امامت یا شهادت؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امامت یا شهادت؟

بسم الله الرحمن الرحیم
امامت یا شهادت؟ برادران اهل سنت در اصول دین تنها در فریضه جهاد تفاوت دارند. من میترسم که نکند راه را اشتباه برویم. آیا باوجود تکرار 44 بار تکرار جهاد در کتاب الله و 1 بار اولی الامر در کتاب الله انتخاب بین امامت یا شهادت___در اصول دین ناب محمد صلی الله___دشوار نیست؟

کارشناس بحث : صدیق

برچسب: 

قدس شریف;243766 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
امامت یا شهادت؟ برادران اهل سنت در اصول دین تنها در فریضه جهاد تفاوت دارند. من میترسم که نکند راه را اشتباه برویم. آیا باوجود تکرار 44 بار تکرار جهاد در کتاب الله و 1 بار اولی الامر در کتاب الله انتخاب بین امامت یا شهادت___در اصول دین ناب محمد صلی الله___دشوار نیست؟

کارشناس بحث : صدیق


با سلام و ادب:Gol:

پاسخ به سؤال شما را در قالب چند محور بررسي مي كنيم:

اولاً تكرار بيشتر يك موضوع در قرآن، دليل بر اهميت بيشتر آن نيست بلكه مصاديقي در قرآن وجود دارد كه كمتر مورد اشاره قرار گرفته و يا اصلاً نام برده نشده اما بدليل جايگاه حقيقي آن، از موقعيت و منزلت ويژه اي برخوردار است. نظير آنكه مثلاً نام امامان معصوم (ع) اصلاً در قرآن بيان نشده آيا اين مطلب دليل بر عدم اهميت مسأله است؟ و يا نام پيامبر اكرم (ص) تنها 4 بار تكرار شده در حاليكه نام حضرت عيسي و موسي (ع) و داستان حضرت موسي (ع) و ابعاد مختلف زندگي ان حضرت بارها و بارها تكرار شده، آيا اين تكرار بيشتر، دليل بر اهميت شخصيت و زندگي دو پيامبر ذكر شده نسبت به نبي اكرم (ص) است؟

ثانياً كلمه «امام» و جمع آن «ائمّه»، بر خلاف آنچه شما اشاره كرديد: مجموعاً دوازده بار در قرآن به كار رفته كه هفت بار آن به صورت مفرد آمده و پنج بار به شكل جمع و نيز

واژه «ولايت» و مشتقات آن يعني ولي، مولي، تولي، بارها در قرآن و در آيات متعددي، گاهي درباره خدا، گاهي در باره پيامبر (ص) و گاهي در باره اولواالامر و جانشينان پيامبر و نيز در باره مؤمنان نسبت به يكديگر بكار رفته است.

كه البته بحث ولايت، بحث مفصلي است كه هم در جاي خود بسيار بحث شده و هم فضاي جداگانه اي را مي طلبد.

ثالثاً اينكه مقام امام و امامتي كه در قرآن مطرح است (امام به معناي پيشواي بر حق و عادل ره‎يافته)، مقامي بس والا و عالي است كه فقط برخي از پيامبران به اين منصب الهي دست مي‎يابند.(1) امام كسي است كه داراي روحيه صبر بلند و يقين و كشف و شهودات است و عالم ملكوت را مشاهده مي‎كند، باران و رحمت و نعمت‎هاي الهي به واسطة او نازل مي‎شود، حجت زمين و زمان است.

امامت تنها رهبري ظاهري ديني و دنيوي نيست، بلكه جهان آفرينش و تكوين را زير نظر دارد. مقام امامت در واقع تحقّق بخشيدن به برنامه‎ي الهي، اعم از حكومت و اجراي احكام الهي و تربيت و پرورش نفوس انساني، در ظاهر و باطن است.(2)

رابعاً مقام و منزلت امامت، امري نيست كه با اين مقايسه هاي ظاهري و تعداد و شمارش آيات بتوان به كنه و باطن آن پي برد. اهميت اين جايگاه را خود دين براي ما روشن كرده، سخنان نوراني پيامبر و امامان معصوم (ع) براي ما روشن كرده اند و عقل بر همه ي اينها گواهي مي دهد. در حقيقت مفسران واقعي دين و آيات نوراني قرآن، در وهله ي اول شخص نبي مكرم اسلام (ص) و در ادامه امامان معصوم (ع) هستند كه با امر خدا و توسط پيامبر اكرم (ص) به مردم معرفي شده اند، و بنا به نص آيات شريف قرآن، كساني كه در راهنمايي ها و سخنان پيامبر اختلاف كنند، در حقيقت نسبت به امر خدا اختلاف ورزيده اند، زيرا بفرموده قرآن: در اختلافات به پيامبر رجوع كنيد.

"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً؛(3) ای کسانی که ايمان آورده ايد ، از خدا اطاعت کنيد و از رسول و الوالامرخويش فرمان بريد و چون در امری اختلاف کرديد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد به خدا و پيامبر رجوع کنيد در اين خير شماست و سرانجامی بهتر دارد."

در اهميت مسأله امامت، شهيد مطهري (ره) در كتاب امامت و رهبري چنين مي گويد:

در اين زمينه ما احاديث زيادی داريم. (از جمله) روايت مفصلی است مربوط به‏ حضرت رضا ( ع ) كه مردی به نام عبدالعزيز بن مسلم می‏گويد: ... ما با امام رضا ( ع ) در مرو بوديم در سفری كه حضرت در جريان ولايتعهدی به خراسان می‏رفتند. در يك روز جمعه در مسجد جامعه بوديم و امام‏ حضور نداشت. مردم جمع بودند و مسئله امامت مطرح بود و صحبت می‏كردند. بعد من رفتم خدمت حضرت رضا و صحبتها را نقل كردم. امام تبسمی مسخره‏ آميز كرد كه اينها اصلا چه می‏فهمند؟! اصلا نمی‏فهمند موضوع چيست.

بعد فرمود : «جهل القوم و خدعوا عن آرائهم» اينها جاهلند و در آراء و عقايدشان فريب خورده‏ اند. خداوند پيغمبر خود را نبرد مگر آنكه دين خودش‏ را تكميل كرد و قرآن را نازل كرد كه در آن بيان هر چيزی هست از حلال و حرام و حدود و احكام و جميع آنچه كه مردم در راه دين به آن احتياج دارند، و بعد فرمود: « ما فرطنا فی الكتاب من شيی‏ء » ما در اين كتاب هيچ‏ چيزی را كوتاهی نكرديم يعنی همه را گفتيم (لا اقل مقصود دستورات حرام و حلال و تكاليف مردم است).

در حجة الوداع هم پيغمبر در آخر عمرش اين‏ آيه را خواند: « اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتی و رضيت لكم الاسلام دينا.» بعد حضرت رضا ( ع ) فرمود: « و امر الامامة من تمام الدين » امر امامت جزء متممات دين است « و لم يمض حتی بين لامته معالم دينهم » و پيغمبر نرفت مگر اينكه نشانه‏ های دين را برای مردم بيان كرد و راهشان را روشن نمود. « و اقام لهم عليا علما.» خلاصه اينكه قرآن در كمال صراحت می‏گويد: ما چيزی را فروگذار نكرديم.(4)

امام رضا (ع) در بخش ديگري از اين روايت بلند فرموده اند:

ان الامامة زمام الدين؛ ((زمام )) يعنى ريسمان و طنابى كه به وسيله آن شيىء، بسته مى شود. نظير بعضى از درختان مانند گُل كه با طنابى دور درخت را مى بندند تا شاخه هاى پراكنده جمع شود.

امامت زمام دين است، امامت حبلى است كه پراكندگى ها را به هم ائتلاف مى دهد، امامت آن جمع كننده تفرقه هاى دين است. در زيارت نورانى جامعه كبيره امام هادى (عليه السلام ) آمده است ((بموالاتكم ... ائتلفت الفرقة )) به وسيله ولايت شما كه اماميد، فرقه ائتلاف مى يابد.

و نيز فرموده اند: ((و نظام المسلمين)): امامت هم زمام دين است و هم نظام مسلمين است. محور نظم امت اسلام، امامت است. بدون امامت، امور مسلمين گذشته از تفرقه، آشفته هم مى گردد، زيرا بى نظمى همان آشفتگى است. بدون امام، يكپارچگى هرج و مرج و بى نظمى مى شود. امامت هم اسلام را و هم امت اسلام را از اين آشفتگى و هرج و مرج، حفظ مى نمايد.

در بخش ديگري از روايت، امام رضا (ع) مي فرمايد: بالامام تمام الصلاة و الزكاة والصيام والحج والجهاد و توفير الفى ء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحكام و منع الثغور و الاطراف؛ به وسيله امام نماز و زكات تمام مى شود و اتمام صيام و حج و جهاد به امام است. دريافت وجوهات به وسيله امام انجام مى گيرد، امضاى حدود و احكام و منع ثغور و اطراف به امام است.

اگر امام نباشد دينى نمى ماند تا نماز باشد، دينى نمى ماند تا روزه و زكات و حجى باشد، (ديني نمي ماند، تا مسأله ي جهاد و شهادت بخواهد فرصت مطرح شدن داشته باشد، از كجا مي خواهند اعتبارشان را كسب كنند. و ...)

و در محور اجراى دين: با تحقق امامت و حضور امام، اطراف و ثغور اسلامى حفظ مى شود. ثغور اسلامى فقط مرز جغرافيايى نيست، حريم اعتقادى دين را هم شامل مى شود كه با امامت و وجود امام، كسى نمى تواند وارد اين حريم شود و تجاوز نمايد. پس به وسيله امام، دين حفظ مى شود هر چند، خدعه و نيرنگ در مقابل آن به كار رود اين درخت تنومند همواره پا برجاست چون ريشه آن يعنى امامت، تنومند است.(5)

با اين توضيحات روشن مي شود كه مسأله ي امامت و رهبري و نقش و جايگاه امام، به چه ميزان اهميت دارد و فقدان و يا حضور آن، تا چه حد در معنابخشي و پويايي دين مؤثر است، بعبارتي جامعه اي كه از فيض وجود امام محروم باشد جامعه ي مرده و بي روحي را ماند كه هر لحظه در مدار سقوط و تباهي و انحراف در حركت است و بالعكس جامعه ي واجد امام و پيشوا، بمثابه ي جامعه اي زنده و رو به رشد و تعالي حقيقي در همه ي ابعاد آن است.

بي شك، مسأله ي جهاد و شهادت، در جامعه ي فاقد امام و رهبر الهي، از ارزش و اعتبار واقعي خود برخوردار نبوده، زيرا بدون هدايت و رهبري الهي، معلوم نيست كه جهت گيري ها به چه ميزان بر اساس ملاك و معيار احكام و دستورات الهي و مبتني بر صراط مستقيم باشد. آيا مي توان هر گونه حركتي را ارزش و اعتبار جهاد و هر مرگي را ارزش و اعتبار شهادت بخشيد؟

از اينكه بدليل روشن شدن مطلب، سخن به طول انجاميد عذرخواهم.

موفق باشيد ...:Gol:



پاورقي____________________________________________
1) (لذا در آيه 24 سورة سجده تعبير به «منهم»؛ يعني بعضي ازآنها شده «و جعلنا منهم ائمة يهدون بأمرنا»؛ همچنان كه حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ با اينكه مقام نبوت را دارا بود پس از امتحانات و آزمايش‎هايي كه سربلند از آنها بيرون آمده، به اين مقام مي‎رسد (قل انّي جاعلك للناس اماماً).
2) به تفاسير الميزان، نمونه ذيل آيات امامت و همچنين پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 9 و امامت (مجموعه سخنراني چاپ شده) مطهري، مرتضي مراجعه شود. بنقل از پايگاه انديشه قم.
3) نساء، 59.
4) استاد شهيد مطهري، امامت و رهبري، صص 196 و 197.
5) بنقل از كتاب، انسان كامل و (معرفت امام و امامت)،
سيد على طباطبائى.

تمام آیات جهاد تأکید بر «فی سبیل الله» بودن آن دارند!
تشخیص سبیل الله نیازمند به پیشوایانی است که ما را به آن هدایت کنند:
الأنبياء : 73 وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدينَ
و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مى‏كردند و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و تنها ما را عبادت مى‏كردند.
السجدة : 24 وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ
و از آنان امامان (و پيشوايانى) قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى‏كردند چون شكيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.
و این پیشوایان تنها حضرات معصومین هستند که لحظه ای و ذره ای ظلم روانداشتند:
البقرة : 124 وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ
(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)».