طلب مرگ

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طلب مرگ

سلام به همه ی دوستان وکارشناسان اسک دین

چرا طلب مرگ مکروهه؟وقتی انگیزه وهدفی برا زندگی نیست چرا باید زندگی کرد؟
بحث ناامیدی از خدا نیست،بحث ناامیدی آدم از خودشه؟

صدای پای آب;228731 نوشت:
سلام به همه ی دوستان وکارشناسان اسک دین

چرا طلب مرگ مکروهه؟وقتی انگیزه وهدفی برا زندگی نیست چرا باید زندگی کرد؟
بحث ناامیدی از خدا نیست،بحث ناامیدی آدم از خودشه؟

سلام خدمت شما دوست گرامی
به نظر من انسان وقتی از خود نا امید میشه که از خدا دور شده باشه
اگر از زندگیتون رضایت ندارین سعی کنید روش زندگیتون را تغییر بدین ، کارهای خوب به آدم امید میده ، ارتباط به خدا به آدم امید میده ، تلاش برای هدف مشخص به آدم امید میده
بیشتر تکراری شدن زندگی میتونه این مسئله باشه که هدفی مشخصی از زندگی نداریم
موفق باشید
حی علی المهدی و الشهدا

"فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْيُنٍ جَزاءً بما كانوا يَعْمَلُونَ"

صدای پای آب;228731 نوشت:
سلام به همه ی دوستان وکارشناسان اسک دین چرا طلب مرگ مکروهه؟وقتی انگیزه وهدفی برا زندگی نیست چرا باید زندگی کرد؟ بحث ناامیدی از خدا نیست،بحث ناامیدی آدم از خودشه؟


با سلام خدمت دوست گرامی

اصلا مگر انسان مالک جان خودش است ؟ زندگی میکنم چون اربابم خواسته مرا بدنیا بیاورد وهرگاه خواست بمیراند .

بخواست او دلشادم ...

ضمنا تا کاملا آخرت خود را آباد نکرده اید تقاضای مرگ نکنید شاید مستجاب شود !

به نظر من وقتی ادم چیزی توی این دنیا نداشته باشه نباشه بهتره خیلی هم بهتره.....!!!

اگر قرار باشه تا مدت نامعلوم فقط بخوریم و بخوابیم و حسرت نداشته هامون رو بخوریم و تکرار و تکرار... بمیریم بهتره حداقل بارگناهانمون سبک تره...!!!!!!!!

صدای پای آب;228731 نوشت:
سلام به همه ی دوستان وکارشناسان اسک دین

چرا طلب مرگ مکروهه؟وقتی انگیزه وهدفی برا زندگی نیست چرا باید زندگی کرد؟
بحث ناامیدی از خدا نیست،بحث ناامیدی آدم از خودشه؟


1-چون خدا گفته
2- چون خدا بیهوده نیافریدتت هدف داشته آفرینشت و اولیش اینه که خدا رو تسبیح و تقدیس کنی
و خیلی دلایل دیگه

صدای پای آب;228731 نوشت:
سلام به همه ی دوستان وکارشناسان اسک دین چرا طلب مرگ مکروهه؟وقتی انگیزه وهدفی برا زندگی نیست چرا باید زندگی کرد؟ بحث ناامیدی از خدا نیست،بحث ناامیدی آدم از خودشه؟

آدم اگر مومن باشه هيج وقت از خدا طلب مرگ نميكنه مگر اين كه شرايط جامعه بهش فشار بياره ظاهرا بعضي از ائمه از خدا طلب مرگ كرده اند واين احتمالا به خاطر ظلم هايي بوده است كه خلفاي غاصب در حق آنها كرده اند نه به خاطر بي هدف بودن زندگي و بي انگيزگي.زندگي كه بي هدف نميشه ! ما همه خلق شديم براي عبادت كردن خدا براي لذت بردن از زندكي
http://s2.picofile.com/file/7331222468/osafe_momenin.wav.html

ahmadbazi;233477 نوشت:
آدم اگر مومن باشه هيج وقت از خدا طلب مرگ نميكنه مگر اين كه شرايط جامعه بهش فشار بياره ظاهرا بعضي از ائمه از خدا طلب مرگ كرده اند واين احتمالا به خاطر ظلم هايي بوده است كه خلفاي غاصب در حق آنها كرده اند نه به خاطر بي هدف بودن زندگي و بي انگيزگي.زندگي كه بي هدف نميشه ! ما همه خلق شديم براي عبادت كردن خدا براي لذت بردن از زندكي
http://s2.picofile.com/file/7331222468/osafe_momenin.wav.html

البته ائمه هم نه به خاطر ظلم به خودشون طلب مرگ می کردن بخاطر اینکه ظلم در جامعه زیاد میشده و اینکه ظلب مرگشون یه نوع نفرین جامعه زمان خودشون بوده

rahyafte91;233368 نوشت:
1-چون خدا گفته
2- چون خدا بیهوده نیافریدتت هدف داشته آفرینشت و اولیش اینه که خدا رو تسبیح و تقدیس کنی
و خیلی دلایل دیگه

خدا هیچ جا نگفته طلب مرگ گناه داره

زندگی اگه پوچ باشه و خورد و خوراک ، نباشه خیلی بهتره فکر می کنید چند درصد مردم ما واقعا زندگی می کنند همش روزمرگی و دویدن واسه باقی موندنه

من که اگه همین فردا بمیرم ناراحت نمیشم از ارزوهام دست کشیدم دیگه واسه چی زندگی کنم؟؟؟

ستوده تنها;233613 نوشت:

من که اگه همین فردا بمیرم ناراحت نمیشم از ارزوهام دست کشیدم دیگه واسه چی زندگی کنم؟؟؟


انسانها شاید در حرف طلب مرگ کنند ولی وقتی به اعمالشون فکر میکنند از مرگ می ترسند و این اعمال آدمها هستش که دیگه انسانی دوست ندارد بمیرد چون دوست دارد موقعی بمیرد که هیچ گناهی نکرده باشد و به بهشت برود
شما لحضه ای به اعمالتون فکر کنید و ببینید واقعا اعمالتون مورد پسند خدا هستش که براحتی حرف از مردن می زنید
من خیلی کسانی رو میشناسم طلب مرگ میکردن ولی به واسطه اعمالشون که خودشون ازش خبر داشتن سریع منصرف میشدند و حتی کسانی در این بین بودنند که همین مرور کردن اعمال خود تلنگری شد برای بهتر و خدایی زندگی کردن که وقتی از دنیا رفتند شرمنده خدا و اهل بیتش نشن

delete;233883 نوشت:
انسانها شاید در حرف طلب مرگ کنند ولی وقتی به اعمالشون فکر میکنند از مرگ می ترسند و این اعمال آدمها هستش که دیگه انسانی دوست ندارد بمیرد چون دوست دارد موقعی بمیرد که هیچ گناهی نکرده باشد و به بهشت برود
شما لحضه ای به اعمالتون فکر کنید و ببینید واقعا اعمالتون مورد پسند خدا هستش که براحتی حرف از مردن می زنید
من خیلی کسانی رو میشناسم طلب مرگ میکردن ولی به واسطه اعمالشون که خودشون ازش خبر داشتن سریع منصرف میشدند و حتی کسانی در این بین بودنند که همین مرور کردن اعمال خود تلنگری شد برای بهتر و خدایی زندگی کردن که وقتی از دنیا رفتند شرمنده خدا و اهل بیتش نشن

دوست عزیز بالاخره که ادم باید بمیره غیر از اینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کیه که از مرگ نترسه؟؟؟

خیلی ها ازمرگ میترسند هم واسه اعمالشون هم واسه هزارتا ارزوی که هنوز بهش نرسیدند و میخواهند برسند

منم از اعمالم میترسم اما هر روز که زودتر بمیری گناه ات کمتره در ضمن ارزوی که فقط حسرتش واسه ام بمونه ندارم وقتی میخوای و خدا نمیده زنده بودنت هیچ فایده ای نداره...

وقتی بعضی از جاها در مورد عشق به زندگی و این چرت و پرت ها میخوانم نمی دونم به خندم :Khandidan!: یا گریه کنم :Ghamgin: کجایی این زندگی جهنمی توی این دوره زمونه عشق ورزیدن داره ؟؟؟!!!

ستوده تنها;233976 نوشت:

خیلی ها ازمرگ میترسند هم واسه اعمالشون


شما تا حالا تلاش یا به خودت گفتی که سعی کنم گناهانم را ترک کنم و توبه کنم و عمل صالح انجام بدم و این گناهم تبدیل به عمل صالح بشه
ستوده تنها;233976 نوشت:

منم از اعمالم میترسم اما هر روز که زودتر بمیری گناه ات کمتره در ضمن ارزوی که فقط حسرتش واسه ام بمونه ندارم وقتی میخوای و خدا نمیده زنده بودنت هیچ فایده ای نداره...


شما وقتی آب از سرت گذشت چه یک وجب چه صد وجب پس وقتی نامه اعمال به دست چپ داده شد دیگه کار از کار گذشته و فرصتهایی که خدا برای توبه و عمل صالح برامون گذاشته بوده از دست دادیم و این دلیلی بر این نمیشه که هر چی زودتر بمیرم گناه کمتری دارم

ستوده تنها;233976 نوشت:

وقتی بعضی از جاها در مورد عشق به زندگی و این چرت و پرت ها میخوانم نمی دونم به خندم :khandidan!: یا گریه کنم :ghamgin: کجایی این زندگی جهنمی توی این دوره زمونه عشق ورزیدن داره ؟؟؟!!!

به نظر من چون شما مزه این عشق را نچشیدین این حسرت یا بهتره بگیم این بهانه را به خودتون تحمیل میکنید چیزی به نام عشق وجود نداره میدونید چرا چون برایش تلاش نکردین چون زحمت نکشیدین و مهمتر اینکه نخواستین بهش برسین و با این حرفها خودتون و وجدانتون رو قانع میکنید
به این این حرفها و نا امیدیها در طول زندگی بر میخوره و بهتر اینه که برای دست روی دست گذاشتن و طلب مرگ کردن دنبال راهکار باشیم
دنبال یه کتاب راهنما باشیم و اون کتاب راهنما چیزی نیست جز قرآن ، بخونید و در آیاتش تدبر کنید مطمئنا نظرتون عوض میشه
پیشنهاد میکنم از کسانی که کارشناسان مسائل دینی هستند و در زمینه روانشناسی تجربه دارند یه مشاوره بگیرین

delete;234888 نوشت:
شما تا حالا تلاش یا به خودت گفتی که سعی کنم گناهانم را ترک کنم و توبه کنم و عمل صالح انجام بدم و این گناهم تبدیل به عمل صالح بشه

من ادم مقیدی هستم یاد ندارم به کسی بدی کرده باشم یا دروغی گفته باشم اما بدی زیاد دیدم چوب سادگی و صداقتم رو هم زیاد خورده ام پس اونقدر ها هم اخرت بدی ندارم

delete;234888 نوشت:

شما وقتی آب از سرت گذشت چه یک وجب چه صد وجب پس وقتی نامه اعمال به دست چپ داده شد دیگه کار از کار گذشته و فرصتهایی که خدا برای توبه و عمل صالح برامون گذاشته بوده از دست دادیم و این دلیلی بر این نمیشه که هر چی زودتر بمیرم گناه کمتری دارم

معلومه هر روزی که میگذره احتمال این که یه گناه جدید بکنم بیشتر یعنی میخواید بگی فرقی بین کسی که توی 20 سالگی مرده با کسی که توی 70 سالگی مرده وجود نداره :Gig:
منظورم ادم های معمولیه به استثنا ها کاری ندارم

delete;234888 نوشت:

به نظر من چون شما مزه این عشق را نچشیدین این حسرت یا بهتره بگیم این بهانه را به خودتون تحمیل میکنید چیزی به نام عشق وجود نداره میدونید چرا چون برایش تلاش نکردین چون زحمت نکشیدین و مهمتر اینکه نخواستین بهش برسین و با این حرفها خودتون و وجدانتون رو قانع میکنید
به این این حرفها و نا امیدیها در طول زندگی بر میخوره و بهتر اینه که برای دست روی دست گذاشتن و طلب مرگ کردن دنبال راهکار باشیم
دنبال یه کتاب راهنما باشیم و اون کتاب راهنما چیزی نیست جز قرآن ، بخونید و در آیاتش تدبر کنید مطمئنا نظرتون عوض میشه
پیشنهاد میکنم از کسانی که کارشناسان مسائل دینی هستند و در زمینه روانشناسی تجربه دارند یه مشاوره بگیرین

عشق ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! اتفاقا چون مزه عشق رو چشیدم که از این دنیا دست کشیدم
دنبال راهکار زیاد بودم دعای نیست نخونده باشم یه بار پارسال قران رو ختم کردم الانم میخونم نمازهای مختلف مکان های زیارتی همه جا رفتم اما..... ادم وقتی همش به در بسته میرسه ترجیح میده کلا صورت مسئله رو پاک کنه همین./

نباشم دیگه نه ارزوی هست نه حسرتی نه نیاز جدیدی مرگ یعنی رهایی میدونم وقتی بمیرم و پرده ها بیفته به خیلی چیزهای که توی این دنیا بهش اهمیت میدادم می خندم
مرگ میخوام چون همه راه ها رو رفتم....

ستوده تنها;235168 نوشت:
عشق ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! اتفاقا چون مزه عشق رو چشیدم که از این دنیا دست کشیدم دنبال راهکار زیاد بودم دعای نیست نخونده باشم یه بار پارسال قران رو ختم کردم الانم میخونم نمازهای مختلف مکان های زیارتی همه جا رفتم اما..... ادم وقتی همش به در بسته میرسه ترجیح میده کلا صورت مسئله رو پاک کنه همین./ نباشم دیگه نه ارزوی هست نه حسرتی نه نیاز جدیدی مرگ یعنی رهایی میدونم وقتی بمیرم و پرده ها بیفته به خیلی چیزهای که توی این دنیا بهش اهمیت میدادم می خندم مرگ میخوام چون همه راه ها رو رفتم....

سلام شما قرار بود براي گرفت حاجتت چهل روز حديث كسا بخوني؟!
خوندي؟

ahmadbazi;235210 نوشت:
سلام شما قرار بود براي گرفت حاجتت چهل روز حديث كسا بخوني؟!
خوندي؟

اره خوندم اما....

میدونید دیگه عادت کردم دری که بسته است ، بسته است حالا بشین زار بزن هیچ فایده ای نداره:Gig:

[=arial, helvetica, sans-serif]بیدلی میگفت در پیش خدای کای خدا آخر دری بر من گشای[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]رابعه آنجا مگر بنشسته بود گفت:آخر کی این در بسته بود[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]در گشاده است لیکن تو روی سوی در کن و مراد خود بجوی[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]اون لحظه که فکر میکنی خدا به تو پشت کرده و حرفهات رو نمیشنوه یه لحظه درنگ کن،[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]نگاه کن،[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]شاید تو به خدا پشت کرده ای و سخن خدا رو نمیشنوی
[/]

ستوده تنها;235412 نوشت:
دری که بسته است ، بسته است حالا بشین زار بزن هیچ فایده ای نداره

نه اين طور نيست هر دري رو آدم زياد بكوبه بالاخره يه روز به روش باز ميكنن

اكر آداب دعا رو رعايت كني حتما دعات مستجاب ميشه كتاب معراج السعاده ملا احمد نراقي رو بخون آداب وشرايط دعا رو نوشته البته اون چه كه مهمتره از شرايط دعا اينه كه انسان از مناجاتش با خدا لذت ببره

يكي از اولياي خدا ميگويد كه من از خدا يك حاجتي داشتم و براي گرفتن حاجتم به محراب عبادت مي ايستادم اما وقتي به عبادت مشغول ميشدم آنقدر غرق در عبادت ميشدم و لذت ميبردم از عبادت كه حاجتم را فراموش ميكردم. به هر حال طلب مرگ جايز نيست مگر اين كه انسان يقين داشته باشد كه اگر بميرد جايش وسط بهشت است

ahmadbazi;236299 نوشت:
نه اين طور نيست هر دري رو آدم زياد بكوبه بالاخره يه روز به روش باز ميكنن

اكر آداب دعا رو رعايت كني حتما دعات مستجاب ميشه كتاب معراج السعاده ملا احمد نراقي رو بخون آداب وشرايط دعا رو نوشته البته اون چه كه مهمتره از شرايط دعا اينه كه انسان از مناجاتش با خدا لذت ببره

يكي از اولياي خدا ميگويد كه من از خدا يك حاجتي داشتم و براي گرفتن حاجتم به محراب عبادت مي ايستادم اما وقتي به عبادت مشغول ميشدم آنقدر غرق در عبادت ميشدم و لذت ميبردم از عبادت كه حاجتم را فراموش ميكردم. به هر حال طلب مرگ جايز نيست مگر اين كه انسان يقين داشته باشد كه اگر بميرد جايش وسط بهشت است

خیلی ها یه کلمه قران نخونده اند واجباتشون رو هم انجام نمی دهند اما چیزهای که اونا واسشون خاطره شده واسه ما حسرته!!!!!

واقعا چرا کسی که دین داره باید توی این دنیا عذاب بکشه و دائم توی امتحان باشه ؟؟؟!! اشکالی داره ادم توی دو تا دنیاش خوشبخت بشه ؟؟؟!!!

ستوده تنها;236711 نوشت:
خیلی ها یه کلمه قران نخونده اند واجباتشون رو هم انجام نمی دهند اما چیزهای که اونا واسشون خاطره شده واسه ما حسرته!!!!! واقعا چرا کسی که دین داره باید توی این دنیا عذاب بکشه و دائم توی امتحان باشه ؟؟؟!! اشکالی داره ادم توی دو تا دنیاش خوشبخت بشه ؟؟؟!!!

" و لن تجد لسنه الله تبديلا"
اين كه خدا بندگان پاك و شايسته خود را مورد آزمايش قرار ميدهد يك سنت الهي است شما در زندگي انبياي واولياي الهي مطالعه كنيد همه ي پيامبران در رنج و سختي زندگي كرده اند توصيه ميكنم كه كتاب تاريخ انبيا نوشته سيد هاشم محلاتي را بخوانيد تا با سختي ها و مصيبت هايي كه انبيا كشيده اند آشنا شويد.به قول آيت الله العظمي بهجت : "ما آمده ايم زندگي كنيم تا قيمت پيدا كنيم و نيامده ايم كه به هر قيمتي زندگي كنيم " اين مصيبت هاي زندگي آزمايشات و امتحانات الهي است و بايد از خدا بخواهيم كه مارا در اين آزمون ها موفق كند. در كتاب معرفت نفس علامه حسن زاده ميخواندم يك روايتي را كه آن روايت اين بود: الدنيا حرام علي اهل الاخره و الاخره حرام علي اهل الدنيا وكلاهما حرم علي اهل الله
يعني دنيا براي كساني اهل آخرت هستند حرام است و آخرت هم براي كساني كه اهل دنيا هستند حرام است و هر دوي اين ها(هم دنيا و هم آخرت) براي كساني كه اهل خدا هستند حرام است .
حالا خودتون از اين حديث مجمل بفهميد كه ماجرا چيه .

ahmadbazi;236767 نوشت:
" و لن تجد لسنه الله تبديلا"
اين كه خدا بندگان پاك و شايسته خود را مورد آزمايش قرار ميدهد يك سنت الهي است شما در زندگي انبياي واولياي الهي مطالعه كنيد همه ي پيامبران در رنج و سختي زندگي كرده اند توصيه ميكنم كه كتاب تاريخ انبيا نوشته سيد هاشم محلاتي را بخوانيد تا با سختي ها و مصيبت هايي كه انبيا كشيده اند آشنا شويد.به قول آيت الله العظمي بهجت : "ما آمده ايم زندگي كنيم تا قيمت پيدا كنيم و نيامده ايم كه به هر قيمتي زندگي كنيم " اين مصيبت هاي زندگي آزمايشات و امتحانات الهي است و بايد از خدا بخواهيم كه مارا در اين آزمون ها موفق كند. در كتاب معرفت نفس علامه حسن زاده ميخواندم يك روايتي را كه آن روايت اين بود: الدنيا حرام علي اهل الاخره و الاخره حرام علي اهل الدنيا وكلاهما حرم علي اهل الله
يعني دنيا براي كساني اهل آخرت هستند حرام است و آخرت هم براي كساني كه اهل دنيا هستند حرام است و هر دوي اين ها(هم دنيا و هم آخرت) براي كساني كه اهل خدا هستند حرام است .
حالا خودتون از اين حديث مجمل بفهميد كه ماجرا چيه .

خوب خوده خدا که میدونه من به عنوان بنده اش ظرفیتم محدوده یعنی باید اینقدر سخت بگیره که یک نفر مجبور شه برخلاف دستورش عمل کنه!!!

منظورم اینه که همه ما نمی تونیم حضرت فاطمه ( ع ) امام علی ( ع ) بشویم میتونیم تلاشمون رو بکنیم اما خوب ما هم ادمیم یه ادم معمولی از خیلی لحاظ

به نظرم این انصاف نیست که یه نفر بیش از ظرفیتش امتحان بشه :Ghamgin:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند


«وَ اكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ الَّا بِشَرْطٍ وَثيقٍ»
بسيار به ياد مرگ و عالم بعد از آن باش. هرگز آرزوى مرگ مكن مگر با شرايط مورد اعتماد ( نامه 69 نهج البلاغه)

زندگى انسان به‏ طور طبيعى آميخته با غفلت‏هاست، گاهى اشتغالات فكرى و مشكلات زندگى انسان را در خود فرو مى بردولى فكر و ذكر مرگ اين فرصت را به انسان مى ‏دهد تا مقدارى به‏ فكر سرانجام زندگى دنيايى خود باشد واز آخرت غافل نشود.
از مجموع آيات و روايات مربوط به قيامت چنين استفاده مى ‏شود كه مراد از «شرط وثيق» دو چيز مى ‏تواند باشد:

يكى ايمان وعمل صالح، كه درآيات فراوانى سعادت هر انسانى در گرو فراهم آمدن اين دو با هم است


چنان كه قرآن مى‏ فرمايد:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ الَّا وَ انْتُمْ مُسْلِمُونَ.»
اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! آن‏گونه كه حق تقوا و پرهيزگارى است، از خدا بپرهيزيد؛ و از دنيا نرويد، مگر اين كه مسلمان باشيد
(آل عمران/102)

و دوم؛ حصول اطمينان از برخوردارى از شفاعت شافعان. اين اطمينان تنها در پرتو برخوردارى از ولايت امامان معصوم عليهم السلام حاصل مى ‏گرد


یکی از دلایلی که شاید شما را دعوت به این امر کرده است که طلب مرگ از خداوند نمایید يأس و نا اميدى‏ است
اسلام همواره از نوميدى و يأس به عنوان گناه بزرگ و يك امر قبيح و زشت يادمی کند و مسلمانان را نسبت به آن برحذرمی دارد.
تا آنجا كه نوميدى و يأس از پروردگار و رحمت الهى را از گناهان كبيره می شمرد.
چون سبب يأس از پروردگار عالم ، اعتقاد نداشتن به قدرت و كرم و رحمت بى پايان اوست از نظر اسلام يأس از رحمت خداوند گناه بزرگى است ودر واقع این همان بدگمانى نسبت به خداست، یعنی نوميدى از رحمت واسعه الهى
پيامبراكرم (ص) مى‏ فرمايد:
«اكْبَرُ الْكَبائِرِ سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ»
بزرگترين گناهان كبيره بدگمانى به خدااست.
.( كنزالعمال، ح 5849)

انسان، بايد از عذاب الهى، بيمناك باشد، ولى نبايد از رحمت خدا، مأيوس گردد، او بايد به وظايف خود، عمل كند، خلوص نيّت داشته باشد، از گناهانش بترسد، و در عين حال، به عفو و بخشش پروردگار، اميدوار باشد.


وقتی یاس بر وجود انسان حاکم شود انسان قدرت توکل بر خداوند را ازدست خواهد داد.منظور از توكل بر خدا، اين است كه، انسان تلاشگر، كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد، خدائى كه از تمام نيازهاى او آگاه است، خدائى كه نسبت به او، رحيم و مهربان است، و خدائى كه قدرت بر حل هر مشكلى دارد.
كسى كه داراى روح توكل است، هرگز يأس و نوميدى را به خود راه نمى ‏دهدو در برابر مشكلات احساس ضعف و زبونى نمى ‏كند.
در حديثى از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله آمده است: از پيك وحى خدا، «جبرئيل»، پرسيدم: توكّل چيست؟

گفت: الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لايَضُرُّ وَ لايَنْفَعُ، وَ لايُعْطِي وَ لايَمْنَعُ، وَ اسْتِعْمالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ، فَإِذا كانَ الْعَبْدُ كَذلِكَ لَمْ‏يَعْمَلْ لِاحَدٍ سِوَى اللَّهِ، وَ لَمْ‏يَرْجُ وَ لَمْ‏يَخَفْ سِوَى اللَّهِ، وَ لَمْ‏يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهذا هُوَ التَّوَكُّلُ:

«حقيقت توكل اين است كه انسان بداند: مخلوق، نه زيان مى ‏رساند، و نه نفع، نه عطا مى ‏كند و نه منع، چشم اميد از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامى كه چنين شود، انسان جز براى خدا كار نمى‏ كند، به غير او اميد ندارد، از غير او نمى ‏ترسد، و دل به كسى جز او نمى ‏بندد، اين روح توكل است».(بحارالانوار، جلد 68، صفحه 138، حديث‏23 )

«توكل» با اين محتواى عميق، شخصيت تازه ‏اى به انسان مى ‏بخشد، و در تمام اعمال او اثر مى ‏گذارد.

البته این را هم باید اشاره کرد که آنچه شما رابه اینجا رسانده است که از خداوند مرگ خود را طلب نمایید شاید عدم توجه شما به سنت آزمایش الهی بوده است. آزمايش الهى گاه با نعمت است، و گاه با انواع بلا، نه روى آوردن نعمت بايد مايه غرور گردد، و نه بلاها مايه يأس و نوميدى اينها همه وسائل آزمايش و امتحان انسان است، امتحانى كه رمز پرورش و تكامل انسان، و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب، و در صورت‏ مخالفت مايه استحقاق عذاب است.

نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دورى از حق، اينها مواد مختلف امتحانى است كه خداوند طبق حكمتش هر گروهى را به چيزى آزمايش مى ‏كند هرگز نبايد برخوردار شدن از نعمت‏ها، و يا محروميت از آن را دليل بر شخصيت و مقام در پيشگاه خداوند، و يا دورى از ساحت مقدس او بدانيم، بلكه معيار، هميشه و همه جا ايمان و تقوا است.

وکلام آخر اینکه چون مرگ تولدی دیگر برای انسان است و انسان باید در این تولد سالم و بدون نقص باشد تا بتواند از تمام نعمت های آخرت بهرمند شود ،وبه کمال مطلوب برسد درخواست طول عمر هم برای این است که در دنیا تمام استعدادهای انسانی شکوفا و به فعلیت برسد تا در بدو ورودش به عالم آخرت دچار مشکل نشود.

در پستهاي گذشته در رابطه با مرگ وآرزوي مرگ صحبت كرديم وبه اين نكته نيز اشاره كرديم كه به جاي اين كه طلب مرگ از خداوند داشته باشيم بهتره خودمون را براي مرگ آماده كنيم.اما چه عواملب باعث ميشه كه مرگمون را فراموش كنيم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

يكي از اين عوامل مهم طبق آنچه كه در روايات آمده آرزوهاى طولانيه

قال على عليه السلام:

«ما اطالَ احَدٌ الْامَلَ الّا نَسِىَ الْاجَلَ و اساءَ الْعَمَلَ»؛

«هيچ انسانى آرزوهاى خود را طولانى نمى ‏كند، مگر اين كه مرگ را فراموش مى ‏كند و اعمال او بد مى ‏شود!»

غررالحكم ودررالكلم ج6 ص 101 ح9676

اجازه بديد شرح وتفسير اين روايت را از كلام حضرت آيه الله مكارم شيرازي در كتاب سرمشق از سخنان حضرت علي عليه السلام دنبال كنيم:

آرزوهاى دور و دراز، انسان را گرفتار سوء رفتار و قبح اعمال مى‏ كند. در زبان عرب دو لغت به معناى اميد و آرزوست؛ يكى «رجاء» و ديگرى «أمَل» است، اوّلى بار مثبت دارد و منظور از آن اميد و آرزوى سازنده است، ولى «امَل» گاه بار منفى دارد و به معنى آرزوهاى غيرسازنده است. ظاهراً در فارسى «اميد» معادل «رجاء» و «آرزو» معادل «امل» است.
حضرت على عليه السلام در اين روايت پرمعنى به يكى از جنبه‏ هاى منفى «أمل» مى ‏پردازد و تأثير سوء آن را در اعمال انسان گوشزد مى ‏نمايد.

ادامه پست قبل:

سؤال:

راستى چرا «آرزوهاى طولانى» اين قدر بد است؟

پاسخ: خاصيّت زرق و برق مادّى دنيا اين است كه از دور جاذبه قوى دارد، امّا وقتى انسان به نزديك آن مى‏ رسد به آن عادت مى‏ كند و جاذبه خود را از دست مى دهد. مانند موادّ مخدّر كه افراد قبل از رسيدن به آن برايشان جاذبه دارد، امّا وقتى معتاد شدند ديگر جذبه‏ اى براى آن‏ها ندارد. و بايد مرتّباً مقدار آن را افزايش دهند تا در كام مرگ فرو روند.
شخصى كه اجاره ‏نشين است و از مشكلات آن رنج مى ‏برد آرزو مى ‏كند كه خانه ‏اى ملكى، هر چند كوچك نصيبش شود و اين برايش فوق العاده جاذبه دارد، امّا هنگامى كه به آن مى ‏رسد، پس از مدّت كوتاهى برايش عادى مى ‏شود و آرزوى خانه ‏اى بزرگ‏تر با امكانات بيش‏تر مى ‏كند، امّا به آن هم قانع نيست و هر روز در فكر منزل مرفه ‏ترى است.

هفت اقليم ار بگيرد پادشاه همچنان در بند اقليمى دگر!


بنابراين آرزوها مرز و پايانى ندارد، بدين جهت اگر انسان بخواهد به آرزوهاى خويش برسد بايد تمام نيرويش را صرف رسيدن به آن نمايد و طبيعى است كه ديگر وقت و نيرويى ندارد كه صرف جهان آخرت نمايد.
بدين جهت در احاديث معصومين آرزوهاى طولانى مذمّت گرديده و موجب فراموش كردن آخرت شمرده شده است .

دقت در اين روايت نيز ميتونه به ما كمك كنه تا به جاي طلب مرگ به دنبال ذخيره سازي براي مرگ باشيم.

قال على عليه السلام:
«ما تُقَدِّمْ مِنْ خَيْرٍ يَبْقَ لَكَ ذُخْرُهُ، وَ ما تُؤَخِّرْهُ يَكُنْ لِغَيْرِكَ خَيْرُهُ»؛

«آنچه پيش از خود بفرستى براى تو ذخيره مى ‏شود و آنچه (را براى بعد از مرگت) تأخير بيندازى، فايده ‏اش تنها براى ديگران است (و مسؤوليّتش متوجّه توست!)»

نهج البلاغه نامه 69

«يكى از ثروتمندان بزرگ به يك ضيافت و ميهمانى دعوت مى ‏شود، شب هنگام به همراه خدمتكار خود به سمت محلّ ميهمانى حركت مي ‏كنند، خادم كه براى رفع تاريكى و روشن شدن مسير چراغى در دست داشت، عمداً پشت سر ارباب خود حركت مى‏ كند.
ارباب مى ‏گويد: چراغى كه از پشت سر حركت كند براى من چه فايده‏ اى دارد؟ بيا جلوتر از من حركت كن تا از نور چراغ استفاده كنم.
خادم، كه فردى باهوش و نكته سنج و موقعيّت‏ شناس بود، ضمن تصديق و تأييد سخن ارباب خويش گفت: «آقاجان! من هم همين عقيده را دارم، مى ‏گويم: خيرات و مبرّاتى كه پس از مرگ انسان انجام مى ‏شود، مانند چراغ پشت سر است و اثر چندانى ندارد، براى جهان آخرتت چراغى از پيش بفرست!».

من داشتم دنبال ايه اي براي طلب مرگ ميگشتم اين فروم ديدم دوستان من ٣٢سال از خدا عمر گرفتم و تا بحال از خدا هر چي خواستم بهم داده و بعد از براووده شدنه ارزوم ديدم نميدادش بهم خيلي به نفعم ميشده به هنين خاطر از شما دوستان ميخوام برام طلب مرگ كنيد خيلي خواستم خود كشي كنم با برق با سيانور اما تو مرحله اخرش نتونستم فقط ازتون ميخوام هر كجا هستين دستهاتونو بالا ببريد و از ته دلتون بگين خدايا مرگ اين دوستمونو برسون به هر شكلي كه خودتون ميدونيد برام دعا كنيد خيلي دوست دارم طوري بميرم بتونم اهداب عضو كنم هر دفعه سوار موتور ميشم از ته دلم ميخوام از خدا كه تصادفي كنم ضربه مغزي بشم من تو اين دنيا به هر چي رسيدم ضررم شده كه نرسيدنش بهتر بود برام خيلي خسته ام بريدم تو رو بخدا برام دعا كنيد جز مرگ از خدا هيچ چيزي نميخوام برام از ته دلتون دعا كنيد ازتون خواهش ميكنم اگه دعايي هست بهم بگين روزي ده هزار بارم باشه ميخونم تا خدا مرگمو برسونه من يماه ازدواج كردم مشكلاتم هزار برابر شده خونه دارم فروش نميره شرمنده همه مردم شدم به همه بدهكارم نميتونم زندگي كنم شرمندگي به مردم يعني مردنو زنده شدن تورو قران برام از خدا طلب مرگ كنيد تا راحت بشم همه مشكلاتم حل بشه

موضوع قفل شده است