منظور از این قسمت خطبه از نهج البلاغه چیست ؟؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از این قسمت خطبه از نهج البلاغه چیست ؟؟

آفرينش جهان:
خلق را ايجاد نمود و بدون نياز به انديشه،و فكر و استفاده از تجربه،آفرينش راآغاز كرد،و بى‏آنكه حركتى ايجاد كند و تصميم آميخته با اضطرابى در او راه داشته باشد،جهان را ايجاد نمود،پديد آمدن هر يك از موجودات را بوقت مناسب خود موكول ساخت‏و در ميان موجودات،با طبايع متضاد هماهنگى برقرار نمود،[8]و در هر كدام،طبيعت‏ و غريزه مخصوص به خودشان آفريد،و آن غرائز را ملازم و همراه آنها گردانيد،او پيش‏از آنكه آنها را بيافريند،از تمام جزئيات و جوانب آنها آگاه بود،و به حدود و پايان آنهااحاطه داشت،و به اسرار درون و برون آنها آشنا بود.پس از آن خداوند طبقات جو را ازهم گشود،[9]و اطراف آن را باز كرد و فضاهاى خالى ايجاد نمود،و در آن آبى كه‏امواج متلاطم آن روى هم مى‏غلطيد،جارى ساخت، و آن را بر پشت‏بادى شديد،و طوفانى‏كوبنده حمل نمود،پس از آن باد را به باز گرداندن آن فرمان داد،و بر نگهداريش آن رامسلط ساخت،و به حدى كه بايد،مقرون نمود،فضاى خالى در زير آن گشوده و آب دربالاى آن در حركت‏بود،سپس خداوند طوفانى برانگيخت كه جز متلاطم ساختن آن آب كارديگرى نداشت،و بطور مداوم امواج آب را در هم مى‏كوبيد، طوفان بشدت مى‏وزيد،و از نقطه‏اى دور سرچشمه مى‏گرفت‏بعد از آن به آن فرمان داد تا آبهاى متراكم و امواج عظيم آب رابر هم زند،و امواج اين درياها را به هر سو بفرستد،پس آن را همانند مشكى به هم زد.و با همان شدت كه در فضا مى‏وزيد بر امواج آب نيز حمله ‏ور شد،از اولش برمى‏داشت وبه آخرش فرو مى‏ريخت،و قسمتهاى ساكن آب را به امواج متحرك مى‏پيوست،آبها روى‏هم انباشته شدند،و همچون قله كوه بالا آمدند،و امواج روى آب كفهائى بيرون فرستادو آن را در هواى باز و جوى وسيع بالا برد،و از آن هفت آسمان را پديد آورد، آسمان‏پائين را همچون موج مهار شده،و آسمان برترين را همچون سقفى محفوظ و بلند قرارداد،بدون اينكه نياز به ستونى براى نگهدارى آن باشد،و نه ميخهائى كه آن را به بندد، سپس آسمان پائين را به وسيله كواكب و نور ستارگان درخشان زينت‏بخشيد و در آن‏چراغى روشنى بخش و ماهى نور افشان به جريان انداخت،كه در مدارى متحرك و صفحه‏اى‏جنبنده بگردند.[10]

مفهوم عبارت قرمز چیست ؟؟

به نام خدا
با سلام

victoryone;230010 نوشت:
سپس خداوند طوفانى برانگيخت كه جز متلاطم ساختن آن آب كارديگرى نداشت،و بطور مداوم امواج آب را در هم مى‏كوبيد، طوفان بشدت مى‏وزيد،و از نقطه‏اى دور سرچشمه مى‏گرفت‏بعد از آن به آن فرمان داد تا آبهاى متراكم و امواج عظيم آب رابر هم زند،و امواج اين درياها را به هر سو بفرستد،پس آن را همانند مشكى به هم زد.و با همان شدت كه در فضا مى‏وزيد بر امواج آب نيز حمله ‏ور شد،از اولش برمى‏داشت وبه آخرش فرو مى‏ريخت،و قسمتهاى ساكن آب را به امواج متحرك مى‏پيوست،آبها روى‏هم انباشته شدند،و همچون قله كوه بالا آمدند،و امواج روى آب كفهائى بيرون فرستادو آن را در هواى باز و جوى وسيع بالا برد،و از آن هفت آسمان را پديد آورد،

victoryone;230010 نوشت:
مفهوم عبارت قرمز چیست ؟؟

با نظر به خواص و روابطى كه درباره آب در اين خطبه ديده مي شود ، مانند كف كردن و تحول آن كف به مواد و عناصر كيهانى ، بدون ترديد مقصود از آب ، آن مايع محسوس كه مى ‏بينيم ، نيست ، بلكه يك ماده مايعى است كه استعداد تحول به موادّ آسمانى و زمينى داشته است .

يك نظريه مشهور درباره اصل عناصر در دوران ما ، عنصر هيدروژن است كه گفته مى ‏شود ، تشكل همه عناصر ديگر از آن است .

آيا مى ‏توان آن ماده مايع را كه آب ناميده شده است ، با هيدروژن كه يكى از دو عنصر آب است ، تفسير نمود ؟

بعضى از دانشمندان اين تفسير را پذيرفته ‏اند . و بهر حال از مفاهيمى كه در جمله امير المؤمنين عليه السلام آمده است ، چنين استفاده مى ‏شود ، كه اين آب ، انبوه و پرموج بوده است . خداوند سبحان اين ماده را بر پشت باد بسيار تند وز و پر قدرتى قرار داده است . " فأمرها بردّه و سلّطها على شدّه و قرنها الى حدّه الهواء من تحتها فتيق و الماء من فوقها دفيق" ( با اين باد تندوز آب را از جريان طبيعى ‏اش بازداشت و آنگاه باد نيرومند را بر آب مسلط كرد و آب را در بر آن قرار داد ، فضا در زير باد پرقدرت باز و آب در روى باد ، جهنده و جنبان ) .

جمله فوق دلالت روشن دارد به اينكه ماده بنيادين خلقت كه آب ناميده شده است ، حالت ميعان يا انعطاف داشته است كه بوسيله باد تندوز و پرقدرت از جريان طبيعى ‏اش باز داشته شده است . و ضمنا آن باد توانسته است ماده مزبور را در بر خود بگيرد . فضاى زير باد باز و ماده خلقت در روى آن باد در حال حركت و تلاطم بوده است .(1)


(1)- ر.ك: شرح نهج البلاغه ، علامه محمد تقي جعفري ، ج 2 ، ص 110


سپس چنانكه جملات بعدى بيان مى‏ كند : خداوند سبحان باد ديگرى مي آفريند

كه هيچ خاصيت و معلول ديگرى جز ارتباط عامل تحريك براى همان ماده بنيادين نداشته است . وزش اين باد چنان بود كه در هواى آزاد صورت بگيرد ، يعنى چنان نفوذ در آن ماده بنيادين داشته كه هيچ يك از اجزاى آن ، مانع وزيدن باد نبوده است . و ابعد منشاها ( و منبع آن باد را دور از مجراى طبيعى قرار داد ) .

در توصيف باد محرك ماده بنيادين ، دو موضوع مهم گوشزد شده است كه فوق قوانين طبيعى آب است :

موضوع يكم هيچ خاصيتى جز تحريك آن ماده نداشته است .

موضوع دوم نفوذ باد چنان بوده كه گويى در فضاى بى‏مانع بحركت درآمده است .

روى اين دو وضع غير طبيعى كه باد داشته است ، اين مسئله روشن مى ‏شود كه منبع و اصل آن باد سابقه طبيعى نداشته و مانند خود همان ماده بى‏ سابقه پيشين بوجود آمده است . حتّى عبّ عبابه و رمى بالزّبد ركامه فرفعه فى هواء منفتق و جوّ منفهق فسوّى منه سبع سماوات جعل سفلاهنّ موجا مكفوفا و علياهنّ سقفا محفوظا (1) . و سمكا مرفوعا بغير عمد يدعمها (2) . و لا دسار ينظمها ( در اين هنگام انبوه متراكمى از آب سر ببالا كشيد و كف برآورد ، خداوند سبحان آن كف را در فضايى باز و تهى بالا برد و آسمانهاى هفتگانه را بساخت .

پايين‏ترين آسمانها را از موجى مستقر بنا نهاد كه حركتى به اين سو و آن سو ندارد (3)

( 1 )- وَ جَعَلْنَا الْسَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً الانبياء آيه 32 ( و آسمان را سقف محفوظ قرار داديم ) .

( 2 )- اَلْلَّهُ الَّذى‏ رَفَعَ الْسَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها الرعد آيه 2 ( خداوندى كه آسمان‏ها را بدون ستونى كه آنرا ببينيد برافراشته است ) .

و بالاترين آسمانها را سقفى محفوظ در مرتفع‏ترين فضا قرار داد ، بى ‏ستونى كه آن را برپا دارد و بدون ميخ و طنابى كه آنها را بهم بپيوندد ) .

ماده بنيادين خلقت پس از تحرك و تموج بسيار تند كف برمى ‏آورد و در فضايى باز سر مى‏ كشد . آسمان‏هاى هفتگانه از آن كف بوجود مى ‏آيد .

(3)- ر.ك : شرح نهج البلاغه ، علامه محمد تقي جعفري ، ج 2 ، صص 111و 112