برهان فرجه

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برهان فرجه

سلام
اگر امکانش هست برهان فرجه را توضیح بدید. ممنون

کتابچی;228830 نوشت:
سلام اگر امکانش هست برهان فرجه را توضیح بدید. ممنون

با سلام خدمت شما



برهان فرجه يا تفاوت ما به الاشتراك و ما به الامتياز به اين معنى كه اگر ادعا شود كه دو خداوند وجود دارد لابد بايد فاصله اى (امتيازى) ميان آنها باشد تا دوگانگى درست شود، كه آن فاصله (امتياز) خود موجود سوّمى و ازلى خواهد بود; و به اين ترتيب 3 خدا وجود خواهد داشت، و اگر بگوئى 3 تا هستند بايد ميان آنها دو فاصله (امتياز) باشد در اين صورت بايد به پنج وجود قديم ازلى قائل شد و به همين ترتيب، عدد بالا مى رود و سر از بى نهايت در مى آورد.


برهان فرجه که بر گرفته از روایتی است که هشام بن الحکم از امام صادق (ع) روایت می کند و حکما آن را تقریر کرده اند:


« ... ثُمَّ یَلْزَمُکَ إِنِ ادَّعَیْتَ اثْنَیْنِ فُرْجَهٌ مَا بَیْنَهُمَا حَتَّى یَکُونَا اثْنَیْنِ فَصَارَتِ الْفُرْجَهُ ثَالِثاً بَیْنَهُمَا قَدِیماً مَعَهُمَا فَیَلْزَمُکَ ثَلَاثَهٌ فَإِنِ ادَّعَیْتَ ثَلَاثَهً لَزِمَکَ مَا قُلْتَ فِی الِاثْنَیْنِ حَتَّى تَکُونَ بَیْنَهُمْ فُرْجَهٌ فَیَکُونُوا خَمْسَهً ثُمَّ یَتَنَاهَى فِی الْعَدَدِ إِلَى مَا لَا نِهَایَهَ لَهُ فِی الْکَثْرَه ... ـــــــــــــــــ اگر ادعا کنى که قدیم ذاتی دو تاست. بر تو لازمست فرجه ای ( وجه تمایزی) بین آنها قائل شوى تا دوگانگی آنها درست شود. و اگر قائل به فرجه شوی آن فرجه و وجه تمایز قدیم سومى خواهد بین آن دو ؛ پس تو را سه قدیم لازم خواهد آمد. و اگر ادعاى سه قدیم کنى ، بر تو لازم شود آنچه در دو خدا گفتم که بین آنها فرجه باشد ؛ بنا بر این پنج قدیم می شوند و به این ترتیب در شماره بالا مى ‏رود و تعداد قدیم ذاتی بى ‏نهایت مى ‏شود.»(الکافی ،ج‏1 ،ص81 )


بیان ساده ی حدیث شریف:


1ــ دو گانگی فرع تمایز است. تا تمایزی نباشد دوگانگی معنی ندارد. لذا اگر دو واجب الوجود باشد لازم است که آن دو دارای وجه امتیازی باشند. یعنی حدّاقل باید چیزی در یکی از آن دو باشد که در دیگری نباشد تا تمایز حاصل شود و الّا هر دو عین هم و یگانه می شوند.


2ــ چون آن دو واجب الوجود قدیم ذاتی هستند پس تمایز آنها نیز قدیم است پس این وجه تمایز نیز ــ که امری وجودی است. ــ قدیم خواهد بود. پس روی هم سه قدیم ذاتی حاصل می شود.


3ــ خود این قدیم سوم (وجه تمایز) نیز باید وجه تمایزی با آن دو قدیم داشته باشد تا عین تک تک آنها نشود. پس یک وجه تمایز با اوّلی خواهد داشت و یک وجه تمایز با دومی. که این دو وجه تمایز جدید نیز به همان دلیل سابق باید قدیم باشند. پس تعداد قدما به پنج می رسد.


4 ــ خود این دو قدیم نیز باید با همدیگر و با سه قدیم قبلی تمایزی قدیم داشته باشند ؛ لذا تعداد قدما به نه عدد می رسد. و به این ترتیب مدام تعداد قدما افزایش می یابد.


5 ــ پس از فرض دو گانه بودن واجب الوجود ، بی نهایت بودن تعداد واجب الوجود لازم می آید. در حالی که ما فرض کردیم دو تاست. و این خلف است پس فرض اوّل (دو گانگی) باطل بوده است.

همچنین تحقق بی نهایت موجود بالفعل ذاتاً محال بوده منجر به تناقض می شود. چون لازمه ی تحقق داشتن مستلزم تعیّن است و یکی از وجوه تعیّن عددی است و تعیّن عددی در مقابل بی نهایت بودن است. بنا بر این از تحقق بی نهایت موجود لازم می آید اجتماع تعیّن و عدم تعیّن که تناقض و محال است.

نیز از تحقّق بی نهایت قدیم ذاتی لازم می آید که هر کدام آنها مقیّد به بی نهایت قید ممیّز باشند و تحقّق بی نهایت قید در یک موجود محال است. چون تحقّق وجود مقیّد به تعیّن قیدهای آن است و بی نهایت بودن در مقابل تعیّن داشتن است.


برگرفته از پرسمان و تفسير نمونه، جلد 13، صفحه 419

همچنين رجوع فرماييد:

الهیات در نهج البلاغه ، آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني

سبزواری، ملا هادی، شرح منظومه، ج ۳، ص ۵۱۶، نشر ناب، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۳هـ ق

كتاب لمعات الهيه، ملا عبدالله زنوزى ص 195 -169
موضوع قفل شده است