جمع بندی آسان گیری و مدارا جزو فضایل است؟(رابطه مدارا و خوشبختي)

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آسان گیری و مدارا جزو فضایل است؟(رابطه مدارا و خوشبختي)

در سفارشات ائمه (ع) آبادی شهرها و افزایش روزی از نتایج مدارا و آسان گیری ذکر شده است.

چه نوع آسان گیری و مدارایی است که باعث آباد شدن شهر ها و خانه و افزایش رزق می شود؟

آیا رفق، نرمش و سازش از نوع مذموم هم داریم یا همیشه جزو فضایل است؟

انسانها در جامعه امروز ما تاچه حد متخلق به فضیلت رفق و مدارا هستند؟

کارشناس بحث : استاد

friend;231471 نوشت:
در سفارشات ائمه (ع) آبادی شهرها و افزایش روزی از نتایج مدارا و آسان گیری ذکر شده است.

چه نوع آسان گیری و مدارایی است که باعث آباد شدن شهر ها و خانه و افزایش رزق می شود؟

آیا رفق، نرمش و سازش از نوع مذموم هم داریم یا همیشه جزو فضایل است؟

انسانها در جامعه امروز ما تاچه حد متخلق به فضیلت رفق و مدارا هستند؟


کارشناس بحث : استاد


با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی
سه سوال پرسیده اید که جداگانه به آنها پاسخ می دهیم.
1- بر اساس روایات مدارا به معنای عدم سخت گیری با دیگران اعم از خانواده و شهروندان است که برکات مذکور را به وجود می آورد، مثالی خدمتتان عرض می کنم تا مسئله بهتر روشن شود: شهری را در نظر بگیرید که اهالی آن در رانندگی بسیار با دیگران دقیق و سخت برخورد می کنند حال بالأخره کسانی پیدا می شوند که به دلالیل عمدی یا غیر عمدی متعرض حقوق دیگران می شوند ،در این صورت تکلیف خیابانهای این شهر چه خواهد شد؟ آیا جز اینست که هر روز دعواهای مکرر در سطح شهر بوجود آمده و حقوق بیشتری ضایع می شود؟
این مثال گویای اینست که مدارا و کمی گذشت به سر و سامان دادن به امور جمعی نیز کمک شایانی می کند.
2-بله مدارای مذموم هم داریم و آن مدارائی است که منجر به گناه یا فساد بیشتر شود، به عنوان مثال در زمان حکومت مولا امیر مومنان علی علیه السلام ،ابن عباس در مورد معاویه به امیر مومنان توصیه به مدارا کرد که الآن فرصت و موقعیت جنگ با او را نداریم پس بهتر است فعلا با او کاری نداشته باشیم تا بعد، اما جواب مولا بسیار جالب است و حاکی از آن است که مدارا در حدود الهی جائی ندارد. مولا چنین پاسخ دادند :که حکومت مال من نیست و این امر مربوط به من نیست که مدارا کنم.
لذا مولا فرصت دادن به او را حتی یک روز جایز نمی داند حتی به اسم مدارا کردن.( جریان و مخالفت و درگیری ما با رژیم اشغالگر قدس هم همینطوره)
3-متأسفانه کم . . . . . . . . . . . . . . .



از پاسخ زیباتون تشکر می کنم.

friend;231471 نوشت:

انسانها در جامعه امروز ما تاچه حد متخلق به فضیلت رفق و مدارا هستند؟

استاد;231844 نوشت:
متأسفانه کم . . . . . . . . . . . . . . .

پیشنهاد می کنم دوستان و اساتید اگر نظرات یا تجربیاتی برای پیاده کردن این فضیلت با ارزش در جامعه و اول از همه در وجود خودمون دارند ارائه کنند.

friend;231876 نوشت:

از پاسخ زیباتون تشکر می کنم.

پیشنهاد می کنم دوستان و اساتید اگر نظرات یا تجربیاتی برای پیاده کردن این فضیلت با ارزش در جامعه و اول از همه در وجود خودمون دارند ارائه کنند.


قدم اول اینست که بدانیم بر اساس روایات باب نفاق مومن اصولا دیگر محور است و منافق خود محور.
بنده این جمله را تقریبا هر روز به خودم یادآوری و تلقین می کنم.

استاد;231879 نوشت:
مومن اصولا دیگر محور است و منافق خود محور.

واژه کوتاه مدارا بسياري از فضيلت ها را در درون خود جاي داده است.
از قبيل: فروتني ، انسان دوستي ، بردباري و خويشتن داري ، فرو بردن خشم ، دوري از كينه توزي ، دوري از خشونت و سخت گيري ، ترك ستيزه جويي،
پرهيز از دشنام گويي ، آسان گيري و بالاخره مقابله به نيكي در مقابل بديها ، اين فضائل مانند هاله اي مدارا را در بر گرفته است .

در تمامی فضائل فوق میتوان این عبارت زیبا رادید:

:Gol:مؤمن اصولا دیگر محور است!!!:Gol:

استاد;231879 نوشت:

قدم اول اینست که بدانیم بر اساس روایات باب نفاق مومن اصولا دیگر محور است و منافق خود محور.
بنده این جمله را تقریبا هر روز به خودم یادآوری و تلقین می کنم.

به نام خدا
سلام

جناب استاد گرامی
ضمن تشکر از شما برای مطالب آموزندتون
من متوجه کلامی که نقل قول کردم نشدم .
معنی نفاق رو که دیدم میشد :
نفاق
(نِ) [ ع . ] (مص ل .) مکر، دورویی .

نفاق
(نَ) [ ع . ] (مص ل .) رواج یافتن ، رونق گرفتن .

مومن اصولا دیگر محور است یعنی چی ؟

ممنونم

vahid_barvarz;231978 نوشت:
به نام خدا
سلام

جناب استاد گرامی
ضمن تشکر از شما برای مطالب آموزندتون
من متوجه کلامی که نقل قول کردم نشدم .
معنی نفاق رو که دیدم میشد :
نفاق
(نِ) [ ع . ] (مص ل .) مکر، دورویی .

نفاق
(نَ) [ ع . ] (مص ل .) رواج یافتن ، رونق گرفتن .

مومن اصولا دیگر محور است یعنی چی ؟

ممنونم


با عرض سلام خدمت شما
وقتی به روایاتی که در این مورد (مومن و منافق) از لسان مبارک معصومین علیهم السلام صادر شده مراجعه می کنیم متوجه می شویم که مومن به واسطه شخصیتی که از معارف دینی برایش حاصل شده است،دیگران(خواسته ها و نیازهایشان)برای او قدر و قیمتی پیدا می کنند که نمی تواند به آنها بی توجه باشد، لذا از آن روست که معصوم علیه السلام می فرماید:کسی که صبح کند و همّش امور دیگران نباشد، مسلمان نیست(مضمون حدیث).
ولی منافق به واسطه شخصیتش خود محور است و اولویت او رسیدن به منافع مادی و دنیائی خود است(حتی جاه و مقام) و حقیقتا دیگران برای او مهم نیستند هر چند طور دیگری وانمود کند.
امیدوارم رفع ابهام شده باشد.

استاد شما پاسخ آن سوالم كه در تاپيك بد اخلاقي ..بود رو جواب نداديد
ميشه جواب بديد؟

[="Tahoma"][="Navy"]

yavari;232305 نوشت:
استاد شما پاسخ آن سوالم كه در تاپيك بد اخلاقي ..بود رو جواب نداديد
ميشه جواب بديد؟

به روی چشم
فقط درخواست کمی حوصله از شما رو دارم چون چند سوال دیگر هم ارسال شده و بنده به علت مشغله زیاد هنوز جواب آنها را نداده ام-در اولین فرصت خدمتگذارم.[/]


بعد از یک بررسی کوچک تازه متوجه شدم که معصومین (علیهما سلام) چقدر بر رفق (مدارا) به عنوان یک شاخصه اخلاقی مثبت تاکید کرده اند.

به نظر من بخش قابل توجهی از مشکلات اجتماعی و اقتصادی کنونی جامعه ما ریشه در فراموش کردن این فضیلت مهم دارد.

حدیث:

قال موسی بن جعفر (علیه السلام):

عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ، فإنّ الرّفق يُمنٌ والخرْق شُومٌ اِنَّ الرِّفْقَ وَ الْبَّرَ و حُسْنَ الْخَلْقَ یَعمُرُ الدِّیارَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْق.

بر شما لازم است باهم نرم باشید مدارا کنید و آسان بگیرید؛
زیرا نرمش، نیکو و کج خلقی، شوم و مذموم است،
بدون شک نرمش و نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانه و شهر را آباد می کند و بر روزی می افزاید.

friend;232495 نوشت:
عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ، فإنّ الرّفق يُمنٌ والخرْق شُومٌ اِنَّ الرِّفْقَ وَ الْبَّرَ و حُسْنَ الْخَلْقَ یَعمُرُ الدِّیارَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْق.

جایی دیدم مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) در توضیح این حدیث فرموده اند:

مؤمن بايد در همه مظاهر روابط اجتماعى خود با ديگران چه در گفتار و چه در رفتار رفق و مدارا و سازش داشته باشد
و از خشونت و سخت‏گيرى اجتناب نمايد.
اثر رفق و مدارا تنها ثواب اخروى و يا در روابط فردى خلاصه نمى‏شود؛
بلكه در وضع كلّى جامعه اثر گذارده شهرها را آباد و زندگى اجتماعى را رونق و شكوه می دهد.
چون نرمش و سهل‏گيرى موجب الفت و همكارى بين افراد شده و در نتيجه امور جامعه پيشرفت مى‏كند
و وقتى كه در جامعه عمران و آبادى رواج گرفت، روزى انسان‏ها هم زياد مى‏شود.

مضمون این مطلب از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که :

روز قیامت فرشتگان به نامه عمل کاسبی رسیدگی می کنن می بینن اعمال نیک کم داره؛
می گن باید بره جهنم.
خداوند خطاب می کنه :
نبرید؛ این آقا، تو دنیا قسط فروش بوده
هر هفته که شاگرداشو می فرستاده دنبال طلب ها،
بهشون می گفته اگه رفتین پشت در کسی،
گفت این هفته ندارم، مطالبه نکنین،
اگه هفته دیگه هم گفت ندارم، هیچی نگین؛
اگه هفته سوم هم نداشت، ازش طلب نکنین و...
خلاصه اگه مردم نداشتن بهشون سخت نمی گرفته.
حالا ای فرشته ها خودش اومده و نداره.
او تو دنیا از اونایی که نداشتن مطالبه نمی کرد
حالا هم من ازش مطالبه نمیکنم
با این که کم آورده نبرینش تو جهنم.

استاد شیخ حسین انصاریان

پيامبر اعظم درباره جايگاه رفق فرمودند :

مَن اعطي حَظّه مِنَ الرّفق فَقَد اعطي حَظَّه خَير الدُنيا و الاخره
و مَن حَرَّم حَظَّه مِنَ الرّفق فَقَد حَرَّم حَظّه مِن خير الدنيا و الاخره

به هر كس بهره اي از رفق و مدارا عنايت شود ، نصيبش خير دنيا و آخرت است
و اگر محروم از رفق باشد محروم از خير دنيا و آخرت خواهد بود .

نرمش و مدارا با مردم ، كليد اصلاح جامعه است و پيامبر رفق و رحمت توانست با اين ويژگي جامعه آن روز را كه مظهر خشونت و كينه و دشمني بود متحول سازد
و موجب گسترش اسلام شود و اساسا بدون رفق و مدارا فرصت هدايت حاصل نمي شود
و لذا خداوند متعال هم در قرآن رفق و مدارا را يك نعمت بزرگ قلمداد و به نقش اساسي آن اينگونه اشاره فرمود:

فبما رحمه من الله لنت لهم ولوكنت فظّا غليظ القلب لانفضوا من حولك

(آل عمران 159 )

در پرتو رحمت الهي در برابر آنان نرم و مهربان بودي و اگر خشن و سنگدل بودي از اطراف تو پراكنده مي شدند .

خود آن حضرت فرمود :من براي تحقق رسالت خود مامور به رفق و مدارا با مردم شدم .

امرني ربي بمداراة الناس كما امرني بتبليغ الرساله

پرودگار من مرا به مدارا با مردم فرمان داد همانطور كه مرا به تبليغ رسالت فرمان داد .

[=Times New Roman][=Times New Roman]

تلاش برای داشتن یك زندگی دور از تنش و پرخاش و مشكلات‏رفتاری، موجب آسایش روح و سلامت‏خانواده است. همه افراد، در خصلت‌های اخلاقی و شیوه رفتار، یكسان نیستند.این تفاوت در برخی موارد بروز می‏كند و مایه اختلاف می‏شود،اختلافی كه البته قابل اجتناب است، آن هم با شیوه «مدارا و سازگاری‏» دراخلاق و برخورد. بعضی‌ها با دیگران، چه در محیط خانه و محل كار، یا در محله ومنطقه سكونت، با دیگران «ناسازگارند‌.»

ناسازگاری با دیگران، نشانه‏نوعی غرور و خودخواهی و خودبرتری‏بینی نسبت‏به مردم است ونتیجه آن هم تنها ماندن و انزواست. از سوی دیگر، بی‏طاقتی در مقابل حالات و رفتار دشوار وناهنجار دیگران نیز، ریشه در كم‏ظرفیتی دارد و به تشدید این تعارض‏و ناسازگاری می‏انجامد. اگر در دستورهای دینی ما به «حسن‏خلق‏»، تاكید شده است، یكی ازمصداق‌های بارز آن «مدارا» است. آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است: با دوستان مروت، با دشمنان مدارا.

«مدارا» یك تكلیف اخلاقی در اسلام است.

از رسول خدا(ص)روایت است: «امرنی ربی بمداراة الناس كما امرنی باداء الفرائض‏»؛ همان گونه كه پروردگارم مرا به انجام واجبات فرمان داده است، به‏مدارا با مردم دستور داده است. در حدیث دیگری چنین آمده است كه جبرئیل، به محضر رسول‏خدا(ص) آمد و از سوی خدا چنین پیام آورد كه: «ای محمد! پروردگارت‏سلام می‏رساند و به تو می‏گوید: با بندگان من مدارا كن.»‌

و نیز در حدیث است از پیامبر اكرم(ص) فرمود: «مداراة الناس نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش‏»؛ نیمی از ایمان، مدارای با مردم است و نیمی از زندگی، رفق وملاطفت‏با آنان است.

حتی خارج از قلمرو دین و آیین هم، آنان كه خواستار یك زندگی‏دلنشین و پسندیده باشند، در سایه همزیستی مسالمت‏آمیز و رفق ونرمش با دیگران و رفتار شایسته، بهتر به این خواسته می‏رسند، تا درسایه خشونت و برخورد ناسازگارانه و بهانه‏جویانه و عیب‏گیرانه وخودپسندانه! سعه صدر و ظرفیت‏برای تحمل دیگران، لازمه دست‏یافتن به‏یك زندگی خوب است. در مواردی كه اختلاف سلیقه و دیدگاه، یاتفاوت در مشی و رفتار و روش وجود دارد، باز هم با وسعت نظر و«مدارا» می‏توان مانع بروز مشكلات شد.

[=Times New Roman]جواد محدثی




http://armandaily.ir/?News_Id=6716

آنچنان مسأله مدارا پر اهمیت است که پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

إذا أراد الله بأهل بيتٍ خيراً أدخل عليهم الرّفقَ

( نهج الفصاحة )

هرگاه خداوند اراده فرماید که برای اهلِ خانه ای و در محیط خانواده ای خیر و نیکی برقرار گردد آن خانواده و ارتباطات فیمابین آنها را آمیخته با رِفق و مدارا می سازد و آنان را در فضای آرامبخش رفق و دوستی و ملایمت و مدارا وارد می سازد.

و مسأله به اینجا متوقف نمی شود بلکه از این رفق و مدارا، خیرات و برکات دیگری نیز در آن خانواده جاری می گردد:

از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند:

ایما اهل‌ بیت‌ اعطوا حظّهم‌ من‌ الرفق‌ فقد وسع‌ الله‌ علیهم‌ فی‌ الرزق‌

[ وسایل الشیعة ، ج 15 ، ص 207 ]

یعنی : هر خانواده ای که نسبت بهم دیگر با رفق و مدارا برخورد کنند ( این نعمت مدارا را قدر بدانند ) خداوند هم به رزق و روزی آنان وسعت می بخشد و روزی فراوان نصیب آنان می سازد.

حجة الاسلام ناصر تقوی

[=Times New Roman]رابطه مدارا و خوشبختی

انسان در دنیا زمانی احساس خوشبختی می‌کند که به راحتی به دور از هرگونه ظلم و جور و ستم و عدالت، روز را به شب برساند؛ به هر کجا که می‌رود، با وی به عدالت رفتار شود؛ به هر که رو می‌کند با رویی گشاده، پذیرای وی باشد؛ از هر که درخواستی می‌کند بی‌هیچ عذر و بهانه‌ای درخواستش اجابت شود؛ از مردم، جز به نیکی نبیند و جز به خوبی نشنود. در این لحظه است که هیچ مشکلی نخواهد داشت، در هیچ راهی به شکست بر نمی‌خورد و هیچ در بسته‌ای پیش چشمانش نمی‌بیند. مدارا کردن با مردم را می‌توان در سفارش مولای پرهیزکاران و مداراکننده واقعی خلاصه کرد که خطاب به فرزندشان امام حسن(ع) می‌فرمایند:

«ای فرزندم! در روابطت با دیگران، خویشتن خویش را میزان قرار ده. هر آنچه که برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه را که برای خویش نمی‌پسندی، برای دیگران نیز مپسند. چنانچه دوست نداری ستم ببینی، خود نیز ستم مکن و همان گونه که از دیگران نیکی انتظار داری، خود نیز در حق آنان نیکی کن. هر کاری را که از دیگران زشت می‌شماری، ارتکابش را برای خود نیز زشت بدان. در نهایت، آنچه نمی‌دانی مگو، هرچند دانسته‌هایت اندک باشد، و آنچه را دوست نداری درباره‌ات بگویند، تو نیز درباره دیگران مگو‌.»

آری اگر ما با مردم به گونه‌ای رفتار کنیم که دوست داریم با ما هم به همان مثال رفتار شود، نه تنها خوشبختی خود را در دنیا تضمین کرده‌ایم، بلکه آن را به دیگران هم هدیه داده‌ایم و همین امر، باعث سعادت ما در جهان آخرت می‌شود و خوشبختی خود را در جهان برین هم تضمین کرده‌ایم.

اگر ما دوست داریم مردم با ما با رویی گشاده صحبت کنند باید خود مثال و مصداق عینی و شفاف از خلق باشیم. اگر می‌پسندیم که مردم با نیکی از ما یاد کنند و نکات مثبتمان را پر رنگ جلوه دهند باید بیش از بدی‌ها و نقص‌های مردم به خوبی هایشان توجه نماییم.

اگر نمی‌پسندیم مردم در اجابت خواسته هایمان کوتاهی کنند، خواسته‌های دیگران را مقدم بر خواسته‌های خویش قرار دهیم. اگر خوشبختی را در این می‌بینیم که مشکلاتمان یکی پس از دیگری حل شود باید در حل مشکلات دیگری قدم برداریم.

به نام خداوند مهرگستر مهربان

حدیث از امام حسن عسكرى عليه السلام در باره مدارا:

فى تفسير قوله تعالى «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قالَ: قُولُوا لِلنّاسِ كُلِّهُم حُسنا مُؤمِنِهُم وَ مُخالِفِهُم، أمّا المؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ وَ أمّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم اِلىَ اليمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِن ذلِكَ بِكفِّ شُرورِهم عَن نَفسِهِ وَ عَن اِخوانِهِ المُؤمِنينَ؛

در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود:

با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روى خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است.

مستدرك الوسائل، ج 12، ص

به نام خداوند مهر گستر مهربان

رهبر معظم انقلاب در جریان سفر خود به استان خراسان شمالی در باره حجاب برخی استقبال کنندگان اظهارنظر فرموده و نسبت به عدم مدارا با این دست افراد انتقاد کردند.

ایشان خطاب به مسئولان گفتند: «خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا.
فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید.

ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد. بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست.
او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند.

«گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».

ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.

[="Tahoma"][="Indigo"]

استاد;232011 نوشت:

می فرماید:کسی که صبح کند و همّش امور دیگران نباشد، مسلمان نیست(مضمون حدیث).
ولی منافق به واسطه شخصیتش خود محور است و اولویت او رسیدن به منافع مادی و دنیائی خود است(حتی جاه و مقام) و حقیقتا دیگران برای او مهم نیستند هر چند طور دیگری وانمود کند.

سلام خدمت جناب استاد عزیز
آیا اینکه ما خود محور در معنویت باشیم نیز مذموم است؟(با توضیحات زیر)

اجازه توضیح میخواهم
اطرافیانی دارم "دنیا زده"
از معنویت فقط "هوای نفس" را شناخته اند
خدایشان "خدای حقیقی" نیست
آخرت را "در دنیا" خلاصه کرده اند
مالهایشان "مخلوط به حرام" است
"بی حجاب"،"دروغ گو" و "گناهکارند"

حال تمام خواسته یشان از من این است که با آن ها مدارا کنم و تنها چیزی
از من که آنها را آزرده میکند "دینداری" است.بنده هم آنها را(این افراد را) زیر پا گذاشته ام،تا آرامش روحی داشته باشم.
به صله رحم واجب کفایت میکنم،اما دلگیر میشوند
حرف مشترک دنیوی با آنها ندارم،دلگیر میشوند
اما حقیقتش این است که طاقت دیدن گناهانشان را ندارم و در معاشرت با آنها بسیار از لحاظ روحی ضربه میبینم،و به دلیل ضعف معنوی ام،آرامش روحی را برای امور معنوی از من میگیرند.
من هم ناچار،این قوم را فدای معنویت خود کرده ام و تا آنجا که شرعاً جایزم،مدارا نمیکنم.
اگر ممکن است از فرمایشتان بهره مند شوم که آیا ممکن است ارزش این مدارا،بیش از این آرامش روحی باشد؟

یا حق
[/]

رضاهو;293935 نوشت:

سلام خدمت جناب استاد عزیز
آیا اینکه ما خود محور در معنویت باشیم نیز مذموم است؟(با توضیحات زیر)

اجازه توضیح میخواهم
اطرافیانی دارم "دنیا زده"
از معنویت فقط "هوای نفس" را شناخته اند
خدایشان "خدای حقیقی" نیست
آخرت را "در دنیا" خلاصه کرده اند
مالهایشان "مخلوط به حرام" است
"بی حجاب"،"دروغ گو" و "گناهکارند"

حال تمام خواسته یشان از من این است که با آن ها مدارا کنم و تنها چیزی
از من که آنها را آزرده میکند "دینداری" است.بنده هم آنها را(این افراد را) زیر پا گذاشته ام،تا آرامش روحی داشته باشم.
به صله رحم واجب کفایت میکنم،اما دلگیر میشوند
حرف مشترک دنیوی با آنها ندارم،دلگیر میشوند
اما حقیقتش این است که طاقت دیدن گناهانشان را ندارم و در معاشرت با آنها بسیار از لحاظ روحی ضربه میبینم،و به دلیل ضعف معنوی ام،آرامش روحی را برای امور معنوی از من میگیرند.
من هم ناچار،این قوم را فدای معنویت خود کرده ام و تا آنجا که شرعاً جایزم،مدارا نمیکنم.
اگر ممکن است از فرمایشتان بهره مند شوم که آیا ممکن است ارزش این مدارا،بیش از این آرامش روحی باشد؟

یا حق


بسمه تعالی
مقدمتا باید عرض کنم که انسان باید در امور معنوی بیشتر به فکر خود باشد،بر خلاف امور مادی. و این یک اصل است.
اما به فکر معنویت و آرامش خود بودن بدین معنا نیست که دیگران را مکدّر کنیم.
روایت:مدارای با مردم نیمی از عقل است.
یکی از معانی این روایت شریف اینست که مدارا کردن باعث رشد عقل هم می شود، و رشد عقل به معنای کمال نفسانی است.
نکته دیگر که مأخوذ از روایت است: این مدارا کردن ممکن است منافی با لذت الان شخص باشد اما لذتی ماندگار که کمال شخصیت فرد است را به بار می آورد.
مدارا کردن به معنای این نیست که ما همرنگ و همزبان دیگران شویم،بلکه بدین معناست که اولا باعث ناراحتی ایشان نشویم(تا جائی که تقاضای خلافی نکرده اند)و ثانیا به مقدار اندک در امور مباح و مورد لذت ایشان ،با آنها همراهی کنیم.مثلا فردی از بستگان می خواهد ما را نصیحت کند که به فکر آینده خود باشیم،از الان ببینیم کجا می توانیم پول بیشتری در بیاوریم و حرفهائی از این دست.
حال مدارا کردن در اینجا یعنی لازم نیست بگوئیم که انسان باید به فکر آخرت باشد،کاسبی باید حلال باشد،خدا روزی رسان است و چه و چه.
بلکه می توانیم در یک جمله بعد از گوش کردن محترمانه به کلام وی ،بگوئیم که بله نکته مهمی است،انسان باید به فکر آینده اش باشد.
این یک مثال بود.در برخوردهای مختلف اگر اصل ما مدارا باشد،راهکار مقتضی را خواهیم یافت.
نکته دیگر اینست که مدارا با مردم نوعی تبلیغ موثر از دین و متدینین است،هر چند زمان بر باشد.
امام صادق علیه السلام فرمودند که برای ما مایه زینت باشید نه مایه سر افکندگی.
امام نفرموده اند که جلوی متدینین دیگر مایه افتخار باشید،کلام ایشان مطلق است و باید همه جا و جلوی همه افراد مایه افتخار باشیم.و این امر مهم با مدارای با مردم تحقق می یابد.(یک جنبه از کلام معصوم بود)
در مثال بی حجاب که فرمودید،مدارا بدین معناست که بدون اینکه نگاه او بکنیم،مودبانه پاسخ حرفهای او را بدهیم.
اینگونه رفتار کردن احتمال اینکه شرایطی ایجاد شود که ما بتوانیم با نهی از منکر او را متوجه خطایش کنیم را نیز زیادتر می کند.
ابهامی بود بفرمائید.

پرسش :
در سفارشات ائمه (ع) آبادی شهرها و افزایش روزی از نتایج مدارا و آسان گیری ذکر شده است. چه نوع آسان گیری و مدارایی است که باعث آباد شدن شهر ها و خانه و افزایش رزق می شود؟ آیا رفق، نرمش و سازش از نوع مذموم هم داریم یا همیشه جزو فضایل است؟ انسان ها در جامعه امروز ما تاچه حد متخلق به فضیلت رفق و مدارا هستند؟

پاسخ :
قبل از پرداختن به پاسخ در مقدمه ای به جایگاه و اهمیت رفق و مدارا اشاره کنیم:
رفق و مدارا با مردم، كليد اصلاح جامعه است و پيامبر رحمت با استمداد از اين ويژگي توانست جامعه آن روز را كه مظهر خشونت و كينه و دشمني بود متحول سازد و موجب گسترش اسلام شود و لذا خداوند متعال در قرآن، ضمن اشاره به نقش اساسي آن، رفق و مدارا را يك نعمت بزرگ قلمداد و می فرماید :
فبما رحمه من الله لنت لهم ولوكنت فظّا غليظ القلب لانفضوا من حولك؛ در پرتو رحمت الهي در برابر آنان نرم و مهربان بودي و اگر خشن و سنگدل بودي از اطراف تو پراكنده مي شدند.(1)
رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود : من براي تحقق رسالت خود مامور به رفق و مدارا با مردم شدم .(2)

همو می فرماید:
مَن اعطي حَظّه مِنَ الرّفق فَقَد اعطي حَظَّه خَير الدُنيا و الاخره و مَن حَرَّم حَظَّه مِنَ الرّفق فَقَد حَرَّم حَظّه مِن خير الدنيا و الاخره؛(3) به هر كس بهره اي از رفق و مدارا عنايت شود ، نصيبش خير دنيا و آخرت است و اگر محروم از رفق باشد محروم از خير دنيا و آخرت خواهد بود .
حال در پاسخ به سوالات شما می گوییم :
مدارای در روایات به معنای مطلق عدم سخت گیری با دیگران اعم از خانواده و شهروندان است که برکات مذکور را به وجود می آورد و گستره آن شامل همه موارد می شود و محدود به دایره خاصی نیست که متاسفانه در جامعه ما گاهی کم رنگ شده است.

مؤمن بايد در همه مظاهر روابط اجتماعى خود با ديگران چه در گفتار و چه در رفتار رفق و مدارا و سازش داشته باشد و از هرگونه خشونت و سخت ‏گيرى اجتناب نمايد.
اثر رفق و مدارا تنها ثواب اخروى و يا در روابط فردى خلاصه نمى‏شود؛ بلكه در وضع كلّى جامعه اثر گذارده شهرها را آباد و زندگى اجتماعى را رونق و شكوه می دهد.
چون نرمش و سهل‏ گيرى موجب الفت و همكارى بين افراد شده و در نتيجه امور جامعه پيشرفت مى‏ كند و وقتى كه در جامعه عمران و آبادى رواج گرفت، روزى انسان‏ ها هم زياد مى‏ شود.
حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید :
عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ، فإنّ الرّفق يُمنٌ والخرْق شُومٌ اِنَّ الرِّفْقَ وَ الْبَّرَ و حُسْنَ الْخَلْقَ یَعمُرُ الدِّیارَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْق؛(4) بر شما لازم است باهم نرم باشید مدارا کنید و آسان بگیرید؛ زیرا نرمش، نیکو و کج خلقی، شوم و مذموم است، بدون شک نرمش و نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانه و شهر را آباد می کند و بر روزی می افزاید.

پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود :
إذا أراد الله بأهل بيتٍ خيراً أدخل عليهم الرّفقَ؛(5) هرگاه خداوند اراده فرماید که برای اهلِ خانه ای و در محیط خانواده ای خیر و نیکی برقرار گردد آن خانواده و ارتباطات بین آنها را آمیخته با رِفق و مدارا می سازد و آنان را در فضای آرام بخش رفق و دوستی و ملایمت و مدارا وارد می سازد.
مسأله به اینجا متوقف نمی شود بلکه از این رفق و مدارا، خیرات و برکات دیگری نیز در آن خانواده جاری می گردد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
ایما اهل‌ بیت‌ اعطوا حظّهم‌ من‌ الرفق‌ فقد وسع‌ الله‌ علیهم‌ فی‌ الرزق‌؛ (6) هر خانواده ای که نسبت به هم دیگر با رفق و مدارا برخورد کنند ( این نعمت مدارا را قدر بدانند ) خداوند هم به رزق و روزی آنان وسعت می بخشد و روزی فراوان نصیب آنان می سازد.

امام حسن عسكرى (علیه السلام)در تفسير آيه «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» درباره مدارای با مردم فرمود:
قُولُوا لِلنّاسِ كُلِّهُم حُسنا مُؤمِنِهُم وَ مُخالِفِهُم، أمّا المؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ وَ أمّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم اِلىَ اليمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِن ذلِكَ بِكفِّ شُرورِهم عَن نَفسِهِ وَ عَن اِخوانِهِ المُؤمِنينَ؛(7)
با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روى خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است.
خلاصه سخن آن که :
سعه صدر و ظرفیت‏برای تحمل دیگران، لازمه دست ‏یافتن به ‏یك زندگی خوب است. در مواردی كه اختلاف سلیقه و دیدگاه، یاتفاوت در مشی و رفتار و روش وجود دارد، با وسعت نظر و«مدارا» می‏توان مانع بروز مشكلات شد.

البته همیشه مدارا خوب و ممدوح نیست. گاه مدارا منجر به گناه یا فساد بیشتر شود، این مدارای مذموم است.

پی نوشت ها :
1. آل عمران (2) آیه 159 .
2. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسی، ج2، ص 117 ؛ امرني ربي بمداراة الناس كما امرني بتبليغ الرساله؛ پرودگار من مرا به مدارا با مردم فرمان داد همانطور كه مرا به تبليغ رسالت فرمان داد .
3. ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغة ، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى قم، 1404 هجرى قمری، ج6، ص 339.
4. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمری، ج1، ص 151.
5. پاينده، ابو القاسم‏، نهج الفصاحة( مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، دنياى دانش‏، تهران‏، 1382 ه ش‏، چهارم‏، ص 151 .
6. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسی، ج2، ص 119 .
7. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمری، ج68، ص 309.


موضوع قفل شده است