چرا فقط پنج تا پیامبر اولوالعزم داریم؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا فقط پنج تا پیامبر اولوالعزم داریم؟

سلام خدمت دوستان سوالی داشتم اونم اینکه علت انتخاب شدن این پنج پیامبر به عنوان اولوالعزمی چیست؟ اگر به مقام آنها در آسمانهاست، که اگه این طور باشه مقام حضرت یوسف (ع) در آسمان پنجمه و حضرت عیسی (ع) در آسمان دوم!(اگه اشتباه نکنم) یا به خاطر سختی هایی که کشیده بودن هست؟ مثل حضرت نوح (ع) که در بین انسان های اون دوره شدیدا اصرار به تبلیغ خداپرستی داشت و حتی یک جایی خوندم اونقدر اونو می زدند که بیهوش میشد و می گفت بعد از یک هفته که بهوش می اومدم می دیدم در یک دره ای منو رها کردن که بمیرم! یا بخاطر این بود که وقتی به آنها پیامبر و پنج تن را معرفی میکردن طبق عکس العملی که نشان میدادن تعیین شدن_مثلا به حضرت آدم که پیامبر (یا امام زمان ..دقیق نمی دونم) را معرفی کردن هیچ واکنشی نشان نداد! یا اینکه چون عبادت زیاد داشتن انتخاب میشدن؟ پس اگه اینطور هست چرا حضرت ادریس با 500 سال روزه و تقوی شدید کمتر از اون اسم برده میشه؟ و در آخر اینکه شاید فقط بخاطر اینکه کتاب داشتن بهشون پیامبر اولوالعزم می گفتن؟!...درسته؟ تشکر

izraeel;216869 نوشت:
سلام خدمت دوستان سوالی داشتم اونم اینکه علت انتخاب شدن این پنج پیامبر به عنوان اولوالعزمی چیست؟ ................... تشکر

[تعداد انبياء و انبياى اولو العزم‏]
تعداد انبیاء اولوا العزم و عده آنان در روايات هم مختلف آمده، مشهورترين آنها روايت ابى ذر از رسول خدا ص است، كه فرموده انبيا صد و بيست و چهار هزار نفر، و رسولان ايشان سيصد و سيزده نفر بودند.
البته اين را هم بايد دانست كه سادات انبيا يعنى اولوا العزم ايشان كه داراى شريعت بوده‏ اند پنج نفرند: 1- نوح 2- ابراهيم 3- موسى 4- عيسى 5- محمد ص، كه قرآن در باره آنان فرموده:" فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ" .

[معناى اولوا العزم و اقوال متعدد در باره انبياى اولوا العزم‏]
مؤلف: و از طرق اهل سنت و جماعت از ابن عباس و قتاده روايت شده: كه اولوا العزم انبيا پنج نفر بودند، نوح، و ابراهيم، و موسى، و عيسى، و محمد ص همانطور كه از طرق اهل بيت روايت شده ولى در اين ميان اقوال ديگر هم هست كه به بعضى نسبت داده شده، مثلا بعضى گفته ‏اند: اولوا العزم شش تنند، نوح، و ابراهيم، و اسحاق و يعقوب، و يوسف، و ايوب، و بعضى ديگر گفته‏ اند اولوا العزم تنها كسانى هستند كه مامور به جهاد و قتال بودند، و اظهار مكاشفه كرده، در راه دين جهاد می ‏كردند، و بعضى ديگر گفته اند: كه ايشان چهارتنند ابراهيم، و نوح، و هود، و چهارمشان محمد ص، ولى اين چهار قول هيچ دليلى ندارد، و وجه صحيح همان است كه ما بيان كرديم.

و در تفسير عياشى از ثمالى از ابى جعفر ع روايت آورده كه فرمود: ما بين آدم و ما بين نوح انبيايى بودند پنهانى، كه خود را از مردم پنهان می داشتند، و بهمين جهت در قرآن هم نامشان برملا نشده، و مانند ساير انبيا اساميشان ذكر نشده (تا آخر حديث) «1».
مؤلف: و از اهل بيت ع به طرق بسيارى رواياتى در اين معنا وارد شده.
*****************************************
(1) تفسير عياشى ج 1 ص 285
___________________________________________
برگرفته از ترجمه الميزان، ج‏2، ص: 219

ادامه ....

izraeel;216869 نوشت:
سلام خدمت دوستان سوالی داشتم اونم اینکه علت انتخاب شدن این پنج پیامبر به عنوان اولوالعزمی چیست؟ ................... تشکر

[معناى" اولوا العزم" و اقوال مختلف در باره تعداد انبياى اولوا العزم (عليهم السلام) و اينكه چه كسانى هستند]

در اين آيه خداى سبحان پيامبر گرامی ‏اش را دستور می ‏دهد كه صبر كند، هم چنان كه پيامبران اولوا العزم صبر كردند، و اين خود اشاره به اين معنا است كه او نيز از اولوا العزم است، پس بايد مانند آنان صبر كند. و معناى عزم در اينجا يا صبر است، هم چنان كه بعضى از مفسرين «1» گفته‏ اند و به آيه" وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ" «2» استشهاد كرده‏ اند.

و يا به معناى عزم بر وفاى به عهد است، عهدى كه از انبياء گرفته شده، هم چنان كه آيه" وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً" «3» به آن اشاره دارد. و يا به معناى عزيمت يعنى حكم و شريعت است.
و بنا بر معناى سوم كه حق هم همانست و در روايات «4» ائمه اهل بيت (ع) به اين معنا تفسير شده، صاحبان حكم و شريعت پنج نفرند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد (ص)، براى اينكه قرآن صاحبان شريعت را همين پنج نفر دانسته می ‏فرمايد:" شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏" «5» كه تقريب و بيان معنايش گذشت.

و از پاره‏اى مفسرين «6» نقل شده كه گفته ‏اند: تمامى رسولان الهى اولوا العزم هستند و قهرا كلمه" من الرسل" را بيان" أُولُوا الْعَزْمِ" گرفته‏ اند. و از بعضى «7» ديگر نقل شده كه گفته ‏اند: اولوا العزم هيجده رسولى است كه نامشان در آيه 83 تا آيه 90 سوره انعام آمده، چون خداى تعالى بعد از ذكر نام ايشان فرموده:" فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ- به هدايت آنان اقتداء كن".

ولى اين تفسير درست نيست، براى اينكه خداى تعالى بعد از شمردن نام آنان از آباء و ذريات و برادران آنها ياد كرده و فرموده:" وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ" و آن گاه جمله" فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ" را آورده. بله اگر اين جمله را بلافاصله بعد از ذكر نام آنان آورده بود وجهى براى اين تفسير بود.

و از بعضى «8» ديگر نقل شده كه گفته‏ اند: انبياء اولوا العزم نه نفرند: نوح، ابراهيم، اسماعيل ذبيح، يعقوب، يوسف، ايوب، موسى، داوود و عيسى و از بعضى «9» ديگر نقل شده كه گفته‏ اند: هفت نفرند: آدم، نوح، ابراهيم، موسى، داوود، سليمان و عيسى. و از بعضى «10» ديگر نقل شده كه انبياء نامبرده را شش نفر دانسته ‏اند، و اين شش نفر همان هايند كه مامور جنگ بوده ‏اند، يعنى نوح، هود، صالح، موسى، داوود و سليمان. و بعضى «11» ديگر اين شش نفر را عبارت دانسته‏ اند از: نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، يوسف و ايوب. بعضى «12» ديگر آنان را پنج نفر دانسته ‏اند: نوح، هود، ابراهيم، شعيب و موسى. از بعضى «13» ديگر نقل شده كه گفته ‏اند: چهار نفرند نوح، ابراهيم، موسى و عيسى. بعضى ديگر اين چهار نفر را عبارت دانسته‏اند از:نوح، ابراهيم، هود و محمد (ص).
و اين اقوال يا اقوالى است كه هيچ استدلالى به همراه ندارد، و يا ادله‏ اى كه به آن استدلال كرده ‏اند بر آن دلالت ندارد، و به همين جهت از نقل آن ادله چشم پوشيديم‏
*****************************************************
(1) روح المعانى، ج 26، ص 34.
(2) سوره شورى، آيه 43.
(3) ما به آدم، از پيش عهد بستيم ولى عزمى در او نديديم. سوره طه، آيه 115. (4) تفسير برهان، ج 4، ص 178.
(5) سوره شورى، آيه 13.
(6 و 7) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 34.
(8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13) تفسير روح المعانى، ج 26، ص 34 و 35.
____________________________________________________________

برگرفته از ترجمه الميزان، ج‏18، ص: 332 ، 333و 334

izraeel;216869 نوشت:
سلام خدمت دوستان سوالی داشتم اونم اینکه علت انتخاب شدن این پنج پیامبر به عنوان اولوالعزمی چیست؟ .................. تشکر

در صافى از كافى از امام صادق عليه السّلام منقول است كه: أولو العزم عبارت‏ اند نوح، ابراهيم، موسى، عيسى، محمد عليهم السلام گفتند چرا
أولو العزم شدند؟ فرمود: چون نوح كتاب و شريعتى آورد پيامبران بعد از او همه شريعت و كتاب وى را اخذ كردند، تا ابراهيم صحف و شريعتى آورد كه كتاب نوح را ترك كرد ...

پيامبرانيكه پس از ابراهيم آمدند همه تابع شريعت و صحف و منهاج ابراهيم بودند، تا موسى تورات و شريعت خويش را آورد و صحف را ترك نمود، هر پيامبري كه بعد از موسى آمد از تورات و شريعت موسى تبعيّت كرد تا عيسى انجيل و شريعتى آورد و شريعت موسى را ترك كرد پيامبران بعد از عيسى همه شريعت وى را دنبال كردند تا محمد صلّى اللّه عليه و آله آمد و قرآن را آورد حلال او تا قيامت حلال و حرام او تا قيامت حرام است. اينان‏ اند پيامبران أولو العزم.
بنا بر اين أولو العزم بمعنى صاحبان شريعت و عزم بمعنى شريعت است.(1)

و همچنین در معنای کلمه عزم چنین آمده
(عزم) قوله تعالى وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً
أي رأيا معزوما عليه. يقال: عزمت عزما و عزما- بالضم- و عزيمة: إذا أردت فعله و قطعت عليه.
و عن الباقر ع قال" عهد الله إليه في محمد ص و الأئمة ع من بعده فترك و لم يكن له عزم أنهم هكذا".
و العزم و العزمة: ما عقد عليه قلبك أنك فاعله. و منه قوله تعالى: فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‏
و هم خمسة: نوح و إبراهيم و موسى و عيسى و محمد ص فإن كلا منهم أتى بعزم و شريعة ناسخة لشريعة من تقدمه. و قيل سموا أولي العزم لأنه عهد إليهم في محمد ص و الأوصياء من بعده و القائم و سيرته فأجمع عزمهم على أن ذلك كذلك و الإقرار به.
و روي لأنهم بعثوا إلى مشارق الأرض و مغاربها، و جنها و إنسها.
و في تفسير الشيخ أبي علي: أولوا العزم أولو الجد و الثبات و الصبر، و قيل إن من للتبيين و المراد جميع الرسل و الأظهر أن من للتبعيض . قوله فَإِنَّ ذلِكَ أي الصبر و المغفرة لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِأي من معزومات الأمور التي يجب العزم عليها (2)
__________________________________________

1- قاموس قرآن، ج‏4، ص: 347 و 348
2- مجمع البحرين، ج‏6، ص: 114

با سلام

(فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ):" صبر كن همانگونه كه پيامبران اولوا العزم صبر و شكيبايى كردند".(احقاف/35)

" اولوا العزم" به معناى صاحبان" عزم" است.
" عزم" به معناى اراده محكم و استوار است،" راغب" در" مفردات" مى‏گويد: عزم به معنى تصميم گرفتن بر انجام كارى است (عقد القلب على امضاء الامر).

در قرآن مجيد گاهى" عزم" در مورد" صبر" به كار رفته، مانند وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ:" كسى كه صبر كند و عفو نمايد اين از عزم امور است" (شورى 43).

و گاه به معنى" وفاى به عهد" مانند: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً:" ما به آدم از قبل عهد كرديم، اما او فراموش كرد و بر سر عهد خود نايستاد" (طه- 115).

ولى با توجه به اين كه پيامبران صاحب شريعت جديد و آئين تازه با مشكلات و گرفتارى‏هاى بيشترى روبرو بودند، و براى مقابله با آن عزم و اراده محكم‏ترى لازم داشتند به اين دسته از" پيامبران"،" اولوا العزم" اطلاق شده است، و آيه مورد بحث نيز ظاهرا اشاره به همين معنا است.
در ضمن اشاره‏اى است به اين كه پيغمبر اسلام ص نيز از همان پيامبران است، زيرا مى‏گويد" تو هم شكيبايى كن آن گونه كه پيامبران اولوا العزم شكيبايى كردند".
و اگر بعضى" عزم" و" عزيمت" را به معنى" حكم و شريعت" تفسير كرده‏اند به همين مناسبت است، و گرنه" عزم" در لغت به معنى شريعت نيامده است.

به هر حال طبق اين معنى" من" در" من الرسل"" تبعيضيه" است، و اشاره به گروه خاصى از پيامبران بزرگ است كه صاحب شريعت بوده‏اند، همانها كه در آيه 7 سوره احزاب نيز به آنان اشاره شده:

وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً

:" به خاطر بياور هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، از همه آنها پيمان محكمى گرفتيم" (احزاب- 7).(تفسير نمونه، ج‏21، ص: 379)

موضوع قفل شده است