احساس حضور

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
احساس حضور

ما منتظر ظهوريم نه منتظر حضور، امام ظاهر نيست حاضر هست. خيلي از چيزها ممكن است شما نبينيد ظاهر نيست اما حاضر هست. جاذبه رو مگر مي بينيد شما؟ از دستتون يك چيزي رها ميشه مي گيد جاذبه هست ولي من نمي بينم؛ ظاهر نيست اما حاضر هست.
شما اگر خورشيد رفت پشت ابر نمي بينيد ولي روز نيست؟ چرا روز هست به واسطه همين خورشيده كه روزه، شمس اگر پشت سحاب رفت كسي نمي گه خورشيد نيست ظاهر نيست اما حاضر هست.

يك وظيفه عمده ما در زمان غيبت بحث احساس حضوره، يعني اينكه بدانيم هر جلسه اي ممكن است حضرت حجت حضور داشته باشند. اينكه بدانيم امام بر اعمال ما نظارت دارند. اين خيلي تكليف مي آورد.خيلي..

استاد رفيعي

نشد که آینه باشم برای دیدن تو


بیا که آینه خواهم شد از رسیدن تو


فرودآمدنت را چقدر بی تابم

تمام، خواهشِ محضم به شوقِ چیدنِ تو


حرام باد به چشمان ابری من خواب

مباد خفته بمانم دَمِ وزیدنِ تو


بیا که ناشدنی شد به تو رسیدنِ من

چه ساده می شود اما؛ به من، رسیدنِ تو


به اوج عجز رسیدی، پرنده ی زخمی

همین فراز، هدف بود از پریدن تو