در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟

در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟

آيه 23سوره شوري

آيه 61 سوره آل عمران

سوره انسان آيات 8و9

سوره مريم آيه 61

kazem2;216631 نوشت:
در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟
آيه 23سوره شوري

تفسير: مودت اهل بيت (ع) پاداش رسالت است‏

دوستى ذوى القربى چنان كه مشروحا بيان خواهد شد بازگشت به مساله ولايت و قبول رهبرى ائمه معصومين ع از دودمان پيامبر ص می ‏كند كه در حقيقت تداوم خط رهبرى پيامبر ص و ادامه مساله ولايت الهيه است، و پر واضح است كه قبول اين ولايت و رهبرى همانند نبوت پيامبر ص سبب سعادت خود انسانها است و نتيجه ‏اش به خود آنها بازگشت مى‏كند.
توضيح اينكه:
مفسران در تفسير اين جمله بحثهاى فراوانى دارند و تفسيرهاى مختلفى، كه هر گاه با ذهن خالى از پيشداوريها به آنها نگاه كنيم می ‏بينيم بر اثر انگيزه‏ هاى مختلفى از مفهوم اصلى آيه دور شده‏ اند، و احتمالاتى را برگزيده‏اند كه نه با محتواى آيه سازگار است و نه با شان نزول و ساير قرائن تاريخى و روايى.


رويهمرفته چهار تفسير معروف براى آيه وجود دارد.
1- همان كه در بالا اشاره شد كه منظور از ذوى القربى نزديكان پيغمبر ص است و محبت آنها وسيله‏ اى است براى قبول امامت و رهبرى ائمه معصومين ع از دودمان آن حضرت، و پشتوانه‏اى بر اداى رسالت.
جمعى از مفسران نخستين، و تمام مفسران شيعه اين معنا را برگزيده‏ اند، و روايات فراوانى از طرف شيعه و اهل سنت در اين زمينه نقل شده كه بعدا به آن اشاره خواهيم كرد.
2- منظور اين است كه اجر و پاداش رسالت دوست داشتن امورى است كه شما را به" قرب الهى" دعوت می ‏كند.
اين تفسير را كه جمعى از مفسران اهل سنت انتخاب كرده‏ اند به هيچوجه با ظاهر آيه سازگار نيست، زيرا در اين صورت معنى آيه چنين می ‏شود كه از شما می ‏خواهم كه اطاعت الهى را دوست بداريد، و مودت آن را به دل بسپاريد، در حالى كه بايد گفته شود من از شما اطاعت الهى را می ‏خواهم (نه مودت اطاعت الهى).
بعلاوه در ميان مخاطبين آيه كسى وجود نداشت كه دوست ندارد به خدا نزديك شود حتى مشركان نيز علاقه داشتند كه به خدا نزديك شوند و اصولا عبادت بتها را وسيله‏ اى براى اين كار می ‏پنداشتند.
_________________________________________

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 407 و 408

ادامه ....

kazem2;216631 نوشت:
در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟
آيه 23سوره شوري

ادامه از قبل

3- منظور اين است كه شما بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت داريد و صله رحم بجا آوريد.
با اين تفسير هيچ تناسبى در ميان رسالت و پاداش آن وجود ندارد، زيرا دوست داشتن بستگان خود چه خدمتى مى‏تواند به پيامبر ص بوده باشد؟
و چگونه ممكن است اجر رسالت قرار داده شود؟!

4- منظور اين است كه پاداش من اين است كه خويشاوندى مرا نسبت به خود محفوظ داريد، و بخاطر اينكه با اكثر قبايل شما رابطه خويشاوندى دارم مرا آزار ندهيد (زيرا پيامبر ص از طريق نسبى با قبايل قريش ارتباط داشت و از طريق سببى (ازدواج) با بسيارى از قبايل ديگر، و از طريق مادر با جمعى از مردم مدينه از قبيله بنى النجار، و از طرف مادر رضاعى به قبيله بنى سعد).
اين تعبير بدترين معنايى است كه براى آيه شده است چرا كه درخواست اجر رسالت از كسانى است كه رسالت او را پذيرا شده‏اند، و هر گاه كسانى رسالت را پذيرا شوند ديگر نيازى به اين بحثها نيست، آنها پيامبر ص را به عنوان فرستاده الهى احترام مى‏گذارند، احتياجى ندارد كه به خاطر قرابت و خويشاونديش او را محترم بشمرند، چرا كه احترام ناشى از قبول رسالت ما فوق همه اينها است، در واقع اين تفسير را بايد از اشتباهات بزرگى شمرد كه دامان بعضى از مفسران را گرفته و مفهوم آيه را به كلى مسخ كرده است.
در اينجا براى اينكه به حقيقت محتواى آيه آشناتر شويم بهترين راه آن است كه از آيات ديگر قرآن كمك گيريم:


تفسير نمونه، ج‏20، ص: 409

ادامه ....

kazem2;216631 نوشت:
در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟
آيه 23سوره شوري

ادامه از پست قبل

در بسيارى از آيات قرآن مجيد می خوانيم: پيامبران می ‏گفتند پاداشى از شما در برابر دعوت رسالت نمی ‏خواهيم، و پاداش ما تنها بر پروردگار عالميان است" ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِينَ" «1».

و در مورد شخص پيامبر اسلام نيز تعبيرات مختلفى ديده می ‏شود: در يك جا می ‏گويد قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ:" بگو پاداشى را كه از شما خواستم تنها به سود شما است اجر و پاداش من فقط بر خداوند است" (سبا- 47).


و در جاى ديگر می خوانيم: قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا: بگو من در برابر ابلاغ رسالت هيچگونه پاداشى از شما مطالبه نمی ‏كنم، مگر كسانى كه بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگزينند".


و بالآخره در مورد ديگرى می ‏گويد: قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ:" من از شما پاداشى نمی ‏طلبم و چيزى بر شما تحميل نمی ‏كنم" (ص- 86).


هر گاه اين آيات سه ‏گانه را با آيه مورد بحث در كنار هم بگذاريم نتيجه ‏گيرى كردن از آن آسان است: در يك جا به كلى نفى اجر و مزد می كند.
در جاى ديگر می ‏گويد: من تنها پاداش از كسى می ‏خواهم كه راهى به سوى خدا می ‏جويد.
و در مورد سوم می ‏گويد پاداشى را كه از شما خواسته‏ ام براى خود شما است.
و بالآخره در آيه مورد بحث می افزايد: مودت در قربى پاداش رسالت من است، يعنى:
من پاداشى از شما خواسته‏ ام كه اين ويژگيها را دارد: مطلقا چيزى نيست كه نفعش عائد من شود، صد در صد به سود خود شما است، و چيزى است كه راه شما را به سوى خدا هموار می ‏سازد.

به اين ترتيب آيا جز مساله ادامه خط مكتب پيامبر ص به وسيله رهبران الهى و جانشينان معصومش كه همگى از خاندان او بوده ‏اند امر ديگرى می ‏تواند باشد؟ منتها چون مساله مودت پايه اين ارتباط بوده در اين آيه با صراحت آمده است.

جالب اينكه غير از آيه مورد بحث در قرآن مجيد در پانزده مورد ديگر كلمه" القربى" به كار رفته كه در تمام آنها به معنى خويشاوندان و نزديكان است با اينحال معلوم نيست چرا بعضى اصرار دارند كه" قربى" منحصرا در اينجا به معنى" تقرب الى اللَّه" بوده باشد، و معنى ظاهر و واضح آن را كه در همه جا در قرآن در آن به كار رفته است كنار بگذارند؟

اين نكته نيز قابل توجه است كه در پايان همين آيه مورد بحث می افزايد:
" آن كس كه عمل نيكى انجام دهد بر نيكى عملش می ‏افزاييم، چرا كه خداوند آمرزنده و شكرگزار است و به اعمال بندگان جزاى مناسب مى‏دهد" (وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ).
چه حسنه‏ اى از اين برتر كه انسان خود را هميشه در زير پرچم رهبران الهى قرار دهد، حب آنها را در دل گيرد، و خط آنها را ادامه دهد، در فهم كلام الهى آنجا كه مسائل براى او ابهام پيدا كند از آنها توضيح بخواهد، عمل آنها را معيار قرار دهد، و آنها را الگو و اسوه خود سازد.
**************************************
(1) سوره شعرا آيه 109- 127- 145- 164- 180
______________________________________

تفسير نمونه، ج‏20، ص: 409 ، 410 و 411

ادامه .....

kazem2;216631 نوشت:
در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟
آيه 23سوره شوري

ادامه از قبل


رواياتى كه در تفسير اين آيه آمده است‏
شاهد گوياى ديگر براى تفسير فوق اينكه روايات فراوانى در منابع اهل سنت و شيعه از شخص پيامبر ص نقل شده كه نشان می ‏دهد منظور از" قربى" اهل بيت و نزديكان و خاصان پيامبرند، به عنوان نمونه:

1-" احمد" در فضائل الصحابه با سند خود از سعيد بن جبير از عامر چنين نقل مى‏كند: لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ قالوا:
يا رسول اللَّه! من قرابتك؟ من هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال:
على و فاطمه و ابناهما (عليهم السلام) و قالها ثلاثا:" هنگامى كه آيه" قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ " نازل شد اصحاب عرض كردند اى رسول خدا! خويشاوندان تو كه مودت آنها بر ما واجب است كيانند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آن دو، اين سخن را سه بار تكرار فرمود"! «1»

2- در" مستدرك الصحيحين" از امام" على بن الحسين" ع نقل شده كه وقتى امير مؤمنان على ع به شهادت رسيد، حسن بن على ع در ميان مردم خطبه خواند كه بخشى از آن اين بود:
انا من اهل البيت الذين افترض اللَّه مودتهم على كل مسلم فقال تبارك و تعالى لنبيه (ص) قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت:
" من از خاندانى هستم كه خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب كرده است، و به پيامبرش فرموده: قل لا اسئلكم ... منظور خداوند از" اكتساب حسنه" مودت ما اهل بيت است" «2».

3-" سيوطى" در" الدر المنثور" در ذيل آيه مورد بحث از مجاهد از ابن عباس نقل كرده كه در تفسير آيه" قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏" گفت: ان تحفظونى فى اهل بيتى و تودوهم بى:
" منظور اين است كه حق مرا در اهل بيتم حفظ كنيد، و آنها را به سبب من دوست داريد" «3».

و از اينجا روشن می ‏شود آنچه از ابن عباس بطريق ديگر نقل شده كه منظور عدم آزار پيامبر ص به خاطر قرابتش با قبائل مختلف عرب بوده مسلم نيست، زيرا چنان كه ديديم مخالف آن نيز از ابن عباس نقل شده است.

*************************************************
(1)" احقاق الحق" جلد 3 صفحه 2،" قرطبى" نيز اين روايت را در ذيل آيه مورد بحث آورده (جلد 8 صفحه 5843)
. (2) مستدرك الصحيحين جلد 3 صفحه 172- محب الدين طبرى همين حديث را در ذخائر صفحه 137 آورده، ابن حجر نيز در" صواعق" صفحه 101 آن را نقل كرده است.
(3) الدر المنثور ذيل آيه مورد بحث- جلد 6 صفحه 7
________________________________________
تفسير نمونه، ج‏20، ص: 411 و 412

ادامه ....

kazem2;216631 نوشت:
در كدام يك از آيات زير اشاره اي به (ائمه اطهار) حضرت فاطمه نشده است ؟
آيه 23سوره شوري


ادامه از قبل

4-" ابن جرير طبرى" در تفسيرش با سند خود از" سعيد بن جبير" و با سند ديگرى از" عمر بن شعيب" نقل مى‏كند كه منظور از اين آيه، هى قربى رسول اللَّه (نزديكان رسول خدا می ‏باشد) «1».

5- مرحوم طبرسى مفسر معروف از" شواهد التنزيل" حاكم حسكانى كه از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است از" ابى امامه" باهلى چنين نقل می ‏كند:پيامبر اسلام ص فرمود:
ان اللَّه خلق الانبياء من اشجار شتى، و انا و على (ع) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و على (ع) فرعها، و فاطمة (ع) لقاحها، و الحسن و الحسين ثمارها، و اشياعنا اوراقها- تا آنجا كه فرمود- لو ان عبدا عبد اللَّه بين الصفا و المروة الف عام، ثم الف عام، ثم الف عام، حتى يصير كالشن البالى، ثم لم يدرك محبتنا كبه اللَّه على منخريه فى النار، ثم تلا:قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً :" خداوند انبياء را از درختان مختلفى آفريد، ولى من و على ع را از درخت واحدى، من اصل آنم، و على شاخه آن، فاطمه موجب بارورى آن است، و حسن حسين ميوه‏ هاى آن، و شيعيان ما برگهاى آنند ... سپس افزود: اگر كسى خدا را در ميان صفا و مروه هزار سال، و سپس هزار سال، و از آن پس هزار سال، عبادت كند، تا همچون مشك كهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش می ‏افكند، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏".
جالب اين كه اين حديث آن چنان اشتهار يافته بود كه شاعر معروف كميت در اشعارش به آن اشاره كرده، می ‏گويد:

وجدنا لكم فى آل حاميم آية###### تاولها منا تقى و معرب‏

ما براى شما (خاندان پيامبر ص) در سوره‏ هاى حاميم آيه‏ اى يافتيم.
كه گروه تقيه كننده آن را تاويل كرده، و گروه آشكار كننده آن را آشكارا بيان كرده‏ اند «2».

6- و نيز سيوطى در" الدر المنثور" از ابن جرير از ابى الديلم چنين نقل می ‏كند: هنگامى كه على بن الحسين ع را به اسارت آوردند، و بر در دروازه دمشق نگهداشتند، مردى از اهل شام گفت: الحمد للَّه الذى قتلكم و استاصلكم!:
" خدا را شكر كه شما را كشت، و ريشه كن ساخت! على بن الحسين ع فرمود: آيا قرآن را خوانده‏ اى؟ گفت آرى، فرمود:
سوره‏ هاى حاميم را خوانده‏ اى، عرض كرد نه، فرمود آيا اين آيه را نخوانده ‏اى قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏؟! گفت: آيا شما همان ها هستيد كه در اين آيه اشاره شده؟ فرمود: آرى «3».

***************************************
(1) تفسير طبرى جلد 25 صفحه 16 و 17
(2)" مجمع البيان" جلد 9 صفحه 29
(3)" الدر المنثور" جلد 6 صفحه 7
____________________________________________
تفسير نمونه، ج‏20، ص: 413 و 414

ادامه ....

ادامه از قبل

7-" زمخشرى" در" كشاف" حديثى نقل كرده كه فخر رازى و قرطبى نيز در تفسيرشان از او اقتباس كرده‏ اند: حديث مزبور به وضوح مقام آل محمد ص و اهميت حب آنها را بيان می ‏دارد، می گويد: رسول خدا ص فرمود:


الا و من مات على حب آل محمد مات شهيدا.
" هر كس با محبت آل محمد بميرد شهيد از دنيا رفته".


الا و من مات على حب آل محمد (ص) مغفورا له.
" آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود بخشوده است".


الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا.
آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود با توبه از دنيا رفته".


الا و من مات على حب آل محمد مات مؤمنا مستكمل الايمان.
" آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود مؤمن كامل الايمان از دنيا رفته".


الا و من مات على حب آل محمد بشره ملك الموت بالجنة ثم منكر و نكير.
" آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت می ‏دهد، و سپس منكر و نكير (فرشتگان مامور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند".


الا و من مات على حب آل محمد يزف الى الجنة كما تزف العروس الى بيت زوجها.
" آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود او را با احترام به سوى بهشت مى‏برند آن چنان كه عروس به خانه داماد".


الا و من مات على حب آل محمد فتح له فى قبره بابان الى الجنة.
" آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود در قبر او دو در به سوى بهشت گشوده می ‏شود".


الا و من مات على حب آل محمد جعل اللَّه قبره مزار ملائكة الرحمة.
" آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود قبر او را زيارتگاه فرشتگان رحمت قرار می دهد".


الا و من مات على حب آل محمد مات على السنة و الجماعة.
" آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد ص از دنيا رود بر سنت و جماعت اسلام از دنيا رفته".


الا و من مات على بغض آل محمد جاء يوم القيامه مكتوب بين عينيه آيس من رحمة اللَّه

" آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد ص از دنيا رود روز قيامت در حالى وارد عرصه محشر می ‏شود كه در پيشانى او نوشته شده: مايوس از رحمت خدا"!


الا و من مات على بغض آل محمد مات كافرا.
" آگاه باشيد هر كس با بغض آل محمد ص از دنيا برود كافر از دنيا رفته"



الا و من مات على بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة:
" آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد ص از دنيا برود بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد" «1».


جالب اينكه فخر رازى بعد از ذكر اين حديث شريف كه صاحب كشاف آن را به صورت ارسال مسلم ذكر كرده است می ‏افزايد:
آل محمد ص كسانى هستند كه بازگشت امرشان به او است، كسانى كه ارتباطشان محكمتر و كاملتر باشد" آل" محسوب می ‏شوند، و شك نيست كه فاطمه و على و حسن و حسين محكمترين پيوند را با رسول خدا داشتند، و اين از مسلمات و مستفاد از احاديث متواتر است، بنا بر اين لازم است كه آنها را" آل پيامبر" ص بدانيم.


سپس می ‏افزايد: گروهى در مفهوم" آل" اختلاف كرده‏ اند، بعضى آنها را خويشاوندان نزديك پيامبر می ‏دانند، و بعضى گفته ‏اند آنها امت پيامبرند، اگر اين واژه را بر معنى اول حمل كنيم آل پيامبر تنها آنها هستند، و اگر به معنى امت كه دعوت او را پذيرفتند بدانيم باز هم خويشاوندان نزديك رسول خدا ص آل او محسوب می ‏شوند، بنا بر اين به هر تقدير آنها آل هستند و اما غير آنها در لفظ" آل" داخلند يا نه؟ محل اختلاف است.


سپس فخر رازى از صاحب كشاف چنين نقل می ‏كند:" وقتى اين آيه نازل شد عرض كردند" اى رسول خدا! خويشاوندان تو كيانند كه مودتشان بر ما واجب است"؟ فرمود:" على و فاطمه و دو فرزندشان".

بنا بر اين ثابت مى‏شود كه اين چهار تن ذى القرباى پيغمبرند و هنگامى كه اين معنى ثابت شد واجب است از احترام فوق العاده‏اى برخوردار باشند".
*******************************************************

(1) تفسير كشاف جلد 4 صفحه 220 و 221- تفسير فخر رازى جلد 27 صفحه 165 و 166- تفسير قرطبى جلد 8 صفحه 5843- تفسير ثعلبى ذيل آيه مورد بحث از جليل بن عبد اللَّه بجلى (طبق نقل المراجعات نامه شماره 19).

_______________________________________________

[=&quot][/]تفسير نمونه، ج‏20، ص: 414 و 415 و 416

ادامه از قبل



فخر رازى می ‏افزايد: دلائل مختلفى بر اين مساله دلالت مى‏كند:
1- جمله" إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏" كه طرز استدلال به آن بيان شد.

2- شك نيست كه پيامبر فاطمه را دوست مى‏داشت و درباره او فرمود:" فاطمة بضعة منى يؤذينى ما يؤذيها
فاطمه پاره تن من است آنچه او را آزار دهد مرا آزار داده است"!

و با احاديث متواتر از رسول خدا ص ثابت شده كه او على و حسن و حسين را دوست می ‏داشت، و هنگامى كه اين معنى ثابت شود محبت آنها بر تمام امت واجب است چون خداوند فرموده: وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ:" از او پيروى كنيد تا هدايت شويد" «1»

و نيز فرموده: فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ:" كسانى كه فرمان او را مخالفت مى‏كنند از عذاب الهى بترسند" «2»

و نيز فرموده: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ:
" بگو اگر خدا را دوست مى‏داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست دارد" «3»

و نيز فرموده لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ:" براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود" «4».


3- دعاى براى" آل" افتخار بزرگى است و لذا اين دعا خاتمه تشهد در نماز قرار داده شده: اللهم صل على محمد و على آل محمد، و ارحم محمدا و آل محمد، و چنين تعظيم و احترامى در حق غير آل ديده نشده است، بنا بر اين همه اين دلائل نشان می دهد كه محبت آل محمد ص واجب است.
سرانجام فخر رازى سخنان خود را در اين مساله با اشعار معروف شافعى پايان می دهد:

يا راكبا قف بالمحصب من منى ### و اهتف بساكن خيفها و الناهض‏

سحرا اذا فاض الحجيج الى منى ### فيضا كما نظم الفرات الفائض‏

ان كان رفضا حب آل محمد: ### فليشهد الثقلان انى رافضى!!

" اى سوارى كه عازم حج هستى! در آنجا كه در نزديكى منى ريگ براى رمى جمرات جمع می ‏كنند و مركز بزرگ اجتماع زائران خانه خداست بايست، و فرياد بزن به تمام كسانى كه در مسجد خيف مشغول عبادتند و يا در حال حركت می ‏باشند.

فرياد بزن به هنگام سحرگاه كه حاجيان از مشعر به سوى منى كوچ می ‏كنند و همچون نهرى عظيم و خروشان وارد سرزمين منى می ‏شوند.

آرى فرياد بزن و بگو: اگر محبت آل محمد ص رفض و ترك است، همه جن و انس شهادت دهند كه من رافضيم"! «5».

آرى اين است مقام آل محمد ص كه ما به دامانشان چنگ زده‏ايم و آنها را رهبر خويش و راهنماى دين و دنيا پذيرفته‏ ايم، الگو و اسوه خويش می ‏دانيم و تداوم خط نبوت را با امامت آنها می ‏بينيم.
البته غير از احاديث فوق روايات فراوان ديگرى در منابع اسلامى نقل شده كه از نظر رعايت اختصار و قناعت به جنبه‏ هاى تفسيرى به هفت روايت فوق اكتفاء كرديم، ولى ذكر اين نكته را مناسب می ‏دانيم كه در بعضى از منابع كلامى مانند" احقاق الحق" و شرح مبسوط آن، حديث معروف فوق در مورد تفسير آيه قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ از حدود پنجاه كتاب از كتب اهل سنت نقل شده است كه نشان می ‏دهد تا چه اندازه نقل اين روايت گسترده و مشهور بوده است ، قطع نظر از منابع فراوانى كه از طرق اهل بيت اين حديث را نقل می ‏كند.
***********************************************
(1) اعراف- 158
(2) نور- 63
(3) آل عمران- 31
(4) احزاب- 21.
(5) تفسير فخر رازى جلد 27 صفحه 166 [.....]
_____________________________________________________
تفسير نمونه، ج‏20، ص: 417 و 418

ادامه ....

موضوع قفل شده است