جمع بندی اوتانازی یا قتل ترحمی

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اوتانازی یا قتل ترحمی


اوتانازی یا «یوتانازی» (Euthanasia)در زبان لاتین به معنی «مرگ خوب» است. اوتانازی در اصطلاح، شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. این شرایط معمولاً در بیماری‌های سخت یا دردناک یا درمان‌های طولانی‌مدت و ناامیدکننده پدید می‌آید. در فارسی به آن «هومرگ»، «مرگ آسان»، «قتل ترحمی» یا «به مرگی» نیز گفته شده‌است.
برداشت‌های متفاوت از مفهوم هومرگ(اوتانازی)، وجود دارد؛ مثلا در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم می‌کند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری می‌شود. اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاه‌های حمایتی، مثال‌هایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام می‌شوند.
در برخی کشورها مانند هلند، سوئد، بلژیک و چند ایالت از ایالات متحده آمریکا شامل اورگان، واشنگتن و مونتانا اوتانازی به روش غیرمستقیم قانونی است. البته کمیسیون پزشکی باید وضعیت بیمار را کاملا بررسی کند. در سوئد کلینیکی وجود دارد که بیماران سراسر اروپا از مدت‌ها قبل وقت می‌گیرند تا به آنجا بروند و اقدام به اتانازی کنند. (ویکیپدیا)
حال به نظر شما در شرایطی که فردی به بیماری لاعلاج مبتلاست و درد فراوان میکشد، آیا این حق را داراست که به درد و رنج خود و اطرافیانش خاتمه دهد؟






با سلام
این مسائل نیاز به نظر سنجی مبتدی ندارد که هر کسی
نظر بدهد !!!!:Sham:

نظام حقوقی اسلام به دلیل برخورداری از مکانیسمهای ‌هماهنگی، همواره می‌تواند همگام با تحولات‌ و تطورات جامعه بشری در بستر زمان، پاسخ­گوی‌ نیازهای جدید حیات فردی و اجتماعی انسان باشد.
به ­عنوان نمونه، پیدایش نظرات جدید فقهی ‌[=Arial Narrow]درباره شبیه‌سازی (Human Cloning)، تلقیح ‌مصنوعی(Artificial Fertilization)، اجاره رحم، مرگ از روی ترحم یا یوتانازی (Euthanasia)، [=Book Antiqua]مرگ مغزی(Brain death)، تغییر جنسیت، پیوند اعضا، پیوند عضو پس از قصاص، تشریح(Anatomy)، خرید و فروش با کارتهای اعتباری، بیمه(insurance)، مسابقات رزمی و ورزشی جدید، کنترل جمعیت، تساوی دیه اهل کتاب با مسلمانان، چگونگی انجام فرایض در سیر هوایی و فضایی، موسیقی و … نتیجه کارکرد عوامل پیش­گفته در جهت هماهنگی حقوق اسلام با پیشرفت تمدن و تکنولوژی است.
نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت، آن است که منظور از تحول قوانین اسلامی در اثر تحول شرایط زمانی و مکانی، دگرگون­سازی فقه و حقوق اسلام و ذوب کردن آن در برابر رویدادها نیست، [=Arial Narrow]به صورتی که شریعت اسلام را در هر زمانی مطابق مقتضیات و پیشرفت آنها خاضع و تسلیم سازیم تا آن شرایط، محور و پایه­های صدور احکام واقع شوند و قوانین و احکام اسلامی بر مدار آنها بچرخد.
بنابراین موضوعی مانند اختلاط زن و مرد، بدون رعایت موازین شرعی که در زمان تشریع حرام بوده، تحولات زمان در آن تأثیری ندارد؛ زیرا حلال و حرام شرع روی موضوع خود تا قیامت حلال و حرام­اند؛( «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه»(کلینی، ج 1: ص58).):Sham:
یا علی ع

با سلام خدمت جناب رضا و کارشناسان محترم انجمن فقه و احکام
من این تاپیک را در بخش «عقاید» و زیربخش «حق و تکلیف» ایجاد کردم که دوستان به بخش «فقه و احکام» انتقال دادند. نظر من این است که در این مورد با دوستان به بحث و گفتگو بنشینم. من در واقع علاقه مندم این موضوع را از منظر اخلاقی مورد بررسی قرار دهیم زیرا این موضوع چالش های اخلاقی زیادی بهمراه دارد. در نهایت آنچه اخلاقی است شرعی نیز خواهد بود.

ذهن زمستانی;231263 نوشت:
در نهایت آنچه اخلاقی است شرعی نیز خواهد بود.

سلام
من از نظر اخلاقی مشکلی تو مساله ی اتانازی نمیبینم ( این نطر شخصی منه و من کارشناس نیستم )چون درد و رنج بعضی از مریضها رو با چشم خودم دیدم و عذاب کشیدنشونو .

اما این مساله دلیل نمیشه که چون اخلاق اینو تایید میکنه پس شرعی هم هست. کما اینکه خیلیها اتانازی رو مبارزه با خواست خدا میدونن.

بنام خدا

سلام
اوتانازی یا «یوتانازی» (Euthanasia)در زبان لاتین به معنی «مرگ خوب» است. اوتانازی در اصطلاح، شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. این شرایط معمولاً در بیماری‌های سخت یا دردناک یا درمان‌های طولانی‌مدت و ناامیدکننده پدید می‌آید. در فارسی به آن «هومرگ»، «مرگ آسان»، «قتل ترحمی» یا «به مرگی» نیز گفته شده‌است. فعل آن نیز euthanize است که در فارسی می‌توان «هومرگاندن» یا «هوکشتن» را می‌توان بکار برد.
موافقان هومرگ(اوتانازی) از آن با تعابیر مرگ تسهیل‌شده، مرگ با شرافت، مرگ در آرامش و... نام می‌برند.
مخالفان اخلاقی هومرگ(اوتانازی)، با قانونی شدن هومرگ(اوتانازی) و رواج آن، انگیزه درمان برخی بیماری‌ها از بین خواهد رفت و جلوی پیشرفت علم پزشکی گرفته خواهد شد، از همه مهمتر نگهداری سالمندان برای افراد و بستگان آنها مشکل شده و از همه مهمتر، اعتماد بیمار به پزشک به علت ترس بیمار از قطع درمان توسط پزشک و انجام اوتانازی، از بین خواهد رفت. بنابراین دیگر نمی‌توان با خیال راحت به هیچ بیمارستانی پا گذاشت.
عقیده مشترک بسیاری از ملل و مذاهب مختلف از جمله مسیحیت، اسلام و یهودیان این است که زندگی، هدیه خداوند است و باید با تمام توان در حفاظت آن کوشید و بیماری و سختی‌های آن جزئی از زندگی و سرنوشت آدمی است که باید به طور طبیعی طی شود و هیچ‌کس حق ندارد جان انسانی را بگیرد.


نمونه‌هایی از هومرگ(اوتانازی)
یکی از مشهورترین سوابق اوتانازی در جریان جنگ دوم جهانی دیده شده‌است. در ۱۹۳۹ میلادی، آلمان نازی یک اوتانازی غیرداوطلبانه و سری را طراحی نمود. در این طرح - عملیات T۴ - کودکان زیر ۳ سال که دارای عقب ماندگی ذهنی یا نقص عضو یا ناتوانی جسمی اساسی بودند کشته شدند. این طرح بعدها شامل کودکان بزرگتر و بزرگسالان نیز گردید. بیماران روانی تیمارستان‌های آلمان و اتریش به همین جهت به ۶ اردوگاه مرگ منتقل می‌شدند. برنامهٔ T۴ پس از آن به اردوگاه‌های کار و بازداشتگاه‌های اسرا نیز سرایت کرد بنحوی که زندانیانی که بشدت بیمار بودند در این برنامه قرار می‌گرفتند.[۱][۲]
نمونه‌ای دیگر در دهه اخیر، پیر جورجیو ولبی یک نویسنده ایتالیایی بود که به خاطر وخامت اوضاع بیماری‌اش اقدام به اوتانازی کرد. اما کلیسای ایتالیا اجازه نداده بود برای او مراسم مذهبی بگیرند و این مسئله طرفداران اوتانازی را ناراحت کرده بود.
اما یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌هایی که مطرح شده، موضوعی که در فضای رسانه‌ای محافظه‌کار اروپا، طرح آن جسارت خاصی می‌خواست، این ادعاست که پاپ ژان پل دوم، رهبر سابق کلیسای کاتولیک که مخالف اصلی اوتانازی بود، خود درخواست یوتانازی کرده‌است.
تنها مدرک مدعیان اوتانازی کردن پاپ، فیلم و عکسهایی است که در آن مشخص است که بر خلاف معمول، برای پاپ لوله تغذیه بینی-معده گذاشته نشده‌است.
دوسال پس از مرگ پاپ، در سال ۲۰۰۷ میلادی خانم دکتر پاوانلی، یک ایتالیایی متخصص بیهوشی و از طرفداران اوتانازی، مقاله‌ای را در یک مجله محلی ایتالیایی منتشر کرد که در آن ادعا کرده بود که با بررسی‌های وی روی فیلم‌های مربوط به آخرین روزهای زندگی پاپ[۳]، کاملا مشخص است که پاپ در آخرین روزهای عمر خود، به علت پیشرفت بیماری پارکینسون، قادر به بلع نبوده و کاهش وزن شدیدی داشته‌است و اقدامات درمانی‌ای که روی پاپ ژان پل‌دوم انجام می‌شده، برای مراقبت و زنده‌نگه‌داشتن او کافی نبوده‌است. این دکتر ادعا کرد احتمالا پاپ از این موضوع آگاه بوده و تیم پزشکی وی آگاهانه زمینه مرگ او را فراهم کرده‌اند.
اگرچه در ۳ روز آخر پزشکان برای پاپ لوله بینی گذاشتند اما زمانی بود که به نظر بسیاری از متخصصان، دیگر دیر شده بود.
این موضوع می‌توانست به یک اختلاف‌نظر پزشکی باشد ولی انتشار آخرین کلمات پاپ در رسانه‌ها، باعث شد تا پاوانلی ادعای بزرگ خود را مطرح کند. پاپ در بستر بیماری گفته بود «بگذارید بروم به خانه پدر» [۴][۵] دکتر پاوانلی در مقاله خود، این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که رهبر کلیسای کاتولیک، عملاً با اجازه‌ندادن به استفاده از اقدامات درمانی لازم، درخواست اوتانازی کرده بود و این جمله نیز می‌تواند احتمال درخواست آن را از طرف پاپ تقویت کند.
یک نویسنده یهودی نیز این موضوع جنجالی را در هفته‌نامه تایم مطرح کرد. اما واتیکان به شدت این ادعا را رد کرد و آن را هیاهوی رسانه‌ای برای گیج کردن مردم خواند. بلافاصله ۲ بیانیه پشت سر هم از طرف واتیکان منتشر شد که این ادعا را بی‌اساس خواند. دکتر رناتو بوزونتی – پزشک ۲۷ سال، پایانی پاپ نیز مانند واتیکان اعلام کرد که دکتر مزبور به مدارک پزشکی پاپ دسترسی نداشته و ادعاهای او براساس بعضی تصاویر ویدیویی بوده که به هیچ وجه نمی‌تواند برای اظهارنظر کافی باشد و درحد حدس و گمان است.
دکتر بوزونتی درمورد جمله آخر پاپ نیز گفت که آن جمله فقط یک دعای عرفانی بوده‌است و پدر مقدس در آن حال داشته دعا می‌خوانده‌است.
پاپ بندیکت شانزدهم قبلا گفته بود «اقدامات درمانی خاص مثل تغذیه وریدی و تغذیه از طریق لوله هم نوعی روش درمانی معمولی محسوب می‌شوند و قطع آنها اوتانازی به حساب می‌آید که یک گناه نابخشودنی است»
فعالان اوتانازی همچنان فعالیت‌های خود را برای به رسمیت شناخته‌شدن انجام می‌دهند.
در فیلم
در پایان فیلم دختر میلیون دلاری از روش اتانازی برای برای کشتن یک ناتوان و براساس در خواست خود او انجام می‌گیرد پایان این فیلم مورد انتقاد طرفداران حقوق ناتوانایان قرار گرفت زیرا آنان معتقد بودند که فیلم مشوق عمل اوتانازی ناتوانیان می‌باشد. همچنین در سریال گمشده، ادوارد مارس از جیمز فورد درخواست اوتانازی می‌کند. جیمز فورد با تنها گلوله‌ای که داشت به او شلیک می‌کند ولی تیرش خطا می‌رود و او را در درد بیشتری قرار می‌دهد. جک شفرد کار را تمام می‌کند.۷ در فیلم دریای درون (اقتباسی از زندگی واقعی رامون سمپدرو ) ساخته آلخندرو آمنابار داستان ملوانی روایت میشود که که در یک حادثه دچار شکستگی استخوان گردن و قطع نخاع می‌شود. او به مدت ۲۹ سال تلاش کرد دادگاه حق مرگ آسان را برای او به رسمیت بشناسد تا او بتواند به زندگی خود پایان دهد.

برداشت از وی کی پدیا

ارادتمند:Mohabbat:

ذهن زمستانی;231263 نوشت:
در نهایت آنچه اخلاقی است شرعی نیز خواهد بود.

مطمئنی برادر؟

سلام
یه نکته هم من بگم
البته تا یادمه باید روایت یا حدیث باشه ولی خوب دقیق نمیدونم
اما
خیلی وقتا رنج و عذابی که ما قبل از مرگ میکشیم کفاره ی یک سری از گناهامون هست و خدا از سر لطف و رحمت جواب و عذاب یک سری گناها رو توی همین دنیا و با حساب کتاب دنیایی به صورت همین بیماری ها و درد ها بهمون میده
البته نمیشه قضاوت کرد ولی خوب
خدا پدربزرگای همه رو بیامرزه... پدربزرگم از زمان بیمار شدنش تا راهی شدنش به سرای حق حدود 40 روز شد... چند روزی هم واقعا محتاج شد
یا عموی مادرم خدابیامرز چندین سال (بالای 10 سال) فلج و زمین گیر شده بود... همه جوره هم محتاج بود

گاهی وقتا به این هم فکر کنید که بجز حساب کتابی که اون درد و رنج برای خود شخص داره... یه محک و امتحانی هم برای اطرافیان محسوب میشه... گاهی حتی خدمت به یه بیمار باعث بخشش گناهان میشه

دوستان این نظام خلقت به این سادگی ها هم نیست که بشه گفت فلان حادثه تک بعدی هست و چون عقل ما میگه خوب نیست یا نباید باشه پس حذفش کنیم... زندگی همه ی ما با هم گره خورده و همین طور اعمال خود ما با ما... گذشته و آینده ی ما مثل دایره ای که دور میزنه بهم وصل میشه

سوال ارزش مندی بود از نظر من... باعث شد کمی فکر کنم... امیدوارم نظر من هم شما رو به فکر فرو ببره

خداوندا به امید تو
راضی هستم به رضای تو

فرزند فاطمه;234344 نوشت:

سوال ارزش مندی بود از نظر من... باعث شد کمی فکر کنم... امیدوارم نظر من هم شما رو به فکر فرو ببره
حتماً همینطوره

بنده این تاپیک «http://www.askdin.com/thread19846.html» رو ایجاد کردم که همین حرفها زده بشه و دوستان از نقطه نظرات هم استفاده کنند. آنجا هم عرض کردم که بنده نظر فقهی نمیخوام چون اظهر من الشمس است که این کار از لحاظ فقهی جایز نیست. البته همین هم جای صحبت دارد چون مثلاً کشتن بیماران مرگ مغزی هم نوعی اتانازی به حساب می آید ولی مجاز است. اما یک عده اینجا کارهایی میکنند که آدم از کرده خود پشیمان شود. بهرحال جای شکرش باقی است که فقه در بسیاری از زمینه ها نظر قطعی ندارد وگرنه در این سایت را بایست تخته میکرد.

ذهن زمستانی;234370 نوشت:
حتماً همینطوره

بنده این تاپیک «http://www.askdin.com/thread19846.html» رو ایجاد کردم که همین حرفها زده بشه و دوستان از نقطه نظرات هم استفاده کنند. آنجا هم عرض کردم که بنده نظر فقهی نمیخوام چون اظهر من الشمس است که این کار از لحاظ فقهی جایز نیست. البته همین هم جای صحبت دارد چون مثلاً کشتن بیماران مرگ مغزی هم نوعی اتانازی به حساب می آید ولی مجاز است. اما یک عده اینجا کارهایی میکنند که آدم از کرده خود پشیمان شود. بهرحال جای شکرش باقی است که فقه در بسیاری از زمینه ها نظر قطعی ندارد وگرنه در این سایت را بایست تخته میکرد.

خوشحال شدم خوندید و انشالله که مفید بوده باشه... اون تاپیک که قفل شده... فقط خواستم در مورد جمله تون که گفته بودید در نهایت آنچه اخلاقی است شرعی نیز خواهد بود و تاکید هم کردید، لازم میدونم بگم لزوما این طوری نیست... چون اخلاق علم جامع ای نیست... همه چیز رو نمیشه فقط با اخلاقی بودن یا نبودن قبول یا رد کرد

در شیمی علمی هست به اسم ترمودینامیک... که آیا واکنشی رخ میده یا نه... ولی وقتی این علم گفت انجام پذیره در عمل شاید چنین نشه چون انجام اون واکنش از نظر علوم دیگه ای مثل سینتیک ممکن نیست
یا مثلا ممکن است خرید یک محصول از نظر متخصص فنی یک کارخانه بهترین گزینه باشد ولی بخاطر بحث های مالی و تحریم و رقابت و خیلی پارامتر های دیگه مدیر تصمیم دیگه ای بگیره و گزینه ای رو انتخاب کنه که کارشناس فنی مثل گزینه ی اول خودش، 100% اونو قبول نداشته باشه
یا مثل بحث رابطه ی نامشروع که طرف میگه من راضی تو راضی پس حله... شاید عشق خیلی قشنگ باشه که هست... شاید احساس خیلی قوی باشه که هست... ولی صرف اخلاقی بودن این کار از دید افراد آثار و پیامدهای منفی بعدش رو حل نمیکنه
(امیدوارم مثالام مربوط و ملموس بوده باشه)
اینجا هم یه جورایی همین جوری هست... اونچه اخلاقی هست لزوما شرعی نیست و اونچه ملاک ماست با توجه به مسلمانی عمل به شرع هست نه صرف اخلاق... و همگی آگاهیم که دین و شرع ما اخلاقی ترین آموزه ها و دستورات رو داره و از مشهور ترین و محبوب ترین صفات و حتی توصیه های پیامبر این دین (ص) با اخلاق و خوش اخلاق بودن است:ok:

ریشه اخلاق و دین فطرت انسان است اما اخلاق نسبت به دین دارای تقدم است، یعنی اخلاق از دل شریعت بیرون نمی آید. یعنی اگر عقل را مبنای تشخیص امر اخلاقی بدانیم، اگر این عقل متعلق به یک فرد دیندار هم نباشد، خوب یا بد بودن را به حکم فطرت انسانی درک میکند.
البته شریعت هم از اخلاق استخراج نمیشود بلکه مبانی خود را دارد پس آن جمله را بهتر است اینگونه بگوییم که «آنچه اخلاقی است لاجرم دینی است» چون شریعت خود بخشی از دین است.

فرزند فاطمه;234387 نوشت:
خوشحال شدم خوندید و انشالله که مفید بوده باشه... اون تاپیک که قفل شده... فقط خواستم در مورد جمله تون که گفته بودید در نهایت آنچه اخلاقی است شرعی نیز خواهد بود و تاکید هم کردید، لازم میدونم بگم لزوما این طوری نیست... چون اخلاق علم جامع ای نیست... همه چیز رو نمیشه فقط با اخلاقی بودن یا نبودن قبول یا رد کرد

در شیمی علمی هست به اسم ترمودینامیک... که آیا واکنشی رخ میده یا نه... ولی وقتی این علم گفت انجام پذیره در عمل شاید چنین نشه چون انجام اون واکنش از نظر علوم دیگه ای مثل سینتیک ممکن نیست
یا مثلا ممکن است خرید یک محصول از نظر متخصص فنی یک کارخانه بهترین گزینه باشد ولی بخاطر بحث های مالی و تحریم و رقابت و خیلی پارامتر های دیگه مدیر تصمیم دیگه ای بگیره و گزینه ای رو انتخاب کنه که کارشناس فنی مثل گزینه ی اول خودش، 100% اونو قبول نداشته باشه
یا مثل بحث رابطه ی نامشروع که طرف میگه من راضی تو راضی پس حله... شاید عشق خیلی قشنگ باشه که هست... شاید احساس خیلی قوی باشه که هست... ولی صرف اخلاقی بودن این کار از دید افراد آثار و پیامدهای منفی بعدش رو حل نمیکنه
(امیدوارم مثالام مربوط و ملموس بوده باشه)
اینجا هم یه جورایی همین جوری هست... اونچه اخلاقی هست لزوما شرعی نیست و اونچه ملاک ماست با توجه به مسلمانی عمل به شرع هست نه صرف اخلاق... و همگی آگاهیم که دین و شرع ما اخلاقی ترین آموزه ها و دستورات رو داره و از مشهور ترین و محبوب ترین صفات و حتی توصیه های پیامبر این دین (ص) با اخلاق و خوش اخلاق بودن است:ok:


خيلي زيبا توضيح دادين.فقط براي تكميل مي گم يه قاعده فقهي هست كه ميگه(ما حكم به العقل حكم به الشرع و ما حكم به العقل حكم به الشرع).بهتره به جاي دايره اخلاقيات از محور عقلانيت صحبت كنيم.
من اعتقاد دارم وقتي حق تعالا گفتند (قد افلحها فجورها و تقويها)كار تمومه و نيازي به اين بجث نيست كه چي خوبه و چي بده اگه داريم بدي ها رو خوبي و خوبي رو بدي مي بينيم واسه اينه كه مي خوايم اينطور ببنيم درحالي كه مي دونيم اينطور نيست.مشكل ما تو بحث الويت بندي هاست نه تشخيص.
در مورد اتانازي از باب فقه و قانون همونطور كه گفتن حرام و ممنوع هست اما هميشه يه سوالي تو ذهنه منه.
آيا قصاصه قاتل صحيحه؟
اگه اطلاعات فقهي يا قانوني داشته باشين در قصاص رعايت تساوي لازمه مثلا اگه كسي انگشت فلج يك شخصي رو قطع كنه در قبالش انگشت سالم اون قطع نميشه .
اين يه مساله و مساله ديگه
اگر الف كسي را كه در حال مرگ هست مثلا سگي اون رو دريده و در حال مرگه بكشه قصاص نميشه
حالا به نظر شما با وجود اين دو موضوع در مورد قصاصه قاتل اتانازي(mercy killing)چه بايد كرد؟
م

به نظر من هم خانم یا آقای فرزن فاطمه درست میگه هر چیزی باید در موقعیت خودش سنجیده بشه

ذهن زمستانی;234401 نوشت:
ریشه اخلاق و دین فطرت انسان است اما اخلاق نسبت به دین دارای تقدم است، یعنی اخلاق از دل شریعت بیرون نمی آید. یعنی اگر عقل را مبنای تشخیص امر اخلاقی بدانیم، اگر این عقل متعلق به یک فرد دیندار هم نباشد، خوب یا بد بودن را به حکم فطرت انسانی درک میکند.
البته شریعت هم از اخلاق استخراج نمیشود بلکه مبانی خود را دارد پس آن جمله را بهتر است اینگونه بگوییم که «آنچه اخلاقی است لاجرم دینی است» چون شریعت خود بخشی از دین است.

تقدم رو قبول دارم... چون دین خیلی جامع و عملی و احکامی هست و بجز فطرت به هدایت و آموزش هم نیاز داره
ما هر دو جایگاه اخلاق رو میدونیم و اگه اینجا به ظاهر در مقابل شریعت قرار گرفته به این معنی نیست که یا دین یا اخلاق... فقط بحث اینه که حرف نهایی رو کی میزنه یا یه چیزی شبیه این وگرنه انصافا جایگاه ویژه و بالای اخلاق محفوظ و مورد قبوله

نمیدونم شاید برای من یکم سنگینه... با اینکه مثال خاصی تو ذهنم نمیآد که این جمله ی شما رو رد کنه... اما 100% هم نمیتونم بپذیرمش... «آنچه اخلاقی است لاجرم دینی است» ... قید لاجرمی که گذاشتید یکم برام بزرگه... یه جورایی این قدر قاطع نمیتونم بگم

بذارید حرفمو این جوری بیان کنم... ما نمیتوانیم به صرف تایید اخلاقی یک عمل آن را انجام دهیم و باید از زاویه های دیگر نظیر شرع نیز به آن نگاه کرد

جوريست;234425 نوشت:
خيلي زيبا توضيح دادين.فقط براي تكميل مي گم يه قاعده فقهي هست كه ميگه(ما حكم به العقل حكم به الشرع و ما حكم به العقل حكم به الشرع).بهتره به جاي دايره اخلاقيات از محور عقلانيت صحبت كنيم.
من اعتقاد دارم وقتي حق تعالا گفتند (قد افلحها فجورها و تقويها)كار تمومه و نيازي به اين بجث نيست كه چي خوبه و چي بده اگه داريم بدي ها رو خوبي و خوبي رو بدي مي بينيم واسه اينه كه مي خوايم اينطور ببنيم درحالي كه مي دونيم اينطور نيست.مشكل ما تو بحث الويت بندي هاست نه تشخيص.
در مورد اتانازي از باب فقه و قانون همونطور كه گفتن حرام و ممنوع هست اما هميشه يه سوالي تو ذهنه منه.
آيا قصاصه قاتل صحيحه؟
اگه اطلاعات فقهي يا قانوني داشته باشين در قصاص رعايت تساوي لازمه مثلا اگه كسي انگشت فلج يك شخصي رو قطع كنه در قبالش انگشت سالم اون قطع نميشه .
اين يه مساله و مساله ديگه
اگر الف كسي را كه در حال مرگ هست مثلا سگي اون رو دريده و در حال مرگه بكشه قصاص نميشه
حالا به نظر شما با وجود اين دو موضوع در مورد قصاصه قاتل اتانازي(mercy killing)چه بايد كرد؟
م

سلام
فکر کردم توی دومی ما حكم به الشرع حكم به العقل باشه... یا من متوجه نشدم؟... یه جور تساوی دو طرفه دیگه، نه؟
قراره به جایگزین کردن نیست... اینکه بجای عقل از اخلاق یا برعکس استفاده کنیم... هر بخش نظر خودشو داره... نکته اینجاست که توی تصمیم باید یه جورایی بینشون جمع کرد... البته یه نکته رو توجه داشته باشید... اونچه عقل ما میگه عقل امروز ماست... و این عقل کامل نیست... برای همینه که آخر آخرش حتی اگه 100% هم قانع نشده باشیم ولی باز به دستور دین عمل میکنیم... چون باور داریم مرجع دستورات دینی عالم و حکیم هست.. به محبت و رحمتش هم ایمان داریم و میدونیم بناش بر عفو و رحمته
همیشه باید به دنبال دلیل بود ولی نه دلیل برای اثبات یا رد... از نظر من تحقیق و جست و جو توی پیدا کردن دلایل و حکمت های احکام وقتی ارزش داره و صحیح هست که با نیت کمال و قرب باشه... به نیت آموختن و رشد کردن... چون ما قبل از اینها کیل موضوع و حقانیت دینمون رو پذیرفتیم
خواهشا دوستان اگه شماره آیه یادشون نیست حداقل اسم سوره رو بگن... عبارتی که فرمودید رو من ندیدم ولی توی سوره ی شمس شبیهش بود... البته توی دو تا آیه... در کل اصل حرفتون که بحث ما اولیت بندی هست نه تشخیص رو موافقم:ok:

در مورد سوالتون که با قاتل چه باید کرد نمیدونم چی بگم... بحثش خیلی تخصصی هست به گمانم و هر حکمی که داده بشه اثباتش رو هم شاید منی که تخصصی در این زمینه ندارم نتونم متوجه بشم

به هر حال خوشحال شدم نظر دادید
امیدوارم موفق باشید

سلام
یعنی میشه یکی یک گوشه دنیا یک غلطی بکنه توی ایران ندون دنبالش

ذهن زمستانی;234370 نوشت:
مثلاً کشتن بیماران مرگ مغزی هم نوعی اتانازی به حساب می آید ولی مجاز است.

سلام
افرادی که دچار مرگ مغزی شده اند مرده محسوب می شوند و امکان هیچ برگشتی به زندگی را ندارند مرگ مغزی با کما فرق داره(حتی اگر ماندن در حالت کما 20 سال طول بکشه)

توصیه می کنم این لینک از سایت تبیان رو بخونید.مطمئن باشید بیماران مرگ مغزی را نمی کشند و قطع دستگاه ها از او کشتن محسوب نمی شود!!!!!!!!!

قاصد روزهای ابری;236484 نوشت:
سلام
افرادی که دچار مرگ مغزی شده اند مرده محسوب می شوند و امکان هیچ برگشتی به زندگی را ندارند مرگ مغزی با کما فرق داره(حتی اگر ماندن در حالت کما 20 سال طول بکشه)

توصیه می کنم این لینک از سایت تبیان رو بخونید.مطمئن باشید بیماران مرگ مغزی را نمی کشند و قطع دستگاه ها از او کشتن محسوب نمی شود!!!!!!!!!

حالا مرگ مغزی یا کما، صحبت چیز دیگه ای بود.

ذهن زمستانی;231246 نوشت:
اوتانازی یا «یوتانازی» (Euthanasia)در زبان لاتین به معنی «مرگ خوب» است. اوتانازی در اصطلاح، شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. این شرایط معمولاً در بیماری‌های سخت یا دردناک یا درمان‌های طولانی‌مدت و ناامیدکننده پدید می‌آید. در فارسی به آن «هومرگ»، «مرگ آسان»، «قتل ترحمی» یا «به مرگی» نیز گفته شده‌است. برداشت‌های متفاوت از مفهوم هومرگ(اوتانازی)، وجود دارد؛ مثلا در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم می‌کند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری می‌شود. اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاه‌های حمایتی، مثال‌هایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام می‌شوند. در برخی کشورها مانند هلند، سوئد، بلژیک و چند ایالت از ایالات متحده آمریکا شامل اورگان، واشنگتن و مونتانا اوتانازی به روش غیرمستقیم قانونی است. البته کمیسیون پزشکی باید وضعیت بیمار را کاملا بررسی کند. در سوئد کلینیکی وجود دارد که بیماران سراسر اروپا از مدت‌ها قبل وقت می‌گیرند تا به آنجا بروند و اقدام به اتانازی کنند. (ویکیپدیا) حال به نظر شما در شرایطی که فردی به بیماری لاعلاج مبتلاست و درد فراوان میکشد، آیا این حق را داراست که به درد و رنج خود و اطرافیانش خاتمه دهد؟

با عرض سلام خدمت کاربر محترم ذهن زمستانی و تشکر از سئوال شما

موضوع اوتانازی یا مرگ ترحمی در اسلام و ادیان الهی دیگر ، قابل طرح نیست چرا که بر اساس بی اعتقادی به معاد چنین موضوعی شکل می گیرد .

برای مرگ ترحمی باید ابتدا تشخیص داده شود که آیا این حالت سراسر رنج و سختی که بیمار در آن به سر می برد ، واقعا به ضرر اوست؟

از نظر اسلامی که ما معتقد به حساب و کتاب دقیق اعمال هستیم و هر رنجی را در این دنیا ، موجب پاداش یا تخفیف عذابی در آخرت می دانیم ، می توان گفت این مرگ ترحمی نیست بلکه مرگ توهم ترحم است و ما با این کار نه تنها خدمتی به او نمی کنیم بلکه چه بسا بر رنج های او می افزاییم .

حکم شرعی این کار هم در این تاپیک بیان شده است:

http://www.askdin.com/thread19853.html

همیشه سالم و موفق باشید

پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم

پرسش:
آیا در شرایطی که فردی به بیماری لاعلاج مبتلاست و درد فراوان می کشد، آیا این حق را داراست که اوتانازی کند و به درد و رنج خود و اطرافیانش خاتمه دهد؟(1)

پاسخ:
این مسئله از چند جهت قابل طرح است: فقهی، اخلاقی و اعتقادی.
از جهت فقهی، در دین اسلام، این کار نوعی قتل محسوب می‌شود و اگر خود بیمار درخواست این کار را داشته باشد، در گناه آن سهیم است. استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری نیز موید همین امر است و این کار را نوعی خودکشی و دیگر کشی دانسته شده است و حکم آن را دارد.(2)

از نظر اعتقادی نیز این کار صحیح نیست. زیرا بر اساس آموزه های ادیان، هر کاری که در جهان روی می دهد، بر اساس نظام عالم است. اگر هم به کسی سختی و رنجی می رسد، چه خودش باعث آن شده باشد و چه دیگری، تحمل آن باعث بخشش گناهان و تخفیف در عذاب یا بالا رفتن مرتبه و مقام معنوی وی خواهد شد. کسی که بی صبری می کند، تنها به خودش لطمه زده است.
در روایتی از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در تبیین فلسفه بلا و مشکلات دنیا، بیان شده است:«إِنَ‏ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ‏ أدبا [أَدَبٌ‏] وَ لِلْمُؤْمِنِ امتحانا [امْتِحَانٌ‏] وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَةٌ.»؛بلا و مصیبت برای ظالم، ادب؛ و برای مومن، امتحان و ابتلاء؛ و برای انبیاء، درجه؛ و برای اولیا، کرامت است.(3)

انسان مومن هیچ گاه از بلاها شکوه نمی کند چرا که بلاها برای او در ظاهر بلاست و در واقع نعمت و لطفی از جانب پروردگار برای اوست. چنان که در روایت دیگری از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بیان شده است:
«َّ مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ إِلَّا ابْتَلَيْتُهُ فِي جَسَدِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا ضَيَّقْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا شَدَّدْتُ عَلَيْهِ الْمَوْتَ حَتَّى يَأْتِيَنِي وَ لَا ذَنْبَ لَهُ ثُمَّ أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ وَ مَا عَبْدٌ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ النَّارَ إِلَّا صَحَّحْتُ جِسْمَهُ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِي وَ إِلَّا آمَنْتُ لَهُ مِنْ سُلْطَانِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ وَ إِلَّا هَوَّنْتُ عَلَيْهِ الْمَوْتَ حَتَّى يَأْتِيَنِي وَ لَا حَسَنَةَ لَهُ ثُمَّ أَدْخَلْتُهُ النَّارَ.»؛ خداوند فرمود: هر بنده [صالحی که قدری گنه کار بوده] را که بخواهم به بهشت وارد کنم، او را به مشکلات جسمانى دچار مى کنم. اگر این مشکلات، کفاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت کنم] و گرنه، رزق او را تنگ مى سازم. اگر این تنگى و سختى در روزى، کفّاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت مى کنم ] وگرنه، مرگ را بر او سخت مى گیرم تا او بدون گناه، نزد من آید و سپس او را به بهشت داخل کنم. [در مقابل] هر گاه بخواهم بنده [گنهکاری که قدری کارهای نیک انجام داده است] را وارد جهنم کنم، بدنش را سالم و صحیح قرار می دهم. اگر این صحت در مقابل کار خوبش بود [او را داخل جهنم کنم] وگرنه کاری می کنم که حاکمش به او سخت نگیرد و در مقابل او ایمن باشد و اگر باز هم این امر به اندازه کار خیرش نبود، مرگ را بر او راحت می کنم تا بدون هیچ کار نیکی و هیچ طلبی بر من وارد شود و سپس او را وارد جهنم می کنم.(4)

اگر این بی صبری منجر به خودکشی یا عملی مثل اوتانازی شود، نه تنها اجر و پاداش صبر در برابر مشکلات را نخواهد برد، بلکه گناهی بس بزرگ به نام خودکشی نیز برایش نوشته خواهد شد. اگر هم دیگران برای راحت شدن وی چنین کاری را انجام دهند و او دخالتی در این تصمیم نداشته باشد، گر چه مشکلی برای خود این بیمار نیست اما برای آن افراد، گناه قتل نفس نوشته خواهد شد.
از اما باقر(ع) نقل شده است:«ان المؤمن يبتلى بكل بلية و يموت بكل ميتة الا انه لايقتل نفسه»؛ مؤمن به هر بلايى مبتلا مى‏شود و با هر نوعى مرگ مى‏ ميرد ولى خودكشى نمى‏ كند.(5)

از نظراخلاقی، نیز به دو صورت این مسئله قابل تحلیل است. یک وقت اخلاق بدون لحاظ دین در نظر گرفته می شود( که برون دینی است)، گاهی نیز به صورت اخلاقی که با توجه به مجموعه آموزه های یک دین است در نظر گرفته می شود.
از جهت اخلاق درون دینی که معلوم است این عمل نادرست است. زیرا اخلاق درون دینی، در مجموعه آموزه های یک دین مورد تحلیل قرار می گیرد نه صرفا برداشت عقلایی.

اما بر اساس اخلاق برون دینی و منهای ادیان، ممکن است به نظر برسد که این عمل اگر به جهت راحت شدن بیمار صورت گرفته باشد (نه راحتی خودشان از سختی ها و هزینه های بیمار) در آن صورت، حداقل منافاتی با اخلاق نداشته باشد. البته باید توجه داشت که این حالت، تنها در صورتی است که شخصی به دین اعتقاد نداشته باشد. در غیر این صورت، هیچ انسان اخلاقی متدینی به خودش اجازه نمی دهد، فارغ از دستورات دین، احساسات و احکام اخلاقی مورد پسند و رضایت خودش را اجراء کند.
با این حال، در این رویکرد نیز انسان ها و کشورهایی هستند که این عمل را در زمره خودکشی و کاری غیر اخلاقی می شمارند و اجازه چنین کاری را به انسان نمی دهند.

ـــــــــــــــــــ
(1) اوتانازی یا «یوتانازی» (Euthanasia)در زبان لاتین به معنی «مرگ خوب» است. اوتانازی در اصطلاح، شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. این شرایط معمولاً در بیماری‌های سخت یا دردناک یا درمان‌های طولانی‌مدت و ناامیدکننده پدید می‌آید. در فارسی به آن «هومرگ»، «مرگ آسان»، «قتل ترحمی» یا «به مرگی» نیز گفته شده‌است.
برداشت‌های متفاوت از مفهوم هومرگ(اوتانازی)، وجود دارد؛ مثلا در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم می‌کند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری می‌شود. اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاه‌های حمایتی، مثال‌هایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام می‌شوند.
در برخی کشورها مانند هلند، سوئد، بلژیک و چند ایالت از ایالات متحده آمریکا شامل اورگان، واشنگتن و مونتانا اوتانازی به روش غیرمستقیم قانونی است. البته کمیسیون پزشکی باید وضعیت بیمار را کاملا بررسی کند. در سوئد کلینیکی وجود دارد که بیماران سراسر اروپا از مدت‌ها قبل وقت می‌گیرند تا به آنجا بروند و اقدام به اتانازی کنند. (
ویکیپدیا).
(2)استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم (
http://حکم شرعی اوتانازی (قتل از روی ترحم) چیست؟).
(3) بحار الانوار، ج64، ص235(بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403، چاپ دوم).
(4) جامع الاخبار، ص114(شعیری، نجف، مطبعه حیدریه، بی تا).
(5) الکافی، ج2، ص254(کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407، چاپ چهارم).

موضوع قفل شده است