آیا خدایی وجود دارد؟

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خدایی وجود دارد؟

یادم تو مدرسه میگفتن خدا ارحم الراحمین میگفتن خدا همه جا هست خدا اینه خدا اونه الان ۲۳ سال از زندگیم گذشته نه حسی از خدا دارم نه دیگه اعتقادی حالا فهمیدم اون همه حرف به خاطر اینه که یه عده با نامی سوی استفاده کنند از زیر دستانشان .
حیف حیف به اون روزهایی که برای کمک گرفتن از خدا گریه میکردم حیف به اون شبها که به خاطر اون بی خوابی کشیدم اگه میدونستم خدایی وجود نداره اصلا اون مدت که نماز میخوندم هم نمیخوندم همش فکر میکردم یکی همیشه باهام همیشه فکر میکردم یکی پشت پناهم ولی حالا دیگه هیچ حسی نسبت به اون ندارم واقعا از خودم خجالت میکشم ای کاش ۱۰۰ سال قبل به دنیا میامدم ای کاش خود کشی کنم ای کاش راهی بود حیف حیف که این عمر به امید کسی رفت که وجود خارجی نداره ای کاش ما زنبود عسل کارگر بودیم ای کاش مورچه کارگر بودیم ای کاش این حس غرور رو نداشتیم که فاصله خودمون با دیگران رو حس کنیم ای کاش به عشقی که داشتیم میرسیدیم ای کاش همه چی پول نبود ای کاش زندگی این که هست نبود ای کاش میمردم ای کاش جنگ میشد حداقل در راه وطن میمردیم
زندگی خیلی مسخرست زندگی مال پولدارهاست نه مال ما کارگر ها که همه مشکلات مال ماست نه پولدارها اخه چقدر بکشیم چه کسی میتونه مارو کمک کنه ای کاش خدا بود و همه کارگر هارو میکشت تا پولدارها نیازهای خودشون رو برطرف کنن ای کاش به اون میخواستم میرسیدم ای کاش ..................
امان از دست روزگار امروز دو تا از دوستام که طلبه شدن رو دیدم محلم نذاشتن گفتم هی ببین این همون بود که میگفت من میخوام هر طور شده یه شغل راحت پیدا کنم دیگه همه چی شده راحتی و پول ولی مای بدبخت با پدر و مادر مریض دیگه هیچ راهی نداریم هر روز هم تنها تر میشیم
این رو نگفتم که کسی جواب منو بده اینو گفتم اونها که خدا رو پول میبینن بدونن ما کارگر ها همه چی رو میدونیم

majid811;223339 نوشت:
یادم تو مدرسه میگفتن خدا ارحم الراحمین میگفتن خدا همه جا هست خدا اینه خدا اونه الان ۲۳ سال از زندگیم گذشته نه حسی از خدا دارم نه دیگه اعتقادی حالا فهمیدم اون همه حرف به خاطر اینه که یه عده با نامی سوی استفاده کنند از زیر دستانشان . حیف حیف به اون روزهایی که برای کمک گرفتن از خدا گریه میکردم حیف به اون شبها که به خاطر اون بی خوابی کشیدم اگه میدونستم خدایی وجود نداره اصلا اون مدت که نماز میخوندم هم نمیخوندم همش فکر میکردم یکی همیشه باهام همیشه فکر میکردم یکی پشت پناهم ولی حالا دیگه هیچ حسی نسبت به اون ندارم واقعا از خودم خجالت میکشم ای کاش ۱۰۰ سال قبل به دنیا میامدم ای کاش خود کشی کنم ای کاش راهی بود حیف حیف که این عمر به امید کسی رفت که وجود خارجی نداره ای کاش ما زنبود عسل کارگر بودیم ای کاش مورچه کارگر بودیم ای کاش این حس غرور رو نداشتیم که فاصله خودمون با دیگران رو حس کنیم ای کاش به عشقی که داشتیم میرسیدیم ای کاش همه چی پول نبود ای کاش زندگی این که هست نبود ای کاش میمردم ای کاش جنگ میشد حداقل در راه وطن میمردیم زندگی خیلی مسخرست زندگی مال پولدارهاست نه مال ما کارگر ها که همه مشکلات مال ماست نه پولدارها اخه چقدر بکشیم چه کسی میتونه مارو کمک کنه ای کاش خدا بود و همه کارگر هارو میکشت تا پولدارها نیازهای خودشون رو برطرف کنن ای کاش به اون میخواستم میرسیدم ای کاش .................. امان از دست روزگار امروز دو تا از دوستام که طلبه شدن رو دیدم محلم نذاشتن گفتم هی ببین این همون بود که میگفت من میخوام هر طور شده یه شغل راحت پیدا کنم دیگه همه چی شده راحتی و پول ولی مای بدبخت با پدر و مادر مریض دیگه هیچ راهی نداریم هر روز هم تنها تر میشیم این رو نگفتم که کسی جواب منو بده اینو گفتم اونها که خدا رو پول میبینن بدونن ما کارگر ها همه چی رو میدونیم

سلام

برای هر کسی خدا یک مفهومی داره

یکی پولش خداشه
یکی جونش
یکی آرزو هاش و یکی هم افسوس ها و نداشته هاش و عدم تلاشش

اما بین این همه خدا تنها یک خدا وجود داره

اونم خدایی که اینها براش ملاک نیست

خدایی وجود داره که نه فرد و با رفتارش می سنجه و نه با مال و انوال و سلامتی و بیماریش

اون خدا تنها بندشو با عملش می سنجه و هر بنده ایی اگر در موقعیتی که بهش داده بهترین استفاده رو در کسب عمل نیکش بکنه در نزد همون خدای یکتا مقربه

و ملاک برتریب تقوا است و عمل صالح

حال فردی دنبال حرف مردمه و دنبال کسب معاش از راه خدا

اون راه نمی ره بر یاهه می ره

چون راه رو راهورش تعیین می کنه و راهور راه خدا خود خدا است و راه بلد راه خدا انبیا و حمک خدا وانان

حال امیدوارم خداوند راهبر راه خودش باشه برای همه انان که شوق راه رفتن دارند:Gol:

majid811;223339 نوشت:
یادم تو مدرسه میگفتن خدا ارحم الراحمین میگفتن خدا همه جا هست خدا اینه خدا اونه الان ۲۳ سال از زندگیم گذشته نه حسی از خدا دارم نه دیگه اعتقادی حالا فهمیدم اون همه حرف به خاطر اینه که یه عده با نامی سوی استفاده کنند از زیر دستانشان .
حیف حیف به اون روزهایی که برای کمک گرفتن از خدا گریه میکردم حیف به اون شبها که به خاطر اون بی خوابی کشیدم اگه میدونستم خدایی وجود نداره اصلا اون مدت که نماز میخوندم هم نمیخوندم همش فکر میکردم یکی همیشه باهام همیشه فکر میکردم یکی پشت پناهم ولی حالا دیگه هیچ حسی نسبت به اون ندارم واقعا از خودم خجالت میکشم ای کاش ۱۰۰ سال قبل به دنیا میامدم ای کاش خود کشی کنم ای کاش راهی بود حیف حیف که این عمر به امید کسی رفت که وجود خارجی نداره ای کاش ما زنبود عسل کارگر بودیم ای کاش مورچه کارگر بودیم ای کاش این حس غرور رو نداشتیم که فاصله خودمون با دیگران رو حس کنیم ای کاش به عشقی که داشتیم میرسیدیم ای کاش همه چی پول نبود ای کاش زندگی این که هست نبود ای کاش میمردم ای کاش جنگ میشد حداقل در راه وطن میمردیم
زندگی خیلی مسخرست زندگی مال پولدارهاست نه مال ما کارگر ها که همه مشکلات مال ماست نه پولدارها اخه چقدر بکشیم چه کسی میتونه مارو کمک کنه ای کاش خدا بود و همه کارگر هارو میکشت تا پولدارها نیازهای خودشون رو برطرف کنن ای کاش به اون میخواستم میرسیدم ای کاش ..................
امان از دست روزگار امروز دو تا از دوستام که طلبه شدن رو دیدم محلم نذاشتن گفتم هی ببین این همون بود که میگفت من میخوام هر طور شده یه شغل راحت پیدا کنم دیگه همه چی شده راحتی و پول ولی مای بدبخت با پدر و مادر مریض دیگه هیچ راهی نداریم هر روز هم تنها تر میشیم
این رو نگفتم که کسی جواب منو بده اینو گفتم اونها که خدا رو پول میبینن بدونن ما کارگر ها همه چی رو میدونیم

این دو تا تایپک هم تقریبا هم سو با این تایپک پیش میره
از اون جایی که ملاک رد خدا عدم ثابت شدن عدل و حکمت الهی هست در هر سه تایپک فکر کنم ببینید بد نباشه
http://www.askdin.com/thread19100-26.html
http://www.askdin.com/thread19268-6.html

سلام
آیا خدا فقط زمانی وجود دارد که خواسته های ما را بر آورده می کند؟ یعنی اگر برآورده نکرد دیگر نیست؟

در جواب موضوع تاپیک:

پ ن پ خدایی نیسو همی طو الکی الکی ی دنیوی اومده و قراره بپکه بره

(به لهجه شیرینننننننننن شیرازی بود :khandeh!:)

helmon;223345 نوشت:
این دو تا تایپک هم تقریبا هم سو با این تایپک پیش میره از اون جایی که ملاک رد خدا عدم ثابت شدن عدل و حکمت الهی هست در هر سه تایپک فکر کنم ببینید بد نباشه

خطا است

چون خداوند با صفات ذاتی اش شناسایی می شه

اگر این عدل جزء ذات است
بحث محکم خواهد بود

و چون عدل یک مسئله قضاوتی است

فکر نکنم دلیلی بر رد باشد

:Gol:

مگر علما نظر دیگری داشته باشند:Gol:

مدیر اجرایی;223346 نوشت:
سلام
آیا خدا فقط زمانی وجود دارد که خواسته های ما را بر آورده می کند؟ یعنی اگر برآورده نکرد دیگر نیست؟

نخیر !
خدا وقتی وجود دارد که حرف هایش راست باشد
و از آنجا که خدا راستگوست اگر دروغ بگوید نتیجه میگیریم که این دین و امثالهم نتیجه ذهن آدمی هست نه خدا
خدا میگوید عادل است ولی من باری من عدم عدالت خدا ثابت شده
از یک خدای غیبر عادل به دو نتیجه زیر میشود رسید
این دین واقعا از طرف خدا نیست
خدا هست و عادل نیست و من خدای که عادل نیست را نمیپرستم

helmon;223350 نوشت:
نخیر ! خدا وقتی وجود دارد که حرف هایش راست باشد و از آنجا که خدا راستگوست اگر دروغ بگوید نتیجه میگیریم که این دین و امثالهم نتیجه ذهن آدمی هست نه خدا خدا میگوید عادل است ولی من باری من عدم عدالت خدا ثابت شده از یک خدای غیبر عادل به دو نتیجه زیر میشود رسید این دین واقعا از طرف خدا نیست خدا هست و عادل نیست و من خدای که عادل نیست را نمیپرستم

عدل عدیل عدالت

این مفاهیم به معنای یکسان سازی دو کفه(یکم فکر کنیم معنامفهومی اش مشخصه)

مثل ترازو است

که این بر پایه حکمت و حکم و قضاوت بنا شده است

و دفاع از مجرم خللی بر عدل قاضی وارد نمی کند

که این دفاع می تونه بر ژایه هوس باشه یا عقل

بر پایه عقل باشه

بر ادله استوار است

اگر ادله نباشد بر پایه هوس است
و ادله هم بر اساس معیار سنجیده می شه
تا معیار نباشه ادله مقبول نمی افتد
و به طور حتمی هوس معیار نیست

پسرم هلمون ، انقد اتیشی نباش ، یادت باشه خدا هست ...

اینه تو خیلی داره کوچیک میشه خیلی ، دورو برتو خوب ببین بعد فکر کن

من نمیدونم چرا این جوری فکر میکنی

اما همه فکر هارو مرد بررسی قرار بده لطفا نه تنها فکر خودت رو

همه یافته هارو بچین کنار هم

نقل قول:
آیا خدایی وجود دارد؟

سلام...چرا نداره؟

توصیف خدا به زبان یک کودک هشت ساله :

یکی از کارهای مهم خدا ساختن آدمها است.
او آنها را می سازد تا به جای آنهایی که میمیرند بگذارد تا به اندازه کافی آدم باشد تا از پس کارهای روی زمین بر بیایند.
او آدم بزرگ نمی سازد، فقط بچه می سازد. فکر کنم چون بچه ها کوچکترند و ساختنشان آسانتر است این کار را می کند! و اینطوری اون دیگه مجبور نیست وقت با ارزش خودش را تلف کند تا به آنها راه رفتن و حرف زدن یاد بدهد. و می تواند این کار را به عهده پدر و مادرها بگذارد. و فکر کنم تا حالا که خوب جواب داده!
.
دومین کار مهم خدا گوش دادن به دعاهاست. و این یکی خیلی کار زیادی میبره چون بعضی از مردم بعد از وقت خواب هم دعا می کنند. حتی پدربزرگ و مادربزرگ هر وقت که غذا خوردنشان تمام میشود هم دعا می کنند!

خدا اصلا وقت ندارد که به رادیو گوش دهد یا تلویزیون تماشا کند. چون خدا همه چیز را می شنود... باید خیلی صدا توی گوشش باشد مگر اینکه یه فکری برای کم کردن صداشون کرده باشه!

خدا همه چیز را می شنود و می بیند و همه جا هست, که باعث میشه خیلی مشغول باشه. پس شما نباید برید و وقتش رو با خواستن چیزهایی که اصلا مهم نیستند بگیرید!!
بهتره برید سراغ پدر و مادر ها تا ازشون چیزهایی بخواید که گفتن نمی تونید داشته باشید... چون به هر حال این کارها هیچوقت جواب نمی ده!!

موفق باشین

اگر خدایی نیست شما چطور تونستی این مقاله را بفرستی یا بنویسی؟
پس هست که بتو توان نوشتن و فکر کردن داده پس قدردان او باش

Izraeel;223356 نوشت:

سلام...چرا نداره؟

توصیف خدا به زبان یک کودک هشت ساله :

یکی از کارهای مهم خدا ساختن آدمها است.
او آنها را می سازد تا به جای آنهایی که میمیرند بگذارد تا به اندازه کافی آدم باشد تا از پس کارهای روی زمین بر بیایند.
او آدم بزرگ نمی سازد، فقط بچه می سازد. فکر کنم چون بچه ها کوچکترند و ساختنشان آسانتر است این کار را می کند! و اینطوری اون دیگه مجبور نیست وقت با ارزش خودش را تلف کند تا به آنها راه رفتن و حرف زدن یاد بدهد. و می تواند این کار را به عهده پدر و مادرها بگذارد. و فکر کنم تا حالا که خوب جواب داده!
.
دومین کار مهم خدا گوش دادن به دعاهاست. و این یکی خیلی کار زیادی میبره چون بعضی از مردم بعد از وقت خواب هم دعا می کنند. حتی پدربزرگ و مادربزرگ هر وقت که غذا خوردنشان تمام میشود هم دعا می کنند!

خدا اصلا وقت ندارد که به رادیو گوش دهد یا تلویزیون تماشا کند. چون خدا همه چیز را می شنود... باید خیلی صدا توی گوشش باشد مگر اینکه یه فکری برای کم کردن صداشون کرده باشه!

خدا همه چیز را می شنود و می بیند و همه جا هست, که باعث میشه خیلی مشغول باشه. پس شما نباید برید و وقتش رو با خواستن چیزهایی که اصلا مهم نیستند بگیرید!!
بهتره برید سراغ پدر و مادر ها تا ازشون چیزهایی بخواید که گفتن نمی تونید داشته باشید... چون به هر حال این کارها هیچوقت جواب نمی ده!!

موفق باشین


به اون بچه 8 ساله بگو
به دلیل اینکه دلیل معتبری برای وجود خدا وجود ندارد و دلایل معتبری برای عدم وجود خدا وجود دارد. بنابر این اعتقاد داشتن به وجود خدا نامعقول است.

پاسخ بلند:

برای پاسخ به این پرسش دادن نیاز به طرح چهار مقدمه کلی است

1- مقدمه نخست، تعریف خدا

پیش از هر بحثی پیرامون خدا بایسته است که تعریفی از خدا ارائه شود، خدایی که در این نوشتار در مورد آن بحث میکنیم در نوشتار دیگری با فرنام خداوند چیست؟ معرفی و تعریف شده است.

2- مقدمه دوم، تفاوت باور و دانش

میان باور داشتن به یک گزاره (گزاره چیست؟) و دانستن یک گزاره تفاوتی مهم وجود دارد و این است که میتوان باور غلط داشت، یعنی به چیزی غلط باورمند بود ولی نمیتوان دانش غلطی داشت یعنی چیزی غلط را دانست.

برای نمونه میتوان باور داشت که زمین گرد نیست، اگرچه این باور غلط است. اما نمیتوان دانست که زمین گرد نیست. بعبارت دیگر وقتی گفته میشود:

شخص A به p باور دارد.

درباره خود p هیچ چیز گفته نشده است، ولی وقتی گفته میشود:

شخص A نسبت به p دانش دارد یا p را میداند

در واقع بصورت نهانی گفته ایم که "p" درست است.

3- مقدمه سوم، تفاوت نفی و انکار

در زبان عامیه معمولاً از واژه "رد" هم برای "نفی" و هم برای "انکار" استفاده میشود ولی این واژه به اندازه کافی گویا نیست زیرا میان "نفی" و "انکار" در فلسفه تفاوت وجود دارد، هرچند هم به انکار کردن و هم به نفی کردن، رد کردن گفته میشود.

فرق میان نفی و انکار این است که انکار تنها به معنی نپذیرفتن یک گزاره است ولی نفی افزون بر نپذیرفتن یک گزاره اثبات عکس آنرا نیز شامل میشود. برای نمونه فرض کنید شخصی به نزد شما می آید و به شما میگوید که پزشک است و مایل است به شما در مسئله ای پزشکی کمک کند و شما برای اثبات پزشک بودن از وی مدرکی میخواهید. او نیز مدرکی به شما ارائه میدهد، حال دو سناریوی زیر را تصور کنید.

سناریوی نخست انکار - شما مدارک طرف را بررسی میکنید ولی احتمال میدهید که این مدرک را خود طرف چاپ کرده باشد و مدرکی اصل نباشد، به همین دلیل به دلیل کمبود شواهد پزشک بودن او را رد میکنید، یعنی پزشک بودن وی را انکار میکنید.

سناریوی دوم نفی- شما مدارک طرف را بررسی میکنید و علاوه بر اینکه احتمال میدهید که این مدرک را خود طرف چاپ کرده باشد و مدرکی اصل نباشد، یک غلط روشن نیز در این مدرک پیدا میکنید، مثلاً متوجه میشوید که مدرک از دانشگاهی است که میدانیم وجود ندارد، یا اینکه مدارکی دال بر اینکه این فرد در آن دانشگاه حضور نداشته پیدا میکنید. در این حالت نه تنها شما پزشک بودن طرف را انکار کرده اید بلکه آنرا نفی نیز کرده اید یعنی عکس آنرا اثبات کرده اید و قادر بودید اثبات کنید که مدرک تحصیلی وی معتبر نیست.

به هر دو سناریوی بالا "رد کردن" گفته میشود.

مقدمه چهارم - انواع دیدگاه ها در مورد وجود یا عدم خدا

پس از این سه مقدمه حال میتوان به پرسش بنیادین این نوشتار پاسخ داد. در مورد خدا افراد مختلفی میتوانند ادعای عدم یا وجود کنند، یعنی ممکن است افرادی بگویند خدا وجود دارد، و افرادی بگویند خدا وجود ندارد، اما وقتی از آنها پرسیده شود که این ادعای آنها مبتنی بر باور است یا دانش، چون دو متغییر پدید می آیند بر اساس جبر بولی چهار حالت مختلف قابل تصور است، لذا چهار موضع نسبت به وجود خدا قابل تصور است.

این چهار حالت از در جدول زیر معرفی شده اند:

شرح باور وجود یا عدم؟ (بیخدایی یا خداباوری؟) دانش یا باور؟ (ندانمگرایی یا دانمگرایی)
وجود خدا قطعی، ممکن یا محال؟
نام باور
1-خدا وجود دارد و ما میدانیم که خدا وجود دارد وجود دانش به وجود خدا
قطعی خداباوری (Gnostic Theism)
2-خدا وجود دارد ولی ما نمیدانیم که خدا وجود دارد وجود باور به وجود خدا
ممکن خداباوری ضعیف (Agnostic Theism)
3-خدا وجود ندارد و ما میدانیم که خدا وجود ندارد عدم دانش به عدم خدا
محال
بیخدایی مثبتگرا، بیخدایی قوی (Gnostic Atheism)
4-خدا وجود ندارد ولی ما نمیدانیم که خدا وجود ندارد عدم باور به عدم خدا
ممکن ندانم گرایی، بیخدایی منفی گرا، بیخدایی ضعیف (Agnostic Atheism)
برای اثبات وجود خدا استدلالهایی وجود دارد که به آنها براهین اثبات وجود خدا یا براهین خداباوری میگوییم و استدلالهایی در رد وجود خدا وجود دارند که به آنها براهین اثبات عدم وجود خدا یا براهین بیخدایی میگوییم. نکته ای حاشیه ای اینکه استدلالها هرکدام به استدلالهای قطعی و احتمالی تقسیم میشوند که هردوی اینها قابل توجه و ارزشمند هستند، در نتیجه تمام استدلالهای مربوط به وجود یا عدم خدا را میتوان به چهار دسته کلی تقسیم کرد.

از آنجا که بار اثبات هر گزاره بر گردن مدعی آن گزاره هست، هر فردی که یکی از مواضع چهارگانه نسبت به وجود یا عدم خدا را اتخاذ کند بار اثباتی بر گردن دارد. از آنجا که هریک از مواضع چهارگانه با سه موضع دیگر از یک سو بر سر وجود یا عدم و از سوی دیگر بر سر دانش یا باور متناقض هستند، منطقاً تنها یکی از آنها میتواند درست باشد. حال بر اساس این تفاوت هریک از مدعیان چهارگانه بارهای اثبات مختص خود را بر گردن دارند:

هواداران 1- کسانی هستند که میگویند خدا وجود دارد و ما میدانیم که خدا وجود دارد، باید عدم خدا را نفی کنند یعنی وجود خدا را اثبات کنند. پس باید از براهین خداباوری دفاع کنند و براهین بیخدایی را رد کنند.

هواداران 2- کسانی هستند که میگویند خدا وجود دارد ولی ما نمیدانیم که خدا وجود دارد. باید وجود و عدم خدا را انکار کنند، و دلیلی ارائه دهند که به فرض ناممکن بودن اثبات وجود یا عدم خدا چرا باید به وجود خدا باور داشت، پس باید براهین بیخدایی و براهین خداباوری را رد کنند.

هواداران 3- کسانی هستند که میگویند خدا وجود ندارد و ما میدانیم که خدا وجود ندارد. باید وجود خدا را نفی کنند یعنی عدم خدا را اثبات کنند. باید از براهین بیخدایی دفاع کنند و براهین خداباوری را رد کنند.

هواداران 4- کسانی هستند که میگویند خدا وجود ندارد ولی ما نمیدانیم که خدا وجود ندارد. باید وجود و عدم خدا را انکار کنند، و دلیلی ارائه دهند که به فرض ناممکن بودن اثبات وجود یا عدم خدا چرا باید به عدم خدا باور داشت، پس باید براهین بیخدایی و براهین خداباوری را رد کنند.

پس از این چهار مقدمه، حال روشن است که بیخدایی بر دو نوع است، بیخدایی منفی گرا و بیخدایی مثبت گرا، و هر بیخدایی باید یکی از این دو موضع را اتخاذ کند. همچنین روشن است که "اثبات بیخدایی" هم میتواند به معنی دفاع از بیخدایی منفی گرایانه باشد هم میتواند به معنی دفاع از بیخدایی مثبت گرایانه باشد. در تارنمای زندیق دیدگاه های هردو موضع مطرح میشوند.

1- دفاع از بیخدایی منفی گرا- جایگاه خداناباوران منفی گرا انکار وجود خدا است. فرض کنید شخصی ادعا کند که در جهان "اسب شاخدار نامرئی" وجود دارد. آیا کسی میتواند عدم وجود چنین موجودی را ثابت کند؟ آشکار است که انجام اینکار غیر ممکن است، اما بیهوده نیست اگر اشخاصی که مخاطب این ادعا قرار میگیرند، به دلیل عدم وجود دلایل منطقی و اسناد و یا شواهد معتبر وجود چنین پدیده ای را انکار کنند، دیدگاه "خداناباوری منفی" از همین نوع برخورد در مورد مسئله خدا است. خداناباوری منفی عدم وجود خدا را اثبات نمیکند، بلکه عدم اعتقاد به وجود خدا را توجیه میکند. این بیخدایان معتقدند برای اعتقاد به وجود خدا باید دلایل و اسناد و شواهد معتبر و کافی داشت، و از آنجا که این دلایل و اسناد برای اثبات وجود خدا وجود ندارند، اعتقاد داشتن به خدا نابخردانه است، لذا ایشان وجود خدا را انکار میکنند. در تارنمای زندیق بخشی با فرنام رد براهین اثبات وجود خدا وجود دارد که در آن به نقد و رد براهین معروف خداباوری پرداخته میشود، اگر کسی تمامی براهین خداباوری را باطل بداند آنگاه وی را میتوان یک بیخدای منفی گرا دانست.

2- بیخدایی مثبت گرا- جایگاه خداناباوران مثبت گرا نفی وجود خداست. بیخدایان مثبت گرا کسانی هستند که معتقدند که نه تنها براهین اثبات وجود خدا همگی غیر معتبر هستند و دلیلی برای باور به وجود خدا وجود ندارد بلکه میتوان دلیل، یا دلایل معتبری را نیز در اثبات عدم وجود خدا اقامه کرد، بنابر این بیخدایان مثبت گرا وجود خدا را نه انکار بلکه نفی میکنند یا عکس آنرا اثبات میکنند. تارنمای زندیق بخشی با فرنام براهین اثبات عدم وجود خدا را به بیان و تقریر براهین بیخدایی اختصاص داده است. کسانی که باور داشته باشند دستکم یکی از این براهین معتبر است را میتوان بیخدای مثبت گرا نامید. برخی معتقدند اساساً نمیتوان عدم چیزی را اثبات کرد، اما این درست به نظر نمیرسد چون با استفاده از اصل تناقض، اگر در یک تعریف تناقض وجود داشته باشد آن تعریف نمیتواند مصداقی داشته باشد. مثلاً فرض کنید مجسمه ای بصورت "مجسمه 4 متری غیر قابل اندازه گیری" تعریف شود، روشن است که چون تعریف این مجسمه دارای یک تناقض است این تعریف نمیتواند مصداقی داشته باشد یعنی نمیتواند عینیتی داشته باشد. براهین اثبات عدم وجود خدا معمولاً مبتنی بر اصل تناقض (تناقض چیست؟) یعنی یا نشان میدهند در تعریف خدا تناقضی وجود دارد که تحقق وی را محال میسازد و یا اینکه میان وجود خدا و وجود چیز دیگری که وجود آن مسلم است تناقض وجود دارد و تنها یکی از آن دو چیز میتوانند وجود داشته باشند و چون آن چیز موجود است خدا معدوم است.

سید زاهد;223359 نوشت:
اگر خدایی نیست شما چطور تونستی این مقاله را بفرستی یا بنویسی؟
پس هست که بتو توان نوشتن و فکر کردن داده پس قدردان او باش

این جواب شما بسیار مسخره و کودکانه هست !
اگر ما به خاطر خدا هستیم
پس خدا هم به خاطر چیزی هست
همانطور که قبول میکنید قبل خدا چیزی نبوده
همانطور میشود قبول کرد قبل ما و جهان هستی خدا نبوده و یا خدایی نیست
به طبع آفرینش خداوند شگفت تر از آفرینش انسان ها و هستی باید باشد

جواب شما بسیار مسخره تر است...
یعنی شما نمیدانید که خدایی هست و قدرتی دارد و میتواند بیافریند و نابود کند؟؟؟؟؟؟؟
اگر میخواهید جواب دهید هم لطفا طبق ارزشها و قوانین سایت جواب دهید و از توهین بپرهیز
من چیزی غیر از حرفای شما نگفتم اگر گفتم بگید

سید زاهد;223369 نوشت:
جواب شما بسیار مسخره تر است...
یعنی شما نمیدانید که خدایی هست و قدرتی دارد و میتواند بیافریند و نابود کند؟؟؟؟؟؟؟
اگر میخواهید جواب دهید هم لطفا طبق ارزشها و قوانین سایت جواب دهید و از توهین بپرهیز
من چیزی غیر از حرفای شما نگفتم اگر گفتم بگید

اگه ناراحت شدین معذرت
ولی من نمیخوام مثل کسی باشم که بدون علم چیزی رو بپرسته
باید اطمینان داشت
اگر هم خدا وجود داشته باشه مطمئنا پرستشی که از روی جهل و تعصب هست پیشش ارزشی نداره
نه من از کجا باید بدانم خدایی هست و میتونه بیافرینه
همینو پرسیدم
لطفا مثل برخی افراد نباشید که تا سوالی را نمیتوانند پاسخ دهند به دلایل واهی استنداد میکنند و چشم گوش خود را بسته و سرشون رو زیر برف میکنند
اینجا محلی اجتماعی است برای بیان پرسش ها و بحث و گفتگو

helmon;223364 نوشت:
این جواب شما بسیار مسخره و کودکانه هست ! اگر ما به خاطر خدا هستیم پس خدا هم به خاطر چیزی هست همانطور که قبول میکنید قبل خدا چیزی نبوده همانطور میشود قبول کرد قبل ما و جهان هستی خدا نبوده و یا خدایی نیست به طبع آفرینش خداوند شگفت تر از آفرینش انسان ها و هستی باید باشد

سلام

خدا علت است

و معلول نیست

این وجود معلول است که نیاز به معلول داره نه وجود علت

و البته مهم تر خالق است

عبد الحجج;223373 نوشت:
سلام

خدا علت است

و معلول نیست

این وجود معلول است که نیاز به معلول داره نه وجود علت

و البته مهم تر خالق است

بحث سر این هست که ممکنه این حرف ها ناشی از تفکرات آدمی باشه

نقل قول:
استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی
استاد: نخیر منظورم اینست که چكاره میشوی ؟
شاگرد: داماد
استاد: منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
... شاگرد: زن میگیرم
استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میارم
استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه!

الان شده حکایت ما :Ghamgin:

helmon;223384 نوشت:
بحث سر این هست که ممکنه این حرف ها ناشی از تفکرات آدمی باشه

سلام

این تفکرات بر معیار ادله است

مثلا علت وجود صندلی نیاز انسان به ان است که البته این مثال در مورد خدا صادق نیست چون خداوند نیازی نداره

این ما هستیم که به خدا نیاز داریم

پس دلیل مثالی میاد می شه
وجود صندلی نیاز مند انسان است

و حال مثال های بالا ترو خلقت مولکول و و اتم و...

که باید دید کدام صفات جز ذات اند

چون من رفته بودم مشهد روحانی اونجا گفته بود که 7 یا 8 صفات مربوط به ذات اند و از خدا جدا نیستند گویا!!

حالا منتظر اساتید می مانیم تا این چند صفات اگر راست است بر شمارند:Gig:

و سوال من

آی عدل و قانون علیت مربوط به ذات است؟
یا وابسطه به حکم و حکمت وابسطه به خلقت؟
و خلقت وابسطه به الله!!!
:Gig:

majid811;223339 نوشت:
یادم تو مدرسه میگفتن خدا ارحم الراحمین میگفتن خدا همه جا هست خدا اینه خدا اونه الان ۲۳ سال از زندگیم گذشته نه حسی از خدا دارم نه دیگه اعتقادی حالا فهمیدم اون همه حرف به خاطر اینه که یه عده با نامی سوی استفاده کنند از زیر دستانشان .
حیف حیف به اون روزهایی که برای کمک گرفتن از خدا گریه میکردم حیف به اون شبها که به خاطر اون بی خوابی کشیدم اگه میدونستم خدایی وجود نداره اصلا اون مدت که نماز میخوندم هم نمیخوندم همش فکر میکردم یکی همیشه باهام همیشه فکر میکردم یکی پشت پناهم ولی حالا دیگه هیچ حسی نسبت به اون ندارم واقعا از خودم خجالت میکشم ای کاش ۱۰۰ سال قبل به دنیا میامدم ای کاش خود کشی کنم ای کاش راهی بود حیف حیف که این عمر به امید کسی رفت که وجود خارجی نداره ای کاش ما زنبود عسل کارگر بودیم ای کاش مورچه کارگر بودیم ای کاش این حس غرور رو نداشتیم که فاصله خودمون با دیگران رو حس کنیم ای کاش به عشقی که داشتیم میرسیدیم ای کاش همه چی پول نبود ای کاش زندگی این که هست نبود ای کاش میمردم ای کاش جنگ میشد حداقل در راه وطن میمردیم
زندگی خیلی مسخرست زندگی مال پولدارهاست نه مال ما کارگر ها که همه مشکلات مال ماست نه پولدارها اخه چقدر بکشیم چه کسی میتونه مارو کمک کنه ای کاش خدا بود و همه کارگر هارو میکشت تا پولدارها نیازهای خودشون رو برطرف کنن ای کاش به اون میخواستم میرسیدم ای کاش ..................
امان از دست روزگار امروز دو تا از دوستام که طلبه شدن رو دیدم محلم نذاشتن گفتم هی ببین این همون بود که میگفت من میخوام هر طور شده یه شغل راحت پیدا کنم دیگه همه چی شده راحتی و پول ولی مای بدبخت با پدر و مادر مریض دیگه هیچ راهی نداریم هر روز هم تنها تر میشیم
این رو نگفتم که کسی جواب منو بده اینو گفتم اونها که خدا رو پول میبینن بدونن ما کارگر ها همه چی رو میدونیم

ارائه این مطلب تو فروم دینی نشون میده شما قصد فضاسازی برای باور کردن بقیه به وجود نداشتن خدا داشتید .... اول میگید خدا نیست بعد مسائل دیگه ای رو بیان می کنید (جنگ و پول و ....!!! ) نکنه مقصر این ها هم .... !! از طلبه گفتید اما بر فرض ایا همه جا همه مسلمانا طلبه و فقیه و مراجع رو جزو اسلام می دونن که از این به خدا رسیدید !!! کلا خودتون قبول کنید که فقط از روی چند سخن که مشکلات خیلی از مردم هست می خواستید اون رو بخدا نسبت بدید ..... شما خودت کم کاری این وسط به طلبه ها گیر دادی چرا زندگی راحت دارن !!! بر فرض طلبه ها نبودند الان وضع شما خوب بود !!! صد در صد نه چون این روحیه شما نشون میده فقط می خوای بقیه رو مقصر ضعف خودت بدونی !!!

عبد الحجج;223387 نوشت:

سلام

این تفکرات بر معیار ادله است

مثلا علت وجود صندلی نیاز انسان به ان است که البته این مثال در مورد خدا صادق نیست چون خداوند نیازی نداره

این ما هستیم که به خدا نیاز داریم

پس دلیل مثالی میاد می شه
وجود صندلی نیاز مند انسان است

و حال مثال های بالا ترو خلقت مولکول و و اتم و...

که باید دید کدام صفات جز ذات اند

چون من رفته بودم مشهد روحانی اونجا گفته بود که 7 یا 8 صفات مربوط به ذات اند و از خدا جدا نیستند گویا!!

حالا منتظر اساتید می مانیم تا این چند صفات اگر راست است بر شمارند:Gig:

و سوال من

آی عدل و قانون علیت مربوط به ذات است؟
یا وابسطه به حکم و حکمت وابسطه به خلقت؟
و خلقت وابسطه به الله!!!

:Gig:

ممنون بابت پاسخ یکم قانع کنندتون ! Smile
خوب بعد از اینکه از این که خدا وجود دارد و نه بگذریم و وجودش رو بپذیریم
میرسیم به عدل خدا
خوب خدا وجود دارد
خدا باید برترین و عادل ترین موجودات باشد
و دین خدا نیز باید اینگونه باشد
حال من با احادیث و گفته امامان این که خدا عادل است رو عقلا رد میکنم
پس یا خدا نیست !
یا خدا هست و این دین دین خدا نیست
یا خدا هست این دین هم دین خدا هست که در این صورت دین یا خدا دروغ گفته که عادل است
http://www.askdin.com/thread19210.html
اینم اون احادیث http://www.askdin.com/thread19268-6.html پست های ابتدایی تایپک رو ملاحظه کنید

bossm;223388 نوشت:
ارائه این مطلب تو فروم دینی نشون میده شما قصد فضاسازی برای باور کردن بقیه به وجود نداشتن خدا داشتید .... اول میگید خدا نیست بعد مسائل دیگه ای رو بیان می کنید (جنگ و پول و ....!!! ) نکنه مقصر این ها هم .... !! از طلبه گفتید اما بر فرض ایا همه جا همه مسلمانا طلبه و فقیه و مراجع رو جزو اسلام می دونن که از این به خدا رسیدید !!! کلا خودتون قبول کنید که فقط از روی چند سخن که مشکلات خیلی از مردم هست می خواستید اون رو بخدا نسبت بدید ..... شما خودت کم کاری این وسط به طلبه ها گیر دادی چرا زندگی راحت دارن !!! بر فرض طلبه ها نبودند الان وضع شما خوب بود !!! صد در صد نه چون این روحیه شما نشون میده فقط می خوای بقیه رو مقصر ضعف خودت بدونی !!!

به نظر من بهتره در قضاوت عجبه نکنیم و صبور باشیم :Gol:

helmon;223390 نوشت:
به نظر من بهتره در قضاوت عجبه نکنیم و صبور باشیم :Gol:

غیر از این بود به منم بگید :Gol::Gol::Gol:!!!

یک نکته بگم در مورد فرمایش برادر عزیزمون

اون اعتقاد به خدایی که از قعر بی خدایی به دست بیاد خیلی ارزش داره تا با خدایی از اجداد!!

اشاره به سریال حضرت یوسف

یوسف از قعر چاه به اوج ماه رسید!!

در دانشگاه خیلی بحث شده ولی اگه اون کسی بتونه صورت مسئله و جواب رو پاک کنه و خودش از اول بنویسه

به حق به بهترین جواب می رسه

آنگاه که هدایت شدم;223395 نوشت:
یک نکته بگم در مورد فرمایش برادر عزیزمون

اون اعتقاد به خدایی که از قعر بی خدایی به دست بیاد خیلی ارزش داره تا با خدایی از اجداد!!

اشاره به سریال حضرت یوسف

یوسف از قعر چاه به اوج ماه رسید!!

در دانشگاه خیلی بحث شده ولی اگه اون کسی بتونه صورت مسئله و جواب رو پاک کنه و خودش از اول بنویسه

به حق به بهترین جواب می رسه

منم موافقم
ولی این در مورد حضرت یوسف خیلی فرق داره
ایشون در همون قعر جاه بسیار معجزات دیده و جبرئیل باهاش حرف زده بعد هم معجزات دیگه :khandeh!:

helmon;223399 نوشت:
ولی این در مورد حضرت یوسف خیلی فرق داره ایشون در همون قعر جاه بسیار معجزات دیده و جبرئیل باهاش حرف زده بعد هم معجزات دیگه

سلام

یوسف(ع) هنگامی با فرشته خدا سخن گفت که خود را مهیا کرده بود

درسته

مثال عینی مد نظر نبود!! :Gol:

عبد الحجج;223401 نوشت:
سلام

یوسف(ع) هنگامی با فرشته خدا سخن گفت که خود را مهیا کرده بود

یوسف در سن کمی به این آمادگی رسید
چون خدا بهش این همه لطف داشته و توانایی و ظرفیت رو داده ولی به ما نداده
پس همین خودش میتونه دلیل بر عدم عدل بشه با توجه به این http://www.askdin.com/thread19210.html#post223403
نحوه پاداش دهی به کار ها

سلام

فکر کنم دیگه همین روزا بهت وحی چیزی نازل بشه!!:khandeh!:

نقل قول:
چون خدا بهش این همه لطف داشته و توانایی و ظرفیت رو داده ولی به ما نداده
پس همین خودش میتونه دلیل بر عدم عدل بشه
بابا مثل شما مثل همون بنده خدایی که دائم می گفت من چرا نباید امام زمان و ملاقات کنم هست!

اونقدر اصرار کرد که آخرش خدا مجبور شد بهش نشون بده!

اما یک هفته هم دووم نیاورد و نتونست خودشو زلال نگه داره و فاسد شد و کافــــــــــر!

این جمله ای که میگن:

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت....واسه همین وقتاست!

هر کسی گناه نکنه بدون پیغمبر هم خدا رو می شناسه و می بینه(تو دلش)...نیازی فلسفه بافی هم نیست!

helmon;223406 نوشت:
یوسف در سن کمی به این آمادگی رسید چون خدا بهش این همه لطف داشته و توانایی و ظرفیت رو داده ولی به ما نداده پس همین خودش میتونه دلیل بر عدم عدل بشه با توجه به این خوبی اینها از خودشون نیست و بدی ما هم از خودمون نیست نحوه پاداش دهی به کار ها

سلام

عدل و مساوات فرق داه:ok:

با تفکر در این مورد کمی قانع شدم ولی خودمونیما جواب هاتون زیاد قانع کننده نبود
اینشالا خدا خودش کمک کنه بیشتر درک کنم
ممنون از دوستانی که سعی داشتن تا منو از این شبه رهایی بدون :Gol:

راستی جناب ازرائیل یه جایی فرمودین که بهش و جهنم دائمی نیست و بعد از اون که انسان ها جزای بدی ها و خوبی هاشون رو دیدن و طاهر شدن همشون به سوی خدا میرن
فکر کنم این حرف رو بر اساس این آیه که میگه "بازگشت همه به سوی اوست"
و قطعا جهنم و بهشت خدا نیستن ! فرمودین
ولی اگه منبع یا حدیثی برای این گفته تون معرفی کنید خیلی ممنون میشم
این حرف خیلی خیال منو راحت کرد :hamdel:

نقل قول:
راستی جناب ازرائیل یه جایی فرمودین که بهش و جهنم دائمی نیست و بعد از اون که انسان ها جزای بدی ها و خوبی هاشون رو دیدن و طاهر شدن همشون به سوی خدا میرن
فکر کنم این حرف رو بر اساس این آیه که میگه "بازگشت همه به سوی اوست"
و قطعا جهنم و بهشت خدا نیستن ! فرمودین
ولی اگه منبع یا حدیثی برای این گفته تون معرفی کنید خیلی ممنون میشم
این حرف خیلی خیال منو راحت کرد

سلام

راستش نمی دونم کجا خوندم اگه پیدا کردم میزارم توی پروفایلت.

در مورد اینکه همه به سمت خدا میریم که شکی نیست...اما چطوری میریم مهم هست!

در مورد این مسئله ای که گفتی ...آره خود رهبر معظم هم گفتن که _خدا همه رو می بخشه_ که برن پی کار خودشون! در واقع با مردم عادی اصلا کاری نیست! (اما خب این چه بدرد میخوره!)

خدا خودش می دونه که محیطی که انسان رو به درونش انداخته پر از حیوانات درنده هست _خطرناک هست_پس می خواسته ببینه کسی می تونه سالم خودشو از این جنگل مخوف بیرون بکشه یا نه!؟

فقط با اون کار داره و تموم ذوقش همونه!!...بقیه آدما (مثل من) با گناه کردن روح لطیف خودشون و دریدند! دیگه چه نیازی هست که تنبیه بکنه! آیا تنبیهی بدتر از نرسیدن به قرب الهی هم هست؟...البته که نیست!

اینکه امام صادق میگن _در قبر همه شما را رها میکنن که برید سر خونه زنگیتون_ همین مفهوم و و میرسونه!

متاسفانه ما بیشتر داریم مردم و می ترسونیم...به جای اینکه تشویق کنیم بگیم _تلاش کنید تا به باغی در بالای کوه برسید_ته دلشون و خالی می کنیم و میگیم _فرار کنید تا گرگه شما رو پاره نکرده!...خب مشخصه ملت دست و پاشون و گم میکنن!...هیچی کی هم به بالای کوه نمیرسه!

Izraeel;223453 نوشت:
سلام

راستش نمی دونم کجا خوندم اگه پیدا کردم میزارم توی پروفایلت.

در مورد اینکه همه به سمت خدا میریم که شکی نیست...اما چطوری میریم مهم هست!

در مورد این مسئله ای که گفتی ...آره خود رهبر معظم هم گفتن که _خدا همه رو می بخشه_ که برن پی کار خودشون! در واقع با مردم عادی اصلا کاری نیست! (اما خب این چه بدرد میخوره!)

خدا خودش می دونه که محیطی که انسان رو به درونش انداخته پر از حیوانات درنده هست _خطرناک هست_پس می خواسته ببینه کسی می تونه سالم خودشو از این جنگل مخوف بیرون بکشه یا نه!؟

فقط با اون کار داره و تموم ذوقش همونه!!...بقیه آدما (مثل من) با گناه کردن روح لطیف خودشون و دریدند! دیگه چه نیازی هست که تنبیه بکنه! آیا تنبیهی بدتر از نرسیدن به قرب الهی هم هست؟...البته که نیست!

اینکه امام صادق میگن _در قبر همه شما را رها میکنن که برید سر خونه زنگیتون_ همین مفهوم و و میرسونه!

متاسفانه ما بیشتر داریم مردم و می ترسونیم...به جای اینکه تشویق کنیم بگیم _تلاش کنید تا به باغی در بالای کوه برسید_ته دلشون و خالی می کنیم و میگیم _فرار کنید تا گرگه شما رو پاره نکرده!...خب مشخصه ملت دست و پاشون و گم میکنن!...هیچی کی هم به بالای کوه نمیرسه!


آخه از طرف دیگر هم تو قرآن بعضی جاها اومده که در آتش جاودان میشوید ...
ولی به قول یکی از دوستان برای یک گناه فانی عذاب پایدار زیاد منصفانه به نظر نمیرسه
به هر حال منبع رو پیدا کردین خبر بدین :hamdel:

majid811;223339 نوشت:
یادم تو مدرسه میگفتن خدا ارحم الراحمین میگفتن خدا همه جا هست خدا اینه خدا اونه الان ۲۳ سال از زندگیم گذشته نه حسی از خدا دارم نه دیگه اعتقادی حالا فهمیدم اون همه حرف به خاطر اینه که یه عده با نامی سوی استفاده کنند از زیر دستانشان .
حیف حیف به اون روزهایی که برای کمک گرفتن از خدا گریه میکردم حیف به اون شبها که به خاطر اون بی خوابی کشیدم اگه میدونستم خدایی وجود نداره اصلا اون مدت که نماز میخوندم هم نمیخوندم همش فکر میکردم یکی همیشه باهام همیشه فکر میکردم یکی پشت پناهم ولی حالا دیگه هیچ حسی نسبت به اون ندارم واقعا از خودم خجالت میکشم ای کاش ۱۰۰ سال قبل به دنیا میامدم ای کاش خود کشی کنم ای کاش راهی بود حیف حیف که این عمر به امید کسی رفت که وجود خارجی نداره ای کاش ما زنبود عسل کارگر بودیم ای کاش مورچه کارگر بودیم ای کاش این حس غرور رو نداشتیم که فاصله خودمون با دیگران رو حس کنیم ای کاش به عشقی که داشتیم میرسیدیم ای کاش همه چی پول نبود ای کاش زندگی این که هست نبود ای کاش میمردم ای کاش جنگ میشد حداقل در راه وطن میمردیم
زندگی خیلی مسخرست زندگی مال پولدارهاست نه مال ما کارگر ها که همه مشکلات مال ماست نه پولدارها اخه چقدر بکشیم چه کسی میتونه مارو کمک کنه ای کاش خدا بود و همه کارگر هارو میکشت تا پولدارها نیازهای خودشون رو برطرف کنن ای کاش به اون میخواستم میرسیدم ای کاش ..................
امان از دست روزگار امروز دو تا از دوستام که طلبه شدن رو دیدم محلم نذاشتن گفتم هی ببین این همون بود که میگفت من میخوام هر طور شده یه شغل راحت پیدا کنم دیگه همه چی شده راحتی و پول ولی مای بدبخت با پدر و مادر مریض دیگه هیچ راهی نداریم هر روز هم تنها تر میشیم
این رو نگفتم که کسی جواب منو بده اینو گفتم اونها که خدا رو پول میبینن بدونن ما کارگر ها همه چی رو میدونیم

واقعا براي حرف هايي كه زديد متاسف شدم
براي اينكه تا چه اندازه تنهاييد وقتي فكر ميكنيد خدايي نيست وبراي اينكه چه بيراهه ميريد كه جز او را ميطلبيد
كيه كه در طول زندگيش غم نداشته باشه حتي همين پولدارا كه ميگيد بدون خدا هيچن .ثروت اونا يه باله وهر چي بيشتر پرواز كنن احتمال شكارشون بيشتره
همه ي اينا امتحان الهيه
خواهش ميكنم اينطوري فكر نكنيد .
خدا هيچ وقت به بنده هاش بد نكرده مسؤل تمام كارهامون خودمونيم
فقط يادتون باشه چه ظلمي داريد به خودتون ميكنيد اميدوارم هر چي زودتر چشماتون رو باز كنيد
منم يه مدتي خيلي راه رو گم كردم ولي ديدم جز خدا هيچ كي رو ندارم كه به آغوشش پناه ببرم
از اون موقع نميگم برام هيچ اتفاق بدي نيفتاد ولي هميشه براي اتفاق هاي بد جز خودم كسي رو مقصر نميدونستم واز خدا متشكر بودم كه بدتر از اين اتفاق نيفتاد
اميدوارم شما هم به اين زندگي به شكل بهتري نگاه كنيد واز خدا به خاطر همه ي چيز هايي كه بهتون داده تشكر كنيد .و زود زود زود توبه كنيد كه او توبه پذير وبسيار بخشنده است وباز هم تاكييد ميكنم از اين فكر ها صرف نظر كنيد كه شيطان براي انسان ها دشمني آشكار است :Ghamgin:

شما دلیلت بگو که خدا وجود ندارد تا من برات ثابت کنم خدا وجود دارد.

اگر خدا را قبول نداشته باشیم پس توی دنیا چه کنیم.

سلام
دوستان تشکر بابت پاسخها ولی اینها که شما میگید صدها بار شنیدم بعدش هم جناب طلبه عزیز به جای این که تیکه بندازی یکم تفکر کن تا بیشتر از چشم نیفتی و همقطارهای خودت رو هم خراب نکنی میدونی فرق طلبه های الان با قدیم چیه پدرم میگفت طلبه های قدیم با اون همه مشکلات و سختی ها باز هم کم نمیاوردن نمیدونم چرا شما این طور پاسخ منو میدید اقا من شیطان اومدم اعتقاد جوانهارو ببرم وظیفه شما اینه که من رو راهنمایی کنید نه این که شما هم قوزی بر مشکلات من باشید من با طلبه های زیادی معاشرت داشتم البته هم سن خودم این رو هم میدونم همشون به خاطر این طلبه شدن که نمیخواستن کارگر بشن اقا شما زرنگید قبول دارم ولی من هم موقعیتشو داشتم ولی ندونستم پدر مریض و مادر و خواهرام خودم تنها بزارم و برم بشم طلبه من جنگیدم با این زندگی که باهام میجنگید ولی از بخت بدم زندگی خدارو از من گرفت و موندم توش درست همون موقه که زیر فشار زندگی بودم و مجبور بودم این راه برم چون راه دیگه ای نبود مگه میشد پدر مریض و خانواده رو تنها گذاشت و با حقوق چندر غاز کار راحت رفت
دستتون درد نکنه ولی من قانع نشدم انگار باید منتظر باشم تا زندگی خودش خدا رو به من بشناسونه

.....

با سلام خدمت دوستان
مدتهاست که به خاطر مشکلات، هر چند ماه یکبار به سایت سر می زنم و حوصله بحث کردن با کارشناسان محترم رو هم ندارم پس این اولین و اخرین پستم توی این تاپیکه.

جناب majid811
خودت هم می دونی جوابت چیه.
این دوستمون هم بهترین جواب رو داد!

Capello;223347 نوشت:
پ ن پ خدایی نیسو همی طو الکی الکی ی دنیوی اومده و قراره بپکه بره

اما

helmon;223350 نوشت:
خدا وقتی وجود دارد که حرف هایش راست باشد

درسته.
بنده خودم خیلی از مسایل رو توی همین سایت زیر سوال بردم و امثال من هم زیاد بودن که متاسفانه بعضی ها تحمل شنیدن حرفای منطقی و علمی رو نداشتن و ما هم کم کم بی خیال شدیم.
برای مثال شخصا به جبر مطلق در این دنیا اعتقاد دارم و خرافاتی مثل شیطان و جن رو به هیچ وجه نمی تونم قبول کنم...
ولی این منطقی نیست که بگید قران و کتب دیگر و تمام معجزات و داستانها همه اش کشکه و هیچی پشت اش نیست و همه پیروان ادیان سرکارن!


[SPOILER]پس حداقل اش اینه که یه خدایی وجود داره.[/SPOILER]

majid811;223339 نوشت:
زندگی خیلی مسخرست زندگی مال پولدارهاست نه مال ما کارگر ها که همه مشکلات مال ماست نه پولدارها اخه چقدر بکشیم چه کسی میتونه مارو کمک کنه ای کاش خدا بود و همه کارگر هارو میکشت تا پولدارها نیازهای خودشون رو برطرف کنن ای کاش به اون میخواستم میرسیدم ای کاش ..................

سلام
از صحبتهای شما چنین بر میاد که رنج کشیده هستید . تو زندگی طعم تلخ مشکلات رو چشیدید و احیانا به بن بست رسیدید و فکر می کنید دیگر هیچ راه حلی براتون وجود نداره لذا با گذشته و عقایدتون قهر کردید . بله قهر کردید نه اینکه از دست دادید .
من یک مطلب کوتاه اینجا می نویسم خوب بهش فکر کن و بعدا گفتگو رو ادامه میدیم :
میگن یک اهل دلی که گوش جانش باز بود داشت از کنار درب ورودی شهری میگذشت دید چند نفر رو که از ظاهرشون معلوم بود که بی گناه و بدبختن به دار زدن . پیش خودش گفت : چطور خدا اینهمه ظلم می بینه و کاری نمی کنه . بلافاصله هاتفی در گوشش گفت :
ما با ظلم ظالمان ، مظلومان را به اعلی علیین می بریم .
درسته که زندگی سختیهایی داره اما انسان از فراز همین پله ها به پرواز در میاد . زندگی همه بزرگان پر از سختیها و مشکلاتی است که شاید خیلی از ماها نکشیده باشیم اما اونا بزرگیشون رو مدیون همین سختیها هستند . نقل است که بنده مومنی حضرت مسیح رو در خواب دید عرض کرد چه آرزویی دارید ؟ فرمود : آرزو دارم به دنیا برگردم در تابستان گرم روزه بگیرم و در شبهای سرد عبادت کنم . یعنی برای کمال رنج بکشم .
یادم نره اینو بگم که نباید از داستان اول توجیهی برای ظلم ستمگران ساخت چون منظور از اون داستان بعد درونی و باطنی امور است که فعل الهی محسوب میشه نه بعد ظاهریش که کار بندگان محسوب میشه .
والله الموفق

بنده خدا اومد دردلی کرد .ماشالله چقدرم دلداری دادین .شانس اوردیم ما تایپیک نزدیم .
دلش پر بود اومد نوشت .یکم سبک بشه .انسان جایز خطاست .وگرنه همه ما میدونم
خدا وجود داره.ولی یه زمانهایی زندگی به وقف مراد نیست .
ادم یه چیزی میگه ولی از ته قلب قبول نداره ولی میگهههههههه

منم مثل خیلی از افراد زمانی که خیلی ناراحتم دچار تردیدمیشم که آیا خدا وجود داره یا نه اخه میگن از قدیمم گفتن چیزیو که ندیدی باور نکن
من که خدا رو ندیدم
ولی یه حسی بهم میگه هست و خودم واقعا میخوام که اون دنیایی باشه و خدایی هم باشه اخه اگه نباشه که زندگس مفت نمی ارزه بعضی وقتها از خودم میپرسم چرا خدا این پیامبرا و اماما رو انتخاب کرده چرا کسای دیگه ای رو انتخاب نکرده چرا بیشترشون و همه ی اماما عربن چرا اینقد سخت گرفته بهمون که به نظر من هرکی دین اسلام رو کامل رعایت کنه نمیتونه از زندگی خوب لذت ببره و خیلی چراهای دیگه من ذاتا از عربا خوشم نمیاد و اکثر ایرانی ها هم مث منن من نمیدونم چه دینی دارم ولی چون پدر و مادرم اسلامن منم اسلامم و با این که شناخت کافی از هیچ دینی ندارم مثلا من نماز و روزه نمیگیرم ولی واقعا دلم صاف و پاکه همیشه دوس دارم به همه کمک کنم و کردارم نیک باشه اخلاقمم تقریبا خوبه و ورفتار نیکی دارم گفتارمم سعی میکنم خوب باشه ولی زود عصبانی میشم زود ناامید میشم حالا فک میکنم با این چیزا زیاد شبیح به دین زرتشت باشم و من فک میکنم که خوردن مشروب و این چیزا که اسلام حرام کرده اصلا چیز مهمی نیس و خدا به این چیزا کاری نداره به نظر من ذاتت خوب باشه رفتی بهشت دیگه خسته شدم ولی حرفام زیاده من خودم احساس میکنم
زندگی خیلی سخته ادم میمونه چی کارکنه از کی گله کنه اخرش میرسه به خدا میگه چرا گوش نمیکنی اینقدر صدات میکنم
ولی بعد پشیمون میشم حتما صلاح دیده گوش نکرده:Ghamgin:

موضوع قفل شده است