تا حالا چتد نفر از دوستان و هم شاگردی های دوران مدرستون فوت کردن؟

به نام خدا.

حاج آقا ما جوونیم هنوز. این حرف ها چیه .... ای بابا ....

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :Gol:

سلام
از من که پنج تاشون رفتن دیار باقی. جالب اینجاست اون موقع سه نفری توی یه نیمکت مینشستیم که دوتای بغلی من پریدند. احتمالا بعدیشون من باشم.:Ghamgin:

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

ای کاش یدونه از این توفیقات نصیب ما بشه.
---------
من تاحالا از دوستانم کسی رو از دست ندادم.همیشه براشون دعا میکنم:khandeh!:.
ولی خوب از فامیلام سه تا از دایی هام و یه پسر عمو و ... رو از دست دادم.
چون تحملم کمه زیاد در مورد زنده موندنشون دعا میکنم.
خبر فوت همشونم ناگهانی بود که برای من همیشه عادی بوده و چیز عجیبی نبوده.
هنوز متوجه نمیشم چرا بعضی ها یه دفعه قاطی میکنن![/]

باسلام.
کلاس پنجم که بودم یکی از دوستام به علت بیماری فوت کرد. دختر قشنگ و باهوشی بود. یادمه یه روز رو ویلچر گذاشته بودنش و به خاطر اون مارو بردن پارک بعد از اون روز دیگه ندیدمش. چند سال پیشم یکی از اقواممون جوون بود تو یه تصادف دردم فوت کرد. هنوزم باورم نمیشه! باش خیلی انس داشتم.

سلام

دو تا از دوستای دبیرستان من هم فوت کردند.

اوون دومی یک داستانی تعریف می کرد که برای خود من ، به شدت آموزنده بود.

می گفت که :
" روزی ، انسان ها از دریا ، اسفنجی را صید کردند. ( تذکر : در این داستان ، اسفنج یک موجود زنده است. )
برای کشف ماهیت این موجود تازه شناخته شده ، سوزنی را به بدن آن فرو کردند.
اسفنج ، هیچ عکس العملی نشان نداد.
بار دیگر نیز این آزمایش را تکرار کردند و باز هم اسفنج هیچ عکس العملی نشان نداد.
و این آزمایش برای بار سوم هم تکرار شد ولی باز هم اسفنج هیچ عکس العملی نشان نداد.

[="blue"]از آن پس ، از این موجود ، به عنوان جا سوزنی استفاده کردند. [/]"

خداوند هر دو شون رو بیامرزه.
همچنین همه ی اموات مسلمین رو هم بیامرزه.
زنده های مسلمان رو هم بیامرزه.

آمین

[="Tahoma"][="Magenta"]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

شهید؟:Gig:

مگه کسی که می دونه اونجا نا امنه و میره شهید محسوب میسه؟:Gig:[/]

توی تلویزیون که میگن شهید

ولی از نظر فقهی نمیدونم

متاسفانه یکی از دوستانم توسط اشرار کشته شد

خدا رحمتش کنه

[="Tahoma"][="Magenta"]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

ولی میدونستند که نا امنه و کشته میوند؟:Gig:

فکر نکنم ماجرای امام حسین مثال خوبی باشه

چون امام مامور بودند به این کار درسته؟

و یارانشونم شب اخر گفتند برید اونا هم که ماندند چون مامور شدند ماندند

مگه نه؟

حالا این بحث خارج از موضوع است

مگر شما مربوطش کنید:ok:[/]

[="Times New Roman"][="Indigo"]بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
تا جائی که از دوستان و همکلاسی های قدیمم باخبرم، نشنیدم کسی فوت کرده باشه.
با این حال، اگر هدفتون این بوده:

حداقل در مورد یک نفر (خودم رو عرض می کنم)، تاثیر داشت و به هدف رسیدید.
تشکر و التماس دعا[/]

سلام

به نظر من اون هایی که موندند ، ماموریت خاصی نداشتند. اوون ها فقط نمی توونستند تحمل کنند زنده باشند ، در حالی که امامشون شهید شده . ( یا قراره شهید بشه. )

بحث های دیگری هم هست ، شاید بعدا.

یه رفیق ورزشکار دوران دبیرستان داشتم.صدای خوشیم داشت.تو محلشون جولوی معتادها و پخش مواد رو گرفته بود.تهدیدش میکنن و براش نقشه میکشن.تابستون اون سال برقها زیاد میرفت چند تا معتاد تو محل تو تاریکی کمین میکنند و با چاقو نامردی میکشنش.وقتی شنیدم منی که به بی خیالی معروفم تو فکر فرو رفتم.موهای تنم همه سیخ شد. واقعا آدم نمیدونه یه دیقه بعد چی قراره سرش بیاد.پس انگار واقعا باید خودمون جلوتر به حساب کارهامون رسیدگی کرده باشیم...

هیچ کس از آینده خبر نداره.
یکی از دوستان من رفته بود کوه،ولی مثل اینکه پاش لیز میخوره و میافته :Ghamgin:
از بدشانسی،شارژ گوشیش هم تموم میشه،اگه گوشیش شارژ داشت زنده میموند.
خلاصه بعد اینکه ازش خبری نمیشه،میرن دنبالش و میفهمن که ......:Ghamgin:
یکی دیگه از دوستان من هم رفته بوده پارک با دوستاش،تا دیر وقت اونجا بودن. موقع برگشتن هم یه ماشین میزنه بهش و در میره.
تا آمبولانس بیاد و ... دیر میشه و بنده خدا فوت میکنه.:Ghamgin:
یکی دیگه از وستان هم ناراحتی قلبی داشته،و موقع بازی بسکتبال،یهو قلبش میگیره و .........
خدا رحمتشون کنه !
:Gol: