چگونه از نعمت جوانی به خوبی استفاده کنیم؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه از نعمت جوانی به خوبی استفاده کنیم؟

سلام

جوانبی بهترین دوران زندگی انسانه در جوانی مغز انسان در بالاترین حد یاد گیری قرار دارد و میتواند علم و دانش را بهتر یاد بگیرد می تواند انسان بیشترین سعی و تلاش را در دوران جوانی کند تا در پیری از ان استفاده نماید

و به فرموده بزرگان در جوانی پاک زیستن شیوه پیغمبری است



امام على (عليه السلام):


يا معشر الفتيان حصنوا اءعراضكم بالادب ودينكم بالعلم ؛

اى جوانان ! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.




قـال رسول اللّه (ص ):

اوصیكم بالشبان خیرا فانهم ارق افئده ان اللّه بعثنى بشیرا ونذیرا فحالفنى الـشـبـان وخـالفنى الشیوخ ثم قرا فطال علیهم الامدفقست قلوبهم .

رسول اكرم فرمود:

به شماها دربـاره نـیـكـى كـردن به جوانان سفارش مى كنم زیرا كه آنها دلى رقیق تر و قلبى فضیلت پذیرتر دارند.

خداوند مرا به پیامبرى بر انگیخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و از عذابش بترسانم .

جـوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند، ولى پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند و دچار قساوت و سخت دلى شدند.

پاك دلى و رقت قلب جوان



جوانان به طور طبيعى كمتر از بزرگ‏ترها در تاريكى‏هاى روحى و قساوت قلبى غوطه‏ورند و غالباً داراى دلى روشن، قلبى پاك و روح و فكرى جوان مى‏باشند. به همين دليل است كه زودتر از بزرگترها به سوى حق و فضيلت رو مى‏آورند.

اين خوى و خصلت نيكو است كه مايه تمايل جوان به خير و نيكى است. در ابتداى دعوت به اسلام، در زمانى كه پيران و بزرگان قريش پيامبر(ص) را تكذيب مى‏كردند ، جوانان با همين خصلت و خوى پسنديده پيامبر را يارى كردند.

رقت قلب جوان باعث مى‏شود كه به سوى حق گرايش پيدا كند.
عوامل ايجاد رقت قلب در جوان عبارتند از:

حفظ روحيه پاك جوانى، محيط سالم و معنوى، صفا و صميميت در محيط سالم و الگو قراردادن عالمان دينى. هميشه به ياد خداوند بودن در ايجاد و حفظ پاكى دل كمك شايان مى‏كند.


حق‏طلبى و فضيلت‏خواهى



جوانان براساس فطرت پاك انسانى به نداى حق و فضايل اخلاقى گرايش دارند و هميشه خواستار جهانى هستند كه حق و فضيلت انسانى در آن حاكم باشد.

جوانان تا زمانى كه روح پاك‏شان به گناهان آلوده نگشته است، همواره در پى رسيدن به فضايل انسانى‏اند و براى رسيدن به حق تلاش مى‏كنند و سختى‏ها براى رسيدن به حق براى آنان معنا ندارد زيرا هدف‏شان فقط رسيدن به حق است.

طبق فرمايش امام على(ع):
«من جعل الحق مطلبه لان له الشديد و قرب عليه البعيد؛
آن كس كه مطلوب و مقصودش حق باشد سختى بر او آسان مى‏گردد و دور براى او نزديك مى‏شود.»

پس اگر جوانى، تحمل سختى براى عدالت‏خواهى و حق را نداشته باشد و خواهان فضيلت هم نباشد و مخالف با حق‏طلبى باشد، مسلماً اين جوان سعى نكرده كه طبق فطرت انسانى، خود را تربيت كند.

سلام
متأسفانه یه مطلب غلطی که بین جوانان ما رایجه اینه که آدم تا جونه باید جوونی کنه.
ولی درستش اینه که آدم تا جونه باید خودسازی کنه

جوانى و دين‏گرايى


يكى از روحيات پرارزش بشرى كه نتيجه روحيه حق‏طلبى و فضيلت‏خواهى است، «دين‏گرايى» مى‏باشد. اين روحيه در آغاز جوانى به شدت فعال گرديده و رشد مى‏يابد و اگر بهاء و ارزشى داده نشود اين ميل سركوب و منحرف مى‏شود.

قرآن درباره ايمان‏آورندگان به حضرت موسى مى‏فرمايد:

«فما آمَنَ لِمُوسى الّا ذُرّيةٌ مِنْ قُومه على خَوفٍ مِنْ فرعونَ و مَلإيهم اَنْ يفتنهم؛

در آغاز هيچ كس به موسى ايمان نياورد مگر گروهى از فرزندان قوم او، در حالى كه از فرعون و اطرافيانش مى‏ترسيدند كه مبادا آنان را در شكنجه قرار دهد.».

از اين آيه شريفه دو نكته برداشت مى‏شود: اولاً جوانان و فرزندان از پيشگامان در قبول دين بودند. ثانياً جوانان با وجود ترس از شكنجه كه از عواقب قبول دين بود باز هم حاضر نشدند از دين دست بردارند.

علاوه بر اين فطرت و خلقت انسان براساس دين‏خواهى و خداجويى است كه اين روح فطرى به همراه ديگر نيروهاى بشرى در زمان جوانى به اوج رشد و شكوفايى خود مى‏رسد.

احساس نوگرايى و نشاط جوانى نبايد به خودباختگى فرهنگى سوق پيدا كند بلكه جوان بايد در كنار شور و نشاط هويت ملى و فرهنگى خود را حفظ كند و پا را از حدود و حريم ارزش‏هاى اخلاقى بيرون نگذارد.


شور و نشاط جوانى

جوانان داراى شور و نشاط ویژه‏اى هستند و همواره دوست دارند در اجتماع تازه و نو حضور داشته باشند. در روایات به این حس جوانى «شره الشباب» گفته‏اند.

اسلام و تعالیم اسلامى هیچ‏گاه به سرکوب این میل نمى‏پردازد ، بلکه در مواردى شور و نشاط ، جوان را تشویق نیز مى‏کند البته در مواردى نیز براى آن حد و مرز قرار داده است تا این میل در حد تعادل خود رشد کند و فرد را از مسیر حرکت صحیح خود باز ندارد.

امام على(ع) آن قدر براى جوانان اهمیت قائل مى‏شدند که در روایات نقل شده است که وقتى با غلام جوان‏شان قنبر، به بازار رفتند و دو پیراهن خریدند ، بهترین پیراهن را به غلام دارند براى اینکه او جوان بود و شور و نشاط جوانى و احساس نوگرایى در او بود و خود امام پیراهنى را که نامرغوب‏تر بود را برداشتند.

با اینکه امیرالمؤمنین(ع) در آن زمان خلیفه مسلمین بودند و قنبر غلام ایشان. پس این نشان مى‏دهد جوان، براساس تعالیم اسلام باید زیبا و خوب بپوشد ، اما باید اعتدال داشته باشد. احساس نوگرایى و نشاط جوانى نباید به خودباختگى فرهنگى سوق پیدا کند بلکه جوان باید در کنار شور و نشاط هویت ملى و فرهنگى خود را حفظ کند و پا را از حدود و حریم ارزش‏هاى اخلاقى بیرون نگذارد.

بعضى جوانان متأسفانه انواع لباس‏هاى غربى و منحرف‏کننده را مى‏پوشند و به نوعى فساد را در جامعه ترویج مى‏دهند، فقط به این بهانه و دلیل که نوگرا هستند!! اینان با جهالت پیرو فرهنگ غربى مى‏شوند و به بهانه نوگرایى عملاً با ارزش‏هاى اسلامى مبارزه مى‏کنند و بى‏آنکه بدانند به فساد اجتماعى دامن مى‏زنند ، همان‏طور که امام على(ع) مى‏فرمایند: «قل من تشبه بقوم الا اوشک ان یکون منهم؛ کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کرده و از همان گروه نگشته باشد.»


بیشتر بخند جوان !


جوان عزیز !

باید بزرگ بود و وسیع . باید خندید و خنداند . باید آرام بود و آرامش داد .

باید گذاشت و گذشت ، اگر می خواهید بهتر از اینها زندگی كنید ، اگر می خواهید با ذهنی آسوده به خواسته هایتان برسید ، اگر همه چیز می خواهید و طالب زندگی بهتری هستید.

"خنده" ، هدف نیست ، وسیله است . زندگی نمی كنیم تا بخندیم ، می خندیم تا بهتر زندگی كنیم .

"خنده" ، راه ها را هموارتر می كند . خنده ، آرامش می آورد . آرامش ، اجازه ی درست فكر كردن و بهتر اندیشیدن را به انسان می دهد .

برای رسیدن به اهداف عالی ، باید تنی سالم و روحی سالم تر داشت . "خنده" ، جسم و روانی سالم به انسان هدیه می كند :
- نورمن کارنیز در کتاب " تشریح یک بیماری " اشاره می کند که چگونه برای از سرگیری یک زندگی طبیعی و سالم با بیماری فلج مبارزه کرده است. وی معتقد است که خنده، داروی اصلی او بوده است.

- «جان راجر» نویسنده کتاب «تفکر منفی» می گوید: «شخصی به نام کوزینس که از شدت درد، خواب به چشمانش راه نمی یافت، به تجربه دریافت که با چند دقیقه خنده می تواند ساعاتی چند درد خود را تسکین دهد و به راحتی بخوابد و او با این راه توانست سلامتی اش را بازیابد»

- خنده ، در ایجاد ارتباط سریع و مناسب بسیار مؤثر است .

- خنده ، یخهای کینه و کدورت را آب می كند و روابط انسانی را تعادل می بخشد.

- برای آنكه همیشه شاد باشید و غم گذشته و هراس آینده كمتر به سراغتان آید ،‌ با افراد آرام و بانشاط نشست و برخاست کنید.همنشین خوب ، یكی از بهترین دعاهایی است كه باید از خداوند بزرگ طلب نمود .


سلام محمد عزیز
بازم گل کاشتی موضوع فوقالعاده ای را مطرح کردی.

اگر تجربیات فروشی بود بهش بیشتر توجه میشد مثلا من یکبار تجربه ای را که داشتم به برادرم 40 هزارتومان فروختم تا ارزش تجربه را بداند .
البته این تجربه خیلی بیشتر از اینها به نفعش تمام شد.

من به جای جوانها بودم یک آگهی می دادم و روش می نوشتم تجربیات شما را خریداریم.

شاعر نوپرداز ایران احمد شاملو رحمه الله علیه حرف بسیار زیبائی را فرمود:

زندگی بطرز بی شرمانه ای کوتاه است

دکتر علی شریعتی هم زندگی را حد فاصل بین اذانی که در گوش نوزاد گفته می شود و نماز میت توصیف می نماید و می فرماید طول این زندگی فاصله بین یک اذان تا یک نماز است

لذا در این مجال گرانبها که قلب پاکی دارند جوانها و مغز سالم و بدن سالم باید بحدی جهش کنند که انتظار داشته باشند که از آنها بازماندگانشان به نیکی و بزرگی یاد کنند.

از من حقیر این را بیاد داشته باشید

اگر آنچه که دین خدا توصیه نموده که همانا تطهیر شدن بوسیله عمل به توصیه های دین اوست را به حقیقت و به واقع و از ته قلب عمل کردید در هر دو جهان سعادتمند و خوشبختید وگرنه ذلیل شدن در کمین است.

یاحق




قضاوت;34908 نوشت:

متأسفانه یه مطلب غلطی که بین جوانان ما رایجه اینه که

آدم تا جونه باید جوونی کنه.

ولی درستش اینه که آدم تا جونه باید خودسازی کنه

:Kaf::Kaf::Kaf:

ولادت با سعادت حضرت علی اکبر علیه السلام بر تمامی شیعیان مبارک

و همچنین روز جوان بر تمامی جوانان عزیز ایرانی مبارک باد.

امیرالمومنین علی عليه السّلام

شیئانِ لایَعرِفُ فَضلَهُما اِلّا مَن فَقَدَهُما : الشَباب وَ العافِیَه؛

دو نعمت است که ارزش آنها را نمی دانند مگر کسی که آنها را از دست داده باشد :

:1: جوانی

:2: تندرستی

غررالحکم،حدیث 5764

(با تشکر از سرکار ریحانةالنبی عزیز جهت تهیه تصویر زیبای جوانی^^ :Gol:)

آذر بانو;127495 نوشت:
امیرالمومنین علی عليه السّلام

دو نعمت است که ارزش آنها را نمی دانند مگر کسی که آنها را از دست داده باشد :

:1:جوانی

:2: تندرستی

ای که دستت می رسد کاری بکن

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

به نظر شما واقعاً چجوری میشه از نعمت جوانی استفاده کنیم که چند سال بعد افسوس این دوران رو نخوریم یا حداقل کمتر افسوس بخوریم؟

منتظر نظرات و نکته های مفید دوستان هستم.

:Gol:

:Gol: آغاز بهار :Gol:

خیز از جا با نوید بی شمار
سوی ما آید کنون فصل بهار

زنده میگردد زمین مرده باز
می شود بیدار گل از خواب ناز

سبز وخرم می شود دشت و دمن
پر شود از لاله واز یاسمن

بلبلان خوانند در هر کوی و دشت
چشمه ها جوشند از بالا و پست

شادی و شیرینی و جشن وسرور
باز آید در میان با شوق وشور

در میان این همه شادی که هست
هم زمو باریکتر یک نکته هست
ای شراب غفلتت بنموده مست
هیچ دانی سالی از عمرت گذشت؟

زنده شد عالم تو تا کی مرده ای؟
عهدوپیمانها زخاطر برده ای

شد رها ازبند خاک وشن گیاه
تواسیر نفس ماندی سال وماه

می زدایی خانه از گرد وغبار
کینه ها را هم زدل بیرون بیار

دور میریزی درخت بی ثمر
خود چرا بی حاصلی وبی اثر

نکته ای دیگر بگویم از بهار
خوب دقت کن به خاطر می سپار

این نهال نازک مو را ببین
گاه آید بر یسار وگه یمین

هر طرف خواهی کشانی آن نهال
نیست اورا جز اطاعت در خیال

لیک چون قوت گرفت وشد درخت
کی حریفش میشوی ای نیک بخت

نفس هم اینگونه باشد ای جوان
تا جوانی همتی کن قدردان

تا بود باقی بهار زندگی
پاک بنما نفس از آلودگی
یادم آمد از بزرگی این پیام
گویمت آن را وشد حرفم تمام
تا رسد دستت به خود شو کارگر
چون فتی از پای خواهی زد به سر

برگرفته از کتاب پند حکیم اثر استاد مهدی عدالتیان

سلام

يه شعر براتون مي نويسم ، خودم خيلي دوستش دارم ، شايد فكر كنيد به موضوع ربطي نداره،اما به نظر من ربط داره

زنده دلي در صف افسردگان


رفت به همسايگي مردگان

حرف فنا خواند ز هر لوح پاك

روح بقا جست ز هر روح پاك

كارشناسي پي تفتيش حال

كرد از او بر سر راهي سوال

كين همه از زنده رميدن چراست

رخت سوي مرده كشيدن چراست

گفت پليدان به مغاك اندرند

پاك نهادان ته خاك اندرند

مرده دلانند به روي زمين

بهر چه با مرده شوم هم نشين

همدمي مرده دهد مردگي

صحبت افسرده دل افسردگي

زير گل آنان كه پراكنده اند

گر چه به تن مرده به دل زنده اند

مرده دلي بود مرا پيش از اين

بسته هر چون و چرا پيش از اين

زنده شدم از نظر پاكشان

آب حيات است مرا خاكشان:Gol:


اعوذبالله من الشيطان الرجيم و اعوذبالله من نفسي
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام

براي پيروزي در همه ي مراحل زندگي بايد از غفلت خود را نجات داد .
اگر عالم دهر باشي و غافل باشي ...

هميشه در غفلت به سر خواهي برد ...

واگر جمع با غرور كاذب جمع شود ...
دچار جهل مركب خواهيم شد و جواني هم از دست مي رود .
پس به نظرم
بهترين راه جهت جلوگيري از اتلاف جواني
جلوگيري از ورود به مقوله غفلت است .
يا علي مدد
التماس دعا

[="Tahoma"][="Navy"]نظر شما چیه دوستان؟

:goleroz:[/]

سلام
من هميشه به دور و بري هام نگاه ميكنم كه حصرت چه چيزي را كه در جواني داشته اند و الآن ندارند ميخورند، سعي ميكنم بيشتر از اين داشته جوانيم استفاده كنم.
مثلا تندرستي واقعا وقتي نداريم قدرش را ميدونم، با يك كم ورزش و تغذيه مناسب ميشه طولانيش كرد.
انعطاف پذيري جواني كه غوغا ميكنه، جوان مثل چوب تر شكل ميگيره و ميتونه رذايل اخلاقي را راحت تر پاك كنه و فضائل را در خودش نهادينه كنه.
نشاط و فعال بودن در اين دوران خيلي مهمه، كه كم كم اگر روحيه جوان خمود و كسل بشه از دستش ميده اما ميشه هميشه دل فرد جوون بمونه
من سعي ميكنم جواني را تا جايي كه ميتونم با خودم بكشم!!!هيچ موقع فكر نميكنم كه تموم ميشه، هميشه سعي ميكنم فكر كنم دارمش تا بيشتر روي خودم كار كنم

قضاوت;34908 نوشت:
سلام
متأسفانه یه مطلب غلطی که بین جوانان ما رایجه اینه که آدم تا جونه باید جوونی کنه.
ولی درستش اینه که آدم تا جونه باید خودسازی کنه

نبی (ص) فرمودند: خداوند جوانی را که جوانی نکند دوست دارد.

منظور از جوانی کردن در این حدیث مستی دوران جوانی هست.مستی که باعث می شود جوان خیال کند حالا حالا وقت دارد و لازم به غنیمت شمردن اوقات نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دوران جوانی یکی از با ارزش ترین، متنوع ترین و پیچیده ترین چشم انداز های زندگی است. ایام جوانی دوران درخشندگی و فروغ شور و هیجان، سرور و شادی و نشاط و امید و دوران قوّت و قدرت و کار و کوشش است.
هر چند جوان در اول راه، بی تجربه و به دنبال هویت گم شده خویش است؛ اما اگر به نیروها و استعدادهای فطری با ارزش خود توجه کرده و به خویشتن دست یابد و از این فرصت طلایی استفاده کند، پایه های زندگی خویش را استحکام بخشیده و به خوشبختی و کمال دست می یابد. پس به شما جوانان عزیز توصیه می کنیم، تا این فرصت گران بها از دست نرفته به نکات زیر توجه کنید:
1ـ قدر و قیمت خود را بدانید: ارزش جوانی نسبت به سایر زندگی به حدی است که اولیای گرامی اسلام، آن را هم ردیف ارزش سلامتی و تندرستی نسبت به ضعف و بیماری معرفی کرده اند. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «دو چیز است که قدر و قیمتش را نمی شناسد مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد، یکی «جوانی» و دیگری «تندرستی و عافیت».»[1]
2ـ جوانی دوران حق پذیری و هدایت پذیری: امام صادق ـ علیه السلام ـ در دلیل معطوف کردن توجه تبلیغی به نسل جوان می فرماید: «جوانان زودتر حق را می پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحی می گرایند.»[2]
3ـ جوانی دوران فطرت پاک، لطافت روح و بیداری احساس مذهبی: سیاهی گناه، خطا، کینه و حسد روح جوان را در بر نگرفته و فطرت پاکش دست نخورده است و کشش های معنوی او را به سوی پاکی و تعالی سوق می دهد؛ جوانانی که از نیرو های شهوانی خود شکایت می کنند و خود را در برابر این تمایلات تحریکی ضربه پذیری پندارند، بدانند که در مقابل آن علاوه بر نیروی جسمی و روحی قوی، یک نیروی فطری قوی معنوی در وجود شان هست که می توانند با بیدار نگه داشتن آن به مقابله با شهوات غریزی خود بپردازند.
4ـ جوانی دوران تربیت پذیری و رشد و تعالی: جوان دارای سلامتی فکر و روح می باشد و از چنان آمادگی ذهنی برخوردار است که چون زمین حاصلخیز خالی مستعد پرورش و رویاندن هر بذری است که در آن کاشته می شود. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «دل جوان نوخاسته مانند زمین آماده ایست که از هر سبزه و گیاه خالی است، هر بذری که در آن افشانده شود، می پذیرد و در خود می پرورد. [3]
جوانی دوره توانمندی و تلاش: مهم ترین نیروی انسانی هر جامعه ای رادر نسل جوان آن می توان یافت قدرت و نیروی جوانی است که می تواند بر مشکلات زندگی فایق آید و راه حلی سخت و ناهموار را به آسانی بپیماید. به همین دلیل است که دنیای امروز، جوانان را در کلیه شئون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی و .... مورد توجه ویژه قرار می دهد.
6ـ جوان و عزت نفس: ایام جوانی، دوران شکفتگی شرافت دوستی و عزّت خواهی است که یکی از ارکان اساسی سعادت بشری می باشد. اگر جوانان بتوانند آن تمایل عالی فطری را همواره در نهاد خود زنده وحاکم نگه دارند و خود را از ذلّت و تحقیری حفظ کنند، زمینه خوشبختی و کامیابی دائمی خویش را فراهم می کنند. جوانان با عزت و کرامت نفس خود را از پستی گناه و شهوت به دور می دارند. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «کسی که برای خود شخصیت قایل است و عزت و کرامت نفس دارد، تمایلات پست جوانی و شهوات در پیش او خوار و ذلیل است.» [4]
7ـ جوان و آزادگی، عدالت خواهی و میل به استقلال و شخصیت: انسان در ایام جوانی دیگر نمی خواهد طفیلی دیگران باشد و می خواهد یک فرد مستقل، آزاد و اثرگذار باشد. اگر این میل و احساس فطری جوانی به صورت صحیح هدایت و رهبری شود، نمی تواند در برابر ظلم و بی عدالتی ها تحمل کند و به فعالیت و مجاهده برای برقراری عدالت می پردازد و در پی کسب هویت و شخصیت خویش از الگوهای مثبت و الهی تقلید می کند.
8ـ جوانی دوران عشق و محبت: روح جوان لبریز از امید و آرزو و سرشار از عشق و محبّت است. دوستی ها در این دوران بر پایه محبت و عشق پاک صورت می گیرد. این دوستی های سالم جوانان در آستانه زندگی اجتماعی، تقویت کننده شخصیت و فعلیت رساننده استعداد های اجتماعی آنان است. این گرایش اگر پاکی خود را از دست ندهد، این ارزش فوق العاده را دارد که اولین احساسات واقعی نوع دوستی را در انسان به وجود آورد و از جوان فردی فداکار، ایثارگر و عاشق الهی بار بیاورد.
9ـ جوانی ایام طراوت و زیبایی، با فرا رسیدن دوران جوانی، نه تنها بدن نیرومند و قوی می گردد و عواطف و احساسات شکفته می شوند، بلکه فرد زیبا و با طراوت می شود. جمال رخسار و نشاط و شادابی چهره، یکی از عوامل جاذبه میان فردی و محبوبیت اجتماعی و رمز نفوذ در دل دیگران می باشد.
10ـ جوان مومن محبوب ترین آفریده: پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: «محبوب ترین آفریده ها نزد خداوند، جوان نورس و خوش سیمایی است که جوانی و زیبایی خود را در راه خدا و فرمانبری او خرج کند. این کسی است که خداوند به او بر فرشتگان فخر می کند و می گوید: این به راستی بنده من است.»[5]
منابع كمكی:
1ـ محمد جواد رودگر، جوان، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1382.
2ـ محمد تقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1384.
3ـ علی حسن زاده، جوانان از نگاه معصومان ـ علیهم السلام ـ، قم، راه سبز، 1381.
4ـ سید حمید فتاحی، با جوانان در ساحل خوشبختی، نشر الهادی، 1377.
____________________
[1] . آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1369، ص 449.
[2] . کلینی، محمد بن یعقوب، روضه کافی، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1348، ص 93.
[3] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 903.
[4] . همان، دشتی، حکمت 449.
[5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، دار الحدیث، 1416 ق، ج5، ص 9.

تا می توانید علم بیاموزید....

[=comic sans ms]بسم الله الرحمن الرحیم


[=comic sans ms]
[=comic sans ms]انسان در چهل سالگی به بلوغ عقلانی می‌رسد

[=comic sans ms]چنانچه شخصی به سنّ چهل برسد و بسوی خدا بازگشت ننماید، شیطان پیشانی او را مسح نماید و گوید: پدرم فدای تو باد که دیگر رستگار نخواهی شد!


[=comic sans ms]قرآن


[=comic sans ms]و همین نکته در مسأله بلوغ عقلانی انسان پس از گذشت چهل سال از عمر او در دنیا به چشم می‌خورد؛ و در اشاره به این موضوع در قرآن کریم می‌فرماید: حَتىَّ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبّ‏ِ أَوْزِعْنىِ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتىِ أَنْعَمْتَ عَلىَ‏َّ وَ عَلىَ‏ وَالِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَئهُ وَ أَصْلِحْ لىِ فىِ ذُرِّیَّتىِ إِنىّ‏ِ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنىّ‏ِ مِنَ الْمُسْلِمِین‏ (سوره الأحقاف ذیل آیه 15)

[=comic sans ms]و هنگامی که انسان به مرحله رشد و شکوفائی تامّ رسید و چهل سال بر او بگذشت می‌گوید: پروردگارا، طریق شکر و سپاس نعمتهای خودت را بر من و پدر و مادرم به من الهام فرما! و طریق انجام عمل صالح که مورد رضا و تحسین تو باشد را به من بیاموز! و در میان ذرّیّه من صلاح و سداد را استوار فرما! بدرستیکه من به تو روی آوردم و تسلیم خواست و اراده تو گشتم.


[=comic sans ms]روایات


[=comic sans ms]و لهذا در «خصال» صدوق از امام صادق علیه السّلام روایت می‌کند که فرمودند:

[=comic sans ms]إنّ العَبدَ لَفی فُسْحَةٍ مِن أمرِه ما بَینَهُ و بینَ أربعینَ سَنةً؛ فإذا بَلَغ أربعینَ سَنةً أوحَی اللهُ عزَّوجلَّ إلَی مَلَئکَتِه: إنّی قد عَمَّرتُ عَبدی عُمرًا فَغَلِّظا و شَدِّدا و تَحَفَّظا و اکتُبا عَلیهِ قَلیلَ عَمَلِه و کَثیرَهُ و صَغیرَهُ و کَبیرَه (خصال (أبواب الأربعین و مافوقه) حدیث 24،ص 545)


[=comic sans ms]«بنده تا سنّ چهل سالگی مورد عفو و مغفرت پروردگار است؛ و زمانی که به این سنّ رسید خدای متعال به دو ملک رقیب و عتید که موکّل بر اعمال و کردار او هستند وحی می‌فرستد: من به تحقیق به بنده‌ام عمر کافی جهت کسب معرفت و بلوغ عقلی عنایت کردم، از این پس دیگر او در کردار و اعمالش رها و آزاد نیست، بر او سخت گیرید و هر آنچه از او سر می‌زند کم یا بسیار دقیقاً ثبت و ضبط نمائید!»


[=comic sans ms]و نظیر این روایت نیز در «خصال» از امام صادق علیه‌ السّلام آمده است:

[=comic sans ms]إذا بَلَغ العبدُ ثَلاثًا و ثَلَثینَ سَنةً فَقد بَلَغ أشُدَّهُ؛ و إذا بَلَغَ أربعینَ سَنةً فَقد بَلَغَ مُنتهاهُ(خصال (أبواب الأربعین و مافوقه)حدیث 23،ص 545)


[=comic sans ms]«زمانیکه عبد به سی و سه سالگی می‌رسد به مرتبه قوام جسمی و روحی نائل می‌گردد؛ و زمانیکه به سنّ چهل سالگی می‌رسد عقل او به نهایت درجه قدرت و سعه و ادراک می‌رسد.»


[=comic sans ms]چنانچه این حدیث در کتب شیعه و در «احیاء‌ العلوم» وارد است:

[=comic sans ms]إذا بَلَغ الرَّجُلُ أربعینَ سَنةً و لَم یَتُبْ مَسحَ الشَّیطانُ وَجهَهُ بِیَدهِ و قالَ: بِأبی وَجهُ مَن لا یُفْلِح(سفینة البحار (با مختصر اختلاف) ج 2، ص 332؛ إحیاء العلوم، ج 3، ص 28)


[=comic sans ms]«چنانچه شخصی به سنّ چهل برسد و بسوی خدا بازگشت ننماید، شیطان پیشانی او را مسح نماید و گوید: پدرم فدای تو باد که دیگر رستگار نخواهی شد!»


[=comic sans ms]نکته علمی و دلیل


[=comic sans ms]نتایج تحقیقات دانشمندان نشان می دهد سرعت و عملکرد مغز انسان در سن سی و نه سالگی به اوج خود می رسد و پس از آن مغز به تدریج قدرت و سرعت خود را از دست می دهد. به گفته دانشمندان علت کاهش قدرت پس از سن سی و نه سالگی این است که مغز به تدریج ماده مایلین را از دست می دهد.


[=comic sans ms]این ماده در اطراف سلول های مغز را در برگرفته است و سرعت انتقال پیام های الکتریکی بین سلول های عصبی مغز کمک می کند.


[=comic sans ms]بنابراین با کاهش این ماده سرعت انتقال پیام های الکتریکی بین عصب های مغز نیز کاهش پیدا می کند. این نتایج پس از بررسی توانایی های حرکتی گروهی از افراد داوطلب در سنین بین بیست و سه تا هشتاد سال به دست آمده. دانشمندان امیدوارند این اکتشافات به حل مشکل کندی مغز سالخوردگان کمک کند.


[=comic sans ms]بدون تردید وشک و بدون تحقیق اضافه میکنم که در روایات غذاهایی هست که برای تقویت مغز و حافظه سفارش شده


[=comic sans ms]و در واقع برای افزایش ماده مایلین و این تحقیق را به شما عزیزان سفارش میکنم


[=comic sans ms]در پناه حق




به نظر من آدم تا جوونه و تعلق مادی زیادی به دنیا نداره و دلش پاکه باس خودشو جمع و جور کنه و دست بزنه به خودسازی!
یه کتاب خوب هم دوست خیلی خوبیه باعث می شه فکر جوون به جاهایی که نباید بره،نره!
یاد گرفتن یه مهارت هم توی جوونی خیلی مفیده و...

سلام
پیشنهاد می‌شود یک سیر مطالعاتی برای تفکر و عمل کردن به جوانان معرفی کنید تا فونداسیون محکمی برای رشد و تعالی
بتا کنند. توصیه‌های کلی برنامه ی کوتاه مدت است.
بقیه‌ی راه را خداوند ترسیم می‌کند.
شاید سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری ، حدیث عنوای بصری و شرح آن یا ... برای شروع خوب باشد

من پیشنهادم این هستش که این کارها رو باید در دوران جوانی حتما حتما انجام داد ...

1- رفتن به باشگاه ( چون پشتیبانه ای بدنی برای پیری میشه )
2- رفتن به اجتماع ( چون شخص رو داناتر و انعطاف پذیر تر میکنه )
3- رفتن سره کار ( چون باید کار کردن و پول در آوردن رو از دوران کوچیکی دنبالش بود ... حتی نجاری ... یا تایپ ... )

موضوع قفل شده است