در مورد این حدیث یک سوال دارم

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
در مورد این حدیث یک سوال دارم

نقل قول:
حضرت امام مهدی (عج) :
و أما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس إذا غیبها عن الأبصار السحاب وإنی لأمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لأهل السماء .

نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم ، همچنانکه ستارگان ایمنی بخش اهل آسمانند .

بحارالأنوار ، ج 53 ، ص
181


سلام خدمت اساتید گرامی

می خواستم بدونم دو کلمه ستارگان و اهل آسمان در این حدیث به چه مفاهیمی اشاره دارند؟

آیا استعاره و تشبیه هستند یا معنای وجودی دیگری دارند؟

تشکر


با سلام

خدای سبحان فرمود :
وما كان الله ليعذبهم وأنت فيهم ، بقا ودوام عالم به برکت وجود خلفای الهی است .

حدیث امان به روایت سلمة بن الاکوع؛ آن را جماعتی از علمای اهل سنت نقل کرده اند:
آن را حفّاظ: مسدد، و ابن أبی شیبة، و أبوأحمد الفرضی، و أبوعمرو بن أبی عرزة، و أبو یعلى موصلی، و أبوالقاسم طبرانی، و ترمذی، و محب الدین طبری، و ابن عساکر، و جمع دیگری از طریق سلمة بن الأکوع به صورت مرفوع نقل کرده اند که پیامبر خدا فرمودند: «النجوم أمان لأهل السماء، و أهل بیتی أمان لأمتی.» ستارگان امان اهل آسمان هستند و اهل بیت من امان اهل زمین.

__________


قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(إِنّی لاََمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ كَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ)
[1]
همانا، من، امان و مایه ایمنى براى اهل زمینم; همان گونه كه ستاره ها، سبب ایمنى اهل آسمان اند.
شرح
این كلام، قسمتى از جواب هایى است كه امام زمان(علیه السلام)، در پاسخ به نامه ى اسحاق بن یعقوب فرموده است. اسحاق در این نامه، از علت غیبت سؤال مى كند. حضرت بعد از جواب و بیان علّت غیبت، به این نكته اشاره دارد كه وجود امام در غیبت، بى فایده و اثر نیست; از فواید امام این است كه وجود او سبب ایمنى براى اهل زمین است; همان گونه كه ستارگان آسمان مایه ى ایمنى براى اهل آسمان اند. در روایات صحیح دیگرى نیز به همین مضمون اشاره شده است. در آن روایات آمده است: اگر حجت در زمین نباشد، زمین و اهل آن، دگرگون و مضطرب خواهند شد.
در تشبیه امان بودن امام زمان(علیه السلام) براى اهل زمین، به امان بودن ستارگان براى اهل آسمان، وجوه تشابهى نهفته است كه به دو مورد از آن ها اشاره مى كنیم:
1. همان گونه كه از جهت تكوینى، وجود ستارگان و كیفیّت وضع آن ها موجب امان و آرامش كرات و سیارات و كهكشان هاست، وجود امام زمان(علیه السلام) نسبت به موجودات زمین نیز چنین است.
2. همان گونه كه به سبب ستارگان، شیاطین از آسمان ها رانده شدند و امان و آرامش براى اهالى آسمان ها، از جمله ملائكه فراهم شد، وجود امام زمان(علیه السلام) نیز تكویناً و تشریعاً سبب طرد شیاطین از اهل زمین، خصوصاً انسان ها خواهد بود.

[1]. كمال الدین، ج2، ص485، ح10 ; الغیبه، شیخ طوسى، ص292، ح247 ; احتجاج، ج2، ص284 ; إعلام الورى، ج2، ص272 ; كشف الغمه، ج3، ص340 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1115 ; بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10 .

http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1807&&level=4&subid=1807

سوره ملك آيه پنجم جواب اين سوال شماست.

همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم ، همچنانکه ستارگان ایمنی بخش اهل آسمانند .

نقل قول:
سوره ملك آيه پنجم جواب اين سوال شماست.

سلام و با تشکر

اما یک سوالی برام پیش اومده و اون اینکه در این ایه منظور شهاب سنگ ها هستند که آنها ستاره نیستند بلکه پاره سنگ کیهانی هستند و بعید می دونم منظور امام زمان این بوده باشه (حتی اگر به معادل مثالی آن هم توجه کنیم باز هم تناظرش در عالم ماده معنای معادل خودش را درست ادا نمی کند!...مثلا تیر هایی که ملائک از عالم ملکوت بر شیاطین می زنند معادلش در عالم ماده میشه شهاب سنگ!...که این جای شک ایجاد می کند)

اما من در قسمتی از این نامه امام زمان نکته ای متوجه شدم که شاید بی ربط به این حدیث نباشه!

نقل قول:

از حضرت آدم اين پرچم بوده تا امامي که گذشت .
و هر زمان علمي ناپديد مي شود، علم ديگري پديد مي آيد.
وقتي خدا ستاره قبلي را گرفت، شما گمان بي جا کرديد که خدا دينش را باطل کرد و وسيله بين خود و مخلوق را بريد. اين چنين نيست که شما گمان مي کنيد نه هيچ وقت بوده و نه خواهد بود، تا زمان قيامت، و امر خدا ظاهر مي شود در حالي که مردم کراهت دارند....

همانطور که می بینید امام زمان ائمه را به ستاره معرفی کرد و گمان نکنم تعبیر دیگری داشته باشد
در حقیقت امام خواستن به اسراری پنهان اشاره کنند و آن اینکه :

همان طور که من در زمین مسول امنیت هستم، امامان دیگر در آسمانها (سیارات دیگر ) مسئول امنیت آن هستند!!!



izraeel;235356 نوشت:
سلام خدمت اساتید گرامی

می خواستم بدونم دو کلمه ستارگان و اهل آسمان در این حدیث به چه مفاهیمی اشاره دارند؟

آیا استعاره و تشبیه هستند یا معنای وجودی دیگری دارند؟

تشکر

با سلام
به نظر می رسد منظور از امان بودن ستارگان برای اهل آسمان همان چیزی ست که در آیاتی از قرآن کریم به آن اشاره شده است مبنی بر حفظ و نگهداری از ضرر شیطان

[سوره الصافات (37): آيات 6 تا 7]

إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ (6) وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ (7)
ما آسمان زيرين را به زيور ستارگان آراستيم.و (آن را) از هر شيطان متمرّد و سركشى محفوظ داشتيم.

نظير همين معنى در آيه 17 و 18 سوره حجر آمده است آنجا كه مى‏گويد وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ

در اين كه آيا بايد ظواهر اين الفاظ را حفظ كرد يا قرائنى در كار است كه بايد آنها را بر خلاف ظاهر تفسير كنيم، و از قبيل تمثيل و تشبيه و كنايه بدانيم؟در ميان مفسران نظرهاى مختلفى وجود دارد.

بعضى ظاهر اين آيات را بر همان معانى كه در بدو امر به نظر مى‏رسد حفظ كرده‏اند و گفته‏اند: در آسمانهاى نزديك و دوردست گروه‏هايى از فرشتگان ساكنند و اخبار حوادث اين جهان پيش از آنكه در زمين صورت گيرد در آنجا منعكس است.

گروهى از شياطين مى‏خواهند به آسمانها صعود كنند و با استراق سمع چيزى از آن اخبار را بدانند، و به كاهنان يعنى عوامل مربوط خود در ميان انسانها منتقل سازند، اينجا است كه شهابها كه همانند ستاره‏هاى متحرك و كشيده‏اى هستند به سوى آنها پرتاب مى‏شود، و آنها را به عقب مى‏راند، يا نابود مى‏كند.
آنها مى‏گويند: ممكن است ما دقيقا مفاهيم اين تعبيرات را امروز درك نكنيم اما موظف هستيم ظواهر آنها را حفظ كرده و اطلاع بيشتر را به آينده واگذاريم.
اين تفسير را مرحوم طبرسى در" مجمع البيان" و آلوسى در" روح المعانى" و سيد قطب در" فى ظلال" و بعضى ديگر انتخاب كرده‏اند.(تفسير نمونه، ج‏19، ص: 21)

در حالى كه بعضى ديگر عقيده دارند آيات فوق شبيه آياتى است كه از" لوح" و" قلم" و" عرش" و" كرسى" سخن مى‏گويد، و از قبيل تمثيل و كنايه است.

آنها معتقدند اين آيات از قبيل تشبيه" معقول" به" محسوس" است، و مصداق آيه 43 سوره عنكبوت مى‏باشد كه مى‏فرمايد وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ:" اينها مثلهايى است كه براى مردم مى‏زنيم و جز عالمان آن را درك نمى‏كنند"! آنها سپس افزوده‏اند: منظور از آسمانهايى كه فرشتگان ساكن آن هستند عوالم ملكوت است كه افقش برتر از اين عالم حسى است، و منظور از نزديك شدن شياطين به آسمان و" استراق سمع" و طرد شدن آنها به وسيله" شهب" اين است كه اين شياطين هر گاه به خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده با خبر گردند به وسيله نور ملكوت كه طاقت تحمل آن را ندارد طرد مى‏شوند، و به واسطه حق، اباطيل آنها نفى مى‏گردد، ذكر اين ماجرا به دنبال بحث از گروه‏هاى فرشتگان را در آغاز اين سوره مؤيد اين معنى مى‏شمرند( تفسير" الميزان" جلد 17 صفحه 130- و نیز رک: تفسير طنطاوى جلد 8 صفحه 11)

izraeel;236653 نوشت:
همانطور که می بینید امام زمان ائمه را به ستاره معرفی کرد و گمان نکنم تعبیر دیگری داشته باشد

در تفسير على بن ابراهيم در ذيل آيه وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ:" او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكيهاى خشكى و دريا بوسيله آنها هدايت شويد" (آيه 97 سوره انعام) چنين نقل شده كه امام فرمود: النجوم آل محمد:" منظور از ستارگان خاندان پيامبرند"(نور الثقلين جلد 1 صفحه 750)

موضوع قفل شده است