جمع بندی قوم یأجوج و مأجوج

تب‌های اولیه

49 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قوم یأجوج و مأجوج

[=&quot]بسم الله[/]


[=&quot]با سلام[/]


[=&quot]در آیه 98 سوره کهف نوشته که دیوار بین قوم یأجوج و مأجوج در روزی که خدا وعده داده فرومیریزه.[/]


[=&quot]بعد در پرانتز نوشته که منظور از ان روز قیامت و یا ظهور آقا امام زمان (عج) است.[/]


[=&quot]پس هنوز موجوده.[/]


[=&quot]حالا سوال اینجاست:[/]


[=&quot]این دیوار کجاست؟؟مکانش معلومه؟؟[/]


[=&quot] [/]


[=&quot]با تشکر[/]


[=&quot]اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم[/]


یاجوج و ماجوج در کتاب بحارالانوار به نقل از کتاب البرت انیشتین اومده.که کوتوله هستند و گوشتخوار هستند
طول انها بین 30 تا 45 سانتی متر میرسد.که چندبار توی تهران و کرج میگن گرفتن موقعی که کارگران در حال احداث جاده بودند دیدند دوتا ادم کوتوله از زمین بیرون اومدند ولی بدنشون پر مو هست و دستشون انگشتر دارند.و روایت هست موقعی که امام ظهور کنند اونها به انسانهای بدکاره حمله میکنند

taliya;225350 نوشت:
یاجوج و ماجوج در کتاب بحارالانوار به نقل از کتاب البرت انیشتین اومده.که کوتوله هستند و گوشتخوار هستند
طول انها بین 30 تا 45 سانتی متر میرسد.که چندبار توی تهران و کرج میگن گرفتن موقعی که کارگران در حال احداث جاده بودند دیدند دوتا ادم کوتوله از زمین بیرون اومدند ولی بدنشون پر مو هست و دستشون انگشتر دارند.و روایت هست موقعی که امام ظهور کنند اونها به انسانهای بدکاره حمله میکنند

سلام
من به درستی یا نادرستی نوشتار شما کاری ندارم
ولی فکر نمی کنید در زمان جناب مجلسی انشتینی نبوده؟

maedeh-r;225338 نوشت:

[=&quot]بسم الله



[=&quot]با سلام



[=&quot]در آیه 98 سوره کهف نوشته که دیوار بین قوم یأجوج و مأجوج در روزی که خدا وعده داده فرومیریزه.



[=&quot]بعد در پرانتز نوشته که منظور از ان روز قیامت و یا ظهور آقا امام زمان (عج) است.



[=&quot]پس هنوز موجوده.



[=&quot]حالا سوال اینجاست:



[=&quot]این دیوار کجاست؟؟مکانش معلومه؟؟



[=&quot]با تشکر



[=&quot]اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم




[=Century Gothic]
با سلام

درباره طائفه یأجوج و مأجوج در دو مورد در قرآن کریم آمده است:
اول: در سوره کهف که داستان ذوالقرنین را بیان میکند.
دوم: در سوره أنبیاء، آیه 96 و 97: «حَتَی' إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُم مِن کُلِ حَدَبٍ یَنسِلُونَ * وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُ فَإِذَا هِیَ شَـ'خِصَةٌ أَبْصَـ'رُ الَذِینَ کَفَرُوا یَـ'وَیْلَنَا قَدْ کُنَا فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَـ'ذَا بَلْ کُنَا ظَـ'لِمِینَ»؛ تا وقتی که (راه) یأجوج و مأجوج گشوده شود و آنها از هر بلندی بتازند. و آن وعده راستین (قیامت) نزدیک می شود و به ناگاه چشمان کسانی که کافر شدند خیره می شود (و می گویند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم! بلکه ما ستمگر بوده ایم.

در مواضعی از کتب عهد عتیق، نامی از این دو طائفه برده شده است.
در تورات به «مأجوج» و «جوج و مأجوج» ذکر شده اند.
در إصحاح دهم از سِفر تکوین و کتاب حَزقیال، إصحاح 38 و 39، و در رؤیای یوحنا در إصحاح 20 مطالبی آمده است که دلالت دارد بر آنکه مأجوج یا جوج و مأجوج یک امت یا امتهائی بوده اند که در شمال آسیا در اراضی معموره ساکن و قاطن بوده اند، و آنان افرادی بودند که اهل جنگ و حرب بوده و به جنگ و فتنه و غارت اشتغال داشته اند.
و بنابراین، چنین به نظر میرسد که کلمه یأجوج و مأجوج عبری باشد ولیکن اصل این دو کلمه عبری نیست بلکه از لغات خارج به عبری وارد شده است، زیرا این دو کلمه در یونانی به گاگ و ماگاگ تلفظ میشود و در ترجمه سبعینی تورات و سائر لغات اروپائی نیز بدین قسم آمده است.

و از مسلمات تاریخ است که ناحیه شمال شرقی آسیا که دشتها و مرتفعات شمال چین است، محل توطن طوائف بزرگی از بیابانیهای وحشی بوده که پیوسته بر عددشان اضافه میشده و بر نفراتشان افزوده میگشته است.
و آنگاه بر امتهای مجاور خود مثل چینیها حمله میکردند و چه بسا از چین گذشته و به کشورهای وسط آسیا و کشورهای نزدیک آسیا میرسیدند و از آنجا به شمال اروپا میرفتند.
و بعضی از آنان در همان اراضی غارت شده توطن مینمودند مانند اغلب ساکنین اروپای شمالی که آنجا را شهر خود انتخاب نموده و کم کم متمدن شده و به زراعت و صناعت مشغول میشدند، و برخی دیگر پس از غارت مراجعت نموده و سپس حمله و غارت میکردند.

و بعضی گفته اند: یأجوج و مأجوج امتی هستند که در جزء شمالی از آسیا ساکن بوده اند، و شهرهای آنان از تبت و چین تا اقیانوس منجمد شمالی ادامه داشته و غرباً تا بلاد ترکستان می رسیده است.
و این قول از «فاکهة الخلفاء» و «تهذیب الاخلاق» ابن مِسکویه و «رسائل اخوان الصفا» نقل شده است.
اما از نقطه نظر بحث در تطورات الفاظ میتوان گفت که اصل چینی آن، مُنگوک یا مُنچوگ بوده است و سپس به عبرانی و عربی به یأجوج و مأجوج درآمده و در یونانی به گوک و ماگوگ آمده است.
و از مشابهت کامل بین ماگوگ و منگوگ میتوان حکم کرد که این کلمه از لفظ چینی منگوگ تطور یافته است، همچنانکه منغول و مغول از تطورات آنست.

پس یأجوج و مأجوج همانا طائفه مغول هستند که از روزگاران قدیم در شمال شرقی آسیا سکونت داشته و این امت بزرگ گاهی بر چین هجوم میبردند و گاهی از طریق داریال قفقاز به ارمنستان و شمال ایران حمله می آوردند، و گاهی بعد از بنای سد به شمال اروپا حمله ور میشدند و در نزد آنها به سِیت معروفند.
و از ایشانند جماعتی که به روم حمله می بردند و در این مرتبه دولت رومان ساقط شد و یونانیان آنها را سِی تِهین میگویند و همین نام در کتیبه داریوش در استخر فارس ذکر شده است.
از کتب عهد عتیق استفاده میشود که این امت مفسد از سکنه دورترین نواحی شمالی بوده اند.


کتاب معادشناسی، جلد 4، صفحه 92 تا 94

Anoushiravan;225378 نوشت:
سلام
من به درستی یا نادرستی نوشتار شما کاری ندارم
ولی فکر نمی کنید در زمان جناب مجلسی انشتینی نبوده؟

[=times new roman]تا اینجا گفتار دوست عزیزم ” فلمینگ”(کاشف پینی سیلین) بود. من (= اینشتین) نیز بطور مکرّر،


[=times new roman]از اشخاصی که دارای صَداقت بوده اند، وجود چنین آدمکهای کوچک و کوتوله


[=times new roman]را شنیده ام. آلمانی ها به آن Knirps (به معنی پسربچۀ کوتاه قد) هم می گویـند.


[=times new roman]خلاصه، اگرچه خودم (آنها را) ندیده ام؛ ولی چون انسانهایی با صداقت و بدور


[=times new roman]از توهّم گرایی، آن آدمکها را در مکانـهایی دورافتاده و مَترُوکه دیده اند – که از


[=times new roman]انسانها فرار کرده و خود را مخفی میسازند، من نیز در مقابل این واقعیت تسلیم


[=times new roman]هستم و وجود آنها را تصدیق میکنم (*1*).


[=times new roman]انجمن بهائی های امریکا – که من(=اینشتین) هیچ فردی از آنها را لایق نام یک


[=times new roman]“انسان” هم نمیدانم؛ چه رسد به یک ” مسلمان”!- “(علاّمۀ)مجلسی بزرگ” را


[=times new roman]مسخره می کردند که در” کتاب بزرگ ” خود (*2*) از آدمک های کوتوله ای


[=times new roman]به نام ” یَأجوج و مَأجوج”(*3*)- که در” قرآن مقدّس” نیز نام آنها آمده است -


[=times new roman]یاد کرده وگفته:”قدّ آنها گاهی به اندازۀ یک وجب(= 22,5 سانتیمتر) می رسیده


[=times new roman]است”(*4*). چون من این مطلب را برای فِلمینگ عزیز نقـل کـردم، اندکی در


[=times new roman]چهرۀ من (=اینشتین) خیـره شد و…گفت: ” هنوز زود است که عقل این بشر به


[=times new roman]آن چیزهایی که “مجلسی” در آن “کتاب بزرگ” گفته، برسد! (ادامه دارد)


[=times new roman]****************************************************


[=times new roman]* پاورقیها:


[=times new roman]1- چندسال پیش از این، چند باغبان که در “باغ شمس” کرج تهران مشغول کار


[=times new roman]بودند،با شگفتی مشاهده کردند که گویا بوته های خوراکی برخی گیاهان، از زیر


[=times new roman]زمین به داخل کشیده میشوند . چون با بیل آن قسمتها را کندند، تونل هایی به قطر


[=times new roman]حدود 30 سانتیمتر دیدند که با هم در ارتباط هستند؛ پس بلافاصله اطراف محیط


[=times new roman]را مسدود کردند و ذرّه ذرّه تونلها را کنده و وارسی نمودند. با کمال تعجب، دیدند


[=times new roman]که آدمک هایی لخت و عریان با طول قدّ حدود 25 سانتیمتر- زن و مرد – و بـه


[=times new roman]شکل و چهـرۀ ما انسانها، در حال فرار هستند. چندیـن نفر از آنها را گرفته و در


[=times new roman]آکواریومی قرار داده بودند وبسیاری ازمردم کرج و تهران به تماشای آنها آمدند؛


[=times new roman]اما چون باور چنین قضایائی برای مردم مشکل است، لذا نیروی انتظامی آن چند


[=times new roman]باغبان را به اتّهام شعبده بازی وعوامّ فریبی، دستگیر کرد و دیگر کسی ازعاقبت


[=times new roman]آن آدمک های کوتوله وآن آکواریوم هیچ خبری – تا به امروز- ندارد… جالبست


[=times new roman]که غـذای آن آدمکها بیشتر تکه های خرد شدۀ گوشت بود و کمتر گیاه میخوردند!


[=times new roman]این موضوع که در برخی نشریّات و روزنامه های کرج و تهران نیزمنعکس شد،


[=times new roman]غیر از شواهد دیگریـست که چندی قبل، در بـرخی روزنامه ها و خبرگزاری ها،


[=times new roman]پیرامون مشاهده شدن آدمک های کوتولۀ دیگـری – با قدّی حدود 30 سانتیمتر –


[=times new roman]در نواحی دورافتادۀ ایران، از جمله: شهداد (در 100 کیلومتری کرمان،در کرانۀ


[=times new roman]غربی دشت کویر لوت) و: تنگه قیر(در مسیر محور ایلام – حُمَیل به کرمانشاه)،


[=times new roman]و در دیگر مکانها، گزارش شده است. هرچند، برخی طبق عادت همیشگی خود،


[=times new roman]پیوسته درصدد تکذیب اینگونه وقایع اند؛ولی وجود فواصل جغرافیایی بسیار بین


[=times new roman]گزارش دهندگان متعدّد، احتمال تبانی و شایعه سازی را از بین میبرد و درحقیقت


[=times new roman]به حدّ تـَواتـُر (یقین آور بودن خبر، بر اثر گزارش پی در پی و متعدّد) می رسد


[=times new roman]واگر کسی گوید که چرا این آدمک ها به راحتی قابل دیده شدن نیستند و چرا با ما


[=times new roman]ارتباط برقرارنمیکنند،درجواب گوییم:چون ازما “انسان”ها میترسند!(جهانگیری).


[=times new roman]2- منظور از “کتاب بزرگ مجلسی” همان ” بحارالانوار” 110 جلدی است، که


[=times new roman]جامع احادیث شیعه میباشد.


[=times new roman]3- Gug und Magog


[=times new roman]4- بحار الانوار/ علاّمه محمّد باقر مجلسی/ ج12/ ص188و ص212 / در باب


[=times new roman]فتح جهان توسط اسکندر(ذوالقرنین) و شرح زندگانی و دلاوریهایش و جنگ وی


[=times new roman]با یأجوج و مأجوج(یاگاگ= مغول(مغولستان)/ ماگاگ= مانچو(منچوری)) و این


[=times new roman]که درمیان آنها آدمکهایی کوتوله و آدمخوار بوده وهنوزهم هستند. گفتنی است که


[=times new roman]در قرآن کریم، آیات 83 تا 99 سورۀ مبارکۀ کهف، نیز شرح احوال ذوالقرنین و


[=times new roman]ساختن آن سدّ بزرگ (دیوارچین- که عظیم ترین دیوار روی زمین میباشد) آمده و


[=times new roman]در آیۀ 96 سورۀ انبیاء نیز به این نکته تصریح شده که : یأجوج و مأجوج دوباره


[=times new roman]در آخِرالزّمان از مخفیگاه خود خارج شده و سرازیر(حمله ور) خواهند شد(ا/ج).

[=Book Antiqua]و اما سد یأجوج و مأجوج کجاست؟

در تفسیر «الدر المنثور» از ابن عباس، در تفسیر «حَتی' إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السدیْنِ؛ تا وقتی که میان دو سد (دو کوه) رسید. (کهف/93)» وارد است که مراد دو کوه ارمنستان و آذربایجان است.
و در پیدا کردن این سد باید دو جهت را در نظر داشت: یکی آنکه سد در جائی ساخته شده است که کوهها از اطراف آن مانند دیوار بلندی بالا رفته اند؛ یعنی سد در تنگه کوهستانی واقع شده است.
دیگر آنکه در ساختمان این سد، قطعات آهن و مس گداخته بکار رفته است.
زیرا قرآن کریم این خصوصیات را در مشخصات سد ذکر میکند.
و بنابراین، آنچه به بعضی نسبت داده شده که گفته اند این سد ذوالقرنین دیوار چین است صحیح نیست.
دیوار چین دیواری است طولانی که بین چین و منغولیا (مغولستان ) بنا شده است، و بنا کننده آن شین هوانگ تی یکی از خاقانهای چین است که آنرا برای دفع طائفه مغول و جلوگیری از هجوم آنها بنا کرده است.
طول این دیوار سه هزار کیلومتر و عرضش نه متر و ارتفاعش پانزده متر است و با سنگ ساخته شده است.

شین هوانگ تی حاکم چین، ساختن آنرا در سنه 264 قبل از میلاد مسیح شروع کرد و در مدت ده سال یا بیست سال خاتمه یافت.
و بنابراین، سد ذوالقرنین نمی تواند دیوار چین بوده باشد.
زیرا اولاً در تاریخ چین نیامده است که این خاقان سفری به مغرب زمین نموده است. و
ثانیاً دیوار چین بین دو کوه قرار ندارد بلکه دیواری است به طول سه هزار کیلومتر که در مسیر آن از کوهها و دشت ها عبور میکند.
و ثالثاً از سنگ ساخته شده و در ساختمان آن ابداً آهن و مس بکار نرفته است.

و بعضی گفته اند که دیوار دربند است و در عربی باب الابواب نامیده شده است.
در تفسیر بیضاوی این قول را اختیار کرده است و گوید: انوشیروان او را تعمیر و مرمت کرد ولی اصل بنای آن به دست ذوالقرنین بوده است.
باب الابواب دیوار بلند و طویلی است که در ساحل بحر خزر بنا شد، و با سد تنگه داریال در جوار هم قرار دارند.
این قول نیز صحیح نیست، چون هیچیک از اوصافی که قرآن مجید درباره سد ذوالقرنین ذکر میکند در آن نیست.
و برخی از مورخین معاصر نیز دچار این اشتباه گردیده و دیوار دربند را سد ذوالقرنین پنداشته اند.
و از طرف مورخین اسلام ثابت شده است که اصل دیوار دربند در زمان ساسانیان و به دستور انوشیروان ساخته شده است، و معنی ندارد که یوسف یهودی جهانگرد معروف اسرائیلی که قرن ها قبل از انوشیروان میزیسته است از آن دیدن کرده باشد، زیرا مسلم است که این جهانگرد در سفرهای خود از سد ذوالقرنین دیدن کرده و خصوصیات آن را بیان کرده است.

بنابراین سد ذوالقرنین همان سد موجود در تنگه کوههای قفقاز است که این کوهها از بحر خزر تا بحر اسود امتداد دارد و تنگه، داریال نامیده میشود.
(داریال محرف داریول است که به زبان ترکی به معنای تنگه است، و این سد را به لغت محلی دمیرقاپو که به معنای در آهنین است می نامند.)
این تنگه واقع است بین تفلیس و بین ولادی کیوکز، و این سد در بین دو کوه بلند واقع است که آن دو کوه از دو طرف امتداد دارند و فقط این تنگه فاصله بین آن سلسله جبال است.
تنها راهی که رابطه بین نواحی شمالی و نواحی جنوبی است همین تنگه است.
چون آن سلسله جبال به همراه بحر خزر و بحر اسود، خود به خود یک مانع و حاجز طبیعی هستند که هزاران کیلومتر ادامه داشته و جنوب آسیا را از شمال آن جدا می کنند.
و در آن اعصار اقوام شروری از سکنه شمال شرقی آسیا از این تنگه قفقاز وارد قسمت های جنوبی آن از ارمنستان و سپس وارد ایران شده و حتی به آشور و کلده میرفتند و غارت میکردند و در هجوم های خود از هیچ قتل و سبی و نَهب دریغ نمی نمودند.
و یک بار در حوالای قرن هفتم قبل از میلاد هجوم آورده و تا به نینوا که پایتخت آشور است رسیدند.
و این واقعه تقریباً در قرن سابق بر عهد کورش است.

مورخین یونانی مثل هردوت مسافرت کورش را به شمال ایران برای خاموش نمودن نائره ای که مشتعل بود ذکر کرده اند.
و ظاهراً در همین سفر بود که کورش سد را در تنگه داریال در مسیرش به استدعای اهل شمال و تظلم آنها ساخت و آن را با سنگ و مس و آهن بنا نمود؛ و آن یگانه سد محکمی است که در آن آهن بکار رفته است؛ و آن سدی است بین دو کوه که منطبق میشود بر آن گفتار خدای تعالی: «فَأَعِینُونِی بِقُوةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْمًا * ءَاتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ»؛ (ذوالقرنین گفت:) پس مرا به نیروی خویش کمک دهید تا میان شما و آنها سد (محکمی) بسازم.
پاره های آهن برای من بیاورید. (کهف/95 و 96)

و از شواهدی که این امر را مسلماً به کورش منتسب می سازد، یکی نهری است در نزدیکی این سد که سایروس نامیده شده است و سایروس در نزد غربی ها کورش است؛ و دیگر اینکه در آثار باستانی ارمنی ها، این دیوار هاگ گورائی نامیده شده و معنای این لفظ تنگه کورش یا معبر کورش است.
و معلوم است که نوشتجات ارمنی ها در این موضوع از نظر قرب ارمنستان به محل تنگه، به منزله شهادت محلی محسوب میگردد.
و همانطور که گفتیم، یوسف یهودی از آن دیدار کرده و پس از او مورخ معروف، پروکوپیس در قرن ششم میلادی آن را دیده و شرحی درباه آن نوشته است .

کتاب معادشناسی، جلد 4، صفحه 94 تا 98

maedeh-r;225338 نوشت:

[=&quot]بسم الله



[=&quot]با سلام



[=&quot]در آیه 98 سوره کهف نوشته که دیوار بین قوم یأجوج و مأجوج در روزی که خدا وعده داده فرومیریزه.



[=&quot]بعد در پرانتز نوشته که منظور از ان روز قیامت و یا ظهور آقا امام زمان (عج) است.




[=Century Gothic]
[=Century Gothic]با سلام
[=Century Gothic]صدوق رحمة الله علیه در کتاب «خصال» روایت کرده است که او گفت: ما جماعتی بودیم که از شرائط و علامات قیام قیامت بحث و مذاکره میکردیم.
رسول خدا صلی اله علیه و آله و سلم که در غرفه ای نزدیک به ما بود، بر ما اشراف نموده و از بحث ما مطلع شد و سپس فرمود: «لاَ تَقُومُ الساعَةُ حَتی تَکُونَ عَشْرُ ءَایَاتٍ: الدجالُ، وَ الدخَانُ، وَ طُلُوعُ الشمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَ دَآبةُ الاْ رْضِ، وَ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ ثَلاَ ثُ خُسُوفٍ: خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ، وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ الناسَ إلَی الْمَحْشَرِ، تَنْزِلُ مَعَهُمْ إذَا نَزَلُوا وَ تَقِیلُ مَعَهُمْ إذَا قَالُوا» («خصال» طبع حیدری ص 36 تا 42).

[=Century Gothic]ساعت قیامت فرا نمیرسد مگر آنکه ده آیه از آیات الهیه به ظهور می پیوندد: دجال، و پیدایش دودی در آسمان، و طلوع خورشید از مغرب، و پیدا شدن دابة الارض، و خروج یأجوج و مأجوج، و سه شکاف و فرو رفتگی در زمین:
یک فرو رفتگی در ناحیه مشرق و یک فرو رفتگی در ناحیه مغرب و یک فرو رفتگی در جزیرة العرب، و آتشی از آخر و نهایت عدن پیدا میشود که مردم را بسوی محشر سوق میدهد؛ هر جا که مردم پائین آیند آن هم با مردم پائین می آید، و هر جا که مردم قیلوله کنند (یعنی برای استراحت قبل از ظهر بیارمند) آن هم با آنان قیلوله می نماید و دهمی آن نزول حضرت عیسی علیه السلام است.

و شاهد دیگر آنکه در «خصال» صدوق با سند متصل خود روایت میکند از حذیفه میگوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود:
ده آیه قبل از قیامت به وقوع خواهد پیوست:

پنج آیه در جانب مشرق، و پنج آیه در جانب مغرب و سپس رسول خدا قضیه دابه، و قضیة دجال، و طلوع خورشید از سمت مغرب و قضیه عیسی بن مریم علیه السلام و یأجوج و مأجوج را و اینکه بر ایشان غلبه پیدا میکند و آنها را در دریا غرق میسازد را ذکر فرمود؛ و بقیه آیات را ذکر نفرمود.

این روایتی را که با این إسناد ذکر کردیم، راجع به فقرات مختلفه آن درباره دجال و نزول عیسی بن مریم و آمدن یأجوج و مأجوج و انحلال زمین و غیرها، روایات بسیاری وارد شده است، با سندهای مختلف و مضامین متفاوت، و می توان اجمالاً آنها را از آیات قرآن کریم نیز استنتاج کرد:


[=Century Gothic]«هَلْ یَنظُرُونَ إِلا أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلَائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ ءَایَـ'تِ رَبکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ ءَایَـ'تِ رَبکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَـ'نُهَا لَمْ تَکُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی ´ إِیمَـ'نِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنا مُنتَظِرُونَ؛ چرا این مردم ایمان نمی آورند و منتظرند که فرشتگان آسمانی بسوی آنان فرود آید، و یا آنکه پروردگار تو بسوی آنان بیاید، و یا پاره ای از آیات پروردگار تو بسوی آنها بیاید و مشاهده این غرائب را بنمایند. در روزی که برخی از آیات پروردگار تو بیاید و بر مردم ظهور کند، در آن وقت که به علت مشاهده آن آیات خود را مضطر و مجبور به ایمان و اذعان و اعتراف مینگرند؛ در آن روز، برای نفوسی که سابقاً ایمان نیاورده اند و یا ایمان آورده ولی با ایمان خود کسب فضیلت ننموده و کار خیری نکرده اند، ایمان هیچ فائده و اثری ندارد؛ ایمان اضطراری مثمر ثمر و مفید فائده نخواهد بود.
ای پیامبر! به این دسته از مردم بگو: شما به انتظار آمدن چنین روزی باشید؛ ما هم در انتظار مواعید پروردگار و مشاهده آمدن چنین روزی که ایمان برای شما دردی را دوا نمی کند هستیم» (آیه 158 از سوره انعام).

در این آیه شریفه پیداشدن آیات پروردگار منحصر در این آیات ظاهریه که فعلاً پیدا شده است از زمین و آسمان و باد و ابر و نزول باران و امثالها نیست؛ زیرا که اینها و مشابه اینها را مردم دیده و می بینند و ایمان نمی آورند، بلکه دنبال مشاهده یک نوع آیات خاصه خارق عادت میروند، و در جستجوی یک نوع عجائب و غرائبی هستند که آنها و امثال آنها را به چشم ندیده اند.
بنابراین، آن آیات یک نوع آیات استثنائی است که قدرت حضرت پروردگار را در زاویه های خرق عادات و امور غیر متعارف و نامأنوس نشان میدهد، و دیگر در برابر ظهور چنین آیاتی، منکران و کافران و مشرکان و معاندان نمی توانند سرپیچی کنند. میتوان این آیه شریفه را بر نزول حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام و طلوع شمس از ناحیة مغرب و یا بعضی از نشانه ها و علائم خارق العاده تطبیق کرد.



کتاب معادشناسی جلد 4، صفحه 69 تا 73

سلام و عرض ادب
آیا دیوار حایل یأجوج و مأجوج در غیر از نقلیات دینی مصداق خارجی دارد؟
چرا که هیچیکدام از این فرضیات از نقلهای دینی منطیق با واقع نیستند
و صد البته فرصت طلایی و بسیار بزرگی برای اثبات حقانیت مدعیان صحت اخبار قرآنی هست که پی جو و کاشف سدی با مشخصات قرآن باشند
و بگویند : ما از این تاریخ بدنبال اثبات مدعای قرآن بودیم یا هستیم و با این وسایل و در این مکان موفق به کشف این دیوار شدیم و و اعلام جهانی کنند و با افتخار و سرافراز بگویند:
این همان سدی آهنین با ملات مس است که تا کنون منکران قرآن ما را به خاطر این باورها به استهزا گرفته بودند

اتفاقاً با این ثروتهای خداد دادی و ابزار و آلات سفر و کشف و این همه استعدادهای درخشان که مسلمین دارند همه چیز فراهم است
پس خدا را یاری کنید تا خدا یاریتان کند
سدی آهنین با ملات مس که مانع خروج یأجوج و مأجوج میشود را بیابید
موفق باشید

متحیر;225541 نوشت:
سلام و عرض ادب
آیا دیوار حایل یأجوج و مأجوج در غیر از نقلیات دینی مصداق خارجی دارد؟
چرا که هیچیکدام از این فرضیات از نقلهای دینی منطیق با واقع نیستند
و صد البته فرصت طلایی و بسیار بزرگی برای اثبات حقانیت مدعیان صحت اخبار قرآنی هست که پی جو و کاشف سدی با مشخصات قرآن باشند
و بگویند : ما از این تاریخ بدنبال اثبات مدعای قرآن بودیم یا هستیم و با این وسایل و در این مکان موفق به کشف این دیوار شدیم و و اعلام جهانی کنند و با افتخار و سرافراز بگویند:
این همان سدی آهنین با ملات مس است که تا کنون منکران قرآن ما را به خاطر این باورها به استهزا گرفته بودند

اتفاقاً با این ثروتهای خداد دادی و ابزار و آلات سفر و کشف و این همه استعدادهای درخشان که مسلمین دارند همه چیز فراهم است
پس خدا را یاری کنید تا خدا یاریتان کند
سدی آهنین با ملات مس که مانع خروج یأجوج و مأجوج میشود را بیابید
موفق باشید

با سلام
شما از مقدمات اشتباه نتیجه اشتباه گرفته اید!!
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.
در صورتی که برای سخن خود سندی ندارید !!
لطفا سند گفتار خود را ارائه دهید !!!

سلام و عرض ادب

متحیر;225541 نوشت:
سلام و عرض ادب
آیا دیوار حایل یأجوج و مأجوج در غیر از نقلیات دینی مصداق خارجی دارد؟
چرا که هیچیکدام از این فرضیات از نقلهای دینی منطیق با واقع نیستند
و صد البته فرصت طلایی و بسیار بزرگی برای اثبات حقانیت مدعیان صحت اخبار قرآنی هست که پی جو و کاشف سدی با مشخصات قرآن باشند و بگویند : ما از این تاریخ بدنبال اثبات مدعای قرآن بودیم یا هستیم و با این وسایل و در این مکان موفق به کشف این دیوار شدیم و و اعلام جهانی کنند و با افتخار و سرافراز بگویند: این همان سدی آهنین با ملات مس است که تا کنون منکران قرآن ما را به خاطر این باورها به استهزا گرفته بودند
اتفاقاً با این ثروتهای خداد دادی و ابزار و آلات سفر و کشف و این همه استعدادهای درخشان که مسلمین دارند همه چیز فراهم است
پس خدا را یاری کنید تا خدا یاریتان کند
سدی آهنین با ملات مس که مانع خروج یأجوج و مأجوج میشود را بیابید
موفق باشید

رضا;225569 نوشت:
با سلام
شما از مقدمات اشتباه نتیجه اشتباه گرفته اید!!
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است. در صورتی که برای سخن خود سندی ندارید !!
لطفا سند گفتار خود را ارائه دهید !!!

نقل قول:

آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَاراً قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً
(سپس شروع به كار كرد و گفت : ) قطعات بزرگ آهن را براي من بياوريد . ( آن گاه دستور چيدن آنها را بر روي يكديگر صادر كرد ) تا كاملاً ميان دو طرف دو كوه را برابر كرد ( و شكاف بين آنها را از آهن پُر نمود . فرمان داد كه بالاي آن آتش بيفروزند ، و ) گفت : بدان بدميد ؛ تا وقتي كه قطعات آهن را سرخ و گداخته كرد ( و قطعات به هم جوش خورد . سپس ) گفت : مس ذوب شده براي من بياوريد تا ( آن را ) بر اين ( سدّ ) بريزم .
فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً
( سدّ به قدري بلند و ستبر شد كه حمله‌ورانِ يأجوج و مأجوج ) اصلاً نتوانستند از آن بالا روند ، و به هيچ وجه نتوانستند نقبي در آن ايجاد كنند .
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقّاً
( هنگامي كه بناي سدّ به پايان رسيد ، ذوالقرنين شاكرانه ) گفت : اين ( سدّ ) از مرحمت پروردگار من است ( و پابرجا مي‌ماند تا خدا بخواهد ) و هرگاه وعده خدا فرا رسد ( و بخواهد آن را خراب كند ) آن را ويران و با زمين يكسان مي‌كند ، و وعده پروردگار من حق ( و هنگامه قيامت حتمي ) است .

منظور شما این است که این سد ساخته شده و در نهایت تخریب شده و اثری از آن در دست نیست
همانگونه که هیچ مصداقی از شخصیتهای تاریخی نسبت به ذوالقرنین پیدا نشده
و قوم یأجوج و مأجوج هم خروج کرده اند و قصه ای تمام شده هستند و به همین خاطر اثری از آنان نه در تاریخ است نه در ملل و اقوام حاضر
موفق باشید

متحیر;225541 نوشت:
سلام و عرض ادب
آیا دیوار حایل یأجوج و مأجوج در غیر از نقلیات دینی مصداق خارجی دارد؟
چرا که هیچیکدام از این فرضیات از نقلهای دینی منطیق با واقع نیستند
و صد البته فرصت طلایی و بسیار بزرگی برای اثبات حقانیت مدعیان صحت اخبار قرآنی هست که پی جو و کاشف سدی با مشخصات قرآن باشند
و بگویند : ما از این تاریخ بدنبال اثبات مدعای قرآن بودیم یا هستیم و با این وسایل و در این مکان موفق به کشف این دیوار شدیم و و اعلام جهانی کنند و با افتخار و سرافراز بگویند:
این همان سدی آهنین با ملات مس است که تا کنون منکران قرآن ما را به خاطر این باورها به استهزا گرفته بودند

اتفاقاً با این ثروتهای خداد دادی و ابزار و آلات سفر و کشف و این همه استعدادهای درخشان که مسلمین دارند همه چیز فراهم است
پس خدا را یاری کنید تا خدا یاریتان کند
سدی آهنین با ملات مس که مانع خروج یأجوج و مأجوج میشود را بیابید
موفق باشید

رضا;225569 نوشت:

با سلام


شما از مقدمات اشتباه نتیجه اشتباه گرفته اید!!
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.
در صورتی که برای سخن خود سندی ندارید !!
لطفا سند گفتار خود را ارائه دهید !!!

با سلام
ما منتظر سند گفتار شما که با رنگ قرمز مشخص کرده ام هستیم جناب متحیر !!!
لطفا اثبات سندی کنید !

سلام و عرض ادب

نقل قول:
آیا دیوار حایل یأجوج و مأجوج در غیر از نقلیات دینی مصداق خارجی دارد؟
چرا که هیچیکدام از این فرضیات از نقلهای دینی منطیق با واقع نیستند
و صد البته فرصت طلایی و بسیار بزرگی برای اثبات حقانیت مدعیان صحت اخبار قرآنی هست که پی جو و کاشف سدی با مشخصات قرآن باشند
و بگویند : ما از این تاریخ بدنبال اثبات مدعای قرآن بودیم یا هستیم و با این وسایل و در این مکان موفق به کشف این دیوار شدیم و و اعلام جهانی کنند و با افتخار و سرافراز بگویند:
این همان سدی آهنین با ملات مس است که تا کنون منکران قرآن ما را به خاطر این باورها به استهزا گرفته بودند

اتفاقاً با این ثروتهای خداد دادی و ابزار و آلات سفر و کشف و این همه استعدادهای درخشان که مسلمین دارند همه چیز فراهم است
پس خدا را یاری کنید تا خدا یاریتان کند
سدی آهنین با ملات مس که مانع خروج یأجوج و مأجوج میشود را بیابید


نقل قول:
منظور شما این است که این سد ساخته شده و در نهایت تخریب شده و اثری از آن در دست نیست
همانگونه که هیچ مصداقی از شخصیتهای تاریخی نسبت به ذوالقرنین پیدا نشده
و قوم یأجوج و مأجوج هم خروج کرده اند و قصه ای تمام شده هستند و به همین خاطر اثری از آنان نه در تاریخ است نه در ملل و اقوام حاضر

نقل قول:
شما از مقدمات اشتباه نتیجه اشتباه گرفته اید!!
نقل قول:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.
در صورتی که برای سخن خود سندی ندارید !!
لطفا سند گفتار خود را ارائه دهید !!!

نقل قول:


ما منتظر سند گفتار شما که با رنگ قرمز مشخص کرده ام هستیم جناب متحیر !!!
لطفا اثبات سندی کنید !

منظور تطبیق ذوالقرنین به اسکندر یا کوروش است
که همانطور که خود شما در پستهای 4،5،7 و 8 فرمودید
پس تا بدینجا مصداق شخصیتی برای ذوالقرنین فعلاً مشخص نیست
و همچنین مصداق مکانی برای سد یأجوح و مأجوج با دیواری که قباد در عهد ساسانیان در شمال ارمنستان مستحکم نمود و یا دیوار چین فعلاً وجود ندارد
و همینطور مصداق قبایل ترک شمال خزری یا مغولها هم دقیقاً مشخص نیست

امیدوارم منظور شما را از ارائه سند درک کرده باشم
چون تابحال تطابق تاریخی ارائه نشده، اشاره کردم که مصداق خارجی غیر از نقلیات دینی برای طایفه یأجوج و مأجوج در دست نداریم
اگر شما مصداقهایی روشن از آثار باستانی یا سندهای تاریخی دارید لطفاً ارائه بفرمایید

موفق باشید

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم
[=&quot]

[=&quot]با سلام و احترام
[=&quot]

[=&quot]در مورد آیه شریفه « قَالُواْ يَاذَا الْقَرْنَينْ‏ِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فىِ الْأَرْضِ فَهَلْ نجَْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلىَ أَن تجَْعَلَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا» ((آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنين يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مى‏كنند آيا ممكن است ما هزينه‏اى براى تو قرار دهيم، كه ميان ما و آنها سدّى ايجاد كنى؟!).[=&quot][1] یکی از احتمالاتی که در مورد ذی القرنین این است که منظور کورش کبیر پادشاه هخامنشی ایران باشد.
[=&quot]

[=&quot]گفته شده كورش سه لشگر کشی داشت. لشگر كشى سوم او به سوى شمال، به طرف كوه‏هاى قفقاز بود، تا به تنگه ميان دو كوه رسيد، و براى جلوگيرى از هجوم اقوام وحشى با درخواست مردمى كه در آنجا بودند در برابر تنگه سد محكمى بنا كرد.
[=&quot]

[=&quot]اين تنگه در عصر حاضر تنگه" داريال" ناميده مى‏شود كه در نقشه‏هاى موجود ميان" ولادى كيوكز" و" تفليس" نشان داده مى‏شود، در همانجا كه تا كنون ديوار آهنى موجود است، اين ديوار همان سدى است كه كورش بنا نموده زيرا اوصافى كه قرآن در باره سد ذو القرنين بيان كرده كاملا بر آن تطبيق ميكند.[=&quot][2]
[=&quot]

[=&quot] در اينجا ذو القرنين با اينكه كار بسيار مهمى انجام داده بود، و طبق روش مستكبران مى‏بايست به آن مباهات كند و بر خود ببالد، و يا منتى بر سر آن گروه بگذارد، اما چون مرد خدا بود، با نهايت ادب چنين" اظهار داشت كه اين از رحمت پروردگار من است" (قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي).
[=&quot]

[=&quot]اگر علم و آگاهى دارم و به وسيله آن مى‏توانم چنين گام مهمى بردارم از ناحيه خدا است، و اگر قدرت و نفوذ سخن دارم آن هم از ناحيه او است.
[=&quot]

[=&quot]و اگر چنين مصالحى در اختيار من قرار گرفت آن هم از بركت رحمت واسعه پروردگار است، من چيزى از خود ندارم كه بر خويشتن ببالم و كار مهمى نكرده‏ام كه بر گردن بندگان خدا منت گذارم! سپس اين جمله را اضافه كرد كه گمان نكنيد اين يك سد جاودانى و ابدى است نه" هنگامى كه فرمان پروردگارم فرا رسد آن را درهم مى‏كوبد، و به يك سرزمين صاف و هموار مبدل مى‏سازد"! (فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ)[=&quot].[=&quot][3]
[=&quot]

[=&quot]علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) می فرماید: [=&quot]" فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ"- در اين جمله نيز حذف و ايجاز به كار رفته، و تقدير آن چنين است: و اين سد و اين رحمت تا آمدن وعده پروردگار من باقى خواهد ماند، وقتى وعده پروردگار من آمد آن را در هم مى‏كوبد و با زمين يكسان مى‏كند.
[=&quot]

[=&quot]و مقصود از وعده يا وعده‏اى است كه خداى تعالى در خصوص آن سد داده بوده كه به زودى يعنى در نزديكى‏هاى قيامت آن را خرد مى‏كند، در اين صورت وعده مزبور پيشگويى خدا بوده كه ذو القرنين آن را خبر داده. و يا همان وعده‏اى است كه خداى تعالى در باره قيام قيامت داده، و فرموده: كوه‏ها همه در هم كوبيده گشته دنيا خراب مى‏شود. هر چه باشد قضيه را با جمله" وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا" تاكيد فرموده است.[=&quot][4]

[=&quot][1][=&quot] - [=&quot]سوره کهف، آیه 94.

[=&quot][2][=&quot] - [=&quot]تفسير نمونه، ج‏12، ص: 54[=&quot]9.

[=&quot][3][=&quot] - [=&quot]تفسير نمونه، ج‏12، ص: 53[=&quot]6

[=&quot][4][=&quot] - [=&quot]ترجمه الميزان، ج‏13، ص: 506
:Gol::Gol:

[=&quot]

آیا کسی این سد را از نزدیک دیده و محل دقیق آنرا می داند؟؟؟؟؟

نقل قول:
یکی از احتمالاتی که در مورد ذی القرنین این است که منظور کورش کبیر پادشاه هخامنشی ایران باشد.

خیلی ممنونم از پاسخگوییتون
ببخشید طبق مطلبی که فرمودید یعنی ذوالقرنین همون کوروش کبیر بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درست متوجه شدم؟؟
ممنون

maedeh-r;227957 نوشت:
خیلی ممنونم از پاسخگوییتون
ببخشید طبق مطلبی که فرمودید یعنی ذوالقرنین همون کوروش کبیر بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درست متوجه شدم؟؟
ممنون

[=Book Antiqua]با سلام
در مورد ذوالقرنین و اینکه چه کسی میتواند باشد شبهات زیادی وجود دارد
میتوانید به این تاپیک نگاه کنید

ذوالقرنین کیست ؟!

[=Verdana]داستان ذوالقرنين

maedeh-r;227957 نوشت:
ببخشید طبق مطلبی که فرمودید یعنی ذوالقرنین همون کوروش کبیر بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ درست متوجه شدم؟؟


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

[=&quot]در اينكه ذو القرنين كه در قرآن مجيد آمده از نظر تاريخى چه كسى بوده است، و بر كدام يك از مردان معروف تاريخ منطبق مى ‏شود؟ در ميان مفسران گفتگو بسيار است، نظرات مختلفى در اين زمينه ابراز شده كه مهمترين آنها سه نظريه زير است.


[=&quot]اول: بعضى معتقدند او كسى جز" اسكندر مقدونى" نيست، لذا بعضى او را به نام اسكندر ذو القرنين مى‏خوانند، و معتقدند كه او بعد از مرگ پدرش بر كشورهاى روم و مغرب و مصر تسلط يافت، و شهر اسكندريه را بنا نمود، سپس شام و بيت المقدس را در زير سيطره خود گرفت، و از آنجا به ارمنستان رفت، عراق و ايران را فتح كرد، سپس قصد" هند" و" چين" نمود و از آنجا به خراسان بازگشت شهرهاى فراوانى بنا نهاد، و به عراق آمد و بعد از آن در شهر" زور" بيمار شد و از دنيا رفت، و به گفته بعضى بيش از 36 سال عمر نكرد، جسد او را به اسكندريه بردند در آنجا دفن نمودند.
[=&quot]

[=&quot]دوم: جمعى از مورخين معتقدند ذو القرنين يكى از پادشاهان" يمن" بوده (پادشاهان يمن بنام" تبع" خوانده مى‏شدند كه جمع آن" تبابعه" است).
[=&quot]از جمله" اصمعى" در تاريخ عرب قبل از اسلام، و" ابن هشام" در تاريخ معروف خود بنام" سيره" و" ابو ريحان بيرونى" در" الآثار الباقيه" را مى‏توان نام برد كه از اين نظريه دفاع كرده‏اند.
[=&quot]

[=&quot]حتى در اشعار" حميرى‏ها" (كه از اقوام يمن بودند) و بعضى از شعراى جاهليت اشعارى ديده مى‏شود كه در آنها افتخار به وجود" ذو القرنين" كرده‏اند.
[=&quot]طبق اين فرضيه، سدى را كه ذو القرنين ساخته همان سد معروف" مارب" است.
[=&quot]

[=&quot]سومين نظريه كه ضمنا جديدترين آنها محسوب مى‏شود همانست كه دانشمند معروف اسلامى" ابو الكلام آزاد" كه روزى وزير فرهنگ كشور هند بود، در كتاب محققانه‏اى كه در اين زمينه نگاشته است آمده (اين كتاب به فارسى ترجمه شده و بنام" ذو القرنين يا كورش كبير" انتشار يافته، و بسيارى از مفسران و مورخان معاصر، اين نظريه را با لحن موافق در كتابهاى خود مشروحا آورده ‏اند).[=&quot]طبق اين نظريه ذو القرنين همان" كورش كبير" پادشاه هخامنشى است.
[=&quot]

[=&quot]از آنجا كه نظريه اول و دوم تقريبا هيچ مدرك قابل ملاحظه تاريخى ندارد و از آن گذشته، نه اسكندر مقدونى داراى صفاتى است كه قرآن براى ذو القرنين شمرده و نه هيچيك از پادشاهان يمن.
[=&quot]

[=&quot]به علاوه" اسكندر مقدونى" سد معروفى نساخته، اما" سد مارب" در" يمن" سدى است كه با هيچيك از صفاتى كه قرآن براى سد ذو القرنين ذكر كرده است تطبيق نمى‏كند، زيرا سد ذو القرنين طبق گفته قرآن از آهن و مس ساخته شده بود، و براى جلوگيرى از هجوم اقوام وحشى بوده، در حالى كه سد مارب از مصالح معمولى، و به منظور جمع‏آورى آب و جلوگيرى از طغيان سيلابها ساخته شده بود، كه شرح آن را قرآن در سوره" سبا" بيان كرده است.
[=&quot]

[=&quot]به همين دليل بحث را بيشتر روى نظريه سوم متمركز مى‏ كنيم.
[=&quot]

[=&quot] تفسير نمونه، ج‏12، ص: 543-544.
:Gol::Gol:

سلام
ببخشید لینک قبلی اشتباه بود
http://www.jc313.ir/?s=Gog+and+Magog

سلام "كاربران گرامي اگر بحث راكافي ميدونيد بحث جمع بندي بشه.

سلام
خیلی ممنون بابت پاسخ ها
اما میشه تاپیک بسته نشه؟؟!!!!
شاید بعدا سوالی پیش اومد!!
و بعد اینکه در مورد شخصیتهای تاریخی هم اینجا توضیح میدید؟؟
مثلا اینکه کوروش کبیر چه جور آدمی بود؟؟
آخه احتمالا ذوالقرنین آدم خیلی خوبی بوده.بعد اگه بخوایم ایشون رو همون کوروش کبیر بدونیم،یعنی کوروش کبیر هم روحیه ای مذهبی داشتن.
آدم بزرگی بودن رو میدونم.اما نمیدونم چقدر روحیه مذهبی داشتن و ....

میشه در این تاپیک توضیح داده بشه؟!!!
ممنون

maedeh-r;229674 نوشت:
سلام
خیلی ممنون بابت پاسخ ها
اما میشه تاپیک بسته نشه؟؟!!!!
شاید بعدا سوالی پیش اومد!!
و بعد اینکه در مورد شخصیتهای تاریخی هم اینجا توضیح میدید؟؟
مثلا اینکه کوروش کبیر چه جور آدمی بود؟؟
آخه احتمالا ذوالقرنین آدم خیلی خوبی بوده.بعد اگه بخوایم ایشون رو همون کوروش کبیر بدونیم،یعنی کوروش کبیر هم روحیه ای مذهبی داشتن.
آدم بزرگی بودن رو میدونم.اما نمیدونم چقدر روحیه مذهبی داشتن و ....

میشه در این تاپیک توضیح داده بشه؟!!!
ممنون

با سلام خدمت شما گرامی ؛

بگمانم مطالب زیر شما در رسیدن به پاسخ کمک میکند
1- در دفاع از کوروش بزرگ ( ارائه شواهدی در اینکه او نزدیکترین شخصیت به ذولقرنین قرانی است)http://iranbastannn.blogfa.com/post-22.aspx

2- نژاد سکاها (مغولها = + یاجوج و ماجوج در روایات اسلامی) در ادرس
http://iranbastannn.blogfa.com/cat-29.aspx

maedeh-r;229674 نوشت:
و بعد اینکه در مورد شخصیتهای تاریخی هم اینجا توضیح میدید؟؟ مثلا اینکه کوروش کبیر چه جور آدمی بود؟؟ آخه احتمالا ذوالقرنین آدم خیلی خوبی بوده.بعد اگه بخوایم ایشون رو همون کوروش کبیر بدونیم،یعنی کوروش کبیر هم روحیه ای مذهبی داشتن.


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

در مورد ارائه ویژگی ها شخصیت های تاریخی به نظر می رسد اگر در بخش تاریخ مطرح بشود، دوستان اون بخش بهتر بتوانند توضیح بدهند و با مباحث اونها بیشتر ارتباط داشته باشه.

در مورد خصوص ذی القرنین نکاتی در قرآن مجید ذکر شده است که توجه به آنها می تواند ما را در شناخت بهتر این شخصیت کمک کند.

« ما به او در روى زمين، قدرت و حكومت داديم و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم. (84)

[=&quot]او از اين اسباب، (پيروى و استفاده) كرد ... (85)
[=&quot]تا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آن جا) احساس كرد (و در نظرش مجسّم شد) كه خورشيد در چشمه تيره و گل‏آلودى فرو مى‏رود و در آن جا قومى را يافت گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مى‏خواهى (آنان) را مجازات كنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟» (86)
[=&quot]گفت: «اما كسى را كه ستم كرده است، مجازات خواهيم كرد سپس به سوى پروردگارش بازمى‏گردد، و خدا او را مجازات شديدى خواهد كرد! (87)
[=&quot]و اما كسى كه ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نيكوتر خواهد داشت و ما دستور آسانى به او خواهيم داد.» (88)
[=&quot]سپس (بار ديگر) از اسبابى (كه در اختيار داشت) بهره گرفت ... (89)
[=&quot]تا به خاستگاه خورشيد رسيد (در آن جا) ديد خورشيد بر جمعيّتى طلوع مى‏كند كه در برابر (تابش) آفتاب، پوششى براى آنها قرار نداده بوديم (و هيچ گونه سايبانى نداشتند). (90)
[=&quot] (آرى) اينچنين بود (كار ذو القرنين)! و ما بخوبى از امكاناتى كه نزد او بود آگاه بوديم! (91)
[=&quot] (باز) از اسباب مهمّى (كه در اختيار داشت) استفاده كرد ... (92)
[=&quot](و هم چنان به راه خود ادامه داد) تا به ميان دو كوه رسيد و در كنار آن دو (كوه) قومى را يافت كه هيچ سخنى را نمى‏فهميدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (93)
[=&quot] (آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنين يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مى‏كنند آيا ممكن است ما هزينه‏اى براى تو قرار دهيم، كه ميان ما و آنها سدّى ايجاد كنى؟!» (94)
[=&quot] (ذو القرنين) گفت: «آنچه پروردگارم در اختيار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پيشنهاد مى‏كنيد)! مرا با نيرويى يارى دهيد، تا ميان شما و آنها سدّ محكمى قرار دهم! (95[=&quot]). سوره کهف.
[=&quot]

[=&quot]گر چه بعضى از مفسران خواسته‏اند مفهوم" سبب" را كه در اصل به معنى طنابى است كه بوسيله آن از درختان نخل بالا مى ‏روند و سپس به هر گونه وسيله اطلاق شده- در مفهوم خاصى محدود كنند، ولى پيدا است كه آيه كاملا مطلق است و مفهوم وسيعى دارد و نشان مى‏دهد كه خداوند اسباب وصول به هر چيزى را در اختيار ذو القرنين گذارده بود: عقل و درايت كافى، مديريت صحيح، قدرت و قوت، لشگر و نيروى انسانى و امكانات مادى خلاصه آنچه از وسائل معنوى و مادى براى پيشرفت و رسيدن به هدفها لازم بود در اختيار او نهاديم[=&quot].( [=&quot]تفسير نمونه، ج‏12، ص: 526)
[=&quot]

[=&quot]« و در آن جا قومى را يافت گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مى ‏خواهى (آنان) را مجازات كنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟» (86)[=&quot]» ؛ واژه «[=&quot]قول» را در قرآن كريم، در وحى نبوى و در ابلاغ به وسيله وحى استعمال مى‏شود، مانند آيه" وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ" و آيه" وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ" و گاهى در الهام هم كه از نبوت نيست به كار مى‏رود، مانند آيه" وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ".
[=&quot]

[=&quot] با اين بيان روشن مى ‏شود كه جمله" قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ ..." دلالت ندارد بر اينكه ذى القرنين پيغمبرى بوده كه به وى وحى مى ‏شده، چون همانطورى كه گفتيم قول خدا اعم از وحى مختص به نبوت است. جمله" ثُمَّ يُرَدُّ إِلى‏ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ ..." از آنجا كه نسبت به خداى تعالى در سياق غيبت آمده خالى از اشعار به اين معنا نيست كه مكالمه خدا با ذو القرنين به توسط پيغمبرى كه همراه وى بوده صورت گرفته، و در حقيقت سلطنت از او نظير سلطنت طالوت در بنى اسرائيل بوده كه با اشاره پيغمبر معاصرش و هدايت او كار مى‏كرده[=&quot].([=&quot] ترجمه الميزان، ج‏13، ص: 500[=&quot])
[=&quot]:Gol::Gol:

[="Navy"]با سلام

هرچند تاپیک قدیمیه اما فکر کنم سوالم در این تاپیک جدیده

از آیات 98 به بعد نتیجه میشه که این سد تا زمان قیامت پابرجاست...

اگر این درست باشه بایستی بجای گشتن در تاریخ در جغرافیا دنبال سد و یاجوج ماجوج باشیم.

قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ( 98 ) ۞ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ ۖ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ( 99 ) وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ( 100 )

ذو القرنين گفت : اين سد رحمتى از جانب پروردگار من است که بدين وسيله امّت هايى از گزند فسادگران مصون مى مانند ، و اين سدّ تا فرا رسيدن وعده الهى پايدار است ، و هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک يکسان مى کند ، و وعده پروردگارم راست و درست است . ( 98 ) آن روز که چنين شود ، مردم را به حال خود وا مى نهيم تا چون دريايى طوفان زده آشفته گردند و مانند امواج به هم درآميزند ; و در صور دميده مى شود تا مردگان زنده شوند ، آن گاه همه آنان را گرد مى آوريم . ( 99 ) و آن روز دوزخ را براى کافران چنان که بايد آشکار مى سازيم . ( 100 )
تفسیر المیزان

ذو القرنين گفت که اين (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتي از خداي من است و آن‌گاه که وعده خداي من فرا رسد (که روز قيامت يا روز ظهور حضرت ولي اللّه اعظم است) آن سد را متلاشي و هموار با زمين گرداند و البته وعده خداي من محقق و راست است. ( 98 ) و روز آن وعده که فرا رسد (طايفه يأجوج و مأجوج يا) همه خلايق محشر چون موج مضطرب و سرگردان باشند و درهم آميزند، و نفخه صور دميده شود و همه خلق را در صحراي قيامت جمع آريم. ( 99 ) و در آن روز دوزخ را (که انکار مي‌کردند) آشکار به کافران بنماييم. ( 100 )
ترجمه الهی قمشه ای

[ذوالقرنين پس از پايان يافتن کار سد] گفت: اين رحمتي است از پروردگار من، ولي زماني که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم کوبد [و به صورت خاکي مساوي با زمين قرار دهد]، و وعده پروردگارم حق است. ( 98 ) و در آن روز که برخي با برخي ديگر درهم و مخلوط، موج مي زنند، رهايشان مي کنيم و در صور دميده شود، پس همه آنان را [در عرصه قيامت] گرد مي آوريم. ( 99 ) و دوزخ را در آن روز [به صورتي بسيار ترسناک] براي کافران آشکار مي کنيم. ( 100 )
انصاریان

خلاصه اینکه سد الان باید موجود باشه و جای سواله با این همه ماهواره و نقشه و تصویر هوایی چطور همچین سدی و همچین مردمی کشف نمیشن؟ :)[/]

b-neshan;328568 نوشت:
[="navy"]با سلام

هرچند تاپیک قدیمیه اما فکر کنم سوالم در این تاپیک جدیده

از آیات 98 به بعد نتیجه میشه که این سد تا زمان قیامت پابرجاست...

اگر این درست باشه بایستی بجای گشتن در تاریخ در جغرافیا دنبال سد و یاجوج ماجوج باشیم.

قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ( 98 ) ۞ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ ۖ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ( 99 ) وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ( 100 )

ذو القرنين گفت : اين سد رحمتى از جانب پروردگار من است که بدين وسيله امّت هايى از گزند فسادگران مصون مى مانند ، و اين سدّ تا فرا رسيدن وعده الهى

پايدار است ، و هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک يکسان مى کند ، و وعده پروردگارم راست و درست است . ( 98 ) آن روز که چنين شود ، مردم را به حال خود وا مى نهيم تا چون دريايى طوفان زده آشفته گردند و مانند امواج به هم درآميزند ; و در صور دميده مى شود تا مردگان زنده شوند ، آن گاه همه آنان را گرد مى آوريم . ( 99 ) و آن روز دوزخ را براى کافران چنان که بايد آشکار مى سازيم . ( 100 )
تفسیر المیزان

ذو القرنين گفت که اين (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتي از خداي من است و آن‌گاه که وعده خداي من فرا رسد (که روز قيامت يا روز ظهور حضرت ولي اللّه اعظم است) آن سد را متلاشي و هموار با زمين گرداند و البته وعده خداي من محقق و راست است. ( 98 ) و روز آن وعده که فرا رسد (طايفه يأجوج و مأجوج يا) همه خلايق محشر چون موج مضطرب و سرگردان باشند و درهم آميزند، و نفخه صور دميده شود و همه خلق را در صحراي قيامت جمع آريم. ( 99 ) و در آن روز دوزخ را (که انکار مي‌کردند) آشکار به کافران بنماييم. ( 100 )
ترجمه الهی قمشه ای

[ذوالقرنين پس از پايان يافتن کار سد] گفت: اين رحمتي است از پروردگار من، ولي زماني که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم کوبد [و به صورت خاکي مساوي با زمين قرار دهد]، و وعده پروردگارم حق است. ( 98 ) و در آن روز که برخي با برخي ديگر درهم و مخلوط، موج مي زنند، رهايشان مي کنيم و در صور دميده شود، پس همه آنان را [در عرصه قيامت] گرد مي آوريم. ( 99 ) و دوزخ را در آن روز [به صورتي بسيار ترسناک] براي کافران آشکار مي کنيم. ( 100 )
انصاریان

خلاصه اینکه سد الان باید موجود باشه و جای سواله با این همه ماهواره و نقشه و تصویر هوایی چطور همچین سدی و همچین مردمی کشف نمیشن؟ :)[/]

اول از همه من براي کساني که ميگويند ذوالقرنين کوروش است تاسف ميخورم
اما در رابطه با سوال شما خوب شايد ياجوج و ماجوج در زير زمين باشن و اين سد به صورت مسطح باشد اونوقت ديگه ماهواره هم نميتونه بفهمه

b-neshan;328568 نوشت:
اگر این درست باشه بایستی بجای گشتن در تاریخ در جغرافیا دنبال سد و یاجوج ماجوج باشیم.

داستان ذوالقرنین نمادین است و خود ذوالقرنین هم می تواند به هر زمانی متعلق باشد (گذشته، حال، آینده). سدش هم می تواند سدی معنوی باشد. امام علی وقتی می خواسته اند به عده ای یاجوج و ماجوج را نشان دهند آنها را به عالمی دیگر برده اند.

بسم الله

سلام

ببخشید این از کجا اومد؟؟
یعنی چی؟

نقل قول:
امام علی وقتی می خواسته اند به عده ای یاجوج و ماجوج را نشان دهند آنها را به عالمی دیگر برده اند.

aminj;328621 نوشت:
داستان ذوالقرنین نمادین است و خود ذوالقرنین هم می تواند به هر زمانی متعلق باشد (گذشته، حال، آینده). سدش هم می تواند سدی معنوی باشد. امام علی وقتی می خواسته اند به عده ای یاجوج و ماجوج را نشان دهند آنها را به عالمی دیگر برده اند.

اين چه حرفيه ميزني نه عزيز ياجوج و ماجوج و ذوالقرنين نمادين نيست و حال و اينده هم نيست
در اخر زمان اين قوم اين سد را ميشکنن و.. شروع ميکنن به فتنه انگيزي و رواج فساد

[="navy"]

شهامت;328578 نوشت:
اما در رابطه با سوال شما خوب شايد ياجوج و ماجوج در زير زمين باشن و اين سد به صورت مسطح باشد اونوقت ديگه ماهواره هم نميتونه بفهمه

با سلام.

برای این تعبیری که ارائه کردید، دلیلی هم دارید یا ....؟
به نظرم نمیتونه درست باشه چون
بر اساس تفسیر المیزان:

نقل قول:
و به راه افتاد ، تا وقتى که به درّه اى ميان آن دو کوه ( از کوه هاى قفقاز ) رسيد ، در مجاورت آن دو کوه ، قومى عقب مانده را يافت که به آسانى مفهوم هيچ سخنى را درک نمى کردند . ( 93 )

کوه ها بلندی هایی هستند که از سطح زمین حداقل 600 متر ارتفاع داشته باشند! و سد میان این دو کوه زده شده، حالا چطور کوه افقی میشه و .... من نمیدونم!

از طرف دیگه امکان نداره موجوداتی در زیر زمین، بدون نور خورشید و ... این همه مدت تا قیامت زنده بمونن!
یعنی با علم سازگار نیست با تجربیات ما

و همین همه حرف منه که بعضی چیزها در اسلام هستند که با درک ما از دنیا سازگار نیستند.
============

aminj;328621 نوشت:
داستان ذوالقرنین نمادین است و خود ذوالقرنین هم می تواند به هر زمانی متعلق باشد (گذشته، حال، آینده). سدش هم می تواند سدی معنوی باشد. امام علی وقتی می خواسته اند به عده ای یاجوج و ماجوج را نشان دهند آنها را به عالمی دیگر برده اند.

متوجه نمیشم از کجای آیات اینطور تفسیر میکنید که اینها نمادین هستند در حالی که اصلن از ظاهر آیات اینطور به نظر نمیرسه!!! و داره داستان یک فردی به نام ذوالقرنین رو نقل میکنه.

----

بگذریم از اینکه:

نقل قول:
و به راه افتاد ، تا وقتى که به جايگاه برآمدنِ خورشيد رسيد

جز با فرض مسطح بودن زمین، همچین جایگاهی نخواهد بود!

نقل قول:
تا وقتى که به غروبگاه خورشيد رسيد، آن را يافت که در چشمه اى لجن آلود غروب مى کند و نزد آن قومى را يافت [که فساد مى کردند]

مجددن تفکر مسطح بودن زمین و فرو رفتن خورشید در چشمه آب و....[/]

b-neshan;328662 نوشت:
[="navy"]

کوه ها بلندی هایی هستند که از سطح زمین حداقل 600 متر ارتفاع داشته باشند! و سد میان این دو کوه زده شده، حالا چطور کوه افقی میشه و .... من نمیدونم!

از طرف دیگه امکان نداره موجوداتی در زیر زمین، بدون نور خورشید و ... این همه مدت تا قیامت زنده بمونن!
یعنی با علم سازگار نیست با تجربیات ما

و همین همه حرف منه که بعضی چیزها در اسلام هستند که با درک ما از دنیا سازگار نیستند.

[/]

عجب پس که اينطور کوه اينجوريه خدا خيرت بده اگاه سازي کردي !!!
معني مجاور: هم جوار, همسايه, در کنار يک ديگر
خوب اين که دليل نشد نشه مسطح کار کرد چون امکان داره در مجاور دو کوه شکافي بوده باشه و که اين سد به صورت مسطح در شکاف بين اين دو کوه باشه فکر کنم حالا ميدوني!!!!
خوب مگه موجوداتي که زير اقيانوس زندگي ميکنن بدون خورشيد نميتونن زندگي کنن, خوب اينا شايد زير زمين باشن
يکي از ويژگي هاي ياجوج و ماجوج اينه که با يه گام ميتونن از روي کوها بپرن خوب اين با علم شما سازگاره يا واقعا تجربه داريد! ؟

mmj;229685 نوشت:
در دفاع از کوروش بزرگ
کورش هیچ کس نیست جز یک آتش پرست و بزرگ کردن آن لطمه باسلام است

شهامت;328637 نوشت:
ياجوج و ماجوج و ذوالقرنين نمادين نيست

ما نگفتیم نیستند. ولی اگر داستان نمادین نیست، همین الان من را به فاصله دو کوه روی زمین ببر که سدی از آهن که بر روی آن مس داغ ریخته باشند در این فاصله قرار داشته باشد و یاجوج و ماجوج نتوانند از آن بالا روند یا آن را سوراخ کنند. چون طبق قرآن سد ساخته ذوالقرنین تا قیامت باقی است و هنوز هم که قیامت نشده.

به http://www.askdin.com/thread11700.html هم مراجعه کن.

b-neshan;328662 نوشت:
متوجه نمیشم از کجای آیات اینطور تفسیر میکنید که اینها نمادین هستند در حالی که اصلن از ظاهر آیات اینطور به نظر نمیرسه

مراجعه به پست 31

maedeh-r;328628 نوشت:
ببخشید این از کجا اومد؟؟ یعنی چی؟

به این منبع مراجعه شود:
http://www.askdin.com/thread11700.html

در آنجا آمده:
[=Verdana]سپس ما را سير داد تا به سد ياجوج و ماجوج رسيديم ، پس به باد فرمود: به زير اين كوه فرود آى ، و با دست خود به كوه بلندى كه نزديك سد بود و تا چشم كار مى كرد بلندى داشت اشاره نمود، ناگاه سياهى اى در آن ديديم كه گويا پاره اى از شب است و دود از آن برمى خاست ، حضرت فرمود: من صاحب اين سدم كه به روى اين بندگان كشيده شده است .
سلمان گفت : من آن ها را سه دسته ديدم : دسته اى بلند قد، كه طول هر كدام (صد و) بيست ذرع در (صد و) ده ذرع بود.

[=verdana]دسته دوم طول هر كدام صد ذرع در هفتاد ذرع بود. و دسته سوم طورى بودند كه يك گوش خود را زير خود پهن مى كردند و ديگرى را بسان لحاف روى خود كشيده و به دور خود مى پيچيدند.

aminj;328750 نوشت:
ما نگفتیم نیستند. ولی اگر داستان نمادین نیست، همین الان من را به فاصله دو کوه روی زمین ببر که سدی از آهن که بر روی آن مس داغ ریخته باشند در این فاصله قرار داشته باشد و یاجوج و ماجوج نتوانند از آن بالا روند یا آن را سوراخ کنند. چون طبق قرآن سد ساخته ذوالقرنین تا قیامت باقی است و هنوز هم که قیامت نشده.

به http://www.askdin.com/thread11700.html هم مراجعه کن.

خوب اگه چيزي به نام فرشته وجود داره و نمادين نيست برام بيار, اونوقت منم تو را ميبرم پيش سد
بعدشم من اين حديث را تا حالا نشنيدم و قبول ندارم

aminj;328750 نوشت:
ما نگفتیم نیستند. ولی اگر داستان نمادین نیست، همین الان من را به فاصله دو کوه روی زمین ببر که سدی از آهن که بر روی آن مس داغ ریخته باشند در این فاصله قرار داشته باشد و یاجوج و ماجوج نتوانند از آن بالا روند یا آن را سوراخ کنند. چون طبق قرآن سد ساخته ذوالقرنین تا قیامت باقی است و هنوز هم که قیامت نشده.

به http://www.askdin.com/thread11700.html هم مراجعه کن.

راستي من شنيدم اين سد در اخر الزمان شکسته ميشه نه قيامت و لازم به ذکر است که شايد الان اخر الزمان باشد و اين سد شکسته شده باشه

[="Navy"]

شهامت;328678 نوشت:
عجب پس که اينطور کوه اينجوريه خدا خيرت بده اگاه سازي کردي !!!
معني مجاور: هم جوار, همسايه, در کنار يک ديگر
خوب اين که دليل نشد نشه مسطح کار کرد چون امکان داره در مجاور دو کوه شکافي بوده باشه و که اين سد به صورت مسطح در شکاف بين اين دو کوه باشه فکر کنم حالا ميدوني!!!!
خوب مگه موجوداتي که زير اقيانوس زندگي ميکنن بدون خورشيد نميتونن زندگي کنن, خوب اينا شايد زير زمين باشن
يکي از ويژگي هاي ياجوج و ماجوج اينه که با يه گام ميتونن از روي کوها بپرن خوب اين با علم شما سازگاره يا واقعا تجربه داريد! ؟

سدی به طور مسطح در شکاف بین دو کوه؟ یعنی چی؟
اگر بخوای کاری کنی که چیزی از بین دو کوه رد نشده، به ناچار باید سدی که میزنی عمودی باشه و نه افقی!

اگر تصور کردی که شکافی در نزدیک دو کوه بوده رو به پایین ، یعنی شبیه چاه رو به اعماق زمین، چند تا مشکل پیش میاد.
اول اینکه اگر بخایم یک شکاف رو با آهن مذاب پر کنیم، کل شکاف و طبیعتن محل زندگی یاجوج و ماجوج عزیز هم از مواد مذاب پر میشه و اوها جزغاله میشن. دوم اینکه از معنای آیه چطور همچین برداشتی کردید و در آخر اینکه به پر کردن چاله سد زدن گفته نمیشه.
من فکر میکنم عمودی بودن سد اونقدر واضح هست که دیگه در این مورد نیازی نیست صحبت کنم.

=======

اول اینکه حیات در نقاط بسیار عمیق آب واقعن نایابه. دوم اینکه اون موجودات طی میلیونها سال برای زندگی در اون شرایط تکامل پیدا کردند.
یعنی اینکه به عنوان مثال در اون محیط غذای لازم خودشون رو میتونن تهیه کنن. بدنشون نیاز زیادی به نور نداره...
حالا سوال اینجاست در زیر زمین (در محیط غیر آبی) جز سنگ چی هست که این یاجوج و ماجوج از اون تغذیه کنن.

البته اگر بگید سنگ میخورن من تعجب نمیکنم.

نقل قول:
يکي از ويژگي هاي ياجوج و ماجوج اينه که با يه گام ميتونن از روي کوها بپرن خوب اين با علم شما سازگاره يا واقعا تجربه داريد! ؟

معلومه که نمیشه با یک قدم از روی کوه ها پرید. این مخالف عقل سلیمه، حتی دایناسورها که بزرگترین موجودات روی زمین بودند همچین توانایی رو نداشتند. اینها همه افسانه هایی هستند که تنها ایمان میتونه ، انسان رو مجبور به تصدیقشون کنه.

--------------

aminj;328750 نوشت:
ما نگفتیم نیستند. ولی اگر داستان نمادین نیست، همین الان من را به فاصله دو کوه روی زمین ببر که سدی از آهن که بر روی آن مس داغ ریخته باشند در این فاصله قرار داشته باشد و یاجوج و ماجوج نتوانند از آن بالا روند یا آن را سوراخ کنند. چون طبق قرآن سد ساخته ذوالقرنین تا قیامت باقی است و هنوز هم که قیامت نشده.

نمادین نیست و صد البته همچین سد و قومی وجود نداره چون این داستان تنها یک داستان است.

[/]

شهامت;328793 نوشت:
شايد الان اخر الزمان باشد و اين سد شکسته شده باشه

پس یاجوج و ماجوج الان کجا هستند که از هر بلندی ای بالا روند (من کل حدب ینسلون)؟

شهامت;328789 نوشت:
خوب اگه چيزي به نام فرشته وجود داره و نمادين نيست برام بيار, اونوقت منم تو را ميبرم پيش سد بعدشم من اين حديث را تا حالا نشنيدم و قبول ندارم

تو ابتدا آن چشمی را که بعد از مردن غطائش برداشته شده و تیز می شود بیاور تا ما نیز به تو فرشته بنمایانیم.
طبق حدیثی که آدرسش را دادیم و کارشناسان این سایت بیانش کرده اند سد مورد نظر به همان شکلی وجود دارد که کوه قاف وجود دارد.

b-neshan;328794 نوشت:
نمادین نیست و صد البته همچین سد و قومی وجود نداره چون این داستان تنها یک داستان است

دلیل برای نمادین نبودن؟
اگر شما چیزی را نمی بینید دلیل بر عدمش نیست.

[="Navy"]

aminj;328825 نوشت:
دلیل برای نمادین نبودن؟
اگر شما چیزی را نمی بینید دلیل بر عدمش نیست.

بالاخره نفهمیدم شما میگید نمادینه یا میگید نمادین نیست.

---------
اما من میگم از آیات این بر نمیاد که نمادین باشه...

داستان در مورد یک شخصیت حقیقیه به اسم ذوالقرنین که سفر میکنه و با یک سری افراد دیدار میکنه و ...، چه چیزی در خود داستان و آیات هست که نتیجه بگیریم اینها وجود نداشتن؛ بلکه نماد هستند؟

اصلن نماد چی هستن؟؟. مثلن این یاجوج و ماجوج نماد چیه؟؟ سد نماد چیه؟ یه بنده خدایی میگفت، روسیه و چین! و سد هم نماد آمریکاست.!!!!!
ذوالقرنین نماد چیه؟ حتمن بنجامین فرانکلین و توماس جفرسون!!
:Khandidan!:

==========
قطعن به طور عام، ندیدن دلیل بر نبودن نیست. کمااینکه من شپش 5 پا ندیده ام، اما شاید حداقل یکی وجود داشته باشه.
ولی دقت کنید بحث اینجا بر سر کوه و سد و تعداد زیادی آدمه که روی زمین زندگی میکنن و نه یک چیز کوچکی که از چشم مخفی بمونه. ابعاد اینها رو در نظر بگیرید و ماهواره هایی که روزی چند بار دور کل زمین میچرخن و از همه چیز عکس میگیرن! چطور این چیزهای عظیم دیده نشدن تا حالا...

============

شهامت;328793 نوشت:
راستي من شنيدم اين سد در اخر الزمان شکسته ميشه نه قيامت و لازم به ذکر است که شايد الان اخر الزمان باشد و اين سد شکسته شده باشه

در آیه اومده که در آن روز در صور دمیده میشود. هنوز که همچین اتفاقی نیوفتاده پس سد هنوز سالمه![/]

b-neshan;328794 نوشت:
[="navy"][b

اگر تصور کردی که شکافی در نزدیک دو کوه بوده رو به پایین ، یعنی شبیه چاه رو به اعماق زمین، چند تا مشکل پیش میاد.
اول اینکه اگر بخایم یک شکاف رو با آهن مذاب پر کنیم، کل شکاف و طبیعتن محل زندگی یاجوج و ماجوج عزیز هم از مواد مذاب پر میشه و اوها جزغاله میشن. دوم اینکه از معنای آیه چطور همچین برداشتی کردید و در آخر اینکه به پر کردن چاله سد زدن گفته نمیشه.
من فکر میکنم عمودی بودن سد اونقدر واضح هست که دیگه در این مورد نیازی نیست صحبت کنم.

=======

اول اینکه حیات در نقاط بسیار عمیق آب واقعن نایابه. دوم اینکه اون موجودات طی میلیونها سال برای زندگی در اون شرایط تکامل پیدا کردند.
یعنی اینکه به عنوان مثال در اون محیط غذای لازم خودشون رو میتونن تهیه کنن. بدنشون نیاز زیادی به نور نداره...
حالا سوال اینجاست در زیر زمین (در محیط غیر آبی) جز سنگ چی هست که این یاجوج و ماجوج از اون تغذیه کنن.

البته اگر بگید سنگ میخورن من تعجب نمیکنم.

معلومه که نمیشه با یک قدم از روی کوه ها پرید. این مخالف عقل سلیمه، حتی دایناسورها که بزرگترین موجودات روی زمین بودند همچین توانایی رو نداشتند. اینها همه افسانه هایی هستند که تنها ایمان میتونه ، انسان رو مجبور به تصدیقشون کنه.

--------------

نمادین نیست و صد البته همچین سد و قومی وجود نداره چون این داستان تنها یک داستان است.[/b][/]


اون خدايي که علم انجام اين کارو داد که چگونه با اهن سد بسازن حتما اموخت که چگونه کار کنن تا اون بنده خداها نسوزن
2 همون طوري که شما از اين ايه به اين نتيجه رسيديد که اينها فقط داستانه من به اين نتيجه رسيدم که اون شکاف بود
3 به هر نوع مانعي سد گفته ميشه, يعني واقعا تو فکر کردي سد فقط چيزيه که بين دو کوه باشه که حتما بايد عمودي باشه که عکس سد برام ميزاري
4 شايد اونا از گوشت موردار خودشان تغذيه ميکنن

5 ايا اين که شهيدي را بعد از 22سال (شهيد جزداني )پيدا کنن و بدنش سالم مونده باشه با عقل جور در مياد يا اينکه شهيد همت از اروند رود گذشت که هنوز که هنوزه امريکا و تمام کشور هاي غربي اينو غير ممکن ميدونن با عقل جور در مياد يا نکنه اينکه تو از نطفه به وجود امدي با عقل سليم موتابقت داره

aminj;328822 نوشت:
پس یاجوج و ماجوج الان کجا هستند که از هر بلندی ای بالا روند (من کل حدب ینسلون)؟

١ من گفتم شايد و نگفتم حتما
2 مگه شما اين همه تبليغات بر عليه اسلام را نميبينيد که به چه سرعتي در دنيا داره ميچرخه که همون پرش محسوب ميشه

aminj;328823 نوشت:
تو ابتدا آن چشمی را که بعد از مردن غطائش برداشته شده و تیز می شود بیاور تا ما نیز به تو فرشته بنمایانیم.
طبق حدیثی که آدرسش را دادیم و کارشناسان این سایت بیانش کرده اند سد مورد نظر به همان شکلی وجود دارد که کوه قاف وجود دارد.

١ گفتم که من اين حديث را نميتونم قبول کنم
2 کارشناسان خيلي چيزها گفتن که نميشه قبول کرد اون بنده خداها يه چيز که خيلي خوب ياد گرفتن اينه که تاپيکا را قفل کنن

شهامت;328845 نوشت:
مگه شما اين همه تبليغات بر عليه اسلام را نميبينيد که به چه سرعتي در دنيا داره ميچرخه که همون پرش محسوب ميشه

شما که می گی هیچ چیز داستان نمادین نیست.

b-neshan;328835 نوشت:
بالاخره نفهمیدم شما میگید نمادینه یا میگید نمادین نیست. --------- اما من میگم از آیات این بر نمیاد که نمادین باشه...

شما می خواهید کل داستان را افسانه بدانید که من می گویم اگر داستان را بیان شده به صورت رمزی فرض کنید قابل رد شدن نیست. در غیر این صورت یک بی ایمان به قرآن از شما یاجوج و ماجوج و سدش را طلب می کند.

شهامت;328850 نوشت:
گفتم که من اين حديث را نميتونم قبول کنم

برای چه؟ شما کارشناس حدیثی؟
اگر در زمینه شناخت حدیث تبحر دارید، به تاپیک اشاره شده رفته و با بقیه درباره اینکه چرا حدیث غلط گذاشته اند بحث کنید.
ضمنا به این راحتی نمی شود بقیه را به دروغ بستن به امیر المومنین متهم کرد. این روند عمریون است که می خواهند کارهای پیشینیان باطلشان را توجیه کنند.

[="Navy"]

شهامت;328843 نوشت:
اون خدايي که علم انجام اين کارو داد که چگونه با اهن سد بسازن حتما اموخت که چگونه کار کنن تا اون بنده خداها نسوزن
2 همون طوري که شما از اين ايه به اين نتيجه رسيديد که اينها فقط داستانه من به اين نتيجه رسيدم که اون شکاف بود
3 به هر نوع مانعي سد گفته ميشه, يعني واقعا تو فکر کردي سد فقط چيزيه که بين دو کوه باشه که حتما بايد عمودي باشه که عکس سد برام ميزاري
4 شايد اونا از گوشت موردار خودشان تغذيه ميکنن

5 ايا اين که شهيدي را بعد از 22سال (شهيد جزداني )پيدا کنن و بدنش سالم مونده باشه با عقل جور در مياد يا اينکه شهيد همت از اروند رود گذشت که هنوز که هنوزه امريکا و تمام کشور هاي غربي اينو غير ممکن ميدونن با عقل جور در مياد يا نکنه اينکه تو از نطفه به وجود امدي با عقل سليم موتابقت داره

1-بهتر بود یاد نمیداد تا اون قوم ظالم به سزای عملشون میرسیدن:Nishkhand:
2-:ok:
3-نگفتم هر سدی عمودیه اما سدی که بین دو کوه باشه و مانع عبور چیزی باشه باید عمودی باشه و نه مسطح!
4-اگر اینطور باشه تا حالا تموم شدن، چون هر جسد یک نفرشون رو برای چند روز سیر میکنه؟
البته باید بگم از این جواب شما و تخیلتون به وجد اومدم. واقعن خوشم اومد:Gol:

5-من همچین چیزی رو ندیدم و نمیتونم باور کنم.اگر بوده؛ شاید جسد در جایی افتاده باشه که فعالیت باکتریهای تجزیه کننده بدن ممکن نباشه، مثلن در یک محیط نمکی که باکتریها نتونن فعالیت کنن یا چیزی شبیه این.
===========

دوستان محترم فکر میکنم در این تاپیک بیشتر از حد لازم صحبت کردم .
صحبتهای دوستان رو هم شنیدم و موضوع برام روشن تر شد و نتیجه هم بر عهده هر عاقلی که تاپیک رو میخونه، حرف دیگه ای ندارم. پس خداحافظ:Gol:[/]

b-neshan;328954 نوشت:
[="navy"]

1-بهتر بود یاد نمیداد تا اون قوم ظالم به سزای عملشون میرسیدن:nishkhand:
2-:ok:
3-نگفتم هر سدی عمودیه اما سدی که بین دو کوه باشه و مانع عبور چیزی باشه باید عمودی باشه و نه مسطح!
4-اگر اینطور باشه تا حالا تموم شدن، چون هر جسد یک نفرشون رو برای چند روز سیر میکنه؟
البته باید بگم از این جواب شما و تخیلتون به وجد اومدم. واقعن خوشم اومد:gol:

5-من همچین چیزی رو ندیدم و نمیتونم باور کنم.اگر بوده؛ شاید جسد در جایی افتاده باشه که فعالیت باکتریهای تجزیه کننده بدن ممکن نباشه، مثلن در یک محیط نمکی که باکتریها نتونن فعالیت کنن یا چیزی شبیه این.
===========

دوستان محترم فکر میکنم در این تاپیک بیشتر از حد لازم صحبت کردم .
صحبتهای دوستان رو هم شنیدم و موضوع برام روشن تر شد و نتیجه هم بر عهده هر عاقلی که تاپیک رو میخونه، حرف دیگه ای ندارم. پس خداحافظ:gol:

[/]

خوب ادامه نميدم ولي اين جواب 5 يادت بمونه تا بعد


پرسش:در داستان یاجوج ماجوج و سد ذوالقرنین طبق گفته قرآن باید سدی آهنین با ویژگیهای خاصش و قوم یاجوج ماجوج موجود باشند{تا زمان قیامت}. اما الان که همه سطح زمین زیر دید دوربین ماهواره ها است و بشر کره خاکی رو بررسی کرده، همچین چیزهای عجیب و با عظمتی پیدا نشده است.آیا این یک داستان قدیمی نیست؟
پاسخ:
علامه طباطبايي (رحمة الله عليه) نظرات برخي مورخين را در باب سد ذوالقرنين بيان نموده و مي فرمايند :
"اهل‌ تفسير و تاريخ‌ در اطراف‌ داستان‌ ذوالقرنين‌ و يأجوج‌ و مأجوج‌ با دقّت‌، نظر نموده‌ و سخن‌ را در بحث‌ در اطراف‌ و جوانب‌ آن‌ به‌ سرحدّ إشباع‌ رسانيده‌ اند، و اكثريّت‌ آنان‌ بر آنند كه‌ يأجوج‌ و مأجوج‌ امّت‌ بسيار بزرگي‌ هستند كه‌ در شمال‌ آسيا زندگي‌ دارند؛ و بسياري‌ از آنان‌ متّحد الكلمه‌ برآنند كه‌ آنچه‌ را كه‌ قرآن‌ كريم‌ از خروجشان‌ در آخرالزّمان‌ خبر داده‌ است‌، همان‌ حملۀ تاتار در نصف‌ اوّل‌ از قرن‌ هفتم‌ هجري‌ بر مغرب‌ آسيا است‌ ...
ليكن‌ مورّخين‌ و مفسّرين‌، بحث‌ در امر سدّ را مهمل‌ گذارده‌اند كه‌ چگونه‌ آنها از سدّ خارج‌ شدند، و در اين‌ بحثهای خود مشكل سدّ را حلّ نكرده‌اند؛ چون‌ در قرآن‌ آمده‌ است‌: فَمَا اسْطَـٰعُوٓا أَن‌ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَـٰعُوا لَهُ و نَقْبًا * قَالَ هَـٰذَا رَحْمَةٌ مِن‌ رَبِّي‌ فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ رَبِّي‌ جَعَلَهُ و دَكَّآءَ وَ كَانَ وَعْدُ رَبِّي‌ حَقًّا * وَ تَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي‌ بَعْضٍ. «يأجوج‌ و مأجوج‌ نمي‌توانند از اين‌ سدّ بالا آيند و از فراز آن‌ حمله‌ كنند و نيز نمي‌توانند آن‌ را سوراخ‌ نموده‌ و از نقب‌ آن‌ وارد شوند.
ذوالقرنين‌ گفت‌: اين‌ رحمتي‌ است‌ از جانب‌ پروردگار من‌. امّا چون‌ وعدۀ پروردگار من‌ در رسد، اين‌ سدّ را خُرد و با خاك‌ يكسان‌ خواهد ساخت‌؛ و در آن‌ هنگام‌ كه‌ سدّ شكست‌ و اين‌ دو طائفه‌ خارج‌ شدند، ما بعضي‌ را مانند موج‌ بر روي‌ بعضي‌ ديگر خواهيم‌ ريخت‌.» از اين‌ آيات‌ همانطور كه‌ در تفاسير آمده‌ استفاده‌ ميشود كه‌ اين‌ امّت‌ مفسد في‌ الارض‌ در پشت‌ سدّ محبوس‌ شده‌اند، و هيچ‌ راهي‌ براي‌ خروج‌ به‌ سائر نقاط‌ زمين‌ تا وقتي‌ كه‌ سدّ باقي‌ است‌ ندارند؛ ولي‌ چون‌ وعدۀ خدا برسد، خداوند آن‌ سدّ را منهدم‌ نموده‌ و يا سوراخ‌ وشكافي‌ در آن‌ ايجاد ميكند و بدينوسيله‌ اين‌ قوم‌ از زندان‌ خارج‌ و به‌ روي‌ مردم‌ براي‌ فساد و شرّ گسيل‌ خواهند شد.
بنابر آنچه‌ ذكر شد بر عهدۀ پژوهشگران و مورّخين‌ است‌ كه‌ بيان‌ كنند كه‌ اين‌ قوم‌ مغول‌ كه‌ از شمال‌ چين‌ بسوي‌ ايران‌ و عراق‌ و شام‌ و قفقاز و آسياي‌ صغير آمده‌اند، كجاست‌ آن‌ سدّي‌ كه‌ داراي‌ چنان‌ اوصافي‌ است‌ كه‌ از روي‌ آن‌ عبور كردند؟ و چگونه‌ آنرا خُرد كردند تا توانستند از آن‌ بگذرند و شهرها را واژگون‌ و زير و زبر كنند؟ اگر مراد از يأجوج‌ و مأجوج‌، قوم‌ مغول‌ و تاتار هستند اين‌ اشكال‌ باقي‌ است‌؛
و اگر تاتار و غير تاتار از امّت‌هاي‌ مهاجم‌ نبوده‌اند، پس‌ اين‌ سدّي‌ كه‌ محکم به‌ آهن‌ است‌ و در پشت‌ آن‌ از هزاران‌ سال‌ پيش‌، اين‌ امّت‌ مفسد زنداني‌ هستند كه‌ نتوانند هجوم‌ آورده‌ و بشر را دستخوش‌ هلاك‌ و نابودی سازند كجاست‌؟ و ما امروز ميدانيم‌ كه‌ تمام‌ نقاط‌ زمين‌ بواسطۀ خطوط‌ زميني‌ و هوائي‌ و دريائي‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ است‌ و هيچ‌ سدّ و مانع‌ طبيعي‌ چون‌ كوهها و درياها يا مانع‌ صناعي‌ چون‌ سدّها و ديوارهاي‌ بلند قلعه‌ها و خندق‌ها نمي‌تواند امّتي‌ را از امّت‌ ديگر جدا سازد؛ پس‌ معناي‌ جدا بودن‌ قومي‌ چون‌ يأجوج‌ و مأجوج‌ از دنيا بواسطۀ تنگه‌اي‌ كه‌ مسدود به‌ سدّي‌ شده‌ باشد چه‌ خواهد بود؟
مرحوم علامه مساله را با ارجاع آن به پيشرفت طرق ارتباطي در جوامع متمدن حل مي نمايند و ادامه دهند كه :
"و آنچه‌ را كه‌ من‌ براي‌ دفع‌ اين‌ اشكال‌ ميدانم‌ ـ واللهُ أعلَم‌ ـ آنست كه‌ قول‌ خدا كه‌ ميفرمايد دَكَّآءَ، از دَكّ است‌ به‌ معناي‌ ذلّت‌؛ چنانچه‌ در «لسان‌ العرب‌» آمده‌ است‌: و جَبَلٌ دَكٌّ يعني‌ ذليلٌ. و مراد از اينكه‌ ما سدّ را "دكّاء" قرار ميدهيم‌ آنست كه‌ آنرا ذليل‌ يعني‌ غير مقاوم‌ مي‌نمائيم‌ بطوري كه‌ ديگر به‌ آن‌ اعتنائي‌ نمي‌شود، و از جهت‌ گستردگی راهها و طرق‌ ارتباط‌ و تنوّع‌ وسائل‌ حركت‌
زمینی و دریایی و هوایی از آن‌ استفاده‌اي‌ نمي‌شود.
پس‌ در حقيقت‌ وعدۀ خدا به‌ "متلاشی شدن" سدّ، وعدۀ خدا به‌ ترقّي‌ مجتمع‌ بشري‌ و نزديك‌ شدن‌ امّت‌ها و ملّتهاست‌ بطوريكه‌ سدّي‌ نمي‌تواند بين‌ آنان‌ حائل‌ شود و ديواري‌ آنانرا از يكدگر پنهان‌ دارد و مانع‌ انتقالشان‌ از هر ناحيه‌ از نواحي‌ دنيا به‌ غيرش‌ بوده‌ باشد. و اين‌ نيز يكي‌ از ظرافتهای
قرآن‌ است‌. و مؤيّد اين‌ معني‌ آنكه‌ در آيۀ ديگر "حَتَّي‌'ٓ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ" (يعني‌ زماني‌ كه‌ يأجوج‌ و مأجوج‌ گشوده‌ شوند) از هجوم‌ يأجوج‌ و مأجوج‌ ياد كرده‌ و ذكري‌ از سدّ در آن‌ هنگام‌ به‌ ميان‌ نياورده‌ است‌ و از براي‌ دكّ معناي‌ ديگري‌ هست‌ و آن‌ دفن‌ كردن‌ در زير خاك‌ است‌. در «صحاح‌ اللغة‌» آمده‌ است‌: دَكَكْتُ الرَّكيَّ، يعني‌ چاه‌ را به‌ خاك‌ انباشتم‌.
و معناي‌ ديگري‌ نيز دارد و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ كوه‌ بصورت‌ تَلّي‌ از گل‌ و لاي‌ در آيد. در «صحاح‌» گفته‌ است‌: تَدَكْدَكَتِ الْجِبالُ أيْ صارَتْ رَوابيَ مِنْ طِينٍ، واحِدَتُها دَكّآءُ. «تَدَكْدَكَتِ الْجِبالُ يعني‌ كوهها بصورت‌ تلّ هائي‌ از گل‌ و لاي‌ در آمد، و مفردش‌ دكّاء است‌.»
بنابراين‌ ممكن‌ است‌ كه‌ اين‌ سدّ ذوالقرنين‌ از جمله‌ بناهاي‌قديمي‌ باشد كه‌ در اثر سالها و قرن‌ها بواسطۀ وزش‌ بادها و طوفانهاي‌ شديد در زير زمين‌ مدفون‌ شده‌، و يا به‌ علّت‌ تغيير محلّ درياها يا گشادي‌ بعضي‌ از آنها بنا بر آنچه‌ مباحث زمین شناسی امروز ثابت‌ كرده‌ است‌ در زير آنها غرق‌ شده‌ باشد.

و با اين‌ بيان‌ اشكال‌ سدّ بكلّي‌ مرتفع‌ خواهد شد؛ ليكن‌ وجه‌ اوّل‌ از دو وجه‌ اخير كه‌ بيان‌ شد بهتر است‌."(1)
بنابراين بنظر مي رسد بحث "متلاشی شدن" سد ، مي تواند در اين خصوص مورد دقت نظر قرار گيرد زيرا اين كلمه معاني مختلف دارد و همچنين عدم دسترسي و رويت اين سد مي تواند به دليل زير خاك يا آب رفتن آن باشد و مي تواند يكي از احتمالاتي باشد كه مورخين و مفسرين آنرا محتمل دانسته اند .


(1)- ر.ك: ترجمه الميزان ، ج 13 ، صص 542-544

كليدواژه ها : قديمي شدن قرآن ، داستانهاي اسطوره اي و قديمي ،سد ذوالقرنين ، ياجوج و ماجوج

موضوع قفل شده است