کشف حجاب از روح القدس و روح الامین و الروح

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کشف حجاب از روح القدس و روح الامین و الروح

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام خدمت کاربران عزیز

در این موضوع مطالبی در خصوص ماهیت واقعی روح القدس و الروح و روح الامین که در قرآن آمده و ارتباط آن با انبیاء و اولیاء الهی ارائه خواهیم کرد

موارد اطلاق و استعمال كلمه "روح" در آيات قرآن مجيد

از كلام خداى سبحان چنين بر مى‏آيد كه اين روح گاهى با ملائكه است هم چنان كه آيات زير بدان دلالت دارد كه مى‏فرمايد:
" مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ" «1» و" نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ" «2» و" قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ" «3» و" فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا" «4».

و گاهى آن حقيقتى است كه در عموم آدميان نفخ و دميده مى‏شود و در اين باره فرموده است:
" ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ" «5» و نيز فرموده:" فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي" «6».

و گاهى ديگر آن حقيقتى كه با مؤمنين است ناميده شده است و در اين باره فرموده:
" أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ"

و گاهى ديگر آن حقيقتى ناميده شده است كه انبياء با وى در تماسند و در اين باره فرموده:

" يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا ..." «9» و نيز فرموده" وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ" «10» و نيز فرموده:" وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا" «11» و آياتى ديگر.

" وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا".

از سوى ديگر مى‏بينيم يك جا آورنده قرآن را به نام جبرئيل معرفى نموده و مى‏فرمايد:
" قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ" «2» و در جاى ديگر همين جبرئيل را روح الامين خوانده و آورنده قرآنش ناميده و فرموده:" نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ" «3» و نيز فرموده:" قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ" «4» و روح را كه به وجهى غير ملائكه است به جاى جبرئيل كه خود از ملائكه است آورنده قرآن دانسته است،

پس معلوم مى‏شود جبرئيل آورنده روح است و روح، حامل اين قرآن خواندنى است.
امر خدا عبارت از كلمه ايجاد او است و كلمه ايجاد او همان فعل مخصوص به او است بدون اينكه اسباب وجودى و مادى در آن دخالت داشته و با تاثيرات تدريجى خود در آن اثر بگذارند اين همان وجود ما فوق نشاه مادى و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از همين باب است يعنى از سنخ امر و ملكوت است.

منبع: المیزان

یوم یقوم الروح و الملائکة صفا» نبأ/38
آن روزی که روح و ملائکه در یک صف بایستند
.

ظاهر تعبیر این است که روح از نوع ملائکه هم نیست، چون آن را در عرض ملائکه قرار می دهد

«ینزل الملائکة بالروح من امره» (نحل/2) ملائکه را به روح به امر خود فرود می آورد. اینکه باء " بالروح " آیا باء استعانت و استمداد است و در واقع این طور است که ملائکه با استمداد روح فرود می آیند، یا باء ملابست و مصاحبت است یعنی ملائکه با روح فرود می آیند، در مدعای ما که قرآن ملائکه و روح را در کنار یکدیگر ذکر می کند تغییری نمی دهد و در این جهت دلالت آیه کافی است و در همین جاست که حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده و ایشان گفته اند روح غیر از ملائکه است و به همین آیه استدلال کرده اند که قرآن روح را با ملائکه یک چیز نمی گیرد.

همچنین شاید بعضی گفته باشند که در آن آیه: «یوم یقوم الروح و الملائکة»؛ روزی که آن روح و فرشتگان به صف ایستند (نبأ/ 38)؛ مقصود خصوص جبرئیل است که به طور جداگانه ذکر شده که این حرف بعید است

ولی علامه طباطبائی (ره) این حرف را قبول ندارند که حتی مقصود از روح الامین و روح القدس جبرئیل باشد، بلکه می گویند از آیات قرآن اینچنین فهمیده می شود:

ملائکه که وحی را نازل می کنند، همراه آن، حقیقتی هست که قرآن نام آن را روح گذاشته است و حامل وحی در واقع آن روح (همان روح الامین و روح القدس) است، نه اینکه جبرئیل حامل وحی باشد، جبرئیل حامل وحی نیست. این عقیده ای است که ایشان در اینجا اظهار می دارند
.

مسلما آیات قرآن وقتی بر قلب پیغمبر نازل می شود، به صورت یک حقیقت نازل می شود و بعد صورت لفظی پیدا می کند و به هر حال: " ما روحی از امر خودمان به تو وحی کردیم ".

پس به قول این آقایان یکی از موارد اطلاق کلمه روح، خود آیات قرآن است ولی علامه طباطبائی مدعی هستند که در اینجا هم مقصود از کلمه روح، خود آیات قرآن نیست، همان حقیقتی است که در جاهای دیگر روح الامین و روح القدس گفته است.

به اعتبار اینکه خود او هم کلمه الله است و قرآن این چیزها را کلمات الهی می نامد، وقتی که می فرماید: «اوحینا الیک روحا من امرنا» معنایش این است که روح الامین را که از امر ما و از جنس امر ماست، بر تو فرو فرستادیم. اصلا معنای «اوحینا الیک روحا من امرنا» تقریبا " نزلنا روح القدس من امرنا " می شود، ما روح القدس را از امر خودمان بر تو نازل کردیم.

مقصود از روح در اینجا به عقیده ایشان خود آیات قرآن نیست، بلکه همان حقیقت حامل وحی است، و مقصود از " اوحینا " هم در اینجا یعنی " فرود آوردیم " که روی این جهت مقداری بحث می کنند، می گویند همان طوری که به عیسای مسیح روح گفته شده است که یکی از تعبیرات قرآن است به آن حقیقت هم که روح گفته شده است، مقصود این است

إِنَّمَا
الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِّنْهُ
هر آينه عيسی پسر مريم پيامبر خدا و کلمه او بود که به مريم القا شد و روحی از او بود

منبع: معاد شهید مطهری، صفحه 132-129

در تفسير برهان از سعد بن عبد اللَّه روايت كرده كه به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت:
با امام صادق (ع) بودم كه سخن از پاره‏ اى خصائص امام در هنگام ولادت به ميان آمد، فرمود:
وقتى شب قدر میشود امام مستوجب روح بيشترى مى‏ گردد

عرضه داشتم فدايت شوم مگر روح همان جبرئيل نيست؟ فرمود: روح از جبرئيل بزرگتر است، و جبرئيل از سنخ ملائكه است، و روح از آن سنخ نيست، مگر نمى‏ بينى خداى تعالى فرموده:
"
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ" پس معلوم مى‏شود روح غير از ملائكه است

جبرئيل من الملائكة ، و الروح اعظم من الملائكة ، ا ليس ان الله عز و جل يقول : تنزل الملائكة و الروح ؟

منبع: تفسير برهان، ج 4، ص 481، ح 1


عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عـَنْ قـَوْلِ اللَّهِ تـَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِى مَا الْكـِتـابُ وَ لَا الْإِيمانُ قَالَ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص يُخْبِرُهُ وَ يُسَدِّدُهُ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ


ترجمه روايت شريفه
: ابـوبـصـيـر گـويـد: از امـام صـادق عـليـه السـّلام قول خدايتعالى (((و همچنين روحى از امر خود را بسويت وحى كرديم ، تو نميدانستى كتاب و ايـمـام چـيـسـت ؟ - 52 سـوره 42 ـ))) را پـرسيدم . فرمود: آن مخلوقيست از مخلوقات خداى عـزوجل ، بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل ، كه همراه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله است ، به او خبر ميدهد و رهبريش مى كند و همراه امامان پس از وى هم مى باشد.
اصول كافى جلد 2 صفحه 17 رواية 1

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سـَأَلَهُ رَجـُلٌ مـِنْ أَهْلِ هِيتَ وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمـْرِنـا فَقَالَ مُنْذُ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الرُّوحَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص مَا صَعِدَ إِلَى السَّمَاءِ وَ إِنَّهُ لَفِينَا

ترجمه روايت شريفه
:اسـبـاط بـن سـالم گـويـد: مـن حـاضـر بـودم كـه مـردى از اهـل بـيـت (شـهـرى در كـنـار فـرات بـوده ) از امـام عـليـه السـّلام دربـاره قول خداى ـ عزوجل ـ (((و همچنين روحى از امر خود را بسوى تو وحى كرديم ))) پرسيد امام فـرمـود: از زمانيكه خداى عزوجل آن روح را بر محمد صلى اللّه عليه و آله فرو فرستاد، به آسمان بالا نرفته است و آن روح در ما هست .
اصول كافى جلد 2 صفحه 18 رواية 2

عـَلِيُّ بـْنُ إِبـْرَاهـِيـمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ قـَالَ سـَأَلْتُ أَبـَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمـْرِ رَبِّى قـَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ وَ هُوَ مِنَ الْمَلَكُوتِ

ترجمه روايت شريفه
:ابـو بـصـيـر گـويـد: از امـام صـادق عـليـه السـّلام راجـع بـه قول خداى عزوجل (((از تو درباره روح مى پرسند بگو روح از امر پروردگار من است 87 سـوره 17 ـ))) پـرسـيـدم فـرمـود: آن مـخـلوقـى اسـت بـزرگـتـر از جـبـرئيل و ميكائيل كه همراه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و همراه ائمه است و آن از عالم ملكوت است (يعنى آسمانى و روحانى است ).
اصول كافى جلد 2 صفحه 18 رواية 3

عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِى أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبـَا عـَبـْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جـَبـْرَئِيـلَ وَ مـِيـكـَائِيـلَ لَمْ يـَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُسَدِّدُهُمْ وَ لَيْسَ كُلُّ مَا طُلِبَ وُجِدَ

ترجمه روايت شريفه
:ابـوبـصـيـر گـويـد: شـنـيـدم از امـام صـادق عـليـه السـّلام دربـاره يـساءلونك عن الروح قـل الروح مـن امـر ربـى ))) مـى فـرمـود: مـخـلوقـى اسـت بـزرگـتـر از جـبـرئيـل و مـيـكـائيـل كه همراه هيچ يك از پيغمبران گذشته جز محمد صلى اللّه عليه و آله نـبوده است ، و آن همراه ائمه مى باشد و ايشان را رهبرى مى كند، چنان نيست كه هرچه طلب شود، بدست آيد (پس ‍ همراهى اين روح با پيغمبر و امامان فضلى است از خداى تعالى كه به هر كس خواهد عطا كند، و با طلب و كوشش بدست نيايد).
اصول كافى جلد 2 صفحه 18 رواية 4

مـُحـَمَّدُ بـْنُ يَحْيَى عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مـُحـَمَّدِ بـْنِ الْفـُضـَيـْلِ عـَنْ أَبـِى حـَمـْزَةَ قـَالَ سـَأَلْتُ أَبـَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْعِلْمِ أَ هُوَ عِلْمٌ يـَتـَعـَلَّمـُهُ الْعـَالِمُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ أَمْ فِى الْكِتَابِ عِنْدَكُمْ تَقْرَءُونَهُ فَتَعْلَمُونَ مِنْهُ قَالَ الْأَمـْرُ أَعـْظـَمُ مِنْ ذَلِكَ وَ أَوْجَبُ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمـْرِنـا ما كُنْتَ تَدْرِى مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ ثُمَّ قَالَ أَيَّ شَيْءٍ يَقُولُ أَصْحَابُكُمْ فِى هَذِهِ الْآيَةِ أَ يُقِرُّونَ أَنَّهُ كَانَ فِى حَالٍ لَا يَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْإِيمَانُ فَقُلْتُ لَا أَدْرِى جُعِلْتُ فـِدَاكَ مـَا يـَقـُولُونَ فـَقـَالَ لِى بـَلَى قـَدْ كَانَ فِى حَالٍ لَا يَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْإِيمَانُ حـَتَّى بـَعـَثَ اللَّهُ تـَعـَالَى الرُّوحَ الَّتـِى ذُكـِرَ فـِى الْكـِتَابِ فَلَمَّا أَوْحَاهَا إِلَيْهِ عَلَّمَ بِهَا الْعـِلْمَ وَ الْفـَهـْمَ وَ هـِيَ الرُّوحُ الَّتـِي يُعْطِيهَا اللَّهُ تَعَالَى مَنْ شَاءَ فَإِذَا أَعْطَاهَا عَبْداً عَلَّمَهُ الْفَهْمَ

ترجمه روايت شريفه
:ابو حمزه گويد: از امام صادق عليه السّلام راجع به علم امام پرسيدم ، كه آيا امام آن علم را از دهان رجال علم فرا مى گيرد يا آنكه نزد شما كتابيست كه آنرا مى خوانيد و فرا مى گيريد؟ فرمود: اين مطلب از آنچه تو گفتى بزرگتر و استوارتر است ، مگر نشنيده ئى قول خداى عزوجل را: (((و همچنين روحى از امر خود به تو وحى كرديم ، و تو نمى دانستى كه كتاب و ايمان چيست ـ 52 سوره 42ـ))).
سـپـس فـرمـود: اصـحـاب شـما درباره اين آيه چه مى گويند؟ آيا اقرار دارند كه پيغمبر صـلى اللّه عـليـه و آله در حـالى بود كه كتاب و ايمان نمى دانست ؟ عرضكردم : قربانت گـردم ، نمى دانم چه مى گويند فرمود: آرى در حالى بسر مى برد كه نمى دانست كتاب و ايـمـان چـيـسـت ، تـا آنكه خداى تعالى روحى را كه در كتابش ذكر مى كند مبعوث كرد، و چـون آنـرا بـسـوى او وحـى فـرمـود: بـسبب آن علم و فهم آموخت ، و آن همان روحست كه خداى تعالى به هر كه خواهد عطا كند، و چون آنرا به بنده ئى عطا فرمايد، به او فهم آموزد.
اصول كافى جلد 2 صفحه 19 رواية 5

مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِى الْعـَلَاءِ عـَنْ سـَعـْدٍ الْإِسْكَافِ قَالَ أَتَى رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَسْأَلُهُ عَنِ الرُّوحِ أَ لَيْسَ هُوَ جـَبـْرَئِيـلَ فـَقـَالَ لَهُ أَمـِيـرُ الْمـُؤْمِنِينَ ع جَبْرَئِيلُ ع مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحُ غَيْرُ جَبْرَئِيلَ فـَكَرَّرَ ذَلِكَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ لَقَدْ قُلْتَ عَظِيماً مِنَ الْقَوْلِ مَا أَحَدٌ يَزْعُمُ أَنَّ الرُّوحَ غَيْرُ جَبْرَئِيلَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّكَ ضَالٌّ تَرْوِى عَنْ أَهْلِ الضَّلَالِ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِنـَبـِيِّهِ ص أَتـى أَمـْرُ اللّهِ فـَلاتـَسـْتـَعـْجِلُوهُ سُبْح انَهُ وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ وَ الرُّوحُ غَيْرُ الْمَلَائِكَةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ

ترجمه روايت شريفه
:سـعـد اسـكـاف (كـفـاش ) گـويـد: مـردى خـدمـت اميرالمؤ منين عليه السّلام آمد و درباره روح پـرسـيـد كـه آيـا او هـمـان جـبـرئيـل اسـت ؟ امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام بـه او فـرمود: جـبـرئيـل عـليـه السـّلام از مـلائكـه اسـت و روح غـيـر جـبـرئيـل است ـ و اين سخن را تكرار فرمود ـ او عرض كرد: سخن بزرگى گفتى !! هيچكس عـقيده ندارد كه روح غير از جبرئيل است . اميرالمؤ منين به او فرمود: تو خود گمراهى و از اهـل گمراهى روايت مى كنى خداى تعالى به پيغمبرش صلى اللّه عليه و آله مى فرمايد: فـرمـان خدا آمد نيست ، آن را بشتاب مخواهيد، خدا منزه است و از آنچه مشركان باوى انباز مـى كـنـنـد بـرتـر اسـت ، مـلائكـه روح را فرو مى آورند ـ 1 سوره 16 ـ، پس روح غير از ملائكه صلوات الله عليهم مى باشد.
اصول كافى جلد 2 صفحه 19 رواية 6

الْحـُسـَيـْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عـَنِ الْمـُفـَضَّلِ بـْنِ عـُمـَرَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ عِلْمِ الْإِمَامِ بِمَا فِى أَقْطَارِ الْأَرْضِ وَ هـُوَ فِى بَيْتِهِ مُرْخًى عَلَيْهِ سِتْرُهُ فَقَالَ يَا مُفَضَّلُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جـَعَلَ فِى النَّبِيِّ ص ‍ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ رُوحَ الْحَيَاةِ فَبِهِ دَبَّ وَ دَرَجَ وَ رُوحَ الْقُوَّةِ فَبِهِ نَهَضَ وَ جـَاهـَدَ وَ رُوحَ الشَّهـْوَةِ فَبِهِ أَكَلَ وَ شَرِبَ وَ أَتَى النِّسَاءَ مِنَ الْحَلَالِ وَ رُوحَ الْإِيمَانِ فَبِهِ آمـَنَ وَ عـَدَلَ وَ رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِيُّ ص انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فـَصـَارَ إِلَى الْإِمـَامِ وَ رُوحُ الْقـُدُسِ لَا يـَنـَامُ وَ لَا يَغْفُلُ وَ لَا يَلْهُو وَ لَا يَزْهُو وَ الْأَرْبَعَةُ الْأَرْوَاحِ تَنَامُ وَ تَغْفُلُ وَ تَزْهُو وَ تَلْهُو وَ رُوحُ الْقُدُسِ كَانَ يَرَى بِهِ

ترجمه روايت شريفه
:مـفـصـل بن عمر گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم راجع بدانستن امام عليه السّلام آنچه را در اطراف زمين است ، با اينكه خودش در ميان اتاقى است كه پرده اش انداخته است فرمود: اى مفضل ! خداى تبارك و تعالى در پيغمبر صلى اللّه عليه و آله پنج روح قرار داد: 1ـ روح زندگى كه با آن بجنبد و راه رود 2ـ روح قوه كه با آن قيام و كوشش كند 3ـ روح شـهـوت كـه بـا آن بـخـورد و بـيـاشـامـد و بـا زنـان حـلال خـود نـزديـكى كند 4ـ روح ايمان كه با آن ايمان آورد و عدالت ورزد 5ـ روح القدس كه با آن بار نبوت كشد.
چـون پـيـغـمـبـر صـلى اللّه عـليـه و آله وفـات كـنـد، روح القدس از او به امام (جانشين ) مـنتقل شود و روح القدس خواب و غفلت و ياوه گرى و تكبر ندارد و چهار روح ديگر خواب و غفلت و تكبر و ياوه گرى دارند و بوسيله روح القدس همه چيز درك مى شود.

اصول كافى جلد 2 صفحه 17 رواية 3

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که یکى از اصحاب سؤال کرد: «تُسْئَلُونَ عَنِ الْشَّىْءِ فَلاَ یَکُونُ عِنْدَکُمْ عِلْمُهُ؟!»: (آیا شده است که از چیزى سؤال کنند، و علم آن نزد شما نباشد؟) فرمود: «رُبَّمَا کَانَ ذلِکَ!»: (گاه چنین بوده است!) راوى عرض کرد: «کَیْفَ تَصْنَعُونَ؟»: (در این هنگام چه مى کنید؟) امام فرمود: «تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ»: (روح القدس به ما تلقین مى کند!)
بحارالانوار، جلد 25، کتاب الامامه، صفحه 56، حدیث 19


یکى از یاران امام باقر(علیه السلام) مى گوید: «سَأَلْتُهُ عَنْ عِلْمِ الْعَالِمِ»: (از آن حضرت درباره علم عالم ـ مقصود پیامبر و امام معصوم است ـ پرسیدم) فرمود: «یَا جَابِرُ اِنَّ فِى الاَْنْبِیَاءِ وَ الاَْوْصِیَاءِ خَمْسَةَ اَرْوَاح: رُوحُ الْقُدُسِ، وَ رُوحُ الاِْیمَانِ... فَبِرُوحِ الْقُدُسِ یَا جَابِرُ عَرَفُوا مَا تَحتَ الْعَرْشِ اِلى مَا تَحْتَ الثَّرى»: (اى جابر! در انبیاء و اوصیاء پنج روح است: روح القدس، و روح الایمان و... سپس افزود اى جابر! آنها به وسیله روح القدس از آنچه در زیر عرش تا زیر زمین است آگاه مى شوند!)

بحارالانوار، جلد 25، کتاب الامامه ، صفحه 55، حدیث 15


از امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه: «وَ کَذلِکَ اَوْحَیْنَا اِلَیْکَ رُوحاً مِّنْ اَمْرِنَا...» چنین نقل شده: «مُنْذُ اَنْزَلَ اللهُ ذلِکَ الرُّوحِ عَلى نَبِیِّهِ ما صَعَدَ اِلَى السَّمَاءِ وَ اِنَّهُ لَفِینَا»: (از آن زمان که خداوند آن روح را بر پیامبرش نازل کرد به آسمان باز نگشت، و او در ما است!

بحارالانوار، جلد 25، کتاب الامامه ، صفحه 61، حدیث 37

اوّلين‌ چيزي‌ كه‌ خدا آفريد أوَّلُ ما خَلَقَ الله

تلميذ: در لسان‌ شرع‌ همين‌ روح‌ أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ است‌؛ يعني‌ حجاب‌ أقرب‌؟ و آيا در فلسفه‌ همان‌ عقل‌ اوّل‌ است‌؟

علاّمه‌ آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدس‌سره: در روايات‌ أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ به‌ چند چيز آمده‌ است‌: أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورُ نَبِيِّكَ يَا جَابرُ[234]، يا أوّل‌ ما خَلَق‌ عقل‌ است‌ يا ماء است‌ يا لوح‌ است‌ و يا قلم‌.

و چنين‌ تصوّر مي‌كنم‌ كه‌ از ميان‌ اين‌ احاديث‌ آنچه‌ از همه‌ قوي‌تر و روشن‌تر است‌ همان‌ أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورُ نَبِيِّكَ يَا جَابرُ است‌.

و در آخر سورۀ الشُّوري‌ (حم‌ٓ * عٓسٓق‌ٓ) است‌:

وَ كَذَ'لِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي‌ مَا الْكِتَـٰبُ وَ لَاالْإِيمَـٰنُ وَلَـٰكِن‌ جَعَلْنَـٰهُ نُورًا نَّهْدِي‌ بِهِ مَن‌ نَّشَآءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي‌ٓ إِلَي‌' صِرَ'طٍ مُّسْتَقِيمٍ.[235]

و از اينجا بدست‌ مي‌آيد كه‌ درايت‌ ايمان‌ و كتاب‌، بواسطۀ وحي‌ كردن‌ خدا روح‌ را برسول‌ الله‌ بوده‌ است‌. و اين‌ بواسطۀ اتّصال‌ روح‌ آنحضرت‌ است‌ به‌ همان‌ خلق‌ اعظم‌ كه‌ روح‌ است‌، و
بنابراين‌، روح‌ رسول‌ الله‌ از آنجا بوجود آمده‌ است‌؛ و آن‌
أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ است‌.

و در لسان‌ حكمت‌ مي‌توان‌ مراد از عقل‌ اوّل‌ را روح‌ گرفت‌، امّا مشروط‌ براينكه‌ خواصّش‌ از دستش‌ گرفته‌ نشده‌ باشد؛ يعني‌ بهمان‌ تجرّد و اطلاق‌ باقي‌ باشد، وگرنه‌ عقل‌ اوّل‌ نيست‌، و هر چه‌ پائين‌ بيايد و تعيّن‌ بيشتري‌ پيدا كند عقول‌ ديگر خواهد بود؛ و هر چه‌ پائين‌تر بيايد سعه‌ و اطلاقش‌ را بيشتر از دست‌ مي‌دهد.

در مرتبۀ قوس‌ صعود، روح‌ رسول‌ الله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ رسيده‌ است‌ به‌ همان‌ جائي‌ كه‌ از آنجا آمده‌ است‌ و نازل‌ شده‌ است‌؛ و همان‌ روح‌ است‌. چون‌ أوَّلُ ما خَلَق‌، نور رسول‌ الله‌ است‌ كه‌ همان‌ روح‌ است‌.

بعداً درقوس‌ نزول‌، عوالم‌ را طيّ نموده‌ و به‌ عالم‌ طبع‌ و مادّه‌ رسيد؛ و بعداً بواسطۀ طيّ قوس‌ صعود مي‌رسد به‌ همان‌ جا، و ازل‌ و ابد با يكديگر واحد مي‌شوند.

اين‌ روح‌ همينجور سرازير مي‌شود تا مي‌رسد به‌ عالم‌ مادّه‌، به‌ مادّۀ جزئيّه‌ و بعد كم‌كم‌ شروع‌ مي‌كند به‌ حركت‌ جوهري‌ و پيشرفت‌ مي‌كند بسوي‌ كمال‌ خود، تا رفته‌ رفته‌ برسد به‌ همان‌ معنائي‌ كه‌ مي‌فرمايد: أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورُ نَبِيِّكَ يَا جَابرُ، و چيز تازه‌اي‌ بوجود نيامده‌ است‌؛ همان‌ همانست‌ كه‌ هست‌، فقط‌ يك‌ نزول‌ و صعودي‌ پيدا شده‌ است‌.

منبع: کتاب مهرتابان / قسمت چهاردهم / خلقت ملائکه و روح و روح القدس

سلام برادر اهل خدا

خدا قوت...دست گلتون درد نکنه

خیلی زحمت کشیدید.اجرتون با صاحب این ماه
این سوال هم خیلی وقت بود که ذهن منو مشغول کرده بود که این روح چه کسی است.
از یه بنده خدایی که گفته بودند دستی بر آتش داره به گوش ما رسیده بود که الروح مذکور در قران همان حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بود.
این شخص مطالب عجیب دیگری را نیز ذکر کرده بود.البته خیلی ترسناکه که بخوای به حرف های این جور آدم ها اعتماد کنی!!!!
که گفته بود در شب قدر نیز این حضرت زهرا(س) است که به همراه فرشته ها نزول میکند و با امام زمان بیعت خواهند کرد.
این مساله یه جورایی خیلی شک برانگیزه...با این مطالبی هم که شما گفتید باز هم حقیقت اصلی روح پنهان مونده...
مثلا بنده در مورد حضرت علی علیه السلام مطلبی خوندم از باب اینکه ایشان معلم تمام انبیاء(غیر از حضرت خاتم) بوده اند.و در زمان حضرت محمد(ص) بود که به صورت مادی مجسم شدند و بعد الباقی ماجرا.معلم حضرت سلیمان،حضرت داوود و....
راستیش با گفتن این حرفا دوباره خودمم گیج شدم...درکش یک مقدار سخته:Moteajeb!:

ماه علقمه;246593 نوشت:
سلام برادر اهل خدا

خدا قوت...دست گلتون درد نکنه

خیلی زحمت کشیدید.اجرتون با صاحب این ماه
این سوال هم خیلی وقت بود که ذهن منو مشغول کرده بود که این روح چه کسی است.
از یه بنده خدایی که گفته بودند دستی بر آتش داره به گوش ما رسیده بود که الروح مذکور در قران همان حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بود.
این شخص مطالب عجیب دیگری را نیز ذکر کرده بود.البته خیلی ترسناکه که بخوای به حرف های این جور آدم ها اعتماد کنی!!!!
که گفته بود در شب قدر نیز این حضرت زهرا(س) است که به همراه فرشته ها نزول میکند و با امام زمان بیعت خواهند کرد.
این مساله یه جورایی خیلی شک برانگیزه...با این مطالبی هم که شما گفتید باز هم حقیقت اصلی روح پنهان مونده...
مثلا بنده در مورد حضرت علی علیه السلام مطلبی خوندم از باب اینکه ایشان معلم تمام انبیاء(غیر از حضرت خاتم) بوده اند.و در زمان حضرت محمد(ص) بود که به صورت مادی مجسم شدند و بعد الباقی ماجرا.معلم حضرت سلیمان،حضرت داوود و....
راستیش با گفتن این حرفا دوباره خودمم گیج شدم...درکش یک مقدار سخته:Moteajeb!:

باسلام خدمت شما برادر گرامی

ائمه معصوم مانند حضرت علی علیه السلام در قرآن بیشتر بصورت مصداق هست!
مثلا در هر سوره قرآن یکی از صفات و ویژگیهای برجسته حضرت علی علیه السلام ذکر شده است یا مواردی که در شان آن حضرت نازل شده!

به زبان ساده بیان میکنم! ببینید پیامبر قبل از حضرت آدم و... خلق شده! اما به این عالم نیامده! یعنی روح ایشان قبل خلقت آدم و حوا و... وجود داشته!

بعد خود این روح پیامبر (نور پیامبر) در واقع وجود و هستی بخش همه موجودات است

ز احمد تا احد یک میم فرق است!
جهانی اندر آن یک میم غرق است!

باز خود این روح یا نور پیامبر که اول خلق شده در واقع سایه خداوند است چون جان و وجود اصلی همه موجودات خداست!

بعنوان مثال شخصی که روبروی آیینه است(خدا) و عکس آن شخص در آیینه(روح پیامبر)

یعنی وقتی خداوند جمال خود را در آیینه دیده عکس جمالش که در آیینه افتاده آن نور پیامبر اکرم بوده است! و تمام آفرینش ظهور آن جمال بوده!

که باز خود پیامبر در احادیث فرموده اند که من و علی یک روحیم در دو بدن و...

مطالب کاملتری در کتاب انسان کامل هست که میتوانید این کتاب را از لینک زیر دانلود کنید

http://ensanekamel.ir/cms/images/stories/book/enasanekamel-nasafi.zip

به نام خدا

سلام

"انه لقول رسول کریم ذی قوه عند ذی العرش مکین مطاع ثم امین"

حرف زدن روح القدس جالب و نمونه آن قرآن است. دارای نیرویی بسیار زیاد است و یک انسان عادی و گناه کار بدون خواست خدا توانایی روبرو شدن با او را ندارد. فرشتگان از او فرمان می برند. مفهومی از پاکی در خود دارد و با طاهر بودن و دوری از کثیفی رابطه جنسی نامشروع می توان مراتبی از تقدس این وجود را به دست آورد.

برادر اهل خدا

مطلبی راجع به حضرت علی علیه السلام آپ کردم.حتما ببینید:khandeh!:
با این موضوع:امیر المومنین معلم تمام انبیاست

راستی دستتون بابت لینکی که دادید درد نکنه:hamdel:

aminj;246808 نوشت:
به نام خدا
سلام
"انه لقول رسول کریم ذی قوه عند ذی العرش مکین مطاع ثم امین"
حرف زدن روح القدس جالب و نمونه آن قرآن است. دارای نیرویی بسیار زیاد است و یک انسان عادی و گناه کار بدون خواست خدا توانایی روبرو شدن با او را ندارد. فرشتگان از او فرمان می برند. مفهومی از پاکی در خود دارد و با طاهر بودن و
دوری از کثیفی رابطه جنسی نامشروع می توان مراتبی از تقدس این وجود را به دست آورد.

باسلام

سطر آخر نوشتتون عجیب بود!!!!!!

این روح رو با ارواح طاهر و متعالی اشتباه نگیرید!!!!!!
این روح مانند ارواح متعالی و ملائکه قابل احضار نیست مگر توسط اشخاص خاص الخاص!

اهل خدا;246900 نوشت:
باسلام سطر آخر نوشتتون عجیب بود!!!!!! این روح رو با ارواح طاهر و متعالی اشتباه نگیرید!!!!!! این روح مانند ارواح متعالی و ملائکه قابل احضار نیست مگر توسط اشخاص خاص الخاص!

سلام

قرار نیست کسی او را احضار کند. می توان کمی از نظر تقدس شبیه او شد. ظاهرا یکی از جاهایی که بسیاری از مردم دنیا از این روح کمک می گیرند و خودشان هم اکثرا نمی دانند زمانی است که بعد از دعا "امین" می گویند.

aminj;246926 نوشت:
سلام

قرار نیست کسی او را احضار کند. می توان کمی از نظر تقدس شبیه او شد. ظاهرا یکی از جاهایی که بسیاری از مردم دنیا از این روح کمک می گیرند و خودشان هم اکثرا نمی دانند زمانی است که بعد از دعا "امین" می گویند.



باسلام

در قرآن گفته شده روح از امر پروردگار هست و باز عزیز الدین نسفی پیشتر رفته و فرموده: این روح از عالم امر است و گویی خود عالم امر است!!!

به این روح نمیتوان شباهت پیدا کرد!!!

دعاهایی که میخوانیم و... بعد اذن خداوند توسط ملائکه برآورده میشوند! نه روح!
به همین دلیل در قرآن در تمام آیات فرموده: ای پیامبر روحمان را به تو وحی کردیم نه گفته به شما انسانها فرستاده میشود! روح القدس مخصوص دوستان خداست!

حتی در در خصوص آیه "تنزل الملائکه و الروح من کل امر" هم امام صادق فرمودند : روح برای امام نازل می شود!

"ينزل الملائكة بالروح من أمره على من يشاء من عباده أن أنذروا أنه لا إله إلا أنا فاتقون "

بعضی از این حصرهایی که شما مطرح کرده اید برای بنده جای سوال دارد. به هر حال اسرار زیاد است و خدا عالم الغیب.

aminj;247143 نوشت:
"ينزل الملائكة بالروح من أمره على من يشاء من عباده أن أنذروا أنه لا إله إلا أنا فاتقون "
بعضی از این حصرهایی که شما مطرح کرده اید برای بنده جای سوال دارد. به هر حال اسرار زیاد است و خدا عالم الغیب.

به معنی آیات زیر دقت کنید. می بینید مواردی که ذکر شده در اولیاء و انبیاء الهی است و آنها مبشر و منذر هستند!

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (14 سوره غافر)
پس خدا را بخوانيد ، در حالی که تنها برای او در دين اخلاص می ورزيد ،اگر چه کافران را ناخوش آيد

رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ (15 سوره غافر)
فرا برنده درجات ، صاحب عرش که بر هر يک از بندگانش که بخواهد به فرمان خود وحی می فرستد تا مردم را از روز قيامت بترساند

يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ (2 سوره نحل)
فرشتگان را كه حامل وحى از فرمان اوست به هر كس از بندگان خويش بخواهد نازل مى‏كند كه مردم را انذار كنيد و بگوئيد كه خدايى جز من نيست پس، از من بترسيد

در خصوص اخلاص هم حتما این حدیث رو شنیدید که فرمودند اگر کسی چهل روز خود را برای خالص گرداند چشمه های حکمت و..... پس اخلاص کار آسونی نیست!
و همیشه این صفت به اولیاء و پاکان نسبت داده شده!

از علی آموز اخلاص عمل! این داستان اخلاص عمل مولا علی رو در جنگ با عمرو بن عبدود بخونید تا اخلاص حقیقیی که ازش حرف میزنم رو متوجه بشید!

خود کلمه عبد معنی خاصی داره که ما معمولا ظاهرش رو در نظر میگیریم. اشهد ان محمدا عبده و رسوله! پیامبر عبد واقعی خداست!

کسی که مثل آیت الله بهجت براش این مهمه و افتخاره که بنده خداست نه ولی خدا !!!! و روی کتاب توضیح المسائلشون چاپ شده: العبد محمد تقی بهجت!

در ضمن عاشق خدا علامه طباطبائی در تفسیر المیزان فرمودند:

و گاهى روح آن حقيقتى ناميده شده است كه انبياء با وى در تماسند و در اين باره فرموده:

" يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا ..." «9»

و نيز فرموده" وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ"«10»

و نيز فرموده:" وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا" «11» و آياتى ديگر.

موضوع قفل شده است