموده و آنان را از ارزشهاي علمي قرآن {{ و نه معنوي كه درمورد معنويت و روحاني بودن قرآن كم صحبت نشده و همچنين اگر ريشه همان معنويت رانيزبگيريم درنهايت به علم و ماديات ختم خواهد شد به اين دليل كه شما يا من اگر عمل صالح انجام دهيم مزدمان يك زندگي خوب و راحت روحي رواني خواهد بود }} نيز منحرف و دور خواهند نمود و براين اساس است كه بنوبه خود خواهان كشف آيات علمي قرآن بوده كه اين كتاب را چه به اشتباه و چه درست .. جز به علم نديدم و نخواهم ديد {{ بادرنظرگرفتن همان نكته اي كه عرض شد كه معنويت نيز بي تاثيرازماديت يا ماديات نخواهندبود و انسان تا شكمش سير نباشد يا اينكه تحت فشارگرسنگي شديد قرارنگرفته باشد ميتواند نمازبخواند يا عبادتش را با حضور روح و ذهن انجام دهد و يا حتي درراه عمل صالح گام بردارد و مثال نزديكتراينكه تا انسان جسم وكالبدي نداشته باشد { مادي } ..چگونه ميتواند كاري انجام دهد كه خوب و معنوي هم باشد ؟؟ يا بعبارتي تا جسم انسان ابتدا خلق نشد روح او جايي براي سكونت نداشته و نخواهدداشت }} و اگربااين ديد به قرآن و آيات آن نگريسته شود..خواهيم ديد كه قرآن جز به علم نبوده و نخواهد بود..
ومجددا با سپاس فراوان ازشما و صبوري و ادب و حوصله شما كه متاسفانه هرزمان و درهرجا كه ذهنم متوجه وهابيت ميشود يا بياد صحنه شكستن پهلوي فاطمه زهرا {س} و آن صحنه ورود به خانه و حريم خصوصي ايشان و روايت اين اتفاق كه ميفتم .. انگار كه احساسات كور بر عقل و شعور انساني ام حاكم ميگردند و متاسفانه هميشه همينجور بوده و متاسفانه خواهد بود و اين جريان پرانتزها هم تاحدودي تحت تاثير يك برداشت بد از يك گفته بد بود كه گويي مترجمين اوليه آنچه را بهشان ازطرف همان اهل ديكته شده بود را درآن گنجانده اند كه خداراشكر با عنايت شما و ديگردوستان تا حدودي رفع گرديد و متوجه شدم كه اينها كلمات كمكي براي ترجمه بهتريا فهم بيشترآيات بوده اند كه بسته به سطح معلومات يا دانش هرمترجم از زبان اصلي بزبانهاي ديگر برگردانده شده و براي جايگزيني كلمه مبداء نيازبوده و هست كه چنين شود..

باتقديروتشكر..[/][/][/][/]

موضوع قفل شده است