حضرت علی و دنیا

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حضرت علی و دنیا

حضرت علی با اینکه این همه دنیا را مذمت کرده پس خود ایشان با چه امیدی زندگی می کرده اند ان هم زندگی که برای همه نمونه است ؟/
کلا انسان به چه امیدی زندگی کند ؟

کارشناس بحث : عبدالرحمان

sevgi;248198 نوشت:
حضرت علی با اینکه این همه دنیا را مذمت کرده پس خود ایشان با چه امیدی زندگی می کرده اند ان هم زندگی که برای همه نمونه است ؟/
کلا انسان به چه امیدی زندگی کند ؟

[="royalblue"]سلام
فکر می کنم حکمت 131 نهج البلاغه بتونه راهنماییتون کنه!
[/]

sevgi;248198 نوشت:
حضرت علی با اینکه این همه دنیا را مذمت کرده پس خود ایشان با چه امیدی زندگی می کرده اند ان هم زندگی که برای همه نمونه است ؟/
کلا انسان به چه امیدی زندگی کند ؟

کارشناس بحث : عبدالرحمان

[=B Nazanin]جابر بن عبد اللَّه انصارى تعریف می کند:
[=B Nazanin]ما در بصره با امير مؤمنان بوديم. چون از پيكار مخالفان آسوده شد اواخر شب به ما سركشى كرد و فرمود:
[=B Nazanin]«در باره چه گفتگو مى‏كنيد؟» گفتيم:
[=B Nazanin]«در نكوهش دنيا!» فرمود:
[=B Nazanin]«اى جابر! دنيا را بر چه (پايه و از چه زاويه‏اى) نكوهش‏ مى‏كنى؟» بعد از آن حضرت (مناسب دید در این باره سخنرانی کند لذا) خدا را سپاس گفت و بر او ستايش كرد و بعد فرمود:
[=B Nazanin]اما بعد! مردمانى كه دنيا را نكوهش مى‏كنند و بى‏ميلى و زهد در آن را به خود مى‏بندند به چه چيز توجه دارند؟ دنيا براى آن كس كه به راستى دريابدش منزل راستى و براى آن كس كه از آن فهم و پند آموزد، خانه عافيت و براى آن كس كه از آن توشه (آخرت) برگيرد سراى ثروت (و بى‏نيازى) است.
[=B Nazanin]سجده‏گاه پيامبران خدا و فرودگاه وحى او و نمازگاه فرشتگان و باشگاه ياران و بنگاه دوستداران اوست، و در آن رحمت (خدا را) به دست آرند و بهشت را به سود برند.
[=B Nazanin]پس اى جابر، كيست كه دنيا را نكوهش كند؟ با آنكه (دنيا) به فرزندان خويش اعلام كرده و ندا رسانده كه سپرى‏شونده است و خود را به صفت فانى (و نابودشونده) توصيف كرده و با آزمون خود بلا را نمايش داده و به شادمانى خود شادمانى را برانگيخته، براى ترساندن و تشويق، (شب هنگامى) به مصيبت و اندوه رفته و بامدادانى به نعمت و عافيت باز آمده است، (فقط) گروهى، بگاه پشيمانى، نكوهشش كنند.
[=B Nazanin](دنیا) به همگان، به درستى خدمت نموده و بدانان يادآورى كرده تا به ياد دارند و اندرز داده تا پند گيرند و بيم داده تا بترسند و تشويق كرده تا دلبسته شوند.
[=B Nazanin]پس اى نكوهشگر دنيا كه هم بدان فريفته‏اى! كى دنيا نزد تو شايسته نكوهش بوده و كى تو را به خود فريفته است؟ با به خاك كردن پدران پوسيده استخوانت؟ يا به گور نمور سپردن مادرانت؟ چه بسيار بيمارانى را كه به دست خود پرستارى كردى و به كف خود دوا دادى، برايشان نسخه دارو گرفتى و پزشكان را بر سرشان خواندى و به مقصود خود نرسيدى و نيازت برنيامد (و شفا نيافتند). دنيا خود را بدان برايت نمايش داد و با (نشان دادن) حال آن بيمار، حال فرداى خودت را به تو نمود كه دوستانت سوديت نرسانند و فريادت به جايى نرسد، آنگاه كه به فرا رسيدن مرگ، نشانه‏هاى بيمارى شدّت يابد و سوزشهاى دل دردمندت افزون شود، آن دم كه ناله سودى ندهد و شيون (مرگ را) دور نسازد. (جانستان) تنگ را سخت بكشد و گلو را بفشارد. گوش به فرياد ندهد و از دعا نهراسد.
[=B Nazanin]آوخ از بسيارى اندوه (و حسرت) بگاه سر رسيد مهلت (و فرا رسيدن مرگ)! سپس او را بر تابوتى چوبين بر سر چهار دست ببرند و در گورش نهند و به خوابى دراز و قبرى تنگش بسپرند. توان و توانايى رفته، و رشته عمر گسيخته و مهرورزانش به دور افكنده، و مهربانانش از او گسسته، ياران نزديكش نشوند و ديداركنندگان نزدش نيارامند و خانه‏اش نظمى نيابد. اثرى از او نماند و خبرى از وى باز نيايد. وارثانش صبحدم بشتابند و مرده ريگش را تقسيم كنند و نابودى (و هلاك) سر در پى او نهد و گناهان در برش گيرند. اگر كار خيرى كرده (و توشه‏اى) از پيش فرستاده نيك كرده است و اگر كار بد انجام داده فرجامى تباه دارد. چگونه پايدارى دنيا كسى را سود بخشد كه پايانه او مردن و ديدارگاهش گور است، و همين پند را بس» آنگاه حضرت فرمود:
[=B Nazanin]«بس است اى جابر با من بيا!» با او رفتم تا به گورستان رسيديم. آنگاه فرمود:
[=B Nazanin]«اى خاك‏نشينان و اى آوارگان (شما رفتيد و ديگران) خانه‏هاى (شما) را مسكن خود ساختند و ميراثها را تقسيم كردند و همسرها را به زناشويى بردند. اين است خبرى كه ما داريم، ... شما چه خبر داريد؟» آنگاه مدتی مرا به حال خود گذاشت (و خاموش ماند) و سپس سر برداشت و فرمود:
[=B Nazanin]«سوگند بدان كسى كه آسمان را افراشت تا بر فراز شد و زمين را گسترد تا پهناور گشت اگر به اين گروه (مردگان) اجازه سخن داده شود بگويند: [=Times New Roman]"[=B Nazanin]ما بهترين توشه را پرهيزگارى يافتيم![=Calibri][1][=Times New Roman]"[=B Nazanin]» آنگاه فرمود:
[=B Nazanin]«اى جابر اگر خواهى برگرد!»[=Calibri][2]

[=Calibri][1][=B Nazanin]بقره / 197: تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏.

[=Calibri][2][=B Nazanin]تحف العقول ص: 186

خیلی ممنون از راهنماییتون خوندم حکت 131 رو
ولی هنوز جوابم رو نگرفته ام خواهش می کنم یه خورده یشتر راهنماییم کنید
من 19 سالمه زیاد مطالعات دینی نداشتم که بتونم کاملا متوجه بشم نهج البلاغه رو
از طرفی هنوز تو ذهنم این سوال هست که اگه دنیا خوبه پس چرا حضرت امیر مذمت کردن دنیا رو

sevgi;248477 نوشت:
خیلی ممنون از راهنماییتون خوندم حکت 131 رو
ولی هنوز جوابم رو نگرفته ام خواهش می کنم یه خورده یشتر راهنماییم کنید
من 19 سالمه زیاد مطالعات دینی نداشتم که بتونم کاملا متوجه بشم نهج البلاغه رو
از طرفی هنوز تو ذهنم این سوال هست که اگه دنیا خوبه پس چرا حضرت امکیر مذمت کردن دنیا رو

دنیا را سکویی برای پریدن، دانستن خوب است ولی آنجا را جایی برای نشستن دیدن بد است!
دنیا را پلی برای رسیدن دانستن خوب است اما آن را جایی برای ماندن دیدن بد است.
دنیا را پرستیدن بد است ولی آن را جایی برای پرستیدن دیدن خوب است.
دنیا را ابزار، دیدن خوب است ولی آن را هدف انگاشتن بد است.
دنیا را اگر در آن باشی خوب است ولی اگر او در تو باشد بد است!
دنیا را ...
اگر متوجه شده باشی که چه تفاوتی بین دنیایی خوب و دنیای بد وجود دارد، خواهی توانست یک جمله هم تو بگی!

sevgi;248477 نوشت:
خیلی ممنون از راهنماییتون خوندم حکت 131 رو
ولی هنوز جوابم رو نگرفته ام خواهش می کنم یه خورده یشتر راهنماییم کنید
من 19 سالمه زیاد مطالعات دینی نداشتم که بتونم کاملا متوجه بشم نهج البلاغه رو
از طرفی هنوز تو ذهنم این سوال هست که اگه دنیا خوبه پس چرا حضرت امیر مذمت کردن دنیا رو

سلام بر شما دوست گرامی

دنيا وسيلهاي است كه خداي متعال در اختيار ما قرار داده، تا با استفاده از آن، شايستگي دريافت هر چه بيشتر رحمتها و نعمتهاي الهي را پيدا كنيم و به مقصد برسيم اين همان «دنياي ابزاري» است.


اما اگر تمام توجهمان، معطوف به خود دنيا و لذتهاي آن شود و اصلاً فراموش كنيم كه آخرتي هم دركار است، اينزجا است كه دنيا، مايه فريب و «متاع الغرور» است. چنين دنيايي كه به جاي تسريع در رساندن ما به هدف، مانع رسيدنمان به هدف ميگردد، دنياي مذموم است دنيا مشابه عينكي است كه انسان بر چشم ميزند عينك براي آن است كه انسان بهتر ببيند راه بهتر ديدن با عينك هم، آن است كه از پشت شيشههاي آن، به اشيا و دنياي اطرافمان نگاه كنيم. اگر كسي به جاي نگاه از پشت عينك، به توي عينك و شيشههاي آن خيره شود، آيا چيزي و كسي و جايي را خواهد ديد؟

آنچه كه مذمت ميشود در واقع نوع نگاه و نگرش ما به دنيا است، نه خود دنيا وگرنه دنيا مخلوق خداست و آنچه در آن است، به نيكوترين صورت خلق شده است.
الّذي أحسن كلَّ شيءٍ خلَقَهُ. همان كسي كه هر چيزي را آفريده، نيكو آفريده است.



دنيا به خودي خود بد نيست آنچه دنيا را بد ميكند، استفاده ناصحيح ما از آن است. نگاه استقلالي به دنيا اين است كه مثلاً انسان ماشينش را مرتب بشويد و تميز كند و هميشه دستمال به دست، ايستاده باشد تا اگر كوچكترين لكهاي روي شيشه يا بدنه آن پيدا شد، آن را پاك كند. چنين كسي فراموش كرده كه ماشين را براي چه خريده است. ماشين وسيله و ابزاري است كه ما را به مقصد برساند. اگر كسي 24 ساعت مدام ماشينش را تميز ميكند و دستمال ميكشد، در اين صورت به جاي اينكه ماشين در خدمت او باشد، او در خدمت ماشين در آمده است.

بنابراین دنيا براي همه اهميت دارد ولي آنچه مهم است جهت و ديدگاه در مورد دنيا است. به عبارت ديگر اهميت و عدم اهميت زندگي نياز، مبتني بر نگرش و ديدگاه ما به دنيا است. كساني كه به دنيا، از «نگاه ابزاري» مينگرند و دنيا را وسيلهاي براي رسيدن به هدف قلمداد ميكنند، در نظر اينها، زندگي دنيا اهميتي ندارد. چون ميدانند كه زندگي دنيا، محدود و متناهي است و معتقدند كه دنيا، تجارتخانه و وسيله كسب آخرت است. و همچنين معتقدند كه تا دنيايي نباشد، آخرتي در كار نيست. اين افراد از نعمتهاي دنيوي، براي رسيدن به هدف و جلب رضايت خداوند استفاده ميكنند. زندگي موقت دنيا براي چنين كساني اهميت ندارد. (دنيا نردباني است براي رسيدن به آخرت پس دنيا مهم است از جهت اينكه از كانال آن و آزمايشهايش ميتوان به آخرت رسد.)



در مقابل، كساني كه به دنيا، به لحاظ «استقلالي» مينگرند، و تمام همّ و غمشان، دنيا است براي آنها زندگي دنيوي، اهميت زيادي دارد. چون فكر ميكنند كه هيچ ارتباطي بين افعال آنها و آخرت، وجود ندارد. آنها به جاي نگاه از پشت عينك، به خود عينك و شيشههاي آن خيره ميشوند چنين كساني شناخت كافي از دنيا ندارند. بنابراين تمام توجهشان را به زندگي دنيا معطوف ميكنند.

sevgi;248477 نوشت:
خیلی ممنون از راهنماییتون خوندم حکت 131 رو
ولی هنوز جوابم رو نگرفته ام خواهش می کنم یه خورده یشتر راهنماییم کنید
من 19 سالمه زیاد مطالعات دینی نداشتم که بتونم کاملا متوجه بشم نهج البلاغه رو
از طرفی هنوز تو ذهنم این سوال هست که اگه دنیا خوبه پس چرا حضرت امیر مذمت کردن دنیا رو

[="royalblue"]سلام
حضرت تو اون حکمت کسی رو که خودش فریفته ی دنیاست و داره از دنیا بد میگه رو توبیخ می کنه و بهش می گه خودت گول دنیا رو خوردی و داری اون رو نکوهش می کنی؟
بعد حضرت مثال هایی از بیماری و مرگ و قبر میاره و اشاره می کنه که اینها همیشه توی دنیا بوده و ما می بینیم اینها رو ولی هنوز فریفته ی دنیا هستیم. یعنی با اینکه می دونیم دنیا فانی است، باز هم به خوشی های اون دل بستیم...
بعد اشاره به فواید دنیا می کنه برای کسانی که راه زندگی صحیح در دنیا رو می دونن و در واقع تجارت می کنن و سود تجارت اونها میشه رحمت خدا و بهشت.
در آخر تقابل نکوهش کنندگان دنیا و پندگیرندگان از دنیا رو بیان می کند. گروه اول دل خوش به شادی دنیا بودند و چون دیدند که دوام نداشت، به جای عبرت گرفتن، پشیمان شده و و به مذمت دنیا مشغول شدند و گروه دیگر دنیا را در روز قیامت ستایش می کنند چرا که با تبدیل حالاتش به اونها پند داد و در واقع از گذرا بودن خوشی هاش خبر داد...
در واقع حضرت اون شخص رو توبیخ کرد چون جزو دسته ی اول بود

دنیا در اصطلاح عرفا «دم عرفانی» است. یعنی باید وقت زندگی در دنیا رو غنیمت بشماریم و هرچه می تونیم ازش استفاده کنیم. این طوری دنیا خیلی شیرین میشه و در واقع اگه برای اهل دنیا فقط خوشی ها لذت بخشه (اون هم زودگذر)، برای مومن هم خوشی و هم غم و بلا لذت بخشه.[/]

sevgi;248198 نوشت:
حضرت علی با اینکه این همه دنیا را مذمت کرده پس خود ایشان با چه امیدی زندگی می کرده اند ان هم زندگی که برای همه نمونه است ؟/
کلا انسان به چه امیدی زندگی کند ؟

کارشناس بحث : عبدالرحمان

با سلام و آرزوی قبولی طاعات شما

آنچه که در روایات در مذمت دنیا آمده است مربوط به وابستگی به دنیا و در پی شهوات رفتن است.
زندگی در دنیا فرصتی است که خداوند به انسان داده است که بتواند در این فرصت خودش را برای زندگی در سرای دائمی آماده کند.

انشاءالله در پست های بعد در این زمینه بیشتر توضیح داده خواهد شد.

موضوع قفل شده است