عظمت و بزرگي پيامبر اكرم نسبت به پيامبران ديگر از زبان خود ايشان

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عظمت و بزرگي پيامبر اكرم نسبت به پيامبران ديگر از زبان خود ايشان

و از معمّر بن راشد نقل است كه گفت: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمود:
يك روز فردى يهودى بخدمت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله رسيده و در مقابل آن حضرت ايستاده و به او خيره شد.
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به او فرمود: چه مى‏خواهى؟ گفت: آيا تو افضلى يا موسى؛ كه خداوند با او صحبت كرد و كتاب مقدّس تورات و عصا، و معجزاتى چون شكافته شدن دريا و سايبان ابر بر او نازل فرمود؟! فرمود: براى آدمى تعريف از خود قبيح و ناپسند است، ولى ناگزير مى‏گويم:
وقتى آن خطا از حضرت آدم سرزد با اين جملات به سوى خداوند توبه نمود: «خداوندا به حقّ محمّد و آلش به درگاهت التماس مى‏كنم كه مرا ببخشى!»، خداوند نيز از خطايش درگذشت.
و نوح نبى عليه السّلام وقتى سوار كشتى شد و از غرق شدن ترسيد اين گونه دعا كرد: «خداوندا به حقّ محمّد و آلش از تو درخواست مى‏كنم مرا از غرق شدن نجات بخشى»، پس خداوند با عزّت و جلال نيز او را نجات داد.
و حضرت ابراهيم وقتى در آتش افتاد گفت: «خدايا به درگاهت التماس مى‏كنم كه به حقّ محمّد و آلش مرا نجات دهى» خداوند نيز آتش را بر او سرد و سلامت ساخت.
و حضرت موسى چون عصايش را بر زمين انداخت- و با مشاهده آن- در دلش ترس و بيمى يافت اين گونه دعا كرد: «بار الها! به حقّ محمّد و آلش به درگاهت التماس مى‏كنم كه آسوده خاطرم فرمايى!»، و خداوند متعال نيز فرمود: مترس كه همانا تو برترى.
اى مرد يهودى! اگر موسى عليه السّلام مرا درك كرده و به من و نبوّتم ايمان نمى‏آورد، ايمان و نبوّت او هيچ سودى برايش نداشت. اى يهودى! «مهدى» از نسل من است، همو كه چون خروج كند؛ عيسى بن مريم به يارى و كمكش نازل شود و پشت سر او نماز بخواند.
( احتجاج-ترجمه جعفرى ، ج‏1 ، ص 97 )

با صلوات بر محمد و آل محمد
وبا تبریک اعیاد سعید شعبانیه به تمام محبان اهل بیت (ع)
در این زمینه توجه شما را به نظر قرآن جلب می کنم که می‌فرماید:
«تلک الرّسل فضّلنا بعضهم علی بعض؛آن پیامبران، برخی را نسبت به برخی برتری دادیم.»
ودر جای دیگرمی‌فرماید:
«لقد فضّلنا بعض النّبیّین علی بعض؛ مطمئنّاً ما بعضی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم.»
و در روایات هم به این موضوع تأکید شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:
«سادة النّبیّین و المرسلین خمسة… ـ و هم اولوالعزم من الرّسل و علیهم دارت الرّحی ـ نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد صلّی اللّه علیه و آله و علی جمیع الأنبیاء؛ سیّد و سرور پیامبران و مرسلان… (که پیامبران اولوالعزم هستند و آسیاب خلقت به برکت وجودشان می‌چرخد) پنج تن اند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمّد (که درود و سلام خدا بر او و آلش و تمامی‌پیامبران باد).»
وجود نازنین پیامبر« صلی الله علیه و آله»در این زمینه می فرمایند:
«انّ اللّه تعالی فضّل انبیائه المرسلین علی الملائکة المقرّبین و فضّلنی علی جمیع الأنبیاء و المرسلین…؛ خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی‌پیامبران و مرسلان…»
شاید بتوان از این دو حدیث برداشت کرد که در مجموع، فرستادگان الهی برای انسان، به ترتیب رتبه و مقام، عبارتند از: نبیّ، مرسل و اولوالعزم که در رأس آنان، پیغمبر گرامی‌اسلام علیه السلام قرار دارد.
ادامه دارد....................................................التماس دعا

مجید;235514 نوشت:
جود نازنین پیامبر« صلی الله علیه و آله»در این زمینه می فرمایند: «انّ اللّه تعالی فضّل انبیائه المرسلین علی الملائکة المقرّبین و فضّلنی علی جمیع الأنبیاء و المرسلین…؛ خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی‌پیامبران و مرسلان…»

چه بهتر بود که بزرگان دیگر این را می گفتند نه خود یا فرزندانشان

vuzuh;232057 نوشت:
فرمود: براى آدمى تعريف از خود قبيح و ناپسند است،

ماه شعبان ماه پيامبر ص برشمامباركباد

خالدبن ولید;235530 نوشت:

چه بهتر بود که بزرگان دیگر این را می گفتند نه خود یا فرزندانشان


با صلوات بر محمد آل محمد
این جمله برازنده نامی است که انتخاب کرده اید .

سلام
پیامبر گفتن حسین از من هست و من از حسین (یعنی حداقل اینکه مقام امام حسین = مقام پیامبر )
و همچنین در جایی می خواندم که امام سجاد (ع) در جواب شخصی که به گریه های زیاد امام شاکی می شدند گفتند:

اگر در آن روز صد هزار پیامبر را شهید میکردن (گردن می می زدند) آنقدر که پدرم را کشتند برای خداوند ناگوار نبود!

و همچنین بعد از شهادت امام حسین (ع) حضرت موسی (ع) با صد هزار پیامبر یهود و ...برای زیارت ایشان (ملاقات و عرض تبریک و تهنیت) از ملک بزرگی که همراه ایشان هست کسب اجازه کردن!!

حال تو خود حديث مفصل بخوان ازين مجمل!

با صلوات بر محمد وآل محمد
ادامه پست قبل
شاخص‌های برتری پیامبر صلی الله علیه و آله
بشارتهای انبیای گذشته
«بشارت» را می‌توان بازگویی خبری که سرور و شادی در بردارد، معنا کرد. بدیهی است که تنها در صورتی شنونده از شنیدن خبری مسرور می‌شود که به حقیقت یا واقعیتِ تازه ای که فاقد آن بوده یا مثل و مانند نداشته، دست پیدا کند. بر پایه بعضی از اخبار، پیغمبران الهی همواره به آمدن حضرت محمّد صلی الله علیه و آله مژده می‌دادند. امام باقر علیه السلام فرمود:«لم تزل الأنبیاء تبشّر بمحمّد حتّی بعث اللّه المسیح عیسی بن مریم علیه السلام فبشّر بمحمّد صلی الله علیه و آله ؛پیغمبران همواره به آمدن محمّد صلی الله علیه و آله مژده می‌دادند، تا آن که خداوند حضرت مسیح، عیسی بن مریم علیه السلام را مبعوث کرد. او به رسالت محمّد صلی الله علیه و آله بشارت داد.»
قرآن مجید درباره این مژده حضرت عیسی علیه السلام می‌فرماید:«و اذ قال عیسی ابن مریم: یا بنی اسرائیل انّی رسول اللّه الیکم مصدّقاً لما بین یدیّ من التوریة و مبشّراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد؛ و هنگامی‌که عیسی بن مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما، تصدیق کننده کتابی که پیش از من فرستاده شده، هستم و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نامش «احمد» است…»
از این که تمامی‌پیامبران الهی به تشریف فرمایی رسول خدا صلی الله علیه و آله بشارت داده اند، مشخّص می‌شود که آن حضرت دارای ویژگی یا ویژگی‌های منحصر به فردی بوده که دیگران فاقد آن بوده اند. بنابراین ایشان از تمامی‌انبیا و رسولانِ پیشین برتر بوده است.
آیة اللّه جوادی آملی در تفسیر آیه فوق می‌گوید:
«بشارت در موردی است که پیامبر بعدی مطلب نو و تازه ای برای امّتش یا برای دیگران بیاورد. اگر پیغمبر خاتم در سطح انبیای گذشته… سخن گفته باشد… مجالی برای بشارت نبود… از این که… عیسای مسیح به قومش فرمود: «من… آمدن پیامبری را بشارت می‌دهم.»، معلوم می‌شود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت عیسی علیه السلام ، افضل و قرآن از انجیل، بالاتر… است، پس رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر اساس تبشیر حضرت مسیح علیه السلام ، همه مزایای علمی‌انبیای گذشته را ـ که عیسای مسیح داشت ـ و همه مزایای خاصّه عیسای مسیح را داراست.»

انّی و ان کنتُ ابن آدم صورة

و لی فیه معنیً و شاهد بأبوّتی

من به ظاهر گرچه ز آدم زاده ام

لیک معناً جدِّ جدّ افتاده ام

بودم آن روز من از طایفه دُردکشان که نه از تاک، نشان بود و نه از تاکْ نشان

شیخ علی نمازی درباره کمالات و افضلیت خاتم پیامبران می‌گوید:
«از قطعیاتِ روایات متواتره است که تمام کمالات و علوم انبیا و مرسلین برای پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله جمع شده با زیادتی‌های بسیار»
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در خطبه غدیریه فرمود:
«ای مردم! هیچ علمی‌نیست مگر آن که خداوند سبحان آن را در من احصا و ضبط نموده است.»
علوم انبیای گذشته از جمله آنهاست. لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله افضل و اکمل از پیغمبرانِ پیشین است؛ زیرا دانش‌های آن حضرت منحصر به دانستنی‌های پیامبرانِ پیشین نبوده است.
ره آورد آسمانی و نمونه اعلای آن
امیر مؤمنان علیه السلام درباره مقام بی بدیل و والای قرآن می‌فرماید:
«خدای سبحان، کتابی آسمانی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرو فرستاد و آن، نوری است که خاموشی ندارد، و چراغی است که افروختگی آن زوال ناپذیر است، و دریایی ژرف است که قعر آن به چنگ ادراک آدمی‌[بشر عادی] نمی‌افتد، و راهی است که در آن گمراهی نیست، و شعاعی است که روشنی آن تیرگی نگیرد…؛ خداوند آن را فرونشاننده تشنگی علمی‌دانشمندان و خرّمی‌دل‌های فقیهان و راه روشن سالکانِ صالح قرار داد. قرآن کریم دارویی است که پس از آن بیماری نمی‌ماند…، و پناهگاهی است که قلّه بلند آن مانع دشمن است.»
حضرت محمّد صلی الله علیه و آله فرمود:
«فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل اللّه جلّ جلاله علی خلقه؛ برتری قرآن نسبت به دیگر سخنان، مانند برتری خداوند ـ جلّ جلاله ـ بر خلق اوست.»
این بیان عرشی به طور آشکار، به فضیلت کلام اللّه مجید بر تمامی‌گفته‌ها و سخنان، حتّی گفته‌ها و سخنان انبیای پیشین که در قالب وحی تجلّی نموده، تأکید کرده است و شاید گرانسنگ ترین تعریف و توصیف از قرآن مجید باشد؛ کتابی که کسی توانایی آوردنش را ندارد، گرچه تمام انس و جن در این زمینه با یکدیگر همکاری کنند؛ حتّی توانایی آوردن دو سوره مانند قرآن را ندارند. بالاتر آنکه، حتّی یک سوره هم نمی‌توانند بیاورند.
نظیر این ویژگی‌ها درباره هیچ کتاب آسمانی دیده نشده است. از این جا می‌توان به طور قطعی، حکم کرد که قرآن مجید افضل از دیگر کتاب‌های آسمانی است و آورنده قرآن نیز افضل از انبیای پیشین است.
از سوی دیگر، خداوند می‌فرماید:
«و انزلنا الیک الکتاب بالحقّ مصدّقاً لما بین یدیه من الکتاب و مهیمناً علیه»؛ و ما بر تو قرآن فرستادیم که کتب آسمانیِ پیشین را تصدیق کرده، بر آنها سیطره و اشراف دارد.
بنابراین، قرآن مجید در صدر کتاب‌های آسمانی قرار دارد، آورنده آن هم باید چنین باشد؛ زیرا مقام علمی‌و شخصیت معنوی هر پیغمبر در کتاب آسمانی او تجلّی می‌کند، مقام حضرت موسی علیه السلام در حدّ تورات و مقام حضرت مسیح علیه السلام در حدّ انجیل جلوه گر شده است. انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کرده اند.
وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتاب‌های انبیای پیشین ثابت گردد، سیطره و اشراف و فضیلت رسول خاتم صلی الله علیه و آله هم بر سایر اولیای الهی و انبیای عظام ثابت می‌گردد؛ چون پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله در حدّ قرآن و نمونه اعلای آن است و قرآن، «مُهَیْمِن» است، پس پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله هم «مُهَیْمِن» است.
زمانی می‌توانیم سیره علمی‌رسول خدا صلی الله علیه و آله را بشناسیم که حقیقت قرآن را بشناسیم و چون شناخت حقیقت قرآن مقدور همه نیست، حقیقت پیغمبر صلی الله علیه و آله را نیز همگان نمی‌توانند بشناسند. توضیح این مطلب از این قرار است که قرآن کریم دارای نشئه کثرت، تفصیل، ترکیب و نشئه وحدت، بساطت و اجمال است. خداوند راجع به مرحله عالی آن می‌فرماید: «و انّه فی امّ الکتاب لدینا لعلیّ حکیم».؛ قرآنی را که شما تلاوت می‌کنید، ریشه اش نزد خداست. آنجا مادر و باطنِ همه مراحل بعدی قرآن است. راجع به مرحله نازل آن ـ که مقام لفظ و کثرت باشد ـ می‌فرماید: «انّا جعلناه قرآناً عربیّاً…» پس قرآن گذشته از وجود لفظی در عالم کثرت، دارای وجود نوری و بسیط نیز هست. خدای سبحان پس از معرّفی قرآن می‌فرماید:
تو ای پیامبر! نزد خدای حکیم و علیم، قرآن را می‌آموزی؛ «و انّک لتلقّی القرآن من لدن حکیم علیم» قرآن پیش خدا، امّ الکتاب است. پس تو امّ الکتاب را فرامی‌گیری و عین آن می‌شوی.
تکلیف مرحله نازل قرآن هم معلوم است که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را توسّط جبرئیل دریافت کرده است. پس ایشان به تمامی‌مراحل قرآن آگاه بوده و برای همین است که شناخت پیغمبر صلی الله علیه و آله بدون شناخت قرآن ممکن نیست و کسی تا قرآن، مخصوصاً مرحله امّ الکتاب آن را نشناسد، نمی‌تواند آن حضرت را بشناسد.
ادامه دارد .....................................................................................التماس دعا

مجید;235562 نوشت:
این جمله برازنده نامی است که انتخاب کرده اید .

و این نام فرمانده پیامبری است که شما به تمام کارهایش ایمان دارید !

این همان سیف الله ( سیف الاسلام ) است

من تنها دو جمله پیامبر را کنار هم قرار دادم

همین

چطور ممکنه پیامبران قبلی به چیزی قسم بخورند که در زمان خودشان وجود نداشته؟ و آیا این حدیث جعلی نیست؟

خالدبن ولید;236341 نوشت:




این همان سیف الله ( سیف الاسلام ) است


با صلوات بر محمد و آل محمد
شما لطف کنید به این تاپیک ها مراجعه کنید:
1- چرا پيامبر خالد بن وليد رابخاطر جنايتي كه با بني جزيمه كرد قصاص ...
2- جنايت خالد بن وليد پس از فتح مكه چه بود؟ - گفتگوی دینی
و بخوان و بدان که :خالد بن ولید از طایفه بنی مخروم از قبیله قریش بود. پدرش، ولید بن مغیره، از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام و از نخستین کسانی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مسخره کرد، و مادرش، لبابه صغری، دختر حارث بن حزن هلالی، خواهر میمونه و ((ام فضل (لبابه)|لبابه کبری)) ،همسر عباس بن عبدالمطلب، بود.
خالد بن ولید یکی از اشراف
قریش در جاهلیت بود که «منصب القبه» یعنی مسئولیت اسلحه‌خانه و مهمات جنگی، و نیز منصب طلیعه‌داری سپاه قریش را بر عهده داشت. وی یکی از فرماندهان مشرکان در جنگ احد و از عوامل شکست سپاه اسلام در آن جنگ بود.
او که در تمامی جنگ های مشرکان علیه پیامبر اسلام شرکت داشت، پس از
صلح حدیبیه به جمع مسلمانان پیوست و در غزوه فتح مکه و حنین شرکت کرد. خالد در جنگ موته حضور داشت و پس از به شهادت‌رساندن سه فرمانده آن نبرد، جعفر بن ابیطالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه، از سوی سپاهیان و جنگجویان موته به فرماندهی برگزیده شد و با عقب نشینی، سپاهیان مسلمان را به مدینه بازگرداند .
خالد در مدینه با واکنش های منفی مسلمانان مواجه شد. مردم مدینه از وی به عنوان فراری از جهاد یاد کردند و خاک بر سر و روی وی پاشیدند. ولی قلم‌پردازان
اهل سنت از خالد بن ولید در این صحنه بسیار تجلیل نموده و از وی به عنوان «سیف اسلام» یاد کرده‌اند .خالد بن ولید در زمان پیامبر نزد قبیله جذیمه رفت تا آنان را به اسلام دعوت کند، ولی از آنجایی که بین قبیله جذیمه و قبیله خالد بن ولید (بنی مخزوم) دشمنی بود، کینه دیرینه قبیلگی، خالد را بر آن داشت که علی رغم مسلمان‌شدن جذیمیان، نسبت به آنان بدبین باشد و به آنها حمله کند. وی عده ای از مردم مسلمان جذیمه را کشت و اموالشان را به غارت برد.
رسول خدا از رفتار خالد ابراز انزجار نمود و فرمود:«خداوندا من از رفتار خالد بیزارم.»

vuzuh;232057 نوشت:
و حضرت ابراهيم وقتى در آتش افتاد گفت: «خدايا به درگاهت التماس مى‏كنم كه به حقّ محمّد و آلش مرا نجات دهى» خداوند نيز آتش را بر او سرد و سلامت ساخت.

سلام ببخشيد ولي حضرت ابراهيم نگفتند من را نجات بده بلكه گفتند راضيم به رضاي خدا و خدا حال مرا بهتر ميداند:Gol:

من حديثي خواندن در باب اينكه روزي حضرت جبرييل نازل ميشود و ميفرمايد امروز روزي ايست كه جهنم بوجود امد و پيامبر از خوف ان گريست خدا هم فرمود من شما را مصون ميدارم از گناهي كه موجب خشم من شود بعد چطور وجود مقدسشون با غرور از خود تعريف كند؟

shahram1363;236356 نوشت:
چطور ممکنه پیامبران قبلی به چیزی قسم بخورند که در زمان خودشان وجود نداشته؟ و آیا این حدیث جعلی نیست؟

دو جواب براي سوالتان دارم
1 . آيا تا به حال قسمي كه حضرت آدم به واسطه ي آن از گرفتاري خود نجات پيدا كرد و خدا توبه اش را پذيرفت را نشنيدي ؟
2 . در احاديث آمده است كه اگر از ما اهل بيت بر شما مردم حديثي خوانده شد و شما از درك آن عاجز و ناتوان بوديد آن حديث را رد نكنيد ، شايد كس ديگري غير از شما بتواند مفهوم آن را درك كند

البته بنده حقير قصد توهين وجسارت ندارم و فقط خواستم حديث را برايتان بگويم
اميدوارم كه مورد قبول واقع شده باشه

fargol;236880 نوشت:
سلام ببخشيد ولي حضرت ابراهيم نگفتند من را نجات بده بلكه گفتند راضيم به رضاي خدا و خدا حال مرا بهتر ميداند:gol:

من فقط حديث را بيان كردم
اين كه در آن زمان چه رخ داده ، من نميدانم
حتي همين چيزي را كه خود شما بيان مي كنيد از احاديث گرفته شده
اين حديث از كتاب احتجاج گرفته شده كه كتاب معتبريست

fargol;236883 نوشت:
من حديثي خواندن در باب اينكه روزي حضرت جبرييل نازل ميشود و ميفرمايد امروز روزي ايست كه جهنم بوجود امد و پيامبر از خوف ان گريست خدا هم فرمود من شما را مصون ميدارم از گناهي كه موجب خشم من شود بعد چطور وجود مقدسشون با غرور از خود تعريف كند؟

در پاسخ به اين اشكالتان بايد بگويم :

اگر اين چنين باشد بايد بسياري از احاديثي را كه در آن ، پيامبر ، درباره خود و خاندان خود تعريف مي كنند را اشكال بدانيم
مثل حديث معروف پيامبر كه فرمودند :

:Gol: انا مدينة العلم و عليُ بابها :Gol:

در ثاني ، پيامبر در همان ابتدا به نكته اشاره كردند و فرمودند :
گر چه تعريف كردن از خود كار درستي نيست ولي براي اين كه تو را متوجه اشتباهت بكنم مجبورم بعضي مسائل را برايت بگويم تا بفهمي كه من پيامبر و موسي عليه السلام در كدام درجه قرار داريم

به هر حال بعضي مواقع براي اين كه افراد جاهل و معاند متوجه خطاهاي خود شوند ، اين گونه بيانات اشكال ندارد