>>شما چطور به پدر و مادرتون نیکی می کنید؟ (کاربردی) <<<

تب‌های اولیه

70 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
>>شما چطور به پدر و مادرتون نیکی می کنید؟ (کاربردی) <<<

بسم الله الرحمن الرحیم


شما چطور به پدر و مادر خود نیکی میکنید؟

بسیار به نیکی به پدر و مادر سفارش شده
اما بعضاً یا در کلمات بزرگان است که آن شیوه ها پاسخگوی خانواده های ما و
امروزی نیست و یا متعلّق به صدر اسلام است که بسیار از ما دور است.

ما در اینجا به دنبال اهمیت نیستیم
ما در اینجا به دنبال مصداقیم
ما در اینجا به دنبال احادیث نیستیم
ما در اینجا به دنبال ابزار محبّتیم

منتظر شما هستیم تا بگویید چطور این کار را میکنید
و چه کارهایی انجام میدهید:Gol:

-----------------------------------------------


:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

پسرک امروز قصد دارد به مادرش نیکی کند
پس صبح را با این امید شروع میکند
پسر:مادر امروز میای با هم بریم یک سری بیرون از خونه هوایی بخوریم و ما هم با
مادرمون یکم خوش گذرونی کنیم؟
مادر:(که قند در دلش دارد آب میشود)آره عزیز دلم.من یک عمر در انتظار این لحظه ام
پسر:پس آماده شو بریم

پس از چند دقیقه خارج از خانه پسر میبیند که مادرش حجاب صحیحی ندارد،
و الان نوبت "امر به معروف و نهی از منکر" است

خلاصه پسرک که میداند مادرش بدون او عادت دارد اینطور بیرون برود،بین دوراهی گیر میکند
اگر امر به معروف کنم،آیا تاثیر دارد یا ندارد
اگر تاثیر دارد آیا مفسده دارد یا ندارد
اگر ناراحت شود چه بگویم
شاید بهتر است به خواهرم بگویم بهش بگوید
شاید شاید شاشد
و همین شاید ها بهترین لحظه های پسرک را برای محبّت به مادرش گرفت و چند دقیقه
گذشت که پسرک به یاد برادر لامذهبش افتاد که چطور در خیابان مادرش را ناز و نوازش میکند

اما هنوز فرصت باقیست...
ادامه را بخوانید تا درد را بفهمید

ادامه...

خلاصه مادر که به بی توجهی های پسر(که همگی نشأت گرفته از فکر و شرع است) عادت
دارد،هیچ چیز عجیبی به عنوان بی مهری احساس نمی کرد.اما پسرک از خود انتظار بیش
از این داشت.

مادر:پسرم میای باهم بلال بخوریم
بیا بریم مادرت برات بلال بخره

مادر هم که کیف کوچکش را از جیب کیفش در می آورد و پسرک تکه های باقی مانده ی
جگرش هم کباب میشود،تصمیم به عبور از خیابان میکند.

اما پسر که مقیّد به احکام شرع است،یاد فتوای مرجع تقلید خود می افتد که رعایت قوانین
راهنمایی و رانندگی واجب است.ارشاد جاهل هم واجب است.و اما خط عابر پیاده،نزدیک
35-40 متر آنطرف تر برای عبور از یک خیابان به عرض 3-4 متری قرار داده شده است.دیگر

پسرک توان ندارد که به مادرش بگوید،این کار تو خلاف شرع است.بیا از اون دوردست ها
از خط عابر بگذریم.

نگاهی هم به اطراف میکند که هیچ ماشینی نمی آید.اما فتوا فتواست و.....
خلاصه هزار بهانه میتراشد که تا تو بروی آن طرف من از آن دکّه ی بالا یک بطری آب
بگیرم و بیایم.
و با شرم فراوان و افسوس فراوان و لعنت کنان بر لب،بر این قانون گذاران و خط کشان
از خط عابر عبور میکند و پیش مادر می آید
ادامه را حتما بخوانید...آخر درد داریم عزیز برادر

خلاصه پسرک که ثواب و اجری از نیکی به والدین نبرد هیچ
یک گناه مسامحه در "ارشاد جاهل" هم نصیبش شد
و بسیار نارحت و سرشکسته یاد حکم شرعی دیگری افتاد
که ای وای بر من...فروش کنار خیابان و غیر قانونی...خلاف شرع است
و خرید ما از این فرد،تقویّت او و تائید او میشود

اما چه کند که بلال ها روی شعله های آتش است
گویی به یاد شعله های آتش جهنم می افتد و نگاهی به چهره ی مادر مهربانش
می اندازد که مدّت ها در انتظار یک بلال خوردن با شاه پسرش بود.
مادری که به بلال فروش میگفت:آقا شیر بلالش رو بگذاری
آخر پسرم است.بزرگ ترینش رو بگذار:Gol:

و اشک از چشمان پسر جاری شد....

نمیدانم دوستان شاید خندیده باشید،شاید هم مثل من خودتان هر روز درگیر این چنین
مسائلی هستید و اشک از چشمانتان جاری شد


در زمانه ای که بیشتر خانواده های ما "غیر مذهبی" هستند
در زمانه ای که هر حرامی حلال شده و هر غیر قانونی ای قانونی شده
پلیس و راهنمایی رانندگی و شهرداری و همه و همه از تکالیفشان سر باز میزنند
و فقط ما میمانیم و نهی از منکر با عده ای وحشی
چطور میتوانم به مادرم نیکی کنم؟


وقتی خیابان ها پر از گناه است...خرید و فروش های غیر قانونی است
قوانین راهنمایی رانندگی فکر نشده است...فرهنگ خراب است...
و مادر و پدر فقط چشم به یک بلال و آب میوه خوردن با فرزندشان را دارند

فرزندی که از پای ماهواره های روشنشان به اتاقش فرار میکند و برادر لامذهبش
برای پدر و مادرش ماهواره را تنظیم میکند...
چطور میتواند به پدر و مادرش نیکی کند؟؟

فرزندی که علم دین میداند و میتواند آنچنان به مادرش نیکی کند که...
اما وقتی مادر خواهان نیست!! وقتی مادر در غم دستگیر شدن خواهر بد حجاب است!!
وقتی برادر دو پرس غذا میخورد و مادر را میبوسد و پسرک ما آرام و متین تا حدّ سیری
میخورد و اول خدا را شکر میکند و از خدا میخواهد که "پدرم را اصلاح کن که اینقدر پول ربا
و نزول نیاورد تا من مال شبهه ناک بخورم
" و با عذاب وجدان از غذای شبهه ناکی که
خورده،با حالتی سر در گم از مادرش تشکر میکند!! چطور میتوان بهترین بود؟

آری دوستم تو بگو چه می کنی

در اوضاعی که منکر معروف و معروف منکر است
گذشت روزگاری که میگفتند برای احسان به پدر و مادر،جسارت نکن و زیاد نزد آن ها منشین
پایت را دراز نکن

امروز مادر و پدر ها چیز دیگری میخواهند
دوست دارند پسرشان با ولع غذا بخورد
هرزه گویی کند...ترک و لر و فارس رو مسخره کند و مردم را بخنداند
شاد باشد...موسقی حرام گوش کند...بی بی سی را دنبال کند
زرنگ باشد...صدای خنده اش تا خیابان برود...و به قول خودشان اعتدال را حفظ کند

اعتدال بین واجب و حرام را

آری اگر سرپیچی از پدر و مادر در حرام واجب است،امروز در بعضی خانواده ها مطلقا سرپیچی
واجب است.اما چطور نیکی کنیم آنگاه که پدر،نیکی را در "پارتی بازی در باجه ی بانک" میبیند
و برادر را میبوسد و مرا طرد میکند؟

[="Tahoma"][="Black"]با سلام و درود

تا حالا اینجوری نگاه نکرده بودم

خیلی برام جالبه

راستی چقدر قوانین هست که ما یادمون میره اینا رو باید رعایت کنیم

مثلا از دست فروش چیزی نخریم و ...

اگر تو این جامعه هر لحظه بخوایم اینجوری به اطرافمون نگاه کنیم فکر کنم زندگی خیلی سخت میشه
آدم همین ذره آرامش رو هم از دست میده

پس چطور میشه هم بنده خوبی بود هم بچه ی خوبی بود هم شهروند خوبی بود هم در کل همه ی اینها رو رعایت کرد

جز اینکه همه رعایت کنند همه

مثل وقتی که آقا ظهور کنه

اللهم عجل لولیک الفرج

با تشکر از شما برادر بزرگوار[/]

[="Times New Roman"][="Indigo"]

جانا سخن از زبان ما می گویی...

[/]

خود من،حقیقتش بسیار فکر کردم به این مسایل.
اگر پدر و مادر من کافر هم باشند،شرع مقدّس در صورت مشقّت زیاد در رعایت نجاست،
به من میفرماید وظیفه ای نداری.
اما امان از احکام جامعه...آن هم جامعه ی اسلامی

جامعه ای که هیچ کس مثل من و شما زیر تابلوی 30km در وسط اتوبان،با این سرعت
نمیرود تا بوق و فحش همه را بشنود
مادر بیچاره...عقلش هم نمیپذیرد و به حق هم نمیپذیرد

اما آن برادر لامذهب که برای دارو خریدن مادر از داروخانه،دور میدان،دوبله و سوبله پارک
میکند و مادر قربانش میرود که چه برگ جریمه و فحش هایی را برای من به جان خرید....
و آن پسرک که از ترس خدا،همه جا باید خواست های مادر را زیر پا بگذارد
آن هم برای قوانینی که هیچ کس رعایت نمیکند
برای ماهواره ای که رشوه میگیرند و بر پشت بام باقی میگذارند
برای بانکی که با پارتی بازی کار راه می اندازند
برای پلیسی که با 5 هزار تومان زیر گواهی نامه،شما را
تبرعه میکند
و برای مسئولی که با 100 هزار تومان به شما مجوز هر چیزی را میدهد

آری من مادرم را نمیتوانم سینما ببرم....چون به نفس خود مطمئین نیستم تا از این
بی عفّتی ها در سینما جان سالم به در ببرد.

آری من مادرم را تئاتر نمیتوانم ببرم...رستوران نمیتوانم ببرم...زیرا همه جا موسقی حرام
به گوس میرسد

آری من مادرم را پارک نمیتوانم ببرم....زیرا دلش شیر بلال میخواهد
آری من مادرم را نمیتوانم خرید ببریم....زیرا خطوط عابر پیاده فرسنگ ها دور از ماست
....زیرا لباس ها خلاف شرعند و نمیتوانم نظر دهم....اما برادر لامذهبم....

آری من پیش مادرم نمیتوانم بنشینم....زیرا ماهواره ها را جمع نمیکنند
آری من برای مادرم نمیتوانم زیرنویس فیلم را روشن کنم....زیرا در ایران قانون کپی رایت را
زیر پا میگذارند
آری من با مادرم نمیتوانم بخندم....زیرا او به لطیفه های بی مزّه من نمیخندد
آری من به مادرم هیچ محبّتی نمیتوانم بکنم...زیرا همه به فکر "من و مادرم" نیستند
آری من مادرم را دکتر نمیتوانم ببرم...زیرا پزشکان بی قید،شعارشان که "دکتر محرم است" را در ذهن ها فرو کرده اند.
و آنگاه که امر و نهی اثر نمیکند...

و اما برادرم تمام این کار ها را انجام میدهد و دعای خیر پشتش است
به راستی من رستگارم یا او...؟


دوست من تو چه میکنی
تو بگو تا ما هم شاید بتوانیم به مادرمان نیکی کنیم

:Gol:

a_rezahu;245832 نوشت:
ما در اینجا به دنبال اهمیت نیستیم
ما در اینجا به دنبال مصداقیم
ما در اینجا به دنبال احادیث نیستیم
ما در اینجا به دنبال ابزار محبّتیم

با سلام
این که گفته اید «ما بدنبال اهمیت نیستیم و بدنبال احادیث نیستیم» باید خدمت شما عرض کنم همه آنها که به والدین خود احسان نمی کنند این طور نیست که راهش را بلند نیستند بلکه آن را مهم نمی دانند.
هر کسی می داند والدینش نسبت به چه اموری حساس هستند. می داند آنها چگونه و کی و چرا می رنجنند.
وقتی قرآن می گوید والدینت زمانی که به سن پیری رسیدند به آنها «اف» هم نگو و آنها را از خودت نران بلکه با آنها کریمانه سخن بگو و بعد در احادیث توضیح داده می شود که وقتی تو را حتی زدند برایشان از خداوند طلب آمرزش بخواه ولی جلوی زدن آنها را نگیر!
وقتی گفته می شود، به والدینت با چشمان بگشاده نگاه نکن بلکه چشمانت نیم باز باشد مثل نگاه عاشق
وقتی می گویند: صدایت را برای آنها بلند نکن بلکه اگر صدایت را نمی شنوند دهانت را نزدیک گوش آنها بیاور
وقتی می گویند با خشم با والدینت حتی اگر به تو ستم نموده اند نگاه نکن!
وقتی می گویند: جلوی پای پدرت بایست!
وقتی می گویند: دست پدرت را ببوس! میان دو چشمان مادرت را ببوس!
وقتی می گویند: در مسیری که می رویاز والدینت جلو نیافت!
وقتی می گویند: از ولدینت بخواه برای رفع مشکلاتت دعایت کنند!
وقتی می گویند: امام سجاد با مادرش در یک ظرف غذا نمی خورد و می فرماید می ترسم مادرم لقمه ای را در نظر داشته باشد و من بدون توجه به مادرم، آن را بخورم و به همین اندازه او را برنجانم!
وقتی پیامبر برای یکی از فرزندان حلیمه سعدیه از جای خود بلند می شود به احترام آن بانویی که ایشان را شیر داده است!
وقتی ...
همه اینها حدیث است یعنی چه «ما اینجا بدنبال حدیث نیستیم» ؟!! دیگر سخن امام ارزشش را از دست داده است کاربران قرار است حرف حکیمانه بزنند؟!!
البته می دانم شما این چنین منظوری نداشتید ولی متأسفانه بخاطر عدم آگاهی از جامعین قرآن و حدیث این چنین به دیگران القاء شده است که قرآن و حدیث تنها به یک سری کلیات اشاره نموده اند و بش و جنبه کاربردی ندارند. این تصور بشدت غلط است!

a_rezahu;245832 نوشت:
شما چطور به پدر و مادر خود نیکی میکنید؟

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
مطالبی که فرمودید دقــــــــیقــــــــا مشکل بنده است! البته مصداق هاش کمی با شما متفاوته...
مادرم از من توقع دارن مثل دخترهای هم سن و سال خودم رفتار کنم، آرایش داشته باشم، هر نوع عروسی و مراسمی که دعوت شدیم، همراهشون برم. از اینکه برای ازدواج، معیار و ملاکم ایمان و تقیدات طرف مقابل هست، رنج می کشن! از اینکه توی دانشگاه دوست پسر نداشتم، ناراحتن! مدام دخترهای دوست و آشناها رو برام مثال می زنن و توقع دارن، مث اونا باشم (درحالی که بمیرم هم حاضر نیستم)
دارم آتیش می گیرم از اینکه نمی ذارن برم حوزه. دارم آتیش می گیرم از اینکه با خواستگارهای طلبه، اونقدر بد برخورد می کنن که دیگه طرف پشت سرشو هم نگاه نمی کنه...
و خیلی چیزهای دیگه...

منم مثل شما، و مثل خیلی های دیگه، این دردها رنجم می ده.
من نظر کارشناسی نمی دم، چیزی که خودم متوجه شدم رو اینجا می گم.
من توی خیلی چیزها، نمی تونم مثل خواهر و برادرم ، و دخترهای همسن خودم باشم:
موسیقی، ماهواره، حجاب و ... . دارم سعی می کنم به جاش، توی
چیزهائی که می تونم، انجام وظیفه کنم. من توی گناه، همراهشون نمی شم، ولی سعی می کنم توی بقیه مسائل، کم نذارم.
هر کسی شرایط خودش رو باید در نظر بگیره.
گاهی، بدون مناسبت، براشون هدیه می گیرم، یا گل می خرم براشون. سعی می کنم توی خونه که هستم، باری به دوششون نباشم، حتما به جز کارهای شخصیم، کمک حالشون باشم. با اینکه مطمئنم، همون دختر خانم هائی که مادرم مدام من رو با اونها، و اونها رو با من مقایسه می کنن، هرگز ِ هرگز ِ هرگز، توی خونه دست به سیاه و سفید نمی زنن.

sar1343;246349 نوشت:

وقتی می گویند با خشم با والدینت حتی اگر به تو ستم نموده اند نگاه نکن!

به نام خدا
عرض سلام و احترام:Gol:

دوست گرامی،خب عملی کردن این،خیلی سخته؛خیلی سخته وقتی فرضا" پدرم اعصابم رو که نه یکدفعه،نه دو دفعه بلکه همیشه سر یک بحث ناراحت میکنه و منم که ارثی از ناحیه اعصاب و روان ضعیفم و نمیتونم تحمل کنم،چکار میتونم بکنم جز مبارزه کردن؟!جز نگاه چپ کردن؟!
چیزی نمیتونم بگم چون به لرزه میام{به دلیل ضعیف بودن اعصاب} ولی حرکاتی بر علیه صحبت هاش انجام میدم....خیر سرمون از ساداتیم...باید الگو باشیم...ولی پدرم،برادرای لا مذهبم.....
هی....

اللهم عجل لولیک الفرج
:crying:

یا علی
التماس دعا:Gol:


یا غفور

یکی از نعمت هایی که خداوند به بنده حقیر عطا کرده خانواده ی مذهبیه

واقعا شرایط کسایی که در خانواده مذهبی نیستن خیلی خیلی سخت و یک امتحان بزرگ از طرف پروردگار


البته این سوال که چطور میشه به پدر و مادر خود نیکی کرد برای خودم همیشه سوال


و همچنیین از وقتی اون تاپیک کاربر منتظر منتقم که با عنوان "تمنای وصال،خواسته های امام زمان عج در تشرفات از ما " رو خوندم خیلی من رو به فکر واداشت.

من احساس میکنم هر کس باید خودشو با شرایط خانواده اش بسنجه مثلا این راهکار کاربر بنده خدا عالیه

نقل قول:
[=Times New Roman]گاهی، بدون مناسبت، براشون هدیه می گیرم، یا گل می خرم براشون. سعی می کنم توی خونه که هستم، باری به دوششون نباشم، حتما به جز کارهای شخصیم، کمک حالشون باشم. با اینکه مطمئنم، همون دختر خانم هائی که مادرم مدام من رو با اونها، و اونها رو با من مقایسه می کنن، هرگز ِ هرگز ِ هرگز، توی خونه دست به سیاه و سفید نمی زنن.


البته ما که تو خانواده مذهبی هستین نه اینکه هیچ اختاف عقاید نداشته باشیم چرا داریم اتفاقا، اما من خدا رو شکر اولش با مخالفت هایی روبه رو میشم اما بعد از چند ماه یا چند سال به درست بودن کارم پی میبرن و توی این مدت فقط صبر میکنم.

در مورد نیکی به والدین مذهبی:
مادرم من از حلال ترین رزقم تا به حال،برایت این چادر نماز را خریده ام
گاهی یک نامه چنان غوغا میکند و دل پدر و مادر را میبرد که هیچ چیز نمیبرد
بعد از غذا "خدایا شکرت،یا خود همچون حضرت مریمت(س) بندگانت را روزه بده و یا
مادری مثل مادر من نصیبشان کن تا با دست تو روزی بخورند...بیده ملکوت کل شیء"

پدرم،من نیکی را از تو آموختم...اینکه چطور حلال درآورم...حلال خرج کنم...حلال ندگی کنم
چطور دست همسرم را با مهر و محبّت بگیرم و نوازشش کنم

گاهی میتوان یک کتاب،یک قرآن و یا یک دعای با ارزش هدیه داد
و گاه میتوان مادر و پدر را به شام دعوت کرد
برایشان آشپزی کرد

خانه را جارو کرد
روتختی شان را بعد از خواب،قبل از اینکه متوجه شوند،مرتّب کرد
میتوان با خط خوش،نام مادر را نوشت و قاب کرد و یا حتی به خوشنویس سفارش داد

امّا والدین غیر مذهبی:
نمیخواهم بگویم نیکی به خانواده ی غیر مذهبی،ممکن نیست.بلکه از بعضی راه های بالا هم
شدنی است.اما دوست من
"میدانی خانواده ی غیر مذهبی یعنی چی؟"
یعنی مال حرام به خوردت دادن
از رشوه ارتزاق کردن
شراب خواری
بی توجهی به سگ و نجاست
بی حجابی
موسقی حرام

ناسزا
غیبت
تهمت
نفس پرستی
یعنی وقتی میبیننت بهت بگن "اسلام علیکم و رحمه الله"
وقتی کنارت مینشیند،جز نهی از منکر چیزی برای گفتن نداری

و آنقدر ذهنت را مشغول کرده اند که میبینی آری،من هم "میتوانستم" هفته ای
یک بار خانه را جارو کنم...اما هیچ به یادم نیامد
و خانواده ی غیر مذهبی یعنی رشوه ی برادر لامذهب را تشویق کردن
و نماز شب تو را سخت کوبیدن و "فریب خورده" نامیدنت

:Gol::Gol:

a_rezahu;246643 نوشت:
یعنی وقتی میبیننت بهت بگن "اسلام علیکم و رحمه الله" وقتی کنارت مینشیند،جز نهی از منکر چیزی برای گفتن نداری

دقیقـــا درک می کنم... درسته
با این حال، چیزی که بنده ی حقیر توی زندگیم متوجه شدم اینه که، خداوند متعال، هرکس رو با یه چیزی امتحان می کنه. امتحان های افراد مثل هم نیست.
برای یک نفر، ممکنه محل کارش و همکارانش، براش امتحان باشه. برای دیگری همسرش، برای یک نفر، دوستش، برای یک نفر محل تحصیلش، برای دیگری خانواده ش و... یک نفر را با غرورش امتحان می کنند، دیگری را با اخلاقش، دیگری را با ایمانش!!

در ضمن، همون فردی هم که توی خانواده ی مذهبی هست، حتما براش امتحان هایی وجود داره. ولی شکلش، موضوعش، و مصداقش با دیگران متفاوته.

باید هرکدوم از ما، سعی کنیم از امتحان های خودمون سربلند بیرون بیایم.

[=Times New Roman]

**بنده‌ی خـدا**;246653 نوشت:
باید هرکدوم از ما، سعی کنیم از امتحان های خودمون سربلند بیرون بیایم.

... و این، اصلا راحت نیست، خیلی خیلی هم سخته. باید بپذیریم در معرض امتحان قرار داریم، این از همه چیز مهم تره.

گفته می شه که خداوند بندگانی رو که بیشتر دوست داره، امتحان های سخت تری ازشون می گیره...


هرکه در این بزم مقرب تر است

جام بلا بیشترش می دهند

فضیلت هم در همینه. وگرنه قبولی در امتحان ساده و آبکی که ارزشی نداره... داره!؟:Norani:


[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

«سید رضوی»;246559 نوشت:
دوست گرامی،خب عملی کردن این،خیلی سخته؛خیلی سخته وقتی فرضا" پدرم اعصابم رو که نه یکدفعه،نه دو دفعه بلکه همیشه سر یک بحث ناراحت میکنه و منم که ارثی از ناحیه اعصاب و روان ضعیفم و نمیتونم تحمل کنم،چکار میتونم بکنم جز مبارزه کردن؟!جز نگاه چپ کردن؟!

جناب سید از شما دیگر انتظار بیشتر و بهتر میرود.نگاه چپ چپ چیست؟اونم به پدر و مادری که با دل و جان بزرگتون کردن؟
خواهشاً اعصاب رو به ارث ارتباط ندید.اتفاقاً جد شما بسیار بسیار بر اعصاب خود مسلط و مهربان و اهل مدارا بودند.
به پدر مادر خود حق بدهید.اگر صبرتان کم است حرف حق را بزنید و صبر کنید.چپ چپ نگاه کردن بسیار بد است و قلب پدر و مادر را می آزارد نگاه به چهره شان نکن انها بسیار بسیار بیشتر از تو پیش خودشان فکر میکنند.
موفق و سربلند باشید در پناه حق.[/]

**بنده‌ی خـدا**;246657 نوشت:

... و این، اصلا راحت نیست، خیلی خیلی هم سخته. باید بپذیریم در معرض امتحان قرار داریم، این از همه چیز مهم تره.

گفته می شه که خداوند بندگانی رو که بیشتر دوست داره، امتحان های سخت تری ازشون می گیره...


هرکه در این بزم مقرب تر است

جام بلا بیشترش می دهند

فضیلت هم در همینه. وگرنه قبولی در امتحان ساده و آبکی که ارزشی نداره... داره!؟:norani:


درسته
واقعاً دشواره اما وقتی به عنوان یک امتحان و یا بهتر بگم،خودسازی و یا
باز هم بهتر بگم،حرکت به سوی کمال بهش نگاه کنیم،شاید راحت باشه
اما سوال اینجاست چه کار کنیم؟
یعنی ما که انقدر در شرع مقدّس و این زمانه ی جاهلیت قرن 21 که مردمش

میز و صندلی و مارک لباس و ماشین میپرستند،چطور و از چه راه هایی به والدین
نیکی کنیم.؟

یک حدیثی اگر اشتباه نکنم برادر بزرگواری نقل فرمودند
که قبل از اینکه حاجتشون رو پیش تو بیارن،تو پیش دستی کن و انجام بده
خانم ها میتون منزل رو مرتّب کنن...ظرفارو بشورن...غذا درست کنن
آقایون هم قبل از اینکه نون تموم بشه نون بخرن...آشغالارو قبل از پدر بگذارن دم در
و.....

اما همین میدونین در خانواده ی غیر مذهبی چه عواقبی داره؟
پدر و مادر،1 ساعت بیشتر بنشینند پای چرندیات ماهواره!!!

خداوند نصیب گرگ بیابون نکنه
[spoiler]حالا اینکه مال ما چطور خانواده ای هستن بماند اما بالاخره چه مذهبی باشن و چه غیر مذهبی،مشکلاتی در این
زمینه هست
[/spoiler]

نظرت چیست که گاهی کفش پدر را واکس بزنیم؟:badbakht:
یا به او بگوییم "میخواهم هفته ای دو روز پیراهن هایت را اتو کنم"...
تا زنگ میزنن من و تو در رو باز کنیم
از امروز به بابا "تو" نگیم،بگیم "شما"

اما اگر مثل ما متاهّلی،باید از روش "دور کاری" استقبال کنی
کارهای اینترنتی پدر:Computer::khab:...خرید سر راه منزلشان...دو تا نون هم بخریم هر وقت بهشون سر زدیم:yes:
اصلا بهشون چند وقت یکبار سری میزنیم؟:hey:

یه چیز دیگه هم خیلی دوست دارن...
اینکه با خواهر برادرامون مهربون باشیم و به اونها هم سر بزنیم:deldari:

و خلاصه عاقّ والدین معنیش ایذاء شدید نیست
معنییش اینه که حتی یک ذره از تو غمگین بشن،عاق والدین شدی

اما اگر به ناحقّ ناراحت بشن،مثل انجام واجبات و ترک محرّمات
چه باکی داری وقتی "بیده ملکوت کلّ شیء"...وقتی شب و روز در دست اوست؟

[="Tahoma"]

a_rezahu;246982 نوشت:

اما اگر به ناحقّ ناراحت بشن،مثل انجام واجبات و ترک محرّمات
چه باکی داری وقتی "بیده ملکوت کلّ شیء"...وقتی شب و روز در دست اوست؟



به نام خدا
عرض سلام و درود فراوان:Gol:
آ رضا،اگه امکانش وجود داره میشه یک مثال دیگه ای برای این بزنین؟

تشکر:Gol:

در استفتائات آیت الله مکارم آمده بود که رضایت پدر و مادر در ورود به حوزه و ملبّس شدن
شرط نیست و ضرر نمیرساند(طبق نظر ایشون و با چنین مضمونی)
و یا از شما میخوان اون کارهایی رو که برادرلامذهب انجام میده،براشون انجام بدی
مثل نصب دیش ماهواره،نصب یک فیلترشکن مناسب! خوردن شعله زردی که میدونید از مال
حروم تهیّه شده.
یا رفتن به عروسی پسر عمو که مختلط هست.یا نشستن بر سر میز شرابی که پدر اونجا نشسته

البته در مورد خانواده ی مذهبی کم پیش میاد
اما بالاخره عموماً پدر و مادر های مذهبی هم(نه همه) گاهی تمایل به گناه دارند
مثل همون عروسی که عرض کردم.

[=Times New Roman][=Times New Roman]

a_rezahu;246982 نوشت:
اما اگر مثل ما متاهّلی،باید از روش "دور کاری" استقبال کنی

الله اکبر[=Times New Roman]:god:شما متاهلید و این همه ناله می کنید!؟!؟!
شما که خونه ی پدرتون نیستید دیگه، راحتید...
ببخشید، ببخشید، خیلی خیلی خیلی خیلی ناشکرید! خیلی زیـــاد!
وقتی طرف متاهل میشه، خیلی اوضاع متفاوت می شه. دیگه زجرها، نیمه وقت هستن! نه تمام وقت!!!
ناشکری خیلی بده... به خودتون بیاین بزرگوار... به خودتون بیاین...

یا حق

البته قصد بنده فقط ناله و ناشکری(خدای ناکرده) نبود
حتی بسیاری از مسایلی که نقل کردم برای خودم پیش نیامده
اما بالاخره یا بعضیمون درگیرش هستیم،یا کمتر،یا متفاوت تر


واقعاً بحث ناشکری نیست.منزل ما هم تا منزل پدرم نزدیک 12 قدم فاصله است

در یک خیابان،در یک ساختمان،در یک طبقه،در یک راهرو...
و هنوز چون به مراسم عروسی نرسیدیم،مسایل شبیه به شما را داریم
و البته تا دیروز یک پدر و مادر بود و امروز 2 تا پدر و 2 تا مادر

وقتی میخواهی ادعای ایمان کنی،با خود فکر میکنی که باید بهترین احترام را برای
پدر و مادر همسرم هم فراهم کنم.باید عدالت برقرار باشد.همانطور که همسر مومن
من،در مورد خواسته های من هیچ نمینالد،من هم باید همین رفتار را کنم


باور کنید با ازدواج برای من بسیاری از مسایل بزرگتر پیش آمده(خدا رو شاکریم که ضمینه ی
رشد و تعالی ما را فراهم کرد)

باید به مادر خانمم فکر کنم.اگر برای هدیه ای ببرم،این هدیه محبّت را بیشتر میکند؟
و به مفاسدش:
آیا غرورش را بیشتر نمیکند؟ آیا زمینه ی گناه را فراهم نمیکند؟ آیا باعث تعصّب نمیشود؟
آیا اون رو تجمّل گرا نمیکنه؟ آیا شأن زندگی اش را رعایت کرده ام؟

همان چیزهایی که در خانواده ی خودم هم بهشون فکر میکنم

عــــلی;246711 نوشت:
بنام خدا.
سلام.

جناب سید از شما دیگر انتظار بیشتر و بهتر میرود.نگاه چپ چپ چیست؟اونم به پدر و مادری که با دل و جان بزرگتون کردن؟
خواهشاً اعصاب رو به ارث ارتباط ندید.اتفاقاً جد شما بسیار بسیار بر اعصاب خود مسلط و مهربان و اهل مدارا بودند.
به پدر مادر خود حق بدهید.اگر صبرتان کم است حرف حق را بزنید و صبر کنید.چپ چپ نگاه کردن بسیار بد است و قلب پدر و مادر را می آزارد نگاه به چهره شان نکن انها بسیار بسیار بیشتر از تو پیش خودشان فکر میکنند.
موفق و سربلند باشید در پناه حق.

به نام خدا
علیکم السلام علی آقا:hamdel:

-من فقط با پدرم رابطم ضعیفه،ولی با مادرم خوب!
-میدونید،قضیه ای که من و پدرم همش بحث میکنیم و هیچ وقت پایانی نداره،یه جورایی مربوط میشه به اسلام(حالا چون جنبه ی سیاسی داره،از مطرح کردنش اجتناب میکنم) و به گرانی های اخیر و و و و

یا علی:Gol:


خوب حالا دوستان برادران نظراتتون رو هم اعلام بفرمایید
شما با هر طور خانواده ای که خداوند عطا فرموده،چطور به والدین نیکی میکنید؟؟؟؟؟؟
:ghati:
با این شرایط شرع مقدّس و خصوصاً قوانین اجتماعی:offlow:


[="Tahoma"][="Green"]بسم الله الرحمن الرحیم.

«سید رضوی»;247175 نوشت:
به نام خدا علیکم السلام علی آقا -من فقط با پدرم رابطم ضعیفه،ولی با مادرم خوب! -میدونید،قضیه ای که من و پدرم همش بحث میکنیم و هیچ وقت پایانی نداره،یه جورایی مربوط میشه به اسلام(حالا چون جنبه ی سیاسی داره،از مطرح کردنش اجتناب میکنم) و به گرانی های اخیر و و و و یا علی

سید جان هرچی باشه پدرته.
یه لحظه خودتو بذار جاش تا درکش کنی.
اگر مشکل گرونی و مرغ و اینا از تو هست که بگو درستش میکنیم داداش.به کوری چشم دشمنامون که توی سایت ها همش مردم رو تحریک یه گرونی میکنن مثل مامان من توی خونه مرغداری بزن.هم تخم مرغش مجانیه هم گوشت مزغش.
a_rezahu;247292 نوشت:
خوب حالا دوستان برادران نظراتتون رو هم اعلام بفرمایید شما با هر طور خانواده ای که خداوند عطا فرموده،چطور به والدین نیکی میکنید؟؟؟؟؟؟ با این شرایط شرع مقدّس و خصوصاً قوانین اجتماعی

فکر کنم توی این سایت افراد بسیار کمی وجود دارن که وضعیت خانواده مارو داشته باشن.دوست ندارم بگم ولی اینجا کسی منو نمیشناسه و یه محیط مجازی هست.اما برای اینکه خیلی از بزرگواران قدر پدر و مادرشونو بدونن میگم.
من پدرم معتاده و مادرم خیاطی میکنه.پدرم هم کار میکنه.
کسانی که توی این سایت تا حدودی منو میشناسن الان همشون یکه میخورن.نه بخاطر این زندگی به خاطر اینکه عقاید من بسیار با پدر و مادرم مخالفت داره.
مثلاً من بشدت با این مخالفم که زن بره بیرون کار کنه.اما توی زندگی پدر و مادرم هست.اینو به صراحت میگم که من حتی یبار هم تو روی پدر و مادرم وای ن ایستادم و روی حرفشون حرف نزدم و فقط سکوت کردم با اینکه خورد میشدم ولی پا روی عقایدم گذاشتم(اینکار الان برای من لذت بخشه چون برای اونا رضایت بخشه).و گاهاً پیش اومد از غم پدر و مادرم اشک ریختم و دستشونو بوسیدم.از زندگیم حتی بیشتر از این نمیخوام بسیار راضی هستم از این زندگی.
حاضرم همین الان بمیرم اما پدرم یا مادرم از دستم ناراحت نباشن.خیلی ها منو به عنوان فرد مغرور میخوندن اما من فقط خندیدم چون کسی از زندگیم با خبر نبود و نیست.
کسی که میتونه برای عقیده هام نظر بده فقط پدر و مادرم هستن و اونا هرچی بگن روی تخم چشام قبول میکنم.این فقط یه جزئی بود که مربوط به این تاپیک میشد امیدوارم برای خیلی از بزرگواران عبرت بشه.
بچه ها قدر پدر و مادرتون رو بدونین حالا هرچی که میخوان باشن.اگر توی زندگی به جایی میرسید فقط بخاطر دعای پدر و مادرتونه و دیگر هیچ نیست.
موفق و سربلند باشید در پناه حق:Gol:.[/]

شما خیلی بزرگواری علی آقا
من که واقعا تشویق شدم تا بالاخره یک راه حلی برای نیکی به این دو موهبت
الهی پیدا کنم.اصلا دلیل شروع این موضوع هم همین بود.
امّا وقتی به افراد و دوستان مذهبی نگاه میکنم،و کسانی که واقعاً مذهبی هستند و
واقعاً اهل مذهب و مطالعه و تحقیق وحدیث و قرآن هستند و به شرعیات هم مقیّد،
عموماً خانواده ها و حتی خانواده های مذهبی از دستشون راضی نیستند.

خوب قبول دارم این ضعف از طرف خانواده هاست،اما با این همه حدیث و موعضه،
باز کار به جایی میرسه که مادر پدر این آقا و خانم،با اینکه خودشون مذهبی هستن،
میشینن غیبت این بچه ی پاک رو میکنن.

ما بلد نیستیم یا بن بسته؟
من فکر میکنم با توجه به این تهاجم فرهنگی و جنگ پنهان،نه همه،اما بسیاری از
راه ها بن بست هست.
اما شاید همون چند تا راه باقی مونده رو بتونیم با کمک هم پیدا کنیم.

دیگر دعایی که در حقّتان کردم را نقل نمیکنم:Gol::Gol:

دوستان خاطره ای،روشی،تجربه ای؟
هیچی؟

پس گویا باید به احادیث و آیات بپردازیم تا بیشتر به اهمیت این غفلت
خودمون پی ببریم.دوستان عزیز،باور بفرمایید،هر آنچه بسیاری از بزرگان
به آن رسیدند و توصیه ی اکید فرمودند،همین پدر و مادرند.خیلی مهم
به نظر میرسه که در کنار موضوعات خودسازی در اسک دین که حتما
بهره میبرید و میبریم،این مساله هم دنبال بشه.

قرائت صحیح در نماز واجب است.اما چگونه؟ یک الگوی مشخص دارد
نیکی به والدین...آیا الگوی خاصی دارد؟ خیر...اما ابزار های مختلف اون
به ذهن خیلی از ما خطور میکنه.

یا حق:Gol:

[=Times New Roman][=Times New Roman]

a_rezahu;247756 نوشت:
دوستان خاطره ای،روشی،تجربه ای؟

1- تلاش برای کنترل خشم در مقابل اونها. خصوصا وقت هایی که موضوع صحبتشون اعصابمون رو بهم می ریزه، توجه داشته باشیم که همون لحظه، برای ما امتحان الهی هست. از مشارطه، مراقبه و محاسبه می تونیم در این زمینه استفاده کنیم. خیلی مفیده.[=Times New Roman][=Times New Roman]
شنیدم یک آقاپسری، وقتی پدرش باهاش درشتی می کنه، از ترس اینکه در عصبانیت، خدای نکرده نگاه غضب ناک به پدر نداشته باشه، سکوت می کنه، و کاملا سرش رو میندازه پایین، و حتی به چشم های پدر نگاه هم نمی کنه...!
- کلا باید ظرفیت خودمون رو، به عنوان آدم مذهبی ( که بعضی هامون فقط اسمش رو یدک می کشیم!) بالا ببریم. جهاد با نفس داشته باشیم. با تمرین زیاد و ممارست، می شه بدخلقی و از کوره در رفتن و ... رو از بین برد.

[=Times New Roman][=Times New Roman]
2- خرید هدیه، بی مناسبت و با مناسبت. گاهی با یک شاخه گل، دل مادر شاد می شه. یا خرید یک کتاب، در زمینه ای که پدر علاقه به مطالعه داره، یا ... (هرکس با توجه به علایق پدر و مادر خودش) البته گاهی مثل پدر و مادر بنده، ممکنه این روش زیاد جواب نده. مثلا از کتاب خوششون نیاد و آدم رو ضایع کنن! یا بگن چرا پولتو هدر می دی گل می خری!؟!! :Ghamgin:

2.1- در کل، علایق حلال و شرعی پدر و مادر رو باید کشف کرد.
[=Times New Roman]
در ذيل عبارت «و بالوالدين احسانا» از حضرت صادق (ع) نقل شده است كه معناي آيه چنين است: كه با پدر و مادرت نيكو معاشرت كن و وادارشان نكن كه مجبور شوند در حوائجشان از تو چيزي بخواهند بلكه قبلا برايشان فراهم كني، هر چند كه خود بي‌نياز از آن باشند‌ يعني؛ هر چه را حدس مي‌زني مورد نياز والدين تو مي‌شود، قبل از به زبان آوردن آنها برايشان مهيا كن!

[=Times New Roman][=Times New Roman]
3- تلاش برای اینکه به خواهر و برادرمون که به مسائل دینی کم توجه هستند، حسادت نکنیم. ممکنه ما تا آخر عمر، تمام تلاشمون رو هم انجام بدیم، ولی نتونیم به اندازه ی اونها، توی دل پدر و مادر جا واکنیم.

4- سعی کنیم به خواهر و برادرمون(چه مذهبی باشن، چه غیرمذهبی)، توی امور حلال (مثل درس، یا ...) کمک کنیم. پدر و مادر خیلی از این لذت می برن.
خواهرزاده ها و برادرزاده ها رو هم دریابید! نوه خیلی شیرینه، پدر و مادر از اینکه ببینن به نوه هاشون محبت می کنیم، شاد می شن.

5- لحن کلام، نوع نگاه و ...، ممکنه به ظاهر خیلی ساده و کم اهمیت به نظر برسه، ولی اصلا اینطور نیست. هنگام صحبت با والدین، داشتن لحن سرشار از محبت، تهی از غرور و تکبر جوانی، واقعا خیلی مفیده. نگاه محبت آمیز به صورت مادر، هم که در احادیث شنیدیم که حسنه است. خصوصا زمانی که حرفی خلاف اعتقادات ما می زنن، حواسمون جمع باشه
اصلا وقتی که حرف موافق ما زده می شه که هنر نمی کنیم مهربون باشیم. اینکه فضیلت نیست!! توقع ثواب هم نباید داشت... هنر ما و دیانت ما، وقتی ظهور پیدا می کنه که، در مقابل حرف ناحق دیگران (خصوصا والدین) ادب، محبت، نداشتن غرور، نداشتن خشم و ... رو عملی کنیم.

7- برای اعیاد مذهبی، میشه یه جعبه شیرینی خرید و چند ساعتی رو با پدر و مادر گذروند. بعد هم عکس یادگاری. اینا همه ش برای پدر و مادر، سیگنال مثبت می فرسته. سیگنال محبت، علاقه.

:Norani:

به نام او

سلام به تمام عزیزان :
خوب همان طور که می دانید خانواده با خانواده فرق دارد اگر بخواهیم همه از خانواده هایمان تعریف کنیم که باید سایتی بزنیم برای خاطرات خانوادگی به نظر من راه حل هر نفر برای نیکی به خانواده ی خودش پیش خود و در صندوقچه ی قلب و دل ( عقلانی ) اوست و باید به دل خود رجوع کرد البته نه دلی که همین جوری به دل مادی بد بختمان آمد همان را اجرا کنیم باید دل را موازی با عقل استفاده کنیم و ترکیب این دو را با هم هدف راه را قرار دهیم و مطمئن باشید که خداوند این دل ما را عقلانی می کند تا ما بتوانیم برای مقابله با این مسئله استفاده کنیم ولی خوب به چندین ساعت فکری که از دل عقلانی ما باشد نیاز دارد .

یا حق

به نام او

و اما در نیکی به پدر و مادر اگر کافر ترین مادر و پدر دنیا را هم داشته باشیم باز هم باید به آن ها احترام بگذاریم .
موسی ( ع ) می خواست با برادرش هارون می خواست نزد فرعون بروند و او را پند بدهند خداوند بزرگ به موسی ( ع ) خطاب فرمود که ای موسی نزد فرعون که رفتی با او به نیکی رفتار کن چرا که او هفت سال تو را بزرگ کرده و به تو با دستان خودش آب و نان داده و او مانند مادر و پدر برای تو بوده همان طور که با مادر و پدر خوب خود رفتار می کنی با او رفتار بکن .
دیگر مادر و پدر های ما که ما را از هفت سال بیش تر بزرگ کردند و از فرعون که بهتر بودند احترام آن ها که حتما واجب است ولی راه حل سخت است .

یا حق

ما و دوستان از فرمایشات سرکار *بنده ی خدا* بسیار درس گرفتیم.
حتی در برنامه ی محاسبه و مراقبه ای که گروه کوچکمان مدتی است شروع کرده ایم
بعضی نکات را قرار دادیم.
.تشکر از این متن پربرکتت.

یک مطلب هم به ذهن من رسید که شاید بعضی از ما بهش مبتلا باشیم
به جای اینکه ما هم مثل بردار و خواهر لامذهب فراری از غذای مادر باشیم،بیشتر
خودمون رو راغب به غذای مادر نشون بدیم.حتی گاهی که قراره از بیرون برای منزل
غذایی تهیه کنیم،بیایم یک هزینه ای کنیم!!
هزینه اش این باشد که به یکی از خواهش های نفسانیمون بگیم "نه".با خودمون بگیرم
من امشب هرچند غذای بیرون و رستوران رو بیشتر دوست دارم،اما برای اجر معنوی،اون
رو ترک میکنم.
بعد به مادر بگیم: "راستش من بیشتر دوست دارم دستپخت مادرم رو بخورم،شما نوش جانتون"
آخ آخ مادر نگو دیگه بیچاره دلی براش از عشق به فرزندش براش باقی نمیمونه
و فرزندان لامذهب هر کدام یک تکه پیتزا در دستشان و فرزند صالح مادر،ناظر اشک های شوق
مادر است که فرزندش دارد غذای یک شب مونده ی مادر رو میل میکند:Gol:
:geryeh:

**بنده‌ی خـدا**;247789 نوشت:
[=Times New Roman][=Times New Roman]

1- تلاش برای کنترل خشم در مقابل اونها. خصوصا وقت هایی که موضوع صحبتشون اعصابمون رو بهم می ریزه، توجه داشته باشیم که همون لحظه، برای ما امتحان الهی هست. از مشارطه، مراقبه و محاسبه می تونیم در این زمینه استفاده کنیم.

[=Times New Roman][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=Times New Roman]

[=Times New Roman]به نام خدا


[=Times New Roman]عرض سلام و درود فراوان:Gol:
سرکار بنده ی خدای گرامی،میشه این روش
[=Times New Roman][=Times New Roman]مشارطه، مراقبه و محاسبه را برامون بیشتر توضیح بدین؛

[=Times New Roman][=Times New Roman]ممنونم و متشکرم

[=Times New Roman][=Times New Roman]یا علی:Gol:


به نام او

«سید رضوی»;247981 نوشت:

به نام خدا

عرض سلام و درود فراوان:gol:
سرکار بنده ی خدای گرامی،میشه این روش مشارطه، مراقبه و محاسبه را برامون بیشتر توضیح بدین؛

ممنونم و متشکرم

یا علی:gol:


با سلام خدمت سید بزرگوار :
محاسبه ، مشارطه یک برنامه ای است که خود شما می چینید که مثلا در آن برنامه می نویسید که نگاه به نا محرم نکنم و کار های دیگری که مثلا ضعف را در خودتان می بینید و حالا هر شب قبل از خواب خود را محاسبه می کنی و می بینی که چه کار هایی را رعایت و چه کار هایی را رعایت نکرده و سعی می کنی که در روز های بعد آن موضوع را رعایت بکنی و اما مشارطه را در وقتی انجام می دهند مانند صبح که کار هایی که در آن روز باید از خودشان در برابر آن ها موظبت کنند را یاداوری در ذهن خود می کنند .


یا حق

به نام او

ولی گروه کوچک ما که شروع کرده به این برنامه در آن جریمه هایی هم می گذارد ( گروهی است خانوادگی و دوستانه ) که خوب قسم کراهت خود را داشت و می گفتیم اگر این کار را انجام ندادم باید جریمه هایی که مشحص کرده ام را انجام دهم . و اگر آن جریمه ها را هم انجام ندام قسم من شکسته و گناهی بسیار بزرگ کرده ام.
ولی بعد از تحقیقات دیدیم نذر بهتر است کراهت هم ندارد و ما جریمه ها را با نذر می بستیم .
ولی حواسمان به تک تک کلماتی که می گفتیم دقت می کردیم برای این که نذر دقیق تر از قسم است.

یا حق

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]
«سید رضوی»;247981 نوشت:
به نام خدا عرض سلام و درود فراوان سرکار بنده ی خدای گرامی،میشه این روش مشارطه، مراقبه و محاسبه را برامون بیشتر توضیح بدین؛ ممنونم و متشکرم یا علی

[=Times New Roman]بسم الله الرّحمن الرّحیم[=Times New Roman]
سلام

[=Times New Roman]اول : مشارطه[=Times New Roman]
[=Times New Roman] هنگام مشارطه هر روز صبح موقع بیدار شدن از خواب است. و آن اینگونه است که برنامه عملی خود یعنی آنچه که قرار است از صبح تا شب انجام بدهد و یا ترک کند به خود عرضه دارد سپس آن را در جدولی بنویسد و یا اینکه به ذهن بسپارد و با نفس خود شرط ببندد که به کامل ترین نحو، آن را بجا بیاورد.

[=Times New Roman] دوم : مراقبه[=Times New Roman]
[=Times New Roman] مراقبه در پله دوم بعد از مشارطه است. یعنی فرد در طول ساعات روز از چیزهایی که هنگام صبح بر خود عرضه و شرط کرده مراقبت کند. چرا که مشارطه بدون مراقبه همیشگی، فایده ندارد.[=Times New Roman]

[=Times New Roman] سوم : محاسبه[=Times New Roman]
[=Times New Roman] محاسبه قبل از خواب است. این کار برای آن است که ببیند آیا به آنچه بر خود واجب کرده بود عمل کرده یا نه. به این ترتیب اگر جدول عملش کامل بود باید خدا را شکر کند که چنین توفیقی داشته و اگر ناقص بود نوبت به مواخذه و کیفر نفس می رسد که این، کار چهارمی به شمار می آید. پس باید با قضای کارهایی که انجام نداده نقصان خود را جبران کند. البته اگر تدارک آن به وسیله قضا کردن باشد. مانند قضا شدن نماز واجب یا مستحبی، و یا ممکن است راه تدارک، طلب حلالیت باشد. چنانچه موضوع حق الناس باشد، مثل غیبت کردن و مانند آن و گاهی تدارک کردن گذشته ها کار بیشتری می طلبد. مثلا آنکه نفس خود را به روزه یا انفاق یا توبه مجدد و گریه و استغفار آزار بدهد و بدین ترتیب خودش را با دست خودش به چیزهایی که با درجه ارتکاب جرمش تناسب دارد تنبیه و ادب کند. فرد باید بداند که اگر برای مدتی پی در پی به این دستورالعمل پای بند شود، به زودی خواهد دید که چگونه ترک گناهان و انجام واجبات برای او آسان می گردد و این دستور حتی نسبت به غیر مبتدی ها هم صادق است. هرچند در کیفیت و کمیت آن تفاوتی وجود دارد.[=Times New Roman]

[=Times New Roman]منبع:[=Times New Roman]
http://www.askdin.com/thread5987.html


[=Times New Roman]سلام و عرض ادب
به سهم خودم از این تاپیک خوب و کاربردی تشکر میکنم.:Kaf:
این تاپیک هم چند نکته مختصر و مفید داره ، مراجعه بفرمائید:
http://www.askdin.com/thread2343.html

سلام
آیا احترام گذاشتن با ابراز محبت و دوست داشتن فرق داره؟
وظیفه ما کدومه؟
اینکه احترام بزاریم و ادب رو رعایت کنیم و یا باید حتما ابراز محبت هم داشته باشیم؟!!

سلام به همه ی دوستان
طاعاتتون قبول
من به شخصه از ادامه و به نتیجه رسیدن این بحث بسیار استقبال میکنم چون همیشه یکی از دغدغه های من بوده
و از شروع کننده ی تاپیک هم بسیار تشکر میکنم.:Hedye::Doaa:

ما با دوستان که راجع به همین مباحث حرف میزدیم فکر کردیم بهتره از یکی از مادران بپرسیم که شما از چه کاری از بچه تون خوشحال و راضی میشین ؟
بعد از جواب اون مادر به این نتیجه رسیدیم که همه ی این چیزهایی که دوستان در نظراتشون گفتن خیلی عالی بود اما چندتا نکته ی کلیدی پیدا کردیم و اون اینه که :

بچه ها وقتی بزرگ میشن و ارتباط ظاهریشون با والدین کم میشه و البته اختلاف سلیقه هاشون با والدین زیاد میشه باعث میشه کمتر سراغ والدین برن و اگر حرفی هم باهاشون میزنیم یا بحث بالا میگیره یا برای اینکه بی احترامی نشه فقط سکوت میکنیم و در نتیجه کمتر با والدین حرف میزنیم و...
نتایج به دست آمده اینکه :
- قدر دانی کردن از والدین به کلام و به رفتار و نشان دادن به اونها که ما قدر اینهمه زحمتشون رو میدونیم .
- پدرو مادرها خیلی به تائید شدن توسط بچه هاشون نیاز دارن ،با کلام به نحوی از فرصتها استفاده کنیم و بهشون بفهمونیم که مورد تائید ما هستن .( چون ما بزرگ شدیم و تحصیلاتمون بالا رفته و در جامعه و ... مقبولیت پیدا کردیم و اختلاف سلیقه با والدین داریم گاهی ممکنه به ظاهر اینطور به نظر بیاد که ما اونها رو قبول نداریم و...)
- والدین نیاز دارن به اینکه بدونن توسط بچه هاشون دیده میشن و ما به اونها بی تفاوت نیستیم و البته انجام همه ی نظراتی که دوستان دادن به این قضیه کمک میکنه که به پدرو مادرمون نشون بدیم برای ما اهمیت دارن و ما میبینیمشون (چون ما گاهی اینقدر درگیر افکار و مشکلات و موبایل و کامپیوتر و... خودمون هستیم که به ظاهر ازشون غافل میشم )
- سعی کنیم از فرصت استفاده کنیم و به بهانه ای باهاشون دردو دل کنیم ازشون مشورت بگیریم و از همه مهمتر هرچند وقت یکبار پای دردو دلشون بشینیم .
- همونطور که ما به محبت و عاطفه نیاز داریم اونها ازما بیشتر به عاطفه ی بچه هاشون نیاز دارن گاهی یه بهانه ای پیدا کنیم و از اینکه ما رو بزرگ کردن یا چقدر زحمت ما رو کشیدن یا خوب مارو تربیت کردن و... ازشون تشکر کنیم ( من خودم هر سال به خاطر اسمی که برام انتخاب کردن از پدر و ماردم تشکر میکنم [SPOILER]چون هم اسمم رو دوست دارم هم معنیش خیلی خوب و زیباست[/SPOILER]
وگاهی از مادرم تشکر میکنم و میگم داشتن این حجاب و حیارو مدیون تربیت شما هستم و...) " این مثال آخر رو زدم برای اینکه دوستان میگن از خودتون مثال بزنین برای ریا نگفتم ها":khejalat:

به نظرم سعی کنیم از احادیث هم برای پیشرفت مباحث بیشتر استفاده کنیم و روی احادیث هم بحث کنیم برای کاربردی کردن احادیث در زندگیمون .
از همگی التماس دعا

[="Tahoma"][="Navy"]

یاس مدینه;248147 نوشت:
آیا احترام گذاشتن با ابراز محبت و دوست داشتن فرق داره؟
وظیفه ما کدومه؟
اینکه احترام بزاریم و ادب رو رعایت کنیم و یا باید حتما ابراز محبت هم داشته باشیم؟!!

باسلام و عرض ادب
می تونه احترام و محبت دو امر مجزا از هم باشه، یعنی به شخص احترام بگذاریم اما محبتی به او نداشته باشیم
اما در مورد والدین، در قرآن، سفارش به محبت به آنها شده، نه این که فقط احترامشان را بگیریم.
در خیلی اوقات نیز لازمه این که احترام بگذاریم این است که محبت کنیم
خداوند متعال در سوره الإسراء : 24 می فرماید:«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني‏ صَغيرا»
خفض جناح، کنایه از محبت است و آیه می فرماید از روی رحمت با آنها برخورد کن، پیداست که رحمت، نشان از محبت دارد.
همچنین، ادامه آیه که عبارتی دعایی است، نشان از محبت دارد، زیرا تا انسان شخصی را دوست نداشته باشد، او را چنین دعا نمی کند که «پروردگارا همانگونه که در کوچکی مرا مورد محبت و رحمت قرار دادند، تو آن دو را مورد رحمت خویش قرار بده».
از کنار گذاشتن همه عبارات دو آیه 23و24 سوره اسراء، چیزی جز احترام به همراه ابراز محبت، بدست نمی آید.
الإسراء : 23و24: [="darkgreen"]«وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني‏ صَغيرا»[/][/]

به نام او

یاس مدینه;248147 نوشت:
سلام
آیا احترام گذاشتن با ابراز محبت و دوست داشتن فرق داره؟
وظیفه ما کدومه؟
اینکه احترام بزاریم و ادب رو رعایت کنیم و یا باید حتما ابراز محبت هم داشته باشیم؟!!

بله ما باید به آن ها بفهمانیم که آن ها را دوست داریم و در آن آیه ی معروف هم آمده است به پدر و مادر خود [="red"]نیکی[/] کنید نگفته احترام را نگه دارید البته که باید نگه داریم ولی در کنارش هم باید به آن ها نیکی کنیم .

یا حق

**بنده‌ی خـدا**;247789 نوشت:

1- تلاش برای کنترل خشم در مقابل اونها.
2- خرید هدیه، بی مناسبت و با مناسبت.
2.1- کشف علایق حلال و شرعی پدر و مادر
3- تلاش برای اینکه به خواهر و برادرمون که به مسائل دینی کم توجه هستند، حسادت نکنیم.
4- سعی کنیم به خواهر و برادرمون(چه مذهبی باشن، چه غیرمذهبی)، توی امور حلال (مثل درس، یا ...) کمک کنیم.
5- لحن کلام، نوع نگاه و ...،
6- برای اعیاد مذهبی، میشه یه جعبه شیرینی خرید و چند ساعتی رو با پدر و مادر گذروند.


7- وقتی پدر و مادرمون ازمون خواسته ای دارند، و ما به دلایل شرعی از انجامش معذوریم، حتما این رو بهشون بگیم. منظورم اینه که حتما بدونن که به خاطر عقایدی که داریم، نمی تونیم خواسته شون رو انجام بدیم، و از سر لجبازی یا تنبلی و ... نیست.

می شه خیلی محترمانه و محبت آمیز بهشون گفت: پدرم، مادرم، من این یک کار رو نمی تونم انجام بدم، شرمنده ام. انجامش مشکل شرعی داره. کار دیگه ای داشته باشید، مخلصتونم هستم...

بعد هم اگر خواستند بحث کنند و دلیل و مدرک بیارن و شما رو متقاعد کنند که درخواستشون رو عملی کنید، فقط لبخند تحویلشون بدید! اصلا وارد بحث نشد... تاکید می کنم... بهیچ وجه وارد بحث نشید...

سلام و ادب
روز تولد هرکس بهترین روز برای ابراز ارادت ویژه به مادرش است.
از چندروز قبل ،ببینید مادرتون به چه چیزی نیاز دارن یا چی دوست دارن؛اون رو تهیه کنید و کادو کنید،روز تولد بی سروصدا اون رو کنار کادوهای دیگه بگذارید و بعد از اینکه همه کادوهارو باز کردید اعلام کنید که این هدیه یک هدیه ویژه است،برای اون کسی که همه زحمت ها در چنین روزی(یعنی روز تولدم)برعهده اون بوده و گل کاشته. و بپرید هدیه را به مادرتون بدید و دست مادرتون رو ببوسید(نشد؟ صورتشون رو ببوسید) ...(من این کار را کردم ؛خیلی بیشتر از اون که فکرش رو می کردم موجب رضایت مادرم شد، حتما امسال این کار رو بکنید،پشیمون نمی شید.)

تبصره: اگر اهل تولد گرفتن هم نیستید،هدیه را تهیه کنید و تهیه شام را به عهده بگیرید(می توانید کیک کوچکی تهیه کنید ) و شب اعلام کنید که امروز یه روز خاص بود ،روزی که مامان عزیزم بزرگترین کاری که در زندگی می شد کسی برای من انجام بده، انجام داد ...:koodak:هدیه را بدهید و بوسه و تشکر.:tavallod::tavallod:

"اللهم صل علی محمدوآل محمد"

سلام و عرض ادب و احترام
بنده تا جایی که بتونم از واژه*تو* خطاب به پدر و مادر عزیزم کمتر استفاده میکنم و بیشتر سعی میکنم از واژه *شما* استفاده کنم و همینطور تا جایی که بتونم جلوتر از آنها قدمی بر نمیدارم.

سلام!!!
بنده تا زمانی که پدرم زنده بودند حتی یک کلمه بالای حرفش صحبت نمی کردم.الانم برای مادرم هم همینه.روی حرفش حرف نمی زنم.هر کاری هم بگه انجام می دهم.حتی باور کنید حتی با اجازه مادرم درب یخچال را باز می کنم تا مثلا میوه ای بخورم.اول می پرسم همه خورده اند یا مخود مادرم خورده است یا نه؟
اگر همه خورده باشند بعد می خورم.همه باید سر سفره باشند تا غذا بخوریم یکی نیاید کسی غذا نمی خوره!

سلام

یکی از مصادیق نیکی و احترام به والدین اینه که در مقابل موضع اونها از موضع خودمون کوتاه بیایم .

سلام

بنده هم وقتی والدینم صدام می زنند و یا کاری دارند ، سعی می کنم هر کاری در دست دارم رو بگذارم زمین و بروم پیششان.حتی وقتی می خواهم برای نماز بروم و موقع اذان است ، سعی می کنم از والدین اجازه بگیرم به طور غیر مستقیم.
ولی گاهی اوقات که مسله ای پیش می اید و عصبی می شوم ، نمی توانم خوب کنترل خشم داشته باشم.باید کمی بیشتر در این زمینه تلاش کنم.چون بعد از عصبانیت خیلی خیلی پشیمان می شوم.

یه روزی که تصمیم داشتم خودم رو جلوی خدا بشکونم دیدم بهترین شیوه بوسیدن دست پدر مادر هست البته مادر راحت تره...
خدا کمک کرد و به هر سختی بود دست پدر رو بوسیدم همچنین دست مادر...
برام عادی شده و خیلی این کار رو دوست دارم در احادیث داریم نگاه محبت آمیز به چهره ی پدر و مادر عبادت محسوب میشه...
کاش نگاهمون به چهرهی پدر معنویمون حجه بن الحسن هم نورانی شه...

بسم سلام
یکی از راههای نیکی به والدین که در آیه24 سوره اسراء هم به آن امر شده ،دعاکردن برای والدین است،که من دعای24 صحیفه سجادیه را معمولا با تامل می خوانم؛در این دعا سرنخ هایی برای رفتار با والدین نیز داده شده است.

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْهِمْنِي عِلْمَ مَا يَجِبُ لَهُمَا عَلَيّ إِلْهَاماً، وَ اجْمَعْ لِي عِلْمَ ذَلِكَ كُلّهِ تَمَاماً، ثُمّ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تُلْهِمُنِي مِنْهُ، وَ وَفّقْنِي لِلنّفُوذِ فِيمَا تُبَصّرُنِي مِنْ عِلْمِهِ حَتّى لَا يَفُوتَنِي اسْتِعْمَالُ شَيْ‏ءٍ عَلّمْتَنِيهِ، وَ لَا تَثْقُلَ أَرْكَانِي عَنِ الْحَفُوفِ فِيمَا أَلْهَمْتَنِيهِ‏
:Sham::Sham::Sham:
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و علم آنچه را كه درباره ايشان بر من واجب است به من الهام نما، و آموختن همگى آن واجبات را بى‏ كم و كاست برايم فراهم ساز، و آنگاه مرا خود بر آن دار كه هر چه به من الهام نموده ‏اى بكار بندم، و توفيق ده تا در آنچه بصيرت مى‏ دهى غور كنم، تا به كار بستن چيزى از آنچه به من آموخته‏ اى از من فوت نگردد، و اعضايم از انجام خدمتى كه مرا به آنان ملهم ساخته‏ اى سنگينى نگيرد.

فرازی از دعای 24 صحیفه سجادیه

omidheidari;331786 نوشت:
سلام . بنده هم همین دغدغه های فرمودین رو کم و بیش دارم. پدر و مادر منم نه این که مذهبی نباشن ولی خیلی به ریزه کاری ها اهمیت نمیدن .منم خیلی دوستشون دارم و توی این مواقع سکوت رو ترجیه دادم .توی ذهن خودم بررسی می کنم که این حرف یا درخواستی که والدین به من میگن و گناهی هم توشه آیا به حساب من نوشته میشه یا نه .
اگر اینجور بود که مستقیم و راحت میگم نه مادر عزیزم و راحت میگم این کار به این دلیل گناهه .اغلب اصرار و گاهی قهر چند ثانیه ای هم می کنن ولی بعدش می بینن که فایده نداره و مساله رو رها می کنند.

با این مطلب و نظرات شما الان دیگه حس می کنم این نوع برخوردم اشتباهه و سعی می کنم گناهارو مقدار دهی کنم و اگر دیدم ضررش خیلی زیاد نیست با توجه به واجب بودن احترام به پدر و مادر انجامشون بدم . بنده هم مثل شما دوستان دلم میخواد دیندار باشم ولی اگر دیندای به احترام به پدر و مادر هست پس بهتره کارها رو اولویت بندی کنم تا مبادا گناهی انجام بدم که عمری حسرتشو بخورم .

راستی اون احادیثی که در مورد برخوردهای خاص با والدینه مثل اون غذا خوردن با مادر که امام سجاد (ع) بود رو اگر از اینها بیشتر بزارین خیلی خوب میشه . ممنونم :gol:

در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:

"فرزند سه وظیفه در قبال پدر و مادر دارد؛ شکر گذاری آنها در همه حال، اطاعت آنها در آنچه امر و نهی می کنند در غیر معصیت الاهی و خیر خواهی آنها در آشکار و خفا".

بحار الانوار، ج 75، ص 236

اگر شما در عین حفظ حرمت با انجام گناه مخالفت میکنید کار درست رو انجام دادید .

هر چیزی حدودی داره و حد هر چیزی رو خدا معلوم کرده . نباید از حدود الهی خارج شد .

نیکی به والدین نتیجه اطاعت اوامر خداست و اگر کسی بخواهد بخاطر نیکی کردن به والدین معصیت خدا کند ..................


موضوع قفل شده است