چرا خداوند در عالم ذر از انسان سوال کرده آیا من پروردگار شما نیستم ؟؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خداوند در عالم ذر از انسان سوال کرده آیا من پروردگار شما نیستم ؟؟

چرا خداوند در عالم ذر از انسان سوال کرده آیا من پروردگار شما نیستم ؟؟

اصلا همچین سوالی چه فایده ای داشته ؟؟

در این دنیا این سوال را کسی به یاد نمی آورد !!!

سلام.

ممنون از طرح این سوال خوب

منم یه سوال دارم تو این زمینه و اون اینکه:

در آیه شریفه امده است که وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ
قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ

خب از ما شهادت گرفتن به خاطر اینکه کسی دیگه نگه که ما خبر نداشتیم و ....

ولی الان که هیچ کدوم از ما این سوال و جواب را یادمون نیست

پس آیا اینجا نقض غرض نمیشه؟

victoryone;230285 نوشت:
چرا خداوند در عالم ذر از انسان سوال کرده آیا من پروردگار شما نیستم ؟؟ اصلا همچین سوالی چه فایده ای داشته ؟؟


با سلام خدمت شما


با رجوع به اين تاپيك مي توانيد با برخي نظرات مهم در زمينه عالم ذر آشنا شويد.


http://www.askdin.com/thread19673.html



اما در مورد پرسش شما بايد عرض كنم پاسخ آن طبق نظرات مختلف تفاوت مي كند كه در ذيل به برخي اشاره مي كنم:


1-اين پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد كه درهاى عذر را در روز رستاخيز به روى آنان ببندد.



2-هدف از اخذ پيمان اين است كه افراد بر طبق آن عمل كنند و عمل بر آن، فرع يادآورى است.



3-آنان را با خصوصياتى تركيب داد كه پيوسته پروردگار خود را مى شناسند و نياز خود را به او احساس مى كنند. هنگامى كه انسان ها به خدا توجه پيدا كردند و خود را غرق در نياز ديدند، تو گويى به آنان گفته مى شود من خداى شما نيستم آنان نيز مى گويند: چرا گواهى مى دهيم كه خداى ما هستى. در نتيجه اين پيمان، تشريعى نيست و به صورت خطاب و سئوال و جواب صورت نگرفته است، بلكه پيمانى است تكوينى و نهادى و پاسخى هم كه داده شده است نيز بر همين منوال مي باشد.



4-آيه، ناظر به وجود جمعى انسان ها در حضور خداست؛ حضورى كه غيبت در آن متصور نيست گويى همه فرزندان آدم يك جا از پشت پدران گرفته شده گرد هم جمع آمده اند و در برابر خدا حضور دارند. در اين حالت هر انسانى آفريدگار خود را حضوراً مى يابد و يافته اش گواهى روشن بر وجود خدا و خداوندگارى او است، ولى قرار گرفتن انسان در گردونه زمان و تحولات و تطورات جهان، آدمى را آن چنان مشغول و از خود بى خود مى كند كه از علم حضورى به آفريدگار غافل مى گردد.(طبق بيان نظر علامه طباطبايي)



5-اقرار به توحید با «زبان آفرینش» و یا «زبان حال» است.



6-برخی معتقدند که مقصود از عالم ذرّ، «عالم استعدادها» است و اقرار به وجود خدا نیز به «زبان تکوین و آفرینش» در عالم جنینی رخ داده است. چراکه خداوند، حقیقت توحید را هم در نهاد انسان به صورت یک حس دورنی ذاتی و هم در عقل و خرد او به صورت یک حقیقت خود آگاه قرار داده است.(اين شش نظر برگرفته از مقاله ، بررسی دیدگاه های مختلف راجع به عالم ذر،سايت مذاهب است)


7-برخی دیگر نیز با بیانی شبیه به این معتقدند که اساسا این گفتگو، با زبان معمول صورت نگرفته و به اصطلاح، سخنی است با «زبان حال» نه با «زبان مقال». اینگونه تعبیرها در گفتگوهای روزانه نیز کم نیست مثلا می‌گوییم: «رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ درون» یا می‌گوییم: «چشمان به هم ریخته او می‌گوید دیشب به خواب نرفته است.» (تفسیر نمونه، ج 7، ص 7)



8-آيت الله جوادي آملي معتقد است كه مراد از آيه،بيان واقعيت خارجي است و خداوند متعال به لسان عقل و وحي و با زبان انبياء از انسان ميثاق گرفته است؛ يعني خداوند در برابر درك عقلي و رسالت وحي، از مردم پيمان گرفته است كه معارف دين را بپذيرند.



9-برخي چون زمخشري، بيضاوي، شيخ طوسي، سيد قطب، علامه شرف الدين عاملي و ميرداماد، محمد تقي جعفري و...قايلند كه اين آيه، در مقام بيان واقع نيست؛بلكه از طريق تمثيل ، به مسأله فطرت اشاره دارد. به نظر اين گروه، منظور آيه اين است كه خداوند با اعطاي نعمت‌هاي بي‌شمار و اعطاي عقل به انسان، گويا توقع و انتظار دارد كه انسان در مقابلش تعظيم كند، و انسان هم طبق ذات فطرت خود، به اين خطاب مجازي خداوند لبيك گفته است.( كيهان انديشه، شماره 58)



10-منظور از آيه بيان واقعيت خارجي است، نه اين كه تمثيل باشد؛ به اين معنا كه:« خداوند به لسان عقل و وحي و با زبان انبيا از انسان ميثاق گرفته است. در واقع، موطن وحي و رسالت، همان موطن اخذ ميثاق است؛ يعني در برابر درك عقلي كه حجت باطني خداست، خدا از مردم پيمان گرفت كه معارف دين را بپذيرند...( تفسير موضوعي قرآن، ج12، ص126؛ تفسير نهج البلاغه، ج7، ص279)»


مؤيد اين نظريه آيه قرآن است:

«الم اعهد اليكم يا بني آدم ان لاتعبدوا الشيطان»؛(سوره يس، آيه 60)

اي فرزندان آدم، آيا من به وسيله وحي و رسالت از شما پيمان نگرفتم كه شيطان را نپرستيد؟


در قيامت هم خداوند به انسان ها مي فرمايد: من تو را با دو حجت عقل و نقل ربوبيت خود و عبوديت تو را تبيين كردم تا درآن روز بهانه نياوريد كه ما از توحيد و ساير معارف دين غافل و يا وارث شركت پدرانمان بوديم.

victoryone;230285 نوشت:
چرا خداوند در عالم ذر از انسان سوال کرده آیا من پروردگار شما نیستم ؟؟ اصلا همچین سوالی چه فایده ای داشته ؟؟ در این دنیا این سوال را کسی به یاد نمی آورد !!!

سلام

آیا الان کسی به یاد ندارد که خدایی هست؟

و ذاتا به دنبال خدا نمی گردد؟:Gig:

در احاديث نيز به علت اين سوال خداوند اشاره شده است:



امام باقر(ع) فرمود:


همانا خداوند آنگاه که خلق را آفرید، آب شیرین و آب شور و تلخى آفرید، پس آن دو به هم آمیختند، پس گِلى از روى زمین برداشت و آن را سخت به هم زد، پس به اصحاب یمین (آنها که طرف راست قرار گرفتند) که مانند مورچه به نرمى مى‏رفتند گفت: به سلامت به بهشت بروید، و به اصحاب شمال (آنها که در طرف چپ قرار گرفتند) گفت: به آتش بروید و باکى از این ندارم. سپس گفت: آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى شهادت مى‏دهیم مبادا روز قیامت بگویید که ما از آن غافل بودیم.( اصول کافى، ج 2، ص Dirol


درحديث ديگري از امام باقر(ع) روايت شده كه كه خداوند در پاسخ حضرت آدم(ع) كه از علت خلق ذريه و علت پيمان سوال كرد چنين فرمود :


تا مرا عبادت كنند و چيزي را شريك من نسازند و به پيغمبرانم ايمان آورند و از آن ها پيروي كنند(كافي ج2ص8 ح2)


در حديثي از امام صادق(ع) آمده:


و اذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالوا بلى " قلت : معاينة كان هذا ؟ قال : نعم فثبتت المعرفة و نسوا الموقف و سيذكرونه ، و لو لا ذلك لم يدر احد من خالقه و رازقه ، فمنهم من اقر بلسانه في الذر و لم يؤمن بقلبه فقال الله : " فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل " .(تفسير القمي ،ج1ص248)

در حديث علت اين امر اين بيان شده اگر چنين اتفاقي نمي افتاد احدي نمي دانست كه چه كسي او را خلق كرده و نمي دانست كه چه كسي او را روزي مي دهد.(همين علت در احاديث ديگري نيز بيان شده است:بحار الانوار ج5ص243ح32 –كافي ج2ص12 ح4- بحارالانوار ج5 ص250 ح41 - بحارالانوار ج5 ص260 ح68)


فیلسوف معاصر;230404 نوشت:
سلام.

ممنون از طرح این سوال خوب

منم یه سوال دارم تو این زمینه و اون اینکه:

در آیه شریفه امده است که وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ
قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ

خب از ما شهادت گرفتن به خاطر اینکه کسی دیگه نگه که ما خبر نداشتیم و ....

ولی الان که هیچ کدوم از ما این سوال و جواب را یادمون نیست

پس آیا اینجا نقض غرض نمیشه؟

نقل قول:

برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 111
(آيه 172)- پيمان نخستين و عالم ذر: اين آيه اشاره‏اى به «توحيد فطرى» و وجود ايمان به خدا در اعماق روح آدمى است و به همين جهت بحثهايى را كه در آيات گذشته اين سوره در زمينه «توحيد استدلالى» بوده است تكميل مى‏كند.
خداوند روى سخن را در اين آيه به پيامبر كرده، نخست چنين مى‏گويد:
به خاطر بياور «موقعى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذرّيه آنها را برگرفت و آشكار ساخت و آنها را گواه بر خويشتن نمود (و از آنها پرسيد:) آيا من پروردگار
شما نيستم؟ آنها همگى گفتند: آرى! گواهى مى‏دهيم» (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا).
سپس اشاره به هدف نهايى اين سؤال و جواب و گرفتن پيمان از فرزندان آدم در مسأله توحيد نموده، مى‏فرمايد: اين كار را خداوند به اين جهت انجام داد «كه در روز قيامت نگوييد ما از اين موضوع (توحيد و شناسايى خدا) غافل بوديم» (أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ).

چنانچه در تفسیر فوق مشخص است منظور از ایه اینست که خدا شناسی در وجود انسان نهادینه است یعنی هیچکس ذاتاً خدا نشناس نیست و هرکس منکر خدا میشود در واقع فقط خود را فریب میدهد .

بهلول;230420 نوشت:
چنانچه در تفسیر فوق مشخص است منظور از ایه اینست که خدا شناسی در وجود انسان نهادینه است یعنی هیچکس ذاتاً خدا نشناس نیست و هرکس منکر خدا میشود در واقع فقط خود را فریب میدهد .

منظور شما اینست که هر کس منکر خدا شود از روی عمد است

نه از روی نداستن و پی نبردن به وجود خدا !

victoryone;230462 نوشت:
منظور شما اینست که هر کس منکر خدا شود از روی عمد است

نه از روی نداستن و پی نبردن به وجود خدا !

بله خداوند در عالم ذر از انسان تعهد گرفته و انسانی که خدا را منکر میشود از روی عمد است و لذا هرچه برای او دلیل بیاورید نمیپذیرد .

بهلول;230497 نوشت:
بله خداوند در عالم ذر از انسان تعهد گرفته و انسانی که خدا را منکر میشود از روی عمد است و لذا هرچه برای او دلیل بیاورید نمیپذیرد .

پس بحث کردن با فرد که مدعی بی خدایی است بی فایده است و کار اشتباهی هست؟؟

victoryone;230549 نوشت:
پس بحث کردن با فرد که مدعی بی خدایی است بی فایده است و کار اشتباهی هست؟؟

بله بحث با او سبب ارشاد وی نمیشود ولی دیگران که نظاره میکنند متوجه غرض ورزی او میشوند لذا این عمل بی فایده هم نیست .

آیا احساس کردید که به هنگام ارتکاب هر گناهی ابتدا یک حیا و ترس درونی خاص مانع شما میشه؟ این حس رو خدا به همه داده تا مانع خلاف انسان بشه. فقط بعضی ها عمدا این حیا رو زیر پا میگذارن. دوباره بعد از ارتکاب گناه نیز همون حس قشنگ در غالب پشیمانی می آد تا حس توبه رو بهت بده. اگه باز هم بر نگردی عمدا نافرمانی کردی و دیگه فکر نکنم جوابی در برابر این بی توجهیمون به امر خداوند داشته باشیم.
من احساس میکنم که نتیجه ی این پیمان گرفتنها همین احساس تمایل به نیکی ها و پرهیز از بدیها بطور فطریست.:Gol:

با سلام

و اذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم قالوا بلي شهدنا ان تقولوا يوم القيامة انا كنا عن هذا غافلين (1) «به خاطر بياور زماني را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت و (فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آري، گواهي ميدهيم (چرا چنين كرد؟) براي اينكه در روز رستاخيز نگوييد ما از اين غافل بوديم (و از پيمان فطري توحيدي و خداشناسي بيخبر).»



حقيقت اين است كه درباره خصوصيات و چگونگي «عالم ذر» نه در آيات قرآن و نه در احاديث هيچكدام سخن روشن و صريحي وجود ندارد و لذا مفسرين برداشتهاي مختلفي داشته اند.
اجازه دهيد تا در اينجا به مطالب تفسيري كه در ذيل اين آيه شريفه ذكر شده بپردازيم شايد تا اندازهاي با حقيقت اين عالم آشنا شويم.



«ذريّه» چنانكه دانشمندان لغت گفته اند در اصل به معني «فرزندان كوچك و كم سن و سال» است ولي غالباً به همه فرزندان گفته ميشود، گاهي به معني مفرد و گاهي به معني جمع استعمال ميگردد اما در اصل معني وجود دارد.
درباره ريشه اصلي اين لغت احتمالات متعددي داده شده است بعضي آن را از «ذرء» به معني آفرينش ميدانند بنابراين مفهوم اصلي «ذريه » با مفهوم مخلوق و آفريده شده برابر است.(2) و بعضي آن را از «ذرّ» كه به معني موجودات بسيار كوچك (همانند ذرات غبار و مورچه هاي بسيار ريز ميباشد) دانسته اند.(3) از اين نظر كه فرزندان انسان نيز در ابتدا از نطفه بسيار كوچكي آغاز حيات ميكنند.



چنانكه ملاحظه شد آيه فوق سخن از پيماني به ميان ميآورد كه از فرزندان آدم گرفته شده، اما اينكه اين پيمان چگونه بوده است توضيحي درباره جزئيات آن در متن آيه نيامده است ولي مفسرين به اتكاء روايات فراواني كه در ذيل اين آيات در منابع اسلامي نقل شده است نظراتي دارند كه از همه مهمتر دو نظر زير است:


1- هنگامي كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتي بيرون آمدند (و طبق بعضي از روايات اين ذرات از گِل آدم بيرون آمدند) آنها داراي عقل و شعور كافي براي شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد «الست بربكم» «آيا پروردگار شما نيستم»؟!همگي در پاسخ گفتند: ««بلي شهدنا»» «آري بر اين حقيقت همگي گواهيم».
پس همه اين ذرات به صلب آدم (يا به گل آدم) بازگشتند و به همين جهت اين عالم را به «عالم ذر» و اين پيمان را پيمان الست مينامند.
بنابراين پيمان مزبور يك پيمان تشريعي و قرارداد خودآگاه در ميان انسانها و پروردگارشان بوده است.



2- منظور از اين عالم و اين پيمان همان «عالم استعدادها» و «پيمان فطرت» و تكوين و آفرينش است، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت «نطفه» از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتي بيش نيستند خداوند استعداد و آمادگي براي حقيقت توحيد به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهي به صورت يك حس درون ذاتي به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خودآگاه.
بنابراين همه افراد بشر داراي روح توحيدند و سؤالي كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخي كه آنها دادهاند نيز به همين زبان است.



ولي تفسير اوّل داراي اشكالاتي است كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم.(4)


1- در متن آيه سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است نه خود آدم.
2- اگر اين پيمان با خود آگاهي كافي و شعور و عقل گرفته شده چگونه همگان آن را فراموش كردهاند و هيچ كس آن را به خاطر نميآورد؟ در حالي كه فاصله آن نسبت به زمان ما بيش از فاصله اين جهان با جهان ديگر و رستاخيز نيست با اينكه در آيات متعددي از قرآن ميخوانيم كه افراد انسان - اعم از بهشتيان و دوزخيان - در قيامت سرگذشتهاي دنيا را فراموش نكرده و به خوبي به ياد دارند. اين نسيان عمومي در مورد عالم ذر به هيچ وجه قابل توجيه نيست.
3- هدف از چنين پيماني چه بوده است؟ اگر هدف اين بوده كه پيمان گزاران با يادآوري چنين پيماني در راه حق گام نهند و جز راه خداشناسي نپويند بايد گفت چنين هدفي به هيچ وجه از اين پيمان به دست نميآيد زيرا همه آن را فراموش كرده اند.(5)



ولي اگر تفسير دوّم را بپذيريم هيچ يك از اين ايرادها متوجه نخواهد شد زيرا سؤال و جواب و پيمان مزبور يك پيمان فطري بوده است كه الان هم هر كس در درون و جان خود آثار آن را مييابد و حتي طبق تحقيقات روان شناسان اخير، «حس مذهبي» يكي از احساسات اصيل روان ناخود آگاه انساني است، و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوي خداشناسي رهنمون بوده و با وجود اين فطرت هيچگاه نميتواند به اين عذر كه پدران ما بت پرست بودند توسل جويد.


روايات فراواني نيز در منابع مختلف اسلامي در كتب شيعه و اهل تسنن در زمينه عالم ذر نقل شده است كه در بدو نظر به صورت يك روايت متواتر تصور ميشود كه از نظر مضمون و دلالت مفاهيم آنها كاملاً با هم مختلف است. بعضي موافق تفسير اول و بعضي موافق تفسير دوّم است و بعضي با هيچ كدام سازگار نيست.(6)
بعضي از اين روايات مبهم و پاره اي از آنها تعبيراتي دارد كه جز به صورت كنايه و به اصطلاح در شكل سمبوليك مفهوم نيست.(7)
بنابراين و با توجه به متعارض بودن روايات فوق نميتوانيم روي آنها به عنوان يك مدرك معتبر تكيه كنيم و يا لااقل همانگونه كه بزرگان علما در اين قبيل موارد ميگويند علم و فهم اين روايات را بايد به صاحبان آنها وا گذاريم و از هرگونه قضاوت پيرامون آنها خودداري كنيم.(8)
نتيجه اي كه ميتوان از اين بحث بدست آورد اين است كه اصل مطلب، امري مسلم بوده و قرآن بر آن دلالت دارد ولي نه از آيات و نه از روايات نميتوان تصوير روشني از عالم ذر بدست آورد.


پاورقی:
1. اعراف: 172.
2. ر.ك: راغب اصفهاني، مفردات، ص 178.
3. ر.ك: المنجد، ص 233.
4. ر.ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج 8، ص 461-459.
5. ر.ك: سبحاني، جعفر، منشور جاويد، ج 2، ص 67.
6. ر.ك: تفسير نور الثقلين، ذيل آيه شريفه.
7. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 7، ص 9 و 10.
8. قابل ذكر است كه اين جواب طبق نظر تفسير نمونه بيان شد. و البته تفاسير ديگر نظرات ديگري دادهاند.


[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

با توجه به چند موضوع واصل مهم ازجمله عادل بودن خداوند و مهربان بودن او و همچنين ومهمتر اينكه ما انسانها نيز هيچ يك ازاين صحنه چيزي بخاطرنمي آوريم .. احتمالا عالم ذر مخصوص يك قشر خاص ازانسانها بوده كه باتوجه به آيه مربوطه ..

رسا;230958 نوشت:
و اذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم قالوا بلي شهدنا ان تقولوا يوم القيامة انا كنا عن هذا غافلين (1)«به خاطر بياور زماني را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت و (فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آري، گواهي ميدهيم (چرا چنين كرد؟) براي اينكه در روز رستاخيز نگوييد ما از اين غافل بوديم (و از پيمان فطري توحيدي و خداشناسي بيخبر).»

.. و با درنظرگرفتن پيشرفت و واقعيتهاي علمي دال بر نقش مهم و اوليه جنس مونث يا زن در خلق يا تولد انسان و فرزندان نسبت به مرد و ازآنجاييكه فقط نام حضرت آدم {ع} بميان آورده شده ونه نام حضرت حوا كه بيشترين نقش در تولد فرزندان انسان را دارابوده و با درنظرگرفتن علم خداوند كه مطمئنا امروز ما و پيشرفت علم امروز را نيز ديده و ميديدند و ازآنجاييكه حضرت آدم {ع} مظهر رسالت وپيامبري و بلكه اولين پيام آو الهي بودند .. بنابراين بعقيده اين حقير و دلايل ذكرشده .. منظورخداوند فقط پيامبران الهي ميباشند و روي اين سخن تنها با آنان بوده كه احتمالا تعداد اندكي از آنان درحين رسالت يا مسئوليت خود دچارلغزش يا فريب شيطان نگردند كه در يكي ديگراز ارسالها ودر پستي ديگر كه درهمين رابطه نيز بود بطور كاملتر مورد اشاره قرارگرفته است..
باسپاس..[/]
موضوع قفل شده است