قائلان تحريف قرآن آيه حفظ را چگونه تاويل مي کنند؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قائلان تحريف قرآن آيه حفظ را چگونه تاويل مي کنند؟

[="arial"]با عرض سلام!

قرآن از تحريف محفوظ است....
منکر قرآن که کافر است اما قائل تحريف(لفّظي) کافر نيست.
اما سوال من اين است که:
کساني که قائل به تحريف شدند آنها چگونه اين آيه(إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون ) را تاويل کردند؟
چون حتما اين آيه را تاويل کرده اند و الّا اينها منکر اين آيه که نمي شوند.

لطفا فقط تاويلات آنها را مي خواهم.....[/]

با سلام

طرفداران نظريه تحريف اين آيه را چند نوع تأويل و توجيه كرده‏اند:

1- مى‏گويند: منظور از «ذكر» كه در اين آيه به كار رفته است، خود پيامبر است نه قرآن، زيرا در آيه‏هاى ديگر كلمه «ذكر» درباره خود پيامبر به كار رفته است آن جا كه مى‏فرمايد:

قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً. رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ «طلاق/10» [در حقيقت‏]، خداوند چيزى را كه مايه تذكر است بر شما نازل كرده، رسولى به سوى شما فرستاده كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت كند.

مى‏بينيم منظور از ذكر در اين آيه شريفه رسول خداست و معناى آن چنين است كه ما پيامبر را فرستاديم و او را از شر اشرار محفوظ خواهيم داشت.

پاسخ: اين تأويل، باطل و نادرست است زيرا كلمه «تنزيل» و «انزال» كه در آن دو آيه به كار رفته، به معناى نازل نمودن مى‏باشد و اين كلمه دلالت دارد بر اين كه منظور از «ذكر» در هر دو آيه قرآن است نه پيامبر و اگر منظور از «ذكر» پيامبر بود، كلمه «ارسال» و مشابه آن به كار مى‏رفت كه به معناى فرستاده است نه تنزيل و انزال.

اگر فرض كنيم كه اين گفتار در آيه دوم درست است و منظور از «ذكر» در آن آيه رسول خداست ، در آيه اول كه مورد بحث است مسلما اين طور نيست و نمى‏توان گفت كه منظور از «ذكر» در آيه «حفظ» (حجر/ 9) نيز پيامبر است زيرا سه آيه قبل از آن، اين آيه شريفه واقع شده است:
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ.
كفار و مشركين گفتند: اى كسى كه ذكر (قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو ديوانه‏اى.

در اين آيه، خطاب بر پيامبر شده كه ذكر بر وى فرود آمده است و منظور از ذكر در اين آيه شريفه قرآن است. با در نظر گرفتن اين معنا جاى ترديد باقى نمى‏ماند كه منظور از ذكر در سه آيه بعدى نيز قرآن است؛ نه پيامبر.

2- مى‏گويند: منظور از حفظ قرآن در اين آيه شريفه، مصونيت قرآن از قدح و ايراد و ثابت بودن تعاليم و مفاهيم عاليه آن است، نه مصونيت قرآن از تحريف و اسقاط پاره‏اى از آيات آن.

پاسخ: اين گفتار از گفتار اول ضعيف‏تر و بطلانش روشن‏تر است زيرا: اگر منظور آنان اين باشد كه خداوند در اين آيه مصونيت قرآن را از انتقاد و ايراد كفار تضمين كرده است، بطلان آن جاى شك و ترديد نيست، چون قرآن از انتقاد مصون نمانده است بلكه ايراد و انتقاد كفار نسبت به قرآن بيش از حد شمارش است، پس اين آيه حتما متوجه اين جهت نيست.

و اگر منظورشان اين باشد كه چون داراى روش مستقيم و صحيح و تعاليم محكم و اصيل و داراى دلايل قوى و متقن است و بدين جهت سطح قرآن بالاتر از آن است كه دست انتقاد و ايراد به ساحت آن لطمه و خدشه‏اى وارد سازد و مقام قرآن برتر از آن است كه شك و ترديد افراد، كوچك‏ترين اثرى در آن بگذارد؛ اين مطلبى است درست و صحيح، ولى بايد توجه نمود كه اين نوع مصونيت كه به معناى استحكام دليل و استقامت روش و ثبات حقايق آن مى‏باشد؛ از اول با خود قرآن بوده و ذاتى است، نه اين كه بعد از نازل شدن از سوى خدا به آن متوجه شده است ولى مصونيتى كه از اين آيه استفاده مى‏شود، مصونيت ذاتى نيست، بلكه مصونيتى است كه بعد از نازل شدن، خداوند آن را از تحريفات مصون و محفوظ بدارد.

بنابراين، مصونيت ذاتى كه همان استحكام ذاتى است، هيچ ارتباطى با مفهوم آيه مورد بحث ندارد زيرا:

اولا: خود قرآن با اين امتيازات و جهات خاصى كه ذاتا و از اول از آن برخوردار مى‏باشد، در برابر انتقادات، مدافع و حافظ خود بوده و پاسخگوى ايرادات خواهد بود و از اين لحاظ احتياج به يك حافظ خارجى ندارد.

ثانيا: اين آيه شريفه حفظ قرآن را پس از نازل شدن آن، تضمين مى‏كند نه در حالت نزولش، تا منظور از حفظ و مصونيت، استحكام و استقامت دلايل آن باشد.

3- مى‏گويند: درست است كه اين آيه بر مصونيت قرآن از تحريف دلالت دارد ولى كدام قرآن؟چون ممكن است منظور از آن تنها قرآنى باشد كه نزد حضرت ولى عصر (ع) است نه همه قرآن‏ها زيرا از ظاهر اين آيه كليت و عموميت استفاده نمى‏شود.

پاسخ: اين احتمال از دو احتمال گذشته ضعيف‏تر است زيرا قرآن بايد در ميان اجتماع و در نزد مردم كه به آن نيازمند هستند، محفوظ و مصون از تحريف باشد نه در نزد امام زمان (ع) زيرا محفوظ ماندن قرآن در نزد وى به مانند محفوظ بودن آن در لوح محفوظ است يا در پيش يكى از فرشتگان خدا و اين گفتارى است بسيار سست و غير قابل قبول و شباهت زيادى به گفتار كسى دارد كه بگويد: من هديه‏اى به شما فرستادم ولى آن را در نزد خود يا در نزد يكى از دوستانم محفوظ داشته‏ام.

شگفت‏انگيزتر اين كه آنان مى‏گويند: منظور آيه مصونيت يك قرآن است، از ميان تمام قرآن‏ها، نه همه قرآن‏ها.

گويا اين افراد خيال مى‏كنند كه منظور از «ذكر» قرآنى است كه در روى كاغذها نوشته شده، خوانده مى‏شود و داراى انواع و مصاديق مختلفى مى‏باشد، در صورتى كه اين مطلب واقعيت ندارد، بلكه منظور از «ذكر» كلام خدا و آن قرآن واقعى و آسمانى است كه به رسول خدا (ص) فرود آمده است و اين قرآن‏هاى ظاهرى، حاكى، بازگو كننده و نشان دهنده آن هستند زيرا قرآن‏هاى ظاهر و مطبوع، اوراقى است كه به تدريج كهنه و فرسوده شده و از بين مى‏روند، قابل دوام و بقا نيستند و هميشگى نمى‏باشند تا مورد توجه و هدف اين آيه قرار بگيرند و به وسيله آن مصونيت قرآن بدين معنى براى هميشه تضمين شود بلكه منظور از «ذكر» قرآن واقعى بوده، منظور از حفظ و مصونيت آن نيز، مصون و محفوظ ماندن آن از دستبرد خائنان و بدعت‏گذاران است، بدين صورت كه هميشه در دسترس تمام افراد بشر باشد ولى در عين حال حتى آيه‏اى از آن ساقط نشود.

اين گفتار به مانند آن است كه بگوييم: فلان قصيده محفوظ است و منظور از محفوظ بودن قصيده تغيير نيافتن و از بين نرفتن آن خواهد بود به طورى كه هم مى‏تواند آن را عينا به دست آورد.( آیه الله خویی، بيان در علوم و مسائل كلى قرآن، ص: 262 )


با سلام

نظر اینجانب این است که هنگامیکه خدای متعال فرمود :

{بَلْ ُهوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ }العنكبوت49

یعنی این آیات قرآن فقط در سینه علم داده شدگان محفوظ است نه جای دیگر .زیرا آگاهان به حقیقت قرآن فقط از عهده ظاهر وباطن قرآن برمی آیند :

لا یمسه الا المطهرون .

وشرکای قرآن نیز اهل بیت هستند .

نقل قول:

چون حتما اين آيه را تاويل کرده اند و الّا اينها منکر اين آيه که نمي شوند.

با سلام

اگر کسی بگوید که همین آیه تحریف شده چه جوابی به او میدهید ؟

بزبان دیگر برای اثبات صیانت قرآن باید از غیر قرآن دلیل بیاورید نه از خود قرآن !

بالاترین دلیل حفظ قرآن از تحریف همان تواتر است .

موضوع قفل شده است