سند «دوری حضرت زهرا (س) از مرد کور» کجاست؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سند «دوری حضرت زهرا (س) از مرد کور» کجاست؟

معمول است که مسلمین هرگاه چیزی بنفعشان نیست به هزار در و دیوار میزنند و با هزار مغلطه درصدد رد کردن ان بر می ایند مثلا وقتی از کتب معتبر انها حدیث نقل میکنی یکی میگوید سندش کو ( مگر حدیث ارشادی و غیر حقوقی هم سند میخواهد مثلا اینکه گفته فلان میوه را بخور باید دنبال سندش بگردیم یا نه فقط احادیثی سند میخواهند و لازمست که میخواهیم حکم واجب و حرامی را از ان استخراج کنیم) یا برخیشان میگویند مرجع تقلید هست ما که اصلا نباید فکر کنیم ما فکر نداریم قدرت فکری نداریم ما طوطی هستی مقلدیم هرچی اقا بگوید ما باید بگوییم چشم قوه ی تشخیص با ما نیست با مراجع بزرگوار است .

بله
این حال و روزگار اینان است اما وقتی خودشان مطلبی بنفعشان باشد مرتب حدیثی را نقل میکنند بی انکه حتی کامل نقل کنند و نه خبر از سندی هست و نه حتی مدرکی

یکی از داستانهایی که اخوندهای گرامی مرتبا بر بالای منابر بر سر زنان و دخترکان میخوانند همین قصه ی فاطمه زهرا -که سلام خدا براو باد- با ان مرد نابینا است اینان در بالای منبر همین قدر میگویند

که

فاطمه ی زهرا - که سلام خدا براو باد- خود را از کوری پنهان کرد

دیگر نمیگویند چرا ایشان چنین کرد نمیگویند که ایا این روایت سند دارد سندش درست است مرسل هست نیست

چرا اینرا اینکونه مدام تکرار میکنند واضح است برای مطیع کردن و ظلم کردن به زنان ! برای اینکه اینان ششدانگ اختیارشان را به مردان بدهند و دم برنیاورند که چه ؟ پیشوایمان چنین کرده !

اری این چنین است برادرانن و خواهران

اصل داستان را من قدمتی بیشتر از کتاب نوادر رواندی برایش نیافتم

در کتاب راوندی بعنوان قدیمی ترین -فرن 6 هجری - ماخذ نقل کننده این روایت امده است که :

مام صادق عليه السّلام از امام على عليه السّلام روايت كرده، كه آن حضرت فرمود: مرد نابينايى اجازه گرفت، كه به حضور حضرت فاطمه عليها السّلام برسد، اما فاطمه عليها السّلام با حجاب خود را از او پوشيد. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: چرا خود را پوشيدى، در حالى كه مرد چشم ندارد كه تو را ببيند؟
حضرت فاطمه عليها السّلام گفت: اگر او مرا نمى‏بيند، من كه او را مى‏بينم، و او بوى خوش را استشمام مى‏كند. (به احتمال زياد اين پوشش به خاطر مهار بوى خوش بوده، چنان كه مقام بسيار بلند حضرت فاطمه عليها السّلام هم اين شرط را ايجاب مى‏كرده است).

نوادر راوندی ص 13

همانگونه که می بنید به احتمال زیاد فاطمه زهرا - که سلام خدا براوباد- گویا برای شوهر بزرگوارش اراسته بوده اند و اراستگی ان جناب بوی خوش داشته از اینروی از ان مرد نابینا کناره میگیرند

اما با بررسی که من کردم این روایت مطلقا مرسل است و سلسله راوی ندارد و پرپیداست قرن 6 تا زمان امام صادق چه فاصله است که یک دفعه این حدیث در کتاب نوادر راوندی سر براورده

یعنی در کتب پیش از خود نیامده

این انچیزی است که من فهمیدم اگر دوستی میتواند سندی معتبر تر از این حدیث بدهد مارا خوشحال کرده است

من پیش از این روی این حدیث خیلی فکر کردم وبه چند تناقص برخورد کردم.
اول اینکه چرا این مرد نابینا با وجود پیامبر در انجا خواست به حصور حضرت فاطمه شرف یاب بشه؟
چه کسی جز پیامبر،فاطمه و این مرد نابینا در انجا بود که شاهد این ماجرا بوده؟ چون این روایت از قول هیچ یک از این سه نفر نقل نشده.
آیا در خانه پیامبر اتاق دیگری نبود که آن حضرت به انجا برود تا مجبور به پوشاندن خود نشود؟
آیا حجاب بر سر کردن مانع این میشود که فاطمه (ع) این مرد نابینا را ببیند؟
این مرد کور چگونه خانه پیامبر یا فاطمه را توانسته بدون همراه یا راهنما بیابد؟و اگر کسی همرا او بوده چرا سخنی از او در میان نیست؟.آیا این همراه مرد بوده یا زن؟ و اگر مرد بوده چرا فاطمه خود را نخواسته از او پنهان کند؟

من برای این پرسشها پاسخی پیدا نکردم.اگر شما سراغ دارید به من جواب بدید

مردخدا;232628 نوشت:
من پیش از این روی این حدیث خیلی فکر کردم وبه چند تناقص برخورد کردم.
اول اینکه چرا این مرد نابینا با وجود پیامبر در انجا خواست به حصور حضرت فاطمه شرف یاب بشه؟
چه کسی جز پیامبر،فاطمه و این مرد نابینا در انجا بود که شاهد این ماجرا بوده؟ چون این روایت از قول هیچ یک از این سه نفر نقل نشده.
آیا در خانه پیامبر اتاق دیگری نبود که آن حضرت به انجا برود تا مجبور به پوشاندن خود نشود؟
آیا حجاب بر سر کردن مانع این میشود که فاطمه (ع) این مرد نابینا را ببیند؟
این مرد کور چگونه خانه پیامبر یا فاطمه را توانسته بدون همراه یا راهنما بیابد؟و اگر کسی همرا او بوده چرا سخنی از او در میان نیست؟.آیا این همراه مرد بوده یا زن؟ و اگر مرد بوده چرا فاطمه خود را نخواسته از او پنهان کند؟
من برای این پرسشها پاسخی پیدا نکردم.اگر شما سراغ دارید به من جواب بدید

جناب مرد خدا سلام علیکم و رحمه الله

از شما بعید است که بدون دقت کافی در حدیث بخواهید آنرا خدشه دار ببینید
اولا اینکه فرمودید

نقل قول:
اول اینکه چرا این مرد نابینا با وجود پیامبر در انجا خواست به حصور حضرت فاطمه شرف یاب بشه؟
این مربوط به مراوده پیامبر با تمام اقشار جامعه داره آیا نمیشود پدری میهمان خود را به خانه دامادش ببره آیا پدر خانم شما حق ندارد مثلا یه میهمانی را از طرف خودش به خانه شما بیاورد در ایران که اشکالی ندارد که هیچ بلکه بسیار هم خوشایند صاحبخانه میشود نروژ را نمیدانم شاید رسم آنجاها فرق کند

ثانیا که فرمودید

نقل قول:
چه کسی جز پیامبر،فاطمه و این مرد نابینا در انجا بود که شاهد این ماجرا بوده؟ چون این روایت از قول هیچ یک از این سه نفر نقل نشده.
پدر من مگر خود پیامبر زبان ندارد که بیاید و حدیث نقل کند و دیگران بنویسند شاید این مورد و موارد مشابه به نقل از خود حضرت زهرا باشد این که نشد استدلال در رد حدیث پس اگر اینطور هست تمام احادیث قدسی که هم دارای خدشه هستن نه ؟؟؟
ثالثا که فرمودید
نقل قول:
آیا در خانه پیامبر اتاق دیگری نبود که آن حضرت به انجا برود تا مجبور به پوشاندن خود نشود؟
بله درست میفرمائید وقتی روایتی دیگر وسائل منزل حضرت علی را من باب مثل رختخواب آنها را پوستینی معرفی می کند وقتی آنها به اندک غذا بسنده میکنن و .... شاید واقعا خانه آنها فقط یک اتاق باشد همچنانکه همین الانش هم در جنوب کشور ما کپر نشینهایی هستن که همه داخل یک کپر زندگی میکنن که بنده از نزدیک شاهدش بودم که نه در دارد و نه پیکر
رابعا که فرمودید
نقل قول:
آیا حجاب بر سر کردن مانع این میشود که فاطمه (ع) این مرد نابینا را ببیند؟
این مرد کور چگونه خانه پیامبر یا فاطمه را توانسته بدون همراه یا راهنما بیابد؟و اگر کسی همرا او بوده چرا سخنی از او در میان نیست؟.آیا این همراه مرد بوده یا زن؟ و اگر مرد بوده چرا فاطمه خود را نخواسته از او پنهان کند؟
اصلا قضیه ربطی به حجاب فاطمه نداشت بلکه اگر دقت کرده باشید حضرت فرمود اگر چه او مرا نمی بیند ولی بوی مرا استشمام میکند
جناب مرد خدا آیا این مرد نابینا همراه پیامبر نبود نکند فکر میکنید پیامبر هم خدای نکرده نابینا بودند که نتوانسته باشه خانه دخترش رو پیدا کنه و ....
جناب مرد خدا در ادامه اسناد روائی این حدیث را میاورم انشااله مداقه فرموده تا مسئله روشن شود

در جواب خانم رویا که خیلی مایلند که در احادیث خدشه ایجاد کنند

اصل روایت
نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِيِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ ع فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ فَقَالَتْ ع إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي‏
بحار الأنوار، ج‏101، ص: 39
أخبرنا عبد الله حدثني محمد حدثني موسى قال حدثنا أبي عن أبيه عن جده جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين عن أبيه أن فاطمة بنت رسول الله ص استأذن عليها أعمى فحجبته فقال لها النبي ص لم حجبته و هو لا يراك فقالت يا رسول الله إن لم يراني فأنا أراه و هو يشم الريح فقال النبي ص أشهد أنك بضعة مني‏
الجعفريات - الأشعثيات، ص: 96
و عن جعفر بن محمد ع أنه قال استأذن أعمى على فاطمة ع فحجبته فقال لها النبي ع لم تحجبينه و هو لا يراك قالت يا رسول الله إن لم يكن يراني فإني أراه و هو يشم الريح فقال رسول الله أشهد أنك بضعة مني‏
دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 215
الْجَعْفَرِيَّاتُ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع: أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص اسْتَأْذَنَ عَلَيْهَا أَعْمَى فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا النَّبِيُّ ص لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي:
دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: مِثْلَه‏
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 290
اما مدارک روایت از مصادر دیگر

1- المناقب ص 380 حدیث 428: ابن مغازلی
2- ریاحین الشریعه ج 1 ص 216
3- کوکب الدری ج 1 ص 149
4- احقاق الحق ج 10 ص 258
5- الجعفریات ص 95
6- المناقب ص 210
7- مشکاه الانوار ص 195
8- بحار الانوار ج 2 ص 379 و ج 43 ص 62
9- وسائل الشیعه ج 14 ص 158
10- فروع کافی ج 5 ص 528 باب الدخول علی النساء
11- لئالی الاخبار ج 1 ص 83
12- نور الثقلین ج 3 ص 587
13 محجه البیضاء ج 6 ص 103 و ج 7 ص 324

این مدارکی که ذکر کردم از کتاب فرهنگ سخنان فاطمه سلام الله علیها هست که یکی از کتابهای تحقیقاتی موسسه تحقیقاتی امام علی علیه السلام زیر نظر مرحوم حاج آقای دشتی رحمه الله علیه اداره میشد

رحیق مختوم;232635 نوشت:
اصل روایت
نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِيِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ ع فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ فَقَالَتْ ع إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي‏
بحار الأنوار، ج‏101، ص: 39
أخبرنا عبد الله حدثني محمد حدثني موسى قال حدثنا أبي عن أبيه عن جده جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين عن أبيه أن فاطمة بنت رسول الله ص استأذن عليها أعمى فحجبته فقال لها النبي ص لم حجبته و هو لا يراك فقالت يا رسول الله إن لم يراني فأنا أراه و هو يشم الريح فقال النبي ص أشهد أنك بضعة مني‏
الجعفريات - الأشعثيات، ص: 96
و عن جعفر بن محمد ع أنه قال استأذن أعمى على فاطمة ع فحجبته فقال لها النبي ع لم تحجبينه و هو لا يراك قالت يا رسول الله إن لم يكن يراني فإني أراه و هو يشم الريح فقال رسول الله أشهد أنك بضعة مني‏
دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 215
الْجَعْفَرِيَّاتُ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع: أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص اسْتَأْذَنَ عَلَيْهَا أَعْمَى فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا النَّبِيُّ ص لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي:
دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: مِثْلَه‏
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 290
اما مدارک روایت از مصادر دیگر

کتابهای که بالا معرفی شده است بعد از قرن شش هجری است بعلاوه سندش نیز توثیق نمیشود

نقل قول:

1- المناقب ص 380 حدیث 428: ابن مغازلی
2- ریاحین الشریعه ج 1 ص 216
3- کوکب الدری ج 1 ص 149
4- احقاق الحق ج 10 ص 258
5- الجعفریات ص 95
6- المناقب ص 210
7- مشکاه الانوار ص 195
8- بحار الانوار ج 2 ص 379 و ج 43 ص 62
9- وسائل الشیعه ج 14 ص 158
10- فروع کافی ج 5 ص 528 باب الدخول علی النساء
11- لئالی الاخبار ج 1 ص 83
12- نور الثقلین ج 3 ص 587
13 محجه البیضاء ج 6 ص 103 و ج 7 ص 324

این مدارکی که ذکر کردم از کتاب فرهنگ سخنان فاطمه سلام الله علیها هست که یکی از کتابهای تحقیقاتی موسسه تحقیقاتی امام علی علیه السلام زیر نظر مرحوم حاج آقای دشتی رحمه الله علیه اداره میشد

همه ی کتب فوق عموما خبری از حدیث مزبور ندارند بلکه احادیث مشابه دارند که داستان پنهان شدن از کوری دران نیست اینکه زن عورت است باید پوشیده شود و امثالهم امده است

همچنین بسیاری از کتب فوق از لحاظ قدمت بعد از کتاب راوندی هستند

مثلا کتاب کافی قبل از راوندی است و کتاب معتبری است اما ایا حدیث مذکور در ادرس فوق هست :

[=Simplified Arabic](باب)

[=Simplified Arabic]* (الدخول على النساء)

[=Simplified Arabic](10273) - 1 - عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، عن هارون بن الجهم، عن جعفر بن عمر، عن أبي عبدالله (ع) قال: نهى رسول الله [=Simplified Arabic](صلى الله عليه وآله)[=Simplified Arabic] أن يدخل الرجال على النساء إلا بإذنهن.
[=Simplified Arabic](10274) - 2 - وبهذا الاسناد أن يدخل داخل على النساء إلا بإذن أوليائهن.
[=Simplified Arabic](10275) - 3 - عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن أبي أيوب الخزاز عن أبي عبدالله (ع) قال: يستأذن الرجل إذا دخل على أبيه ولا يستأذن الاب على الابن قال: ويستأذن الرجل على ابنته واخته إذا كانتا متزوجتين.
[=Simplified Arabic](10276) - 4 - أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن أبي جميلة، عن محمد بن علي الحلبي قال: قلت لابي عبدالله (ع): الرجل يستأذن على أبيه؟ قال: نعم، قد كنت أستاذن على أبي وليست امي عنده إنماهي امرأة أبي توفيت امي وأنا غلام وقد يكون من خلوتهما مالا احب أن أفجأهما عليه ولا يحبان ذلك مني، السلام أصوب وأحسن (1).
[=Simplified Arabic](10277) - 5 - عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن إسماعيل بن مهران، عن عبيد ابن معاوية بن شريح، عن سيف بن عميرة، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن أبي جعفر (ع)، عن جابر بن عبدالله الانصاري قال: خرج رسول الله [=Simplified Arabic](صلى الله عليه وآله)[=Simplified Arabic] يريد فاطمة (ع) وأنامعه فلما انتهيت إلى الباب وضع يده عليه فدفعه ثم قال: السلام عليكم، فقالت فاطمة: عليك السلام يا رسول الله قال: أدخل؟ قالت: ادخل يارسول الله، قال: أدخل أنا ومن معي؟ فقالت يارسول الله ليس علي قناع فقال: يا فاطمة خذي فضل ملحفتك فقنعي به رأسك، ففعلت ثم قال السلام عليكم، فقالت فاطمة: وعليك السلام يا رسول الله، قال: أدخل؟ قالت: نعم يارسول

[=Simplified Arabic]____________
[=Simplified Arabic](1) لعل المعنى أن السلام أحسن وأصوب انواع الاستيذان.
[=Simplified Arabic](2) في بعض النسخ [فرفعه].
[=Simplified Arabic](*)

[=Simplified Arabic]===============

[=Simplified Arabic](529)

[=Simplified Arabic]الله، قال: أنا ومن معي؟ قالت: ومن معك، قال جابر: فدخل رسول الله [=Simplified Arabic](صلى الله عليه وآله)[=Simplified Arabic] ودخلت وإذا وجه فاطمة (ع) أصفر كأنه بطن جرادة، فقال رسول الله [=Simplified Arabic](صلى الله عليه وآله)[=Simplified Arabic]: مالي أرى وجهك أصفر، قالت: يا رسول الله الجوع فقال [=Simplified Arabic](صلى الله عليه وآله)[=Simplified Arabic]: اللهم مشبع الجوعة ودافع الضيعة (1) أشبع فاطمة بنت محمد، قال جابر: فوالله لنظرت إلى الدم ينحدر من قصاصها حتى عاد وجههاأحمر فما جاعت بعد ذلك اليوم.

بنگرید به انلاین کتاب فروع کافی http://www.alkadhum.org/other/mktba/hadith/alkafe05/21.htm#16

همانگونه که مشاهده میشود روایت اخر مدنظر است و این روایت اخر با روایت راوندی متفاوت است

و بررسی که انجام دادم
اینست که سند این روایت ضعیف است زیرا عمرو بن شمر در ان امده و نجاشی درباره او گوید ضعیف جدا. رجال نجاشی ص 282

نقل قول:

أخبرنا عبد الله حدثني محمد حدثني موسى قال حدثنا أبي عن أبيه عن جده جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين عن أبيه أن فاطمة بنت رسول الله ص استأذن عليها أعمى فحجبته فقال لها النبي ص لم حجبته و هو لا يراك فقالت يا رسول الله إن لم يراني فأنا أراه و هو يشم الريح فقال النبي ص أشهد أنك بضعة مني‏
الجعفريات - الأشعثيات، ص: 96

ما که از این سند چیزی سر درنیاوردیم

و این خبرهای عبدالله که حدیث کرد از محم و از موسی را درنیافتیم

نفهمیدم عبدالله فردی باهویت است و نه محمد گویا هردو مجهولند با اینهمه مطمئن نیستیم

درست مشخص کردنش با اقایان باشد

خصوصا این عبدالله را مشخص کنید که کیست و چه کاره و در چه زمانی

با سلام

ruya-r;232621 نوشت:
معمول است که مسلمین هرگاه چیزی بنفعشان نیست به هزار در و دیوار میزنند و با هزار مغلطه درصدد رد کردن ان بر می ایند مثلا وقتی از کتب معتبر انها حدیث نقل میکنی یکی میگوید سندش کو ( مگر حدیث ارشادی و غیر حقوقی هم سند میخواهد مثلا اینکه گفته فلان میوه را بخور باید دنبال سندش بگردیم یا نه فقط احادیثی سند میخواهند و لازمست که میخواهیم حکم واجب و حرامی را از ان استخراج کنیم) یا برخیشان میگویند مرجع تقلید هست ما که اصلا نباید فکر کنیم ما فکر نداریم قدرت فکری نداریم ما طوطی هستی مقلدیم هرچی اقا بگوید ما باید بگوییم چشم قوه ی تشخیص با ما نیست با مراجع بزرگوار است .

بله
این حال و روزگار اینان است
اما وقتی خودشان مطلبی بنفعشان باشد مرتب حدیثی را نقل میکنند بی انکه حتی کامل نقل کنند و نه خبر از سندی هست و نه حتی مدرکی

یکی از داستانهایی که اخوندهای گرامی مرتبا بر بالای منابر بر سر زنان و دخترکان میخوانند همین قصه ی فاطمه زهرا -که سلام خدا براو باد- با ان مرد نابینا است اینان در بالای منبر همین قدر میگویند

که

فاطمه ی زهرا - که سلام خدا براو باد- خود را از کوری پنهان کرد

دیگر نمیگویند چرا ایشان چنین کرد نمیگویند که ایا این روایت سند دارد سندش درست است مرسل هست نیست

خیر این شیوه ای را که میگوید مربوط به همان سایتهای است که از آنها کپی میکنید !!:Narahat az:
تا بحال ندیده ایم که شیعیان بگویند تمامی احادیث آمده در کتب آنها صحیح سند است !!
:Sham::Sham:
بر عکس وهابیون که صحیح بخاری و مسلم را خواهر قرآن میدانند !!و تمامی احادیث آمده در آنجا را بی برو بر گرد صحیح میداند !!
اصلا فرض بگیریم سند این حدیث ضعیف است !!
که چی؟
مگر روایات صحیح سند در مورد فاطمه زهرا س کم است که به این یکی استناد شود!!؟
عجب این برادران طلبه خاری شده اند در چشم دشمنان !!
برکسی فضایل اهل بیت ع پوشیده نیست به جز دشمنان اهل بیت ع !!
به کجا میخواهید برسید !!
یادم به جوکی افتاد که یه بابایی یه دکمه پیدا کرده بود رفت پیش خیاط گفت یه کت بهش بدوز !:khaneh:
حالا نقل شما شده !!
اگر در مورد حجاب فاطمه زهرا س مشکل دارید بگوید تا برویم سر اصل مطلب اگر در مورد فضایل اهل بیت ع شبهه دارید آنهم در خدمتیم !
اگر در مورد احکام حجاب مشکلی است ؟بفرمائید

ruya-r;232621 نوشت:

چرا اینرا اینکونه مدام تکرار میکنند واضح است برای مطیع کردن و ظلم کردن به زنان ! برای اینکه اینان ششدانگ اختیارشان را به مردان بدهند و دم برنیاورند که چه ؟ پیشوایمان چنین کرده !

اری این چنین است برادرانن و خواهران

شما فکر کنم در قرون وسطی بسر میبرد که هنوز با احکام اسلام در این مورد آشنا نشده اید!!
و یا بویی از آنها نشنیده اید !

در این تاپیک خدمتتان مطالبی ذکر کردم !!
البته اگر چشمی آنها را دیده باشد

http://www.askdin.com/thread19916-5.html

ruya-r;232621 نوشت:

همانگونه که می بنید به احتمال زیاد فاطمه زهرا - که سلام خدا براوباد- گویا برای شوهر بزرگوارش اراسته بوده اند و اراستگی ان جناب بوی خوش داشته از اینروی از ان مرد نابینا کناره میگیرند

اما با بررسی که من کردم این روایت مطلقا مرسل است و سلسله راوی ندارد و پرپیداست قرن 6 تا زمان امام صادق چه فاصله است که یک دفعه این حدیث در کتاب نوادر راوندی سر براورده

یعنی در کتب پیش از خود نیامده

این انچیزی است که من فهمیدم اگر دوستی میتواند سندی معتبر تر از این حدیث بدهد مارا خوشحال کرده است


با برسی که وهابیون کرده اند و شما فقط سیبیل خود را با ان چرب کرده اید !:khandeh!:
مگر اسلام با آراسته بودن زن برای شوهر مشکلی دارد !!؟
وقتی میگویم در دوران قرون وسطی س
یر میکنید همین است که با تعجب نگیدهمانگونه که می بنید به احتمال زیاد که فاطمه زهرا س .........................!!

پدر من مگر خود پیامبر زبان ندارد که بیاید و حدیث نقل کند و دیگران بنویسند شاید این مورد و موارد مشابه به نقل از خود حضرت زهرا باشد این که نشد استدلال در رد حدیث پس اگر اینطور هست تمام احادیث قدسی که هم دارای خدشه هستن نه ؟؟؟
وقتی شما یک عمل نیک انجام میدید یا از یک منکر پرهیز میکنید و سپس اون رو برای دیگران تعریف میکنید ،به این عمل میگویند ریاء ویا خودستایی.چیزی که همه انبیاء و اولیاء ما از آن مبرا هستند.

اما من شما رو به اندیشیدن به یک موضوع دعوت میکنم
حج بزرگترین منسک دینی ما و مسجدالحرام مقدسترین مکان مسلمانان است.در حج بسیاری از اعمالی که در روزهای دیگر حلال است حرام شده مانند عطر زدن یا در آینه نگاه کردن.با همسر تماس جنسی داشتن و.....
اما هنگام طواف شما در بدترین وضعت پوششی که تنها یک حوله نازک به تن دارید با زنان نامحرم بدون هیچ مرزبندی و محدودیتی دور کعبه طواف میکنید.در حالی که تراکم جمعیت در کنار کعبه بحدی زیاد است که پرهیز از تماس بدنی مستقیم با آنان غیر ممکن است
دربرخی مواقع ممکنه حتی شما زمان طولانی با اندام جنسی یکدیگر برخورد داشته باشید .هنگام نماز شما از چهار طرف باید چسبید با آنان نماز بخوانید و این امر مبطل عبادات شما نیست
خداوند در این منسک بزرگ هرگز امر به جدا سازی زن و مرد نداده .در حالی که او یقینا میدانست که چنین مشکلاتی پیش خواهد آمد.بنده بارها دیده ام که بر سر این موضوع درگیری لفظی و فیزیکی ایجاد شده.
حال پرسش من اینه که چرا در مهمترین منسک و مقدس ترین مکان حریم و حدود برداشته شده اما در اوقات عادی تا این حد سخت گیری میشه؟

ruya-r;232621 نوشت:
اما با بررسی که من کردم این روایت مطلقا مرسل است و سلسله راوی ندارد و پرپیداست قرن 6 تا زمان امام صادق چه فاصله است که یک دفعه این حدیث در کتاب نوادر راوندی سر براورده یعنی در کتب پیش از خود نیامده این انچیزی است که من فهمیدم اگر دوستی میتواند سندی معتبر تر از این حدیث بدهد مارا خوشحال کرده است

با سلام

براهل تحقیق روشن و مبرهن است که احادیث و اخبار وارده در باب حجاب و نوع پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها و کلا حجاب و عفاف زن وحدود آن در اسلام تقریبا متواتر و دارای اسناد صحیح هستند و مبطل کسانیکه بخواهند با هوسبازی خدشه ای در موضوع حجاب و عفاف زن وارد کنند و از طریق شیعه وسنی روایت شده اند مثلا بعضی از آنها :

ـ محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله قال: استأذن ابن ام مكتوم على النبي (صلى الله عليه وآله) وعنده عائشة وحفصة فقال لهما: قوما فادخلا البيت، فقالتا: إنه أعمى فقال: إن لم يركما فانكما تريانه.
((25509)) 2 ـ محمد بن علي بن الحسين في (عقاب الاعمال) بسند تقدم في عيادة المريض قال: قال النبي (صلى الله عليه وآله): اشتد غضب الله على امرأة ذات بعل ملأت عينها من غير زوجها أو غير ذي محرم منها، فانها إن فعلت ذلك أحبط الله عزّ وجلّ كل عمل عملته، فإن أوطأت فراشه (1) غيره كان حقا على الله أن يحرقها بالنار بعد أن يعذبها في قبرها.
((25510)) 3 ـ الحسن الطبرسي في (مكارم الاخلاق): عن النبي (صلى الله عليه وآله) ان فاطمة قالت له في حديث: خير للنساء أن لا يرين الرجال، ولا يراهن الرجال، فقال (صلى الله عليه وآله): فاطمة مني.
((25511)) 4 ـ وعن ام سلمة قالت: كنت عند رسول الله (صلى الله عليه وآله) وعنده ميمونة فأقبل ابن ام مكتوم وذلك بعد أن امر بالحجاب، فقال: احتجبا، فقلنا: يا رسول الله، أليس أعمى لا يبصرنا؟ قال: أفعمياوان أنتما؟ ألستما تبصرانه؟.

همچنین مویدات عامه :

أَفَعَمْيَاوَانِ أَنْتُمَا أَلَسْتُمَا تُبْصِرَانِهِ (أحمد ، وأبو داود ، والترمذى - حسن صحيح - عن أم سلمة)

و این خبر که منحصر است بحضرت فاطمه سلام الله علیها ودقت وتوجهش حتی پس از مرگ :

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ اللهِ، ثنا أَبُو الْعَبَّاسِ السَّرَّاجُ، ثنا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمَخْزُومِيُّ، عَنْ عَوْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، عَنْ أُمِّهِ أُمِّ جَعْفَرٍ بِنْتِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ، وَعَنْ عُمَارَةَ بْنِ الْمُهَاجِرِ، عَنْ أُمِّ جَعْفَرٍ: أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: " يَا أَسْمَاءُ، إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنْ يُطْرَحَ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا فَقَالَتْ أَسْمَاءُ: يَا ابْنَةَ رَسُولِ اللهِ أَلَا أُرِيكِ شَيْئًا رَأَيْتُهُ بِالْحَبَشَةِ فَدَعَتْ بِجَرَائِدَ رَطِبَةٍ فَحَنَتْهَا، ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَيْهَا ثَوْبًا فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: مَا أَحْسَنَ هَذَا وَأَجْمَلَهُ تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُلِ فَإِذَا مِتُّ أَنَا فَاغْسِلِينِي أَنْتِ وَعَلِيٌّ وَلَا يَدْخُلْ عَلَيَّ أَحَدٌ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ غَسَّلَهَا عَلِيٌّ وَأَسْمَاءُ رَضِيَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُمَا "حلیة الاولیاء

در آخرين روزهاى عمر پر بركتش ضمن وصيّتى به اسماء فرمود: من بسيار زشت و زننده مى دانم كه جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه اى روى بدنش تشييع مى كنند.
و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده كرده و براى ديگران تعريف مى نمايند.
مرا بر تخت و برانكاردى كه اطرافش پوشيده نيست و مانع مشاهده ديگران نباشد قرار مده بلكه مرا با پوشش كامل تشييع كن - ، خداوند تو را از آتش ‍ جهنّم مستور و محفوظ نمايد.

علاقه مندان به لینک زیر مراجعه کنند :

ruya-r;232621 نوشت:
که

«دیگر نمیگویند چرا ایشان چنین کرد نمیگویند که ایا این روایت سند دارد سندش درست است مرسل هست نیست .

اصل داستان را من قدمتی بیشتر از کتاب نوادر رواندی برایش نیافتم

در کتاب راوندی بعنوان قدیمی ترین -فرن 6 هجری - ماخذ نقل کننده این روایت امده است که :

مام صادق عليه السّلام از امام على عليه السّلام روايت كرده، كه آن حضرت فرمود: مرد نابينايى اجازه گرفت، كه به حضور حضرت فاطمه عليها السّلام برسد، اما فاطمه عليها السّلام با حجاب خود را از او پوشيد. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: چرا خود را پوشيدى، در حالى كه مرد چشم ندارد كه تو را ببيند؟
حضرت فاطمه عليها السّلام گفت: اگر او مرا نمى‏بيند، من كه او را مى‏بينم، و او بوى خوش را استشمام مى‏كند. (به احتمال زياد اين پوشش به خاطر مهار بوى خوش بوده، چنان كه مقام بسيار بلند حضرت فاطمه عليها السّلام هم اين شرط را ايجاب مى‏كرده است).

نوادر راوندی ص 13

اما با بررسی که من کردم این روایت مطلقا مرسل است و سلسله راوی ندارد و پرپیداست قرن 6 تا زمان امام صادق چه فاصله است که یک دفعه این حدیث در کتاب نوادر راوندی سر براورده

یعنی در کتب پیش از خود نیامده

این انچیزی است که من فهمیدم اگر دوستی میتواند سندی معتبر تر از این حدیث بدهد مارا خوشحال کرده است

با صلوات بر محمد وآل محمد
و سلام بر آنان که با تلاش و کوشش بی وقفه ی خود ما را با معارف دین آشنا کردند و راه حق را به ما بنمودند .
آن چه در این پست مطرح می کنم به خاطر این است که به« جناب رویا و بنده خدا » بگویم خواهشا قبل از سخن ونوشتار اول تفکر کنید و سپس سخن بگویید و شبهه ایجاد نمایید چراکه سعدی می گوید :
تا مرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد
واماجان کلام را با بررسی کتاب «نوادر راوندی»خدمت عزیزان عرضه می دارم تا شبهه ای که «جناب رویا»مطرح کرده اند در مورد سند این حدیث جوابگو باشد ان شا الله
النوادرلراوندی
نوشته سيد جليل، ابو الرضا، ضياء الدين، فضل الله بن على بن عبيد الله حسينى راوندى، از علماى نام آور و از مشايخ بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى.
موضوع
روايات اخلاقى، مواعظ و مستحبات.
مؤلف در اين كتاب مجموعه رواياتى كه از طريق ائمه عليهم السلام از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده را آورده است.
اين روايات شامل موضوعات گوناگونى است مانند صدقه، حسن خلق، جهاد، صفات حسنه، امر به معروف و نهى از منكر و بسيارى از مستحبات شرعى.
انگيزه نگارش
سيد فضل الله راوندى از علماى بزرگ اخلاق در دوران خود بود است.
وى در آن زمان در مدرسه مجديه كاشان جلسات موعظه و درس اخلاق داشته كه بسيار مورد توجه عموم و علماى آن شهر قرار گرفته بود.
وى اين كتاب را براى نشر سخنان موعظه آميز و حكمت آموز حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله نگاشته است، تا ديگران با خواندن آن با معارف عميق و دستورات اخلاقى و روايات اهل بيت عصمت و طهارت بهتر آشنا گردند.
شيوه نگارش
راوندى در آغاز اين كتاب سند خود را به روايات كتاب كه يك سند بيشتر نيست مى‏آورد، سپس با اشاره به آن سند متن روايات را نقل مى‏كند.
وى با اين شيوه خواننده را از خواندن اسناد طولانى و تكرارى آسوده ساخته، بدون آنكه از اعتبار و استناد آن روايات چيزى كاسته و يا آنها را به روايات مرسله مبدل سازد.
كتاب حاضر داراى حجم كمى است و در 56 صفحه منتشر گشته است.
سند كتاب
راوندى روايات كتاب را با اين سند روايت مى‏كند:
ابو المحاسن عبد الواحد بن اسماعيل بن احمد رويانى، از ابو عبد الله محمد بن حسن تميمى بكرى حاجى، از ابو محمد سهل بن احمد ديباجى، از ابو على محمد بن محمد بن اشعث كوفى، از موسى بن اسماعيل بن موسى بن جعفر عليهما السلام، از اسماعيل بن موسى بن جعفر عليهما السلام و او نيز از پدر بزرگوارش موسى بن جعفر عليهما السلام.
امام هفتم نيز از پدرانش نقل نموده و آنان از حضرت رسول خدا صلوات الله و سلامه عليه نقل كرده‏اند.
بررسى سند
اين سند سندى مشهور است و همان سند كتاب الأشعثيات يا الجعفريات مى‏باشد.
كتاب الأشعثيات شامل هزار روايت از پيامبر و پانصد روايت از ديگر معصومين است كه محمد بن اشعث از طرق ديگر به آنها اضافه كرده است.
اين كتاب و روايات آن در ميان علماى شيعه و سنى مورد قبول بوده و سند آن نيز معتبر است و از طرق گوناگونى نقل شده است.
با توجه به اينكه اين روايات همه از طريق محمد بن اشعث روايت شده به آن كتاب الأشعثيات مى‏گويند و با توجه به اينكه اين روايات همه از طريق امام جعفر صادق عليه السلام روايت شده به آن كتاب الجعفريات مى‏گويند.
سيد فضل الله راوندى بيشتر روايات كتاب نوادر را از همين طريق و با سه واسطه از محمد بن اشعث نقل كرده است.
در حقيقت روايات اين كتاب، بجز بخش كوچكى از آخر آن، گلچينى از روايات اخلاقى كتاب اشعثيات است.
علامه مجلسى نيز اين مطلب را تأييد نموده و مى‏گويد:« أخبارُهُ مَأخوذَةٌ مِن الجَعفَريَّاتِ إلاَّ قَليلٌ مِن آخِرِه»، روايات كتاب نوادر راوندى همه از كتاب جعفريات گرفته شده بجز بخش كوچكى از آخر آن.
ارزش و اعتبار
با توجه به آنچه بيان شد كه نوادر تقريبا به عنوان گلچين اشعثيات است، با بررسى اعتبار اشعثيات، ارزش واعتبار نوادر نيز روشن مى‏گردد.
كتاب اشعثيات يا جعفريات از كتابهاى قديمى و معتبر شيعه است. اصحاب و علماى شيعه نيز بسيار بر روايات آن استناد و اعتماد كرده‏اند.
اين كتاب از اصول اوليه شيعه به شمار مى‏آيد و علماى بزرگ شيعه در طول تاريخ در اجازات روايى روايت آن را نيز به يكديگر اجازه داده‏اند.
اين كتاب در طول هزار سال پيوسته مورد توجه علما و بزرگان شيعه و سنى قرار گرفته و از ارزش و اعتبار خاصى برخوردار بوده است.

به امید روزی که ما بدون تعصب به مسائل بنگریم و زود قضاوت نکنیم که بد جایگاهی در انتظار ماست.
والسلام

مجید;232982 نوشت:

که

«دیگر نمیگویند چرا ایشان چنین کرد نمیگویند که ایا این روایت سند دارد سندش درست است مرسل هست نیست .

اصل داستان را من قدمتی بیشتر از کتاب نوادر رواندی برایش نیافتم

در کتاب راوندی بعنوان قدیمی ترین -فرن 6 هجری - ماخذ نقل کننده این روایت امده است که :

مام صادق عليه السّلام از امام على عليه السّلام روايت كرده، كه آن حضرت فرمود: مرد نابينايى اجازه گرفت، كه به حضور حضرت فاطمه عليها السّلام برسد، اما فاطمه عليها السّلام با حجاب خود را از او پوشيد. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: چرا خود را پوشيدى، در حالى كه مرد چشم ندارد كه تو را ببيند؟
حضرت فاطمه عليها السّلام گفت: اگر او مرا نمى‏بيند، من كه او را مى‏بينم، و او بوى خوش را استشمام مى‏كند. (به احتمال زياد اين پوشش به خاطر مهار بوى خوش بوده، چنان كه مقام بسيار بلند حضرت فاطمه عليها السّلام هم اين شرط را ايجاب مى‏كرده است).

نوادر راوندی ص 13

اما با بررسی که من کردم این روایت مطلقا مرسل است و سلسله راوی ندارد و پرپیداست قرن 6 تا زمان امام صادق چه فاصله است که یک دفعه این حدیث در کتاب نوادر راوندی سر براورده

یعنی در کتب پیش از خود نیامده

این انچیزی است که من فهمیدم اگر دوستی میتواند سندی معتبر تر از این حدیث بدهد مارا خوشحال کرده است


با صلوات بر محمد وآل محمد
و سلام بر آنان که با تلاش و کوشش بی وقفه ی خود ما را با معارف دین آشنا کردند و راه حق را به ما بنمودند .
آن چه در این پست مطرح می کنم به خاطر این است که به« جناب رویا و بنده خدا » بگویم خواهشا قبل از سخن ونوشتار اول تفکر کنید و سپس سخن بگویید و شبهه ایجاد نمایید چراکه سعدی می گوید :
تا مرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد
واماجان کلام را با بررسی کتاب «نوادر راوندی»خدمت عزیزان عرضه می دارم تا شبهه ای که «جناب رویا»مطرح کرده اند در مورد سند این حدیث جوابگو باشد ان شا الله
النوادرلراوندی
نوشته سيد جليل، ابو الرضا، ضياء الدين، فضل الله بن على بن عبيد الله حسينى راوندى، از علماى نام آور و از مشايخ بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى.
موضوع
روايات اخلاقى، مواعظ و مستحبات.
مؤلف در اين كتاب مجموعه رواياتى كه از طريق ائمه عليهم السلام از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده را آورده است.
اين روايات شامل موضوعات گوناگونى است مانند صدقه، حسن خلق، جهاد، صفات حسنه، امر به معروف و نهى از منكر و بسيارى از مستحبات شرعى.
انگيزه نگارش
سيد فضل الله راوندى از علماى بزرگ اخلاق در دوران خود بود است.
وى در آن زمان در مدرسه مجديه كاشان جلسات موعظه و درس اخلاق داشته كه بسيار مورد توجه عموم و علماى آن شهر قرار گرفته بود.
وى اين كتاب را براى نشر سخنان موعظه آميز و حكمت آموز حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله نگاشته است، تا ديگران با خواندن آن با معارف عميق و دستورات اخلاقى و روايات اهل بيت عصمت و طهارت بهتر آشنا گردند.
شيوه نگارش
راوندى در آغاز اين كتاب سند خود را به روايات كتاب كه يك سند بيشتر نيست مى‏آورد، سپس با اشاره به آن سند متن روايات را نقل مى‏كند.
وى با اين شيوه خواننده را از خواندن اسناد طولانى و تكرارى آسوده ساخته، بدون آنكه از اعتبار و استناد آن روايات چيزى كاسته و يا آنها را به روايات مرسله مبدل سازد.
كتاب حاضر داراى حجم كمى است و در 56 صفحه منتشر گشته است.
سند كتاب
راوندى روايات كتاب را با اين سند روايت مى‏كند:
ابو المحاسن عبد الواحد بن اسماعيل بن احمد رويانى، از ابو عبد الله محمد بن حسن تميمى بكرى حاجى، از ابو محمد سهل بن احمد ديباجى، از ابو على محمد بن محمد بن اشعث كوفى، از موسى بن اسماعيل بن موسى بن جعفر عليهما السلام، از اسماعيل بن موسى بن جعفر عليهما السلام و او نيز از پدر بزرگوارش موسى بن جعفر عليهما السلام.
امام هفتم نيز از پدرانش نقل نموده و آنان از حضرت رسول خدا صلوات الله و سلامه عليه نقل كرده‏اند.
بررسى سند
اين سند سندى مشهور است و همان سند كتاب الأشعثيات يا الجعفريات مى‏باشد.
كتاب الأشعثيات شامل هزار روايت از پيامبر و پانصد روايت از ديگر معصومين است كه محمد بن اشعث از طرق ديگر به آنها اضافه كرده است.
اين كتاب و روايات آن در ميان علماى شيعه و سنى مورد قبول بوده و سند آن نيز معتبر است و از طرق گوناگونى نقل شده است.
با توجه به اينكه اين روايات همه از طريق محمد بن اشعث روايت شده به آن كتاب الأشعثيات مى‏گويند و با توجه به اينكه اين روايات همه از طريق امام جعفر صادق عليه السلام روايت شده به آن كتاب الجعفريات مى‏گويند.
سيد فضل الله راوندى بيشتر روايات كتاب نوادر را از همين طريق و با سه واسطه از محمد بن اشعث نقل كرده است.
در حقيقت روايات اين كتاب، بجز بخش كوچكى از آخر آن، گلچينى از روايات اخلاقى كتاب اشعثيات است.
علامه مجلسى نيز اين مطلب را تأييد نموده و مى‏گويد:« أخبارُهُ مَأخوذَةٌ مِن الجَعفَريَّاتِ إلاَّ قَليلٌ مِن آخِرِه»، روايات كتاب نوادر راوندى همه از كتاب جعفريات گرفته شده بجز بخش كوچكى از آخر آن.
ارزش و اعتبار
با توجه به آنچه بيان شد كه نوادر تقريبا به عنوان گلچين اشعثيات است، با بررسى اعتبار اشعثيات، ارزش واعتبار نوادر نيز روشن مى‏گردد.
كتاب اشعثيات يا جعفريات از كتابهاى قديمى و معتبر شيعه است. اصحاب و علماى شيعه نيز بسيار بر روايات آن استناد و اعتماد كرده‏اند.
اين كتاب از اصول اوليه شيعه به شمار مى‏آيد و علماى بزرگ شيعه در طول تاريخ در اجازات روايى روايت آن را نيز به يكديگر اجازه داده‏اند.
اين كتاب در طول هزار سال پيوسته مورد توجه علما و بزرگان شيعه و سنى قرار گرفته و از ارزش و اعتبار خاصى برخوردار بوده است.
به امید روزی که ما بدون تعصب به مسائل بنگریم و زود قضاوت نکنیم که بد جایگاهی در انتظار ماست.
والسلام

حب اقایان سند درستی این کتاب را امضا کردند

حالا ما این سوال را میکنیم این کتاب یک سند بیش ندارد

و احادیث زیادی از یک تن روایت شده !

حالا ایا نظر مراجع درست است یا احادیث این کتاب (که سندش هم درست است؟) :

حد محرميت با محرم‏ نوادر راوندی ص209
178- مردى از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سؤال كرد: آيا خواهرم مى‏تواند موى سر خود را پيش من برهنه كند؟
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: نه، من بيم دارم اگر خواهر تو، موى خويش و زيبايى‏هاى خود را برهنه گرداند، موجب لغزش تو گردد

بله ! چه کنیم ناخن هایمان قدرتمند شوند یا ناتوان نشوند ، توصیه علمی (سند درست است)

207- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس روز جمعه ناخنهاى خود را بگيرد، انگشتهاى او ضعيف و ناتوان نمى‏گردد.
208- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس روز جمعه ناخنهاى خود را بگيرد، خداوند از انگشتان او درد را خارج مى‏كند و در آن شفا وارد مى‏گرداند

نوادر راوندی 221

«حالا ایا نظر مراجع درست است یا احادیث این کتاب (که سندش هم درست است؟) :

حد محرميت با محرم‏ نوادر راوندی ص209
178- مردى از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سؤال كرد: آيا خواهرم مى‏تواند موى سر خود را پيش من برهنه كند؟
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: نه، من بيم دارم اگر خواهر تو، موى خويش و زيبايى‏هاى خود را برهنه گرداند، موجب لغزش تو گردد

با صلوات بر محمد وآل محمد
خدایا ما را جزء صابران قرار بده و اجر صابران عطا کن
جناب رویا مگر مرجع تقلید وقتی بخواهد فتوا بدهد فقط به یک روایت وحدیث اکتفا می کند ، نه این گونه که شما فکر می کنید نیست بلکه فتوا دادن آدابی دارد .بنده کل روایات این باب را می آورم ، که دوستان ملاحظه بفر مایند و شبهه ای ایجاد نگردد.
حدّ محرميّت با محرم
(4) 177- على عليه السّلام فرمود: مردى به حضور رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رسيد و سؤال كرد: آيا هر وقت مى‏خواهم وارد اتاق مادرم شوم، بايد اذن بگيريم؟ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: آرى.
مرد پرسيد: علت آن چيست؟
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: آيا خوشحال مى‏شوى وقتى وارد شدى، او را عريان ببينى؟
مرد پاسخ داد: نه. آنگاه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: پس با اذن و اطلاع وارد شو.

178- مردى از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سؤال كرد: آيا خواهرم مى‏تواند موى سر خود را پيش من برهنه كند؟
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: نه، من بيم دارم اگر خواهر تو، موى خويش و زيبايى‏هاى خود را برهنه گرداند، موجب لغزش تو گردد.

179- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اگر كسى خواست زن محرم خود را كه بالغ شده ببوسد، خواهر باشد يا عمّه يا خاله، ميان دو چشم (پيشانى) و سر او را ببوسد، و از بوسيدن گونه و دهان او خوددارى نمايد.
جناب رویا به نظر بنده این روایتی که مورد نقد شما قرار گرفته است به یک قضیه شخصیه اشاره دارد ، و هیچ منافاتی با محرم و نامحرم بودن خواهر ندارد ، حضرت حال آن شخص را در نظر گرفته اند واین کلام را فر موده اند .و به نظر می رسد باز تیر شما به سنگ اثابت نمود.
نصر من الله وفتح قریب

ruya-r;233323 نوشت:
بله ! چه کنیم ناخن هایمان قدرتمند شوند یا ناتوان نشوند ، توصیه علمی (سند درست است)

207- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس روز جمعه ناخنهاى خود را بگيرد، انگشتهاى او ضعيف و ناتوان نمى‏گردد.
208- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس روز جمعه ناخنهاى خود را بگيرد، خداوند از انگشتان او درد را خارج مى‏كند و در آن شفا وارد مى‏گرداند

نوادر راوندی 221


با صلوات بر محمد وآل محمد
وباز از خداوند طلب صبر می کنم
جناب رویا شما اول لطف بفر مایید و یک سری هم به کتب اهل سنت بزنید و بعد ایراد بگیرید .ولی باز هم برای جواب شما متن نوادر را می آوریم که خوانندگان عزیز کل بحث را مطالعه کنند وخود قضاوت نمایند :
نظافت و ناخن گرفتن
205- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اول كسى كه ختنه كرد حضرت ابراهيم عليه السّلام بود، كه در «قدوم» به هشتاد سالگى، اين كار را انجام داد.
206- على عليه السّلام فرمود: به ابراهيم عليه السّلام گفته شد: خود را
پاكيزه گردان، او شارب و سبيل را كوتاه كرد، سپس گفته شد:
پاكيزه شو، او ناخنهاى خود را گرفت، باز دستور نظافت به او داده شد، او موهاى زير بغل خود را كند، بعد به او دستور نظافت داده شد، او موهاى پايين شكم را تراشيد، و مرحله بعد كه دستور طهارت و نظافت داده شد. حضرت ابراهيم عليه السّلام ختنه انجام داد.
207- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس روز جمعه ناخنهاى خود را بگيرد، انگشتهاى او ضعيف و ناتوان نمى‏گردد.
208- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس روز جمعه ناخنهاى خود را بگيرد، خداوند از انگشتان او درد را خارج مى‏كند و در آن شفا وارد مى‏گرداند.
209- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اى جماعت مردان! ناخنهاى خود را كوتاه كنيد، و به زنان مى‏فرمود: شما ناخنهاى خود را بلند بگذاريد، زيرا اين كار براى شما زيباتر خواهد بود.
210- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: كسى از شما نگذارد شارب (سبيل) او بلند شود، همچنين نگذاريد موهاى پايين شكم و زير بغل بلند شود، زيرا شيطان آنجا را لانه و پناهگاه خود قرار مى‏دهد.
211- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، موى پايين شكم خود را بيش از چهل روز باقى نمى‏گذارد.
جناب رویا شما از علومی که نزد خدا ورسول خداست چه مقدار اطلاع دارید، چقدر از مطالبی که پیامبر و ائمه (علیهم السلام )سالیان پیش آن را بیان فر موده اند ، و تازه علم به آن پی برده است مطلع هستید ، برای نمونه تا 50 سال پیش فکر می کردند که شنیدن با پرده سماخ صورت می گیرد در حالی که امام علی (علیه السلام )به این نکته نزدیک 1400 سال پیش اشاره فر موده بودند که :شنیدن به واسطه دو استخوان در گوش صورت می گیرد و علم روز 50 سال است که به آن پی برده است . حال کجا تا علم به خیلی از مطالبی که پیامبر و ائمه (علیهم السلام )بیان کرده اند برسد .
فقط یک نکته را اشاره می کنم و آن این که (شاید )در آن زمان امکانات کنونی که نبوده است و روز های جمعه مردم استحمام می کرده اند ، و روز استراحت و نظافت هم بوده است ، لذا این گونه دستور داده اند ، که از نظر علمی هم امروز به آن پی برده اند که : «کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است بعد از حمام کردن انجام شود.به گفته یک کارشناس بهداشت، کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است زمانی انجام شود که ناخن نرم است.«نخعی» توصیه کرد: قبل از کوتاه کردن ناخن های دست و پا به مدت 20 تا 30 دقیقه دست و پاها در یک ظرف آب گرم قرار داده یا بعد از حمام کردن اقدام به کوتاه کردن ناخن ها شود.»والله العالم

نقل قول:

: «کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است بعد از حمام کردن انجام شود.به گفته یک کارشناس بهداشت، کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است زمانی انجام شود که ناخن نرم است.«نخعی» توصیه کرد: قبل از کوتاه کردن ناخن های دست و پا به مدت 20 تا 30 دقیقه دست و پاها در یک ظرف آب گرم قرار داده یا بعد از حمام کردن اقدام به کوتاه کردن ناخن ها شود.»والله العالم

خب گویا

این توصیه علمی ! تکمله ی و الحاقی احادیث فوق است! ربطش را به ان احادیث نمی دانم

اما از جناب مجید میپرسم :

ایا اگر طبق گفته الحاقی فوق عمل کنیم انگشتانمان ضعیف نمیشود؟!!

و مسلمین تنها در روز جمعه حمام میکنند؟!! یا میکردند؟!! یا مسلمین فقط در روز جمعه غسل میکردند ؟!! ایا شما بنظرتان مسلمین گذشته فقط در روز جمعه غسلهای واجب برانها واجب میشد؟!!!! تا در روز دیگر حمام نروند!!
منطق قانع کننده ای دارید ! زنده باد!

در مورد حدیث هم

اکر چنین راحت توجیه شود
میتوان گفت که

همه ی قوانین اسلامی عام و خاص دارند
برخی باید سخت بگیرند برخی نرم !
قوانینش جهان شمول نیست از فرد به فرد تغییر میکند
لایتغیر به حکم الله است دیگر!!
یا حکم خدا در همجا جاری است دیگر!!

ما حالا از کجا بدانیم اینهمه حکمی که در رساله ها هست منظورش برخی افراد نبوده مقتضای حال خاص فردی نبوده که حالا شده قوانین اسلامی ؟؟؟

اما اگر چنین راحت توجیه میشوند

ماهم گوییم :

حضرت زهرا جون میدانست ان کور با نام زن حالتی خاص پیدا میکند ! خود را پوشاند یا با کوچکترین بو!
بنابراین رفتار ایشان مقتضای حال یک نفر از کوران بوده نه همه ونه همه ی مردم

همچنین نمیشود که هم ان حدیث درست باشد هم احادیث دیگر اکر هردو در مقام عام بکا رفته باشند

یا این درست است یا انها

mitra-r;233593 نوشت:
ما حالا از کجا بدانیم اینهمه حکمی که در رساله ها هست منظورش برخی افراد نبوده مقتضای حال خاص فردی نبوده که حالا شده قوانین اسلامی ؟؟؟ اما اگر چنین راحت توجیه میشوند ماهم گوییم : حضرت زهرا جون میدانست ان کور با نام زن حالتی خاص پیدا میکند ! خود را پوشاند یا با کوچکترین بو! بنابراین رفتار ایشان مقتضای حال یک نفر از کوران بوده نه همه ونه همه ی مردم همچنین نمیشود که هم ان حدیث درست باشد هم احادیث دیگر اکر هردو در مقام عام بکا رفته باشند یا این درست است یا انها

با صلوات بر محمد وآل محمد
جناب mitra-rشما باید بدانید که در علم منطق این بحث مطرح شده که نباید از قضیه جزیی به یک قضیه کلی حکم نمود و شما دقیقا چنین فعلی را مرتکب شده اید ، یعنی از یک قضیه جزیی یک حکم کلی را استخراج کرده اید .
نکته دیگر این که رساله های عملیه تلاش سالیان متمادی یک مجتهد مسلم است که در این رشته علمی تلاش کرده است ، وتمام جوانب مسئله را بررسی کرده و به یک فتوی دست پیدا کرده است .
لطفا در به کار بردن کلمات توجه بفر مایید.

موضوع قفل شده است