زندگی نامه عارف حاج شیخ حسنعلی نجابت

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی نامه عارف حاج شیخ حسنعلی نجابت

زندگی نامه شیخ حاج حسنعلی نجابت شیرازی





ولادت




آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی فرزند مرحوم حاج غلامحسین نجابت در سال۱۲۶۹ه.ش در تبریز متولد شد.
ایشان در سن پانزده سالگی و پس از گذراندن دوره مقدماتی دروس خویش، در مدرسه علمیه خان شیراز، که تحت نظر آیت الله سیّد عبد الله شیرازی اداره می شد، برای تکمیل علوم و معارف خویش به نجف اشرف عزیمت نمود.
آیت الله نجابت که در نجف اشرف در حوزه درسی علما و مراجع بزرگ آن زمان از جمله:سیّد ابو الحسن اصفهانی، سیّدعبد الهادی شیرازی، سیّد ابوالقاسم خوئی، شیخ علی محمد بروجردی و...به کسب علم و معرفت پرداخته بود. از هوش و استعدادی سرشار برخوردار بود، به طوری که در سن۲۸سالگی به عنوان مجتهدی شایسته و فقیهی صاحب نام مطرح گردید و اجازاتی از اساتید فوق دریافت نمود.
آیت الله نجابت با آن نبوغ سرشار و آن همه معلومات، اگر می خواست در همان نجف اشرف به ادامه درس و بحث حوزوی بپردازد، به یکی از نوادر عصر خود و یکی از استوانه های مرجع و ملجأ مردم و طلاب تبدیل می شد، اما چون بندگی، مطلوب واقعی بوده و علوم ظاهری را برای ورود به علم واقعی می دانست، جویای انسانی کامل از اولیاء الهی بود تا از زلال معرفت و هدایت خاص وی برخوردار شود .
که در همین راستا خداوند تبارک و تعالی به اراده و مشیت خاصه خود عزیز کاملی را به او معرفی می نماید و شیخ حسنعلی به خدمت استاد کل و عارف بی بدیل،آیت الله سیّد علی آقا قاضی طباطبایی می رسد. نقل گردیده است که:پدر خانم آیت الله نجابت،حاج میرزا یحیی هدایت، به ایشان می گوید که وقتی در نجف ساکن شدی به دیدار آقای قاضی برو و با ایشان ملاقاتی داشته باش.آقای نجابت هم که احترام خاصی برای پدر خانم قائل بود وقتی به نجف می رود خدمت مرحوم قاضی می رسد.


در هنگام ملاقات مرحوم قاضی از ایشان سوال می کند:« فرزند چه کسی هستی؟»آقای نجابت پاسخ می دهند: «فرزند شما!»
(منظور آیت الله نجابت این بود که: شما پدر باطنی و عرفانی من هستید و من آمده ام تحت ولایت شما، مانند فرزندی مطیع، تربیت گردم.)

ایشان دوباره سوأل می کند و همان جواب را می شنود،که آقای قاضی از آقای نجابت خوشش می آید.

آیت الله نجابت شیرازی در سالیان حضورش در محضر آقای قاضی از معدود کسانی بوده است که بطور مستمر و مدام در محضر این عارف الهی حضور داشته است و ازآن بحر عظیم سیراب می شده و استفاده فراوان می نموده است. در حقیقت آقای نجابت از مبرّزترین شاگردان مرحوم قاضی بوده است، چنانچه آیت الله قاضی در مورد ایشان فرموده بودند:

((شیخ حسنعلی اهل حرم است.))و هنگامی که از ایشان سوأل شد مگر ممکن است آدم از اهل بیت بشود؟ آقای قاضی فرمودند:
((چرا که نشود، مگر سلمان نشده بود؟))یا ایشان در جایی دیگری فرموده بودند:((شیخ حسنعلی با تمام وجودش به نزد ما می آید.))


آیت الله نجابت پس از رحلت آقای قاضی خدمت آیت الله سیّدجمال گلپایگانی رسید و برای مدتی از این عالم و عارف الهی استفاده نمود.ایشان بعد از آن به ایران آمده و به محضر عرفانی آیت الله انصاری همدانی راه یافت و تا آخر عمر خدمت ایشان بود و تبدیل به یکی ازبرجسته ترین شاگردان این عارف و اصل گردید و مورد نظر تام ایشان قرار گرفت.
در مورد سوابق مبارزاتی آیت الله نجابت در مورد انقلاب اسلام ایران نیز باید گفت که ایشان و آیت الله شهید دستغیب پرچمداران مبارزه بر علیه طاغوت در استان فارس بخصوص شیراز بودند، چنانچه در سال های مبارزه علیه رژیم طاغوت، در برابر ظلم ایستادگی کرده و پیوسته مردم را ترغیب به حمایت از امام خمینی می فرمودند و دوستان ایشان تا پای جان فعالیت می کردند.
در این رابطه آیت الله سیّد علی اصغر دستغیب می فرمایند:
...این مطلبی که می خواهم عرض کنم: نه فقط بیان حقی است که واقعاٌ این بزرگوار یعنی حضرت آیت الله نجابت بر گردن این انقلاب شکوهمند و بحمد الله پیروز، دارند، بلکه برای اینکه بدانیم که حرکت اولیاء الهی و دعای آنها و نظر آنها به همراه این انقلاب موثر واقع شده است و منحصراً یک حرکت ظاهری و صوری نیست.


منزل ایشان هر شب جلسه بود و شبی نبود که بحث انقلاب و مبارزه هم طرح نباشد.جدیدترین اعلامیه ها را اگر کسی می خواست پیدا کند به بیت مرحوم آیت الله نجابت می آمد. بعد از پیروزی انقلاب نیز ایشان در مسأله جنگ(دفاع مقدس)آنچه در توان داشت نسبت به هشت سال دفاع کوتاهی نکرد.تمام مردم بخصوص دوستان را به حسب وظیفه دفاع از ناموس و آبروی اسلام و حفظ مرز و بوم ترغیب کرد،چنانچه در این راه فرزند بزرگوارشان شهید محمد حسین نجابت راتقدیم خداوند جلیل کرد و بیش از۲۳شهید و ۲۷مجروح و۴مفقود الاثر از شاگردان حوزه درسی ایشان تقدیم به خداوند علی ّاعلا گردید.
از مرحوم نجابت آثار ارزشمندی به جا مانده است که از جمله این آثار،حوزه علمیه ایشان در شیراز می باشد که توسط ایشان تأسیس گردید و اثری عظیم و ماندگار است از جمله آثار قلمی ایشان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ولایت فقیه، کلمه طیبه، ترجمه و تفسیر و شرح کتاب شواهد التنزیل به نام((بصائر))،شرح دعای رجبیه، کلمه عشق،حدیث سرو و...ده ها و صدها اثر مکتوب گرانبها و دروس ضبط شده نیز از ایشان بر جای مانده که عمدتاً هنوز به چاپ نرسیده است.



حضرت آیت الله نجابت ظاهراً دارای۴فرزند پسر و۲دو فرزند دختر هستند.

ازفرزندان پسر ایشان به جز محمد حسین که به درجه رفیع شهادت نائل شد، بقیه در کسوت شریف روحانیت به سر می برند و در حال حاضر مشغول اداره مدرسه علمیه شهید محمد حسین نجابت در شیراز هستند.

حضرت آیت الله نجابت همانند بسیاری از بزرگان به وقت رحلتشان علم داشتند و نیز به دوستان و اطرافیان الطاف و توجه بیشتری می فرمودند. نقل گردیده است که:چهار روز قبل از رحلت ایشان یکی از نزدیکان به ایشان مراجعه می کند و می گوید:آقا دیشب شما را در خواب کنار آقای قاضی دیدم و مرحوم قاضی در حالی که جوان شده بود به شما می گفت:«اگر می خواهی بیایی، بیا»صاحب روایت گوید:ایشان پس از استماع این خواب فرموده بودند:
« چهار شب دیگر تعبیرش را به تو می گویم.»

شب چهارم بود که خبر آوردند ایشان رحلت فرموده اند.

بدین ترتیب آیت الله نجابت شیرازی در دوم ماه رجب سال۱۴۱۰ه.ق (برابر با سال ۱۳۶۸ه.ش)رحلت فرمود و در حرم حضرت امامزاده سیّد میر محمد بن موسی الکاظم(علیه السلام)در شیراز و دجوار یار دیرین و رفیق سلوکی اش،حضرت آیت الله شهید دستغیب مدفون گردید.


خاطرات و کرامات


تکریم سادات


از حاج شیخ اسد الله طیّاره نقل شده است:
حضرت استاد ارادت عجیبی به سادات داشت. زمانی که استاد در قم تشریف داشت، با هم در منزلی زندگی می کردیم.استاد در طبقه همکف و بنده و عیالم که از سادات بود در طبقه بالا زندگی می کردیم و محل رفت و آمد ما از کنار اتاق استاد بود. آقای نجابت هر وقت که متوجه می شد عیالم در حال بیرون رفتن از ساختمان یا ورود به خانه است، به احترام ایشان که از سادات بود، می ایستاد تا کاملاً مطمئن شود که خانم بنده از آن محل گذر کرده است.


نزد آقای ذوالنور هم که رفتید!




به نقل ازاستاد احمدی آمده است:
روزی به همراه چند تن از دوستان به قصد شرفیابی خدمت استاد نجابت عازم شیراز شدیم.بعد از رسیدن خدمت استاد و ساکن شدنمان در آنجا، پیش خود قرار گذاشتیم که خدمت آقای ذوالنور که از همان آقایان اهل دل بود برسیم و بنا داشتیم که در مورد ملاقاتمان سخنی به استاد نگوییم.
با همین قصد، خدمت آقای ذوالنور رسیدیم و چند ساعتی خدمت ایشان بودیم، تا اینکه لحظات خداحافظی فرا رسید.ایشان با کنایه به ما فهماندند که دیگر همدیگر را ملاقات نخواهیم کرد و در پایان فرمود که:وعده ما در کوچه پس کوچه های بهشت!))
بعد از دیدار، دیگر موفق به زیارت آقای ذوالنور نشدیم و هر بار که قصد تشرف خدمتشان را داشتیم مانعی پیش می آمد و نمی توانستیم زیارتشان کنیم تا اینکه دارفانی را وداع گفت و گفته ایشان در مورد عدم ملاقات ما با او به حقیقت پیوست.
بعد از اینکه از خدمت آقای ذوالنور مرخص شدیم، وقتی خدمت استاد رسیدیم،ایشان با تبسمی فرمود:((خوب آقای ذوالنور را هم که ملاقات کردید!)) البته نیت ما از بیان نکردن قصد ملاقاتمان با آقای ذوالنور از این باب بود که خدای ناکرده به استاد اسائه ادب نشود.

خدایش بیامرزد.

چشم دل

همچنین نقل کرده اند که آیت الله نجابت را به محلی دعوت کردند.صاحب خانه می گوید وقتی سفره ناهار را پهن کردیم،آقا را دیدم که به خوراک خیره خیره نگاه می کنند، پرسیدم آقا اگر این غذا را دوست ندارید چیز دیگری تهیه کنیم؟فرمودند:خیر!در آشپز این خوراک حیرانم!
موضوع را نفهمیدم، دوباره فرمودند:کسی که این غذا را پخته حال عجیبی داشته است!
عرض کردم:آقا این را مادرم پخته است!آمدم و از مرحوم والده جویای حال شدم، ایشان گفت از اولی که شروع به پختن غذا کردم، خداوند حالی کرامت فرمود که تا آخر پختن، مدام گریه می کردم!

حرکت ماشین بدون سوخت


به نقل ازشیخ عبدالقائم شوشتری آمده است:
روزی مرحوم آیت الله نجابت شیرازی با یک خودروی سواری با اصحاب خاص خودشان حرکت می کنند که به اصفهان بروند.در بین راه سوخت ماشین تمام می شود و بین راه می مانند. تمام مسافرین زبان به سرزنش راننده باز می کنند و از این واقعه ناراحت می شوند.
مرحوم نجابت به افراد می گویند:«ناراحت نباشید الان می گوییم برود!»
بعضی از شاگردان که مبتدی بودند تعجب می کنند که چگونه ماشین بدون سوخت حرکت می کند؟ ایشان می فرمایند:«بنشینید تا حرکت کند!» و سپس به ماشین می فرماید:«برو!» ماشین بدون سوخت تا مقصد حرکت می کند و همه از این کارایشان هیجان زده می شوند!


خداوند کریم است!


جناب استادکریم محمود حقیقی نقل می کردند:
در ایامی که تاریخ توّلد اینجانب را به دعوت نظام اعلام کرده بودند، به آقا عرض کردم خداوند لطف فرمودند و درها دارد باز می شود، باید به خدمت نظام بروم.
ایشان توجهی کردند و فرمودند:«خداوند کریم است، شخصی در خدمت یکی از اولیاء بود، می خواستند او را به خدمت نظام ببرند، آن مرد نگذاشت!»
بنده خام، چیزی از،این سخن دریافت نکردم.روز اعزام چون نوبت بنده رسید،گفتند:پرونده شما ناقص است.چون اغلب رفقای آن حوزه اعزام می شدند، برای اینکه تنها نباشم هر چه اصرار کردم گفتند نمی شود.سرانجام بعد از آنکه بنده را سه سال این دست و آن دست کردند،مشمول بخششهای سربازی شاهنشاهی شدم!


شراب توحید



استاد کریم محمود حقیقی نقل کرده اند:

در ایامی که امامت مسجد گنج به حضرت آقای نجابت سپرده شد و رفقا یکی یکی گرد ایشان جمع می شدند،آقا آن روزها از نظر مادی بسیار در تنگنا بودند، متأسفانه ما چند نفر مریدی هم که درخدمتشان بودیم وضعی بهتر از ایشان نداشتیم.یک روز از کوهپایه آسیاب، سه تایی با هم پایین می آمدیم،آقا را متفکر دیدم.من با خام طبعی خود تصور کردم که آقا در فکر دست تنگی خودشان هستند.در همین وقت بود که متوجه ساختمان عظیم((بیمارستان نمازی))شدم که در آن روزها مشغول ساختن آن بودند.این ساختمان برایم بسیار جلوه کرده بود،در همین لحظه دست آقا بردوشم خورد و فرمودند:
((اگر خدا یک ذره از معرفت خودش را به تو بدهد از صدها ساختمان این بیمارستان عظیم تر است، من هم وقتی خداوند قلبم را می گشاید آن قدر سر حالم که روی سیبیل شاه نقاره میزنم!))


تشنه دانش


آقای مجازی درباره حالات آیت الله نجابت شیرازی می گوید:آقای نجابت از برجستگان نجف و در درسهای حوزه بسیار با هوش و مستعد بود، به طوری که در آن روزها در نجف زبان زد شده بود.خود استاد می فرمود :«روزی قبل ازدرس به آرایشگاه رفتم تا موی سرم را اصلاح کنم، تقرباً نیمی از موهایم اصلاح شده بود که متوجه شدم استاد برای تدریس به طرف مدرسه در حرکت است. بنده در همان حال به طرف مدرسه رفتم تا مبادا استاد زودتر ازبنده در درس حاضر شود!وقتی استاد در آن حال مرا دید و شرح حالم را شنید بسیار خرسند شد.»


فرمایشات،نظرات،نصایح



بهترین راه رسیدن به مطلوب ، تبعیت محض از حضرت پیامبر اکرم(ص)و دوازده نور پاک و بی بی دو عالم فاطمه زهرا(سلام الله علیها)میباشد...


-اگر آدم برای دوست حقیقی جان بدهد، والله قسم چه ارزشی دارد جان؟
-چه خوب است انسان اگر قرار است بمیرد، عارفانه وعاشقانه بمیرد.


استاد از زبان بزرگان



آیت الله انصاری همدانی:
((ظرف استعداد شیخ حسنعلی بسیار فراتر از دیگران است، چون دریایی است که هر چه در او بریزی پُر نمی شود...شیخ حسنعلی اگر بخواهد، می تواند عالَمی را از نور خویش روشن کند.))

آیت الله سیّد عبدالکریم کشمیری:
((اگر می توانستم(ازنظر جسمی) به آیت الله نجابت خدمت می کردم!))

موضوع قفل شده است