سوء ظن ها را رها کنید!

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوء ظن ها را رها کنید!

بسم الله الرحمن الرحیم

پیش پیامبر می آمدند و از یکدیگر بدگویی می کردند و چیزهایی را درباره ی یکدیگر می گفتند ؛ گاهی راست و گاهی هم خلاف واقع.
پیامبر اکرم :sallallah: به مردم فرمودند :
«هیچ کس درباره ی اصحابم به من چیزی نگوید ، دائماً نزد من نیایید و از هم دیگر بدگویی کنید.
من مایلم وقتی که میان مردم ظاهر می شوم و به میان اصحاب خود می روم ، «سلیم الصدر» باشم ؛ یعنی با سینه صاف و پاک و بدون هیچ سابقه و بد بینی به میان مسلمان ها بروم.»

ببینید چقدر این رفتار رسول اکرم :sallallah: کمک می کند به این که مسلمان ها احساس کنند که در جامعه و محیط اسلامی ، باید بدون سوء ظن و با خوش بینی با افراد برخورد کرد.
در روایات داریم که وقتی حاکمیت با شر و فساد است ، به هر چیزی سوء ظن داشته باشید ؛ اما وقتی حاکمیت با خیر و صلاح در جامعه است ، سوء ظن ها را رها کنید ، به یکدیگر حسن ظن داشته باشید ، حرفهای هم را با «چشم قبول» بنگرید و گوش کنید ، بدی های یکدیگر را نبینید و خوبی های هم را مشاهده کنید....

گفتارهایی از رهبر فرزانه انقلاب در خصوص پیامبر اعظم :sallallah:
به نقل از نشریه خبری - تحلیلی بعثه مقام معظم رهبری


باسمه تعالی
باسلام:
در شان من به دُرد کشی ظن بد مبر/کآلوده گشت جامه ولی پاک دامنم(1)
معنای سوءظن این است كه هرگاه عملی از شخصی واقع شود كه هم قابل تفسیر صحيح باشد و هم تفسیر نادرست ، ما بیاییم آن را به صورت نادرستى تفسير كنيم مانند اینکه شخصى اقدام به ساختن مسجد يا بناى خير ديگرى مى كند ،مقتضاى سوءظن آن است که هدفش رياكارى يا اغفال مردم است ، در حالى كه حُسن ظن مى گويد اين عمل را با انگيزه الهى و نيّت خيرخواهانه انجام داده است .
حقیقت سوءظن بسيار وسيع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلكه در مسائل اجتماعى ، اخلاقى ، اقتصادى و سياسى نيز جارى مى شود.
نکوهش از سوء ظن به عنوان یکى از بدترین و زشت ترین رذائل اخلاقى در روایات اسلامى بازتاب گسترده اى دارد. به عنوان نمونه به روایات زیر توجه فرمایید:
1-در حدیث از على(علیه السلام) مى خوانیم: «لا اِیْمانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍّ; کسى که سوء ظن دارد ایمان ندارد».( 2)
2-در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «اِیّاکَ اَنْ تُسِیىءَ الظَنَّ فَاِنَّ سُوءَالظَّنِ یُفْسِدُ الْعِبادَةَ وَ یُعَظِّمُ الْوِزْرَ; از سوء ظن بپرهیز چرا که سوء ظن عبادت را فاسد، و پشت انسان را از بار گناه سنگین مى کند».(3)
3-در نهج البلاغه نیز مى خوانیم: «لاتَظُنَّنَّ بِکَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِى الْخَیْرِ مُحْتَمَلا (مَحْمِلا); هر سخنى که از دهان کسى خارج مى شود، گمان بد نسبت به آن مَبر، در حالى که مى توانى آن را حمل بر صحیح کنى».(4)
هرکسی از ظن خود شد یار من/وز درون من نجست اسرار من(5)
ادامه دارد....
پی نوشت:
1- حافظ
2-غررالحکم، جلد 6، صفحه 362.
3-همان مدرک، جلد 2، صفحه 308.
4-نهج البلاغه، کلمات قصار،حدیث 360، بحارالانوار، جلد 71، صفحه 187.
5-مولوی

پيامدها و آثار شوم سوءظن:
بدگمانی لازم بد باطنان افتاده است/گوشه از خلق جهان کردم کمین پنداشتند(1

الف: سوءظن آرامش جامعه را برهم مى زند، همان گونه كه آرامش روح صاحبان اين رذيله اخلاقى را برهم مى زند، كسى كه سوءظن دارد، از همه وحشت دارد و گاه تصور مى كند كه همه بر ضد او گام برمى دارند و دائما بايد حالت دفاعى به خود بگيرد.
ب )حضرت على عليه السّلام دربیانی میفرماید (سوءالظّنّ يفسد الامور و يبعث على الشّرور؛(2 سوءظن كارها را به فساد مى كشد و مردم را به انواع بدى ها وادار مى كند).
شخصی که دچار سوء ظن شده چه بسادر بسيارى از موارد به دنبال سوءظن خود حركت مى كند و حادثه مى آفريند، و گاه حتى به خون ريزى منتهى مى شود. مخصوصا در مواردى كه افراد، سوءظنّى به نواميس خود پيدا كنند، يا گمان كنند كه ديگران در پى اموال يا نواميس آنها هستند، به گونه اى كه مى توان گفت عامل اصلى بسيارى از پرونده هاى جنايى سوءظن هاى بيجا است كه بى گناهان را هدف گيرى كرده است .
و از اين مهمتر اين است كه در بسيارى از موارد بر اثر سوءظن مرتكب جنايات مى شوند، زمانى از اشتباه خود باخبر مى گردند كه كار از كار گذشته ، به همين دليل احساس گناهكارى شديدى به آنها دست مى دهد كه گاه آنها را تا سر حد جنون مى كشاند.
به عنوان نمونه به ماجرايى مى توان اشاره كرد كه براى يكى از پزشكان روانى واقع شده بود كه به هنگام بازديد از تيمارستانى به فرد مجنونى برخورد كرد كه مرتب كلمه دستمال را تكرار مى كرد، هنگامى كه پيگيرى نمود به اينجا رسيد كه عامل جنون او اين بوده است كه روزى در كيف همسرش دستمالى را مى بيند كه محتوى اُدكُلن و بعضى از هداياى مناسب مردان است ، بلافاصله نسبت به همسرش بدبين مى شود كه با مرد بيگانه اى ارتباط دارد، و بدون تحقيق بيشتر همسر خود را بر اثر خشم زياد به قتل مى رساند، بعد كه دستمال را باز مى كند كاغذى در آن مى بيند كه روى آن نوشته است اين هديه را براى سال روز تولد شوهرم گرفته ام ، ناگهان شوك شديدى به او دست مى دهد و ديوانه مى شود و مرتب به ياد آن دستمال مى افتد

ادامه دارد....
1-صائب تبریزی
2تصنیف غررالحکم ودررالکلم ص 263

ج:سوءظن در واقع يك ظلم آشكار است ، چرا كه افراد بى گناه را در منطقه فكر خود هدف انواع تيرهاى تهمت قرار مى دهد، و اگر آثار عملى بر آن بار كند، مرتكب ظلم هاى بيشتر مى شود، روى اين جهت در احاديث حضرت على عليه السّلام می فرماید: سُوءُ الظَّنِّ بِالْمُحْسِنِ شَرُّ الْإِثْمِ وَ أَقْبَحُ‏ الظُّلْم‏(1
((بدگمانى بدترين ظلم ها است ))
د:سوءظن سبب مى شود كه انسان به سرعت دوستان خود را از دست بدهد، حتى نزديكانش او را تنها بگذارند، و اين وحشتناك ترين غربت است چرا كه هيچ انسان باشخصيتى حاضر نمى شود با كسى معاشرت كند كه اعمال نيك او را با بدگمانى تفسير كند و او را به هر كار خلافى متهم سازد. در حدیثی دیگر نيز از اميرمؤ منان على عليه السّلام بیان شده که مى فرمود:من غلب عليه سوءالظنّ لم يترك بينه و بين خليل صلحا؛ (2:(كسى كه سوءظن بر او غالب شود، راه صُلح و صفا ميان او و دوستانش را مى بندد).
ه:در پاره اى از روايات گذشته خوانديم كه سوءظن ، عبادت انسان را فاسد مى كند و پشت او را از بار گناه سنگين مى نمايد.
اگر منظور از سوءظن در اين روايت ، سوءظن به پروردگار باشد علت فساد عبادت روشن است . و اگر نسبت به مردم باشد (همان گونه كه ذيل روايت گواهى مى دهد) به خاطر آن است كه در بسيارى از موارد به دنبال سوءظن انسان مرتكب تجسّس ، و به دنبال تجسّس مرتكب غيبت و گاه تهمت مى شود، و مى دانيم غيبت و تهمت يكى از اسباب عدم قبولى عبادت است .
ز) سوءظن چون يك تفكر انحرافى است تدريجا در ساير افكار انسانى نيز اثر مى گذارد، و تحليل هاى او نيز از حوادث نادرست مى شود، و از رسيدن به واقعيت ها كه زمينه پيشرفت و موفقيت است بازمى ماند. در حديثى از اميرمؤ منان على عليه السّلام چنين نقل شده است كه فرمود: (من ساء ظنّه ساء وهمه(3 ؛ كسى كه سوءظن داشته باشد تفكر او خراب مى شود).

ادامه دارد...
پی نوشت:
1-تصنیف غرر الحکم ودرر الکلم ص263
2-همان ص 263
3-همان ص 263

راههای درمان سوء ظن:
مرا پير داناى مرشد شهاب
دو اندرز فرمود بر روى آب
يكى آن كه بر خويش، خوشبين مباش
دگر آن كه بر خلق بدبين مباش
درمان اين بيمارى اخلاقى، مانند درمان ديگر صفات رذيله، بر دو اساس استوار است:

1- راه‏هاى علمى

2- راه‏هاى عملى

راه علمى اين است كه شخص «بدبين»، در دو موضوع انديشه كند: يكى پيامدها و آثار ويرانگر «سوء ظن» از نظر روح و جسم، و ديگر در ريشه‏ها و انگيزه‏هاى پيدايش آن.

«بدگمان» بايد بداند كه بد دلى از نتايج ترس و ضعف نفس است ؛ زيرا انسان ضعيف هر فكر فاسدى را كه به خاطرش مى‏آيد، مى‏پذيرد و به دنبال آن مى‏رود و بايد متوجه باشد كه اين بيمارى، همانند خوره او را آزار خواهد داد و دنيايى وحشتناك را براى او فراهم خواهد ساخت، به طورى كه گاهى به نزديك‏ترين و صميمى‏ترين دوستش نيز اعتماد نخواهد داشت.

در راه عملى رعايت امور ذيل مفيد است:
1- فرد بايد گمان بد را از خود دور سازد؛ به اين ترتيب كه به راه‏هاى حمل بر صحت بينديشد و احتمالات صحيحى را كه در مورد آن عمل وجود دارد، در ذهن خود مجسم سازد تا به تدريج بر «گمان بد» غلبه كرده، «گمان نيك» و خير را جايگزين آن نمايد
2- اگر گمان بد، بدون اختيار در ذهن پيدا شد، در عمل، كوچك‏ترين اعتنايى به آن نشود. و بدون تغيير در رفتار، ترتيب اثرى به آن داده نشود، بلكه در اكرام و احترام نمودن به فرد مظنون بيفزاييم و براى او دعاى خير كنيم
3- خود را عادت دادن به آداب و روش‏هاى اسلامى در مورد حكم و قضاوت نسبت به امور مربوط به ديگران، مانند: نگاه به ظاهر اشخاص و اشيا و سپردن باطن به خداوندى كه به نهان آگاه است. تلاش براى دست يابى به برهان و دليل و دقت در صحت و سقم آن دلائل و اين كه تنها براساس حدس و گمان نمى‏توان ديگران را متهم نمود
4- كوشش مداوم براى سالم سازى محيط اجتماعى؛ يعنى با جمعى باشيم كه از سلامت فكرى و اخلاقى برخوردار باشند.

گمان بد بردن به دیگران:ظاهر فردی را در خیابان میبینیم و گمان بدی میزنیم، بدون اینکه به کسی چیزی بگوییم.

سلام
سوء ظن باعث میشه دوستان و نزدیکان از دور انسان رانده شوند. من یه دایی دارم که چون خیلی سوء ظن داره حتی بچه هاش رو هم از خودش رونده و الان 10 ساله تنها زندگی می کنه.
چقدر خوب میشد اگه همه با حسن ظن و خوش بینی و همچنین زیرکی و نه ساده لوحی با اطرافیانمون برخورد می کردیم. اونوقت شیرینی زندگی رو می چشیدیم.

نقل قول:

پیش پیامبر می آمدند و از یکدیگر بدگویی می کردند و چیزهایی را درباره ی یکدیگر می گفتند ؛ گاهی راست و گاهی هم خلاف واقع.
پیامبر اکرم :sallallah: به مردم فرمودند :
«هیچ کس درباره ی اصحابم به من چیزی نگوید ، دائماً نزد من نیایید و از هم دیگر بدگویی کنید.
من مایلم وقتی که میان مردم ظاهر می شوم و به میان اصحاب خود می روم ، «سلیم الصدر» باشم ؛ یعنی با سینه صاف و پاک و بدون هیچ سابقه و بد بینی به میان مسلمان ها بروم.»

با سلام ...
نظر شخصیم رو میگم : جملات و سخنان پیامبران و امامانون سراسر پر از معنا و حکمت هستند ولی در بکار بستن اون روایات باید دقت داشته باشیم که آیا اونها رو در بازه عملیاتی درستی داریم اجرا میکنیم یا نه ... چه بسا اگر بازه عملیاتی اشتباهی رو برای رعایت اون روایات در نظر بگیریم شاید نتیجه عکس هم بده .

یه خاطره از شرکتی که توش دارم کار میکنم میگم :
چندین سال پیش ... اوایل استخدامم تو شرکت داشتم یه برنامه کامپیوتری رو میتوشتم . این برنامه در جای دیگری تحلیل شده بود . کدهای اولیه نوشته شده بود . و من وظیفه نوشتن کدهای سطح بالاتری رو داشتم . وقتی جلو که رفتم دیدم همکارم اشتباه فجیعی کرده . و بهش گفتم ... و سریع شروع به اصلاح اون کدها کردم ولی خوب طول کشید و آخرش تمام کاسه کوسه ها سر من خراب شد که من کارم حرفه ای نیست و ...
به مرور زمان مدیر شرکت قضیه رو فهمید و جلسه ای با من گذاشت . تو اون جلسه به من گفت مگه من مدیر نیستم . گفتم چرا ... گفت من به خاطر کارهای شرکت همیشه بیرون از شرکت هستم . به نظر تو من چجوری باید بفهمم پرسنل شرکتم دارن کاراشون رو درست انجام میدن . چجوری شرکت رو کنترل کنم . چجوری افراد خوش کار رو تشویق کنم و کسایی که کار اشتباهی رو انجام میدن توبیخ کنم . این توبیخ من هم باعث میشه اون شخص دقت بیشتری تو کارش بکنه و به مرور زمان ایشون فرد بادقتی تو کار بشه ...

ایشون گفتن باید شما گزارش بدی . ایشون گفتن اگر کسی کار اشتباهی میکنه و شما گزارش ندی در حقیقت داری به شرکت و خود اون شخص خیانت میکنی . سوراخی که تو گشتی ایجاد میشه اگر به ناخدا گزارش نشه ... باعث غرق شدن کشتی میشه . و اما منم مدیر ناشی نیستم . تحقیق میکنم میفهمم طرف حرفش راست بوده یا دروغ بوده ... زیر آب خودش رو زده یا زیر آب تو رو ...

الان کارم تو شرکت تقریبا حرفه ای هست . کارهام رو باد دقت و سرعت انجام میدم . دیگران هم همینطور و فهمیدم که گزارش ندادن در حقیقت اشتباه هست . با اینکه با دوستانم تو شرکت دوست هستم ولی رابطه کاری چیز دیگری رو تحمیل میکنه . و یاد گرفتم در انجام کارها همه رو ناظر بر کارهام بدونم .

و اما ...
اگر آدما اینجوری بودن بهتر نبود . اگر شما یکی رو میبینی که داره از جامعه سو استفاده میکنه بری اطلاع بدی ... بهتر نیست . اگر چنین گزارش هایی وجود داشت آیا این همه اختلاص های بانکی ما داشتیم . آیا این همه دزدی و کلاه برداری داشتیم . آیا این همه بی مسولیتی تو جامعه داشتیم .

به نظر من یکی از بزرگترین ایرادات مدیریتی کشورمون این هست که این حس و احساس مسولیت در جامعه نهادینه نشده است .

با سلام.

مشکاة;218412 نوشت:
در روایات داریم که وقتی حاکمیت با شر و فساد است ، به هر چیزی سوء ظن داشته باشید ؛ اما وقتی حاکمیت با خیر و صلاح در جامعه است ، سوء ظن ها را رها کنید ، به یکدیگر حسن ظن داشته باشید ،

تعبیر دقیق تری در نهج البلاغه (جمله قصار 114) داریم که می فرماید:

چنانچه نیکوکاری بر زمان و مردمی غالب شده است اگر کسی به دیگری گمان بد داشته باشد در حالی که هنوز چیزی از او ظاهر نشده است ستم کرده است. و چنانچه فساد بر زمان و مردمی غالب شده است اگر کسی به دیگری گمان نیک برد خود را فریفته است.

روایتی که از پیامبر اسلام نقل کردید حالت اول روایت فوق است و قابل تعمیم به تمام شرایط نیست. ضمن تشکر و احترام به نظر شما فکر می کنم عنوان جالبی برای این روایت انتخاب نکردید. مردم اغلب به طور طبیعی و غریزی تشخیص می دهند کجا جای سوء ظن است و کجا محل حسن ظن. :Gol:

اقسام و مراتب سوء ظن:

برای سوء ظن می توان حداقل سه مرتبه قائل شد. چون گمان بدی که ذهن انسان را مشغئول می کند، گاهی آثارش در گفتار و رفتار آشکار می شود و گاهی هیچ اثری در در قول و فعل انسان ندارد. قسم دوم که اثری ظاهری ندارد، گاهی به گونه ای است که انسان می تواند آن را از ذهن خود پاک کند و گاهی پاک کردن آن غیرممکن است، بنابراین بدگمانی یا سوء ظن دارای سه قسم است که هر یک در مرتبه ای خاص قرار می گیرد.

مرتبه اول: گمان بی اثر غیر اختیاری:

گمانی که هیچ اثری در گفتار و رفتار انسان ندارد و به طور کلی از حیطه اختیار بیرون است ، به این معنی که بدون دخالت ما در خاطر پدیدی می آید و انسان برای زدودن آن راهی پیش رو ندارد چنین گمانی مادام که در محیط ذهن باقی بماند و در حوزه رفتار و گفتار خودنمایی نکند مشمول ادله شرعی نیست و هیچ حکمی ندارد و صاحب آن نیز مستحق نکوهش و سرزنش نیست.


مرتبه دوم: گمان بی اثر اختیاری:
گمانی که بی اختیار در ذهن پیدا می شود هیچ اثری در قول و غعل ما ندارد ولی انسان می تواند با تفکر، اندیشه و تغییر شرایط و مقدماتی که پیدایش و دوام آن را موجب می شوند، به درمان آن بپردازد. پایداری چنین گمانی حتی در محیط ذهن بدون حکم شرعی نیست و ممکن است مشمول ادله حرمت باشد، چون صاحبش می تواند آن را از ذهن خود پاک کند و با این حال به آن فرصت ادامه حیات می دهد.

نکته: دو مرتبه ای که نام بردیم بر این فرض استوارند که انسان در پیدایش گمان بد هیچ نقشی نداشته باشد بنابراین اگر انسان خود در پیدایش گمان بد موثر باشد نمی توان او را بی گناه شمرد، حتی اگر از عهده درمان آن بر نیاید.

مرتبه سوم: گمان موثر:



مرتبه سوم بدگمانی که بدون شک مشمول ادله شرعی است گمانی است که آثار ان در گفتار و کردار آدمی پیدا شود چنین گمانی بدون شک حرام است.




نکته: مرتبه سوم بدگمانی بسته به اینکه انسان در پیدایش گمان بد موثر باشد یا گمان بد بدون اختیار در ذهن متولد شود خود دارای دو مرتبه است بنابراین بدترین مرتبه بدگمانی آن است که انسان خود در پیدایش گمان بد موثر باشد و اثار آن را در قول و فعلش بروز دهد



اخلاق الاهی، ج14، ص237[=Calibri]-238

سرچشمه های سوء ظن:

سوء ظن در تحلیل نفسانی ناشی از ترس (جبن) و ضعف نفس است انسان ضعیف النفس است و ترسو هر فکر فاسدی را در واهمه خود می پذیرد و به آن ترتیب اثر می دهد.[1]؛ علاوه بر این عوامل نفسانی و بیرونی دیگری در پیدایش سوء ظن تاثیر دارند، از آن جمله است:

1-قیاس به نفس:افرادی که خودشان آلوده اند دیگران را همچون خود آلوده می پندارند[2] و از طریق مقایسه به نفس مردم را به کیش خود و به روش خود می پندارند در حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام می خوانیم : آدم بد به هیچ کس گمان خوب نمی برد؛ زیرا دیگران را همچون خود می پندارند.[3]

2-هم نشینی با بدان: کسی که با افراد فاسد معاشرت کند طبیعی است که نسبت به همه مردم سوء ظن پیدا می کند چرا که تصور می کند معاشران او نمونه هایی از سایر مردمند. حضرت علی علیه السلام فرمودند: هم نشینی با بدان، سبب بدگمانی نسبت به نیکان می شود.[4]

زندگی در محیط های فاسد نیز همین حکم را دارد. هنگامی که انسان در خانواده یا در شهر و کشوری که فساد بر آن حاکم شده است زندگی کند، نظر او نسبت به همه افراد حتی به نیکان منفی می شود هر چند معاشران او افراد خوبی باشند، ولی غلبه فساد بر محیط باعث سوء ظن می شود.

پی نوشت:
[1].نراقی، جامع السعاداتف ج1، ص281
[2].ر.ک. همان، ص283
[3].عیون الحکم و المواعظ، ص57
[4].صدوق، امالی، ص531

3-حسد، کینه توزی، تکبر و غرور:حسود به دیده خشم می نگرد، خوبی ها را مخفی می کند و به دنبال عیب ها می گردد.[1]، تا از مقام شخص محسود بکاهد و کینه خود را از این طریق اعمال کند. افراد متکبر برای تحقیر دیگران متوسل به سوء ظن می شوند تا آنها را در نظر خود و جامعه افرادی پست و حقیر جلوه دهند.

4-عقده حقارت:
کسی که گرفتار خودکم بینی شده یا دیگران تحقیرش کرده اند سعی می کند دیگران را هم در محیط فکر خود حقیر و پست و آلوده و گنهکار حساب کند تا از رنج درون خود بکاهد و آرامش کاذبی برای خویش فراهم سازد.

پی نوشت:
[1].ر.ک. نراقی؛ جامع السعادات، ج1، ص283

اخلاق الاهی، ج14، ص241

پیامدهای سوء ظن:

بدبینی پیامدهای مخربی دارد. انسان بر اثر بدبینی و بدگمانی به خود اجازه می دهد از برادر ایمانی اش غیبت کند؛ مراتب احترام را در حق او به جا نیاورد، در ادای حقوقش نکوشد، او را کوچک و ناچیز و خود را برتر از او ببیند.[1]

در احادیثی که از حضرات معصومین به دست ما رسیده به پاره ای از پیامدهای سوء ظن اشاره شده است از جمله:

1- زایل شدن ایمان: امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که مومن به برادر ایمانی اش بدگمان می شود و او را متهم می کند ایمان در قلبش آب می شود چنان که نمک در آب.[2]

2-تباهی عبادت: از بدگمانی بپرهیز که بدگمانی عبادت را تباه و بار گناه را سنگین می کند.[3]

3-تباهی شناخت: بدگمانی نوعی انحراف در شناخت و تفکر انسان است، به همین دلیل بر سایر دست آوردهای علمی و آگاهی های انسان تاثیر سوء گذاشته انسان را از واقعیت ها جدا می کند. امام علی علیه السلام می فرماید: کسی که گمانش بد شود تفکرش نیز بد می شود.[4]

4-گریز و وحشت: از پیامدهای ناگوار سوء ظن در زندگی اجتماعی انسان این است که انسان را از همه می ترساند، باب اعتماد را به روی او می بندد و او را از لذت انس با دیگران محروم می کند.

امام علی علیه السلام می فرمایند: کسی که بدگمان شود انسان های امینی را که به او خیانت نمی کنند خائن تلقی می کند.[5]

و می فرماید: کسی که گمانش را نیکو نکند از هر کسی می گریزد.[6]؛ و می فرماید: بدبخت ترین مردمان کسی است که به خاطر بدگمانی به کسی اعتماد نکند.[7]

پی نوشت:
[1].نراقی، جامع السعادات، ج1، ص208
[2].کافی، ج2، ص361
[3].عیون الحکم و المواعظ، ص99
[4].همان، ص430
[5].همان، ص436
[6].همان، ص465
[7].همان، ص295

5- تنهایی: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: سوء ظن بر تو چیره نشود، چون بین تو و هیچ دوستی صلح باقی نمی گذارد.[1]؛ و امام علی علیه السلام می فرماید: هر کس سوء ظن بر او چیره شود با هیچ دوستی برای او صلحی باقی نمی گذارد.[2]

6-ایجاد فتنه و درگیری: امام علی علیه السلام می فرمایند: سوء ظن کارها را تباه می کند و انسان ها را به بدی برمی انگیزد.[3]

پی نوشت:
[1].تحف العقول، عن آل الرسول، ص79
[2].عیون الحکم و المواعظ، ص 433
[3].همان، ص283