جمع بندی با این وجود کی عاشق خداست؟؟؟؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با این وجود کی عاشق خداست؟؟؟؟

[=&quot]هوالمصور[/]
[=&quot]
[/]

[=&quot]سلام[/]
[=&quot]
[/]


[=&quot]در جایی نوشته بود:[/]



نقل قول:
7- تخليه دل از حب دنيا و امور دنيوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن. توضيح: ذهن انسان همواره متوجه چيزى است كه به آن عشق مى ورزد؛ همانند عاشقى كه آنى از فكر معشوق خود بيرون نمى رود. اين كه ما در نمازهايمان همواره به فكر مسائل ديگر هستيم، به خاطر تعلق شديد نفس به دنيا و حب آن است. اما آن كه عاشق حق شد، در هر حال و در هر كارى به ياد خدا خواهد بود به طورى كه گويى هميشه در نماز است.


[=&quot]پس وای بر من!!!!!![/]



[=&quot]من اگه تمام تلاشمو بکنم به جایی میرسم که همه فکر و ذهنمو مشغول درسم کنم و واقعا هم همه ی تلاشم همینه.چون برای موفق شدن تو درسم نیاز دارم که هر لحظه به فکرش باشم.تقریبا تمام روزم(غیر از انجام واجبات) مشغول درس و دانشگام[/]



[=&quot]حالا این یعنی حب دنیوی؟؟؟[/]
[=&quot]
[/]



[=&quot]اصلا مگه میشه که ادم هر لحظه به فکر خدا باشه؟؟!!ما اینهمه مشغله روزمره داریم که فکرمونو مشغول میکنه.مثلا همین کلاسهای دانشگاهی که میرم یا در طول روز که درس میخونم.و یا اونایی که میرن سر کار.مگه میشه که هر لحظه به فکر خدا باشن!!!!![/]



[=&quot]آیا میشه گفت همین که نیتمون برای رضای خدا باشه کافیه؟؟؟[/]



[=&quot]چند تا مثال جزئی برای روشن شدن مسئله:[/]



[=&quot]وقتی دارم در طول روز درس میخونم بالای همه ی صفحات اسم خدا رو مینویسم و وقتی از چرکنویس استفاده میکنم هم همینطور.و وسطهای درس خوندن هم خداروشکر میکنم.اما وقتی دارم روی یک مسئله پیچیده فکر میکنم که یهو یاد خدا نمیفتم!یعنی نمیتونم.رشته افکارم پاره میشه و جواب نمیگیرم.نهایتش اینکه بایاد خدا شروع کنم و اخرش خدا رو شکر کنم.[/]



[=&quot]یا سر جلسه امتحان،با اسم خدا شروع میکنم.وسط جلسه هم تو دلم خداروشکر میکنم و اخرش هم همینطور[/]



[=&quot]اما دیگه لحظه به لحظه که نمیشه یاد خدا باشم!!!پس کی تمرکز کنم؟؟[/]



[=&quot]حالا اینجاهاش خوب بود.یه وقتایی با دوستام هستم و همه دور همیم.اون زمانها هم یاد خدا نمیشه.منظورم وسط حرف زدنه.خیلی از حرفامون در مورد درس و مسائل درسیه.[/]



[=&quot]خب اینا میشن حب دنیوی؟؟؟[/]
[=&quot]
[/]



[=&quot]لطفا یه بار دیگه به اون جمله اولی دقت کنید که ذهن همواره به چیزی که عاشقشه مشغوله و من مجبورم که ذهنم رو روی درسم متمرکز کنم.....[/]



[=&quot]چه کنم غیر از این؟؟؟؟؟[/]



[=&quot]ممنون[/]



[=&quot]اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

[/]

کارشناس بحث : پاسخگوی اخلاقی 2




برچسب: 

به نام خدا
با سلام
جهت پاسخ دقيق به سوال شما نيازمند ارائه يك مقدمه در خصوص دنيا هستيم و سپس ان شاء الله به پاسخ سوال شما خواهيم پرداخت .
در دستورات و آموزه هاي قرآني ، روايي و توصيه هاي بزرگان ، بسيار به اين جمله برخورد مي كنيم كه " از دنيا دوري كنيد " براي دوري از دنيا ابتدا بايد آنرا شناخت تا بشود از آن پرهيز نمود .
گاه دنيا مورد مذمت قرار گرفته است مانند فرمايش حضرت امير (ع) :
«يا دنيا، يا دنيا، إليك عنّي! أبي تعرّضت؟ أم إليّ تشوّقت؟ لا حان حينك! هيهات! غرّي غيري! لا حاجة لي فيك، قد طلّقتك ثلاثا لا رجعة فيها!» (1)
اى دنيا، اى دنيا، از من دور شو! خود را به من عرضه مى‏كنى؟ يا مى‏خواهى مرا به شوق آورى؟ هرگز آن زمان كه تو در من نفوذ كنى فرا نرسد.هيهات! دور شو! ديگرى را فريب ده! مرا به تو نيازى نيست. تو را سه طلاقه كرده‏ام كه بازگشتى در آن نيست.
و يا در مقامي ديگر فرمودند :
«إنّ الدّنيا و الآخرة عدوّان متفاوتان و سبيلان مختلفان؛ فمن أحبّ الدّنيا و تولّاها أبغض الآخرة و عاداها، و هما بمنزلة المشرق و المغرب و ماش بينهما، كلّما قرب‏ من واحد بعد من الآخر، و هما بعد ضرّتان. (2)
دنيا و آخرت دو دشمن رو در رو و دو راه مخالف همند؛ كسى كه دنيا را دوست دارد و مهر آن را در دل بكارد، آخرت را نپسندد و دشمن انگارد، و اين دو همچون مشرق و مغربند و انسان چون كسى كه ميان اين دو رود، هر زمان به يكى نزديك شود، از ديگرى دور گردد و اين دو چون دو خواهرند در نكاح يك شوى [كه اين نكاح ناشدنى است‏].

(1)- نهج البلاغه ، حكمت 77
(2)- ، همان ، حكمت 103

[="tahoma"]اما حضرت امير زماني شنيدند كه مردي دنيا را نكوهش مي كند به او فرمودند :
«أيّها الذّامّ للدّنيا المغترّ بغرورها، المخدوع بأباطيلها! أتغترّ بالدّنيا ثمّ تذمّها؟ أنت المتجرّم عليها أم هي المتجرّمة عليك؟ متى استهوتك أم متى غرّتك؟ أبمصارع‏ آبائك من البلى؟ أم بمضاجع أمّهاتك تحت الثّرى؟»
اى نكوهش كننده دنيا، فريفته به نيرنگ آن، دلباخته باطل‏هاى آن! فريفته دنيايى و سرزنشش مى‏نمايى؟ تو از گناه دنيا شكايت دارى يا دنيا بر تو دعوى دارد كه گنهكارى؟ كى دنيا سرگشته‏ات ساخته و چه موقع تو را فريفته است؟ آيا به محل سقوط پدرانت در دامن فنا، يا به‏ خوابگاه مادرانت در زير خاك تو را فريب داده است؟
«إنّ الدّنيا دار صدق لمن صدقها، و دار عافية لمن فهم عنها، و دار غنى لمن تزوّد منها، و دار موعظة لمن اتّعظ بها. مسجد أحبّاء اللّه، و مصلّى ملائكة اللّه، و مهبط وحي اللّه و متجر أولياء اللّه. اكتسبوا فيها الرّحمة، و ربحوا فيها الجنّة.» (1)
به درستى كه دنيا جايگاه راستى است براى كسى كه با آن به راستى رفتار كند، و خانه تندرستى است براى كسى كه از آن چيزى بفهمد، و سراى بى‏نيازى است براى كسى كه از آن توشه برگيرد، و محل پند است براى آن كه از آن پند گيرد. مسجد دوستان خداست، و نمازگاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحى خدا و تجارتخانه دوستان او. آنان در اين‏جا رحمت خدا را به دست آورند و در آن‏جا بهشت را سود برند.
همچنين از رسول اكرم (ص) نقل شده است كه فرمودند :
«لا تسبّوا الدّنيا فنعمت مطيّة المؤمن، فعليها يبلغ الخير و بها ينجو من الشّرّ، إنّه إذا قال العبد: لعن اللّه الدّنيا قالت الدّنيا: لعن اللّه أعصانا لربّه. (2)
دنيا را دشنام ندهيد كه خوب مركبى است و مؤمن به وسيله آن به خير دست مى‏يابد و از بدى رها مى‏گردد و به درستى كه وقتى بنده گويد: خدا دنيا را لعنت كند، دنيا گويد: خدا آن را كه به وسيله ما پروردگارش را نافرمانى كرده است لعنت كند.
پيامبر اكرم (ص) دنيا را مزرعه آخرت و حضرت امير (ع) آنرا تجارتخانه مردان خدا توصيف نمودند .
اين برخورد دو گانه با دنيا به چه دليل است ؟ بالاخره دنيا خوب است و ممدوح يا بد است و مذموم ؟

(1)- نهج البلاغه ، حكمت 131
(2)- بحار الانوار، ج 77، ص 178[/]

[="tahoma"]پاسخ اين است كه رابطه ي ما با دنيا آنرا مذموم يا ممدوح مي نمايد .
آن‏چه بايد تصحيح شود اين ارتباط و نسبت است .
آنچه بايد ترك شود، تعلّق پست و نفسانى به عالم است و نه زندگى اين جهانى و كار و تلاش.
دنيا و عالم و آنچه در آن است براي ما يك سرمايه است كه هم مي توانيم در آن به تجارت نيك پرداخته و حتي با مادي ترين مصاديق آن مانند خوردن و خوابيدن و ازدواج ، رضوان الهي را خريداري نماييم و هم مي توانيم با تعلق و وابستگي به آن ، حتي با نماز و عبادات - رياكارانه - از رضوان خدا دور شويم .
پس اين برخورد ما با دنياست كه آنرا ممدوح يا مذموم مي سازد و اين حب دنيا ست كه ما را در معرض مخاطره قرار ميدهد .
نماز و انفاق و زكات و عبادات ، اگر به نيت ريا و جلب نظر ديگران انجام شوند ،دنياست و خواب و خوراك و كار و اشتغالات ، اگر براي جلب آخرت و رضاي الهي باشند ، آخرتند .
[/]

[="tahoma"]و اما پاسخ سوال شما

maedeh-r;218394 نوشت:
من اگه تمام تلاشمو بکنم به جایی میرسم که همه فکر و ذهنمو مشغول درسم کنم

درس شما ، صحبت شما با دوستانتان ، امتحانات و ساير اشتغالات شما ، اگر در جهت كسب رضاي الهي و در راستاي عبوديت خدا باشد ، هر لحظه اش عبادت است و اگر در مسير و با نيت غير خدا باشد ،دنياست .
ياد خدا ، و كاربراي خدا ، بايد مانند نخ تسبيحي كه از ميان تمامي دانه ها رد مي شود و تمامي آنها را به هم مي پيوندد ، بايد در تمامي شئون زندگي بنده ، در جريان باشد .
اگر علم آموزي شما براي خدا باشد ، خداوند به علم شما بركت و جهت مي دهد . تمركز شما بيشتر شده و جهت صحيح مي گيرد .
ما بايد در تمامي آنات و لحظات ، ياد خدا را تمرين كنيم زيرا غفلت آفت عبوديت است . برخلاف آنچه تصور مي كنيد ، ياد خدا تمركز شما بر هم نميزند بلكه هدايت و پر ثمرش مي سازد . در احوالات بزرگاني چون بوعلي و ... نوشته اند هر زمان در امر علمي مشكلي قرار ميگرفت كه راه حلش برايش پيدا نمي شد ، دو ركعت نماز مي خواند و از خداوند درخواست كمك مي كرد و سپس راه حلش را مي يافت .
پاسخ ادامه دارد
[/]

[="tahoma"]شايد ارائه يك مثال بتواند مطلب را بهتر و دقيق تر تفهيم نمايد . البته در مثل مناقشه نيست فقط صرف تقريب به ذهن از مثال كودك نوپا استفاده ميكنم اميدوارم جسارت تلقي نشود .
ببينيد كودكي كه تازه راه رفتن را آموخته ، دائما مراقب راه رفتن خود است اگر كار ديگري به او بسپاريد مثلا يك كاسه سبك كوچك را به او بدهيد و در آن مقداري خوراكي بريزيد ، هنگام راه رفتن يا خوراكي را از كاسه بيرون مي ريزد يا خودش مي افتد يا هر دو . در حالي كه همين كودك با ممارست دائمي در راه رفتن و بردن اشياء ، تا چند سال ديگر و تا آخذ عمرش ، هرگز در حين راه رفتن ، براي راه رفتن ، تمركز نمي كند بلكه عادتا اين كار را انجام ميدهد و اين كار ملكه رفتارهاي او مي شود .
حال اين ممارست را در سطح ياد خدا و محبت و مهرباني حضرت حق ، پياده كنيم ، شايد ابتداءا براي افرادي مانند بنده سخت باشد اما با ممارست در ياد خدا ، كم كم اين ذكر ،عملي شده ، ملكه مي گردد - ان شاء الله- .
يا في المثل در هنگام صحبت با دوستانتان اگر بحث علمي است كه مانند بالا شامل همان مراتب مي شود و اگر گپ و گفت دوستانه است سعي كنيد بدان جهت خدايي بدهيد .
شما هنگام درس خواندن تمركز كه ميكنيد چون هدفتان از درس و علم آموزي ، بكارگيري آن در راه خدا و معشوق است ، كسب علم برايتان دلنشين و شيرين خواهد شد و تمامي كارهايي كه به كسب علمتان باز ميگردد نخ تسبيح ياد خدا از‌آن رد مي شود و ان شاء الله نتيجه اش هم مصروف كردن علم در راه اوست . پس شما در حالي كه در تمركز علمي يا سخن گفتن با دوستانتان هستيد در جهت خواست و رضاي الهي در حركتيد . كه اين مساله با مداومت و ممارست زياد ، براي شما به يك ملكه قلبي تبديل خواهد شد به نحوي كه لحظه اي ، از ياد خدا غافل نيستيد ،ضمن اينكه درس و بحث و اشتغال و گفتگو و ...برايتان دنياي مذموم نيست بلكه آنرا در راه خدا بكارگرفته ايد و دنيا را تجارتخانه خود نموده ايد . البته ان شاء الله همانگونه كه در گفتار آسان است و در عمل هم لطف الهي و شوق رحمت حضرت حق جل و علي ، شامل حالمان شود و عمل در راهخودش را برايمان دلنشين و دوست داشتني قرار دهد كه خود فرموده است : فاذكروني اذكركم ( بقره / 152) پس مرا ياد كنيد [تا] شما را ياد كنم
ان شاء الله
[/]

[="tahoma"]در تكميل نكات فوق توصيه هايي را كه مرحوم علامه طباطبايي در پاسخ به نامه يك جوان براي ايشان مرقوم فرموده بودند براي شما قرار مي دهم . ان شاء الله راهگشا باشد .
جواني نامه اي به علامه مي نويسند و لب مطلبشان اين بود كه هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند. درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم.
پاسخ مرحوم علامه :
" السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که [="red"]در هر عملی که پیش آید، رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. [/]همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. "
حالا شما خانم مائده گرامي ! اين روند را در درس و اشتغال و ساير امور زندگيتان لحاظ بفرماييد مطمئنا در تمركز ذهني براي تحصيل علم و گفتگو با دوستان و حتي خوردن و خوابيدن ، وجهي براي رضاي الهي خواهيد يافت .
موفق باشيد
[/]

موضوع قفل شده است