ابزار وهابیت/شبکه های ماهواره ای...کمک

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ابزار وهابیت/شبکه های ماهواره ای...کمک

بنام خدا


سلام دوستان و بزرگواران


وااقعیت جنگ سرد برکسی پوشیده نیست


مخصوصا تبلیغات وهابیت


یکی دوستان پدرم مرد کامل و فوق العاده عاقلی هستند

در حد یک فیلسوف نظر میدند

از هر بابی وارد میشند واقعا بی نظیرند

اماچندوقت پیش نشستم باهاشون ببحث ومتوجه شدم بعد از 50 سال شیعه بودن

متاسفانه به فرقه ی بی اساس تسنن در اومدند

هرچقدر حدیث بلد بودم بکار بردم

ولی تبلیغات کار خودشونو کرده بود

(آخه شیطان بنده های مقرب نزدیکتره)

اصلا میگفت من هیچی غیر قرآن قبول ندارم
آیه تطهیرم با تفسیر وهابیت قبول داشت



برام خیلی گرون تموم شدکه اینجور کم آوردم

خواهشا کمکم کنید تا از طریق قرآن امامت امام علی و 11امام دیگه را بهشون ثابت کنم

اجرتون باآقا امام زمان(عج)

شقایق کویر;224383 نوشت:
بنام خدا

سلام دوستان و بزرگواران

وااقعیت جنگ سرد برکسی پوشیده نیست

مخصوصا تبلیغات وهابیت

یکی دوستان پدرم مرد کامل و فوق العاده عاقلی هستند

در حد یک فیلسوف نظر میدند

از هر بابی وارد میشند واقعا بی نظیرند

اماچندوقت پیش نشستم باهاشون ببحث ومتوجه شدم بعد از 50 سال شیعه بودن

متاسفانه به فرقه ی بی اساس تسنن در اومدند

هرچقدر حدیث بلد بودم بکار بردم

ولی تبلیغات کار خودشونو کرده بود

(آخه شیطان بنده های مقرب نزدیکتره)

اصلا میگفت من هیچی غیر قرآن قبول ندارم
آیه تطهیرم با تفسیر وهابیت قبول داشت

برام خیلی گرون تموم شدکه اینجور کم آوردم

خواهشا کمکم کنید تا از طریق قرآن امامت امام علی و 11امام دیگه را بهشون ثابت کنم

اجرتون باآقا امام زمان(عج)


سلام بر شما و وقتتون بخیر و خوبی

به این جمله خوب دقت کنید : یک نفر میگه :

من غیر از خدا سخن کسی را قبول ندارم.

ظاهرا جمله ای دقیق و و کامل و صحیح است.

ولی اگر کسی بخواهد با این استدلال که من غیر از خدا کسی را قبول ندارم سخنان پیامبران را از ارزش بیاندازد؛ کار مشکل میشود.

چون اساسا بدون قبول داشتن پیامبران اطلاع یافتن از کلام و اراده خداوند معنی ندارد.

و اما وقتی کسی در مطالعه مباحث دینی بگوید من غیر از قران چیزی را قبول ندارم؛ پس دارد یک بحث مبنایی میکند و ما نیز ابتدا باید بر سر همین مبنی با او بحث کنیم.

همانطور که ادعای "من غیر از خدا سخن کسی را قبول ندارم" خود ویرانگر است؛ زیرا اگر پیامبران را قبول نداشته باشیم دست یابی به سخنان خداوند غیر ممکن است؛
ادعای "من هیچی غیر از قرآن را قبول ندارم (حتی سخنان پیامبر ص را)" خود ویرانگر است.

و این موضوع چند دلیل دارد که علی الحساب به یک دلیل نقلی از خود قران اشاره میشود. به عبارتی این ادعی مخالف صریح آیات خود قرآن است.

1. در حدود 30 آیه قرآن کریم اطاعت از پیامبر ص را مانند اطاعت از خداوند متعال قرار داده است :

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ.[1]
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين.[2]

2. هلاک اهل جهننم به خاطر عدم اطاعت از خدا و رسولش است :
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولا.[3]

3. در مواردی که قران صراحتا دستور به اطاعت از پیامبر میدهد :
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.[4]

4. و در ایات فراوانی پیامبران الهی مردم را دعوت به اطاعت از خود کرده اند :
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُون.[5]

5. و ایات دیگر .

طبق این آیات اگر این اندیشه "من غیر از قرآن هیچی را قبول ندارم" باعث شود که این افراد تلاش بیشتری را در کشف و به دست اوردن فرمایشات پیامبر اسلام بکار بگیرند (یعنی چون این افراد ادعی میکنند که قرآن را قبول دارند و قران نیز فراوان تاکید کرده است بر اطاعت از پیامبر ص) و بعد هم همتشان را صرف اطاعت و بکار بستن آنها کنند که هیچ.

و الا اگر به بهانه قبول کردن قرآن بخواهند سخنان پیامبر را نادیده بگیرند مانند همان کسی است که به بهانه اطاعت از خداوند سخن پیامبر را بی ارزش بداند.

نکته دیگر این است که خداوند در دین اسلام معمولا کلیات را در قران بیان کرده است و تفصیلات و جزئیات را بر دوش پیامبر گذاشته است. مانند مباحث مربوط به نماز و روزه و زکات و ... .

در خصوص بحث امامت نیز کلیت این موضوع در قرآن مطرح شده است و بیان جزئیات بر عهده پیامبر اسلام نهاده شده است.

در قران کریم موضوع هدایت الهی انسانها (که اولا و بالذات مخصوص و منحصر به خداوند متعال است) با موضوع امامت گره خورده است و این در چند آیه مورد توجه قرار گرفته است :

در سوره انبیا بعد از نام بردن تعدادی از پیامبران میفرماید :
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا.[6] ما این پیامبران را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند. همین موضوع در ایه 24 سوره سجده نیز تکرار شده است با این تفاوت که در اینجا صحبت از بنی اسرائیل است و خداوند میفرمایند که برخی از بنی اسرائیل را امام قرار دادیم.

البته در ادبیات قرآنی به کتابهای الهی پیامبران نیز به عنوان هدایترگان به سوی حق معرفی شده اند. [7] ولی باید توجه داشتم که وجود کتاب به عنوان "امام صامت" در بین مردم آنها از حضور و وجود "امام ناطق" بی نیاز نمی کند. همانگونه در مورد بنی اسرائیل هم کتاب حضرت موسی به عنوان امام معرفی شده است و هم برخی از بنی اسرائیل به عنوان امام هدایتگر معرفی شده اند.
بنابر این اگر کسی بگوید قران امام من است از امام ناطق بینیاز نخواهد شد.

و البته این موضوع در ؟آیاتی دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته است.

ادامه در پست بعد

--------------------------------------------
[1] سوره آل عمران آیه 32.
[2] سوره انفال ایه 1.
[3] سوره احزاب ایه 66.
[4] سوره نور آیه 56.
[5] سوره نوح ایه 3.
[6] سوره انبیا آیه 73.
[7] مانند ایه 12 سوره احقاف که کتاب حضرت موسی را به عنوان معرفی میکند.

نکته مهم دیگری که نباید از اهمیتش غافل شد و در اینگونه مباحث به خوبی از آن استفاده کنیم, این است که ما باید پیوسته جایگاه و موقعیت خود را در مقابل خداوند متعال مورد توجه قرار بدهیم.
آیا جایگاه ما نسبت به خداوند متعال جایگاه طلبکارانه و دستور دهی است؟
یا جایگاه ما اطاعت و تسلیم است؟

قطعا هر مسلمانی دومی را انتخاب می کند. خب در این صورت آیا ما میتوانیم خداوند را محاکمه کنیم که چرا فلان موضوع را در قرآن آورده است و یا فلان موضوع را نیاورده است؟
مهم این است که ما از هر طریقی که ممکن است بدانیم دستور خداوند متعال چیست و به محض اطلاع یافتن باید آن را به کار ببندیم. برای یک مسلمان و پیرو حقیقی قران فرقی نمی کند آن مطلب در قرآن آمده باشد یا در روایات یا از طریق عقل به ان دست یافته باشند.

از انجا که قرآن سخن خداوند متعال است اینکه چه چیزی در ان باشد و چه چیزی در ان نباشد به دنبال خواست و اراده خداوند متعال است و صرف نیامدن مطلبی در قران کریم مجوز مناسبی برای نپذیرفتن آن نیست. همانطور که به صرف نیامدن تعداد رکعات نماز در قران کریم, مجاز به شک و تردید در آن نیستیم؛ نیامدن اسم امامان علیهم السلام نیز دلیل بر عدم پذیرش ان نیست.

احادیث مختلفی در اثبات امامت امامان دوازگانه وجود دارد. و در خصوص اولین امام بعد از پیامبر ص هم ایه قران وجود دارد و هم روایات متعدد از پیامبر اسلام.

آیه 55 سوره مائده
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون(مائده / 55)

این آیه شریفه ولایت مومنین را در سه دسته به ترتیب منحصر میکند که طبق احادیث و روایات شان نزول حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر اسلام چنین ولاتی را دارد.[1]

--------------------------------------------
[1] این موضوع در کتابهای مختلف از شیعه و سنی مطرح و نقل شده است برای مطالعه بیشتر ر.ک :
الف :http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12768?PHPSESSID=f4cf05ef5ae95beed83c3e90aa30e609
ب: http://sonnat.net/article.asp?id=1191&cat=80

روایاتی که تنها بر امامان دوازگانه قابل انطباق است در منابع اهل سنت فراوان است. [1]
البته به شما و همه رهجویان حقیقت توصیه میکنم توجیهات اهل سننت را هم در این زمینه مطالعه بفرمایید خالی از لطف نیست.

و مهمترین نکته در این زمینه توجه به داده های عقلانی است.
خود بنده شخصا که این موضوع را با برخی محصلین علوم دینی از اهل سنت مطرح کردم. وقتی از ایشان درخواست نمودم با معیارهای عقلی موضوع امامت را بررسی کنیم؛
جواب میدهند مگر میخواهیم با ملاحده و کفار بحث کنیم که از دلیل عقلی استفاده کنیم.
گویا به این بندگان خدا گفته اند شما عقل ندارید و یا حق ندارید از ان استفاده کنید و عقل فقط مخصوص کفار و ملحدین هست.

بیانات عقلی در مورد امامت مختلف است و از ابعاد مختلف این موضوع را پوشش میدهند. و من در این جا به دو نمونه اشاره میکنم :

1. عرفی و عامیانه :
اگر مدیر یک مدرسه یا رئیس یک دانشگاه برای تدریس یک ماده درسی استادی را تعیین کند که سطح علم و دانش او از ماده درسی مورد نظر کمتر باشد و نسبت آن آگاهی کافی را نداشته باشد و احتمال خطا و اشتباه آیا او وجود داشته باشد؛ آیا مورد نکوهش عقلا قرار نمیگیرد آیا ایراد بر او نمیگیرند.
قران و سخنان پیامبر گرانقدر اسلام برخواسته از علم الهی معصوم و بدور از هرگونه خطا و اشتباه است؛ حال اگر خداوند یک شخص خطاکار و غیر معصوم را که سطح آگکاهی او بسیار کمتر از نیاز مردم به دین الهی است مسئول ارائه و حفاظت از دین بکند؛ ایا مورد مذمت عقلا قرار نمیگیرد؟

و بیان دقیقتر
این دلیل از سید مرتضی ره است.

ایا مردم چون همه از خطا و اشتباه و نسیان به دور هستند هرگز دچار اختلاف نمیشوند و همه نیازهای دینی و اجتماعی خود را برطرف میکنند نیاز به خلیفه و امام دارند؟
و یا زا انجهت که ممکن است خطا کنند و اختلاف داشته باشند و برخی نیازهای دینی شان را نیمتوانند برطرف کنند نیاز به خلیفه و امام دارند؟

اگر قسم اول باشد خب همه مردم به گونه ای معصوم میشوند. در حالی که واقعیت خلاف این است.

پس واقعیت خارجی تایید میکند که مردم چون غیر معصوم هستند نیاز به امام دارند.
خب اگر امام و خلیفه انتخاب شده غیر معصوم باشد او هم نیاز به امام و خلیفه دارد. چون او هم غیر معصوم است.
و نفر دوم و سوم و ... و تسلسل. که باطل است.[2]

----------------------------------------
[1] http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=12176
[2] سید مرتضی / الشافی فی الامامه / ج 1 ص 289 / نشر موسسه الصادق تهران / چاپ 1407.

موضوع قفل شده است