دلیل وجود واسطه بین پیامبر و خداوند عزوجل

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل وجود واسطه بین پیامبر و خداوند عزوجل

با سلام خدمت تمام دوستان.

سوال بنده اینه که فلسفه نزول وحی (علی الخصوص در مورد حضرت محمد (ص)) چه بوده؟
مگر پیامبر نیازمند واسطه ای برای برقراری ارتباط با خداوند بوده است؟
مگر در شب معراج پیامبر اکرم به جایی نرسیدند که جبرییل از ادامه همراهی با ایشان بازماند و ایشان بلاواسطه با معبود خود سخن می‌گفت؟
مگر نه این است که فرشتگان دانش آموزان پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام بوده اند؟

کارشناس بحث : رئوف

برچسب: 

ruhollah;239470 نوشت:
با سلام خدمت تمام دوستان.

سوال بنده اینه که فلسفه نزول وحی (علی الخصوص در مورد حضرت محمد (ص)) چه بوده؟
مگر پیامبر نیازمند واسطه ای برای برقراری ارتباط با خداوند بوده است؟
مگر در شب معراج پیامبر اکرم به جایی نرسیدند که جبرییل از ادامه همراهی با ایشان بازماند و ایشان بلاواسطه با معبود خود سخن می‌گفت؟
مگر نه این است که فرشتگان دانش آموزان پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام بوده اند؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

بر اساس فرموده قرآن کریم، وحی به پیامبران به سه شیوه ممکن است واقع شود: و ما کان لبشر ان یکلّمه الله الاّ وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولاً فیوحی باذنه ما یشاء انّه علیّ حکیم هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن بگوید جز [از راه] وحی یا از فراسوی حجابی، یا فرستاده‏ای بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحی نماید. آری، اوست بلند مرتبه‏ی سنجیده کار(1). با توجه به آیه‏ ی فوق وحی به سه نوع تقسیم میشود: 1. وحی مستقیم و بدون واسطه: در این حالت، مخاطب کلام را مستقیم از خداوند دریافت میکند. و واسطه‏ای بین متکلم و مخاطب نیست. 2. وحی از پس حجاب (وحی با واسطه‏ای که مظهر کلام الهی است): در این حالت، کلام الهی از جایگاهی ظهور میکند یعنی آن جایگاه واسطه و محل تجلّی و ظهور کلام الهی میشود. مانند ایجاد صدا در فضا و یا ایجاد صدا از درخت، که متکلم خداوند است و درخت حجابی است که مظهر کلام اوست. 3. وحی از طریق فرشته و پیک وحی (وحی با واسطه‏ای که مصدر کلام الهی است): در این حالت، فرشته‏ی امین به عنوان حامل پیک وحی، کلام الهی را به اذن و مشیت الهی به پیامبر میرساند.
بر طبق اراده‏ ی حکیمانه‏ ی خداوند، عالم هستی بر اساس نظام علت و معلول و اسباب و مسببات استوار شده است. بر این اساس، فیوضات الهی از طریق وسائط و مجاری در یک قوس نزولی به عالم دنیا و طبیعت میرسد و هیچ فیضی از ناحیه مصدر اول بدون طی مجاری وسط به مراتب و سطوح نازله نخواهد رسید. زیرا مراتب نازله‏ ی وجود، توان و قابلیت درک مستقیم فیض را از مصدر اول ندارد. فیض از مصدر اول یعنی خداوند ظهور میکند و با طی مجاری وسط به عالم طبیعت میرسد. طفره از قانون علیت نه در قوس نزول راه دارد و نه در قوس صعود. در قوس صعود نیز ممکن نیست که یک موجود طبیعی بدون طی درجات و مراتب، به مرتبه‏ی عند اللهی برسد. بر این اساس، وحی و کلام الهی نیز که از مصدر اول یعنی خداوند صادر میشود بر همین منوال به پیامبر و مخاطب وحی میرسد. آنجا که پیامبر بدون واسطه و مستقیم وحی را دریافت میکند، در حقیقت پیامبر در یک قوس صعودی با سیر و عروج روحانی تمام مراحل و مراتب را طی میکند و با پشت سر نهادن وسائط به مقام عند اللهی میرسد و خود نزدیکترین مخلوق به خداوند میشود و لذا پیام الهی را مستقیم از مصدر اول دریافت میکند و خود جلوه‏گاه مصدر اول و محل ظهور کلام الهی میشود اینکه گاهی هنگام دریافت وحی حالت خاصی بر پیامبر اکرم عارض میشد به فرموده‏ی امام معصوم به جهت دریافت مستقیم وحی بوده است که خداوند بر پیامبر متجلی میشد و او جلوگاه مصدر اول میشود: «امام صادق(ع): ذاک اذا لم یکن بینه و بین الله احد، ذاک اذا تجلّی الله له این حالت در مرحله‏ای بود که بین رسول اکرم و خداوند هیچ واسطه‏ای نبود و خداوند سبحان برای پیامبر تجلی میکرد(2). بنابراین تفاوت اقسام وحی و کلام الهی، نسبت به مخاطب و گیرنده‏ی وحی است نه مبدأ وحی و متکلم یعنی خداوند فیض الهی همواره بر اساس نظام اسباب و مسببات و از طریق وسائط میرسد لکن آنگاه که پیامبر مدارج صعود را پیموده و وسائط را پشت سر نهاده و روح مطهر او مجاری و اسباب میانی را در درون خود طی کرده است، خود مجلا و مظهر فیض الهی شده و وحی را مستقیم دریافت میکند و آنگاه که در مراحل پائین‏تر از آن است، وحی را با واسطه میگیرد. در نتیجه نیاز به واسطه‏ی در وحی و فرشته‏ی وحی، از ناحیه خداوند نیست بلکه از ناحیه مخاطب وحی یعنی پیامبر است. گاهی پیامبر در مرتبه‏ای است که میتواند فیض را بلا واسطه دریافت کند و گاهی در مرتبه‏ای است که با واسطه دریافت میکند. (3)

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به تفسیر موضوعی قرآن کریم، آیت‏ الله جوادی آملی، ج 3، ص 249

موفق باشید

1.سوره شوری، آیه 51
2.توحید صدوق، ص 115
3. این مطلب برگرفته از سایت پرس و جو است

موضوع قفل شده است