نسب رسول خدا (ص)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسب رسول خدا (ص)

مطابق آنچه میان مورخین مسلم است نسب رسول خدا(ص)تا«عدنان»که بیست و یکمین جد آن حضرت بوده این گونه است:

محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

و پس از عدنان تا حضرت اسماعیل(ع)و همچنین پس از ابراهیم(ع)تا حضرت آدم در عدد اجداد آن حضرت و نامهاى ایشان در بسیارى از موارد میان اهل تاریخ اختلاف است و از رسول خدا (ص)نیز روایت شده که فرمود:

اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسکوا

چون نسب من به عدنان رسید خوددارى کنید و از او بالاتر نروید.

خاندانى که رسول خدا(ص)در میان آنها به دنیا آمد.از بهترین خاندانهاى عرب و شریفترین آنها بود و بزرگترین منصبها و سیادتها در آنها وجود داشت.زیرا منصب سقایت و اطعام حاجیان که بزرگترین افتخار و بهترین منصبها بود از راه ارث به خاندان بنى هاشم و عبد المطلب جد آن بزرگوار رسیده بود.


عدنان

پدران آن حضرت تا به عدنانـکه نام بردیم همگى از بزرگان زمان خویش و بیشتر آنها از فرمانروایان مکه و حجاز بودند و از نظر معنوى و ایمان نیز چنانکه مورد اتفاق علماى امامیه رضوان الله علیهم مى ‏باشد همگان موحد و خدا پرست بوده و از عدنان تا حضرت آدم(ع)نیز این گونه بوده اند گذشته از اینکه بسیارى از آنان چون حضرت اسماعیل و ابراهیم و نوح(ع)از پیغمبران بزرگوار الهى و بلکه برخى آنان از انبیاى اولوالعزم مى باشند.

سر سلسله این دودمان شریف یعنى عدنان از مردان بزرگ زمان خویش و از فصحا و دلاوران بوده و در برخى از تواریخ آمده که روزى در بیابان شام هشتاد سوار او را تعقیب کرده و بدو حمله بردند و او یک تنه با ایشان جنگ کرد تا آنکه اسبش از پاى درآمد و کشته شد،و پیاده با آنان جنگید تا وقتى که خداوند او را از شر آنان نجات بخشید.

مضر

و دیگر مضر بن نزار است که بر طبق حدیثى پیغمبر(ص)فرمود:مضر را دشنام نگویید که او بر دین ابراهیم(ع)بوده و از سخنان اوست که گوید:

من یزرع شرا یحصد ندامة .

کسى که شرى بکارد ندامت و پشیمانى درو کند.

و گویند:مضر داراى آواز خوشى بود که در زمان او کسى آوازش مانند وى نبوده و او نخستین کسى است که«حدى» براى شتران خواند.

و برخى گفته‏ اند: قریش به کسانى گویند که نسبشان به مضر برسد.

الیاس

و دیگر الیاس است که در میان قوم خود به سیادت و بزرگى معروف گشت و همگان اطاعتش را گردن نهادند.و او نخستین کسى است که شترهایى براى خانه کعبه قربانى کرد.

و گویند:مثل او در عرب همانند لقمان حکیم است در میان قوم خویش.و چون از دنیا رفت همسرش که زنى بود به نام خندف از شدت تأثرى که از مرگ شوهر بدو دست داد با خود عهد کرد که زیر سقف و سایبانى نرود و همچنان بود تا از دنیا رفت.

مدرکه

و دیگر مدرکه است که گویند نامش عمرو بوده و سبب اینکه او را مدرکه گفتند بدان جهت بود که وى درجه اعلاى عزت و بزرگى را در میان قوم خود درک کرد،و بدان رسید.

کنانه

و در شرح حال کنانه مى‏ نویسند مردى زیبا صورت و عظیم القدر بود و عربها به خاطر علم و دانش و فضیلتى که داشت نزدش مى ‏آمدند و از دانش او بهره ‏مند مى ‏شدند،و از کسانى است که ظهور رسول خدا(ص)را به مردم بشارت مى‏ داد و مى ‏گفت:زمان ظهور پیغمبرى به نام احمد که مردم را به سوى خداى یکتا و کار نیک و احسان و مکارم اخلاق دعوت مى ‏کند نزدیک گشته،از او پیروى کنید.

نضر

مشهور میان مورخین و فقهاى اسلام آن است که نضر پدر قریش است و هر کس نسبش به او رسید قرشى است.چنانکه در حدیثى از رسول خدا(ص)نیز این مطلب‏ روایت شده است. و نضر در لغت از«نضارت»به معناى زیبایى صورت و جمال گرفته شده و چون نضر بسیار زیبا روى بوده او را به این نام مى ‏خواندند.

فهر

برخى از اهل تاریخ نوشته‏ اند:در زمان فهر یکى از سرکردگان یمن به نام حسان بن عبد کلال با قبیله«حمیر»به قصد شهر مکه حرکت کرد تا سنگهاى خانه کعبه را با خود به مملکت یمن برده و در آنجا به وسیله آن سنگها خانه‏ اى بنا کند و حاجیان را به آنجا سوق داده یمن را زیارتگاه آنان کند،فهر که این خبر را شنید در تهیه لشکر برآمده قبایل عرب را گرد آورد و به جنگ حسان رفت و او را اسیر کرده و قبیله«حمیر» را شکست داد و حسان سه سال در اسارت فهر بود تا آنکه مال بسیارى براى آزادى خود پرداخت،و چون آزاد شد به سوى یمن حرکت کرد و در بین راه از دنیا برفت.و همین امر سبب عظمت فهر گردید تا آنجا که اعراب همگى سر به فرمان او درآوردند.

کعب

از آن جمله کعب است که قوم خود را در روزهاى جمعه که آن را یوم العروبة مى‏ نامیدند جمع مى‏ کرد ،و ایشان را موعظه مى‏ نمود،و به آمدن پیغمبرى از صلب‏ خویش مژده مى ‏داد،و ابیاتى در این باره از وى نقل کنند که از آن جمله است:

على غفلة یاتى النبى محمد
فیخبر اخبارا صدوق خبیرها

و همچنین:

یا لیتنى شاهد فحواء دعوته‏
حین العشیرة تبغى الحق خذلانا

در وجه تسمیه وى به کعب گویند به خاطر علو مقام و بزرگى او بوده،زیرا عرب هر چیز مرتفع و بلند را کعب گوید،چنانکه کعبه را از همین جهت کعبه گویند.

و به خاطر بزرگى و شخصیت او بود که پس از آنکه از دنیا رفت اعراب روز مرگ او را تاریخ خود قرار دادند و تاـ عام الفیل یعنى سالى که ابرهه به مکه لشکر کشید و به امر پروردگار با سنگریزه‏ هاى پرندگان ـابابیل خود و لشکریانش نابود گشتند تاریخ خود را از روى همان روز مرگ کعب تعیین مى‏ کردند.و پس از آن«عام الفیل»و سپس مرگ عبد المطلب را تاریخ قرار دادند،تا وقتى که در اسلام هجرت مبدأ تاریخ قرار گرفت.


[=Book Antiqua]با سلام
دوست گرامی لطفا قبل از ایجاد تاپیک در سایت جستجو کنید
تا از تاپیک تکراری خوداری شود

اجداد رسول خدا....!

.

موضوع قفل شده است