رمضــــــــــانیـــــــه 96 ❖❖❖ تا پایان ماه رمضان با این تاپیک همراه باشید

تب‌های اولیه

330 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رمضــــــــــانیـــــــه 96 ❖❖❖ تا پایان ماه رمضان با این تاپیک همراه باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
در این تاپیک ، تا پایان ماه مبارک رمضان در خدمت اساتید انجمن اخلاق خواهیم بود. انشاءالله

استاد پناهیان می فرمودند:

« توی ماه رمضان انتظارمون از خودمون بره بالا.
به خودمون بگیم ببین! تو ، توی این ماه رمضون باید آدم بشی!

همه چیز به این انتظار بستگی داره.
خدا انقدر برای بنده هاش احترام قائله که شما وقتی انتظارت از خودت میره بالا نمیذاره پیش خودت سرشکسته بشی.
بعضی ها اصلا انتظاری از خودشون ندارند.
اصلا عطش نداره!
چیزی رو نمی خواد تغییر بده.
میگه من چمه مگه؟!!
انتظار داشته باش با این حکمتی که توی این ماه رمضون پیدا می کنی و هیچ وقت دیگری گیرت نمیاد
خودت رو بشناسی ،
حیات دنیا رو حقیر بهش نگاه کنی ،
انتظار داشته باش قبح گناهانت رو ببینی و لذت عبادت رو بچشی .
ما باید در این ماه رمضون آدم بشیم. همون آدم شدنی که محاله! »

[b]content[/b]


ضمن تقدیر از سرکار خانم مشکاة بابت ایجاد این تاپیک
در مورد این ماه چند نکته عرض می کنم،إن شاء الله مفید باشه.
1- نکته ای از یکی از شاگردان مرحوم آیت الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی): حتما محاسبه از ماه رمضان سال قبل تا ماه رمضان امسال داشته باشید.
2- ذکر استغفار که ذکری عمومی است حداقل روزی 70 مرتبه داشته باشیم(70 عدد از امام صادق علیه السلام).
3- قرائت قرآن را حتما با تدبر و تفکر داشته باشیم هر چند مقدارش کم باشد.
4- سعی کنیم هر روز کمی به امام زمان علیه السلام فکر کنیم،حال با هر وسیله ای؛ و چه وسیله خوبی است زیارت آل یاسین.
5- ماه رمضان ماه تقرب است و تقرب بدون معرفت حاصل نمی شود؛راه کسب معرفت برای خود ایجاد کنیم.
6- مضمون حدیث امام صادق علیه السلام:کم با دوام بهتر از زیاد بدون دوام است.

در صورت توفیق ادامه خواهد داشت.

[="Tahoma"][="Navy"]یکی از فضلاء درباره شیفتگی و عشق و دلباختگی علامه طباطبایی به اهل بیت(ع) می گوید: به استاد مطهری عرض کردم که شما فوق العاده تجلیل می کنید و تعبیر« روحی فداه » را در مورد ایشان دارید، این همه تجلیل به خاطر چیست؟ استاد مطهری فرمودند:
« من فیلسوف و عارف، بسیار دیده ام و احترام مخصوص من به علامه طباطبایی نه به خاطر این است که ایشان یک فیلسوف است، بلکه احترامم به این جهت است که او عاشق و دلباخته اهل بیت علیهم السلام است.
علامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، افطار می کرد، ابتدا پیاده به حرم مشرف می شد و ضریح مقدس را می بوسید، سپس به خانه می رفت و غذا می خورد، این ویژگی علامه طباطبایی است که مرا به شدت شیفته ایشان نموده است. »
[/]

با عرض سلام و ادب خدمت همه كارشناسان و همكاران محترم خصوصا سركار مشکاة بابت فراهم نمودن اين سفره آسماني
رمضان اسمى از اسماء الهى می ‏باشد و نبايست‏ به تنهائى ذكر كرد مثلا بگوئيم، رمضان آمد يا رفت، بلكه بايد گفت ماه رمضان آمد، يعنى ماه را بايد به اسم اضافه نمود، در اين رابطه هشام بن سالم می ‏گويد: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (عليهما السلام) بوديم، پس سخن از رمضان به ميان آورديم.
فقال عليه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا يجيى و لا يذهب و انما يجيى‏ء و يذهب الزائل و لكن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فيه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عيدا و كقوله تعالى فى عيسى بن مريم (عليهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائيل. (1)
امام عليه السلام فرمود: نگوئيد اين است رمضان، و نگوئيد رمضان رفت و يا آمد، زيرا رمضان نامى از اسماء الله است كه نمی ‏رود و نمی ‏آيد كه شى‏ء زائل و نابود شدنى می ‏رود و می ‏آيد، بلكه بگوئيد ماه رمضان، پس ماه را اضافه كنيد در تلفظ به اسم، كه اسم اسم الله می ‏باشد، و ماه رمضان ماهى است، كه قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عيد قرار داده است همچنانكه پروردگار بزرگ عيسى بن مريم (سلام الله عليهما) را براى بنى اسرائيل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (عليه السلام) روايت ‏شده كه حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لكن قولوا شهر رمضان فانكم لا تدرون ما رمضان‏» (2) شما به راستى نمى‏دانيد كه رمضان چيست (و چه فضائلى در او نهفته است).
در مورد واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن بايد بگوئيم
رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنين واژه‏ اى براستى از دقت نظر و لطافت ‏خاصى برخوردار است. چرا كه سخن از گداخته شدن است، و شايد به تعبيرى دگرگون شدن در زير آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زيرا كه رمضان ماه تحمل شدائد و عطش می ‏باشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان يا گرماى شديد روزهاى طولانى تابستان. و عطش ديگر حاصل از نفس سركشى كه پيوسته می ‏گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذير است.
در مقايسه اين دو سوزش، دقيقا رابطه عكس برقرار است، بدين مفهوم كه نفس سركش با چشيدن آب تشنه‏ تر مى گردد، وهرگز به يك جرعه بسنده نمی ‏كند، و پيوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذير جهت ارضاى تمايلات خود وا می ‏دارد.

پى‏نوشت‏ها:
1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلاميه
2- بحار، ج 96، ص 377
روزه، درمان بيماريهاى روح و جسم صفحه 22- سيد حسين موسوى راد لاهيجى (با اندكي تغيير)

مرحوم آیت الله کوهستانی رحمة الله علیه:
من اثر حرف لغو را کمتر از لقمه حرام نمی دانم.

در این ماه مبارک کمی جلوی شهوت حرف زدنمان را بگیریم، و مواظب افراط و تفریط در این مورد هم باشیم.

[="Tahoma"][="Navy"]مواظب باشیم در این ماه گرانقدر که به توفیق الهی کمی بیشتر از قبل عباداتی می کنیم، در درونمان ناخود آگاه منّتی نسبت به حضرت ارباب ،خداوند متعال شکل نگیرد.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن/که خواجه خود ادب بنده پروری داند.
[/]

توحید سرچشمه همه خیرات است و ختم همه خیرات.
معرفت به توحید اولین و آخرین معرفت است و هر خیری فرض شود نهایتا به توحید ختم می شود.
البته شرافت و عظمت توحید آنقدر است که بیشترین زحمت را می طلبد، اگر من و شما در این ماه بالاترین هدفمان را توحید قرار دهیم و تمام تلاشمان را برای کسب روز افزون معرفت توحیدی بگذاریم و در صدر خواسته هایمان از خود حضرت أحدیت ،توحید را بخواهیم و این خواسته را با علم و از عمق وجود به او عرضه کنیم ،مطمئن باشیم که به أعظم خیرات متصل شده ایم و با ثبات قدم در این راه، محل نزول ملائکه پروردگار خواهیم شد.
ظرفی خواهیم گشت که عقول عالم ما را محل آرامش خود می یابند.
الهی أنت کما أحب واجعلنی کما تحب.آمین

دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود/ تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود.
السلام علی بقیة الله

السلام علی صاحب العصر و زمان

السلام علی نور الحق فی الکون و المکان

السلام علی آل یاسین و الأصل القویم و سراج المنیر

[="Tahoma"][="Navy"]ما اگر به کسی چند بار فرصت بدهیم حال برای هر کاری، اگر باز خراب کرد،چه می کنیم؟ نمی گوئیم خودش خواست که فرصتهایش را از دست بدهد؟
ماه رمضان فرصتی است که خدا از روی محبتش هر سال به ما می دهد آنهم یک ماه.
مبادا این فرصت هر ساله به خاطر تکرار شدنش برایمان عادی و بی اهمیت شود.
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد/وقت طرب و باده به وقت سحر افتاد.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]هر چه قدر صاحب میهمانی برای ما عظمت داشته باشد،میهمانی او هم برای ما مهم می شود.
پس به میزان اهمیتی که به این میهمانی عظیم می دهیم ،می توانیم بفهمیم صاحب میهمانی برای ما چقدر شناخته شده است و چقدر به او معرفت داریم.
نتیجه :اشکال کار ما در . . . . . . . .

العاقل یکفیه الإشاره(برای عاقل اشاره کافی است)[/]

در مورد دعای شریف سحر:
سید بن طاووس(ره) در کتاب اقبال الاعمال درباره این دعا چنین می نویسد:«ایوب بن یقطین به خدمت امام رضا(ع) نامه ای نوشت و در آن از او خواست که بر این دعا صحه بگذارد. حضرت در پاسخ او مرقوم فرمود:«
بله، این دعا، دعای حضرت امام باقر علیه-السلام در سحرهای ماه رمضان است.»
دعایی که بر سر آن دعوا می شود
حضرت امام رضا علیه السلام سپس روایتی از امام باقر می فرمایند که مضمون آن تکان دهنده است و بلکه این روایت بتواند ما را از غفلتی که نسبت به این دعا روا داشته ایم بیدار کند. سید بن طاووس به نقل از امام رضا علیه السلام این چنین ادامه می دهد:
«پدرم به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود:
اگر مردم می دانستند که این درخواست ها چه قدر نزد خدا عظمت و ارزش دارد و زود مستجاب می شود، برای به دست آوردن آن، حتی با شمشیر، با هم می جنگیدند و خداوند هر کس را بخواهد به رحمت خود اختصاص می دهد. نیز امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر سوگند یاد می کردم، راست و درست بود که اسم اعظم خداوند در این دعا وجود دارد. پس هرگاه این دعا را خواندید، در دعا و درخواست بکوشید، که این دعا از دانش نهان است و آن را جز از اهل آن کتمان کنید و منافقان و تکذیب کنندگان و منکران اهل این دعا نیستند
جالب اینکه این دعا با این همه تاکید و معنا و عظمت، یکی دو صفحه بیشتر نیست و خواندن آن بیشتر از 5 دقیقه از وقت گرانبهای! ما را نمی گیرد. علامه حسن زاده آملی می‌نویسد: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی، تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود:
«آقا، دعای سحر حضرت امام باقر علیه السلام را فراموش نکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین‌تر است.»

سلام عليكم

با تشكر فراوان از سركار مشكاة كه اين تاپيك رو ايجاد كردند كه بسيار نياز بود.

و همچنين تشكر از اساتيد گرامي جناب"استاد" و جناب"اويس" كه مطالب بسيار مفيد درج فرموده بودند.

اين عبارت جناب استاد رو بنده خيلي اين روزها از اساتيد اخلاق در رسانه ها مي شنوم:

استاد;245618 نوشت:
حتما محاسبه از ماه رمضان سال قبل تا ماه رمضان امسال داشته باشید.


ميشه لطفا بفرماييد اين امر چطور صورت بگيره؟ اعمال كه يكي دوتا نيست كه به شماره و نوشتن بياد. چطور ميشه اعمال يك سال رو محاسبه كرد؟ وقتي غيبتي ميكنيم خوب فراموش ميكنيم. فقط يادمون مياد توي فلان روضه شركت كنيم، فلان جا نماز جماعت خوانديم، فلان روز حال خوشي در عبادت داشتيم. كمتر كسي يادش مياد كه زخم زبان زده. اينها رو چطور به خاطر بياريم؟ يعني علماي اخلاق و عرفا دفترچه به دست بودند و اعمال يك روز خود رو يادداشت ميكردند؟ يا همان بحث محاسبه ي اعمال هر شب. يعني شبها اعمالشون رو يادداشت ميكردند؟

اگر ميشه اين بحث رو توضيح كاملي بفرماييد تا بتونيم بهش عمل كنيم و صرفا شنيدن يك پند اخلاقي نباشه

maryam;249802 نوشت:
سلام عليكم

با تشكر فراوان از سركار مشكاة كه اين تاپيك رو ايجاد كردند كه بسيار نياز بود.

و همچنين تشكر از اساتيد گرامي جناب"استاد" و جناب"اويس" كه مطالب بسيار مفيد درج فرموده بودند.

اين عبارت جناب استاد رو بنده خيلي اين روزها از اساتيد اخلاق در رسانه ها مي شنوم:


ميشه لطفا بفرماييد اين امر چطور صورت بگيره؟ اعمال كه يكي دوتا نيست كه به شماره و نوشتن بياد. چطور ميشه اعمال يك سال رو محاسبه كرد؟ وقتي غيبتي ميكنيم خوب فراموش ميكنيم. فقط يادمون مياد توي فلان روضه شركت كنيم، فلان جا نماز جماعت خوانديم، فلان روز حال خوشي در عبادت داشتيم. كمتر كسي يادش مياد كه زخم زبان زده. اينها رو چطور به خاطر بياريم؟ يعني علماي اخلاق و عرفا دفترچه به دست بودند و اعمال يك روز خود رو يادداشت ميكردند؟ يا همان بحث محاسبه ي اعمال هر شب. يعني شبها اعمالشون رو يادداشت ميكردند؟

اگر ميشه اين بحث رو توضيح كاملي بفرماييد تا بتونيم بهش عمل كنيم و صرفا شنيدن يك پند اخلاقي نباشه


با سلام خدمت شما
در توضیح مطلب باید بگویم عمده در چنین محاسبه ای بررسی کلیات است؛مثلا در باب رذائل اخلاقی انسان می تواند بیابد که از سال پیش تا الان چه رذائلی را ترک کرده و چه رذائلی را خدائی ناکرده مبتلا شده است.
یا در باب فضائل هم همینطور.
در باب جهل و علمش نیز می تواند همین بررسی را بکند و اینکه از چه راههائی این علوم برایم حاصل شده و اگر از آنها راهها غفلت کرده باز مجددا تحصیلش کند.
و یا اینکه در عمل به علومش چقدر موفق بوده است، آیا اگر راه ترک فلان رذیله را دانست ،توانسته است با بکار بستن آن راه، رذیله مورد نظر را ترک کند یا نه؟ اگر نتوانسته اشکال کار کجاست؟؟؟؟؟
در باب این کلیات محاسبه امکان دارد و در باب جزئیات هم توبه کلی باید کرد از همه مواردی که احتمالا از او سر زده و اگر حق الناسی را احتمال می دهد بر گردنش باشد با رد مظالم و دعا و انجام کارهای خیر به نیت افرادی که حقشان تضییع شده،تدارک کند و امیدوار به فضل خدا باشد که اوست غفور و رحیم. و گوینده این مطالب باید عرض کند تا این ساعت هر چه خواندیم و درس گرفتیم در مورد او جل و اعلی فقط بهت و واماندگیمان افزوده شد، که ما چه می فهمیم رحیم یعنی چه ؟؟ و غفور یعنی چه ؟؟ بخشش او را هرگز نمی شود با این عقول غبار گرفته و مغلوب به غلبه وهم و خیال دریافت!!!!
به اینجا که رسیدم جمله ای از ولی خدائی دوباره ذهنم را پر کرد که: خداست دارد خدائی می کند. . . . . . .
شرم و حیرت حسی است که در چنین مواقعی غالب می شود.
خدایا این درماندگان کویت را مددی کن تا با نفسی و دعائی از جانب مولایشان حضرت صاحب الزمان علیه السلام در این ظلمت جهل و گناه قدمی به سویت بردارند.آمین
سوالی بود بفرمائید؛در خدمتم

سلام عليكم
جناب استاد بسيار سپاسگزارم. در لفافه سخن گفتيد ولي چقدر جامع و زيبا بود.
مشكل بنده ترس از اشتباهات ريز و كوچكي ست كه فراموشم مي شود و ميترسم بابت همان ها بمانم.

اگر لطف بفرماييد در مورد اين جمله بيشتر توضيح بدهيد.

استاد;249819 نوشت:
شرم و حیرت حسی است که در چنین مواقعی غالب می شود.


شرم از خداوند؟ با محاسبه اعمال؟ حيرت از چه امري؟

maryam;249938 نوشت:
سلام عليكم
جناب استاد بسيار سپاسگزارم. در لفافه سخن گفتيد ولي چقدر جامع و زيبا بود.
مشكل بنده ترس از اشتباهات ريز و كوچكي ست كه فراموشم مي شود و ميترسم بابت همان ها بمانم.

اگر لطف بفرماييد در مورد اين جمله بيشتر توضيح بدهيد.


شرم از خداوند؟ با محاسبه اعمال؟ حيرت از چه امري؟


مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد
نکته سنجی شما باعث گفتگوی بیشتر در این باب می شود.
منظور بنده این بود،شرم برای نمک نشناسی،شرم از اینکه از فرصتی که او داده و نعمتی که او داده برای زیر پا گذاشتن امرش استفاده کرده ایم، واقعا شرم ندارد؟؟؟؟؟
و حیرت از این همه لطف و بخشش او ،از ستاریت او ،که اگر ما جای او بودیم و اینهمه ناسپاسی می دیدیم چه ها که نمی کردیم!!!!!
و چه خوب است ما فقیران درگاهش سعی کنیم با دیگر بندگان خدا در مقام اشتباهاتشان مظهر ستاریت و غفاریت خدا شویم و عیب دیگران را بپوشانیم و بدون منت ایشان را ببخشیم.
البته مظهر اسماء الله شدن زحمت دارد و نیاز به مدد حضرتش نیز قطعی است.
در مورد محاسبه هم اگر ابهامی هست بفرمائید تا توضیح دهم.

خاستگاه دعای ماه مبارک(یا علی یا عظیم) از کجاست؟

قدس شریف;250186 نوشت:
خاستگاه دعای ماه مبارک(یا علی یا عظیم) از کجاست؟

اگر منظورتان از خاستگاه سند دعا و تعلق داشتن به کدام معصوم است ،از انجمن حدیث و کارشناسان آنجا سوال بفرمائید.

قدس شریف;250186 نوشت:
خاستگاه دعای ماه مبارک(یا علی یا عظیم) از کجاست؟

در كتاب الاقبال بالاعمال الحسنه رضي الدين سيد بن طاووس عليه الرحمه چنين آمده است

بإسنادنا إلى التلعكبري عن أبي عبد اللّه عليه السلام و أبي إبراهيم عليه السلام قالا: تقول في شهر رمضان من أوله إلى آخره بعد كلّ فريضة:
اللّهُمَّ ارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَ في كُلِّ عامٍ، ما ابْقَيْتَني، في يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ وَ سَعَةِ رِزْقٍ، وَ لا تُخْلِني مِنْ تِلْكَ الْمَواقِفِ الْكَرِيمَةِ وَ الْمَشاهِدِ الشَّرِيفَةِ وَ زِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ في جَميعِ حَوائِجِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ، فَكُنْ لي.
اللّهُمَّ إِنِّي أسْألُكَ فيما تَقْضي وَ تُقَدِّرُ مِنَ الأَمْرِ الْمَحْتُومِ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ وَ لا يُبَدَّلُ، انْ تَكْتُبَني مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَ اجْعَلْ فيما تَقْضي وَ تُقَدِّرُ انْ تُطيلَ عُمْري في طاعَتِكَ وَ تُوَسِّعَ عَلَيَّ رِزْقي وَ تُؤَدِّيَ عَنِّي أَمانَتي وَ دَيْني، آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ.

و تدعو عقيب كلّ فريضة في شهر رمضان ليلا كان أو نهاراً، فتقول:
يا عَلِيُّ يا عَظِيمُ يا غَفُورُ يا رَحيمُ (يا شكور يا حليم) ، انْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ، الَّذي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصِيرُ، وَ هَذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذي فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَيَّ، وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ، الَّذي انْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ، وَ جَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَيْراً مِنْ الْفِ شَهْرٍ فَيا ذَا الْمَنِّ و لا يُمَنُّ عَلَيْكَ، مُنَّ عَلَيَّ بِفَكاكِ رَقَبَتي مِنَ النّارِ، فيمَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ، وَ ادْخِلْني الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يا ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
____________________________________
الإقبال بالأعمال الحسنة (ط-الحديثة)، ج‏1، ص: 80
التماس دعا

سلام عليكم

باز هم ممنون از پاسخگويي تون. بحث حيرت و شرم در جاي خودش مطلبي هست كه بسيار تفكر مي طلبه.

استاد;250040 نوشت:
در مورد محاسبه هم اگر ابهامی هست بفرمائید تا توضیح دهم.

در مورد محاسبه اعمال كه خودم سوال زياد دارم. مدتي هم در تلاشش بودم ولي عملا خيلي ممكن نيست. هم بخاطر مشغله و هم بخاطر فراموشي.
تاكيد فراوان علماي اخلاق به محاسبه اعمال يك سال در ماه رمضان بيشتر باعث سوال برايم شده.كه واقعا چطور ميشه حساب اعمال يك سال رو كرد؟ من خودم حساب مالم رو براي يك سال نميتونم بكنم چه برسه به اعمالي كه با نگاهي دلي مي شكنه و با حرفي شخصي از راه منحرف ميشه.

من گمان ميكنم اين اعمال به ظاهر خرد و كوچك بسيار در پرونده اعمال ما تاثيرگذارند و نميشه از آنها ساده گذشت .اينكه شما مي فرماييد كلي محاسبه كنيد كمي براي بنده مبهم هست.

مطلب بعدي كه برايم جاي سوال هست بحث قرائت قران در اين ماه هست كه بسيار روي آن تاكيد شده.
يكي از اساتيد بنده خدا حفظشون كنه حجه الاسلام شيرافكن مي فرمودند بنده يادم نمياد كه در ماه رمضاني قرآن رو كامل ختم كرده باشم. چون در راه قرائت گاهي به ايه اي برميخورم كه كسب معرفت از آن آيه و رجوع به كتب متعدد درباره نكات آن ايه شايد كل رمضان من رو بگيره.

قرائت هاي چندين باره قرآن در ماه رمضان توسط ائمه اطهار و اساتيد و علماي بزرگ و همچنين تاكيد تمامي اين بزرگواران به تفكر در ايات تقريبا دو مسله خاص رو كنار هم قرار ميده. ايا اين سفارش به چندين بار ختم قران در رمضان براي كساني هست كه تدبر در قران برنامه ي تمام سالشون هست و خوب حالا لفظ قران رو هم مي خوانند و يا خير اين همه تاكيد بر قرائت قران براي نزديكي مردم به قرآن هست. يعني كساني كه در طول سال قران رو فراموش ميكنند رمضان رو به عنوان فرصتي براي آشتي اونها و قرآن قرار داده شده.

علت اين سوالم بيشتر براي اين هست كه عده اي گمان ميكنند اگر در ماه رمضان نتوانند قرآن رو ختم كنند يك فضيلت بزرگ از اونها سلب شده. مانند كساني كه وقتي به زيارت قبور معصومين مي روند اگر دست شان به ضريح نرسد كانّه زيارتي از طرفشون صورت نگرفته

.

رحیق مختوم;250718 نوشت:
در كتاب الاقبال بالاعمال الحسنه رضي الدين سيد بن طاووس عليه الرحمه چنين آمده است

با تشکر از جوابتون اما خواستم بدونم با دعای رمضان اهل سنت یکی هست؟ یا برای اونا فرق میکنه؟

[="Tahoma"][="Navy"]

maryam;250751 نوشت:
در مورد محاسبه اعمال كه خودم سوال زياد دارم. مدتي هم در تلاشش بودم ولي عملا خيلي ممكن نيست. هم بخاطر مشغله و هم بخاطر فراموشي. تاكيد فراوان علماي اخلاق به محاسبه اعمال يك سال در ماه رمضان بيشتر باعث سوال برايم شده.كه واقعا چطور ميشه حساب اعمال يك سال رو كرد؟ من خودم حساب مالم رو براي يك سال نميتونم بكنم چه برسه به اعمالي كه با نگاهي دلي مي شكنه و با حرفي شخصي از راه منحرف ميشه. من گمان ميكنم اين اعمال به ظاهر خرد و كوچك بسيار در پرونده اعمال ما تاثيرگذارند و نميشه از آنها ساده گذشت .اينكه شما مي فرماييد كلي محاسبه كنيد كمي براي بنده مبهم هست.

با سلام مجدد خدمت شما و دیگر دوستان محترم
اینکه گفته شد محاسبه کلی و مثالهائی برای آن بیان شد بدلیل این بود که محاسبه اعمال یک سال با جزئیات ممکن نیست و محاسبه جزئیات متعلق به محاسبه روزانه است،لذا اگر این برنامه روزانه را داشته ایم که الحمدلله و اگر نداریم باید بدانیم که کلید سعادت است.
یکی از برکات این محاسبه سالانه و کلی ،تنبه و بیداری عقل است که با بررسی گذشته ،می توان برنامه خوبی برای آینده در نظر گرفت.
maryam;250751 نوشت:
مطلب بعدي كه برايم جاي سوال هست بحث قرائت قران در اين ماه هست كه بسيار روي آن تاكيد شده. يكي از اساتيد بنده خدا حفظشون كنه حجه الاسلام شيرافكن مي فرمودند بنده يادم نمياد كه در ماه رمضاني قرآن رو كامل ختم كرده باشم. چون در راه قرائت گاهي به ايه اي برميخورم كه كسب معرفت از آن آيه و رجوع به كتب متعدد درباره نكات آن ايه شايد كل رمضان من رو بگيره. قرائت هاي چندين باره قرآن در ماه رمضان توسط ائمه اطهار و اساتيد و علماي بزرگ و همچنين تاكيد تمامي اين بزرگواران به تفكر در ايات تقريبا دو مسله خاص رو كنار هم قرار ميده. ايا اين سفارش به چندين بار ختم قران در رمضان براي كساني هست كه تدبر در قران برنامه ي تمام سالشون هست و خوب حالا لفظ قران رو هم مي خوانند و يا خير اين همه تاكيد بر قرائت قران براي نزديكي مردم به قرآن هست. يعني كساني كه در طول سال قران رو فراموش ميكنند رمضان رو به عنوان فرصتي براي آشتي اونها و قرآن قرار داده شده. علت اين سوالم بيشتر براي اين هست كه عده اي گمان ميكنند اگر در ماه رمضان نتوانند قرآن رو ختم كنند يك فضيلت بزرگ از اونها سلب شده. مانند كساني كه وقتي به زيارت قبور معصومين مي روند اگر دست شان به ضريح نرسد كانّه زيارتي از طرفشون صورت نگرفته.

اینکه بزرگان دین ختم قرآن در این ما داشته اند بدلیل انس هر روزه ایشان با قرآن بوده که باعث می شده است معانی نورانی قرآن را بهتر و سریعتر متوجه شوند اما برای من و شما به نظر حقیر تدبر لازم تر است تا انس بیشتر حاصل شود.
البته در مورد تدبر باید عرض کنم که تدبر هم لوازمی دارد، به این مثال توجه کنید:بنده هیچ آشنائی با فیزیک هسته ای ندارم و اگر ساعتها هم روی معادلاتش تأمل کنم چیزی دستگیرم نمی شود.
لذا تدبر در قرآن هم فقط این نیست که به هر آیه ای رسیدیم بنشینیم و روی آن تفکر کنیم ،بلکه گاهی باید دنبال آیه رفت، تفاسیر را نگاه کرد ،اگر شد روایات مربوطه را نگاه کرد و مواردی اینچنین.
إن شاء الله پاسخ را یافته باشید.
ابهامی بود در خدمتم.[/]

قال على عليه السلام

«صَوْمُ الْجَسَدِ الْامْساكُ عَنِ الْاغْذِيَةِ بِارادَةٍ وَ اخْتِيارٍ، خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ وَ رَغْبَةً فِى الثَّوابِ وَ الْاجْرِ. وَ صَوْمُ النَّفْسِ امْساكُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوُّ الْقَلْبِ مِنْ جَميعِ اسْبابِ الشَّرِّ»

روزه جسم پرهيز از خوردنى ‏ها و آشاميدنى ‏ها با ميل و اختيار است، و انگيزه اين روزه دورى كردن از عذاب‏هاى الهى و دست يافتن به اجر و ثواب پروردگار است. و روزه روح پرهيز حواسّ پنج‏گانه از ساير گناهان و خالى كردن قلب و روح از تمام علل و عوامل بدى ‏هاست

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در شرح وتفسیر این حدیث زیبا اینگونه می فرمایند


يكى از نعمت‏هاى بزرگ خداوند متعال ماه مبارك رمضان است، ماهى كه انواع بركات در آن وجود دارد. بزرگ‏ترين نعمت خداوند، قرآن مجيد، در اين ماه نازل شده است؛ نعمتى كه عالى ‏ترين مائده آسمانى است.
درهاى رحمت الهى در اين ماه باز، و درهاى جهنّم بسته، و شياطين در غل و زنجير، و هواى نفس در پرتو اين ماه به زنجير كشيده مى ‏شود. هر نعمتى شكرانه ‏اى دارد و شكرانه اين نعمت اين است كه به فلسفه و أسرار اين ماه پى ببريم و به حقيقت روزه دست يابيم.

روايت بالا حقيقت روزه را بيان مى كند. روزه تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست، بلكه روزه آن است كه انسان از تمامى گناهان دورى و اجتناب كند. اگر انسان يك ماه از گناهان دورى كند و اين كار را در طول ماه مبارك رمضان تمرين نمايد، اين مسأله (دورى از گناه) كم‏ كم به «حالت» و سپس به «عادت» و سرانجام به «ملكه» تبديل مى ‏شود و براى سراسر سال مؤثّر و مفيد خواهد بود. بنابراين كسانى كه تنها لب از خوراكى ‏ها و نوشيدنى ‏ها مى‏ بندند و به انواع گناهان حتّى با زبان روزه مبتلا مى ‏شوند حقيقت روزه را درك نكرده ‏اند.
حضرت على عليه السلام در روايت جالب ديگرى حقيقت روزه را بالاتر از اين مسأله عنوان مى ‏كند. در اين روايت مى ‏خوانيم

صِيامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فىِ الْآثامِ افْضَلُ مِنْ صيامِ الْبَطْنِ مِن الطَّعامِ ؛

يعنى روزه ‏دار بايد به جايى برسد كه نه تنها از مفطرات روزه خوددارى كند و مرتكب گناهان نشود، بلكه فكر گناه هم نكند!.
اين كه بعضى از بزگان روزه را به سه قسم تقسيم كرده ‏اند: 1- «روزه عوام» 2- «روزه خواصّ» 3- «روزه خاصّ الخاص»، اشاره به همين روايت است. «روزه عوام» پرهيز از خوردن ‏ها و آشاميدنى ها و بقيه كارهاى است كه روزه را باطل م ى‏كند. «روزه خواص» علاوه بر آنچه در بالا آمد پرهيز از تمام گناهان و محرّمات را نيز به دنبال دارد. و «روزه خاصّ الخاص» عبارت است از پرهيز از مفطرات روزه و تمامى گناهان و پرهيز از فكر گناه! يعنى در قسم سوم نه تنها شكم و زبان و دست و چشم و پا روزه ‏دار هستند، بلكه قلب و دل انسان نيز روزه ‏دار است و به گناه فكر نمی ‏كند، و اين مقام بس والايى است

.

سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از مطالب مفید جناب استاد بزرگوار در باب محاسبه، در تکمله بحث ایشون مطالبی رو نقل میکنم که مربوط به جلسه اخلاق آیت الله جوادی آملی حفظه الله، با موضوع " توصیه به محاسبه اعمال قبل از ورود به ماه مبارک رمضان " است.
متن سخنرانی ایشون:

آنچه در بخش پاياني ماه پر بركت شعبان كه به نام شهر و فيض خاصّ وجود مبارك پيامبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) است [مطرح مي‌باشد] اين است كه ما مسئله محاسبه را درست ارزيابي كنيم. سرّش اين است كه همه ما در هر شبانه‌روزي موظّفيم اهل حساب باشيم
براي اينكه بهترين سرمايه را كه عمر است داريم مي‌دهيم بايد ببينيم در برابر اين سرمايه چيزي گرفتيم يا نگرفتيم اين وظيفه هر روزهٴ ماست. در روايات ما هم هست كه ائمه(عليهم السلام) فرمودند: «ليس منّا مَن لم يحاسِب نفسه»[1] كسي كه اهل حساب نباشد از ما نيست براي اينكه اين سرمايه يعني عمر را دارد مي‌دهد بايد ببيند چه چيزي به دست آورده .
اما سرّ طرح اين مسئله محاسبه در چنين روزي كه در بخش پاياني ماه پربركت شعبان هستيم آن است كه هر كسي براي خود سالي دارد اين قبلاً هم به عرضتان رسيد يك كشاورز اول سالش اول پاييز است يعني درآمدها را آن وقت حساب مي‌كنند يك دانشجو اول سالش اول سال تحصيلي است وقتي سال تحصيلي قبل تمام شد آن وقت آن كارنامه خود را بررسي مي‌كند هر كسي يك تاجر يا كشاورز يا يك دامدار سالي دارد يك اول سال عمومي است كه همه دارند كه به نام فروردين است آن در حقيقت سال نو شدن حيات گياهي است آن حيات انساني نيست آن سالي كه دين آن را ترغيب مي‌كند در دعاها (يك) در روايات (دو) اين است كه اول ماه مبارك رمضان اول سال است چون هم در دعاهاي روز اول ماه مبارك رمضان آمده هم رواياتي كه ماه مبارك رمضان را معرفي كرد دارد ماه رمضان اول ماه‌هاي سال است[2] سرّش آن است كساني كه در مسائل اخلاقي كار مي‌كنند در مسئله محاسبه نفس كار مي‌كنند در مسئله مراقبه نفس كار مي‌كنند عمر را كه سرمايه است مي‌دهند بعد مي‌بينند در برابر اين سرمايه چه چيزي به دست آوردند, اينها از اول ماه مبارك رمضان شروع مي‌كنند آخر ماه شعبان كه شد ديگر آخر سالشان است حسابرسي مي‌كنند
يك تاجر آخر سال كه شد كاملاً حسابرسي مي‌كند يك دانشجو آخر سال تحصيلي كه شد كه امتحان نزديك است كاملاً حسابرسي مي‌كند. در روايات ما اول ماه مبارك رمضان اول سال جديد است ماه شعبان آخرين ماه است لذا انسان بايد محاسبه كند كه در اين يك سالي كه گذشت من اين عمري كه دادم چه چيزي گرفتم اين مطلب اول لذا ماه شعبان را كاملاً ماه محاسبه مي‌دانند.

[1] . الكافي, ج2, ص453.
[2] . الكافي, ج4, ص66 و ج4, ص72 و 73.
منبع:Gol:

سلام علیکم

استاد;245618 نوشت:
در مورد این ماه چند نکته عرض می کنم،إن شاء الله مفید باشه. 1- نکته ای از یکی از شاگردان مرحوم آیت الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی): حتما محاسبه از ماه رمضان سال قبل تا ماه رمضان امسال داشته باشید. 2- ذکر استغفار که ذکری عمومی است حداقل روزی 70 مرتبه داشته باشیم(70 عدد از امام صادق علیه السلام). 3- قرائت قرآن را حتما با تدبر و تفکر داشته باشیم هر چند مقدارش کم باشد. 4- سعی کنیم هر روز کمی به امام زمان علیه السلام فکر کنیم،حال با هر وسیله ای؛ و چه وسیله خوبی است زیارت آل یاسین. 5- ماه رمضان ماه تقرب است و تقرب بدون معرفت حاصل نمی شود؛راه کسب معرفت برای خود ایجاد کنیم. 6- مضمون حدیث امام صادق علیه السلام:کم با دوام بهتر از زیاد بدون دوام است.


فکر کنم در بحثی مستقل باید به مبحث محاسبه اعمال بپردازیم.
جناب استاد سینا هم مبحث خوبی رو مطرح فرمودند که واقعا قابل تامل هست
.فقط امیدوارم برای عمل بهش دیر نشده باشه

جناب استاد در پست شماره2 تعدادی عمل برای این ماه ذکر فرمودید. قاعدتا حرف های بیشتری برای گفتن هست. اگر میشه لطفا این مبحث رو ادامه بدید و اگر امکانش هست کمی در مورد تفکرات سودمند در این ایام که شاهدمثال روایت ساعتی فکر بهتر از چندین سال عبادت، هست بیان بفرمایید

maryam;251689 نوشت:
جناب استاد در پست شماره2 تعدادی عمل برای این ماه ذکر فرمودید. قاعدتا حرف های بیشتری برای گفتن هست. اگر میشه لطفا این مبحث رو ادامه بدید و اگر امکانش هست کمی در مورد تفکرات سودمند در این ایام که شاهدمثال روایت ساعتی فکر بهتر از چندین سال عبادت، هست بیان بفرمایید

با سلام
در مورد دستور دادن و لیست کردن و قطار کردن مستحبات و ممدوحات هم بنده حقیر و هم همه دوستان فرهیخته ای که کاربر این سایت هستند می توانند برنامه ای ارائه دهند. هر چند که در چند پست بعدی نکات مهمی به عرض محضر رسید،مخصوصا پرهیز از لغویات که آثار پر برکتی در فعلیت و تثبیت ملکات نورانی برای نفس دارد.
نکته ای که در این دستورات مهم است این است که انجام همه امور مستحبه باید با وزان و ملاکی که مولا علی علیه السلام فرموده اند باشد.
این ملاک چیست؟
ان للقلوب اقبالا و ادبارا؛ فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض .(حكمت 312)
همانا دل ها را در كار خیر و عبادت، اقبال و ادباری است، هرگاه اقبال بدان دارند به كارهای مستحب وادارید و هرگاه خسته و بدان پشت كرده اند به فرایض اكتفا كنید.
لذا فشار بی مورد بر نفس جز بُعد از صراط مستقیم نصیب انسان نمی کند.
در مورد فکر هم باید عرض کنم که:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم *** که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود *** به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
(مولوی)
یکی از پرسشهای مهم آدمی این است که برای چه آمده ام؟ چرا خداوند مرا آفریده است و به عبارتی، چرا هستم و برای چه باید زندگی کنم؟ امیر المؤمنین علی(علیه السلام)میفرماید:
رحم الله امرء اعد لنفسه و استعد لرمسه و علم من این؟ فی این؟ و الی این؟[اعلام الدین، ص 344، به نقل از: عبدالله جوادی آملی، رحیق مختوم، ص 128]خداوند رحمت کند آن انسانی را که آن چه لازم است، برای نفس خود تهیه و خویشتن را برای قبر مستعد و آماده سازد. آن انسانی که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوی کدام مقصد باز میگردد.
این اهم فکرها برای آدمی است،ممکن است شما بفرمائید خب آقا یک بار ،دوبار فکر کردیم؛ بعدش چه؟ عرض می کنم که این اول راه است و اگر انسان بخواهد پاسخ کاملی به این سوالات بدهد در واقع وارد سیر سلوک شده است.
در صورت لزوم بفرمائید تا توضیح بیشتری عرض شود.

سلام عليكم

استاد;251807 نوشت:
این اهم فکرها برای آدمی است،ممکن است شما بفرمائید خب آقا یک بار ،دوبار فکر کردیم؛ بعدش چه؟ عرض می کنم که این اول راه است و اگر انسان بخواهد پاسخ کاملی به این سوالات بدهد در واقع وارد سیر سلوک شده است. در صورت لزوم بفرمائید تا توضیح بیشتری عرض شود.

نگرانم كه اين سوالم با بحث معرفت نفس جناب اويس تداخل پيدا كند. زيرا همچنان باقي ست كه: تفكر بدون روش جاده ي سنگلاخي ست كه هر زمان بيم افتادن در چاله اي كه دشمن انسان برايش فراهم كرده مي رود.

استاد;251807 نوشت:
ان للقلوب اقبالا و ادبارا؛ فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض .(حكمت 312) همانا دل ها را در كار خیر و عبادت، اقبال و ادباری است، هرگاه اقبال بدان دارند به كارهای مستحب وادارید و هرگاه خسته و بدان پشت كرده اند به فرایض اكتفا كنید.

[="Tahoma"][="Navy"]

maryam;252471 نوشت:
سلام عليكم

نگرانم كه اين سوالم با بحث معرفت نفس جناب اويس تداخل پيدا كند. زيرا همچنان باقي ست كه: تفكر بدون روش جاده ي سنگلاخي ست كه هر زمان بيم افتادن در چاله اي كه دشمن انسان برايش فراهم كرده مي رود.


با سلام
بحث فکر را مفصلا از محضر جناب اویس گرامی پیگیری بفرمائید.
در باب فکر درست در مورد این مواردی که در روایت ذکر شد ،یکی از راههای این فکر درست مطالعه کردن در باب آن موارد است.
البته مطالعه هم دو روش دارد که اگر تمایل بود عرض خواهد شد.
بحث توحید و معاد را باید حل کرد،معرفت و ایمان را باید ارتقاء داد، باید محاسبه کرد که ایمانمان چقدر بیشتر شده است.
باید فهمید که معیار و میزان کمال چیست و چطور باید آن را سنجید.
همه این موارد و مسائل دیگر را پی گیر بود پیش از آنکه پرونده را ببندند و به حسابمان برسند.[/]

سلام علیکم
طاعات و عباداتتون قبول
جناب استاد بابت مباحث مفیدتون واقعا ممنون
اجرتون با امام حسن مجتبی (علیه السلام )
همینطور از سرکار مشکاه بابت ایجاد این موضوع زیبا متشکرم
یه روز تو اسک دین گشت و گذار میکردم که به یه نرم افزار جالب برخوردم
برام خیلی جالب بود چون اولین باری بون چنین نرم افزاری میدیدم
دوستانی که دغدغه محاسبه نفس دارن خوبه این نرم افزار رو ببینن
http://www.askdin.com/post155961-74.html

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست/هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست.
رفیقی داریم از سادات،ظاهرش که آدم بدی نیست، باطنش را خدا می داند.
مقداری از سرگذشت او را برایتان می گویم،شاید بدرد بخور بود.
می گفت:

بچه که بودم،زمانی که دست راست و چپم را شناختم فهمیدم پدرم بیمار است،پدرم در جنگ چند جور مختلف مجروح شده بود، شیمیایی،موجی،ترکشهای مختلف در بدنش و . . .
خلاصه خیلی باید مراعات پدر را می کردیم،وقتی هم که حالش بد می شد، دنیا روی سرمان خراب می شد،گاهی 5 یا 6 ماه نصف بدنش فلج می شد و کاری از دست کسی بر نمی آمد. کار هم که نمی کرد و نتیجتا خرجی نداشتیم، برخی صاحبخانه ها هم وقتی اجاره شان دیر می شد حسابی از خجالتمان در می آمدند.
بچگی گذشت،دوست پدرم در سرم انداخت طلبه شوم، رفتم یک یا علی گفتم و بعد از امتحان و مصاحبه طلبه شدم،سال اول که تمام شد به خاطر معدل نسبتا خوبم از طرف حوزه بردمون مشهد، بعد از 14 سال مشرف می شدم، صفائی کردیم، در راه برگشت اتوبوسمان چپ کرد و بدترین مجروحش من بودم،هنوز هم با وجود پیگیریهای فراوان کمر و گردنم خیلی اذیت می کنند.
در این دکتر رفتنها و بیمارستان بستری شدنها فهمیدند که قلب من مشکل دارد، پیگیر آنهم شدیم ولی روز به روز بدتر می شد تا اینکه ریه ام نیز مشکل پیدا کرد، بعد از تصادف هم دید یکی از چشمهایم تار شده بود، وقتی با یکی از دوستانم به دکتر چشم پزشک رفتم بعد معاینه طولانی گفت چشم شما بیماری خطرناکی دارد،به دکتر مغز و اعصاب هم مراجعه کن و یک خروار دارو داد.
رفتیم دکتر مغز و اعصاب ،نوار مغز ،دو بار ام آر آی و کلی بررسی دیگه، گفت آقا بر اساس تمام این مدارک نیمی از رگهای مغز شما متورم است و اگر بخواهیم دستش بزنیم هر احتمالی وجود دارد.
خلاصه شدیم گالری درد و مرض،رفقای طلبه هم انصافا خیلی زحمتم را می کشیدند،هفته ای یکی دوبار بیمارستان رفتن کارم بود و . . . . . . .
رفتیم سراغ ازدواج،عیال مومنه ای گرفتیم، و بعد از یک سال و نیم بچه دار شدیم، دختر نازنینی بود ولی بعد از مدتی فهمیدیم فلج مغزی است و نمی تواند راه برود؛ بیچاره مادرش با ازدواج با من گرفتار گردونه بلا شد.
می گفت: وقتی رفقا حال خودم یا دخترم را می پرسند حتی می ترسم درد دل کنم چون اطرافیانم دیگر از من و مشکلاتم خسته شده اند،حتی حوصله شنیدن را نیز ندارند.
مشکلات سابقم نیز تقریبا پا برجاست، مخصوصا پدرم که دیگر حال و روز خوبی ندارد و نمی تواند کار کند.
می گفت:کمکی از کسی نمی خواهم ولی نگاه های سنگین دیگران را خوب حس می کنم ؛ انگار در دلشان می گویند باز سید آمد؛می توانم حس کنم که برای رضای خدا تحملم می کنند.
ولی دلش هنوز سرد نشده؛ذکرش یا کریم است؛ می گوید خدا خیلی خیلی به من لطف کرده و عنایت داشته،خودش می گفت(پوزش بابت نقل عین عبارتش):خدا من را داخل آدم حساب کرده ،خدائیش من لیاقت یک لطف کوچک خدا را هم ندارم.
می گفت :برای رفع گرفتاریم هم اگر دعا کنم به خاطر اهل و عیالم است؛ بیچاره ها از دست من بدجور گرفتار شده اند.
حرفهایش زیاد بود ولی بازهم آب دهانش را قورت داد و ساکت شد مبادا من هم خسته بشوم.
من در جوابش فقط سرم را پائین انداختم و سکوت کردم.

شما بودید چه می گفتید. . . . . . . . . .

[="navy"]من واقعا نمیدونم چی بگم سکوت کمترین کاریه که میشه کرد
سال اول طلبگیم یکی از طلاب که اتفاقا سید هم بود وپدرش شهید شده بود نزدیک شانزده سال داشت
خیلی نورانی بود خیلی ساده بود خداروشاهد میگیرم هرگز ازش بدی و خطایی ندیدم
اما همیشه چند روز از هفته حوزه نمیومد دوسه روز بود دوسه روز نبود
من عادت داشتم همیشه خیلی کم خونه میرفتم خونمون هم استان دیگه ای بود
یه شب پنجشنبه ساعتهای حدودا دوازده شب بود دیدم صدای فریاد عجیبی اومد تو سالن حوزه. سریع رفتم دیدم این سید بنده خدا محکم خودشو میکوبه زمین و فریاد میزنه هیچکدوم از طلبه ها جرات نداشت نزدیکش بشه من و کی دیگه از طلبه ها کمی سنمون بیشتر بود رفتیم جلو تا دستش رو گرفتم باور کنید نزدیک پنج متر با دست چپش من رو پرت کرد اصلا حالت عجیبی بود با بدبختی هردودستش رو گرفتیم بچها زنگ زدن اورژانس بنده خداها دوتا مورفین بهش زدن تا کم کم آروم شد بعدش خانوادش اومدن مادرش اونقدر گریه میکرد دل آدم کباب میشد اصلا من متحیر بودم که جریان چیه
روز بعدش مادرش اومده بود پیش مدیر همش گریه میکردبعدا فهمیدم بنده خدا اسکیزوفرنی شدید داره به خاطر اینکه محیط حوزه معنوی شاید بهتر بشه آوردنش حوزه مادرش اون روز خیلی خواهش از مدیر مدرسه کرد که حوزه رو ادامه بده اما مدیر زیر بار نمیرفت بنده خدا میگفت طلبه های کم سن و سال وحشت کردن نمیشه حوزه باشه
من دیگه ندیدمش بعضی از طلبه ها هر از گاهی میامدن میگفتن چند بار توشهر باز براش مشکل پیش اومده الان همیشه یکی همراهشه هیچوقت نباید تنها باشه
بعد دوسال دیدمش دستاش باند پیچی شده بودن بهش گفتم چی شده همش میخندید جوابمرو نمیداد پسر داییش همراهش بود گفت چند وقت پیش تو خونه باز اذیت شده بخاری نفتی زده زمین تمام بدنش و دستاش سوختن مادرش هم پاهاش سوحته
به خدا قسم همونجا از خدا آرزوی مرگ کردم به صورت این بچه سید مظلوم معصوم نگاه میکردم اشک تو چشمام بود سکوت کردم هیچی نگفتم.[/]

[=Arial Black]سلام
از یکی از اساتید اخلاق چیزی شنیدم که حیفم اومد نگم
ایشون میفرمودند که :
آیة الله بهجت یک سال تمام شبهای سال رو احیاء گرفتند و اعمال شب قدر انجام دادند . تا مطمئن شده باشن که حداقل یک بار تو زندگی شب قدر حقیقی رو درک کردند .

[=Arial Black] اللّهمّ ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیه

[=Arial Black]
خدایا خودت گفتی که وما ادراک ما لیلة القدر

و حقیقتاً نمیدانم لیلةالقدر چیست .
وقتی که میشنوم که امام صادق (ع) فرمودند :«اِنّا اَنزلناهُ فی لیلَةِ القدرِ» لیله «فاطمه» است و قدر «اللّه» است؛ کسی که فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست شناخت، همانا که لیلة القدر را ادراک کرده است.()

استاد;253030 نوشت:
رفیقی داریم از سادات،ظاهرش که آدم بدی نیست، باطنش را خدا می داند. مقداری از سرگذشت او را برایتان می گویم،شاید بدرد بخور بود.

سلام و عرض ادب
جناب استاد ، برای بنده سؤال شد که چرا این جریان رو اینجا نقل فرمودید؟ چه نکته ای رو قصد داشتید بیان کنید؟
فکر میکنم ادامه صحبت هاتون ناتمام مونده...

[="Tahoma"][="Navy"]

مأوىٰ;256486 نوشت:

سلام و عرض ادب
جناب استاد ، برای بنده سؤال شد که چرا این جریان رو اینجا نقل فرمودید؟ چه نکته ای رو قصد داشتید بیان کنید؟
فکر میکنم ادامه صحبت هاتون ناتمام مونده...


سلام بر شما
نکات مختلفی رو میشه از این داستان برداشت کرد.
رضای الهی - حسن ظن به خدا - صبر - و . . . . .
بستگی به دید خواننده دارد،برای بعضی فقط یک داستان است و برای برخی یک عبرت و درس زیبا.
در کل قدر زر زرگر شناسد،قدر گوهر گوهری.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]اگر انسان در مهمانی یک بزرگی شرکت کند،لحظات پایانی دل انسان می گیرد و می گوید چقدر زود تمام شد.
ولی کسانی که اهل آن خانه اند،مثلا خدمت می کنند یا هر کار دیگری،دلشان نمی گیرد چون حضور آنها دائمی است.

چه خوش است خودمان را مهمان دائمی کنیم تا دلمان نگیرد و لذتی دائم داشته باشیم.

[/]

سلام عليكم

خيلي صريح مي پرسم:

اين همه اسمالله كه در شب هاي قدر خدا را بارها به آن خوانديم(دعاي جوشن كبير)براي چه بود؟ هدف چه بود؟

فقط براي رهايي از آتش جهنم؟

[="Tahoma"][="Navy"]

maryam;256683 نوشت:
سلام عليكم

خيلي صريح مي پرسم:

اين همه اسمالله كه در شب هاي قدر خدا را بارها به آن خوانديم(دعاي جوشن كبير)براي چه بود؟ هدف چه بود؟

فقط براي رهايي از آتش جهنم؟



کاربر گرامی و محترم
این سوال از بنده است یا استفهام انکاری؟
اگر از بنده است مقصود خود را بیشتر توضیح دهید.ممنون[/]

maryam;256683 نوشت:
سلام عليكم

خيلي صريح مي پرسم:

اين همه اسمالله كه در شب هاي قدر خدا را بارها به آن خوانديم(دعاي جوشن كبير)براي چه بود؟ هدف چه بود؟

فقط براي رهايي از آتش جهنم؟



[=tahoma][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] مهمترین آموزه های این دعای عظیم القدر در ماه مبارک رمضان ، معرفی اسماء حسنی الهی و نقش آن در نظام هستی است. [/][/]
[=tahoma][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] کل خلقت ظهورات است از اسما و صفات حق و اصلاً وجود جلوه حضرت حق می باشد.[/][/]
[=tahoma][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] این وجود و هستی در واقع بلوات ، مظاهر و مجالی صفات حق اند. [/][/]
[=tahoma][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] از آن نظر که این چنین است کل وجود جلوه خداوند متعال بوده و اسمای الهی منشأ و سرچشمه عالم هستی می باشد و به همین جهت اسمای حسنای الهی نقش زیادی در وجود دارند. [/][/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خدای متعال همه آنچه را که در نظام وجود می گذرد ، با اسماء خود انجام می دهد و هر امری از امور را به اسم مناسب آن و از این رو همه آثار ، اسماء خداست.
درحقیقت آن که وجود را تربیت می کند یعنی حرکت می دهد ، در مسیر پیش می برد و تکمیل می سازد، اسمای خداوند است.
دعای جوشن کبیر که در حدود 1000 اسم از اسمای الهی در آن مطرح است ، دارای چنان جایگاهی است ونیز معلوم می گردد که چرا با اسمای الهی او را می خوانیم و از او مدد می جوییم، دعاکننده در این دعا با هر اسمی از اسمای الهی آثار و برکات و جلوات همات اسم را از خدا طلب می کند و از او می خواهد تا خداوند با همان اسم آن صفت را برای او پدیدار سازد و با همان اسم او را به حضرت حق نزدیک سازد.
[/]
چه چیز والاتر از اینکه این دعا موجب ازبین رفتن گناهان و در نتیجه باعث رهایی از آتش جهنم شود.مگر بالاتر از این هم هست؟


سلام عليكم

استاد;256958 نوشت:
کاربر گرامی و محترم این سوال از بنده است یا استفهام انکاری؟ اگر از بنده است مقصود خود را بیشتر توضیح دهید.ممنون

عذر ميخوام كه پرسشم ابهام داشت.

وقتي كسي رو صدا مي زنيم حتما كاري با او داريم. ظاهرا در اين دعا1000بار خدا را صدا مي زنيم. بنده علت اين مسله رو ميخوام بدونم چيه؟

مثلا در دعاي كميل وقتي حمد ثناي الهي با آن بيانات شيوا و زيبا گفته ميشه از اواسط دعا هدف از اين مناجات ها مشخص ميشود ولي دعاي جوشن در 100 فراز خداوند با القاب بسيار سنگين و عميقي ميخوانيم. و اين فقط ناميدن خداست. علت اين همه صدا كردن براي چي هست؟ يعني منه بنده به سليقه ي خودم بعد از اين 1000بار ناميدن خدا ، هرچه كه بخوام ميتوانم از محضرش درخواست كنم؟ جسارت به خدمت محضر بيان اين دعا نباشه، ولي چرا و به چه مصلحتي در اين همه فراز عظيم يك و يا چند درخواست مهم نيامده كه تكليف مشخص باشه

[="Tahoma"][="Navy"]

maryam;257262 نوشت:
سلام عليكم

عذر ميخوام كه پرسشم ابهام داشت.

وقتي كسي رو صدا مي زنيم حتما كاري با او داريم. ظاهرا در اين دعا1000بار خدا را صدا مي زنيم. بنده علت اين مسله رو ميخوام بدونم چيه؟

مثلا در دعاي كميل وقتي حمد ثناي الهي با آن بيانات شيوا و زيبا گفته ميشه از اواسط دعا هدف از اين مناجات ها مشخص ميشود ولي دعاي جوشن در 100 فراز خداوند با القاب بسيار سنگين و عميقي ميخوانيم. و اين فقط ناميدن خداست. علت اين همه صدا كردن براي چي هست؟ يعني منه بنده به سليقه ي خودم بعد از اين 1000بار ناميدن خدا ، هرچه كه بخوام ميتوانم از محضرش درخواست كنم؟ جسارت به خدمت محضر بيان اين دعا نباشه، ولي چرا و به چه مصلحتي در اين همه فراز عظيم يك و يا چند درخواست مهم نيامده كه تكليف مشخص باشه


با سلام
اتفاقا حاجتش که کاملا واضحه؛
فقط خدا،فقط توحید
حالا کسی چیز دیگری بخواهد ،خودش خدا را نخواسته.
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
[/]

استاد;256637 نوشت:
چه خوش است خودمان را مهمان دائمی کنیم تا دلمان نگیرد و لذتی دائم داشته باشیم.

سلام و عرض ادب
طاعات قبول
چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig:

سبوی تشنه;256991 نوشت:
چه چیز والاتر از اینکه این دعا موجب ازبین رفتن گناهان و در نتیجه باعث رهایی از آتش جهنم شود.مگر بالاتر از این هم هست؟

بله خــود خــدا!!!

[="black"]

افلاکیان;258966 نوشت:
بله خــود خــدا!!!

طاعات و عباداتتون مقبول انشاالله
بله بالاتر از خداوند نیست
منظور این بود که چه چیز بالاتر از این که یه دعایی باعث غفران همه گناهان بشه.
.ما که گناهکاریم راه رسیدن به خداوند اول توبه و طلب آمرزش هست که نیازمند وسیله ست
که دعای جوشن کبیر یکی از بهترین وسایل هست.اول باید یه جوری گناهانمون بخشیده بشه
التماس دعا
[/]

افلاکیان;258966 نوشت:
سلام و عرض ادب طاعات قبول چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یک راهش اینست که عباداتمان را به کلی کنار نگذاریم،
یکی از اساتید به نام حضرت آیت الله ضیایی نوری که از بزرگان هستند و دوستان می توانند با سرچ در گوگل یا آپارت کلیپ های تصویری این ولی خدا (ذکر این صفت بی جهت نیست)را ببینند(به نام حیدر ضیایی سرچ کنید)،می فرمودند:
دعای سحر فقط برای سحر ماه رمضان نیست،همه سحر ها می شود خواند.
دعای سحر 10 دقیقه هم طول نمی کشد.
خلاصه حفظ شرایط دست خود انسان است.

[="Tahoma"][="Navy"]بسم رب شهر رمضان
ساعات آخر میهمانی است،سفره ای پهن شد،نمی دانم اهل سفره شدیم یا نه؟،اهل خانه شدیم یا نه؟،محرم راز شدیم یانه؟
خدا کند رهایمان نکنند،یعنی آنقدر خرابکاری نکنیم، که بگویند برو تو اینجائی نیستی . . . . . .
یکی از شاگردان عارف گرانقدر مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رحمة الله علیه می فرمودند:کسی که مدام جلو و عقب می رود و کارش خطا و توبه است و همتی برای نجات خود نمی کند،در عالم معنا و ملکوت نظام عالم به او بی اعتنا می شوند و کاری به او ندارند،کأنه می گویند او ثبات ندارد،اهل استقامت نیست.
خدا نکند به ما چنین بگویند،پناه بر خدا. . . . . .
انبیاء و اولیاء آمدند برای انسان سازی،عقل هم عنایت شد به انسان تا وسیله توجه او به خود خداوند و عالم إله باشد،عقل بما هو عقل حتی توجهی به بهشت و جهنم ندارد؛حال چه شده ما را که از خود غافل شدیم و خودمان را رها کردیم،
مگر نه اینست که خدای متعال نعمت را در حق ما تمام کرد(أتممت علیکم نعمتی)و این همه وسیله و کمک برای ما فرستاد،پس چرا ما اینقدر این سوئی شدیم؟،چرا مدام به اسم دنیا و نفس و شیطان بهانه می گیریم برای خدای رئوف که ما الان گرفتاریم فعلا توان نداریم،مگر نشنیدیم بانگ الرحیل را،که وقت سفر نزدیک است.
چرا با این همه گرفتاری که از زمین و آسمان برایمان می بارد متوجه یگانه و دردانه عالم ،منجی حقیقت انسانیت از ظلم انسان به خود ،منجی روی و جانب قدسی انسان از غرق شدن در کثافات دنیا، منجی انسان و انسانیت نمی شویم؟؟؟؟؟!!!!!!
صد برابر هم اگر بلا بیاید باز ما در خوابیم که الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا؛مردم خوابند،وقتی مُردند از خواب بر می خیزند.
رنج مردم میانمار و فلسطین و . . . . . را می بینیم و نهایتا قطره اشکی می ریزیم و خیال خام خودمان را آسوده می کنیم.
همه این رنجها که بر انسانیت می رود ما را منقلب به سوی قلب عالم امکان نمی کند،چرا؟؟؟؟؟
ماه رمضان صد کار کوچک و بزرگ کردیم که خدا از گناهان (من) بگذرد و دوباره آسوده شویم و برگردیم به دنیای کوچکی که برای خودمان ساخته ایم.
اما از ماه خدا یاد نگرفتیم آنچه رسول مهربانیها فریاد کرد که:مسلمانی که صبح کند، در حالی که همّش پرداختن به امور مسلمین نباشد مسلمان نیست.
چه همّ و غمی بالاتر از فریاد و طلب کمک از تنها سردار آل یاسین برای نجات انسان از ظلم روزافزون او به خودش؟؟؟!!!
اگر عزیزمان مریض بود،توجه دائمی پیدا می کردیم به اسم شافی خداوند و مظاهر این اسم الهی؛ولی چه عزیزی بالاتر از حقیقت، بالاتر از دین خدا،بالاتر از انسانیت و . . . .که ما برایش هیچ فریادی نمی زنیم.
از عمق جان ورد زبانت ساز: اللهم إنا نشکوا إلیک فقد نبینا و غیبة ولینا . . . . . . . . .
[/]

[=Times New Roman]

روز آخر چقدر عرفانیست
چشمهایم عجیب بارانیست

عطر جنت تمام شد افسوس

آخرین لحظه های مهمانیست



بله خيلي عرفانيه اين لحظات اخر...
امااين خان رحمت الهي هم چنان پابرجاست اگرمابخواهيم...
اگراين زودترازاذان يعني سحربيدارشدن روادامه بديم.
اگرترك گناه روادامه بديم..
ازخداوندمتعال بخواهيم كه شيريني اين روزهاروبراي همه اياممون قراربده!

[="Tahoma"][="Navy"]رمضان و رمضانیه 91 هم به پایان رسید.

والسلام علی من إتبع الهدی.:Gol:[/]

سلام عليكم

به قول جناب استاد ، رمضان91 گذشت ولي من از حرفهاي سابق ايشون و باقي اساتيد بزرگ اخلاق و عرفان اينطور برداشت كردم كه يك سال باقي مانده تا رمضان بعدي رو بايد به مراقبت گذراند. اين همه حرف درباره محاسبه ي اعمال زديم.

شب هاي احيا براي خودم تعدادي پيامك آمد مبني بر طلب حلاليت براي دل شكستن و ضايع كردن حقوق. فرستنده ي اين پيام ها مانند آدمي هست كه لب پرتگاه قرار گرفته و در آخرين لحظات به ياد اين افتاده و طلب حلاليت مي كنه. واقعا بخشيدن بدي هاي چنين افرادي سخت هست. براي حرفم دليل دارم. زماني كه قدرت داشتند هر چه خواستند گفتند و انجام دادند براي دل خودشان و حالا هم چون مي خواهند اعمال شب قدرشون خيلي تميز و زيبا به محضر امام عصر عرضه بشه به يادشون آمده كه طلب حلاليت كنند. يعني در هر دو صورت باز به نفع خودشون كار انجام دادند. نهايتا به يكي شون گفتم خوب شد خدا اين شب هاي قدر رو قرار داد كه يادمون بي افته با دل و قلب مردم چه كرديم .

اول به خودم و بعدا به سايرين مي گم كه يكي از مراقبت هاي رفتاري مون تا رمضان آينده اين باشه كه دل نشكونيم كه لازم باشه دقيقه90(شب هاي قدر) با پيامك و امثالهم كسي رو مجبور به بخشش كنيم.

جناب استاد اگر حرفم ايراد داره تصحيح بفرماييد

جمعبندی مختصری از تاپیک:

در مورد واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن بايد بگوئيم رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنين واژه‏ اى براستى از دقت نظر و لطافت ‏خاصى برخوردار است. چرا كه سخن از گداخته شدن است، و شايد به تعبيرى دگرگون شدن در زير آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زيرا كه رمضان ماه تحمل شدائد و عطش می ‏باشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان يا گرماى شديد روزهاى طولانى تابستان. و عطش ديگر حاصل از نفس سركشى كه پيوسته می ‏گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذير است.
در مقايسه اين دو سوزش، دقيقا رابطه عكس برقرار است، بدين مفهوم كه نفس سركش با چشيدن آب تشنه‏ تر مى گردد، وهرگز به يك جرعه بسنده نمی ‏كند، و پيوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذير جهت ارضاى تمايلات خود وا می ‏دارد.

هشام بن سالم می ‏گويد: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (عليهما السلام) بوديم، پس سخن از رمضان به ميان آورديم.
فقال عليه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا يجيى و لا يذهب و انما يجيى‏ء و يذهب الزائل و لكن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فيه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عيدا و كقوله تعالى فى عيسى بن مريم (عليهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائيل.

امام عليه السلام فرمود: نگوئيد اين است رمضان، و نگوئيد رمضان رفت و يا آمد، زيرا رمضان نامى از اسماء الله است كه نمی ‏رود و نمی ‏آيد كه شى‏ء زائل و نابود شدنى می ‏رود و می ‏آيد، بلكه بگوئيد ماه رمضان، پس ماه را اضافه كنيد در تلفظ به اسم، كه اسم اسم الله می ‏باشد، و ماه رمضان ماهى است، كه قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عيد قرار داده است همچنانكه پروردگار بزرگ عيسى بن مريم (سلام الله عليهما) را براى بنى اسرائيل مثل قرار داده است.

بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلاميه

ادامه دارد....

ادامه ی جمعبندی:

ماه رمضان ماه تقرب است و تقرب بدون معرفت حاصل نمی شود؛پس راه کسب معرفت برای خود ایجاد کنیم.توحید سرچشمه همه خیرات است و ختم همه خیرات.معرفت به توحید اولین و آخرین معرفت است و هر خیری فرض شود نهایتا به توحید ختم می شود.
البته شرافت و عظمت توحید آنقدر است که بیشترین زحمت را می طلبد، اگر من و شما در این ماه بالاترین هدفمان را توحید قرار دهیم و تمام تلاشمان را برای کسب روز افزون معرفت توحیدی بگذاریم و در صدر خواسته هایمان از خود حضرت أحدیت ،توحید را بخواهیم و این خواسته را با علم و از عمق وجود به او عرضه کنیم ،مطمئن باشیم که به أعظم خیرات متصل شده ایم و با ثبات قدم در این راه، محل نزول ملائکه پروردگار خواهیم شد.ظرفی خواهیم گشت که عقول عالم ما را محل آرامش خود می یابند.

هر چه قدر صاحب میهمانی برای ما عظمت داشته باشد،میهمانی او هم برای ما مهم می شود.
پس به میزان اهمیتی که به این میهمانی عظیم می دهیم ،می توانیم بفهمیم صاحب میهمانی برای ما چقدر شناخته شده است و چقدر به او معرفت داریم.




قال على عليه السلام:

«صَوْمُ الْجَسَدِ الْامْساكُ عَنِ الْاغْذِيَةِ بِارادَةٍ وَ اخْتِيارٍ، خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ وَ رَغْبَةً فِى الثَّوابِ وَ الْاجْرِ. وَ صَوْمُ النَّفْسِ امْساكُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوُّ الْقَلْبِ مِنْ جَميعِ اسْبابِ الشَّرِّ»

روزه جسم پرهيز از خوردنى ‏ها و آشاميدنى ‏ها با ميل و اختيار است، و انگيزه اين روزه دورى كردن از عذاب‏هاى الهى و دست يافتن به اجر و ثواب پروردگار است. و روزه روح پرهيز حواسّ پنج‏گانه از ساير گناهان و خالى كردن قلب و روح از تمام علل و عوامل بدى ‏هاست


روايت بالا حقيقت روزه را بيان مى كند. روزه تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست، بلكه روزه آن است كه انسان از تمامى گناهان دورى و اجتناب كند. اگر انسان يك ماه از گناهان دورى كند و اين كار را در طول ماه مبارك رمضان تمرين نمايد، اين مسأله (دورى از گناه) كم‏ كم به «حالت» و سپس به «عادت» و سرانجام به «ملكه» تبديل مى ‏شود و براى سراسر سال مؤثّر و مفيد خواهد بود. بنابراين كسانى كه تنها لب از خوراكى ‏ها و نوشيدنى ‏ها مى‏ بندند و به انواع گناهان حتّى با زبان روزه مبتلا مى ‏شوند حقيقت روزه را درك نكرده ‏اند.