"""""" مشکلات شما درباره ازدواج ؟"""""

تب‌های اولیه

201 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
"""""" مشکلات شما درباره ازدواج ؟"""""

با چند تااز همکاران نشسته بودیم و صحبت میکردیم که بحث به ازدواج و مشکلات دنیای امروز شد میخوام مشکلاتی که به نظر تون میرسه مطرح کنید و راه هایی ارائه بدین :Gol:
پیشاپیش از همه ممنون:Mohabbat:

درود...

مشکلات قبل ازدواج ؟؟؟؟

مشکلات بعد ازدواج ؟؟؟؟؟؟

یا همش ؟

همش اما اول مشکلاتی که باعث میشه مثلا خودم تا27سالگی مجرد موندم .
مثلا یکی شغل :که من همش دنبال کارم اما کار ازم فرار میکنه

درسته ...

شغل یکی از ملاک های اصلی واسه اقاست تو ازدواج...

با توجه به مشکلات جامعه الان گیر اوردن کار مورد علاقه سخت شده...

یعنی منم هرجا میرم واسه کار پاره وقت ، چون درس میخونم ،

قبول نمیکنن و هزارتا دلیل میارن..

خب بدون کار هم که ازدواج نمیشه کرد... و البته با هر کاری هم معلوم نیست زن مورد علاقه ات رو بهت

بدن....

سلام

به نظر من بالا رفتن سطح توقعاته چه خانواده ها و چه جونا

:Gol:

به نظر بنده ازدواج های احساسی و فاقد هر گونه شناخت عمیق از مولفه های اصلی شخصیت و ارتباط های مستقیم دختر و پسر به منظور شناخت بیشتر ، از مشکلات اصلی ازدواج است که مشکل اول با تحقیق دقیق افرادی غیر از شرکای زندگی و پی بردن از سبک زندگی ها و فرهنگ ها دختر و پسر و اطلاع دقیق از وضعیت ارتباطی و رفتاری در محل تحصیل و زندگی و کار و همچنین با تست های شخصیت مشخص می شود از طرفی عدم برقراری رابطه مستقیم که معمولا باعث وابستگی می شود نه شناخت و اقدامات رسمی زیر نظر والدین و پرهیز از ارتباطات پنهانی و محرمانه می تواند تا حدی ازدواج منطقی را برای دختر و پسر رقم بزند .

سلام
میگم خیلی خیلی کلی نگفتید؟... الان منو ول کنن تا دو روز دیگه همین جوری نشستم براتون مینویسم و حرفام شاید تموم نشه باز
فقط در مورد کار یه چیزی بگم؟... منم کار نداشتم... خوب الانشم کار خاصی ندارم... ولی بعد از چند بار تلاش آخرش توی یه دارالترجمه قبولم کردن و شاید ماهی یکی دو تا کار لابلای درسام بتونم انجام بدم... صد البته کار دانشجویی خرج زندگی رو در نمیآره... ولی یه چیزی یادتون باشه... خدا قول داره
این حرف کمی نیستآ... خدا قول داده میرسونه... شاید باید مثل من یکم جدی تر قدم بردارین تا ببینین خدا میرسونه یعنی چی... یهو به خودت بیای ببینی عه 200 هزار تومن جور شد... در حالی که شاید در انتظار 40 50 تومن باشی... باید محکم قدم برداری و به خدا بگی خدایا باورت دارم... باید فقط توکل کنی با تمام وجود بخوای و از هیچ تلاشی کوتاهی نکنی... کاری هم به نتیجه اش نداشته باشی... چون هر اتفاقی هم بی افته... خدا خداست... من به این جمله رسیدم... خدا خداست... انشالله که شما هم برسید

ایمان می آری و توکل میکنی و حرکت میکنی... چون خدا رو قبول داری... بعد خدا در هایی رو به روت باز میکنه که تو خواب هم نمیدیدی... بعد بخاطر این نعمت ها ایمانت بیشتر میشه... و باز نعمت بیشتر... و این مسیر میره تا خود خدا... فقط باید باورت رو اون قدر قوی کنی که فقط از خدا بخوای

انشالله بعدا بیشتر در مورد مشکلات میگم

سلام
بر همه شما و تشکر از دوستم استاد امیدوار که پاسخ این سئوال را دادند نیز می توانید به کتاب زیر برای مطالعه بیشتر رجوع کنید:

ازدواج، موانع و راه حل ها


پدیدآورنده: ابراهیم امینی

ناشر: بوستان کتاب قم ، 1390

قیمت پشت جلد: 35000 ریال

بنظر من چندتا دلیل داره:
1شغل
2گرونی
3اینکه دیگه همه میدونن 90درصد دخترا دوست پسر دارن
دختر پیدا میکنی خوشگله دوست پسر داره
دختر پیدا میکنی دوست پسر نداره زشته
4توقعات دختراست که بدجوری بالا رفته یکی لز دلایل من برای ترس از ازدواج همینه
4اینکه طلاق زیاد شده من خودم میترسم که اگه زنگ بگیرم بشم یکی از طلاقی ها
خوب حالا بنظر من وقتی وضعیت اینه باید مسولین به فکر ازدواج موقت برای جوونا باشن:Gol:

من خودم به شخصه میگم از ازدواج فرار می کنم
چون مسئولیتش خیلی بالا هست زمان مجردی راحت و آزادی و واسه خودت کار می کنی داشتی می خوری نداشتی از جیب بابا و مامان می خوری
(می دونم اشتباه هستا شروع به انتقاد نکنید اینو گفتم که بگم خیلی از جونا این فکر رو دارن و بیخیال ازدواج میشن مخصوصا پسرا)

واقعا کار پسر خیلی مهمه من الان خواستگار دارم میشناسمش واقعا پسره خوبیه اهل نمازو .... خانوادش هم حوبن با محبت مهربون . قیافه پسره هم خوبه خلاصه از نظر اخلاقی مشکلی نداره امااااااااااااا
شغلش آزاده، ما هم متاسفانه تو خانوادمون اصلا شغل آزادی نداریم و بدمون میاد منم با اینکه در آمد پسره خوبه ولی واقعا تردید دارم فقط هم بخاطره شغلش.سربازی هم نرفته. :Narahat az:

سوگل;234799 نوشت:
واقعا کار پسر خیلی مهمه من الان خواستگار دارم میشناسمش واقعا پسره خوبیه اهل نمازو .... خانوادش هم حوبن با محبت مهربون . قیافه پسره هم خوبه خلاصه از نظر اخلاقی مشکلی نداره امااااااااااااا
شغلش آزاده، ما هم متاسفانه تو خانوادمون اصلا شغل آزادی نداریم و بدمون میاد منم با اینکه در آمد پسره خوبه ولی واقعا تردید دارم فقط هم بخاطره شغلش.سربازی هم نرفته. :narahat az:

بنظر من البته بازم میگم نظر شخصی ام هست کسی که می خواد بره سربازی شغلش رو از دست میده و اول و آخر باید سربازی بره بنظرم تا زمانی که سربازیش نرفته جواب نده

بسمه تعالی


در این قسمت میتونید مشکلتون راجع به ازدواج بگید تا دوستان کمک کنند

موفق باشید.:Gol:

سلام
مشکلات که بسیاره اما بزرگترین مشکل من اینه که نمیتونم اون کسی را که میخوام پیدا کنم. بالاخره این نیازمند داشتن کسانی است که توانی انجام این کار رو برای فرد داشته باشند، که ما از اینگونه افراد بی نصبیم. وقتی اطرافیان شما اصلا عقاید شما رو قبول ندارند شما چطور میتونید بهش امیدوار باشید هرچند امیدواری باشید!

امیدواری;240571 نوشت:
بزرگترین مشکل من اینه که نمیتونم اون کسی را که میخوام پیدا کنم

سلام
استفاده از اين تاپيك ميتونه كمكتون كنه.
http://www.askdin.com/thread14542.html

سلام
مشكل من اينه كه تا حالا يا خاستگارام از نظر مذهبي خوب و سالم بودن وي شرايط مناسب مثه اختلاف سني مورد نظرم يا وضعيت مالي و ظاهري و اخلاقي رو نداشتن

يا بهم علاقه داشتن و از تظر رفتاري مناسب بودن و از نظر مالي عالي بودن ولي از نظر مذهبي و دين و ايمان مشكل داشتن
مثلا يكي از خاستگار هاي بنده كه بهم علاقه هم داشتن از نظر مالي و ظاهري با توجه به معيار هاي من 100 درصد عالي بودن ولي از نظر مذهبي نماز و روزه رو قبول نداشتن و مشروب و مجالس مختلط رو بخشي از زندگيشون مي ديدم و بقيه هم حداقل يكي از اين مشكلات رو داشتن

و بر عكس يكي ديگه كه از نظر دين و ايمان و نماز و روزه و حلال و حروم خيلي عالي بودن ولي از نظر اخلاقي خيلي تند و شكاك و بد بين بودن و عقيدشون اين بود كه زن بايد توي خونه بمونه و از طرف ديگه يا مشكل مالي دارن يا از نظر تحصيلات يا از نظر سطح خانواده يا سن

من در ارتباط با همه خاستگارهام همين مشكل رو دارم و واقعا دردسر ساز شده برام
چون تحت هيچ شرايطي نمي تونم مردي كه مشروب مي خوره و به هر مهموني ميره رو تحمل كنم از طرفي هم از مرد شكاك و بدبين خوشم نمياد

مشكل ديگه هم اين هست كه اگه بخوام همه چيز رو بذارم كنار معمولا خاستگارهايي كه برام اومده و سالم زندگي كردن و حلال و حروم كردن وضع مالي خوبي ندارن و با شرايط كنوني واقعا سخته زندگي

tarat;240765 نوشت:
اگه بخوام همه چيز رو بذارم كنار معمولا خاستگارهايي كه برام اومده و سالم زندگي كردن و حلال و حروم كردن وضع مالي خوبي ندارن و با شرايط كنوني واقعا سخته زندگي

سلام علیکم
من فکر کنم شما بایستی معیاراتون رو اولویت بندی کنید و دنبال این باشید که طرف مقابل اولویتهای اصلیتون رو داشته باشد. ضمن اینکه بایست در کنار اینکه به خدا توکل دارید واقع بین هم باشید. شما نمیتونید همه چیز رو با هم داشته باشید. مثلا اینکه طرف مقابل تحصیلات بالا داشته باشه سنش هم زیر 30 سال باشه و از طرفی وضع مالیش هم خوب باشه و روی پای خودش هم ایستاده باشه. این تقریبا میتونم بگم محاله. مثلا من خودم تحصیلات تکمیلی دارم و نزدیک 10 ساله دانشگاه دارم درس میخونم ولی تاوان این تحصبلات بالا اینه که از نظر مالی هیچی ندارم درحالیکه دوستان دوران کوذکیم که چندان ادامه تحصیل ندادند ما شاء الله از نظر مالی به قول مردم ده تا مثل من رو میذارن تو جیبشون!!
پس معیاراتون رو اول بشناسید و دوم اولویت بندی کنید. من باورم بر اینه که خداوند وقتی گفته اگر فقیر بودند من بینیازشون میکنم به وعدش عمل خواهد کرد. البته این مستلزم این است که طرف مقابل آدم تنبل و بی خیالی نباشه که اگر چنین باشه میلیاردر هم که باشه مطمئن باشید در آینده با مشکل روبرو خواهید شد.

نقل قول:
من باورم بر اینه که خداوند وقتی گفته اگر فقیر بودند من بینیازشون میکنم به وعدش عمل خواهد کرد.

سلام به همگي
اگه شما باور داريد بنده به عينه ازدواج دوتا جوون رو ديدم و هيييچ شكي ندارم.
باور كنيد اگه واقعاً نيت خالص باشه خداوند چنان مسير رو باز مي كنه و مشكلات رو حل مي كنه كه بعد از عروسي كه ميشينيد فكر مي كنيد، مي گيد واقعاً همه چي حل شد؟!:Moteajeb!:
فقط كافيه همه چيزو بسپاريم به خودش و براي رضاي او گام برداريم وسعي كنيم يه ازدواج كم گناه و حتي بي گناه داشته باشيم اونوقته كه حضور خداوند رو لحظه لحظه احساس مي كنيم....

رَبِّ اَدْخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَاَخْرِجنی مُخرَجَ صِدقٍ وَاجْعَل لی مِن لَدُنکَ سُلطاناً نَصیرًا

ریحانة النبی;240839 نوشت:
سلام به همگي
اگه شما باور داريد بنده به عينه ازدواج دوتا جوون رو ديدم و هيييچ شكي ندارم.
ابور كنيد اگه واقعاً نيت خالص باشه خداوند چنان مسير رو باز مي كنه و مشكلات رو حل مي كنه كه بعد از عروسي كه ميشينيد فكر مي كنيد، مي گيد واقعاً همه چي حل شد؟!:moteajeb!:
فقط كافيه همه چيزو بسپاريم به خودش و براي رضاي او گام برداريم وسعي كنيم يه ازدواج كم گناه و حتي بي گناه داشته باشيم اونوقته كه حضور خداوند رو لحظه لحظه احساس مي كنيم....

رَبِّ اَدْخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَاَخْرِجنی مُخرَجَ صِدقٍ وَاجْعَل لی مِن لَدُنکَ سُلطاناً نَصیرًا


میشه اون دو نفر رو بگید که چی کار کردن ؟
برای کم شدن گناه میشه جشن عروسی نگرفت ؟ یا خرج هایی که زیادیه رو بی خیال شد؟

be name khoda;240851 نوشت:
برای کم شدن گناه میشه جشن عروسی نگرفت ؟ یا خرج هایی که زیادیه رو بی خیال شد؟

سلام
به نظر ميرسه وليمه عروسي از جمله مواردي كه خيريت زيادي در زندگي اشخاص داره،‌بدون گناه برگزار كردنش از برزگرار نكردنش قطعا خيلي بهتره و تاثيراتي كه نگرفتن مراسن داره ممكنه در آينده زندگي افراد بد باشه.
خداوند تامين معاش را تضمين كرده وفرموده كه براي ترس از معاش از ازدواج ممنانعنت نكنيم. البته با انجام امور خير و دوري از گناه ميتونيم به خدا نزديك تر بشيم و مسير راست را در زندگي طي كنيم.

مسیحا;240913 نوشت:

سلام
به نظر ميرسه وليمه عروسي از جمله مواردي كه خيريت زيادي در زندگي اشخاص داره،‌بدون گناه برگزار كردنش از برزگرار نكردنش قطعا خيلي بهتره و تاثيراتي كه نگرفتن مراسن داره ممكنه در آينده زندگي افراد بد باشه.
خداوند تامين معاش را تضمين كرده وفرموده كه براي ترس از معاش از ازدواج ممنانعنت نكنيم. البته با انجام امور خير و دوري از گناه ميتونيم به خدا نزديك تر بشيم و مسير راست را در زندگي طي كنيم.

خب شما میگید که بدون گناه برگذار کردن . مگه میشه بدون گناه برگذار بشه؟

اگه میشه بگید ما چه طوری جشن عروسی رو برگذار کنیم که بدون گناه باشه

be name khoda;241010 نوشت:
اگه میشه بگید ما چه طوری جشن عروسی رو برگذار کنیم که بدون گناه باشه

سلام
يك مراسم شام با مولودي و خوشحالي جمع و... كجاش گناه داره؟
ما بعضي اوقات از اين ور بوم ميوفتيم بعضي اوقات از اون ور.شايد چون هر چي مراسم ديديم آلوده به گناه بوده ديگه مراسم بي گناه يادمون رفته.
يك دوستي تو سايت ميگفت چند نسله كه يك مهموني ساده ميگيرن براي فاميلهاي درجه يكشون بعد عروس داماد ميرن مكه.به اين مهماني و شام هم ميگيم عروسي و وليمه عروسي.
مجالس ساده و بدون گناه داره اتفاق ميوفته و مساله نادري نيست

[="blue"]سلام
من که مشکلات زیادی برا ازدواج دارم.
کم پولی
تحصیل
سربازی
مسکن
کم یابی دختر مناسب و ...[/]

[="seagreen"]از همه مهمتر هم متاسفانه همین پوله!
بچه ها برام دعا کنین خدا تو این مسئله خیلی کمکم کنه
از همتون ممنون ...امیدوارم با شهدا محشور بشین
یاعلی[/]

نقل قول:
میشه اون دو نفر رو بگید که چی کار کردن ؟
برای کم شدن گناه میشه جشن عروسی نگرفت ؟ یا خرج هایی که زیادیه رو بی خیال شد؟

سلام به همگي بزرگواران
شرمنده انقدر دير جواب مي دم

اين دو تا جوون دوست داشتن عروسي بگيرن
خصوصاً عروس خانم البته مشكل هزينه كردن هم داشتن ...
اما با اينكه اين همه حتي تو دوران مجردي تو خونواده مطرح كرده بود كه من نمي خوام تو ازدواجم ترانه و ارگ و از اين حرفا باشه،‌موقع عمل كه رسيد كسي قبول نمي كرد
حتي ديگه بعد كه راضي شدن مي گفتن خوب مداحي كمه!!
مردم بيان بيكار بشينن؟؟!!
هم مداح بياد هم ترانه مي ذاريم!!!

عروس خانم زير بار نمي رفت و تمام اين مدت از خدا مي خواست كه كمكش كنه كه نه حرمت كسي شكسته بشه نه عروسيش با گناه باشه...
تو اين مدت (نامزدي و عقد) همش فرهنگ سازي مي كرد و با همسرش مشورت مي كرد كه چيكار كنن...
تا بالاخره خدا خواست و فقط با مداحي مراسم برگزار شد...:Kaf:
البته انشاءالله براي كسي پيش نياد كه آخر شب كه عروس و داماد مي رن خونشون مهمونا تلافي كنن و صداي ضبط ماشيناشونو زياد كنن (البته اونم راه حل داره) عروس و دامادسريع رفتن تو خونشون و بيرون نايستادن
خونشونم طبقه سوم چهارم بود و ديگه لطفي براشون نداشت!تا عروس و داماد رفتن اونا هم صدا رو قطع كردن.:ok:

در مورد هزينه ها:
برخلاف تصور خيلي ها كه فكر مي كنن طرح ازدواج آسان كيفيت خوبي نداره،‌اينا از همين طرح استفاده كردن و هم لباس عروس خانم زيبا بود و هم عكسايي كه تو آتليه گرفتن و هم ماشين عروس و سفره و فيلم برداري هم كه داشتن و آرايشگاه و 10 كيلو شيريني قنادي ... كه همه ي اينا با كمي هزينه ي جانبي كه شامل طرح نبود حدوداً 600 هزارتومان براشون حساب كردن !
البته هستن جوونايي كه حتي اين هزينه ها رو هم انجام نمي دن
اما به نظر بنده كسايي كه مي خوان تو مراسمشون همه چي داشته باشن حتماً سري به دفاتر ازدواج آسان كه الحمدلله كم هم نيستن بزنن! اين دفاتر با خيلي از مزون ها(لباس عروس)،آرايشگاه ها،‌ گل فروشي ها و.... قرار داد مي بندن و كارت ويزيتشونو مي دن به شما كه تشريف ببريد از نزديك ببينيد و اگه خوشتون اومد كه ....

انشاءالله هيچ وقت هزينه ها دست و بال جوونامونو نبنده و از ازدواجشون جلوگيري نكنه !
الهي آمين

براي خوشبختي و عاقبت به خيري همه ي جوونا:
اللهم صل علي محمد و آل محمد وعجل فرجهم مولانا صاحب الزمان

[="Tahoma"][="Navy"]

ریحانة النبی;243032 نوشت:
اين دو تا جوون دوست داشتن عروسي بگيرن خصوصاً عروس خانم البته مشكل هزينه كردن هم داشتن ... اما با اينكه اين همه حتي تو دوران مجردي تو خونواده مطرح كرده بود كه من نمي خوام تو ازدواجم ترانه و ارگ و از اين حرفا باشه،‌موقع عمل كه رسيد كسي قبول نمي كرد حتي ديگه بعد كه راضي شدن مي گفتن خوب مداحي كمه!! مردم بيان بيكار بشينن؟؟!! هم مداح بياد هم ترانه مي ذاريم!!! عروس خانم زير بار نمي رفت و تمام اين مدت از خدا مي خواست كه كمكش كنه كه نه حرمت كسي شكسته بشه نه عروسيش با گناه باشه... تو اين مدت (نامزدي و عقد) همش فرهنگ سازي مي كرد و با همسرش مشورت مي كرد كه چيكار كنن... تا بالاخره خدا خواست و فقط با مداحي مراسم برگزار شد...

سلامتي اين دو تا جوون صلوات
واقعا اين همت و عزم براي ترک گناه و جلوگيري از هزينه هاي اضافي جاي تقدير داره.
ايشالله در پناه امام زمان(عج) هميشه مويد باشند.
يا علي:Gol:[/]

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
منکه خداروشکر هیچ مشکلی برای ازدواج ندارم:Nishkhand:.
کسایی هم که برای مادیات میخوان عروس بشن:
1.جشن آنچنانی
2.مهریه آنچنانی
3.خونه و ماشین
4.تحصیلات و مدرک و یه تیکه کاغذ مهر شده به عنوان تایید
5.کار درست و حسابی و با حقوق بالا
6.حساب بانکی و قیافه و تیپ و اصالت
7.شان و قد و اندازه و
8.شهرستانی و کلاس بالا ها...
9.حافظ کل قرآن یا نهج البلاغه
10.سفر های مسافرتی و زیارتی
و....
اینا مشکل خودشون هستن نه بنده:khaneh:.آنچه که بنده در معیار های حضرت زهرا سلام الله علیها دیدم هیچکدوم از این بالایی ها نبود.
و فقط ایمان و تقوا بود.دختر یا پسری که ایمان و تقوا داشته باشه به موارد بالا به مراتب ایمان و تقوایی که داره کمتر توجه میکنه یعنی هرچی ایمان بیشتر مادیات کمتر.شایدم این قضیه به صفر برسه.
اکثر کسانی هم که ازدواجشون به درازا و یا به تایم دیروقت میرسه رعایت نکردن موارد بالا و سست ایمانی هست.
متاسفانه خریدار هم زیاد داره.
البته این برای من که خیلی خوب شده:khaneh:.آخه چیزی که در بالا ذکر کردم کسانی خریدارش هستند که ایمان و تقوای به مراتب ضعیفتری دارند.
140 تا سکه؟مگه اومدم تجارت کنم یا دخترتو بخرم؟یعنی اینقدر دخترت پیش خدا بی ارزشه که داری به من با سکه میفروشی؟بذارش ترشی ببرش سه شنبه بازار بفروش ما از خداوند رحمان که بی نیازه چیزی نمیخریم.
مردم توی اینروزا خرید و فروش دختر میکنند و فکر میکنند دارند به سنت پیامبر عمل میکنند.
هه:khaneh:.
یا نه آقا پسر ها رو مثال بزنم.عروسی آنچنانی و تالار و اونهمه لهو و لعب و آثار گناه و به قول خودشون کلاس که فقط توش آدما هستند و ملائک از اون مجالس فراری هستند.به چی میخوای برسی جوون؟میخوای دل خدا رو ناراحت کنی و دل چندتا مردم رو خوشحال؟
توکه مامانت دماغتو با دسمال میگرفت نمیتونستی دماغتو بکشی بالا حالا شدی کاسه داغتر از آش برای خدا؟مردم آزاری و همسایه آزاری و ....
یه شبه نه؟
دنبال دختر خوشگلی:khaneh:؟بابا خدارو ببین تورو از همه زشت تر آفریده که همه رو به یه چشم ببینی...یه چیزی میدونست که خانم هارو خوشگل تر آفرید.وقتی به ظاهر راضی هستی ازدواجت هم نوعی تظاهر هست برای همین فردای روز کارت به طلاق و طلاق کشی میرسه و یکی خوشگل تر رو ببینی دست و پات شل میشه..این شل شدن بخاطر سستی ایمانته برادر.....

موفق باشید:Gol:.[/]

عــــلی;243107 نوشت:
بنام خدا.
سلام.
منکه خداروشکر هیچ مشکلی برای ازدواج ندارم:Nishkhand:.
کسایی هم که برای مادیات میخوان عروس بشن:
1.جشن آنچنانی
2.مهریه آنچنانی
3.خونه و ماشین
4.تحصیلات و مدرک و یه تیکه کاغذ مهر شده به عنوان تایید
5.کار درست و حسابی و با حقوق بالا
6.حساب بانکی و قیافه و تیپ و اصالت
7.شان و قد و اندازه و
8.شهرستانی و کلاس بالا ها...
9.حافظ کل قرآن یا نهج البلاغه
10.سفر های مسافرتی و زیارتی
و....
اینا مشکل خودشون هستن نه بنده:khaneh:.آنچه که بنده در معیار های حضرت زهرا سلام الله علیها دیدم هیچکدوم از این بالایی ها نبود.
و فقط ایمان و تقوا بود.دختر یا پسری که ایمان و تقوا داشته باشه به موارد بالا به مراتب ایمان و تقوایی که داره کمتر توجه میکنه یعنی هرچی ایمان بیشتر مادیات کمتر.شایدم این قضیه به صفر برسه.
اکثر کسانی هم که ازدواجشون به درازا و یا به تایم دیروقت میرسه رعایت نکردن موارد بالا و سست ایمانی هست.
متاسفانه خریدار هم زیاد داره.
البته این برای من که خیلی خوب شده:khaneh:.آخه چیزی که در بالا ذکر کردم کسانی خریدارش هستند که ایمان و تقوای به مراتب ضعیفتری دارند.
140 تا سکه؟مگه اومدم تجارت کنم یا دخترتو بخرم؟یعنی اینقدر دخترت پیش خدا بی ارزشه که داری به من با سکه میفروشی؟بذارش ترشی ببرش سه شنبه بازار بفروش ما از خداوند رحمان که بی نیازه چیزی نمیخریم.
مردم توی اینروزا خرید و فروش دختر میکنند و فکر میکنند دارند به سنت پیامبر عمل میکنند.
هه:khaneh:.
یا نه آقا پسر ها رو مثال بزنم.عروسی آنچنانی و تالار و اونهمه لهو و لعب و آثار گناه و به قول خودشون کلاس که فقط توش آدما هستند و ملائک از اون مجالس فراری هستند.به چی میخوای برسی جوون؟میخوای دل خدا رو ناراحت کنی و دل چندتا مردم رو خوشحال؟
توکه مامانت دماغتو با دسمال میگرفت نمیتونستی دماغتو بکشی بالا حالا شدی کاسه داغتر از آش برای خدا؟مردم آزاری و همسایه آزاری و ....
یه شبه نه؟
دنبال دختر خوشگلی:khaneh:؟بابا خدارو ببین تورو از همه زشت تر آفریده که همه رو به یه چشم ببینی...یه چیزی میدونست که خانم هارو خوشگل تر آفرید.وقتی به ظاهر راضی هستی ازدواجت هم نوعی تظاهر هست برای همین فردای روز کارت به طلاق و طلاق کشی میرسه و یکی خوشگل تر رو ببینی دست و پات شل میشه..این شل شدن بخاطر سستی ایمانته برادر.....

موفق باشید:Gol:.

احسنت به شما برادر خوب و فهمیده:Kaf: :yes:

[="Times New Roman"][="Indigo"]

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام

مشکل من برای ازدواج، اینه که ما خونه مون بالاشهره. ولی من آرزومه که با طلبه ، یا آدمی خیلی مذهبی و وضع مالی معمولی ازدواج کنم... معمولا آدم های مذهبی و یا طلبه که میان برای امر خیر، فکر می کنن ما خیلی وضع مالیمون خوبه، منصرف می شن...
البته این نظر منه. شایدم مشکل دیگه ای دارم که قسمت نشده متاهل بشم...

[/]

bandeyekhoda;243430 نوشت:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام

.....، فکر می کنن ما خیلی وضع مالیمون خوبه، منصرف می شن.......


کی بدش میاد از وضع مالی خوب؟؟؟؟؟؟

bandeyekhoda;243430 نوشت:
بسم الله الرّحمن الرّحیم سلام مشکل من برای ازدواج، اینه که ما خونه مون بالاشهره. ولی من آرزومه که با طلبه ، یا آدمی خیلی مذهبی و وضع مالی معمولی ازدواج کنم... معمولا آدم های مذهبی و یا طلبه که میان برای امر خیر، فکر می کنن ما خیلی وضع مالیمون خوبه، منصرف می شن... البته این نظر منه. شایدم مشکل دیگه ای دارم که قسمت نشده متاهل بشم...

باسلام. به نظر من تصمیم شما عاقلانه نیست شما حتما باید با کفو خودتون ازدواج کنید. میتونید با یه آدم مذهبی یا طلبه پولدار ازدواج کنید. من یه خانمی رو میشناسم که پدرش پزشک بود وبا یه طلبه معمولی وفقیر ازدواج کرد ولی چون خیلی به سطحشون نمیخورد افسردگی شدید داره.شما اون مذهبی رو درک میکنید ولی اون شما رو درک نمیکنه! کبوتر با کبوتر باز با باز.

[="Times New Roman"][="Indigo"]

هست هستی;243527 نوشت:
باسلام. به نظر من تصمیم شما عاقلانه نیست شما حتما باید با کفو خودتون ازدواج کنید. میتونید با یه آدم مذهبی یا طلبه پولدار ازدواج کنید. من یه خانمی رو میشناسم که پدرش پزشک بود وبا یه طلبه معمولی وفقیر ازدواج کرد ولی چون خیلی به سطحشون نمیخورد افسردگی شدید داره.شما اون مذهبی رو درک میکنید ولی اون شما رو درک نمیکنه! کبوتر با کبوتر باز با باز.

نه خب - من که نگفتم وضع مالیمون خوبه!
ما فقط خونه مون بالاشهره. وضع مالیمون معمولیه...[/]

[="Times New Roman"][="Indigo"]

iranmarket;238073 نوشت:
بسمه تعالی


در این قسمت میتونید مشکلتون راجع به ازدواج بگید تا دوستان کمک کنند

موفق باشید

.:Gol:

کمک که فک نکنم کسی بتونه بکنه... ولی خب حالا می گم:
یه مشکلم اینه:
http://www.askdin.com/thread5742.html

چند ساله که تلاش می کنیم (من و همه خانوادم) که بفهمیم مشکل از کجاست... هنوز دقیق کشفش نکردیم.
:Gig:[/]

bandeyekhoda;243658 نوشت:
بسمه تعالی در این قسمت میتونید مشکلتون راجع به ازدواج بگید تا دوستان کمک کنند موفق باشید.

یه مشکل دیگه هم دارم، که احساس می کنم از همه ی مشکلایی که توی این تاپیک و یا توی تاپیک های مربوط به ازدواج تا حالا گفتم، مهم تره.
اونم اینه که، من با خانوادم خیلی متفاوتم. معیارهای من، با خانوادم، زمین تا زیرزمین فرق می کنه... در کل، من مقیدتر هستم توی مسائل مذهبی و اعتقادی.
ما، همدیگه رو نمی تونیم درک کنیم. بنابراین وقتی که فشار میاد رومون، نمی تونیم همدیگه رو آروم کنیم.
یه مثال: مامانم اینا فک می کنن من خیلی سختگیرم، منو مقصر می دونن کلا توی قضیه ازدواج نکردنم.
من ولی، حس می کنم خدا مصلحتی رو درنظر داره.
نه مامانم حرف منو قبول می کنن، نه من می تونم حرفشون رو قبول کنم.
این باعث می شه، بینمون تنش ایجاد بشه و مشکلمون، تبدیل بشه به معضل !

[="Times New Roman"][="Indigo"]

هست هستی;243527 نوشت:
میتونید با یه آدم مذهبی یا طلبه پولدار ازدواج کنید.

راستی، طلبه ی پولدار هم مگه وجود داره!؟
:Gig:

.
.
.
البته این حرفم مزاح بود جسارتا... من سادگی زندگی طلبگی رو دوست دارم، دنبال مادیات نیستم که![/]

به نظر من بهتره جاهایی برید که جو مذهبی وطلبگی دارن و معمولا برای دخترام پا در میونی میکنن! مساجد کلاسای مذهبی حوزه های خواهران بسیج دانشگاهها یا مجالسی که خانومای مذهبی هستن. از همه بهتر اینه که برید حوزه چون میگن مثل کسی بشید که میخواین بیاد دنبالتون!
البته مادرا وقتی مخالفت کنن راضی کردنشون خیلی سخته! دراین مورد میتونیداز یه مشاور که به عقاید خودتون نزدیکه افکارش کمک بگیرید تا مادرتون رو راضی کنید.

[="Times New Roman"][="Indigo"]

هست هستی;244098 نوشت:
به نظر من بهتره جاهایی برید که جو مذهبی وطلبگی دارن و معمولا برای دخترام پا در میونی میکنن! مساجد کلاسای مذهبی حوزه های خواهران بسیج دانشگاهها یا مجالسی که خانومای مذهبی هستن. از همه بهتر اینه که برید حوزه چون میگن مثل کسی بشید که میخواین بیاد دنبالتون! البته مادرا وقتی مخالفت کنن راضی کردنشون خیلی سخته! دراین مورد میتونیداز یه مشاور که به عقاید خودتون نزدیکه افکارش کمک بگیرید تا مادرتون رو راضی کنید.

سلام

دردم همینه خب بزرگوار. عرض کردم که خانواده ام با خودم متفاوتن.
رفتم حوزه هم ثبت نام کردم، مصاحبه هم قبول شدم... ولی بابام شب قبل از ثبت نام، گفتن ما راضی نیستیم بری حوزه. (با اینکه از قبل در جریان بودن و می دونستن قضیه حوزه رفتنم رو و ابراز رضایت هم کرده بودن)
اون هم که فرمودید محیط های این چنینی رفت و آمد کنم، این کار رو تا جائی که می تونستم انجام دادم. زیاد اثر نداشت. دو سه مورد طلبه اومدن، ولی سر نگرفت.
محیط هایی مثل بسیج و اینها هم کلا بابام مخالفن، راضی نیستن برم.

...:Shekastan Del:[/]

**بنده‌ی خـدا**;243814 نوشت:
اونم اینه که، من با خانوادم خیلی متفاوتم. معیارهای من، با خانوادم، زمین تا زیرزمین فرق می کنه... در کل، من مقیدتر هستم توی مسائل مذهبی و اعتقادی.

سلام
متاسفانه یه خواستگار وقتی در خونه ای رو میزنه به کل خانواده نگاه میکنه نه فقط به دختر .حالا شما متفاوتید ومقیدتر وقتی میان خونتون با پدر مادرتون هم صحبت میکنن و حتما نظر اونا و حرفهای اونارو هم میسنجن به نظر من برای همینه که خواستگارهای مذهبیتون میرن و دیگه نمیان .تا حالا شده شما با خواستگار مذهبیتون صحبت کرده باشین؟ کمتر کسی هست که بیاد سراغ دختری که مذهبی هست ولی خانوادش مقید نیستن.
شما زیاد سخت گیری نکنین تا حدی اگر قبول داشتن جوابشون رو بدین یا اینکه به این زودیها دل خوش نکنین که فرد مذهبی بیاد سراغتون ناامید نمیکنم ولی خب سخت واقعا سخته و اگر هم بیاد مادر گرامیش مخالفت میکنه که خانوادش مذهبی نیستن
من خودمحوزوی هستم درست مشکل شمارو دارم یه بار یه خواستگاری اومد یکی بهم گفت خب نماز نمیخونه که نمیخونه مگه تو رو تو قبر اون میگذارن.با این تفاسیر نمیتونم حتی یک معیارمم هم روش خط بکشم چون ایمان و اعتقادات طرفم خیلی خیلی برام مهمه

سلام من مشکلی دارم که با بقیه متفاوته
اولا اینکه خواستگاری که بیاد خونمون نداشتم چون همون مرحله پیش از اومدن رد می شدن
پیشنهادی هم میشه مادرم شروع میکنه به عیب و ایرادگرفتن بدون اینکه اون فردو بشناسه و واقعا من تحت فشار هستم،و من هم که نمیدونم طرف مقابل چه جور شخصیتی داره چیزی نمی تونم بگم چون اگر چیزی هم بگم و طرف مقابلم خدایی ناکرده فرد خوبی نباشد منجر به سرکوفت هایی به من می شود ،فکر می کنم با این وضعیت ازدواج نکنم بهتر هست تا فرد دیگه ای رو اذیت کنم و چون نمی خوام فردی از خانوادم ناراحت شه البته یک راه هم هست شناخت فرد قبل از ازدواج که این مساله هم به همون دلایل به سختی برام امکان پذیره چون مادرم تا می فهمه مثلا من با فردی آشنا شدم شروع می کنه به مخالفت و ایراد گرفتن از اون فرد !!!!!و همه اش باید استرس اینرو داشته باشته باشم و نتونم درست تصمیم بگیرم ،کاش پدر و مادرها کمی بیشتر به این مساله فکر کنند

[="Times New Roman"][="Indigo"]

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام

lotus;244325 نوشت:
سلام من مشکلی دارم که با بقیه متفاوته اولا اینکه خواستگاری که بیاد خونمون نداشتم چون همون مرحله پیش از اومدن رد می شدن پیشنهادی هم میشه مادرم شروع میکنه به عیب و ایرادگرفتن بدون اینکه اون فردو بشناسه و واقعا من تحت فشار هستم،و من هم که نمیدونم طرف مقابل چه جور شخصیتی داره چیزی نمی تونم بگم چون اگر چیزی هم بگم و طرف مقابلم خدایی ناکرده فرد خوبی نباشد منجر به سرکوفت هایی به من می شود ،فکر می کنم با این وضعیت ازدواج نکنم بهتر هست تا فرد دیگه ای رو اذیت کنم و چون نمی خوام فردی از خانوادم ناراحت شه البته یک راه هم هست شناخت فرد قبل از ازدواج که این مساله هم به همون دلایل به سختی برام امکان پذیره چون مادرم تا می فهمه مثلا من با فردی آشنا شدم شروع می کنه به مخالفت و ایراد گرفتن از اون فرد !!!!!و همه اش باید استرس اینرو داشته باشته باشم و نتونم درست تصمیم بگیرم ،کاش پدر و مادرها کمی بیشتر به این مساله فکر کنند

چقدر دلم گرفت... راست می گید، درکتون می کنم.
باید یه راهی پیدا کنید که تا وقتی سنتون کمه، خواستگاری رو از دست ندید. وگرنه بعد که به سن ما برسید، ممکنه کمی دیر بشه
معمولا توی اینجور مواقع، از یک فردی که اسمشو می ذارن "نفر سوم" باید کمک گرفت. یک نفر که مادرتون قبولشون داشته باشن.
"نفر سوم" می تونه بزگتری توی فامیل باشه، یا شاید دوست خانوادگی یا خلاصه یک فرد پخته، و معتمد. با این فرد باید صحبت کنید و مسئله رو بگید و ازش بخواین با مادرتون حرف بزنه و قانعش کنه.

در کل، به نظر من، از پدر و مادرها نمی شه توقع داشت بتونن افکارشون رو تغییر بدن. کسی که 30 - 40 - 50 سال، یه جور خاصی فک می کرده، یهویی و یه شبه، اونم با حرفای یه جوون ( که من و شما باشیم) تغییر نمی کنه. باز اگر یه فرد بزرگتر و پخته تر باهاشون حرف بزنه، باز امید بیشتری هست که حرف حق رو قبول کنن.

[/]

مشکلات من برای ازدواج :
1- مسائل مالی
2-پشتیبان معنوی نبودن خانواده

lotus;244325 نوشت:
اولا اینکه خواستگاری که بیاد خونمون نداشتم چون همون مرحله پیش از اومدن رد می شدن پیشنهادی هم میشه مادرم شروع میکنه به عیب و ایرادگرفتن بدون اینکه اون فردو بشناسه و واقعا من تحت فشار هستم،و

سلام عزیز حرف دل منو زدین
من یکم روترشی کردم نمیگم کار درستی کردم نه ولی برای اولین بار اجازه دادن خواستگار فلک زده بیاد خونمون موضوع رو مطرح کنه اخه بیچاره ها همونجایی که پیشنهاد میدادن همونجا هم قرص و محکم جواب نه میشنیدن و بعد از مدتها خبر دار میشدم که اره فلانی دم در خونه ما هم اومده بوده
اول با یکی صحبت کن که زبون مادرتو میفهمه و اون بهش بگه لااقل بزارن ت پای صحبت بیادو به نظر شما هم اهمیت بدن
دوم به اون نفر سوم بگو در مورد معایب دیر ازدواج کردن و اینکه امکان داره با ان وضع جامعه خواستگاری پیدا نشه و .......... احساساتی با مادرت حرف بزنه در کل تا راضی بشه
اگه جواب نداد کار منو پیش بگیر:Cheshmak: ان شالله موفق باشی

بنام خدا.
سلام.

بوی یاس;244452 نوشت:
من یکم روترشی کردم نمیگم کار درستی کردم نه ولی برای اولین بار اجازه دادن خواستگار فلک زده بیاد خونمون موضوع رو مطرح کنه اخه بیچاره ها همونجایی که پیشنهاد میدادن همونجا هم قرص و محکم جواب نه میشنیدن و بعد از مدتها خبر دار میشدم که اره فلانی دم در خونه ما هم اومده بوده

کسایی که همچین کاری میکنن قبل از اینکه بنده خدا رو ناراحت کنن خود خدا رو ناراحت میکنن.لذا چوبشم قطعاً بعداً میخورن ولی خودشون متوجه نمیشن.
نعمتی که خدا دو دستی داره براتون میفرسته رو اینطوری پس میزنید؟

خدا شاهده آه این جوون میگیره.چنانم میگیره که زمین و آسمون صداشو میشنون.
من خودم برای اولین بار رفتم خاستگاری خانواده سید هم بودن....بدون تحقیق و هیچی به محض اینکه شنیدن 20 سالمه گفتن بچست و جواب رد دادن.
حالا پسر سی سالشون هنوز نتونسته ازدواج کنه دو تا دختر دم بخت داره نتونستن ازدواج کنن هر دو هم لیسانس دارن.یه پسرشونم ازدواج کرده به بدبختی داره زندگی میکنه.
براستی که خداوند جای حق نشسته.
خدا جونن تا میتونی بزن که چوب تو رو خوردن داره ولی صدا نداره:ok:.
یا علی:Gol:.

بوی یاس;244452 نوشت:
سلام عزیز حرف دل منو زدین
من یکم روترشی کردم نمیگم کار درستی کردم نه ولی برای اولین بار اجازه دادن خواستگار فلک زده بیاد خونمون موضوع رو مطرح کنه اخه بیچاره ها همونجایی که پیشنهاد میدادن همونجا هم قرص و محکم جواب نه میشنیدن و بعد از مدتها خبر دار میشدم که اره فلانی دم در خونه ما هم اومده بوده
اول با یکی صحبت کن که زبون مادرتو میفهمه و اون بهش بگه لااقل بزارن ت پای صحبت بیادو به نظر شما هم اهمیت بدن
دوم به اون نفر سوم بگو در مورد معایب دیر ازدواج کردن و اینکه امکان داره با ان وضع جامعه خواستگاری پیدا نشه و .......... احساساتی با مادرت حرف بزنه در کل تا راضی بشه
اگه جواب نداد کار منو پیش بگیر:cheshmak: ان شالله موفق باشی

بوی یاس;244452 نوشت:

خیلی ممنون راهتون رو انجام میدم ،به امید خدا

عــــلی;244459 نوشت:
بنام خدا.
سلام.

کسایی که همچین کاری میکنن قبل از اینکه بنده خدا رو ناراحت کنن خود خدا رو ناراحت میکنن.لذا چوبشم قطعاً بعداً میخورن ولی خودشون متوجه نمیشن.
نعمتی که خدا دو دستی داره براتون میفرسته رو اینطوری پس میزنید؟

خدا شاهده آه این جوون میگیره.چنانم میگیره که زمین و آسمون صداشو میشنون.
من خودم برای اولین بار رفتم خاستگاری خانواده سید هم بودن....بدون تحقیق و هیچی به محض اینکه شنیدن 20 سالمه گفتن بچست و جواب رد دادن.
حالا پسر سی سالشون هنوز نتونسته ازدواج کنه دو تا دختر دم بخت داره نتونستن ازدواج کنن هر دو هم لیسانس دارن.یه پسرشونم ازدواج کرده به بدبختی داره زندگی میکنه.
براستی که خداوند جای حق نشسته.
خدا جونن تا میتونی بزن که چوب تو رو خوردن داره ولی صدا نداره:ok:.
یا علی:gol:.

سلام
خداقوت

من تا حدودی این حرف رو قبول ندارم و بنوعی قضاوت فردی است ...
وقتی خانواده دختر همان پشت تلفن جواب رد را می دهند حتماً شرایط دخترشون و خانواده خودشون را می دانند که دیگه زحمت این را به آن خانواده نمی دهند تا رو در رو ببینند که مناسب هم نیستند...
شاید شرایط خود اون دختر این هست که سن همسر آینده اش یک رنج مشخص باشه و ...
خدا انقدر مهربان است که به نیت افراد نگاه میکنه نه به زبانشان وقتی منطقی حرف میزنند.
کاش خودتان را جای خانواده دختر هم می گذاشتید .قضاوت وقتی قشنگ میشه که دو طرفه باشه نه ...
من نظر خودم را می گم که مشکلات ازدواج الان زیاد شده و بنظر من هر چی سن هم بره بالا شدید تر میشه و فرد دیگه می ترسه از ازدواج تا اینکه اشتیاق داشته باشه و این سختگیری ها هم از طرف خانواده دختر هست هم پسر من طرف هیچکدام را نمیگیرم چون من معتقدم در هر مشکلی باید همه جوانب را سنجید اینجا هم باید همه جوانب را سنجید.

خدا هم دوست داره وقتی قسمت ما یک فرد مورد نظر نیست بجای نفرین و دعای ناخوشایند برای اون و خانواده اش براش طلب خیر و خوشبختی و عاقبت بخیری کنیم اینطوری میشه که خوشبختی و رضایت خدا به سمت ما هم میاد نه با ... منتظر چوب خوردن و مشکلات دیگران نباشیم که خدا خیلی مهربان تر است چه بسا اگر طلب خیر برای کسی کنید مشکل خودتان هم حل شود...
التماس دعا

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

بهار2012;245044 نوشت:
من تا حدودی این حرف رو قبول ندارم و بنوعی قضاوت فردی است ... وقتی خانواده دختر همان پشت تلفن جواب رد را می دهند حتماً شرایط دخترشون و خانواده خودشون را می دانند که دیگه زحمت این را به آن خانواده نمی دهند تا رو در رو ببینند که مناسب هم نیستند... شاید شرایط خود اون دختر این هست که سن همسر آینده اش یک رنج مشخص باشه و ... خدا انقدر مهربان است که به نیت افراد نگاه میکنه نه به زبانشان وقتی منطقی حرف میزنند. کاش خودتان را جای خانواده دختر هم می گذاشتید .قضاوت وقتی قشنگ میشه که دو طرفه باشه نه ... من نظر خودم را می گم که مشکلات ازدواج الان زیاد شده و بنظر من هر چی سن هم بره بالا شدید تر میشه و فرد دیگه می ترسه از ازدواج تا اینکه اشتیاق داشته باشه و این سختگیری ها هم از طرف خانواده دختر هست هم پسر من طرف هیچکدام را نمیگیرم چون من معتقدم در هر مشکلی باید همه جوانب را سنجید اینجا هم باید همه جوانب را سنجید. خدا هم دوست داره وقتی قسمت ما یک فرد مورد نظر نیست بجای نفرین و دعای ناخوشایند برای اون و خانواده اش براش طلب خیر و خوشبختی و عاقبت بخیری کنیم اینطوری میشه که خوشبختی و رضایت خدا به سمت ما هم میاد نه با ... منتظر چوب خوردن و مشکلات دیگران نباشیم که خدا خیلی مهربان تر است چه بسا اگر طلب خیر برای کسی کنید مشکل خودتان هم حل شود...

بنده عرض کردم خانواده تا سن بنده را متوجه شدن جواب رد دادند.مادر و خاله من خاستگاری اولیه رو رفتند یعنی خانواده راضی بودند که ما بریم خاستگاری نه؟
پس اینکه شما میفرمایید ببخش و فلان کن اول اینکه همه ما بنده هستیم.خدا خودش میدونه چه کسی رو بزنه چه کسی رو ببخشه قطعاً زدن خداوند حکمت و بخخشش خداوند رحمت هست.
دوم اینکه نارضایتی شما ناشی از این میشه که به امر مهم ازدواج و سنت پیامبر دلبسته نیستید و اونو در درجات دیگر زندگیتون قرار میدید.
مردم مسلمان آنقدر باید مشتاق باشند که تا بحث ازدواج میاد وسط خوب فکر کنند.نصف ایمان کم نیست کدوم نعمت خداوند رو دیدید که بگه نصف ایمانه؟
سوم اینکه شما میفرمایید افرادی که همون اول جواب رد میدن باید درکشون کنیم؟
چرا باید همون اول بدون شناخت جواب رد بدن؟شاید این فرد بهترین گزینه برای دخترشون باشه که خدا در نظر گرفته.
لذا اگر در شرایط مناسبی نیستند مثلاً اقوامشون فوت کردن(که بهانه بیخودی است)میتونن اونو به یک روز دیگه موکول کنن.
طبق آیه قرآن چه بسا چیزهایی که در نظر شما نا خوشایند هستند اما خیر شما در آن است و شما نمیدانید.

به خانم هایی که از اینکارا میکنن امیدواری نمیدم چون بسیار بسیار دیدم که همشون چه چیزایی رو از دست دادن.اینا همش چوب خداست.بی احترامی به رحمت خداوند میکنن انتظار دارن خدا براشون شاهزاده با اسب سفید بفرسته.
انسان ها وقتی یه نعمتی از خدا بهشون میرسه اونو پس میزنن میگن من نپسندیدم.هه...خدا هم دفعه بعد یه چیزی میفرسته که بپسندی مشکلی نیست.اما مشکل اینه که بعداً نمیپسندی و برات ناخوشایند میشه.

بهار2012;245044 نوشت:
من تا حدودی این حرف رو قبول ندارم و بنوعی قضاوت فردی است ...

چیزی که بنفعتون نباشه میشه نظر شخصی ما:ok:.

یا علی.[/]

عــــلی;245058 نوشت:
بنام خدا.

بنده عرض کردم خانواده تا سن بنده را متوجه شدن جواب رد دادند.مادر و خاله من خاستگاری اولیه رو رفتند یعنی خانواده راضی بودند که ما بریم خاستگاری نه؟
پس اینکه شما میفرمایید ببخش و فلان کن اول اینکه همه ما بنده هستیم.خدا خودش میدونه چه کسی رو بزنه چه کسی رو ببخشه قطعاً زدن خداوند حکمت و بخخشش خداوند رحمت هست.
دوم اینکه نارضایتی شما ناشی از این میشه که به امر مهم ازدواج و سنت پیامبر دلبسته نیستید و اونو در درجات دیگر زندگیتون قرار میدید.
مردم مسلمان آنقدر باید مشتاق باشند که تا بحث ازدواج میاد وسط خوب فکر کنند.نصف ایمان کم نیست کدوم نعمت خداوند رو دیدید که بگه نصف ایمانه؟
سوم اینکه شما میفرمایید افرادی که همون اول جواب رد میدن باید درکشون کنیم؟
چرا باید همون اول بدون شناخت جواب رد بدن؟شاید این فرد بهترین گزینه برای دخترشون باشه که خدا در نظر گرفته.
لذا اگر در شرایط مناسبی نیستند مثلاً اقوامشون فوت کردن(که بهانه بیخودی است)میتونن اونو به یک روز دیگه موکول کنن.
طبق آیه قرآن چه بسا چیزهایی که در نظر شما نا خوشایند هستند اما خیر شما در آن است و شما نمیدانید.

به خانم هایی که از اینکارا میکنن امیدواری نمیدم چون بسیار بسیار دیدم که همشون چه چیزایی رو از دست دادن.اینا همش چوب خداست.بی احترامی به رحمت خداوند میکنن انتظار دارن خدا براشون شاهزاده با اسب سفید بفرسته.
انسان ها وقتی یه نعمتی از خدا بهشون میرسه اونو پس میزنن میگن من نپسندیدم.هه...خدا هم دفعه بعد یه چیزی میفرسته که بپسندی مشکلی نیست.اما مشکل اینه که بعداً نمیپسندی و برات ناخوشایند میشه.

چیزی که بنفعتون نباشه میشه نظر شخصی ما:ok:.

یا علی.

عــــلی;245058 نوشت:
بنام خدا.

بنده عرض کردم خانواده تا سن بنده را متوجه شدن جواب رد دادند.مادر و خاله من خاستگاری اولیه رو رفتند یعنی خانواده راضی بودند که ما بریم خاستگاری نه؟
پس اینکه شما میفرمایید ببخش و فلان کن اول اینکه همه ما بنده هستیم.خدا خودش میدونه چه کسی رو بزنه چه کسی رو ببخشه قطعاً زدن خداوند حکمت و بخخشش خداوند رحمت هست.
دوم اینکه نارضایتی شما ناشی از این میشه که به امر مهم ازدواج و سنت پیامبر دلبسته نیستید و اونو در درجات دیگر زندگیتون قرار میدید.
مردم مسلمان آنقدر باید مشتاق باشند که تا بحث ازدواج میاد وسط خوب فکر کنند.نصف ایمان کم نیست کدوم نعمت خداوند رو دیدید که بگه نصف ایمانه؟
سوم اینکه شما میفرمایید افرادی که همون اول جواب رد میدن باید درکشون کنیم؟
چرا باید همون اول بدون شناخت جواب رد بدن؟شاید این فرد بهترین گزینه برای دخترشون باشه که خدا در نظر گرفته.
لذا اگر در شرایط مناسبی نیستند مثلاً اقوامشون فوت کردن(که بهانه بیخودی است)میتونن اونو به یک روز دیگه موکول کنن.
طبق آیه قرآن چه بسا چیزهایی که در نظر شما نا خوشایند هستند اما خیر شما در آن است و شما نمیدانید.

به خانم هایی که از اینکارا میکنن امیدواری نمیدم چون بسیار بسیار دیدم که همشون چه چیزایی رو از دست دادن.اینا همش چوب خداست.بی احترامی به رحمت خداوند میکنن انتظار دارن خدا براشون شاهزاده با اسب سفید بفرسته.
انسان ها وقتی یه نعمتی از خدا بهشون میرسه اونو پس میزنن میگن من نپسندیدم.هه...خدا هم دفعه بعد یه چیزی میفرسته که بپسندی مشکلی نیست.اما مشکل اینه که بعداً نمیپسندی و برات ناخوشایند میشه.

چیزی که بنفعتون نباشه میشه نظر شخصی ما:ok:.

یا علی.

جواب سلام واجب است پس سلامم بی جواب ماند!

من دوست ندارم بحث کنم چون می دونم بی نتیجه می ماند چون هر کس داوری و قضاوت یک طرفه می کند.
فقط
شما از کجا می دونید که امر ازدواج برای من مهم و اولویت نباشه؟! همه آدم ها برای رسیدن به آرامشی که خدا قرار داده نیاز به ازدواج دارند و فقط دیدشان یکم متفاوته منم برام مهمه منتهی نظرها فرق داره ...
در ضمن من به شما نگفتم ببخش چون من از چیزی خبر ندارم و من نباید که بگم ببخش!
من نظر خودمو گفتم و احساسم رو نسبت به حرف حق خدا همین.
اگر شما ایمان داشته باشید که خدا همراه خوبی رو برای شما در نظر داره این خاستگاری رو هم به فال نیک می گیرید که نشد!
من با خانم هایی که عمداً جواب رد میدن کاری ندارم و نظری ندارم فقط میگم این قضیه خیلی حساسه و من خودم می گم قضاوت نکنم بهتره...
حرف آخرتونم یک قضاوت صریح بود ولی بدونید که من حرفم ربطی به منافعم نداشت فقط یک نظر بود که بیشتر بخاطر بخشی که فرمودید چوب خدا رو خوردند نمیدونم ولی خیلی ناراحت شدم همین و فکر نکنید که خواستم فرافکنی کنم! من منافع ام در نظر دیگران نیست و نظر دیگران برام محترم هست .
موفق باشید.

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

بهار2012;245115 نوشت:
جواب سلام واجب است پس سلامم بی جواب ماند!

سلام.
من فکر کردم اول من سلام کردم و بعد شما جواب دادید!!!:Gig:
برای همین دوباره سلام نکردم.
بهار2012;245115 نوشت:
شما از کجا می دونید که امر ازدواج برای من مهم و اولویت نباشه؟!

من نگفتم مهم نیست.گفتم دلبسته نیستید و در درجات دیگر زندگیتون قرارش میدین.
اینکه ناراحت شدید مقصر من نیستم.
بر اساس تجربه گفتم که بسیاری از انسان ها که اینچنینی کردند چوبشو خوردند.حالا چه مستقیم و چه غیر مستقیم.من به عینه دیدم.
متاسفانه ماها یکم بد شدیم.
چقدر خوبه که وقتی حرف از خاستگار که میاد وسط ادم بره تحقیق کنه،برای خاستگارش ارزش قائل بشه.بهرحال اونی هم که اومده جلو آدمه مثل خودش.شک نداشته باشید قلبش میشکنه وقتی بدون دلیل جواب رد بگیره.
بهار2012;245115 نوشت:
حرف آخرتونم یک قضاوت صریح بود ولی بدونید که من حرفم ربطی به منافعم نداشت فقط یک نظر بود که بیشتر بخاطر بخشی که فرمودید چوب خدا رو خوردند نمیدونم ولی خیلی ناراحت شدم همین و فکر نکنید که خواستم فرافکنی کنم! من منافع ام در نظر دیگران نیست و نظر دیگران برام محترم هست .

من فقط در مورد اونچه که میبینم قضاوت میکنم.
شما مخالف تجربه بنده بودید.بنظر میاد خودتون تجربه نکردید.
ناراحت شدید چون به قول خودتون یک طرفه بود.
اما بدونید این قضیه عکسشم هست.
بعضی وقت ها پسر ها هم اینطوری میشن.میرن خاستگاری دختر حالا بدون دلیل و هیچی دمشونو میذارن رو کولشون و پشت سرشونو نگاه نمیکنن.خوب اینا هم چوبشو میخورن مگر اینکه دلیل قانع کننده داشته باشن.
یا علی:Gol:.[/]

عــــلی;245119 نوشت:
بنام خدا.

سلام.
من فکر کردم اول من سلام کردم و بعد شما جواب دادید!!!:gig:
برای همین دوباره سلام نکردم.

من نگفتم مهم نیست.گفتم دلبسته نیستید و در درجات دیگر زندگیتون قرارش میدین.
اینکه ناراحت شدید مقصر من نیستم.
بر اساس تجربه گفتم که بسیاری از انسان ها که اینچنینی کردند چوبشو خوردند.حالا چه مستقیم و چه غیر مستقیم.من به عینه دیدم.
متاسفانه ماها یکم بد شدیم.
چقدر خوبه که وقتی حرف از خاستگار که میاد وسط ادم بره تحقیق کنه،برای خاستگارش ارزش قائل بشه.بهرحال اونی هم که اومده جلو آدمه مثل خودش.شک نداشته باشید قلبش میشکنه وقتی بدون دلیل جواب رد بگیره.

من فقط در مورد اونچه که میبینم قضاوت میکنم.
شما مخالف تجربه بنده بودید.بنظر میاد خودتون تجربه نکردید.
ناراحت شدید چون به قول خودتون یک طرفه بود.
اما بدونید این قضیه عکسشم هست.
بعضی وقت ها پسر ها هم اینطوری میشن.میرن خاستگاری دختر حالا بدون دلیل و هیچی دمشونو میذارن رو کولشون و پشت سرشونو نگاه نمیکنن.خوب اینا هم چوبشو میخورن مگر اینکه دلیل قانع کننده داشته باشن.
یا علی:gol:.

سلام مجدد
ما هر دو یک حرف رو میزنیم منتهی با بیانی متفاوت این را هم بدونید این قضیه برای همه رخ می دهد و نظر شما هم محترمه و این قضیه و دل شکستن برای هر دو طرف هست و چون دیدم و درکش کردم می گم که سخته ولی فقط یک جور این ناراحتی به نظر من کمی رفع می شه اینکه سعی کنیم ببخشیم و توکل بر خدا کنیم ..
جایی خوندم که وقتی کسی مثلاً همین فرد مورد نظر برای ازدواج قسمت شما نشد حالا بنا بر دلایلی مثل مخالفت خود فرد ، برای اون فرد خوشبختی رو آرزو کنید و سعی کیند فراموش کنید و اونو ببخشید تا بهترین ها نصیب خودتون بشه این یک قانونه جذبه و اگه امتحان بشه می بینیم چقدر احساس خوب سبکی داریم و چقدر خوب هم خدا جوابمون رو می دهد .
ازدواج برای من یک هدف نیست بلکه یک قسمت مهم زندگیم است که بخدا سپردم و ...
شاد و پیروز باشید

سلام بر شما علی اقا،من اصلا این حرف شما رو قبول ندارم و تا حدودی ناشی از توهم می دونم.
خدا به همه ما عقل عنایت کرده حتما اون خانواده فکر کردن و به این نتیجه رسیدن که شما بدرد داماد شدنشون نمی خورید( حالا درست یا غلط) این دیگه ربطی به اینکه خدا جوابشونو بده نداره!!!
اصلا شاید شما با دختر ایشون خوشبخت نمی شدید و خدا شما رو خواسته که این ازدواج سر نگرفته.
یه نیمچه عاقل بهم گفت تا بیای که کوچولو حکمت خدا رو بفهمی دود از هزار جات می زنه بیرون

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

vahid.q;245221 نوشت:
سلام بر شما علی اقا،من اصلا این حرف شما رو قبول ندارم و تا حدودی ناشی از توهم می دونم.

چرا سعی میکنید حرفی بزنید که خارج از منطق باشه؟یعنی چی توهمه؟بنده به صراحت دارم عرض میکنم دیدم.من دیدم و تجربه کردم.شما قدرت انکار کردنش رو ندارید.
vahid.q;245221 نوشت:
خدا به همه ما عقل عنایت کرده حتما اون خانواده فکر کردن و به این نتیجه رسیدن که شما بدرد داماد شدنشون نمی خورید( حالا درست یا غلط) این دیگه ربطی به اینکه خدا جوابشونو بده نداره!!!

ببینید بزرگوار..اون خانواده اشتباه کردن فکر کردن:ok:.
مگه با فکر کردن میشه شخصیت کسی رو کوچیک خوند و برای زندگی تصمیم گرفت؟اونا باید میومدن تحقیق میکردن یا منو میدیدن یا باهام صحبت میکردن.
این خوبیت نداره که بیای به خاستگارت بگی بچست.در صورتی که اگر میرفتم خاستگاری این رو توی زندگیشون متوجه میشدن که نباید از روی سن دیگران تصمیم گرفت.
اتفاقاً کسی که مغرور و متکبر باشه در مورد موضوع به این مهمی با فکر تصمیم میگیره موضوعی که حتماً باید قبلش شناخت و تحقیق باشه و بعد بشه روش فکر کرد.
شما نمیتونی بر اساس سن بنده، منو کلاً یه آدمی فرض کنی که بدرد زندگی با دخترت نمیخورم.به این میگن توهم.
vahid.q;245221 نوشت:
اصلا شاید شما با دختر ایشون خوشبخت نمی شدید و خدا شما رو خواسته که این ازدواج سر نگرفته. یه نیمچه عاقل بهم گفت تا بیای که کوچولو حکمت خدا رو بفهمی دود از هزار جات می زنه بیرون

اتفاقاً بنده هم اینرو حکمت الهی میدونم.
اما اینرو اشتباه اون خانواده هم میدونم.
چرا که بسیار بسیار انسان ها هستن که توی این زمان نمیتونن تشخیص بدن که قسمت دختر یا فرزندشون کیه.لذا این قسمت نصیب کسی دیگر میشه و زندگی به طلاق و بدبختی کشیده میشه.
عوامل خیلی زیادی هم توش نقش دارن.
میدونید حرف من اینه که چرا ما بنده خدا نیستیم و بنده دلمون هستیم؟شاید اون پسر که اومده خاستگاری واقعاً از طرف خدا بوده باشه که هست.میدونید چقدر زشته حرف خدارو به حرف دلت ترجیح بدی؟دقیقاً همون کاری که شیطان کرد و از درگاه الهی بیرون رفت.
وقتی نمیدونیم چی درسته و چی غلط باید بسپاریم به خدا من شک ندارم اگر رفته بودم خاستگاری الان این وصلت سر گرفته بود انشالله.و به این اعتقاد دارم که همونطور که انسان ها خودکشی میکنند و جانشونو میگیرن میتونن با نادانی قسمت خودشونم از بین ببرن.
حتی خانواده من بشدت از این اتفاق ناراحت شدند.
یعی چی؟اولش بگی آره و خاستگاری اولیه رو بری.بعدش بگی نه دلیلتم این باشه که من سنم کمه و بچه هستم.
موفق و سربلند باشید در پناه حق.[/]

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
این حدیث از پیامبر اکرم تصدیق حرفهای بنده را خواهد کرد:
1) پیامبر اكرم (صل الله علیه و آله) :

وقتی كسی كه به خواستگاری می آید و اخلاق و دین اش مایه رضایت است به او زن دهید كه اگر چنین نكنید ، فتنه و فساد زمین را پر خواهد كرد

نکته اول رو باید در نظر داشت که ایشان نه تحقیق کرده و نه مرا دیده اند که بخواهند در مورد اخلاق من بدانند.چراکه بنده در خانه و خانواده هرگز ندیدم کسی از اخلاق من شکایتی داشته باشد.لذا نکته دوم صدق میکند.

اونقدر که به این خاستگاری ها بی اعتنایی شده آه این جوونا باعث این همه طلاق و مشکلات در زندگی شده.همه بنده دلشون هستند فقط اندکی که راضی هستند به رضای خدا و هرچی بهشون داد توی زندگی خوشبخت هستند.
موفق باشید.[/]

موضوع قفل شده است