جمع بندی سوره ی حمد سخن خداست یا بندگان؟

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوره ی حمد سخن خداست یا بندگان؟

با سلام
می خواستم بپرسم که چرا خداوند در سوره ی حمد به زبان بندگان سخن گفته؟ یا چرا مانند سوره ی توحید،در اول این سوره،از کلمه ی قل یا امثال آن استفاده نکرده است؟ من منکر آسمانی بودن قرآن نیستم ولی آیا سوره ی حمد،وحی بودن قرآن را زیر سوال نمی برد؟

کارشناس بحث : یاسین

برچسب: 

خیلی از جاهای قرآن مجید الله جل جلاله چگونگی دعا کردن را به بندگان خود آموخته. بطور مثال صدوهفت ربنا درقرآن داریم که بهترین دعا بپیشگاه خدا محسوب میشه. این کتاب کامل چگونگیه تعبد رو هم به من وتو آموخته.

الله سمیع علیم__ولی منه بنده ی او میگویم: خدای من با سوره حمد بمن امر نمود این گونه مرا بخوان...

قدس شریف;246623 نوشت:
خیلی از جاهای قرآن مجید الله جل جلاله چگونگی دعا کردن را به بندگان خود آموخته. بطور مثال صدوهفت ربنا درقرآن داریم که بهترین دعا بپیشگاه خدا محسوب میشه. این کتاب کامل چگونگیه تعبد رو هم به من وتو آموخته.

الله سمیع علیم__ولی منه بنده ی او میگویم: خدای من با سوره حمد بمن امر نمود این گونه مرا بخوان...


از پاسخ شما متشکرم.این جواب شما در تفسیر نمونه هم هست ولی اگر خداوند می خواسته چگونگی دعا کردن و عبادت رو به انسان یاد بده پس چرا از کلمه ی قل و امثال اون استفاده نکرده یا اصلا چرا ذکر نکرده که مثلا:((اینگونه مرا عبادت کنید))

بنام خدا.
سلام.

moharrami;246686 نوشت:
از پاسخ شما متشکرم.این جواب شما در تفسیر نمونه هم هست ولی اگر خداوند می خواسته چگونگی دعا کردن و عبادت رو به انسان یاد بده پس چرا از کلمه ی قل و امثال اون استفاده نکرده یا اصلا چرا ذکر نکرده که مثلا:((اینگونه مرا عبادت کنید))

لفظ قل در قرآن اکثراً برای این به پیامبر گفته میشده که به بندگانش بگوید.
مثلاً به شما میگوید:
قل للذين امنوا يغفروا للذين لا يرجون ايام اللّه ليجزى قوما بما كانوا يكسبون (14)
به كسانى كه ايمان آورده اند بگو، بر كفارى كه به ايام خدا اميد ندارند ببخشايند تا خدا هر قومى را به آنچه عمل كرده اند كيفر دهد (14).

این نشون میده قران چه زمانی از قل استفاده میکنه.
مثلاً قل یا ایها الکافرون.به کافران بگو...
وقتی دعا از زبان بنده به خداوند متعال گفته میشه از قل استفاده نمیشه.اما وقتی از زبان خداوند متعال به بنده گفته میشه یا به بنده گفته میشه که به بنده های دیگر بگوید...از قل استفاده میشود.

موفق و سربلند باشید در پناه حق.

دوست گرامی من... 1 قل و اکثر مخاطب قرآن حضرت رسول(ص) بودند. 2 آیا واقعا یه بنده خداجو نمی فهمه که این آیات شریفه داران چگونگی عبادت رو به اون می آموزند؟ 3 اگر شما میگویید اینها حرفهای انسان هست(نعوظ بالله) خب همون انسان هم میتونس بنویسه ((

moharrami;246686 نوشت:
مثلا:((اینگونه مرا عبادت کنید))
))

ذلک الکتاب لا ریبه فیه(2:2)

سلام علیکم

اين سوره اساسا با سوره‏هاى ديگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشنى دارد به خاطر اينكه سوره‏هاى ديگر همه بعنوان سخن خدا است، اما اين سوره از زبان بندگان است، و به تعبير ديگر در اين سوره خداوند طرز مناجات و سخن گفتن با او را به بندگانش آموخته است.
آغاز اين سوره با حمد و ستايش پروردگار شروع مى‏شود.و با ابراز ايمان به مبدء و معاد (خداشناسى و ايمان به رستاخيز) ادامه مى‏يابد، و با تقاضاها و نيازهاى بندگان پايان مى‏گيرد.

در تفسير بيان السعاده آمده است:«خداى تعالى به طريق تعليم و آموزش فرمود: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» يعنى، سزاوار آن است كه خواننده قرآن تا مقام حضور و مشاهده حقّ تعالى، در مظاهر آن ترقّى كند و آنگاه ببيند كه خود او مالك هيچ چيز نبوده. نه مالك مال نه فعل نه صفت، نه ذات، و خداى تعالى مالك حقيقى همه آنها بوده است و استحقاق اين مالكيّت را هم داشته است آن وقت است كه در مقام التجاء در آمده به زبان حال و گفتار و زبان ذاتش و زبان جميع لشگريان و قوايش خدا را مخاطب قرار مى‏دهد عبوديّت و بندگى خود را به نحو حصر عبوديّت در خدا ظاهر مى‏سازد زيرا، اقتضاى مقام حضور اين است كه حاضر در محضر حقّ چنان دامنه پرستندگى را تنگ گيرد و منحصر به معبود سازد كه مجال نگرش به غير معبود را نداشته باشد.»
moharrami;246610 نوشت:
چرا مانند سوره ی توحید،در اول این سوره،از کلمه ی قل یا امثال آن استفاده نکرده است؟


در مقام تعليم ،هم مي توان انسان را خطاب كرد و هم بدون خطاب مطلبي را به او آموخت.تعليم چه زباني و چه عملي بدون خطاب مستقيم نيز انجام مي گيرد.مثلا براي تعليم كودكان براي خوب و محترمانه سخن گفتن،پدر مي تواند در حضور او و به قصد تعليم،با مادر خانواده و ديگر اعضاي خانواده خوب صحبت كند و لازم نيست كه مستقيما به كودك خطاب كند كه اينچنين صحبت كن و...شايد چنين تعليمي كارسازتر و مفيدتر نيز باشد. اما سوره توحيد يا كافرون در مقام پاسخ به سوالاتي است كه مشركان از رسول الله داشتند.در پاسخ گفته مي شود كه به آنها بگو...
به هر حال به نظر ميرسد كه از هر دو شيوه در قرآن كريم استفاده شده است.

اما درباره آيه"اياك نعبد و اياك نستعين" علامه طباطبايي در تفسير خود مي نويسد:« حق عبادت خدا اين است كه از هر دو جانب حضور باشد.اما از جانب پروردگار عز و جل، به اينكه بنده او وقتى او را عبادت مى‏كند، او را بعنوان معبودى حاضر و روبرو عبادت كند، و همين باعث شده كه در سوره مورد بحث در جمله (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ناگهان از سياق غيبت به سياق حضور و خطاب التفات شود، با اينكه تا كنون مى‏گفت حمد خدايى را كه چنين و چنانست، ناگهان بگويد: (تو را مى‏پرستيم)، چون گفتيم حق پرستش او اين است كه او را حاضر و روبرو بدانيم...»
گويى" بنده" با اين پايه محكم عقيدتى و معرفت و شناخت پروردگار، خود را در حضور او، و در برابر ذات پاكش مى‏بيند، او را مخاطب ساخته نخست از عبوديت خويش در برابر او، و سپس از امدادها و كمكهاى او سخن مى‏گويد:" تنها ترا مى‏پرستم و تنها از تو يارى مى‏جويم" (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ).
ضمنا اين اولين باري نيست كه خداوند از زبان بندگان چنين درخواستهايي مطرح مي كند و قبلش نيزخطاب يا كلماتي مانند (قل،يقولون و ...) نيست اما روشن است كه كلام بنده است(آيات 191- 194آل عمران)

توجه شود که خداوند متعال همه سوره را از زبان بندگان حکایت و نقل قول می کند.بنده مومن ابتدا خداوند را حمد و سپاس می گوید و سپس شروع به دعا و درخواست می کند(چنانکه در احادیث نیز ذکر شده است که قبل از دعا ابتدا حمد و سنایش خدا شود)

علامه طباطبایی در اثبات اینکه تمام سوره از زبان بندگان است می نویسد:« ظاهر سياق و به قرينه التفاتى كه در جمله: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ...، بكار رفته، و ناگهان خداى سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد كه سوره مورد بحث كلام بنده خداست، به اين معنا كه خداى تعالى در اين سوره به بنده خود ياد مى‏دهد كه چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است ادب عبوديت را در مقامى كه مى‏خواهد اظهار عبوديت كند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را جمله (الْحَمْدُ لِلَّهِ) نيز تاييد ميكند.
براى اينكه حمد توصيف است، و خداى سبحان خود را از توصيف واصفان از بندگانش‏ منزه دانسته، و فرموده: (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ، خدا منزه است از آنچه توصيفش مى‏كنند، مگر بندگان مخلص او)، و در كلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نكرده، و هيچ جا عبارتى نياورده كه حكايت كند حمد خدا را از غير خدا، بجز عده‏اى از انبياء مخلصش‏...»

در" عيون اخبار الرضا" ع در حديثى از پيامبر ص مى‏خوانيم:

خداوند متعال چنين فرموده:" من سوره حمد را ميان خود و بنده‏ام تقسيم كردم نيمى از آن براى من، و نيمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مى‏خواهد از من بخواهد:هنگامى كه بنده مى‏گويد" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" خداوند بزرگ مى‏فرمايد بنده‏ام بنام من آغاز كرد، و بر من است كه كارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر بركت كنم، و هنگامى كه مى‏گويد" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" خداوند بزرگ مى‏گويد بنده‏ام مرا حمد و ستايش كرد، و دانست نعمتهايى را كه دارد از ناحيه من است، و بلاها را نيز من از او دور كردم، گواه باشيد كه من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنياى او مى‏افزايم، و بلاهاى آن جهان را نيز از او دفع مى‏كنم، همانگونه كه بلاهاى دنيا را دفع كردم.
و هنگامى كه مى‏گويد" الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" خداوند مى‏گويد: بنده‏ام گواهى داد كه من رحمان و رحيمم، گواه باشيد بهره او را از رحمتم فراوان مى‏كنم، و سهم او را از عطايم افزون مى‏سازم.
و هنگامى كه مى‏گويد" مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ" او مى‏فرمايد: گواه باشيد همانگونه كه او حاكميت و مالكيت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان مى‏كنم، حسناتش را مى‏پذيرم، و از سيئاتش صرف نظر مى‏كنم و هنگامى كه مى‏گويد" إِيَّاكَ نَعْبُدُ" خداوند بزرگ مى‏گويد بنده‏ام راست مى‏گويد، تنها مرا پرستش مى‏كند، من شما را گواه مى‏گيرم بر اين عبادت خالص ثوابى به او مى‏دهم كه همه كسانى كه مخالف اين بودند به حال او غبطه خورند.
و هنگامى كه مى‏گويد" إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" خدا مى‏گويد: بنده‏ام از من يارى جسته، و تنها به من پناه آورده گواه باشيد من او را در كارهايش كمك مى‏كنم، در سختيها به فريادش مى‏رسم، و در روز پريشانى دستش را مى‏گيرم.
و هنگامى كه مى‏گويد" اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ..." (تا آخر سوره) خداوند مى‏گويد اين خواسته بنده‏ام بر آورده است، و او هر چه مى‏خواهد از من بخواهد كه من اجابت خواهم كرد آنچه اميد دارد، به او مى‏بخشم و از آنچه بيم دارد ايمنش مى‏سازم‏

با سلام و عرض ادب
دوست عزیز لطفا به آیات 191 تا ابتدای آیه ی 195 سوره ی آل عمران(که خودتان هم آن را مثال زدید)توجه کنید،خداوند دراین آیات سخن بندگان را نقل کرده و با توجه به آیه 191 و ابتدای 195 می فهمیم که خدا آن را برای مثال زدن به بندگان گفته است یعنی می خواسته به بندگان یاد بدهد که اگر اینگونه دعا کنید من اجابت می کنم.آیا در سوره ی حمد نیز خداوند نمی توانست اینگونه بگوید؟

moharrami;247209 نوشت:
با سلام و عرض ادب
دوست عزیز لطفا به آیات 191 تا ابتدای آیه ی 195 سوره ی آل عمران(که خودتان هم آن را مثال زدید)توجه کنید،خداوند دراین آیات سخن بندگان را نقل کرده و با توجه به آیه 191 و ابتدای 195 می فهمیم که خدا آن را برای مثال زدن به بندگان گفته است یعنی می خواسته به بندگان یاد بدهد که اگر اینگونه دعا کنید من اجابت می کنم.آیا در سوره ی حمد نیز خداوند نمی توانست اینگونه بگوید؟

سلام علیکم
همانطور که در سوره آل عمران سخن بندگان را نقل کرده در سوره حمد نیز همین کار را کرده است.چنانکه علامه فرمود:
رحمان;246752 نوشت:
« ظاهر سياق و به قرينه التفاتى كه در جمله: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ...، بكار رفته، و ناگهان خداى سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد كه سوره مورد بحث كلام بنده خداست، به اين معنا كه خداى تعالى در اين سوره به بنده خود ياد مى‏دهد كه چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است ادب عبوديت را در مقامى كه مى‏خواهد اظهار عبوديت كند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را جمله (الْحَمْدُ لِلَّهِ) نيز تاييد ميكند. براى اينكه حمد توصيف است، و خداى سبحان خود را از توصيف واصفان از بندگانش‏ منزه دانسته، و فرموده: (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ، خدا منزه است از آنچه توصيفش مى‏كنند، مگر بندگان مخلص او)، و در كلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نكرده، و هيچ جا عبارتى نياورده كه حكايت كند حمد خدا را از غير خدا، بجز عده‏اى از انبياء مخلصش‏...»

در سوره حمد نیز بندگان ؛خداوند را مخاطب قرار داده و از او درخواست می کنند منتها تفاوتی که در اینجا وجود دارد این است که قبل از درخواست از خداوند؛او را ستایش و حمد می کنند چنانکه در روایت هم به این امر سفارش شده است.
پس با توجه به آیات سوره آل عمران لازم نیست حتما از واژه قل استفاده شود.

با سلام
دوست عزیز اصلا بیا کلمه ی((قل)) را فراموش کنیم.تفاوت سوره ی حمد با آیات ذکر شده آل عمران در اینست که خداوند در سوره آل عمران می فرماید((
آنها که می گویند...................................پس خداوند دعایشان را اجابت کرد.
))
ولی در سوره ی حمد هیچ کدام از امثال این عبارات نیامده است. مانند اینست که خداوند خود را مخاطب خود قرار داده است
.
یا به عنوان مثال اگر شما بگویید((آقا رحمان،ما از شما می خواهیم که جواب فلان سوال را بدهید.))جمله تان اشتباه است زیرا خود را مخاطب خود قرار داده اید.شما باید بگویید((هر کس که می گوید:آقا رحمان ما از شما می خواهیم که جواب فلان سوال را بدهید.من نیز پاسخ آنها را خواهم داد.))

moharrami;247659 نوشت:

با سلام
دوست عزیز اصلا بیا کلمه ی((قل)) را فراموش کنیم.تفاوت سوره ی حمد با آیات ذکر شده آل عمران در اینست که خداوند در سوره آل عمران می فرماید((
آنها که می گویند...................................پس خداوند دعایشان را اجابت کرد.
))
ولی در سوره ی حمد هیچ کدام از امثال این عبارات نیامده است. مانند اینست که خداوند خود را مخاطب خود قرار داده است
.




سلام علیکم
دوست عزیز. بهترست اول آیات سوره آل عمران را ببینید و بعد نقد کنید.کجای آیات سوره آل عمران گفته:می گویند؟
آیات را ببینید:

الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(191)

رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ مَا لِلظَّلِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ(192)

رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْايمَنِ أَنْ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمْ فََامَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيَِّاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ(193)

رَبَّنَا وَ ءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلىَ‏ رُسُلِكَ وَ لَا تخُْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تخُْلِفُ المِْيعَادَ(194)
پس در این آیات نیز همچون سوره حمد خداوند از زبان بندگان ؛خود را مخاطب قرار داده است

.

در قرآن چنین شیوه ای باز هم استفاده شده است.

سوره بقره:

وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ (127)
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ (128)
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (129)

سلام دوست عزیز،به ترجمه های زیر توجه کنید.
تفسیر المیزان:
آنهائى كه در هر حالت (ایستاده و نشسته و خفتن ) خدا را ياد كنند و دائم فكر در خلقت آسمان و زمين كرده و گويند پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريده اى پاك و منرهى ، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار (191).
گزیده ی تفسیر نمونه:
خـردمـندان آنها هستند كه خدارا در حال ايستادن و نشستن و آنگاه كه بر پهلو خوابيده اند ياد مى كنند و در اسرارآفرينش آسمانها و زمين مى انديشند.لـذا خـردمندان , با توجه به اين حقيقت , اين زمزمه را سر مى دهند كه : (خداوندا ! اين (دستگاه با عظمت ) را بيهوده , نيافريده اى ) و همه روى حكمت وهدف صحيحى آفريده شده .در اين موقع متوجه مسؤوليتهاى خود مى شوند, و از خدا تقاضاى توفيق انجام آنها را مى طلبند, تا از كيفر او در امان باشند و لذا مى گويند: خداوندا ! تومنزه و پاكى ما را از عذاب آتش نگاهدار.
ترجمه ی مرحوم الهی قمشه ای:
آنها که ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و گویند:پروردگارا تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده ای،پاک و منزهی،ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگهدار.(191)
بنابراین در اکثر ترجمه ها از((می گویند)) استفاده شده.
ولی من اصراری ندارم که ثابت کنم در سوره ی آل عمران((می گویند)) آمده.بلکه سوال من اینست که چرا در سوره ی حمد نیامده؟اگر شما می گویید در سوره ی آل عمران و بقره نیز نیامده،یک سوال دیگر نیز مطرح می شود که چرا در آنها نیز از چنین عباراتی استفاده نشده است.
در ضمن از اینکه در پاسخ کمی تاخیر داشتم عذر خواهی می کنم.

خادم مهدی(عج);248462 نوشت:
بنابراین در اکثر ترجمه ها از((می گویند)) استفاده شده. ولی من اصراری ندارم که ثابت کنم در سوره ی آل عمران((می گویند)) آمده.بلکه سوال من اینست که چرا در سوره ی حمد نیامده؟

سلام علیکم
اگر در برخی ترجمه های آیات سوره آل عمران کلمه ((می گویند)) آمده؛در برخی ترجمه ها و تفاسیر مربوط به سوره حمد نیز چنین چیزی آمده است(در مجمع البیان آمده: قال الكسائي تقديره قولوا إياك نعبد أو قل يا محمد هذا ).
در تقدیر گرفتن واژه(یقولون) یا (قولوا) در ترجمه ها برای روان و گویا بودن ترجمه است و الا این واژه نه در سوره حمد و نه در آیات سوره آل عمران که ذکر شد وجود ندارد.قرآن به زبان عرب نازل شده و قواعد عرب مشکلی با چنین عباراتی ندارد.
خادم مهدی(عج);248462 نوشت:
اگر شما می گویید در سوره ی آل عمران و بقره نیز نیامده،یک سوال دیگر نیز مطرح می شود که چرا در آنها نیز از چنین عباراتی استفاده نشده است.

قبلا عرض شد که :
رحمان;246749 نوشت:
در مقام تعليم ،هم مي توان انسان را خطاب كرد و هم بدون خطاب مطلبي را به او آموخت.تعليم چه زباني و چه عملي بدون خطاب مستقيم نيز انجام مي گيرد.مثلا براي تعليم كودكان براي خوب و محترمانه سخن گفتن،پدر مي تواند در حضور او و به قصد تعليم،با مادر خانواده و ديگر اعضاي خانواده خوب صحبت كند و لازم نيست كه مستقيما به كودك خطاب كند كه اينچنين صحبت كن و...شايد چنين تعليمي كارسازتر و مفيدتر نيز باشد. اما سوره توحيد يا كافرون در مقام پاسخ به سوالاتي است كه مشركان از رسول الله داشتند.در پاسخ گفته مي شود كه به آنها بگو... به هر حال به نظر ميرسد كه از هر دو شيوه در قرآن كريم استفاده شده است.
و نیز گفته شد که قرآن به زبان عرب نازل شده و قواعد عرب مشکلی با چنین عباراتی ندارد.در تفسیر مجمع البیان آمده است:(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 102)

سلام و عرض ارادت فراوان
برای ترجمه ی متنی از یک زبان به زبان دیگر باید از برخی عبارات و کلمات اضافه استفاده کرد تا
منظور کامل رسانده شود.بنابر این اگر می بینیم مترجمین در ترجمه ی این آیه از می گویند نیز استفاده کرده اند دلیلش اینست که در متن عربی نیز منظوراینچنین بوده است.(به هر حال مترجمین زبان عربی از ما به این زبان تسلط بیشتر و کاملتری دارند.)
حتی در ترجمه ی انگلیسی قرآن نیز چنین کلماتی دیده می شوند:
Men who celebrate the praises of Allah, standing, sitting, and lying down on their sides, and contemplate the (wonders of) creation in the heavens and the earth, (with the thought): "Our Lord! Not for naught Hast Thou created (all) this! Glory to Thee! Give us salvation from the Chastisement of the Fire
و اما در باره ی آموزش پدر به فرزند باید عرض کنم که در اینجا یک تفاوت دیده می شود:در سوره ی حمد خداوند برای آموزش بندگان،خود را مخاطب خود قرار داده است. ولی یک پدر هرگز خود را مخاطب خود قرار نمی دهد،بلکه شخصی به جز فرزند و خود را مخاطب قرار می دهد.
با تشکر

خادم مهدی(عج);248541 نوشت:
سلام و عرض ارادت فراوان
برای ترجمه ی متنی از یک زبان به زبان دیگر باید از برخی عبارات و کلمات اضافه استفاده کرد تا
منظور کامل رسانده شود.بنابر این اگر می بینیم مترجمین در ترجمه ی این آیه از می گویند نیز استفاده کرده اند دلیلش اینست که در متن عربی نیز منظوراینچنین بوده است.(به هر حال مترجمین زبان عربی از ما به این زبان تسلط بیشتر و کاملتری دارند.)
حتی در ترجمه ی انگلیسی قرآن نیز چنین کلماتی دیده می شوند:
men who celebrate the praises of allah, standing, sitting, and lying down on their sides, and contemplate the (wonders of) creation in the heavens and the earth, (with the thought): "our lord! Not for naught hast thou created (all) this! Glory to thee! Give us salvation from the chastisement of the fire
و اما در باره ی آموزش پدر به فرزند باید عرض کنم که در اینجا یک تفاوت دیده می شود:در سوره ی حمد خداوند برای آموزش بندگان،خود را مخاطب خود قرار داده است. ولی یک پدر هرگز خود را مخاطب خود قرار نمی دهد،بلکه شخصی به جز فرزند و خود را مخاطب قرار می دهد.
با تشکر

سلام بر شما دوست عزیز

ما هم که گفتیم

:اگر در برخی ترجمه های آیات سوره آل عمران کلمه ((می گویند)) آمده؛در برخی ترجمه ها و تفاسیر مربوط به سوره حمد نیز چنین چیزی آمده است(در مجمع البیان آمده: قال الكسائي تقديره قولوا إياك نعبد أو قل يا محمد هذا ).(ایضا در ترجمه فیض الاسلام از سوره حمد)

در برخی ترجمه ها و شاید همه تفاسیر نیز اشاره شده که خداوند در مقام تعلیم به بندگان است که مفهومش در تقدیر گرفتن

واژه(یقولون) یا (قولوا) می باشد.

و نیز گفته شد:در تقدیر گرفتن واژه(یقولون) یا (قولوا) در ترجمه ها برای روان و گویا بودن ترجمه است و الا این واژه نه در سوره حمد و نه در آیات سوره آل عمران که ذکر شد وجود ندارد.قرآن به زبان عرب نازل شده و قواعد عرب مشکلی با چنین عباراتی ندارد.
مثال قبلی نیز اگر چه کامل نبود برای تقریب به ذهن زده شد .

به هر حال مطابق مبنای برخی مفسرین که همه سوره را از زبان بندگان می دانند شما می توانید اول سوره حمد واژه (قولوا) را در تقدیر بگیرید و مطابق مبنای برخی دیگر که از آیه 5 به بعد را از زبان بندگان می دانند می توانید این واژه را قبل از این آیه در تقدیر بگیرید چنانکه فیض الاسلام و طبرسی و...عمل کرده اند.

خادم مهدی(عج);246610 نوشت:
من منکر آسمانی بودن قرآن نیستم ولی آیا سوره ی حمد،وحی بودن قرآن را زیر سوال نمی برد؟

خیر.سوره حمد به همین شکل نازل شده و هیچ اختلافی میان مسلمین در این رابطه مشاهده نمی شود خصوصا که این سوره در هر نماز و هر روزه بارها تکرار میشده است.در این مطلب که قطعا این سوره به همین شکل نازل شده و کم یا زیاد نشده تردیدی نیست .

رحمان;248773 نوشت:
در برخی ترجمه ها و تفاسیر مربوط به سوره حمد نیز چنین چیزی آمده است(در مجمع البیان آمده: قال الكسائي تقديره قولوا إياك نعبد أو قل يا محمد هذا ).(ایضا در ترجمه فیض الاسلام از سوره حمد) در برخی ترجمه ها و شاید همه تفاسیر نیز اشاره شده که خداوند در مقام تعلیم به بندگان است که مفهومش در تقدیر گرفتن واژه(یقولون) یا (قولوا) می باشد.

[=&quot]پس طبق گفته ی شما،مفسران بر این باورند که سوره ی حمد سخن بندگان است که خداوند آن را برای آموزش به بندگان مثال زده است،یا به عبارت دیگر نقل قول کرده است.من نیز گفته ی شما را قبول می کنم[/].
[=&quot]ولی باید این را نیز دانست که آیا اگر یک غیر مسلمان نیز سوره ی حمد را تفسیر می کرد،اینگونه تفسیر می کرد؟در واقع آیا تفسیر مفسران اسلامی صحیح است؟[/]
[=&quot]بنابراین من از شما و سایر اعضا[/][=&quot] و کارشناسان محترم خواهش می کنم که اگر دلایل مفسران برای این تفسیر را می دانید،بیان کنید
با تشکر
[/]

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام و احترام



هر سوره ای از قرآن در صدد بیان یک عرض مشخصی است، یعنی اگر ما تمام آیات یک سوره را در نظر بگیریم و نظم خاص و محتوای آن را دنبال کنیم، در می یابیم که می توان از مجموعه سوره هدف معینی را دنبال نمود.


غرض سوره حمد، حمد خداوند است، اما نه تنها بزبان، بلكه باظهار عبوديت، و نشان دادن عبادت و كمك خواهى و در خواست هدايت.


این سوره كلامى است كه خدا به نيابت از طرف بندگان خود گفته، تا ادب در مقام اظهار عبوديت را به بندگان خود بياموزد.



و اظهار عبوديت از بنده خدا همان عملى است كه مى‏ كند، و قبل از انجامش بسم اللَّه مى ‏گويد، و امر ذى بال و مهم همين كارى است كه اقدام بر آن كرده، پس ابتدا به نام خداى سبحان هم راجع به او است، و معنايش اين است: خدايا من به نام تو عبوديت را براى تو آغاز مى ‏كنم.[1]

[1] - ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 27( با دخل و تصرف).

بسم الله الرحمن الرحیم


سوره حمد اساسا با سوره‏ هاى ديگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشنى دارد.

به تعبير ديگر در اين سوره خداوند طرز مناجات و سخن گفتن با او را به بندگانش آموخته و در مقام تعلیم به بندگان است.[1]

برخی مفسرین همه سوره را از زبان بندگان می دانند!
برخی دیگر که از مفسرین؛ آیه 5 به بعد را از زبان بندگان می دانند.


ظاهر سياق و به قرينه التفاتى كه در جمله: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ...، بكار رفته، و ناگهان خداى سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد كه سوره مورد بحث كلام بنده خداست، به اين معنا كه خداى تعالى در اين سوره به بنده خود ياد مى‏دهد كه چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است ادب عبوديت را در مقامى كه مى ‏خواهد اظهار عبوديت كند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را جمله (الْحَمْدُ لِلَّهِ) نيز تاييد مي كند.


براى اينكه حمد توصيف است، و خداى سبحان خود را از توصيف واصفان از بندگانش منزه دانسته، و فرموده: (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ، خدا منزه است از آنچه توصيفش مى ‏كنند، مگر بندگان مخلص او)، «1» و در كلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نكرده، و هيچ جا عبارتى نياورده كه حكايت كند حمد خدا را از غير خدا، بجز عده‏اى از انبياء مخلصش، كه از آنان حكايت كرده كه حمد خدا گفته ‏اند، در خطابش به نوح ع فرموده: (فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ، پس بگو حمد آن خدايى را كه ما را از قوم ستمكار نجات داد.[2]


این سوره كلامى است كه خدا به نيابت از طرف بندگان خود گفته، تا ادب در مقام اظهار عبوديت را به بندگان خود بياموزد.

و اظهار عبوديت از بنده خدا همان عملى است كه مى‏ كند، و قبل از انجامش بسم اللَّه مى ‏گويد، و امر ذى بال و مهم همين كارى است كه اقدام بر آن كرده، پس ابتدا به نام خداى سبحان هم راجع به او است، و معنايش اين است: خدايا من به نام تو عبوديت را براى تو آغاز مى ‏كند.[3]



[/HR] [1] - ناصر، مکارم شیرازی،تفسير نمونه، ج‏1، ص: 2


[2] - محمدحسین،طباطبایی، ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 31-32.


[3] - همان، ج‏1، ص: 27( با دخل و تصرف(.

سوال:
چرا خداوند در سوره ی حمد به زبان بندگان سخن گفته؟

پاسخ:
هر سوره ای از قرآن در صدد بیان یک عرض مشخصی است، یعنی اگر ما تمام آیات یک سوره را در نظر بگیریم و نظم خاص و محتوای آن را دنبال کنیم، در می یابیم که می توان از مجموعه سوره هدف معینی را دنبال نمود.

غرض سوره حمد، حمد خداوند است، اما نه تنها بزبان، بلكه باظهار عبوديت، و نشان دادن عبادت و كمك خواهى و در خواست هدايت.

این سوره كلامى است كه خدا به نيابت از طرف بندگان خود گفته، تا ادب در مقام اظهار عبوديت را به بندگان خود بياموزد.
از يك نظر اين سوره به دو بخش تقسيم مى‏شود، بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مى‏گويد و بخشى از نيازهاى بنده.

چنان كه در" عيون اخبار الرضا" ع در حديثى از پيامبر ص مى ‏خوانيم:

خداوند متعال چنين فرموده:" من سوره حمد را ميان خود و بنده ‏ام تقسيم كردم نيمى از آن براى من، و نيمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مى ‏خواهد از من بخواهد:
هنگامى كه بنده مى ‏گويد" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" خداوند بزرگ مى‏ فرمايد بنده ‏ام بنام من آغاز كرد، و بر من است كه كارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر بركت كنم، و هنگامى كه مى ‏گويد" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" خداوند بزرگ مى‏ گويد بنده ‏ام مرا حمد و ستايش كرد، و دانست نعمتهايى را كه دارد از ناحيه من است، و بلاها را نيز من از او دور كردم، گواه باشيد كه من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنياى او مى ‏افزايم، و بلاهاى آن جهان را نيز از او دفع مى ‏كنم، همانگونه كه بلاهاى دنيا را دفع كردم.

و هنگامى كه مى ‏گويد" الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" خداوند مى‏ گويد: بنده ‏ام گواهى داد كه من رحمان و رحيمم، گواه باشيد بهره او را از رحمتم فراوان مى ‏كنم، و سهم او را از عطايم افزون مى ‏سازم.

و هنگامى كه مى ‏گويد" مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ" او مى ‏فرمايد: گواه باشيد همانگونه كه او حاكميت و مالكيت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان مى‏كنم، حسناتش را مى ‏پذيرم، و از سيئاتش صرف نظر مى ‏كنم.

و هنگامى كه مى ‏گويد" إِيَّاكَ نَعْبُدُ" خداوند بزرگ مى‏گويد بنده‏ام راست مى‏گويد، تنها مرا پرستش مى ‏كند، من شما را گواه مى ‏گيرم بر اين عبادت خالص ثوابى به او مى‏ دهم كه همه كسانى كه مخالف اين بودند به حال او غبطه خورند.

و هنگامى كه مى ‏گويد" إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" خدا مى‏گويد: بنده‏ام از من يارى جسته، و تنها به من پناه آورده گواه باشيد من او را در كارهايش كمك مى ‏كنم، در سختيها به فريادش مى ‏رسم، و در روز پريشانى دستش را مى ‏گيرم.

و هنگامى كه مى ‏گويد" اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ..." (تا آخر سوره) خداوند مى ‏گويد اين خواسته بنده ‏ام بر آورده است، و او هر چه مى ‏خواهد از من بخواهد كه من اجابت خواهم كرد آنچه اميد دارد، به او مى ‏بخشم و از آنچه بيم دارد ايمنش مى‏ سازم.[1]

اهر سياق و به قرينه التفاتى كه در جمله: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ...، بكار رفته، و ناگهان خداى سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد كه سوره مورد بحث كلام بنده خداست، به اين معنا كه خداى تعالى در اين سوره به بنده خود ياد مى ‏دهد كه چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است ادب عبوديت را در مقامى كه مى ‏خواهد اظهار عبوديت كند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را جمله (الْحَمْدُ لِلَّهِ) نيز تاييد مي كند.

براى اينكه حمد توصيف است، و خداى سبحان خود را از توصيف واصفان از بندگانش منزه دانسته، و فرموده: (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ، خدا منزه است از آنچه توصيفش مى ‏كنند، مگر بندگان مخلص او)، و در كلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نكرده، و هيچ جا عبارتى نياورده كه حكايت كند حمد خدا را از غير خدا، بجز عده ‏اى از انبياء مخلصش، كه از آنان حكايت كرده كه حمد خدا گفته ‏اند، در خطابش به نوح ع فرموده: (فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ، پس بگو حمد آن خدايى را كه ما را از قوم ستمكار نجات داد.[2]


[/HR][1] - تفسير نمونه، ج‏1، ص: 7-8.
[2] - محمدحسین،طباطبایی، ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 31-32.


موضوع قفل شده است