چرا انسانها خواب میبینند ؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا انسانها خواب میبینند ؟

به نام خدا
سلام

لطفا در مورد خواب دیدن توضیح فرمایید و اینکه تعبیر خواب چه علمی است ؟

با تشکر

vahid_barvarz;234037 نوشت:
به نام خدا
سلام
لطفا در مورد خواب دیدن توضیح فرمایید و اینکه تعبیر خواب چه علمی است ؟
با تشکر

تعليمات ويژه‏ ى الهى‏
خداوند علوم خاصّى را به افراد خاصّى داده و در قرآن از آنها ياد كرده است از جمله:
1 آدم، علوم همه ‏ى اشيا. «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» «1»
2 خضر، علوم باطنى و تأويل. (تا موسى شاگردش شود) «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ» ... (2)

3 يوسف، علم تعبير خواب. «عَلَّمَنِي رَبِّي» «3»

4 داوود، علم زره‏سازى. «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ» «4»
5 سليمان، علم زبان پرندگان. «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» «5»

6 معاون سليمان، علمى كه با آن تخت سلطنتى را از كشورى به كشور ديگر مى‏آورد. «قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ» «6»

7 طالوت، علوم نظامى. «وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» «7»

8 رسول اكرم و ساير انبيا، علوم غيب. «فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» (8)
*****************************

(1). بقره، 31.
(2). كهف، 66.
(3). يوسف، 37.
(4). انبياء، 80.
(5). نمل، 16.
(6). نمل، 40. [.....]
(7). بقره، 247.
(8). جنّ، 26 تا 27.

_______________________

تفسير نور، ج‏8، ص: 401

ادامه ....

vahid_barvarz;234037 نوشت:
به نام خدا
سلام
لطفا در مورد خواب دیدن توضیح فرمایید و اینکه تعبیر خواب چه علمی است ؟
با تشکر

گفتارى در چند فصل پيرامون رؤيا

مردم از قديم الايام- كه نمى‏توان ابتداى تاريخش را به دست آورد- نسبت به امر رؤيا و خواب عنايت زيادى داشته ‏اند و در هر قوم و مردمى قوانين و موازين مختلفى براى تعبير خواب بوده، كه با آن قوانين، خوابها را تعبير و رموز آنها را كشف می كرده‏اند و مشكلات اشارات آنها را حل می ‏نموده‏ اند و در انتظار خير و شر و يا نفع و ضررى كه فالش را زده بودند می نشستند.
در قرآن كريم نيز به امر خواب اعتناء شده چنان كه رؤياى ابراهيم (ع) را در باره فرزندش آورده می ‏فرمايد:" بعد از آنكه با او به منى رسيد گفت: اى پسرك من، در خواب می ‏بينم كه دارم تو را ذبح می كنم، ببين تا نظرت در اين باره چيست؟ گفت: اى پدرم بجاى آر آنچه كه مامور شده‏ اى ... و ما ندايش كرديم كه اى ابراهيم رؤياى خود را تصديق كردى" «1».
و حكايت رؤياى يوسف (ع) را نقل كرده می فرمايد:" زمانى كه يوسف به پدرش گفت: اى پدرم! در خواب ديدم يازده ستاره و شمس و قمر را كه دارند برايم سجده می ‏كنند" «2».
و همچنين رؤياى دو رفيق زندانى يوسف (ع) را چنين حكايت می كند كه:
" يكى از آن دو گفت: در خواب می ‏بينم كه شراب می ‏گيرم، و ديگرى گفت: من در خواب‏ می بينم كه بالاى سرم نان حمل می كنم و مرغان از آن می ‏خورند، ما را به تعبير آن خبر ده، كه ما تو را از نيكوكاران می ‏يابيم" «3».
و رؤياى پادشاه مصر را حكايت نموده می ‏فرمايد:" پادشاه گفت: من در خواب می ‏بينم هفت گاو فربه را كه هفت گاو لاغر آنها را می ‏خورند، و هفت سنبله سبز و سنبله‏ هاى خشك ديگر، هان اى كرسی ‏نشينان، نظر دهيد مرا در رؤيايم" «4».
و نيز از خواب مادر موسى حكايت نموده می فرمايد:" و چون وحى كرديم به مادر تو آنچه وحى شدنى است كه او را در صندوق بگذار و بدريا بينداز «5»".
و نيز خوابهايى از رسول خدا (ص) حكايت كرده می ‏فرمايد:" زمانى كه خداوند ايشان را در عالم رؤيا به تو اندك نشان داد، كه اگر ايشان را بسيار جلوه می ‏داد هر آينه سست می شديد و در اينكه به جنگشان اقدام بكنيد يا نه نزاع می كرديد «6»".
و باز فرموده:" هر آينه خداوند صدق و حقيقت خواب رسولش را آشكار و محقق ساخت كه: بزودى ان شاء اللَّه به مسجد الحرام وارد می ‏شويد، در حالى كه ايمن باشيد و سرهايتان تراشيده باشد و تقصير كرده باشيد، و ترسى بر شما نباشد «7»".
و نيز می فرمايد:" ما خوابى كه به تو نشان داديم قرارش نداديم مگر فتنه و امتحان مردم «8»".

از دليل نقلى هم تعداد زيادى روايت از رسول خدا (ص) و امامان اهل بيت (ع) رسيده كه همه، اين معنا را تاييد می كنند.

**********************************************
(1)" فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ ... وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا" سوره صافات، آيه 105.
(2)" إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ" سوره يوسف، آيه 4.
(3)" قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ" سوره يوسف، آيه 36.
(4)" وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى‏ سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ" سوره يوسف، آيه 43.
(5)" إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّكَ ما يُوحى‏ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ". سوره طه، آيه 38 و 39.
(6)" إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ". سوره انفال، آيه 43.
(7)" لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ". سوره فتح، آيه 27.
(8)" وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ". سوره اسراء، آيه 60.
____________________________

ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 367

ادامه ...

و ليكن دانشمندان طبيعى اروپا، رؤيا را يك واقعيت خارجى نمی ‏دانند، و برايش‏ ارزش علمى قائل نيستند كه در باره حقيقت و ارتباطش با حوادث خارجى بحث كنند، مگر عده‏ اى از روانشناسان ايشان كه به شان آن اعتنا ورزيده عليه دسته اول به پاره‏ اى از رؤياهاى صحيح استدلال كرده‏ اند، كه از حوادث آينده و يا امور پنهانى بطور شگفت‏ آورى خبر داده، بطورى كه ممكن نيست حمل بر اتفاق و صرف تصادف نمود، و اينگونه خوابها آن قدر زياد و بطرق معتبر نقل شده كه ديگر نمی ‏توان در باره آنها ترديد كرد، و اين دسته، از اينگونه خواب‏ها كه گفتيم (بطور اعجاب آورى از آينده و يا امور پنهانى خبر داده) در كتب خود نقل كرده ‏اند.
رؤيا داراى حقيقت است‏
هيچ يك از ما نيست كه در زندگى خود خوابهايى نديده باشد كه به پاره‏ اى امور پنهانى و يا مشكلات علمى و يا حوادث آينده از خير و شر دلالت نكرده باشد، آرى از هر كه بپرسى يا خودش چنين رؤياهايى داشته، و يا از ديگران شنيده، و چنين امرى را نمی ‏توان حمل بر اتفاق كرد و گفت كه: هيچ ارتباطى ميان آنها و تعبيرشان نيست، مخصوصا خوابهاى صريحى كه اصلا احتياج به تعبير ندارد.
البته اين هم قابل انكار نيست كه رؤيا امرى است ادراكى، كه قوه خيال در آن مؤثر و عامل است، و اين قوه از قواى فعالى است كه دائما مشغول كار است، بسيار می ‏شود كه عمل خود را از جهت اخبارى كه از ناحيه حس لامسه و يا سامعه و امثال آن وارد می ‏شود ادامه می ‏دهد، و بسيار هم می ‏شود كه صورتهايى بسيط و يا مركب، از صورتها و يا معناهايى كه در خزينه خود دارد گرفته و آنها را تحليل می كند، مانند تفصيلى كه در صورت انسان تام الخلقه هست گرفته به يك يك اعضاء، از قبيل سر و دست و پا و غير آن تجزيه و تحليل می ‏كند، و يا بسائط را گرفته تركيب می ‏نمايد، مثلا از اعضايى كه جدا جدا در خزينه خود دارد انسانى می ‏سازد.
حال بسيار می ‏شود كه آنچه تركيب كرده با خارج مطابقت می ‏كند، و بسيار هم می ‏شود كه مطابقت نمی ‏كند، مانند اين كه انسانى بی ‏سر، و يا ده سر بسازد.
و كوتاه سخن اينكه اسباب و عوامل خارجى كه محيط به بدن آدمى است، از قبيل حرارت و برودت و امثال آن، و همچنين عوامل داخلى كه بر آن عارض مى‏شود از قبيل مرض و ناملايمات و انحرافات مزاج و پرى معده و خستگى و غير آن، همه در قوه مخيله و در نتيجه در خوابها تاثير می ‏گذارد.

و لذا می ‏بينيم كسى كه (در بيدارى و يا در خواب) حرارت و يا برودت شديد در او اثر
كرده، در خواب آتشى شعله‏ ور و يا برف و سرمايى شديد مشاهده می ‏كند، و كسى كه گرماى هوا در او اثر گذاشته و عرق او را جارى ساخته در خواب حمام گرم و يا خزينه و يا ريزش باران را می ‏بيند، و نيز كسى كه مزاجش منحرف و يا دچار پرى معده شده خوابهاى پريشانى می ‏بيند كه سر و ته نداشته، چيزى از آن نمی ‏فهمد.
_______________________________
ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 368

ادامه ...

و همچنين اخلاق و سجاياى انسانى تاثير شديدى در نوع تخيل آدمى دارد، كسى كه در بيدارى دچار عشق و محبت به شخصى شده و يا عملى را دوست می ‏دارد بطورى كه هيچگاه از ياد آن غافل نيست او در خواب هم همان شخص و همان چيز را می ‏بيند.
و شخص ضعيف النفسى كه در بيدارى همواره دچار ترس و وحشت است، و اگر ناگهانى صدايى بشنود هزار خيال كرده امور هولناك بی ‏نهايتى در نظرش مجسم می ‏شود، او در خواب هم همين سنخ امور را می ‏بيند، همچنين خشم و عداوت و عجب و تكبر و طمع و نظائر اينها هر كدام آدمى را به تخيل صورتهاى متسلسلى مناسب و ملائم خود وامی ‏دارد، و كمتر كسى است كه يكى از اين سجاياى اخلاقى بر طبيعتش غالب نباشد.
و بهمين جهت است كه اغلب رؤياها و خوابها از تخيلات نفسانى است كه يكى از آن اسباب، خارجى و يا داخلى طبيعى و يا داخلى اخلاقى، نفس را به تصور آنها واداشته است و در حقيقت نفس آدمى در اين خوابها همان كيفيت تاثير و نحوه عمل آن اسباب را در خودش حكايت می ‏كند، و بس، و آن خوابها حقيقت ديگرى غير اين حكايت ندارند.
اين است آن حقيقتى كه منكرين واقعيت رؤيا را به انكار واداشته، و غير آنچه ما گفتيم دليل ديگرى نداشته و بغير شمردن عوامل مزبورى كه گفتيم (در قوه خيال آدمى اثر می ‏گذارند،) مطلب علمى ديگرى ندارند.
و ما هم آن را مسلم می ‏دانيم منتهى چيزى كه هست بايد به ايشان بگوييم دليل مذكور نمی ‏تواند اثبات كند كه بطور كلى هر چه رؤيا هست از اين قبيل است و حقيقت و واقعيتى ندارد، بله اين معنا را اثبات می ‏كند كه هر رؤيايى حقيقت نيست، و اين غير مدعاى ايشان است، مدعاى ايشان اين است كه همه خوابها خالى از حقيقت است.


آرى (همانطور كه گفتيم) خوابهايى در اين ميان هست كه رؤياى صالح و صادق است و از حقائقى پرده برمی ‏دارد كه هيچ راهى به انكار آن نيست، و نمی ‏توانيم بگوييم هيچگونه رابطه ‏اى بين آنها و بين حوادث خارجى و امورى كه كشف و پيش بينى شده وجود ندارد.
پس، از آنچه كه بيان شد اين معنا روشن گرديد كه بطور كلى هيچ يك از رؤياها خالى از حقيقت نيست به اين معنا كه اين ادراكات گوناگونى كه در خواب بر نفس آدمى عارض
می ‏شود و ما آنها را رؤيا می ‏ناميم ريشه‏ ها و اسبابى دارند كه باعث پيدايش آنها در نفس و ظهورشان در خيال می ‏شود، و وجود اين ادراكات حكايت از تجسم آن اصول و اسبابى می ‏كند كه اصول و اسباب آنها است، بنا بر اين (صحيح است بگوئيم) براى هر رؤيايى تعبيرى هست، ليكن تعبير بعضى از آنها عوامل طبيعى و بدنى در حال خواب است، و تاويل بعضى ديگر عوامل اخلاقى است، و بعضى ديگر سببهاى متفرقه اتفاقى است، مانند كسى كه در حال فكر در امرى بخواب می ‏رود و در خواب رؤيايى مناسب آن می ‏بيند.
(در آنچه گفته شد هيچ حرف و بحثى نيست و همه در باره آن متفقند) بحث و رد و قبولى كه هست همه در باره رؤيايى است كه نه اسباب خارجى طبيعى دارد و نه ريشه‏ اش اسباب مزاجى و يا اتفاقى است، و نه مستند به اسباب داخلى و اخلاقى است و در عين حال با حوادث خارجى و حقائق كونى ارتباط هم دارد.
_______________________________

ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 369

ادامه ...

خوابهاى راست‏
خوابهاى مورد بحث، يعنى آنهايى كه با حوادث خارجى و مخصوصا حوادثى كه سابقه قبلى ندارند ارتباط دارد از آنجايى كه يكى از دو طرف ارتباط امرى است معدوم و نيامده از قبيل بخواب ديدن اينكه پس از مدتى چنين و چنان می ‏شود و عينا هم بشود اشكال شده است، كه معنا ندارد ميان امرى وجودى (رؤيا) و امرى عدمى (حادثه نيامده) ارتباط برقرار شود، و يا به عبارت ديگر معقول نيست ميان رؤيا و امرى كه بوسيله يكى از عوامل مذكور در قبل، از حواس ظاهر و اخلاقيات و انحراف مزاج وارد بر نفس نشده ارتباط برقرار گردد مثلا شخصى بدون هيچ سابقه‏اى در خواب ببيند كه در فلان محل دفينه‏ اى از طلا و نقره نهفته است و فلان خصوصيات را هم دارد و شكل و قيافه ظرف آن هم چنين و چنان است، آن گاه از خواب برخاسته به آن نقطه برود و زمين را بكند، و دفينه را با عين آن خصوصيات پيدا كند، چون همانطور كه گفتيم معنا ندارد ميان نفس آدمى و امرى كه به تمام معنى از حواس ظاهرى و باطنى انسان غايب بوده ارتباط برقرار شود.


و بهمين جهت در جواب اين اشكال گفته‏ اند: اين ارتباط از اين راه برقرار می ‏شود كه نفس شخص نائم، نخست با سبب حادثه ارتباط پيدا می ‏كند، آن سببى كه فوق عالم طبيعت قرار دارد، و بعد از برقرار شدن ارتباط ميان نفس و آن سبب، ارتباط ديگرى برقرار می شود ميان آن و خود حادثه.
توضيح اينكه عوالم سه گونه‏ اند:
يكى عالم طبيعت كه عبارتست از عالم دنيا كه ما در آن زندگى می كنيم و موجودات در آن صورتهايى مادى هستند، كه بر طبق نظام حركت و سكون و تغير و تبدل جريان می ‏يابد.
عالم دوم عالم مثال است كه ما فوق اين عالم قرار دارد، به اين معنا كه وجودش ما فوق وجود اين عالم است (نه اينكه فوق مكانى باشد) و در آن عالم نيز صور موجودات هست اما بدون ماده، كه آنچه حادثه در اين عالم حادث می ‏شود از آن عالم نازل می ‏گردد و باز هم به آن عالم عود می ‏كند، و آن عالم نسبت به اين عالم و حوادث آن، سمت عليت و سببيت را دارد.


عالم سوم عالم عقل است كه ما فوق عالم مثال است، يعنى وجودش ما فوق آنست (نه جايش)، در آن عالم نيز حقايق اين عالم و كلياتش وجود دارد، اما بدون ماده طبيعى و بدون صورت مثالى، كه آن عالم نسبت به عالم مثال نيز سمت عليت و سببيت را دارد.

نفس آدمى بخاطر تجردش، هم سنخيتى با عالم مثال دارد و هم با عالم عقل، و وقتى انسان به خواب رفت و حواسش دست از كار كشيد، طبعا از امور طبيعى و خارجى منقطع شده متوجه به عالم مثال و عقل كه خود، هم سنخ آنها است می ‏شود، و در نتيجه پاره‏ اى از حقايق آن عوالم را به مقدار استعداد و امكان مشاهده می ‏نمايد.
_________________________________________

ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 370 و 371

ادامه ...

بحث پایانی از تفسیرالمیزان درباره خواب

حال اگر نفس، كامل و متمكن از درك مجردات عقلى بود، آن مجردات را درك نموده اسباب كاينات را آن طور كه هست يعنى بطور كليت و نوريت در پيش رويش حاضر می ‏سازد، و اگر آن مقدار كامل نبود كه بطور كليت و نوريت استحضار كند، به نحو حكايت خيالى و بصورتها و اشكالى جزئى و مادى كه با آنها مانوس است حكايت می ‏كند، آن طور كه خود ما در بيدارى، مفهوم كلى سرعت را با تصور جسمى" سريع الحركه" حكايت می ‏كنيم، و مفهوم كلى عظمت را به كوه، و مفهوم رفعت و علو را به آسمان و اجرام آسمانى، و شخص مكار را به روباه، و حسود را به گرگ، و شجاع را به شير، و همچنين غير اينها را بصورتهايى كه با آن مانوسيم تشبيه و حكايت و مجسم می ‏سازيم.
اين صورتى است كه نفس متمكن از ادراك مجردات آن طور كه هست بوده باشد و بتواند به آن عوالم ارتقاء يابد، و گرنه تنها از عالم طبيعت به عالم مثال ارتقاء يافته و چه بسا در آن عالم، حوادث اين عالم را به مشاهده علل و اسبابش مشاهده نمايد بدون اينكه با تغيير و تبديل تصرفى در آن بكند.
و اينگونه مشاهدات نوعا براى نفوسى اتفاق می ى‏افتد كه سليم و متخلق به صدق و صفا باشند، اين آن خوابهايى است كه در حكايت از حوادث، صريح است.
و چه بسا كه نفس، آنچه را كه در آن عوالم مشاهده مى‏كند با مثالهايى كه بدان مانوس

است ممثل می ‏سازد، مثلا ازدواج (آينده) را بصورت جامه در تن كردن حكايت می ‏كند، و افتخار را بصورت تاج، و علم را بصورت نور، و جهل را بصورت ظلمت، و بى‏نامى و گوشه ‏نشينى را بصورت مرگ مجسم می سازد، و بسيار هم اتفاق می ‏افتد كه در آن عالم هر چه را مشاهده می ‏كنيم، نفس ما منتقل به ضد آن می ‏شود، هم چنان كه در بيدارى هم با شنيدن اسم ثروت به فقر، و با تصور آتش به يخ، و از تصور حيات به تصور مرگ منتقل می ‏شويم، و امثال اينها.
از جمله مثالهاى اين نوع خوابها، اين خوابيست كه نقل شده كه مردى در خواب ديد در دستش مهرى است كه با آن دهان و عورت مردم را مهرى می ‏كند، از ابن سيرين پرسيد، در جواب گفت: تو بزودى مؤذن می ‏شوى و در ماه رمضان مردم با صداى تو امساك می ‏كنند.
از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه خوابهاى راست در تقسيم اولى تقسيم می ‏شود به، خوابهاى صريحى كه نفس نائم و صاحب رؤيا در آن هيچگونه تصرفى نكرده و قهرا و بدون هيچ زحمتى با تاويل خود منطبق می ‏شود. و خوابهاى غير صريحى كه نفس صاحب خواب از جهت حكايت، در آن تصرف كرده حالا يا به تمثيل و يا به انتقال از معناى خواب به چيزى كه مناسب آن و يا ضد آنست، اين قسم رؤيا آن قسمى است كه محتاج به تعبير است تا متخصصى آن را به اصلش كه در رؤيا مشاهده شده برگرداند، مثلا تاجى را كه می ‏گويد در خواب ديده ‏ام افتخار، و مرگ را به حيات، و حيات را به فرج بعد از شدت، و ظلمت را به جهل، و حيرت را به بدبختى تعبير كند.


آن گاه قسم دوم به يك تقسيم ديگرى منقسم می ‏شود به دو قسم يكى آن خوابهايى است كه نفس صاحب خواب فقط يك بار در آن تصرف می ‏كند و از آنچه ديده به چيز ديگرى مناسب و يا ضد آن منتقل گشته و آن را حكايت می ‏كند، و يا فوقش از آنهم به چيز ديگرى منتقل می ‏شود به طورى كه برگرداندن آن به اصل و ريشه ‏اش دشوار نيست.


قسم دوم آن رؤيايى است كه نفس صاحبش به يك انتقال و دو انتقال اكتفاء ننموده، مثلا از آنچه ديده به ضدش منتقل شده، و از آن ضد به مثل آن ضد و از مثل آن ضد به ضد آن مثل، و همچنين بدون اينكه به حدى توقف كرده باشد انتقال بعد از انتقال و تصرف بعد از تصرف كرده، بطورى كه ديگر مشكل است كه تعبيرگو بتواند رؤياى مزبور را به اصلش برگرداند، اينگونه خوابها را" اضغاث احلام" می ‏نامند، كه تعبير ندارد، براى اينكه يا دشوار است و يا ممكن نيست تعبيرش كرد.
از اينجا بخوبى روشن گرديد كه بطور كلى خوابها داراى سه قسم كلى هستند، يكى خوابهاى صريحى كه احتياجى به تعبير ندارد، يكى اضغاث احلام كه از جهت دشوارى و يا تعذر، تعبير ندارد و سوم خوابهايى كه نفس در آن با حكايت و تمثيل تصرف كرده، اين قسم از خوابها است كه تعبير می ‏شود.
اين بود اجمال آنچه كه علماى روانشناس قديم در باره رؤيا گفته‏ اند، و بحث بيش از اين و كامل آن موكول به كتبى است كه در اين باره تدوين يافته.
در قرآن يك جا می ‏فرمايد:" وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ " و در جاى ديگر مى‏فرمايد:" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ .
و ظاهر اين دو آيه اين است كه نفوس در موقع خواب، از بدن‏ها گرفته می ‏شوند و ديگر ارتباطى با حواس ظاهرى بدن ندارند، به نوعى به عالم ربوبى رجوع كرده و منتقل می ‏شوند كه بی ‏شباهت به مرگ نيست.
خداى تعالى در كلام خود به هر سه قسم رؤياى مذكور اشاره كرده و از قسم اول، رؤياى ابراهيم و رؤياى مادر موسى و پاره‏اى از رؤياهاى رسول خدا (ص) را آورده، و به قسم دوم هم در جمله" أَضْغاثُ أَحْلامٍ" اشاره كرد، كه چنين رؤياهايى هم هست، و از قسم سوم، رؤياى يوسف و رؤياهاى دو رفيق زندانى او و رؤياى پادشاه مصر را كه هر سه در سوره يوسف آمده برشمرده است.
____________________________

ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 372

پایان کلام علامه طباطبائی اعلی الله مقامه الشریف در المیزان

نقل قول:
در قرآن يك جا می ‏فرمايد:" وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ " و در جاى ديگر مى‏فرمايد:" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ .
و ظاهر اين دو آيه اين است كه نفوس در موقع خواب، از بدن‏ها گرفته می ‏شوند و ديگر ارتباطى با حواس ظاهرى بدن ندارند، به نوعى به عالم ربوبى رجوع كرده و منتقل می ‏شوند كه بی ‏شباهت به مرگ نيست.

سلام.

با تشکر از توضیحات کامل استاد عزیز.

از آقا بهجت نقلی هست که میگن:

«هر شب که شما به خواب میروید بی اختیار به یکی از سکنات قبر پای میگذارید بدون اینکه کسی متوجه آن شود!»

حالا من سوالی دارم

1-اگر کسی خوابای بد ببینه و مثلا در محیط های بد وارد بشه و خواب حیوانات درنده را ببیند و مثلا خدای نکرده بر اثر حادثه ای با همان حالت روحی و اعمال بمیرد آیا قبر و برزخش همین هست؟

2-با توجه به اینکه انسانها در چند هزار سال پیش خواب نمی دیدند (مثلا به دلیل تکامل نیافتن عقل) و در مقایسه با انسانهای این دوره که خواب می بینن ،می توان اینطور برداشت کرد که خدا داشت برای بشتر اتمام حجت میکرده ،که مثلا در برزخ اگر به عجایب و مشکلات بر خورد کرد و فشار زیادی به روحش وارد شد دیگر بهانه ای نداشته باشد؟(به دلیل که هفتاد سال داشتی در این دنیا هر شب قدم می گذاشتی پس دیگر اعتراضت چیه؟!)

تشکر

رحیق مختوم;234071 نوشت:

]عالم سوم عالم عقل است كه ما فوق عالم مثال است، يعنى وجودش ما فوق آنست (نه جايش)، در آن عالم نيز حقايق اين عالم و كلياتش وجود دارد، اما بدون ماده طبيعى و بدون صورت مثالى، كه آن عالم نسبت به عالم مثال نيز سمت عليت و سببيت را دارد.

به نام خدا
سلام

ضمن تشکر از جناب رحیق مختوم لطفا در مورد عالم سوم بیشتر توضیح دهید تا استفاده کنیم . من این عالم را نتونستم بفهمم .

تا اینجا با راهنمایی شما در مورد این علم اطلاعات خوبی کسب کردم سوالی که برام پیش آمده این هست که علم تعبیر خواب اکتسابیست ؟ اگر جواب مثبت است لطفا بفرمایید آیا منابعی دال بر چگونگی یاد گرفتن علم تعبیر خواب توسط حضرت یوسف ع موجود است ؟ آیا ایشان به یک باره این علم را کسب کردن ؟

نقل قول:
......
[="blue"]و اينگونه مشاهدات نوعا براى نفوسى اتفاق می ى‏افتد كه سليم و متخلق به صدق و صفا باشند، اين آن خوابهايى است كه در حكايت از حوادث، صريح است.[/]

اشخاصی که دارای نفوسی سلیم و متخلق به صدق صفا هستند قبل از خواب نیت میکنند برای خواب دیدن ؟ من دیدم که مثلا میگن نیت کن ببین خوابی برای من میبینی . نیت کردن برای دیدن خواب یعنی چی ؟

متشکرم

به نام خدا
سلام

جهت پاسخ گویی سروران گرامی بروز شد .

با تشکر

با سلام و عرض خسته نباشید :Gol:

داشتم مباحث خواب رو مطالعه میکردم ولی انگار جواب سوال من اونجا نبود اگه سوالمو جواب بدین خیلی خیلی ممنون میشم:
از کجا باید فهمید ادم وقتی یه خوابی رو میبینه اون واقعی هست و در اینده به حقیقت خواهد پیوست یا اصلا کسی از کجا بدونه که ایندرو دیده؟؟
مثلا ادم تو خواب ببینه رفته خواستگاری و دو خونواده با هم وصلت کردن از کجا میشه فهمید راسته؟؟؟

خیلی ممنون:Gol:

نقل قول:
با سلام و عرض خسته نباشید :Gol:

داشتم مباحث خواب رو مطالعه میکردم ولی انگار جواب سوال من اونجا نبود اگه سوالمو جواب بدین خیلی خیلی ممنون میشم:
از کجا باید فهمید ادم وقتی یه خوابی رو میبینه اون واقعی هست و در اینده به حقیقت خواهد پیوست یا اصلا کسی از کجا بدونه که ایندرو دیده؟؟
مثلا ادم تو خواب ببینه رفته خواستگاری و دو خونواده با هم وصلت کردن از کجا میشه فهمید راسته؟؟؟

خیلی ممنون:Gol:


[=Arial Narrow]سلام دوست عزیزم..تفسیر خواب برای هرکس معنی منحصربه فردی داره..مثلا من خواب اسب ببینم وشماهم همین طور...تعبیرش کلی میشه..اماتفسیرش برای من وشمامتفاوت میشه..

اینکه بدونیم کدام خواب رویای صادقه هست؟

این شروط کلی اون هست:
تصاویرخواب شفاف و واضح باشند....وشماتصورکنید درواقعیت اونجاهستید...

یا بین خواب هشیارباشید..مثلا متوجه میشید که دارید خواب میبینید...یااینکه ذهنتون تمام خواب رویادشه(یعنی نشون میده ضمیرخودآگاه شما درهنگام خواب بیدار مانده..که وقتی بیدارباشد بیشترمیتونید رویای صادقه ببینید)

تصاویرخواب عجیب وبانمادباشند...مثلا خواب ببینید یک ماردارد یک گربه رامی خورد..یا یک آقا دارد به خانمی درس زندگی میدهد..یایک شماره درخواب مرتب تکرارمیشود..

چیزهای جدیدی که تاحالا بلدنبوید درخواب به شما آموزش داده میشه...

وبرای اینکه بدونید اون خواب ممکنه درآینده پیش بیار...نشانه این باید توی اون باشه که یک نمادمشخص وعجیب درخواب باشه..
البته خواب های تعبیری به رویت درآینده....باکمی تغییردرخواب نمایان میشه..
مثلا ممکنه شماخواب ببینید ازبالای کوه می افتید..وچندروز بعد درحیاط هنگام شستن حیاط پای شما لیزبخوره ومحکم بیفتید...اون خواب تصویری از افتادن شمادرحیاط بوده که بابزرگ نمایی توسط روح به شما هشدارداده شده...
موفق باشید شیوا جان:Gol:


خیلی ممنون از پاسختون:Gol:

نقل قول:

1-اگر کسی خوابای بد ببینه و مثلا در محیط های بد وارد بشه و خواب حیوانات درنده را ببیند و مثلا خدای نکرده بر اثر حادثه ای با همان حالت روحی و اعمال بمیرد آیا قبر و برزخش همین هست؟

اگر اجازه بدید توضیحی کوتاه بدهم:

منظورازاینکه میگن فرد درخواب به سکراتی ازمرگ وارد میشه چندحالته...2حالت اون:1)آگاه شدن:چون درسکرات مرگ انسان به اندازه توانایی درکش به حقیقت پی میبرد...درخواب هم تصاویر(البته بارمزوکدگذاری)مارابابعضی حقایق پشت پرده آگاه میکنه.

2)شبیه سازی ازمرگ:خواب حالتی شبیه مرگ هست...3روزبعدازمرگ جسم اثیری انسان رو ترک میکنه...
موقع خواب جسم اثیری به طورکامل بدن روترک نمیکنه..اما به صورت کش آمده ازبدن تقریبا فاصله میگیره..
اینجاروح کمی آزادانه ترتاوسعت خودش میتونه دردنیایی شبیه دنیای ماورا...حرکت کنه.

اما خواب بد.....این خواب ها گاها همان رمز ونمادبرای آگاهیی هستند..کسی که مدام ازاین خوابها ببینه..اگر شرایط محیط رو ازش جداکنیم نشان میده فرد در وقت بیداری گناه زیادمیکنه..که به شکل این تصاویرتوی خواب درمیاد..یافکرهای منفی زیادداره..

البته خیلی ازخوابهایی که تصاویر درهمی دارندو حیوان وانسان و....قاطی وارد خواب میشن..به خاطر مسائلی مثل نوع تغذیه....تشویش های فکری..ودیدن فیلمهای مهیج هم هست..


نقل قول:
علم تعبیر خواب اکتسابیست ؟ اگر جواب مثبت است لطفا بفرمایید آیا منابعی دال بر چگونگی یاد گرفتن علم تعبیر خواب توسط حضرت یوسف ع موجود است ؟ آیا ایشان به یک باره این علم را کسب کردن ؟

ان شاءالله کارشناسان گرامی پاسخ بدهند.اما منم یه نظر کوچیک بدهم..بااجازه:

مایه تعبیرخواب داریم ویک تفسیرخواب..

تفسیروتعبیرهر دو اکتسابی هستنداما نه به طور مطلق.

تعبیرخواب درابتدامیتونه به صورت اکتسابی باشه...مثلا من بامطالعه بتونم معنی بعضی خوابهارو

بدونم...تعبیربه صورت کلی هست..یعنی با خصوصیت ذاتی انسان ارتباط دارد..وبا فطرت انسانهاکه کاملا ثابت هستند خواب رومعنا میکنند..

اما اگرانسان بتونه به جهان مثال منفصل راه پیداکنه...رمز همه تصاویر رو کشف خواهد کرد....پس تعبیرهم اکتسابی هست(برای مقدمه)وهم به ذات روحی برمیگرده...

تفسیرخواب برای هرکس فقط یک تفسیرداره..که درهرجامعه تفسیر متفاوت میشه..وکمی سخته..وبرای

هرتصویر باید به درون اشخاص وتک تک شخصیت های اوپی ببریم...پس این علم به تخصص نیازداره...

درابتداباید شخصیت شناسی قوی داشته باشیم..وبتونیم ارتباط تصویر روبا ذهن ونوع تفکرفرد راپیداکنیم..
وازطرفی معنی تصاویرکلی رودرهرخواب روهم بدونیم..

باارتباط بین تعبیروتفسیرمیتونیم به جزئیات بسیاری ازتصاویرخواب پی ببریم.

نقل قول:
اشخاصی که دارای نفوسی سلیم و متخلق به صدق صفا هستند قبل از خواب نیت میکنند برای خواب دیدن ؟ من دیدم که مثلا میگن نیت کن ببین خوابی برای من میبینی . نیت کردن برای دیدن خواب یعنی چی ؟

هرکسی مسلما نمیتونه....خودتون بهش اشاره کردین..شرطش صفای دله..

خب وقتی دل صفاپیدامیکنه..میتونه یه پله بالاترازبقیه با جهان ماورای حقیقت ارتباط برقرارکنه...
این کشف شرایطی داره..که موقع خواب تاحدودی شرایطش مهیا میشه..مثل آزادشدن روح....متعادل شدن امواج وهاله ها....روشن ششن چشم سوم...دورشدن ازکالبدجسم...کم شدن فعالیتهای جسمی وآرام شدن کل بدن....(خصوصا نبض ونحوه تنفس..که ریتم اون درخواب میتونه فردرو به شرطی که ضمیرخودآگاه اون بیدارباشه به عالم بالا ارتباط دهد...
متشکرم...

سبزينه ظهور;239740 نوشت:

ان شاءالله کارشناسان گرامی پاسخ بدهند.اما منم یه نظر کوچیک بدهم..بااجازه:


با سلام و ادب:Gol:

توصيه مي كنم، در باب خواب و مشخصات رؤياي صادقه و غير آن، اقسام خواب و موضوعات مرتبط با اين موضوع به تايپيك زير كه با تلاش ممدوح پاسخگوي اعتقادي 4 جمعبندي شده رجوع كنيد:

http://www.askquran.ir/thread25272.html

موفق باشيد ...:Gol:

موضوع قفل شده است