کشتار خاندان “ازد” توسط امام علی(ع)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کشتار خاندان “ازد” توسط امام علی(ع)

سلام خدمت همه دوستان

داشتم یه جایی میگشتم !! به این مطلب برخوردم :

علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه 729)

این درسته؟؟؟؟؟؟اگه درسته چرا؟؟؟؟؟

پ.ن:من هیچ اطلاعات تاریخی در این زمینه ندارم فقط اینو خوندم جوابی پیدا نکردم !!!

مرسی از همه دوستان

کارشناس بحث : مقداد

ͼmohammadͽ;239777 نوشت:
سلام خدمت همه دوستان

داشتم یه جایی میگشتم !! به این مطلب برخوردم :

علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه 729)

این درسته؟؟؟؟؟؟اگه درسته چرا؟؟؟؟؟

پ.ن:من هیچ اطلاعات تاریخی در این زمینه ندارم فقط اینو خوندم جوابی پیدا نکردم !!!

مرسی از همه دوستان

کارشناس بحث : مقداد


آنچه در كتاب مروج الذهب آمده اين است كه در ضمن نقل ماجراي جنگ جمل چنين مي گويد به ابى لبيد جهضمى كه از قوم ازد بود گفتند «على را دوست دارى؟» گفت «چگونه كسى را كه در يك قسمت روز دو هزار و پانصد كس از قوم مرا كشته است دوست داشته باشم؟ آنقدر از مردم كشت كه كسى نبود كسى را تسليت گويد و هر خاندانى بكشتگان خود مشغول بود.»
چنانچه خوب به آمار هايي كه توسط مورخان در باره جنگ جمل نظري داشته باشيد خواهيم يافت كه آمار دقيقي در دست نيست.
از آمار كه بگذريم دفاع امام علي از كيان اسلامي و سركوب شورشيان جمل بود كه در آغاز شورش و كودتا ودر بصره ماموران مسجد و دار الاماره و زندان را و بيش از سيصد نفر از قبيله عبد القيس را كشتند و به بيت المال دست اندازي كردند و جنايات فراواني به جا آوردند عثمان بن حنيف استاندار علي(ع) را دستگير کردند. او را مورد ضرب و هتک قرار دادند و موهاي سر و محاسنش را کندند. دربارة قتل او مشورت کردند، ‌ولي چون از نفوذ برادرش سهل بن حنيف واهمه داشتند، او را رها کردند. (1)
پس علت پيكار على (ع) با آنان اين بود كه عليه او طغيان كرده بودند و براى همين به اصحابش فرمود: شما شروع به جنگ نكنيد تا آنان نبرد را با شما آغاز كنند. (1)
از اين جا معلوم مى شود كه امام در صدد دفاع از كيان اسلام و مسلمين بوده و اين حق خليفه مسلمانان است كه در برابر خروج كنندگان ايستادگى و دفاع نمايد. حتى حضرت على به اصحاب جمل سه روز مهلت داد تا از شورش عليه حكومت اسلامى دست بردارند. امام با عايشه ، طلحه و زبير سر جنگ نداشت كه با آنان بجنگد .
بيهقى در اين باره گويد: «على با اهل جمل نجنگيد تا آن كه سه روز آنان را به اطاعت و حق فراخواند. در اين سه روز سپاه آن حضرت مجروحين فراوانى داد، ولى به دستور امام از جنگ پرهيز مى كردند. بعد از جنگ نيز به دستور امام كارى به مجروحان و فراريان نداشتند. بنا بر اين امام فقط در مقام دفاع بوده است و بس».
در گزارش ديگرى بيهقى مى نويسد: « در جنگ جمل، على ميان مردم ندا كرد: هيچ كس را با تير نزنيد و با نيزه زخمى نكنيد و با شمشير مضروب نسازيد و شروع كننده جنگ نباشيد و با آنان با لطيف ترين نحوه ممكن سخن بگوييد». (2)
پس از جنگ نيز مشغول تدفين تمامي كشتگان گشت و حتي بر كشگان دشمن نماز خواند. حتي اموال آنان را محترم شمرد ودستور داد تمام اموال مردم را به جز اموال علامت دار حكومتي به صاحبانش برگردانند. (3)
نتيجه آن كه: امام در راستار حفظ وحدت امت اسلامي و منافع مسلمين وبيت امال و دفاع از جان لشكريان اسلام اقدام به جنگيدن نموده و در اين راستا تعدادي كشته شده اند و پس از فرونشاندن آتش فتنه ديگر مخالفان را مجازات نكردند.
پي نوشت ها :
1.کامل، ابن اثير، ج 3، ص 217.
2. احقاق الحق، ج 8، ص 554 ـ 550، دارالكتاب الاسلامى، بيروت.
3. السنن الكبرى، بيهقى، ج 8، ص 181 ـ 180، نشر دارالفكر، بيروت.
4. تاريخ الأمم و الملوك، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387/1967، ج‏4،ص 539.

پرس

ͼmohammadͽ;239777 نوشت:
سلام خدمت همه دوستان

داشتم یه جایی میگشتم !! به این مطلب برخوردم :

علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه 729)

این درسته؟؟؟؟؟؟اگه درسته چرا؟؟؟؟؟

پ.ن:من هیچ اطلاعات تاریخی در این زمینه ندارم فقط اینو خوندم جوابی پیدا نکردم !!!

مرسی از همه دوستان

کارشناس بحث : مقداد


با سلام
در رابطه با کشته شدن تعدادی از مردان قبیله ازد بدست یاران امام علی(ع) در جنگ جمل لازم است به نکته ای اشاره کنم:
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَينَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي الْمُقْسِطِينَ(الحجرات/9)
و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتي دهيد؛ و اگر يکي از آن دو بر ديگري تجاوز کند، با گروه متجاوز پيکار کنيد تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد)، در ميان آن دو به عدالت صلح برقرار سازيد؛ و عدالت پيشه کنيد که خداوند عدالت پيشگان را دوست مي‌دارد.
جنگ هایی که در دوران حکومت امام علی(ع) اتفاق افتادند،مصداق کامل این آیه شریفه هستند.امام علی(ع)تا آنجا که توانستند برای جلوگیری از بروز جنگ و خونریزی تلاش کردند،و وقتی دیدند که مخالفین قصد جدی برای جنگ دارند،وارد جنگ شد و این طبعی است که در جنگ از هر دو طرف عده ای کشته خواهند شد.
بعنوان مثال على علیه السلام با سپاهیان خود از ذی قار حرکت و تا محلى بنام زاویه که در چند کیلومترى بصره بود پیش رفت و در آنجا اردو زد و چون آن بزرگوار همیشه صلح و آشتى را بر جنگ و خونریزى ترجیح میداد از همان محل نامه‏اى بطلحه و زبیر فرستاد و آنها را نصیحت نمود و علاوه بر مکتوب ارسالى چند نفر من جمله قعقاع بن عمرو را نیز براى مذاکره با اصحاب جمل بسوى بصره فرستاد تا آنها را با پند و اندرز از وخامت عاقبت این کار بر حذر دارند ولى مخالفین که خود را در این جنگ غالب و پیروز مى ‏پنداشتند از قبول هرگونه پندى خود دارى نمودند.
قعقاع که از سخنان خود نتیجه نگرفته و از طرفى صف آرائى سپاهیان مخالفین را مشاهده کرد بنزد على علیه السلام برگشت و او را در جریان امر گذاشت.(1)

زبیر واحدهاى مختلفه سپاه جمل را فرمان داد تا منظما بسوى لشگریان على علیه السلام پیش روند چون آنحضرت متوجه شد که قریبا آتش جنگ شعله‏ور میشود بله شگریان خود فرمان عقب نشینى داد که شاید جنگ در نگیرد و کار بصلح و صفا خاتمه یابد،عایشه نیز سپاه خود را فرمان برگشت داد و در آنروز که اولین روز جنگ بود میان طرفین جنگى واقع نشد.
فرداى آن روز که هر دو سپاه لباس جنگ پوشیده و مقابل هم ایستاده بودند على علیه السلام بتنهائى از سپاهیان خود جدا شد و بدون شمشیر و زره بسوى سپاه بصره اسب تاخت تا بصف مقدم سپاه جمل رسید و با صداى بلند زبیر را صدا زد.همه مات و مبهوت شده و نمیدانستند که مقصود على علیه السلام از این یکه تازى چیست و با رشادت بى نظیرى که فرد و تنها بدون شمشیر و زره بمقابل صفوف دشمن آمده است چه نظرى دارد؟
زبیر که در کنار هودج عایشه بود غرق در فولاد و زره شد و رکاب بر اسب زد و در مقابل على علیه السلام ایستاد،چون عایشه زبیر را در برابر آنحضرت دید مرگ او را حتمى دانست ولى ملتزمین رکاب باو گفتند خاطر جمع باش على باین ترتیب کسى را نمیکشد و شمشیر هم نبسته است حتما با زبیر کار دارد.

زبیر چشم به چشم على علیه السلام دوخت تا ببیند با او چکار دارد.

على علیه السلام فرمود این چه بساطى است که شما راه انداخته‏اید؟

زبیر گفت براى خونخواهى عثمان!

على علیه السلام فرمود اگر راست میگوئید شما دستهاى خود را بسته وخودتان را تسلیم ورثه عثمان کنید مگر غیر از شما کس دیگرى محرک قتل عثمان بود؟

زبیر سکوت کرد،على علیه السلام فرمود من آمدم که ترا از اشتباه خارج کنم و سخنان چندى را که پیغمبر صلى الله علیه و آله بتو فرموده و تو آنها را فراموش کرده‏اى بتو تذکر دهم،آنگاه فرمود اى زبیر یاد دارى که من روزى دنبال رسول خدا صلى الله علیه و آله میگشتم و او در منزل عمرو بن عوف بود و چون بدانجا آمدم آنحضرت دست ترا در دست خود گرفته بود و بمحض ورود من رسول اکرم صلى الله علیه و آله پیشدستى فرمود و بمن سلام کرد،تو گفتى اى على چرا تکبر کردى و زودتر به پیغمبر سلام نکردى؟

پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود اى زبیر على متکبر نیست و در آینده تو با او جنگ خواهى کرد و جنگ تو ظالمانه است!

باز فرمود:یادت می آید که روزى رسول اکرم صلى الله علیه و آله بتو فرمود آیا على را دوست دارى؟گفتى بلى یا رسول الله او پسر دائى من است آنحضرت فرمود با وجود این با او بجنگ و ستیز خواهى ایستاد!

على علیه السلام نظیر این سخنان را بگوش زبیر خواند و زبیر از شنیدن و یاد نمودن آنها عزم و اراده‏اش سست شد و گذشته‏ها را بیاد آورد و دید چگونه بطمع دنیا با پسر دائى خود که جانشین پیغمبر هم هست بجنگ برخاسته و خود را براى همیشه گرفتار غضب الهى مى‏نماید (2) .!

زبیر شرمنده شد و از على علیه السلام معذرت خواست عرض کرد:قول میدهم که همین الان از سپاه بصره خارج شوم و کوچکترین دخالتى در اینکار نکنم،على علیه السلام بطرف سپاه خود روان شد زبیر هم بهت زده و متزلزل نزد عایشه برگشت.

علاوه بر این جدای از اینکه در تعداد کشته شدگان جنگ جمل اختلاف وجود دارد،در مورد کشته شدگان قبیله ازد هم اختلاف وجود دارد.
در تاریخ طبری آمده است که "محمد گوید: در جنگ جمل در اطراف جمل ده هزار کس کشته شد که یک نیمه از یاران على بودند و یک نیمه از یاران عایشه، دو هزار کس از قبیله ازد ...."(2) پس بنا بر نقل تاریخ طبری، اولاً تعداد زیادی از یاران امام علی(ع) نیز کشته شدند،ثانیاً تعداد کشته های ازد در جنگ جمل دو هزار نفر بوده است.

بر این اساس، قوم ازد در جریان جنگ جمل، علیه حکومت مرکزی شورش کردند و همراه سایر جملی ها به جنگ برخاستند. امیر المؤمنین علی (ع) قصد نداشت با آنان بجنگد اما آنها جنگ را شروع کردند. در جنگ هم حلوا خیرات نمی کنند. از هر دو سو، بنا بر نقل تاریخ طبری، به تساوی عده ای کشته شدند. اگر قرار باشد دنبال مقصر این کشته ها بگردیم باید دید چه کسانی فتنه را ضد رهبری امیر المؤمنین علی (ع) هدایت کردند؟ رهبری ای که از قضا علاوه بر نصب الهی با روش مردم سالارانه ای هم انتخاب شده بود.

پی نوشتها:
(1). ناسخ احوالات امیر المؤمنین کتاب جمل ص 70.
(2). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید جلد 1 ص 202.
(3). تاریخ ‏الطبری/ترجمه،ج‏6،ص:2471.

کشتار خاندان “ازد” توسط امام علی(ع)

جمع بندی:

پرسش:
آیا این سخن درست است که:
امام علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه 729)

پاسخ:

با سلام

در رابطه با کشته شدن تعدادی از مردان قبیله ازد بدست یاران امام علی(ع) در جنگ جمل لازم است به نکته ای اشاره کنم:
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی الْمُقْسِطِینَ(الحجرات/9)
و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد.

جنگ هایی که در دوران حکومت امام علی(ع) اتفاق افتادند،مصداق کامل این آیه شریفه هستند.امام علی(ع)تا آنجا که توانستند برای جلوگیری از بروز جنگ و خونریزی تلاش کردند،و وقتی دیدند که مخالفین قصد جدی برای جنگ دارند،وارد جنگ شد و این طبعی است که در جنگ از هر دو طرف عده ای کشته خواهند شد.

بعنوان مثال على علیه السلام با سپاهیان خود از ذی قار حرکت و تا محلى بنام زاویه که در چند کیلومترى بصره بود پیش رفت و در آنجا اردو زد و چون آن بزرگوار همیشه صلح و آشتى را بر جنگ و خونریزى ترجیح میداد از همان محل نامه‏ اى بطلحه و زبیر فرستاد و آنها را نصیحت نمود و علاوه بر مکتوب ارسالى چند نفر من جمله قعقاع بن عمرو را نیز براى مذاکره با اصحاب جمل بسوى بصره فرستاد تا آنها را با پند و اندرز از وخامت عاقبت این کار بر حذر دارند ولى مخالفین که خود را در این جنگ غالب و پیروز مى ‏پنداشتند از قبول هرگونه پندى خود دارى نمودند.
قعقاع که از سخنان خود نتیجه نگرفته و از طرفى صف آرائى سپاهیان مخالفین را مشاهده کرد بنزد على علیه السلام برگشت و او را در جریان امر گذاشت.(1)

زبیر واحدهاى مختلفه سپاه جمل را فرمان داد تا بطور منظم بسوى لشگریان على علیه السلام پیش روند چون آنحضرت متوجه شد که قریبا آتش جنگ شعله‏ور میشود بله شگریان خود فرمان عقب نشینى داد که شاید جنگ در نگیرد و کار بصلح و صفا خاتمه یابد،عایشه نیز سپاه خود را فرمان برگشت داد و در آنروز که اولین روز جنگ بود میان طرفین جنگى واقع نشد.

فرداى آن روز که هر دو سپاه لباس جنگ پوشیده و مقابل هم ایستاده بودند على علیه السلام بتنهائى از سپاهیان خود جدا شد و بدون شمشیر و زره بسوى سپاه بصره اسب تاخت تا بصف مقدم سپاه جمل رسید و با صداى بلند زبیر را صدا زد.همه مات و مبهوت شده و نمیدانستند که مقصود على علیه السلام از این یکه تازى چیست و با رشادت بى نظیرى که فرد و تنها بدون شمشیر و زره بمقابل صفوف دشمن آمده است چه نظرى دارد؟

زبیر که در کنار هودج عایشه بود غرق در فولاد و زره شد و رکاب بر اسب زد و در مقابل على علیه السلام ایستاد،چون عایشه زبیر را در برابر آنحضرت دید مرگ او را حتمى دانست ولى ملتزمین رکاب باو گفتند خاطر جمع باش على باین ترتیب کسى را نمیکشد و شمشیر هم نبسته است حتما با زبیر کار دارد.

زبیر چشم به چشم على علیه السلام دوخت تا ببیند با او چکار دارد.

على علیه السلام فرمود این چه بساطى است که شما راه انداخته‏ اید؟

زبیر گفت براى خونخواهى عثمان!

على علیه السلام فرمود اگر راست میگوئید شما دستهاى خود را بسته وخودتان را تسلیم ورثه عثمان کنید مگر غیر از شما کس دیگرى محرک قتل عثمان بود؟

زبیر سکوت کرد،على علیه السلام فرمود من آمدم که ترا از اشتباه خارج کنم و سخنان چندى را که پیغمبر صلى الله علیه و آله بتو فرموده و تو آنها را فراموش کرده ‏اى بتو تذکر دهم،آنگاه فرمود اى زبیر یاد دارى که من روزى دنبال رسول خدا صلى الله علیه و آله میگشتم و او در منزل عمرو بن عوف بود و چون بدانجا آمدم آنحضرت دست ترا در دست خود گرفته بود و بمحض ورود من رسول اکرم صلى الله علیه و آله پیشدستى فرمود و بمن سلام کرد،تو گفتى اى على چرا تکبر کردى و زودتر به پیغمبر سلام نکردى؟

پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود اى زبیر على متکبر نیست و در آینده تو با او جنگ خواهى کرد و جنگ تو ظالمانه است!

باز فرمود:یادت می آید که روزى رسول اکرم صلى الله علیه و آله بتو فرمود آیا على را دوست دارى؟گفتى بلى یا رسول الله او پسر دائى من است آنحضرت فرمود با وجود این با او به جنگ و ستیز خواهى ایستاد!

على علیه السلام نظیر این سخنان را بگوش زبیر خواند و زبیر از شنیدن و یاد نمودن آنها عزم و اراده ‏اش سست شد و گذشته‏ ها را بیاد آورد و دید چگونه بطمع دنیا با پسر دائى خود که جانشین پیغمبر هم هست بجنگ برخاسته و خود را براى همیشه گرفتار غضب الهى مى ‏نماید (2) .!

زبیر شرمنده شد و از على علیه السلام معذرت خواست عرض کرد:قول میدهم که همین الان از سپاه بصره خارج شوم و کوچکترین دخالتى در اینکار نکنم،على علیه السلام بطرف سپاه خود روان شد زبیر هم بهت زده و متزلزل نزد عایشه برگشت.

علاوه بر این جدای از اینکه در تعداد کشته شدگان جنگ جمل اختلاف وجود دارد،در مورد کشته شدگان قبیله ازد هم اختلاف وجود دارد.
در تاریخ طبری آمده است که "محمد گوید: در جنگ جمل در اطراف جمل ده هزار کس کشته شد که یک نیمه از یاران على بودند و یک نیمه از یاران عایشه، دو هزار کس از قبیله ازد ...."(2) پس بنا بر نقل تاریخ طبری، اولاً تعداد زیادی از یاران امام علی(ع) نیز کشته شدند،ثانیاً تعداد کشته های ازد در جنگ جمل دو هزار نفر بوده است.

بر این اساس، قوم ازد در جریان جنگ جمل، علیه حکومت مرکزی شورش کردند و همراه سایر جملی ها به جنگ برخاستند. امیر المؤمنین علی (ع) قصد نداشت با آنان بجنگد اما آنها جنگ را شروع کردند. در جنگ هم حلوا خیرات نمی کنند. از هر دو سو، بنا بر نقل تاریخ طبری، به تساوی عده ای کشته شدند. اگر قرار باشد دنبال مقصر این کشته ها بگردیم باید دید چه کسانی فتنه را ضد رهبری امیر المؤمنین علی (ع) هدایت کردند؟ رهبری ای که از قضا علاوه بر نصب الهی با روش مردم سالارانه ای هم انتخاب شده بود.

پی نوشتها:
(1). ناسخ احوالات امیر المؤمنین کتاب جمل ص 70.
(2). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید جلد 1 ص 202.
(3). تاریخ ‏الطبری/ترجمه،ج‏6،ص:2471.

موضوع قفل شده است