مناظره با سنی ها چرا ؟

تب‌های اولیه

158 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مناظره با سنی ها چرا ؟

امروز تو فیس بوک می گشتم که به این پیج برخوردم http://www.facebook.com/profile.php?id=100003712545547&ref=pymk اول بگید کارشون درسته یا غلط ؟ همچنین مگه نه اینکه ما هم خدا و قران و پیامبر رو قبول داریم اون ها هم همینطور و همه مسلمانیم ..... اما ما مظهر دین و دینداری رو در اهل بیت می دونیم و اونها در 4 تن اگر هم خطایی بوده از جانب 3 تن بوده و اون ها هم می گویند هیچ یک از این هایی که ما میگیم نیست ..... یعنی مشکل در عقیدشون نیست در اشخاصی هست که حالا یا درست یا غلط قبولشون دارند ..... پس چرا این همه حمله به عقاید ؟ (البته در سنی ها خیلی بیشتر دیده میشه !)
یه سوال انحرافی هم بپرسم در فیس بوک پیجی با عنوان کمپین مخالفین هتاکان اهل بیت (ع) شکل گرفته ایا کار اون ها درسته که عکس مردم رو در فضای عمومی می گذارند .... به نظر من که درسته ! اما چرا در مورد جرایم داخلی کشور این کار رو نمی کنند ؟! منشا این اندیشه در کافران و در خیلی از مسمانان که این کار ها نباید صورت بگیره به نظر من از همون جاست همین نزدیکی....

از نظر من دعوا کردن بر سر این که فلانی سنی یا شیعس و بریزن رو سرش که عقایدتون اشتباس خیلی بده.چون قران نه شیعه گفت بشید نه سنی ,بلکه گفت اسلام و بعد ایمان بیاورید.محمد هم نه شیعه بوده نه سنی.

هدف1;216515 نوشت:
از نظر من دعوا کردن بر سر این که فلانی سنی یا شیعس و بریزن رو سرش که عقایدتون اشتباس خیلی بده.چون قران نه شیعه گفت بشید نه سنی ,بلکه گفت اسلام و بعد ایمان بیاورید.محمد هم نه شیعه بوده نه سنی.

سلام

بله گفته شده بعد از اسلام ایمان بیاورید

حضرت محمد شیعه بوده اند

:ok:

این دعوا نیست(من این پست را ندیدم اما کلی می گم)
بلکه مباحثه است برای شناختن اهل ایمان:Gol:

عبد الحجج;216518 نوشت:

سلام

بله گفته شده بعد از اسلام ایمان بیاورید

حضرت محمد شیعه بوده اند

:ok:

این دعوا نیست(من این پست را ندیدم اما کلی می گم)
بلکه مباحثه است برای شناختن اهل ایمان:gol:

محمد شیعه بود؟پس محمد شیعه رو اورد نه اسلام.
به قول خانوادم.بهتره تو کار اسلامی ها دخالت نکنم.قران رو ترجیح میدم به اعتقادات اسلام.البته برای اشنایی به دین

شما درست میگین قرآن نه گفته شیعه بشید نه سنی_ولی گفته اول اسلام بیارید بعد ایمان!
به همین خاظر ما باید هم شیعه باشیم(پیرو) هم سنی(سنت پیامبر را جاری کردن) تا به درجه ایمان نائل بشم انشاءالله
اهدنا الصراط المستقیم

هدف1;216528 نوشت:
محمد شیعه بود؟پس محمد شیعه رو اورد نه اسلام. به قول خانوادم.بهتره تو کار اسلامی ها دخالت نکنم.قران رو ترجیح میدم به اعتقادات اسلام.البته برای اشنایی به دین

سلام

اولا کسی که دوست داره معلوماتش زیاد شود

زود نتیجه گیری نمی کند

شیعه به معنای لغوی یعنی پیرو

و اما منظور من چه بود؟

اگر دوست دارید می گویم

0642572;216530 نوشت:
شما درست میگین قرآن نه گفته شیعه بشید نه سنی_ولی گفته اول اسلام بیارید بعد ایمان! به همین خاظر ما باید هم شیعه باشیم(پیرو) هم سنی(سنت پیامبر را جاری کردن) تا به درجه ایمان نائل بشم انشاءالله اهدنا الصراط المستقیم

سلام

سنت پیامبر با تحقیق مشخص می شود

و صرف یک نام ملاک بر صحیح بودن نیست

که محل اختلاف است

ایمان هم در یک مسیر است

نه دو مسیر و 3 مسیر
مسیر ایمان با عمل صالح است

و عمل صالح اطاعت از فرامین اللهی و قوانین مصوب رسول الله است:ok:

بنا بر همان آیه ایی که آورده اید

اهدنا صراط المستقیم

ما را به راه مستقیم هدایت فرما
که همان راه علی(ع) است:ok:

سلام علیکم چرااسم این پست بده؟یعنی چی دعوای شیعه باسنی؟این دوباهم دعواندارن بله دعواندارن اینودارم به اونایی میگم که همیشه دوست دارن ازآب گل آلودماهی بگیرن.پس اینجاهم دعوایی نیست.بله دعوایی نیست.اگه هرکسی سوالی داره درست سوالشومیپرسه ومنتظرجواب میمونه بدون اینکه بیادتپل دعواشده دعواشده راه بیندازه.

انسان منطقی همیشه دنبال منطق هست اینوبدونیم واصلابه کسی بی احترامی نمیکنه.بازم میگم اینجاخبری ازدعوانیست اسم سایت همگفتگوی دینی هست پس دیگه این کلمه روتکرارنکنین.

هدف1;216528 نوشت:
محمد شیعه بود؟پس محمد شیعه رو اورد نه اسلام.

سلام

حضرت محمد اول اسلام را آوردند و در آخر بنا به دستور خدا و نصب حضرت علی به خلافت

شیعه را تاسیس کردند
:ok:

bossm;216321 نوشت:
امروز تو فیس بوک می گشتم که به این پیج برخوردم http://www.facebook.com/profile.php?id=100003712545547&ref=pymk اول بگید کارشون درسته یا غلط ؟ همچنین مگه نه اینکه ما هم خدا و قران و پیامبر رو قبول داریم اون ها هم همینطور و همه مسلمانیم ..... اما ما مظهر دین و دینداری رو در اهل بیت می دونیم و اونها در 4 تن اگر هم خطایی بوده از جانب 3 تن بوده و اون ها هم می گویند هیچ یک از این هایی که ما میگیم نیست ..... یعنی مشکل در عقیدشون نیست در اشخاصی هست که حالا یا درست یا غلط قبولشون دارند ..... پس چرا این همه حمله به عقاید ؟ (البته در سنی ها خیلی بیشتر دیده میشه !)
یه سوال انحرافی هم بپرسم در فیس بوک پیجی با عنوان کمپین مخالفین هتاکان اهل بیت (ع) شکل گرفته ایا کار اون ها درسته که عکس مردم رو در فضای عمومی می گذارند .... به نظر من که درسته ! اما چرا در مورد جرایم داخلی کشور این کار رو نمی کنند ؟! منشا این اندیشه در کافران و در خیلی از مسمانان که این کار ها نباید صورت بگیره به نظر من از همون جاست همین نزدیکی....

دوست بزرگوار! بحث سر اینکه حزب عمر غاصب بودند فقط نیست بحث سر این است که دین و نحوه قرائتش را از چه کسی بگیریم؟! از پیامبر و آنکه که پیامبر می گوید یا درست صف مقابل ایشان؟!

منبع و سرچشمه دین که منبع استخراج عقاید و احکام و... است چه کسی است؟! قال اهل البیت یا قال حزب عمر و عایشه و ابوهریره و ابوحنیفه و امثالش...؟!

کدام یک منبع دین خدا هستند؟!

و عقاید و احکام و... را باید از آن اتخاذ کرد؟!

کدام یک؟!

لذاست که وقتی منبع دین متفاوت شد در بند بند عقیده و احکام و... با عمریه اختلاف داریم!

آنها دین خدا را از ابوهریره ها(مرد هزار چهره تاریخ اسلام...) می گیرند ما از معصومان علیهم السلام!!! آیا تفاوت بدیهی نخواهد بود؟!

بحث اگر هست که باید باشد سر این منبع اخذ دین است که خروجی اش عقاید و... خواهد بود!!!

مثلا!!فقهی که از سرچشمه معصوم گرفته شده باشد خروجی ذاتی اش احکام ناب نبوی خواهد بود و فقهی که از سرچشمه ابوهریرها و عایشه ها سرچشمه گرفته باشد خروجی ذاتی اش جز این نخواهد بود که با هزار بدعات ضاله قواعدی چون قیاس و استحسان هر بدعت ضاله ای ولو ازدواج پدر با دختر ووووو خروجی ذاتی احکام این نوع منبع دین آن هم در احکام صادر شده توسظ روسای دینشان خواهد بود!!!

لذا بحث منبع اخذ دین است و لازمه ی بدیهی دینداری و مسلمان بودن همین بحث است.

و جهت در امان ماندن از چنین بدعات و حرام ها بایستی منابع اخذ دین معلوم گردند! که این لاجرم بحث شیعه و سنی است که می بینیم!!!

در مورد قرآن و پیامبر و خدا و....:
از نطر عنوان بلی شاید اشتراکاتی داشته باشیم اما از نظر محتوا کاملا متفاوتیم. به جهت همان اخذ دینی که از سرچشمه غلط گرفته شده است!!

قرآن شاید یکیست! (می گویم شاید ون اینها قرآن هم ندارند و اساس وجودی همین قرآن را هم مدیون تشیع اند!!! که البته بحثش جداست...)
اما
قرائتی که ما از فهم و تفسیر و تاویل قرآن داریم با قرائتی که آنها دارند هم یکیست؟!

پیامبر!
آیا پیامبری که ما می شناسیم با پیامبری که آن ها معرفی می کنند یکیست؟!

خدا!
آیا خداشناسی ما با خداشناسی آنها یکیست؟!

وووو هر چیز دیگری صرفا در عنوان اشتراک اگر داشته باشیم داریم نه در محتوا به جهت همان تفاوت در منبع اخذ دین!! همان تفاوت در سرچشمه دین!!!که معصوم باشد یا دغل بازان تاریخ بشریت؟!

مطلب بسیار پیچیده تر و مهم تر از اینهاست که شما فکرش را می کنی.:ok:

توصیه می کنم 4 جلد کتاب "مظلومی گمشده در سقیفه" را مطالعه بفرمایید...که البته یک جلد هم بعدا یکی از کتب عسگری! بدان اضافه کرده اند و شده است پنج جلدی!

جلد اولش نقد همین نوع قرائات از وحدت هستش که بین عموم رواج داده اند.

زیرکی این کتاب آن است که سعی کرده از یک از هزار مطلبی که بایستی گفت و نمی شود گفت!!! همه را با تکیه بر علمای مورد قبول حکومت ایران گفته است از نوشته های آنان!!!

البته همانطور که گفتم طبیعتا حرف بسیار بسیار بیشتر از آن کتاب است که نمی شود گفت به جهت اقتضائات زمانی که داریم. اما همین برای شروع کافی است. ان شاا...

شاید بتوانید کتاب مذکور را از اینترنت نیز دانلود کنید. اما حتما به هر طریقی شده بگیرید و بخوانید اگر می خواهید غرق در این فضای مسمومی که برایمان ساخته اند نمانید.:Gol:

هدف1;216515 نوشت:
از نظر من دعوا کردن بر سر این که فلانی سنی یا شیعس و بریزن رو سرش که عقایدتون اشتباس خیلی بده.چون قران نه شیعه گفت بشید نه سنی ,بلکه گفت اسلام و بعد ایمان بیاورید.محمد هم نه شیعه بوده نه سنی.

تبعیت از پیامبرصلوات ا...علیه و آله و سلم سخن همین قرآن است یا خیر؟!

راستی چه کسی گفته است فقط قرآن تنها منبع دین خداست؟! خودمان را جای اسلام نگذاریم!!!

از نظر من سنی ها برایشان حجت تمام شده است همانطور که برای یهودیان حجت تمام شده بود.
عمر کسیست که به خانه دختر پیامبر هجوم برد و پیامبر را آزرد. بنابراین کدام پیرو و کدام تابع سنتی با دشمن پیامبرش هم پیمان میشه.
آنان حق علی(ع)را انکار کردند چون دنیا طلب بودند. کدام دنیا طلبی شایسته اطاعته؟؟؟؟
شیعیان مهدی آگاه باشید که کار بزرگی در پیش داریم...باید با تمام دشمنان دین و مذهب راستین که چه بسا نقاب اسلام به چهره کشیده اند مبارزه کرد...

لحن صحبت با برادران سنی خیلی مهمه.اینکه بیایم به مقدساتشون توهین کنیم و بی منطق و استدلال به برجکشون بکوبیم کاملا غلطه.اگر شما یک سنی رو تحریک کردی و او هم حرکت نسنجیده ای انجام داد شما هم در اون عمل بی نقش نخواهی بود.اصلا چرا توهین.شما خودت اگر در خانواده ی سنی متولد شده بودی چقدر احتمال می دادی که الان سنی نباشی؟؟؟؟؟بیایم منطقی باشیم.شیعه اونقدر برحق هست که با استدلال راهنمایی کنه نه با توهین و بی فکری.لطفا هیزم به آتش فتنه ی هدایت شده از سوی استعمارگرها در این قضایا نریزیم.بیایم اول پایه های دینی خودمون رو تقویت کنیم و برای عقایدمون دلیلش رو تا جاییکه می تونیم پیدا کنیم،بعدا می تونیم دست برادرمون رو هم بگیریم و با استدلال و نرمی زمینه رو طوری مهیا کنیم که خودش راه رو پیدا کنه.:Gol:

شیعه و سنی با هم اختلافات جزئی دارند. اینها اختلاف جزئیند؟؟؟؟؟
1_ مسئله امامت که؟
2- مسئله بدعت توسط سنی در نماز
3- فدک
4- جعل حدیث توسط سران سنی به نفع خودشان

تمام گفته های شما رو خوندم و درست میگید اما وقتی دشمنی بنام کافر داریم چرا با هم برادر نباشیم و با همفکری با کافران مبارزه کنیم تا بخشی از فکر و ذکرمون رو سر به چالش کشیدن هم بشه .... مطمئنا این دوری بین ما و سنی ها به نفع کفار

حرف شما صحیحه اما یه مشکل هست
اینکه وقتی ما با سنی برادریم اصلا چرا برادریم؟ نمازشون باطله. علی ع را قبول ندارند در حالی که دنیا بر علی استوار است که اگه علی نبود دنیا آفریده نمیشد

سید زاهد;217018 نوشت:
حرف شما صحیحه اما یه مشکل هست
اینکه وقتی ما با سنی برادریم اصلا چرا برادریم؟ نمازشون باطله. علی ع را قبول ندارند در حالی که دنیا بر علی استوار است که اگه علی نبود دنیا آفریده نمیشد

نمی دونم چی بگم ..... اما حداقلش اینه که نباید به عمر و ابوبکر و عثمان توهین کرد و کاریکاتورشون رو کشید در این صورت چه انتظاری می ره اون ها از این حرکات علیه ما استفاده نکنند .... همین گفتگو های ارام و منطقی خیلی بهتر از این جور منازعات هستند ....

قطعا این است اگر ما به اونا توهین کنیم اونا صد برابر بیشتر به ما توهین میکنند و این نزاع اسلام را از بین میبرد

bossm;217022 نوشت:
نمی دونم چی بگم ..... اما حداقلش اینه که نباید به عمر و ابوبکر و عثمان توهین کرد و کاریکاتورشون رو کشید در این صورت چه انتظاری می ره اون ها از این حرکات علیه ما استفاده نکنند .... همین گفتگو های ارام و منطقی خیلی بهتر از این جور منازعات هستند ....


[=Book Antiqua]عن ابی عبدلله فی قول الله عزوجل ان الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا(نسا 136)لن تقبل توبتهم(آل عمران 90)قال:نزلت فی فلان وفلان و فلان آمنوا بالنبی فی اول الامر و کفروا حیث عرضت علیهم الولایه حین قال النبی من کنت مولا فهذا علی مولاه ثم آمنوا بالبیعه لامیرالمونین ثم کفروا حیث مضی رسول الله فلم یقروا بالبیعه ثم ازدادوا کفرا باخذهم من بایه بالبیعه لهم فهولا لم یبق فیهم من الایمان شیی[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] الاصول کافی جلد 1 صفحه 420رقم42
[=arial]امام صادق علیه السلام راجع به این آیه شریفه ((آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند وبازهم ایمان آوردند ودگربار کافر شدند وسپس برکفر خود افزودند))((هیچگاه توبه آنها قبول نمیشود))فرمودند:
[=arial] این آیه نارل شد درباره فلان وفلان وفلان(...!!...!!...!)که در ابتدای کار به پیامبر ایمان آوردند وهنگامی که ولایت برآنها عرضه شد در آن وقتی که پیغمبر فرمودند:کسی که من مولای اویم پس این علی مولای اوست،کفر ورزیدند،سپس به بیعت برای امیر المومنین ایمان آوردند پس هنگامی که پیامبر اکرم رحلت فرمودند کفر ورزیدند و به بیعت اقرار نکردند وسپس در کفرشان زیاده روی نمودند با بیعت گرفتن برای خودشان از کسانی که با مولا بیعت کرده بودند.پس در وجود ایشان ذره ای ایمان باقی نمانده است.



أفمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لا يهدى الا ان يهدى فما لكم كيف تحكمون(سوره يونس آيه 35)




نخستین چیزی كه در میان ما مسلمانان از كلمه " سنت" به ذهن می رسد ، سنت رسول الله(ص) است كهبرای همه مسلمانان(شیعه و سنی) پیروی از آن لازماست و با پیروی از قرآن وسنت رسول اكرم (ص) است كهیك شخص مسلمان به حساب می آید. بنا بر این اگر كلمه " اهل " به آن اضافه شود ؛ معنای ظاهری آن این است كهاین گروه از سنت رسول الله (ص) پیروی می كنند.

از این رو در دانش فرق، اهل سنت و جماعت به کسانی گفته می شود که مبنای رفتاری خود را در دین سنت نبوی (صلی الله علیه وسلم) قرار داده اند(البته در جریان انتخاب عثمان شرط پیروی از سنت شیخین برخلاف این ادعا نیز مطرح شده بود). از آن جا که اعتقادات اهل سنت همواره در طول تاریخ با سوالات و شبهاتی مواجه بوده است شناخت بنیان های اعتقادی اهل سنت هم برای جوانان اهل سنت و هم برای اهل تشیع می تواند مفید باشد.

به طور کلی این شناخت چه از منظر پاسخ به سوالات تاریخی(وقایع و رویدادها) یا پاسخ به مبانی فکری، کلامی و فقهی مانند اینکه چرا اهل سنت در نماز دست ها را می بندند؟ چرا اهل سنت عایشه همسر پیامبر(ص) را ام المومنین می دانند ولی حضرت فاطمه (س) را نه؟ چرا اهل سنت برای همه صحابه از جمله حضرت! معاویه و سایر کسانی که به جنگ حضرت علی (ع) آمدند احترام قایل اند؟(عمار درحالی که آن روایت مشهور از پیامبر درموردش آمده بود و معیار حق و باطل بود در این جنگ شهید شد) چرا اهل سنت روز غدیر را عید نمی دانند؟ و.... حائز اهمیت است.

البته در کیفیت بیان باید بر ضرورت اتحاد میان مسلمانان توجه داشت.

سید زاهد;217018 نوشت:
حرف شما صحیحه اما یه مشکل هست اینکه وقتی ما با سنی برادریم اصلا چرا برادریم؟ نمازشون باطله. علی ع را قبول ندارند در حالی که دنیا بر علی استوار است که اگه علی نبود دنیا آفریده نمیشد

سلام

دوست عزیز

اگر نمازشون بر مبنای فقه ایشان باشد صحیح است

منظورتان چیست؟

اصول فقهی را نمی شود ملاک باطل بودن قرار داد(هرچند حق بگویید!! می توانید سوال کنید)

نقل قول:

اگر نمازشون بر مبنای فقه ایشان باشد صحیح است

!!!

خب پس همه چیزشان درست است!!!




عمریه بند بند دینشان خلاف اسلام است . فقه شیعه آنها را در حقیقت کافر می داند و صرفا در دنیا مسلمان می خواندش یعنی بیشتر احکام اسلام را در دنیا بخاطر دفع فتنه و... بر آنها جاری می داند.

بد نیست کمی مطالعه را چاشنی کار خود نمایید تا در مقابل شبهات جهّال مقابله نمایید و صرفا به آنچه از تلویزیون و رسانه های چنین می شنوید نگویید دین!!! :

علامه کبیر ؛ آیت الله العظمی خویی ( رحمه ا... ) در " کتاب الطهاره " ج 2 ص 87 ( در شرح کتاب ) می فرماید :

"فالصحيح الحكم بطهارة جميع المخالفين للشيعة الاثني عشرية واسلامهم ظاهرا بلا فرق في ذلك بين أهل الخلاف وبين غيرهم وإن كان جميعهم في الحقيقة كافرين وهم الذين سميناهم بمسلم الدنيا وكافر الآخرة . "

"پس صحیح ،حکم به طهارت و پاکی تمامی مخالفان شیعه 12 امامی و حکم به اسلام ظاهری آنها می باشد . و فرقی میان سنی و دیگر آنها نیست . در حالی که همه آنها در حقیقت کافر هستند و ما آنها را مسلمان در دنیا و کافر در آخرت می دانیم "



علامه مجلسی ( علیه الرحمه ) در " بحار الانوار " ج 8 ص 367 - 368 مطلبی بیان می کند به نقل از رساله " حقائق الایمان " تالیف ستاره آسمان فقاهت تشیع ، شهید ثانی علیه الرحمه ، که می فرماید :

"قد عرفت مما تقدم أن التصديق بإمامة الأئمة عليهم السلام من أصول الايمان عند الطائفة من الامامية كما هو معلوم مذهبهم ضرورة ، وصرح بنقله المحقق الطوسي رحمه الله عنهم فيما تقدم ولا ريب أن الشئ يعدم بعدم أصله الذي هو جزؤه كما نحن فيه ، فيلزم الحكم بكفر من لم يتحقق له التصديق المذكور وإن أقر بالشهادتين ،

وأنه مناف أيضا للحكم بإسلام من لم يصدق بإمامة الأئمة الاثني عشر عليهم السلام ..... وأما الجواب فبالمنع من المنافاة بين الحكمين وذلك لأنا نحكم بأن من لم يتحقق له التصديق المذكور كافر في نفس الامر ، والحكم بإسلامه إنما هو في الظاهر ، فموضوع الحكمين مختلف فلا منافاة .

ثم قال : المراد بالحكم بإسلامه ظاهرا صحة ترتب كثير من الأحكام الشرعية على ذلك ، والحاصل أن الشارع جعل الاقرار بالشهادتين علامة على صحة إجراء أكثر الأحكام الشرعية على المقر كحل مناكحته والحكم بطهارته وحقن دمه وماله وغير ذلك من الأحكام المذكورة في كتب الفروع ، وكأن الحكمة في ذلك هو التخفيف عن المؤمنين لمسيس الحاجة إلى مخالطتهم في أكثر الأزمنة والأمكنة "


" از آنچه گذشت دانستى كه تصديق به امامت امامان عليهم السلام نزد اين طائفه از اماميه از اصول ايمان است چنان كه ضرورى مذهب آنان است ، و محقق طوسى رحمه الله ( در آنچه گذشت ) به نقل آن از آنان تصريح نمود .

و شك نيست كه چيزى كه جزء چيز ديگرى است با از ميان رفتن اصل آن از ميان مى رود مانند مسأله مورد بحث ما ، از اين رو لازم مى آيد حكم به كفر كسى كه تصديق مذكور ( تصديق به امامت ) براى وى محقق نگرديده باشد گرچه به شهادتين اقرار داشته باشد . . .

برخى گفته اند : اين حكم منافات دارد با اين كه شما مى گوييد اقرار كننده به شهادتين مسلمان است و كافر نيست .

پاسخ آن است كه منافاتى ميان اين دو حكم نيست . زيرا ما حكم مى كنيم كه آن كس كه تصديق مذكور را ندارد در نفس الامر كافر است و در ظاهر مسلمان است . بنابر اين موضوع اين دو حكم مختلف است و منافاتى در ميان نيست .

- سپس گفته است : - مراد از اين كه ظاهرا مسلمان است آن است كه بيشتر احكام شرعى بر آن مترتب است .

حاصل آن كه : شارع اقرار به شهادتين را نشانه صحت اجراى اكثر احكام شرعى بر اقرار كننده قرار داده است مانند حلال بودن ازدواج با او ، پاك بودن او ، حفظ خون و مال او و ديگر احكامى كه در كتابهاى فقهى وارد است . و گويى حكمت آن سبك ساختن تكليف مؤمنان است . . . "





والسلام.

حرف شما صحیحه اما یه مشکل هست
اینکه وقتی ما با سنی برادریم اصلا چرا برادریم؟ نمازشون باطله. علی ع را قبول ندارند در حالی که دنیا بر علی استوار است که اگه علی نبود دنیا آفریده نمیشد


در جواب شما بزرگوار
ميفرماييد كه دنيا بر علي استوار است و براي علي به وجود آمده؟؟
پس آيات قرآن را كمي بيشتر بخوانيد تا متوجه حرفهايتان بشويد
وَما خَلَقتُ الجِنَّ و الاِنس اِلّا لِيعبُدونَ ذاريات 56
امام باقر(ع) فرمودند: «ما خلق الله خلقا الا للعباده»
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَلىَ اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ؛[مومنون، آیه115

إنَّ فِی خَلقَ السَّمواتِ وَ الأرضِ و... لَآياتٍ لِاولی الألبابِ الَّذين يذكُروُن َ اللهَ قياماً وَ قُعُوداً وَ عَلَی جُنُوبِهِم و يتَفَكَّرونُ فی خَلقِ السَّمواتِ و الأرضِ ربَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً...آل عمران /191

إذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائكَِ اِنّی جاعِلٌ فِی الارضِ خليفَه». (بقره/30)

«وَ هُوَالّذی جَعَلَكُم خَلائِفَ الاَرضِ...» (انعام/165

arezo;218243 نوشت:
در عجبم كه يك ميليارد كافر به اسم مسلمان قرآن حفظ ميكنند
دذ عجبم كه قاريان مصري كه كافرند با كدام توفيق بر سر سفره قرآن مينشينند و قرآن حفظ ميكنند و باصداي زيبا قرآن را تلاوت ميكنند
در عجبم چرا شما مردم فلسطين راحمايت ميكنيد؟ مگر كافر نيستند؟
در عجبم كه براي استنادات خودتان به كتب كافران مراجعه ميكنيد

[=Century Gothic]
با سلام
[=Century Gothic]مسله حفظ کردن قرآن ملاک حقانیت و باطل بودن نیست !فهم محتوای قرآن است و دوری از کج فهمی قرآن !
[=Century Gothic]شما یک نگاه دقیق به جنگهای علی ع بیاندازید تا بعد متوجه شوید جبهه حق کجا بود و جبهه باطل کجا!!؟
[=Century Gothic] میدانید چرا ما به کتب شما استناد میکنیم ؟
موضوع از خواب بیدار شدن است !حقانیت شیعه !!:Sham:
به نظر شما اینکه تعداد اندکی از قوم نوح ان را همراهی کردند و بقیه کافر شدند علت چیست ؟
[=Century Gothic]آيا در قرآن آمده است كه حضرت نوح نتوانست جز عده معدودي ، ديگران را هدايت كند ، نقص در حضرت نوح است ؟ يا نقص در مردم ؟!
و اما این حدیث را که بسیاری از علمای شما ذکر کرده اند را فراموش نکنید !
[=Century Gothic]

اين حديث را بخوان شايد بهتر درك كني :
حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سُلَيْمَانَ الْبُرْنُسِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، ثنا يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، ثنا بَسَّامٌ الصَّيْرَفِيُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ:
«مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَكَ فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَاكَ فَقَدْ عَصَانِي».

أبوذر غفارى از رسول خدا (ص) نقل شده است كه به على بن أبى طالب عليه السلام فرمود: هركس از من اطاعت كند، به راستى كه از خداوند اطاعت كرده است، و هر كس از (فرمان) من سرپيچى كند، به راستى كه از (فرمان) خداوند سرپيچى كرده است، هر كس از تو اطاعت كند به راستى كه از من اطاعت كرده ، هر كس از (فرمان) تو سرپيچى كند، از (فرمان) من سرپيچى كرده است.

الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص139، ح4641، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاى694هـ)، ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى ، ج1، ص66 ، ناشر : دار الكتب المصرية – مصر.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاى1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج3، ص33 ، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

الإسماعيلي النيسابوري ، محمد بن إسماعيل بن مهران (متوفاى371هـ)، معجم أسامي شيوخ أبي بكر الإسماعيلي، ج1، ص485، تحقيق: زياد محمد منصور ، ناشر: العلوم والحكم ـ المدينة المنورة ، الطبعة: الأولى ، 1410-1990م

الأطرابلسي، خيثمة بن سليمان (متوفاى343هـ)، من حديث خيثمة بن سليمان، ج1، ص72، تحقيق: قسم المخطوطات بشركة أفق للبرمجيات، ناشر: شركة أفق للبرمجيات، مصر، الطبعة: الأولى، 2004م.

arezo;218280 نوشت:
با سلام
كارشناس محترم و بزرگوار
شما طوري صحبت ميكنيد كه گويي تمام اهل تسنن اشتباه ميكنند
مگر عقايد فرقه اسماعيليه و يا زيديه قابل قبول هستند؟ نه
آنها هم شيعه هستند اما چرا با فرقه هاي ديگر خودتان مبارزه نميكنيد و در پي اصلاح اهل سنت هستيد؟
من در ميان شافعي ها زندگي ميكنم -از يزيد بيزارند و به اهل بيت هم اظهار محبت ميكنندالبته نه به صورت شرك آميز
اين درست است كه تمام اهل تسنن را يكي بدانيد؟
اگر فتواهايي بر عليه شيعيان وجود دارد مطمئن باشيد كه بر عليه اهل سنت هم وجود دارد
به وضوح خوانديد كه اهل سنت كافر خوانده ميشود و حكم كافر هم؟؟؟؟؟


[=Book Antiqua]با سلام

[=Century Gothic]اولا که جواب شما را در تاپیکی که پست زده بودید داده ایم که چه کسانی بدعت گذار بوده اند و مشرک !!

[=Book Antiqua] [=Century Gothic]ما نمینویسیم !!
اینکه شیعه چه میگوید به ماند:Sham:

شما اول تکلیف خودتان را با علمای خود روشن کنید که حق کجاست و باطل چیست!!:Sham:

[=Century Gothic]جناب یعقوبی در(
[=Century Gothic]تاريخ اليعقوبى ، ج ، ص430) تفسیری بر این [=Century Gothic]ایه[=Century Gothic] دارد که شنیدنیست !!

[=Book Antiqua] الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا . مائده / 3 .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]امروز كسانى كه كافر شده اند ، از [ كارشكنى در ] دين شما نوميد گرديده‌اند . پس ، از ايشان مترسيد و از من بترسيد . امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم ، و اسلام را براى شما [ به عنوان ] آيين برگزيدم .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اين آيه زماني نازل شد كه رسول گرامي اسلام در غدير خم ، دست امير المؤمنين عليه السلام را بلند كرد و او را رسماً به عنوان جانشين بعد از خودش تعيين كرد .[=Book Antiqua]:Sham:
[=Book Antiqua]يعقوبي تاريخ نويس معروف اهل سنت مي نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]وقد قيل إنّ آخر ما نزل عليه « اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتى ورضيت لكم الاسلام ديناً » وهي الروايةالصحيحةالثابتةالصريحة وكان نزولها يوم النفر على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات اللّه عليه بغدير خم. [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تاريخ اليعقوبى ، ج ، ص430 .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]اگر معترفید پس این همه لجاجت برای چیست ؟

:Narahat az:اگر به حقانیت علی ع معترفید چرا حق علی ع را همین الان قبول نمیکنید ؟:Narahat az:

به زبان می آورید اما بازطرفداری از بنی امیه میکنید !:Sham:

مگر نه اینکه علمای شما چنین فضیلتهای برای علی ع قائلند پس مشکل چیست ؟:Narahat az:
[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]آيات فراواني در قرآن كريم در فضائل امير مومنان وبرتري وي بر ديگران نازل شده است .
[=Book Antiqua]بسياري از علماي شيعه و سني تا 350 آيه را در اين باره برشمرده‌اند كه ما به نقل رواياتي از طريق اهل سنت در اين باره اشاره مي کنيم .
[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]ابن عساكر ، از علماي بزرگ اهل سنت در تاريخ دمشق مي‌نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]عن ابن عباس ، قال :« نزلت في عليّ ثلاثمائة آية » .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] تاريخ مدينة دمشق ، ج 42 ، ص364، تاريخ الخلفاء ، ص 171 ، الصواعق المحرقة ، 196.[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]ابن عباس مي گويد : 300 آيه از قرآن كريم در باره علي عليه السلام نازل شده است .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و همچنين خطيب بغدادي در تاريخ بغداد مي‌نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]عن ابن عباس قال : نزلت في علي ثلاثمائة آية . [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تاريخ بغداد ، ج 6 ، ص 221 .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]و سيوطي از بزرگترين علماي تاريخ اهل سنت نيز مي‌نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]عن ابن عباس قال : نزلت في علي ثلاثمائة آية .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تاريخ الخلفاء ، ص 171 ، الصواعق المحرقة ، ص 196.[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و در جاي ديگر مي‌نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]قال ابن عباس : نزلت في علي أكثر من ثلاثمائة آية في مدحه .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تاريخ الخلفاء ، ص 172، و السيرة النبويّة ، زيني دحلان بهامش السيرة الحلبيّة ، ج2 ، ص11 و الصواعق المحرقة ، ص 125 ط . المحمديّة و 76 ط. الميمنة بمصر .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]بيش از سيصد آيه از قرآن كريم ، در ستايش از علي عليه السلام نازل شده است .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]و ابن حجر هيثمي در كتاب الصواعق المحرقة كه آن را در رد عقائد شيعه نوشته است ، در اين باره مي‌نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]وروى سعيد بن جبير ، عن ابن عباس ، قال : ما نزل في أحد من كتاب اللّه ما نزل في علي .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] الصواعق المحرقة ، ص 76 ، الباب التاسع ، الفصل الثالث .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و همچنين او در جاي ديگر و نيز سيوطي در تاريخ الخلفاء مي نويسند :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]أنّه ما نزل في أحد من كتاب اللّه كما نزل في علي .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تاريخ الخلفاء ، ص 171 ، و الصواعق المحرقة ، ص 127.[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]در حق هيچ كسي ، به اندازه علي عليه السلام ، در قرآن نازل نشده است .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و حتي بسياري از علماي اهل سنت نقل كرده‌‌اند كه يك چهارم قرآن در حق امير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام نازل شده است .[=Book Antiqua]:Sham:
[=Book Antiqua]حاكم حسكاني از بزرگان اهل سنت مي‌نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]عن الاصبغ بن نباتة ، عن على قال : نزل القرآن أربعة أرباع : ربع فينا ، وربع في عدونا ، وربع حلال وحرام وربع فرائض وأحكام ولنا كرائم القران .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] شواهد التنزيل ، ج 1 ، ص59 و ص62 و تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص136 و ينابيع المودة ، ج 1 ،‌ ص377.[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اصبغ بن نباته از امير مومنان نقل کرد که فرمودند قرآن چهار جزء نازل شد . يک چهارم در مورد ما ، يک چهارم در مورد دشمنان ما ، يک چهارم در مورد حلال وحرام و يک چهارم در مورد واجبات واحکام ؛ وآيات شاخص قرآن (کريمه به بهترين شيء در هر مجموعه گفته مي شود) در مورد ماست .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]و مرحوم كليني رضوان الله تعالي عليه در كتاب كافي در روايتي كه سند آن صحيح است ، شبيه همين روايت را نقل مي‌كند :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]عن أبي بصير ، عن أبي جعفر عليه السلام ، قال : نزل القرآن أربعة أرباع : ربع فينا ، وربع في عدونا ، وربع سنن وأمثال ، وربع فرائض وأحكام .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]الكافي ، ج2 ، ص627 ، ح 4 .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]اما مهم‌ترين آياتي كه در قرآن كريم در باره ولايت امير المؤمنين عليه السلام نازل شده ، از قرار ذيل است :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]1 . إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . مائده / 55 .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]ولىّ شما ، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده اند : همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند .[=Book Antiqua]:khandan:
[=Book Antiqua]مراد از « الذين آمنوا ... » قطعاً امام امير المؤمنين عليه السلام است ؛ زيرا اين آيه در زماني نازل شده است كه امام علي عليه السلام در حال ركوع به فقيري كه از مردم استمداد مي‌كرد ، انگشتري خود را صدقه داد .[=Book Antiqua]:Sham:
[=Book Antiqua]بنابر تصريح بسياري از علماي اهل سنت ، اين آيه در بارۀ امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است .
قاضي عضد الدين الإيجي ، متوفاي 756 در اين باره مي‌گويد :
[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]وأجمع أئمّة التفسير أنّ المراد علي .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]المواقف في علم الكلام ، ص 405 .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تمامي مفسرين جماع دارند كه اين آيه در بارۀ امام علي عليه السلام نازل شده است .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و سعد الدين تفتازاني نيز تصريح مي‌كند :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]نزلت باتّفاق المفسّرين في علي بن أبي طالب ، رضي اللّه عنه ، حين أعطى خاتمه وهو راكع في صلاته .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]شرح المقاصد في علم الكلام ، ج 5 ، ص270 .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua][اين آيه] به اتفاق مفسران در بارۀ علي بن أبي طالب (عليه السلام) هنگامي كه در حال ركوع انگشترش را به فقير نيازمند بخشيد نازل شده است[=Book Antiqua]:Sham:
[=Book Antiqua]و نيز علاء الدين علي بن محمد حنفي ، معروف به قوشجي در اين باره مي‌گويد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]إنّها نزلت باتفاق المفسّرين في حق علي بن أبي طالب حين أعطى السائل خاتمه وهو راكع في صلاته .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]شرح تجريد الاعتقاد ، ص 368 .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اين آيه ، به اتفاق مفسران در حق علي بن أبي طالب (عليه السلام) نازل شده است . وآن هنگامي بودكه به سائل انگشتري اش را بخشيد در حالي كه در ركوع نماز بود .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و آلوسي نيز مي‌گويد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]غالب الأخباريّين على أنّ هذه الآية نزلت في علي كرّم اللّه وجهه .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]غالب اخباري ها بر اين عقيده‌اند كه اين آيه در حق علي (عليه السلام) نازل شده است .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]روح المعاني ، ج 6 ، ص168 .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]ابن مردويه از علماي بزرگ اهل سنت روايتي را در شأن نزول اين آيه نقل مي كند كه بسيار جالب و خواندني است .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] عن ابن عباس ، بينما عبد الله بن عباس جالس على شفير زمزم يقول : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) إذ أقبل رجل ، متعمم بعمامة فجعل ابن عباس لا يقول قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) إلا قال الرجل : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) فقال ابن عباس : سألتك بالله من أنت ؟ فكشف العمامة عن وجهه وقال :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]أيها الناس من عرفني فقد عرفني ومن لم يعرفني فأنا جندب بن جنادة البدري أبو ذر الغفاري سمعت النبي ( صلى الله عنيه وآله وسلم ) بهاتين وإلا فصمتا ، ورأيته بهاتين وإلا فعميتا وهو يقول :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]علي قائد البررة وقاتل الكفرة ، منصور من نصره ومخذول من خذله .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]أ ما إني صليت مع رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) يوما من الأيام صلاة الظهر فسأل سائل في المسجد فلم يعطه أحد ، فرفع السائل يده إلى السماء وقال : اللهم اشهد أني سألت في مسجد رسول الله فلم يعطني أحد شيئا . وكان علي راكعا فأومى إليه بخنصره اليمنى - وكان يتختم فيها - فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم من ، خنصره ، وذلك بعين النبي فلما فرغ النبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) من صلاته رفع رأسه إلى السماء وقال :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اللهم إن أخي موسى سألك فقال : رب اشرح لي صدري ويسر لي أمري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي واجعل لي وزيرا من أهلي هارون أخي أشدد به أزري وأشركه في أمري فأنزلت عليه قرآنا ناطقا : (سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ ) اللهم وأنا محمد نبيك وصفيك اللهم فاشرح لي صدري ويسر لي أمري واجعل لي وزيرا من أهلي عليا أخي أشدد به أزري . [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]قال أبو ذر : فوالله ما استتم رسول الله [ صلي الله عليه وآله وسلم ] الكلام حتى هبط عليه جبرئيل من عند الله وقال : يا محمد هنيئا [ لك ] ما وهب الله لك في أخيك . قال : وما ذاك جبرئيل ؟ قال : أمر الله أمتك بموالاته إلى يوم القيامة وأنزل قرآنا عليك : إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . مائده / 55 . ) .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]مناقب علي بن أبي طالب (ع ) وما نزل من القرآن في علي (ع ( ، ابن مردويه الأصفهاني ، ص 293، ح 460، بتحقيق عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين ، ط دار الحديث بقم المقدسّة و تفسير الثعلبي ، ج 4، ص 80، و تفسير الكبير ، الرازي ، ج12 ، ص26 و شواهد التنزيل ، الحسكاني ، ج 1، ص 229 - 230، و مطالب السؤول في مناقب آل الرسول (ع) ، محمد بن طلحة الشافعي ، ص 170، و الفصول المهمة في معرفة الأئمة ،ابن الصباغ المالكي ، ج 1، ص 579 .
[=Book Antiqua]ابن عباس کنار چاه زمزم نشسته بود و از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) حديث نقل مي کرد مردي که صورتش را با عمامه پوشيده بود نزديک آمد و هرگاه که ابن عباس مي گفت رسول خدا چنين فرمود ، او هم مي گفت رسول خدا چنين فرمود ابن عباس گفت :
تو را به خدا سوگند مي دهم خودت را معرفي کن .
پارچه را از صورتش برداشت و گفت :
[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] اي مردم هرکس مرا مي شناسد که مي شناسد و آنان که نمي شناسند خودم را معرفي مي کنم ، من جندب پسر جناده ابوذر غفاري از ياران رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) در جنگ بدر هستم ، از رسول خدا با دو گوشم شنيدم و با چشم هايم ديدم که اگر غير از اين باشد کر و کور باشم ، فرمود: "علي پيشواي نيکوکاران و کشنده کافران است ، هرکس او را کمک کند پيروز است و آن که او را خار نمايد ذليل و بي‌چاره شود ".[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] بدانيد که روزي از روزها هنگام ظهر براي اقامه نماز در مسجد خدمت رسول الله بودم مردي نيازمند وارد شد وتقاضاي کمک کرد ؛ ولي هيچ کس به وي کمکي نکرد ، علي که در همان لحظه و در حال رکوع و مشغول نماز بود ، دست راستش را که انگشترش در يکي از انگشتانش بود جلو آورد تا آن را به مرد نيازمند هديه کند ، مرد فقير انگشتر را در آورد ، پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم ) اين منظره را مشاهده نمود ، پس از پايان يافتن نماز دست به دعا بلند کرد و عرض کرد : [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]" خداوندا برادرم موسي از تو تقاضا نمود تا به وي سعه صدر وگشايش در امور و بياني رسا وشيوا و جانشيني برادرش هارون را عنايت فرمائي ، وتو اي خدا درخواستش را اجابت فرمودي ، واکنون من پيامبر وفرستاده و برگزيده ات ، درخواست مي کنم تا شرح صدر وآسان شدن کارهايم را به من مرحمت فرمائي و نيز برادرم علي را وزير و جانشين من قرار دهي تا همراه وکمک من در کارها و پشتيبان رسالتم باشد " . [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]ابوذر مي گويد: [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]هنوز سخن و تقاضاي رسول خدا تمام نشده بودکه جبرئيل نازل شد و اين آيه را از جانب خداوند بر وي تلاوت نمود [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]«همانا پيشوا ورهبر وفرمانده شما خد ورسول او و مومنان هستند ؛ همان‌ها که نماز را برپا مي دارند و در رکوع نماز ، زکات وصدقه مي دهند . » .[=Book Antiqua]:Sham::Sham::Sham::Sham:

[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]2 . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ . النساء / 59 .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و صاحبان امر خود را [ نيز ] اطاعت كنيد .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]در اين آيه ، اطاعت از خداوند ، پيامبر و اولي الأمر واجب اعلام شده است و اولي الأمر غير از ائمه معصومين كسان ديگري نمي‌تواند باشد .[=Book Antiqua]

[=Book Antiqua]3. يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ . المائده / 67 .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اى پيامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ كن ؛ و اگر نكنى پيامش را نرسانده اى . و خدا تو را از [ گزند] مردم نگاه مى دارد .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]طبق اعتراف بسياري از علما و مفسران بزرگ اهل سنت ، اين آيه در زماني نازل شد كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در حال بازگشت از آخرين حج خود بود كه خداوند به آن حضرت دستور مي‌دهد كه ولايت و امامت امير المؤمنين عليه السلام را براي عموم مردم ابلاغ كند .
ما عبارت چند تن از مفسران اهل سنت را در اين باره نقل مي‌كنيم :
[=Book Antiqua]:Sham::Sham:
[=Book Antiqua]فخر رازي مفسر معروف اهل سنت در باره شأن نزول اين آيه مي‌نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]نزلت الآية في فضل علي بن أبي طالب عليه السلام ، ولما نزلت هذه الآية أخذ بيده وقال : « من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه » فلقيه عمر رضي الله عنه فقال : هنيئالك ياابنطالب أصبحت مولاي ومولىكل مؤمن ومؤمنة .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تفسير الرازي ، ج 12، ص 49 - 50. ط مصر 1375 وج 3/636 ط الدار العامرة بمصر. [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اين آيه در برتري وشان علي(ع) نازل شده است زيرا پس از نزول آن پيامبر دست علي را گرفت وفرمود: هر کس من رهبر وفرمانده اوهستم علي رهبر اوست خدايا دوستدارش را دوست بدار و دشمنش را دشمن دار، عمر بديدار علي(ع) شتافت وگفت:مبارک باشد بر تو اي علي تو از اين لحظه مولي وفرمانده من وتمام مردان وزنان مومن هستي .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و سيوطي نيز مي نويسد :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]اخرج ابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري قال نزلت هذه الآية يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك على رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم في علي بن أبي طالب .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]ابوسعيدخدري مي گويد: آيه بلاغ درغدير خم بر رسول خدا(ص) نازل شد که درشان علي بن ابوطالب است .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم «يا أيها لرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ان عليامولىالمؤمنين وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس . » [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]الدر المنثور ، ج 2، ص 298، فتح القدير ، شوكاني ، چ2 ،‌ ص60 و روح المعاني ، آلوسي ، ج 6 ، ص193 و تفسير المنار ، رشيد رضا ، ج 6 ،‌ ص463 .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]از ابن مسعود نقل است که گفت:درزمان پيامبر اين آيه را اين گونه قرائت مي کرديم: اي رسول آنچه از جانب پروردگارت برتو نازل شده است که علي مولي وسرپرست وپيشواي مومنان است به مردم ابلاغ کن .[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]ابن عساكر ، تاريخ نويس معروف و بسياري ديگر از علماي بزرگ اهل سنت اين روايت را نقل كرده‌اند :[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] نزلت هذه الآية : (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ) على رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) يوم غدير خم في علي بن أبي طالب. [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]تاريخ دمشق ، ج42 ،‌ ص237 و أسباب نزول القرآن ، الواحدي ، ص204 ، ح403 ، ط الحلبى بمصر و150 ط الهندية بمصر و شواهد التنزيل لقواعد التفضيل فى الآيات النازلة فى أهل البيت ، الحاكم الحسكانى ، ج 1 ، ص 187 ، ح 243 و244 و245 و246 و247 و248 و249 و250 و 240 ، ط 1 بيروت و فتح البيان فى مقاصد القرآن ، العلامة السيد صديق حسن خان ملك بهوبال ، ج 3 ، ص63 ، ط مطبعة العاصمة بالقاهرة و ج 3 ص 89 ط بولاق بمصر و الملل والنحل ، الشهرستانى الشافعى ، ج 1 ، ص 163 ، افست بيروت على ط مصر وبهامش الفصل ، ابن حزم ، ج 1 ، ص 220 افست على ط مصر ، فرائد السمطين للحموينى ، ج 1 ، ص158 ، ح120 ، ط 1 بيروت و الفصول المهمّة لابن الصباغ المالكى المكّى ، ص 25 ط الحيدرية وص 27 ط آخر و مطالب السؤول ، ابن طلحة الشافعى ، ج 1 ، ص 44 ، ط دار الكتب فى النجف و ص 16 ط طهران و ينابيع المودة ،ا لقندوزى الحنفى ، ص 120 و249 ط اسلامبول وص 140 و297 ، ط الحيدرية و...[=Book Antiqua]


4 . الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا . مائده / 3 .
امروز كسانى كه كافر شده اند ، از [ كارشكنى در ] دين شما نوميد گرديده‌اند . پس ، از ايشان مترسيد و از من بترسيد . امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم ، و اسلام را براى شما [ به عنوان ] آيين برگزيدم .
اين آيه زماني نازل شد كه رسول گرامي اسلام در غدير خم ، دست امير المؤمنين عليه السلام را بلند كرد و او را رسماً به عنوان جانشين بعد از خودش تعيين كرد .
يعقوبي تاريخ نويس معروف اهل سنت مي نويسد :
وقد قيل إنّ آخر ما نزل عليه « اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتى ورضيت لكم الاسلام ديناً » وهي الروايةالصحيحةالثابتةالصريحة وكان نزولها يوم النفر على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات اللّه عليه بغدير خم.
تاريخ اليعقوبى ، ج ، ص430 .
وگفته شده است كه آخرين آبه اي كه بر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نازل شده است آيه" اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتى ورضيت لكم الاسلام دينا " بوده است واين همان روايت صحيح است ونزول آن در روز كوچ ( در مكه) در مورد امير مومنان علي بن ابي طالب بوده است در غدير خمً
و در جاي ديگر مي گويد
ولما كان يوم النفر دخل البيت ، فودع ونزل عليه : ( اليوم أكملت لكم دينكم ، وأتممت عليكم نعمتي ، ورضيت لكم الاسلام دينا ) .
وخرج ليلا منصرفا إلى المدينة ، فصار إلى موضع بالقرب من الجحفة يقال له : غدير خم ، لثماني عشرة ليلة خلت من ذي الحجة ، وقام خطيبا وأخذ بيد علي بن أبي طالب فقال : «ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم ؟ قالوا : بلى يا رسول الله ! قال : فمن كنت مولاه ، فعلي مولاه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه . ثم قال : أيها الناس أني فرطكم وأنتم واردي على الحوض ، وإني سائلكم ، حين تردون علي ، عن الثقلين فانظروا كيف تخلفوني فيهما . وقالوا : وما الثقلان يا رسول الله ؟ قال : الثقل الأكبر كتاب الله سبب طرفه بيد الله وطرف بأيديكم ، فاستمسكوا به ولا تضلوا ، ولا تبدلوا ، وعترتي أهل بيتي .

تاريخ اليعقوبي ، ج 2، ص 112 .

روزي که رسول خدا (ص) قصد بيرون آمدن از مکه را داشت وارد خانه خداشد وبا خانه وداع نمود اين آيه نازل شد: امروز دين را برشما کامل ونعمتم را تمام نمودم واسلام را دين شما قراردادم،
رسول شبانه به طرف مدينه حرکت کرد، دربين راه ودر روز هيجدهم ذي حجه به مکاني نزديک جحفه به نام غدير خم رسيد
درهمان روز ودرهمان سرزمين رسول خدا(ص) براي مردم خطبه خواند ودر بين خطبه دست علي را گرفت وفرمود: آيا من بر مومنان برتر ازجانشان نيستم همه گفتند: آري اين چنين است ، فرمود: هرکس من مولي ورهبر وسرپرست او هستم علي نيز براو مولي ورهبر است،
خدايا دوست بدار آنکه علي را دوست بدارد ودشمن بدار آنکه علي را دشمن بدارد، سپس فرمود:
اي مردم کنار حوض کوثر بر من وارد مي شويد ازشما در باره دو يادگار وگوهر گرانبها سوال خواهم کرد پس مواظب باشيد حق آندو را محترم داريد، پرسيدند : آندو گوهر چيست؟

فرمود : کتاب خدا قرآن که يک طرفش در دست خدا وطرف ديگرش در دست شماست، پس به آن چنگ زنيد تاگمراه نشويد ودر آن دست نبريد، و يادگار وگوهر دوم خاندان وعترت من هستند.
یا علی ع

مشخص است که عشق به همسر و نداشتن اطلاعات کافی درد اصلی شماست خانم آرزو!


ما حکم به کفر عقیدتی و نه فقهی می دهیم و در دنیا نیز مسلمان دنیایی می خوانیمشان.. همانطور که پیامبر در کتب خودشان هم فرموده است...اما مثل مذهب معشوق شما حکم به هدر دادن خون و مباح دانستن ناموس و مال شیعه اثنی عشر داده است که عمل نمی کنیم!!


اهل خلاف امروزی هم دینشان را از حزب همان سه نفر گرفته اند...لذاست که دین متناقض عمری که حاصل همان حزب است هم می تواند قرآن و حدیث حفظ کند هم می تواند دختر و پدر را به ازدواج شرعی هم(!!) طبق همان قرآن و حدیث حفظ شده!!! در آورد.


براستی کدام عاقلی است که اگر اینها و هزاران چون اینها را --البته اگر محذوریت های عوام فریب سیاسیون بگذارد تا بدانند-- باز این فقه را اسلامی بخواند و خود را مسلمان چنین فقهی بداند و سرخود را بالا بگیرد و بگوید من سنی ام؟! طبیعتا او از این مذهب فرار خواهد کرد ولو اینکه خودش دین جدیدی مثل فقط قرآن بسازد.


توجه بفرمایید که این احکام نتیجه ذاتی فقهی است و برخواسته از بدعات ضاله ای چون قواعد فقهی (مثل قیاس و استحسان) است که آنرا از ابوهریره ها گرفته اند نه نتیجه عرضی که صرفا عالمی فاسد فتوا داده باشد....


آن یک میلیارد را هم سنی ها و بتری ها و جهال فرموده اند!! گر چه همین یک میلیارد هم خودشان خودشان را نه تنها کافر عقیدتی می دانند بلکه کافر فقهی نیز خوانده و طول تاریخ اسلام شاهد خونریزی های حاصل این فقه عمری که حتی به خودشان هم رحم نمی کنند بوده است. اگر بخواهید اسناد فراوانی از کتب خود همین مذهب معشوقتان بیاورم؟!



شرک هم که سوغاتی حزب عمر است بفرمایید این کدام توحید مضحکی است که خدا درش با چشم گوشتی محدود انسانها دیده می شود و جسم دارد و چاق و چله است و بر پشه سوار می شود و به زمین رفت و آمد می کند؟! این به غیر توحید عمری چیز دیگری می شود نامش نهاد؟!


براستی و وجدانا بفرمایید این شرک است یا


اینکه پیامبر خدا و کتب خود سنی ها می گویند توسل بجویید و حتی خود احمد بن حنبل رئیس حنابله توسل به دمپایی را هم جایز می دانست؟!



و اما باز جناب خیرالبریه!!
حضرت آقا تا کی کور و جاهل نگه داشتن خلق خدا؟! تقیه مصداق و جایگاه و نهایتا مقطع محدود خود را دارد. این مطالب در کتب فریقین آمده است و امروزه با وجود این همه امکانات ارتباطی و موئسسات تحقیقاتی و.. دیگر آشکار بر عالم است. شما باز از پیش خود مصداق اطلاقین نسازید!

bossm;218278 نوشت:
این جمله رو بنده متوجه نشدم یعنی شما میگید تقیه در این زمان خوبه ؟ یا کنایه ای گفتید ؟

با سلام

حدیث داریم دراصول کافی :

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن ابن بكير، عن محمد ابن مسلم، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: كلما تقارب هذا الامركان أشد للتقية.

هر چه به زمان ظهور نزدیکتر میشوید به افکار و اعمالتان تقیة بیشتری دهید .

امام رضا (علیه السلام) فرمود: «لا دین لمن لاورع له و لا ایمان لمن لاتقیة له إن اكرمكم عند الله أعملكم بالتقیة فقیل له: یابن رسول الله إلى متى؟ قال: إلى یوم الوقت المعلوم و هو یوم خروج قائمنا اهل البیت.»" ".
«كسى كه از گناه نپرهیزد دین ندارد و كسى كه تقیه نداشته باشد ایمان ندارد همانا گرامى ترین شما نزد خدا كسى است كه به تقیه بیشتر و بهتر عمل كند.»
گفته شد: اى فرزند رسول خدا تا كى؟
فرمود: «تا روز «وقت معلوم» كه همان روز ظهور و زمان قیام قائم ما اهلبیت است.


arezo;218280 نوشت:
آنها هم شيعه هستند اما چرا با فرقه هاي ديگر خودتان مبارزه نميكنيد و در پي اصلاح اهل سنت هستيد؟


با سلام

شما اگر کتب شیعه را بخوانید میبینید که با همه کجرویها برخورد شده مثلا غلات را کافر و نجس خوانده اند ضمن اینکه علت پیدایش اینهمه فرق ، همان مخالفت با امر خدا ورسولش بود که حق امامت اولیاء الهی را غصب کردند .

arezo;218280 نوشت:
اگر فتواهايي بر عليه شيعيان وجود دارد مطمئن باشيد كه بر عليه اهل سنت هم وجود دارد


بحث اینست که چه کسی باعث وبانی و مسبب این اختلاف وتفرقه است :
فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

mohebbe madar121;218356 نوشت:
و اما باز جناب خیرالبریه!! حضرت آقا تا کی کور و جاهل نگه داشتن خلق خدا؟! تقیه مصداق و جایگاه و نهایتا مقطع محدود خود را دارد. این مطالب در کتب فریقین آمده است و امروزه با وجود این همه امکانات ارتباطی و موئسسات تحقیقاتی و.. دیگر آشکار بر عالم است. شما باز از پیش خود مصداق اطلاقین نسازید!


با سلام

هرکس چیزی فهمید به ماهم بگوید ؟

تقیه با جاهل نگه داشتن خلق خدا چه ربطی دارد ؟ مگر شما قرآن و اخبار ائمه علیهم السلام را قبول ندارید که امر به تقیه تا زمان ظهور داده اند ؟

سلام مگه غير از اينه كه در قران امده هر انساني با هر ديني مسيحي صائب و يهودي اگه تنها به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشه و اعمال صالح انجام بده ان دنيا در اسايشه حالا سني ها كه هرچي نباشن مسلمان كه هستند. هركي با بندگان خدا دشمني داشته باشه حتي اگه به ظاهر شيعه باشه جايگاه خوبي نخواهد داشت.متاسفانه خصلتي كه مسلمانها پيدا كردند اينه كه همين كه ظاهرا مسلمان شدند خودشون را از همه برتر ميبينند.

fargol;218564 نوشت:
سلام مگه غير از اينه كه در قران امده هر انساني با هر ديني مسيحي صائب و يهودي اگه تنها به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشه و اعمال صالح انجام بده ان دنيا در اسايشه حالا سني ها كه هرچي نباشن مسلمان كه هستند. هركي با بندگان خدا دشمني داشته باشه حتي اگه به ظاهر شيعه باشه جايگاه خوبي نخواهد داشت.متاسفانه خصلتي كه مسلمانها پيدا كردند اينه كه همين كه ظاهرا مسلمان شدند خودشون را از همه برتر ميبينند.


با سلام

در قرآن کریم آمده که : من یطع الرسول فقد اطاع الله : یعنی اطاعت از رسول=اطاعت ازخدا

در قرآن کریم آمده که دین نزد خدا اسلام است ... از پیامبر اطاعت کنید واگر مخالفت امرش کنید دچار فتنه میشوید.

آیا میتوان ادعای ایمان به خدا را داشت اما از او ورسولش اطاعت نکرد ؟

اما ایه ای که گفتید :

ان الذين آمنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن باللّه و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اءجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون -62-بقره
ترجمه آيه

بدرستى كسانيكه مؤ منند و كسانيكه يهودى و نصرانى و صابئى هستند هر كدام بخدا و دنياى ديگر معتقد باشند و كارهاى شايسته كنند پاداش آنها پيش پروردگارشان است نه بيمى دارند و نه غمگين شوند

علامه در المیزان فرمود :
در اين آيه مسئله ايمان تكرار شده ، و منظور از ايمان دومى بطوريكه از سياق استفاده ميشود، حقيقت ايمان است ، و اين تكرار مى فهماند: كه مراد از (الذين آمنوا)، در ابتداى كسانى هستند كه ايمان ظاهرى دارند، و باين نام و باين سمت شناخته شده اند،
بنابراين معناى آيه اين ميشود: (اين نامها و نامگذاريها كه داريد، از قبيل مؤ منين ، يهوديان ، مسيحيان ، صابئيان ، اينها نزد خدا هيچ ارزشى ندارد، نه شما را مستحق پاداشى مى كند، و نه از عذاب او ايمن ميسازد).

همچنانكه يهود و نصارى بنا بحكايت قرآن مى گفته اند: (لن يدخل الجنة ، الا من كان هودا او نصارى )، (داخل بهشت نميشود، مگر كسى كه (بخيال ما يهوديان ) يهودى باشد، و يا كسيكه (بزعم ما مسيحيان )، نصارى باشد)، بلكه تنها ملاك كار، و سبب احترام ، و سعادت ، حقيقت ايمان بخدا و روز جزاء است ، و نيز عمل صالح است .
و بهمين جهت در آيه شريفه نفرمود: (من آمن منهم )، (هر كس از ايشان ايمان بياورد)، يعنى ضميرى بموصول (الذين ) برنگرداند، با اينكه در صله برگرداندن ضمير بموصول لازم بود، تا آن فائده موهومى را كه اين طوائف براى نامگذاريهاى خود خيال مى كردند، تقرير نكرده باشد، چون اگر ضمير برمى گرداند، نظم كلام ، اين تقرير و امضاء را مى رسانيد.
و اين مطلب در آيات قرآن كريم مكرر آمده ، كه سعادت و كرامت هر كسى دائر مدار و وابسته بعبوديت است ، نه بنام گذارى ، پس ‍ هيچ يك از اين نامها سودى براى صاحبش ندارد، و هيچ وصفى از اوصاف كمال ، براى صاحبش باقى نمى ماند، و او را سود نمى بخشد، مگر با لزوم عبوديت .
و حتى اين نامگذاريها، انبياء را هم سود نميدهد، تا چه رسد بپائين تر از آنان همچنانكه مى بينيم : خدايتعالى در عين اينكه انبياء خود را با بهترين اوصاف مى ستايد مع ذلك درباره آنان مى فرمايد: (و لو اشركوا، لحبط عنهم ما كانوا يعملون )، (انبياء هم اگر شرك بورزند، اعمالى كه كرده اند بى اجر ميشود).
و در خصوص اصحاب پيامبر اسلام ، و كسانيكه به وى ايمان آوردند، با آنكه در جاى ديگر از عظمت شاءن و علو قدرشان سخن گفته ، مى فرمايد: (وعداللّه الذين آمنوا، و عملوا الصالحات منهم : مغفرة و اجرا عظيما)، (خدا به بعضى از كسانيكه ايمان آورده ، و عمل صالح كرده اند، وعده مغفرت و اجر عظيم داده است )، كه كلمه (منهم )، وعده نامبرده را مختص به بعضى از ايشان كرده ، نه همه آنان .

و نيز درباره ديگران كه آيات خدا بسويشان آمده ، فرموده : (و لو شئنا لرفعناه بها، ولكنه اخلد الى الارض ، و اتبع هويه )، (و اگر ميخواستيم او را با آيات خود بلند مى كرديم ، ولى او بزمين گرائيد، و از هواى خود پيروى كرد)، و از اين قبيل آيات ديگريكه تصريح دارد: بر اينكه كرامت و سعادت مربوط بحقيقت است ، نه بظاهر.

رضا;218286 نوشت:

با سلام
مسله حفظ کردن قرآن ملاک حقانیت و باطل بودن نیست !فهم محتوای قرآن است و دوری از کج فهمی قرآن !
شما یک نگاه دقیق به جنگهای علی ع بیاندازید تا بعد متوجه شوید جبهه حق کجا بود و جبهه باطل کجا!!؟
میدانید چرا ما به کتب شما استناد میکنیم ؟
موضوع از خواب بیدار شدن است !حقانیت شیعه !!:sham:
به نظر شما اینکه تعداد اندکی از قوم نوح ان را همراهی کردند و بقیه کافر شدند علت چیست ؟
آيا در قرآن آمده است كه حضرت نوح نتوانست جز عده معدودي ، ديگران را هدايت كند ، نقص در حضرت نوح است ؟ يا نقص در مردم ؟!
و اما این حدیث را که بسیاری از علمای شما ذکر کرده اند را فراموش نکنید !

اين حديث را بخوان شايد بهتر درك كني :
حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سُلَيْمَانَ الْبُرْنُسِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، ثنا يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، ثنا بَسَّامٌ الصَّيْرَفِيُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ:
«مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَكَ فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَاكَ فَقَدْ عَصَانِي».

أبوذر غفارى از رسول خدا (ص) نقل شده است كه به على بن أبى طالب عليه السلام فرمود: هركس از من اطاعت كند، به راستى كه از خداوند اطاعت كرده است، و هر كس از (فرمان) من سرپيچى كند، به راستى كه از (فرمان) خداوند سرپيچى كرده است، هر كس از تو اطاعت كند به راستى كه از من اطاعت كرده ، هر كس از (فرمان) تو سرپيچى كند، از (فرمان) من سرپيچى كرده است.

الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص139، ح4641، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاى694هـ)، ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى ، ج1، ص66 ، ناشر : دار الكتب المصرية – مصر.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاى1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج3، ص33 ، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

الإسماعيلي النيسابوري ، محمد بن إسماعيل بن مهران (متوفاى371هـ)، معجم أسامي شيوخ أبي بكر الإسماعيلي، ج1، ص485، تحقيق: زياد محمد منصور ، ناشر: العلوم والحكم ـ المدينة المنورة ، الطبعة: الأولى ، 1410-1990م

الأطرابلسي، خيثمة بن سليمان (متوفاى343هـ)، من حديث خيثمة بن سليمان، ج1، ص72، تحقيق: قسم المخطوطات بشركة أفق للبرمجيات، ناشر: شركة أفق للبرمجيات، مصر، الطبعة: الأولى، 2004م.


با سلام

من هم نگفتم ملاك حقانيت حفظ قرآن است من سوال كردم كه يك كافر چگونه جذب قرآن ميشود وو به حفظ مي پردازد. آنطور كه عقل ميگويد كسي كه دين نداشته باشد قرآن حفظ نميكند بلكه قرآن جعل ميكند...

شما چرا از اسلام فقط جنگ ها ي حضرت علي را نظاره ميكنيد.به جز او بقيه هيچ كاره بوده اند؟
به كتب ما استناد ميكنيد كه از خواب بيدار شويد اما نميشويدچون حتي براي يك لحظه هم فكر نميكنيد كه اگر كسي با علي دشمني داشته باشد لااقل در كتابهاي معروفش نامي از او نميبرد پس بغض شما مشخص ميشود نه اهل تسنن
متاسفام كه هر بنده اي را با نوح و هرزني را با زن لوح و لوط مقايسه ميكنيد-ظاهرا خبر نداريد كه فرد مسلمان با غير مسلمان تفاوت دارد-و از قياس هم استفاده ميكنيدجالب است
حديث شما درست-ميخواهم ببينم اين چه كسي است كه از دستور علي سرپيچي كرده است.وقتي خداوند خودش ميفرمايد لا اكراه في الدين يعني اجباري دركار نيست شما بهتر است فرقه هاي گمراه شيعيان از قبيل زيديه اسماعيليه بهاييت و غيره را نصيحت كنيد كه گمراهي آنها آشكارتراست.

mohebbe madar121;218356 نوشت:
مشخص است که عشق به همسر و نداشتن اطلاعات کافی درد اصلی شماست خانم آرزو!

ما حکم به کفر عقیدتی و نه فقهی می دهیم و در دنیا نیز مسلمان دنیایی می خوانیمشان.. همانطور که پیامبر در کتب خودشان هم فرموده است...اما مثل مذهب معشوق شما حکم به هدر دادن خون و مباح دانستن ناموس و مال شیعه اثنی عشر داده است که عمل نمی کنیم!!

اهل خلاف امروزی هم دینشان را از حزب همان سه نفر گرفته اند...لذاست که دین متناقض عمری که حاصل همان حزب است هم می تواند قرآن و حدیث حفظ کند هم می تواند دختر و پدر را به ازدواج شرعی هم(!!) طبق همان قرآن و حدیث حفظ شده!!! در آورد.

براستی کدام عاقلی است که اگر اینها و هزاران چون اینها را --البته اگر محذوریت های عوام فریب سیاسیون بگذارد تا بدانند-- باز این فقه را اسلامی بخواند و خود را مسلمان چنین فقهی بداند و سرخود را بالا بگیرد و بگوید من سنی ام؟! طبیعتا او از این مذهب فرار خواهد کرد ولو اینکه خودش دین جدیدی مثل فقط قرآن بسازد.

توجه بفرمایید که این احکام نتیجه ذاتی فقهی است و برخواسته از بدعات ضاله ای چون قواعد فقهی (مثل قیاس و استحسان) است که آنرا از ابوهریره ها گرفته اند نه نتیجه عرضی که صرفا عالمی فاسد فتوا داده باشد....

آن یک میلیارد را هم سنی ها و بتری ها و جهال فرموده اند!! گر چه همین یک میلیارد هم خودشان خودشان را نه تنها کافر عقیدتی می دانند بلکه کافر فقهی نیز خوانده و طول تاریخ اسلام شاهد خونریزی های حاصل این فقه عمری که حتی به خودشان هم رحم نمی کنند بوده است. اگر بخواهید اسناد فراوانی از کتب خود همین مذهب معشوقتان بیاورم؟!

شرک هم که سوغاتی حزب عمر است بفرمایید این کدام توحید مضحکی است که خدا درش با چشم گوشتی محدود انسانها دیده می شود و جسم دارد و چاق و چله است و بر پشه سوار می شود و به زمین رفت و آمد می کند؟! این به غیر توحید عمری چیز دیگری می شود نامش نهاد؟!

براستی و وجدانا بفرمایید این شرک است یا

اینکه پیامبر خدا و کتب خود سنی ها می گویند توسل بجویید و حتی خود احمد بن حنبل رئیس حنابله توسل به دمپایی را هم جایز می دانست؟!

و اما باز جناب خیرالبریه!!
حضرت آقا تا کی کور و جاهل نگه داشتن خلق خدا؟! تقیه مصداق و جایگاه و نهایتا مقطع محدود خود را دارد. این مطالب در کتب فریقین آمده است و امروزه با وجود این همه امکانات ارتباطی و موئسسات تحقیقاتی و.. دیگر آشکار بر عالم است. شما باز از پیش خود مصداق اطلاقین نسازید!


با سلام
شما انقدر عصبي هستيد كه يادتان رفت سلام كنيد
من هم عاشق همسرم هستم و گمان نميكنم ايرادي داشته باشد و به خودم هم مربوط است
چه شده است كه نوبت ما كه رسيده عشق به همسر گناه شده-
مانده ام كه شما دائما از عشق فاطمه و علي سخن ميرانيد ولي حالا عشق دو زوج را مسخره ميكنيد-البته مسخره كردن كارشماست و خودتان را تابحال به اندازه كافي معرفي كرديد
من پيش خداي خودم شرمنده نيستم و با دلي روشن اينجا با كارشناسان بحث ميكنم و ناراحت هم نميشوم شما هرجوري كه دوست داريد صحبت كنيد.
فكر كنم اگر كمي فكركنيد بد نيست كه بفهميد عشق به همسر باعث نميشود كه من با هر فردي بحث كنم و هر حرف ناروايي هم بشنوم -كه اگر اينجور بود اصلا بحث نميكردم.من هدفم براي خودم مشخص است و به شما نيازي نيست
مذهب معشوق من هرچه باشد بهتر از شماست كه اگر آنها حكم به ريختن خون ميدهند شما خون را داخل شيشه ميكنيد
حداقل اهل تسنن البته به قول شما مذهبشان را از آْن سه نفر گرفته اند .ميشود بگوييد شما از كه گرفته ايد كه اينگونه گستاخانه با يك خانم صحبت ميكنيد و دائما از معشوقه اش صحبت ميكنيد طوري كه انگار دوست پسرمان است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عجب علي شناسي هستيد شما
خدا بر پشه سوار ميشود؟من كه تا به حال اين عقيده را حتي در هندوها هم نديده ام چه برسد به اهل تسنن
وسلام

[=Book Antiqua]با سلام

arezo;218601 نوشت:
با سلام

من هم نگفتم ملاك حقانيت حفظ قرآن است من سوال كردم كه يك كافر چگونه جذب قرآن ميشود وو به حفظ مي پردازد.


[=Book Antiqua]
پس حتما یک سر به دانشگاها در
[=Century Gothic]جهان [=Book Antiqua] و رشته های قرآن شناسی و اسلام شناسی بزنید که بیشتر با این آشنا شوید که بعضی از کفار چگونه در این رشته ها تحصیل میکنند

arezo;218601 نوشت:

آنطور كه عقل ميگويد كسي كه دين نداشته باشد قرآن حفظ نميكند بلكه قرآن جعل ميكند...

[=Century Gothic]بله ماهم همین را میگویم از جمله وهابیون !!!:Cheshmak:

arezo;218601 نوشت:

شما چرا از اسلام فقط جنگ ها ي حضرت علي را نظاره ميكنيد.به جز او بقيه هيچ كاره بوده اند؟

[=Century Gothic]ببخشید بنده یک نمونه به شما گفته ام شما هرجا از اسلام را خواستید نام ببرید بنده در خدمتم تا حق و حقانیت شیعه را ثابت کنم !

arezo;218601 نوشت:

به كتب ما استناد ميكنيد كه از خواب بيدار شويد اما نميشويدچون حتي براي يك لحظه هم فكر نميكنيد كه اگر كسي با علي دشمني داشته باشد لااقل در كتابهاي معروفش نامي از او نميبرد پس بغض شما مشخص ميشود نه اهل تسنن

[=Book Antiqua]خیر بنده برای بیداری شما به کتب شما استناد کردم نه بیداری خودمان !ما که بیدار هستیم وبا شیعه بودن این را ثابت کرده !!
مثل اینکه مطالب آمده از علمای خود را نخواندید و از آنها پرشی کردید که لازمه ان عقیده نداشتن به علمای خود است

arezo;218601 نوشت:

متاسفام كه هر بنده اي را با نوح و هرزني را با زن لوح و لوط مقايسه ميكنيد-ظاهرا خبر نداريد كه فرد مسلمان با غير مسلمان تفاوت دارد-و از قياس هم استفاده ميكنيدجالب است

[=Century Gothic]عجیب است که سوال ما را متوجه نشدید و این چه ارتباطی به سخن بنده دارد؟

arezo;218601 نوشت:

حديث شما درست-ميخواهم ببينم اين چه كسي است كه از دستور علي سرپيچي كرده است.وقتي خداوند خودش ميفرمايد لا اكراه في الدين يعني اجباري دركار نيست شما بهتر است فرقه هاي گمراه شيعيان از قبيل زيديه اسماعيليه بهاييت و غيره را نصيحت كنيد كه گمراهي آنها آشكارتراست.

[=Book Antiqua]میخواهید بدانید چه کسی سر پیچی کرده است !!
خود قرآن گفته !دقت کنید !
[=Century Gothic]کسانی که این آیه به گوششان نا آشناست و از دستور خداوند سرپیچی کرده اند
[=Book Antiqua]يَا أَيّها الذين ءامنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم فان تنازعتم فى شى‏ء فردوه الى الله و الرسول ان كنتم تؤمنون بالله و اليوم الآخر ذلك خير و احسن تاويلا
در اين آيه مباركه خداوند خطاب به مؤمنين نموده و به طور اطلاق اطاعت‏ خدا و رسول خدا و اولى الامر را بر آنها واجب شمرده است، و چون اولو الامر يعنى صاحبان امر و دارندگان اين منصب اطاعتشان بدون هيچ شرط و قيدى در رديف اطاعت رسول خدا لازم شمرده شده است‏...

این جواب پست بنده است: اوج استدلال و منطق جاننثاران مذهب عمریه را ببینید: جواب نداشتن و تمسک به مغلطه مظلوم نمایی:

arezo;218609 نوشت:
با سلام
شما انقدر عصبي هستيد كه يادتان رفت سلام كنيد
من هم عاشق همسرم هستم و گمان نميكنم ايرادي داشته باشد و به خودم هم مربوط است
چه شده است كه نوبت ما كه رسيده عشق به همسر گناه شده-
مانده ام كه شما دائما از عشق فاطمه و علي سخن ميرانيد ولي حالا عشق دو زوج را مسخره ميكنيد-البته مسخره كردن كارشماست و خودتان را تابحال به اندازه كافي معرفي كرديد
من پيش خداي خودم شرمنده نيستم و با دلي روشن اينجا با كارشناسان بحث ميكنم و ناراحت هم نميشوم شما هرجوري كه دوست داريد صحبت كنيد.
فكر كنم اگر كمي فكركنيد بد نيست كه بفهميد عشق به همسر باعث نميشود كه من با هر فردي بحث كنم و هر حرف ناروايي هم بشنوم -كه اگر اينجور بود اصلا بحث نميكردم.من هدفم براي خودم مشخص است و به شما نيازي نيست
مذهب معشوق من هرچه باشد بهتر از شماست كه اگر آنها حكم به ريختن خون ميدهند شما خون را داخل شيشه ميكنيد
حداقل اهل تسنن البته به قول شما مذهبشان را از آْن سه نفر گرفته اند .ميشود بگوييد شما از كه گرفته ايد كه اينگونه گستاخانه با يك خانم صحبت ميكنيد و دائما از معشوقه اش صحبت ميكنيد طوري كه انگار دوست پسرمان است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عجب علي شناسي هستيد شما
خدا بر پشه سوار ميشود؟من كه تا به حال اين عقيده را حتي در هندوها هم نديده ام چه برسد به اهل تسنن
وسلام

و علیک السلام

در مورد سلام بنده به حکم دینم از سلام به نامحرم خود داری می کنم خطاب پست من هم به شما بود.البته این غیر از جواب سلام است.

در مورد عشق و مظلوم نمایی و... :

عشق عقلا و شرعا مذموم است باعث می شود آدمی کور شود. حب عاقلانه است که سبب انحراف نخواهد شد.

این نتیجه گیری ها و دفاعیات کورکورانه و مطلق شما از مذهب شوهرتان به خوبی همه چیز را نشان می دهد که چه قدر دنبال حق هستید!

اینکه اینجا هستید هم دال بر حقیقت جویی خالصانه نیست به هر حال همه در کنش و واکنش درونی خود مجبور به شرکت در چنین مباحثی هستند. ضمن اینکه بعضی از همین کسانی که با مذهب اهل خلاف ازدواج می کنند در این مباحث شرکت می کنند و بی هیچ گوش دادن به مطالب دیگران و قضاوت عاقلانه زود نتیجه گیری می کنند تا خودشان را راضی کنند که نظرشان حق بوده است.در واقع همان کلاه سر خود گذاشتن...

در مورد مذهب معشوقتان هم ببینید این همه مظلوم نمایی حقیقتا دال بر چیست؟!

این که شما دنبال حق هستید؟! اینکه شما از روحیه حقیقت جویی برخوردارید؟!

چه کسی مظلوم نمایی می کند؟! آن کسی که چیزی در دست ندارد و فقط می خواهد جو را احساسی کند و نتیجه مقبول احساسی برای خودش هم بگیرد!!

این شما بودید که توهین کردید این شما بودید که با کنایهه دین اسلام را به سخره گرفتید! این شما بودید و هستید که بخاطر علاقه به همسرتان حتی حاضر به شدید ترین توهین ها و کفر گویی ها هستید!!

بنده اگر چیزی می گویم برای آن صدها سند و برهان دارم که شما یک کدام از آنها را هم نشنیده ای! اما شما چرا بی خودی و بی دلیل مسلمانی را مسخره می کنید و کنایه می زنید؟!

در مورد توحید عمری:

یک کلیک بکنید خدا در صحاح و خود توحید عمری را ببینید!! توحیدی که خدا در آن رویت می شود و لذا خدا را جسم بداند و قائل به تجسیم باشد را کدام عاقلی مسلمان می خواندش؟! خدا جسم است و رویت می شود؟! یعنی همان یهودیت و مسیحیت و شرک جاهلی که خدا را جسم می پنداشتند و دارند !! لیس کمثله شیء یعنی همین؟!

شما و امثالتان هنوز خیلی چیز ها را نمی دانید!

بنده با سنی های ازبکی روابط فامیلی دارم متاسفانه...

و خود دیده ام که علمایشان اکثریتشان را که عوامشان باشند از بدیهیات اسلام نگذاشته اند چیزی بفهمند اینکه مثلا سر سبط نبی خدا امام حسین علیهم السلام چه آمده و یا اصلا کسی به اسم حسین وجود داشته است!!! حال چه انتظار می رود که اینها و امثال اینها که شما باشید حقایق توحیدی چنین را بفهمند و بفهمید؟!

که حقیقتا اگر کسی بفهمد مگر در این دین متناقض می ماند؟!

و اما بنده از هر کسی دینم را گرفته باشم حرف ناحقی به شما نزده ام و اگر هم زده باشم خب خلاف دینم عمل کرده ام نه عین دینم!! این همان بحث ذاتی و عرضض بودن نتایج فقهی است که شاهدیم!!! ضمن اینکه برداشت شما از معشوق چرا به دوست پسر منتهی می شود ا...اعلم!!!

و البته هر کاری کرده باشم و هر حرفی زده باشم چنین نکرده ام و قطعا مذهب من نیز اجازه نمی دهد این کار را با زنان دیگر و حتی زن پیامبر انجام بدهم:

این مذهب معشوق شماست: خوب بنگرید و به یاد بسپارید:

محمد الطاهر بن عاشور، متوفاى 1284هـ نيز كه يكى از مفسران نامدار اهل سنت به شمار مى‌رود در كتاب تفسير التحرير والتنوير تصريح مى‌كند كه خود عائشه به مردان غريبه شير داده است:

... وكانت عائشة أمّ المؤمنين إذا أرادت أن يدخل عليها أحد الحجابَ أرضعتْه

المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد

محمد الطاهر بن عاشور (متوفاى1284هـ)، التحرير والتنوير ، ج4، ص297 ، ناشر : دار سحنون للنشر والتوزيع - تونس - 1997م

سئوالاتی از وجدان های آگاه بشری و مخاطبین باشعور:

آیا با این مذهب مخالف امامان معصوم علیهم السلام سربلند
خواهند بود اهل عمریه؟!

آیا با بحث نکردن خود اجازه رواج چنین فقه متناقض سازی را بدهیم؟!

آیا این خیانت به خدا و فرستادگان و کسانی که در راه دین زحمت ها کشیده اند و رنج ها دیده اند نیست؟!

آیا این عدم بحث کردن و اجازه رواج دادن خیانت به خلایق نیست؟!

آیا اسلام یعنی این فقه متناقض ساز که حال ما اجازه رواج چنین اسلامی را بدهیم؟!

.

خیر البریه;218532 نوشت:

با سلام

هرکس چیزی فهمید به ماهم بگوید ؟

تقیه با جاهل نگه داشتن خلق خدا چه ربطی دارد ؟ مگر شما قرآن و اخبار ائمه علیهم السلام را قبول ندارید که امر به تقیه تا زمان ظهور داده اند ؟



علیک السلام


شما اگر قرار بود بفهمید که با آن همه بحث توسط اساتید محترم در سایت شریف گفتمان عقاید اسلامی می فهمیدید!! عنایت دارید که؟!


به اعتراف خودتان هم حتی در خواب هم دیدید و تاثیر گذار نبود...یادتان نیست؟! یادتان نیست دیده بودید در محفل علما غذای شما پر از کرم است؟!


حال چگونه من انتظار داشته باشم که بفهمید؟!


گفتم:
و اما باز جناب خیرالبریه!! حضرت آقا تا کی کور و جاهل نگه داشتن خلق خدا؟! تقیه مصداق و جایگاه و نهایتا مقطع محدود خود را دارد. این مطالب در کتب فریقین آمده است و امروزه با وجود این همه امکانات ارتباطی و موئسسات تحقیقاتی و.. دیگر آشکار بر عالم است. شما باز از پیش خود مصداق اطلاقین نسازید!

------------------------------



این یعنی که بازگویی حقایق در این زمان که کتب در دسترس همگان است چه ربطی به تقیه دارد؟! کجایش را باید پنهان نمود؟! مضحک نیست؟!

----------

این یعنی که چرا ما باید یک مصداق تقیه را اطلاق به کل زمانها و کل مباحث بدهیم؟!

----------

لااقل قبول داری که تقیه مستثنیاتی دارد؟! وقتی کل دین بی معنی قلمداد می شود و زیر سئوال می رود بایستی باز تقیه کرد؟!

----------

این یعنی که اگر هم تقیه اینجا مطرح باشد تشخیص تقیه بر عهده مکلف است نه اینکه ترس از مال و جان خود غیر معصوم خود و حکومتمان!!! را به دیگری و بلکه به کل عالم اطلاق دهیم که ای جماعت زمان زمان تقیه است حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام را باز نکیند و تبیین نکنید!!! شگفتا از این همه...

----------

این یعنی اینکه مگر در طول تاریخ علما فقط سکوت کرده اند که حال ما فقط سکوت کنیم؟! پس این ها که نقل شده و خواهد شد از کتب چه کسانی بوده و خواهد بود؟!

----------

این یعنی اینکه جوانی که امروز به لطف شماها در این چند دهه پر شکوهتان!!! نمی فهمد عمریه یعنی کفر همین می شود که می رود عاشق و دلباخته و جان نثار عمریه می شود و حتی بخاطرش ای بسا پا روی ارتداد هم می گذارند...چرا مردم را بخاطر منافع امیالی خودتان می خواهدی کور و جاهل نگه دارید چرا حقایق دین را نمی گویید؟! این پنهان کاری و فضای خفقان و تیره با مبانی عمریه سازگار است نه مذهب ناب اهل البیت علیهم السلام.

----------

این خیلی معنی ها دارد که من طبق شناختی که از تو یکی دارم با آن توهین ها و جسارت ها به ساحت مقدس ثقلین از تو به یاد دارم قطعا اثر گذار نیست و البته سایر عاقلان را هم ان شاا... اشارتی بس است.



ا...هم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک.
(فرازی از زیارت مقدسه عاشورا)

arezo;218601 نوشت:

من هم نگفتم ملاك حقانيت حفظ قرآن است من سوال كردم كه يك كافر چگونه جذب قرآن ميشود وو به حفظ مي پردازد.

.

فعلا که می بینید شده است؟! خب چه کنیم؟! بفرمایید حال چه ارتباطی دارد این مطلب با کفر قطعی این ها ؟!

ضمنا اگر با قرائت(فهم و تاویل و تفسیر) خودش به قرآن نگاه بکند چرا جذب نشود براستی؟! جذب صوت شدن! جذب قرآئت(فهم) عمری شدن! چه تنافی ای و یا تضادی با جذب حقیقت قرآن که اهل البیت علیهم السلام باشد دارد؟!

این ها جذب قرآنی می شوند که عمری به آن نگاه می کنند! چون به فرموده پیامبر صلوات ا...علیه و آله و سلم وقتی میزانی که پیامبر خودش فرمود را از کنار قرآن کنار گذاشتید همه جوره می شود آن را تاویل و تفسیر به رای کرد و خود و مردم را فریب داد... الا آنگونه که پیامبر می خواهد:
پیامبر در حدیث فوق تواتر ثقلین که شیعه و سنی هر دو نقل نموده اند فرمود:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ

خب خیلی واضح است...
یعنی ای جماعت فقط و فقط تا زمانی گمراه نمی شوید به هر دو ثقل (قرآن و اهل بیت) با هم تمسک جسته باشید!
بر خلاف عمریه که اساسا یکی از دو ثقل را کنار گذاشتند و حتی کشتند و جای آن ابوهریره ها را وارد کردند و دینشان را از این ثقل ساختگی اخذ کردند و می کنند!

و امیدوارم عنایت داشته باشید که:

وَما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً. الأحزاب/36.
هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است!

نقل قول:
شما چرا از اسلام فقط جنگ ها ي حضرت علي را نظاره ميكنيد.به جز او بقيه هيچ كاره بوده اند؟

بقیه یعنی همان که در جنگ ها پیامبر را تنها می گذاشتند و فرار می کردند؟! قرآن هم نمی خوانید؟!
ضمنا هر کسی ذره ای از اسلام بخواند می داند نفس پیمابر ویار و فدایی وی همین امیرالمومنین روحی فداه بود.

نقل قول:
به كتب ما استناد ميكنيد كه از خواب بيدار شويد اما نميشويد

:khaneh:
این جماعت چرا اینگونه اند خدایا؟!
استناد به مدارک مخالف جهت اسکات و اقناع مخالف است نه از جهت باور داشتن وی!!

این بدیهی ترین قانون و منطق مناظره است.... شما با یک مسیحی وقتی بحث می کنید به انجیل استناد نمی کنید؟!

نقل قول:
چون حتي براي يك لحظه هم فكر نميكنيد كه اگر كسي با علي دشمني داشته باشد لااقل در كتابهاي معروفش نامي از او نميبرد پس بغض شما مشخص ميشود نه اهل تسنن

امیرالمومنین نفس پیامبر و ولی او و از ابتدا الی آخر زندگی با او بود یا ابوهریره مرد هزار چهره تاریخ اسلام؟!
حال جالب است که کل کتابهای مذهب معشوق شما یکدهم از علی هم نسبت به همان ابوهریره!!!!! نقل نکرده اند البته آن هم آنچه خودشان خواسته اند...و البته خدا حقیقت را از زبان کفر بیرون می آورد...
ضمنا امیرالمومنین را همه دوست دارند حتی مسیحیان..چرا که دوست نداشتن امیرالمومنین خط بطلانی است بر عقل و تمام وجود خود آدمی. لذا همه مجبورند به او بپردازند منتها با چه هدف و نقشه ای بماند...
ضمن اینکه اهل عمریه طبق مبانی اعتقادی خود -عدالت همه صحابی- مجبور بودند و هستند به امیرالمومنین سلام ا...علیه نیز بپردازند اما کدام پرداختنی؟! گفتم یکدهم ابوهریره هم از او نقل نکرده اند...البته آن هم مخلوط به جعل..

نقل قول:
متاسفام كه هر بنده اي را با نوح و هرزني را با زن لوح و لوط مقايسه ميكنيد-ظاهرا خبر نداريد كه فرد مسلمان با غير مسلمان تفاوت دارد-

وجه قیاس اگر باطل است بگویید ضمنا متاسفم که اندازه ی ارزنی از دین اطلاع ندارید خود قرآن تشبیه و یا به قول شما مقایسه کرده است!!!مثلكما كمثل امرأة نوح وامرأة لوط..
با این اطلاعات نتیجه گیری می کنید و حق و ناحق مشخص می کنید؟!

نقل قول:
و از قياس هم استفاده ميكنيدجالب است

تشبیه چنین کجایش غلط است؟! طبیعتا از مبانی ما هم اطلاعی ندارید...

نقل قول:

حديث شما درست-ميخواهم ببينم اين چه كسي است كه از دستور علي سرپيچي كرده است.وقتي خداوند خودش ميفرمايد لا اكراه في الدين يعني اجباري دركار نيست شما بهتر است فرقه هاي گمراه شيعيان از قبيل زيديه اسماعيليه بهاييت و غيره را نصيحت كنيد كه گمراهي آنها آشكارتراست

مذهب عمریه!
بهتر است اصلا بپرسید که اینها کجا سرپیچی نکردند؟! از کمترین هایش که ده ها سال لعن امیرالمومنین بر سر منابر توسط شیعه صورت گرفته است یا عمریه آن هم رئوس عمریه کسانیکه عمریه امروز هم دینشان را از آنها می گیرند؟! و بدبختی اصلی هم همین است.
گمراهی عمریه آشکار تر است(شیر دادن به مردان جهت محرمیت!!!) و البته آنها نیز به جای خود.

mohebbe madar121;218686 نوشت:
علیک السلام شما اگر قرار بود بفهمید که با آن همه بحث توسط اساتید محترم در سایت شریف گفتمان عقاید اسلامی می فهمیدید!! عنایت دارید که؟! به اعتراف خودتان هم حتی در خواب هم دیدید و تاثیر گذار نبود...یادتان نیست؟! یادتان نیست دیده بودید در محفل علما غذای شما پر از کرم است؟! حال چگونه من انتظار داشته باشم که بفهمید؟! گفتم: و اما باز جناب خیرالبریه!! حضرت آقا تا کی کور و جاهل نگه داشتن خلق خدا؟! تقیه مصداق و جایگاه و نهایتا مقطع محدود خود را دارد. این مطالب در کتب فریقین آمده است و امروزه با وجود این همه امکانات ارتباطی و موئسسات تحقیقاتی و.. دیگر آشکار بر عالم است. شما باز از پیش خود مصداق اطلاقین نسازید! ------------------------------ این یعنی که بازگویی حقایق در این زمان که کتب در دسترس همگان است چه ربطی به تقیه دارد؟! کجایش را باید پنهان نمود؟! مضحک نیست؟! ---------- این یعنی که چرا ما باید یک مصداق تقیه را اطلاق به کل زمانها و کل مباحث بدهیم؟! ---------- لااقل قبول داری که تقیه مستثنیاتی دارد؟! وقتی کل دین بی معنی قلمداد می شود و زیر سئوال می رود بایستی باز تقیه کرد؟! ---------- این یعنی که اگر هم تقیه اینجا مطرح باشد تشخیص تقیه بر عهده مکلف است نه اینکه ترس از مال و جان خود غیر معصوم خود و حکومتمان!!! را به دیگری و بلکه به کل عالم اطلاق دهیم که ای جماعت زمان زمان تقیه است حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام را باز نکیند و تبیین نکنید!!! شگفتا از این همه... ---------- این یعنی اینکه مگر در طول تاریخ علما فقط سکوت کرده اند که حال ما فقط سکوت کنیم؟! پس این ها که نقل شده و خواهد شد از کتب چه کسانی بوده و خواهد بود؟! ---------- این یعنی اینکه جوانی که امروز به لطف شماها در این چند دهه پر شکوهتان!!! نمی فهمد عمریه یعنی کفر همین می شود که می رود عاشق و دلباخته و جان نثار عمریه می شود و حتی بخاطرش ای بسا پا روی ارتداد هم می گذارند...چرا مردم را بخاطر منافع امیالی خودتان می خواهدی کور و جاهل نگه دارید چرا حقایق دین را نمی گویید؟! این پنهان کاری و فضای خفقان و تیره با مبانی عمریه سازگار است نه مذهب ناب اهل البیت علیهم السلام. ---------- این خیلی معنی ها دارد که من طبق شناختی که از تو یکی دارم با آن توهین ها و جسارت ها به ساحت مقدس ثقلین از تو به یاد دارم قطعا اثر گذار نیست و البته سایر عاقلان را هم ان شاا... اشارتی بس است.



سلام علیکم ، کمی آرامتر ....کسانیکه با اخلاق اینجانب آشنا هستند میدانند که باید با دلیل ومنطق بنویسند و با هیاهو و توهین مشکل بیشتر میشود . اما در مورد سایت غلات که اکنون به روافض تغییر نام داده هنوز مطالب من موجود است وفقط عجز و ناتوانی مدیران آن سایت باعث حذف اینجانب و معطل ماندن بقیه مطالب شد که علاقه مندان میتوانند دنباله همان بحثها را در این جا وسایر سایتها تا کشف حقیقت ببینند همچنین بروند وببینند که دفاع غلط از مذهب چه بروز مذهب می آورد .



اما در مورد خواب چرا تدلیس میکنید ؟ من کجا گفتم از غذا و کرم و ...


نقل قول:

که ای جماعت زمان زمان تقیه است حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام را باز نکیند و تبیین نکنید!!! شگفتا از این همه... ---------- این یعنی اینکه مگر در طول تاریخ علما فقط سکوت کرده اند که حال ما فقط سکوت کنیم؟!



خواهش میکنم فقط از آیات وروایات بحث کنید وحاشیه نروید زیرا ثقلین بهتر از من و شما میدانند ، خدای متعال در قرآن فرمود : هدایت بدست خداوند است هرکس را بخواهد هدایت وهرکس را بخواهد گمراه میکند .

{وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ }يونس100


ودر احادیث صحیح در اصول کافی و ...آمده :

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع نَدْعُو النَّاسَ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ لَا يَا فُضَيْلُ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً أَمَرَ مَلَكاً فَأَخَذَ بِعُنُقِهِ فَأَدْخَلَهُ فِي هَذَا الْأَمْرِ طَائِعاً أَوْ كَارِهاً .صحيح

فضيل بن يسار گويد: بامام صادق عليه السلام عرض كردم مردم را به امر تشيع دعوت كنيم؟ فرمود: نه، اى فضيل! چون خدا خير بنده‏اى را خواهد بفرشته‏اى فرمان دهد كه گردنش بگيرد و او را خواه يا ناخواه در امر تشيع در آورد.

واين حديث صراحتا هدايت وولايت را از جانب خدا ميداند و از تبليغ و دعوت بیهوده نهي نموده است پس شما زیاد در پی تبلیغ تشیع نباشید وامام شما از من وشما بهتر میداند .


حتی در اصول کافی دو باب دارد بنام دعوت نکردن مردم (ترک دعاء الناس) و هدایت افراد فقط بدست خداست :

بَابُ الْهِدَايَةِ أَنَّهَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

[1] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ«» أَبِي إِسْمَاعِيلَ السَّرَّاجِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا ثَابِتُ مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى أَمْرِكُمْ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلَ الْأَرَضِينَ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَهْدُوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ ضَلَالَتَهُ مَا اسْتَطَاعُوا عَلَى أَنْ يَهْدُوهُ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلَ الْأَرَضِينَ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هِدَايَتَهُ مَا اسْتَطَاعُوا أَنْ يُضِلُّوهُ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا يَقُولُ أَحَدٌ عَمِّي وَ أَخِي وَ ابْنُ عَمِّي وَ جَارِي فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ فَلَا يَسْمَعُ مَعْرُوفاً إِلَّا عَرَفَهُ وَ لَا مُنْكَراً إِلَّا أَنْكَرَهُ ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ .ضعيف

ثـابـت ابـى سـعيد گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: شما را با مردم چه كار؟ از مردم دست بـداريـد و هـيـچـكـس را بـه مـذهـب خـود نـخـوانـيـد، بـه خـدا كـه اگـر اهـل آسـمـان و اهـل زمين تصميم گيرند كه بنده اى را كه خدا هدايتش را خواسته گمراه كنند نتوانند، از مردم دست بداريد، و هيچكس از شما نگويد: اين برادر من است، پـسـر عـمـوى مـن اسـت، هـمـسـايـه مـن اسـت، زيـرا هـرگـاه خـداى عـزوجـل خـيـر بنده اى را خواهد، روحش را پاكيزه كند، آنگاه هر خوبى را بشنود بشناسد و بپذيرد و هر زشتى به گوشش رسد انكار كند، سپس خدا در دلش كلمه اى افكند كه به سبب آن كـارش را فـراهـم سـازد.


یعنی امام صادق به ثابت فرمود ای ثابت چکار بکار مردم داری وبه تشیع میخوانیشان ؟!
اگر اهل آسمانها وزمین بر گمراهی فردی اجماع کنند اما خداوند هدایتش را بخواهد هرگز نتوانند گمراهش سازند وبالعکس.



الكافي ج : 1 ص : 166

[2] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً مِنْ نُورٍ وَ فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَكَّلَ بِهِ مَلَكاً يُسَدِّدُهُ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً سَوْدَاءَ وَ سَدَّ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَكَّلَ بِهِ شَيْطَاناً يُضِلُّهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ (الأنعام -: 125 -) .صحيح


امام صادق عليه السلام فرمود: چون خدا خيربنده‏اى را خواهد، اثرى از نور در دلش گذارد و گوشهاى دلش را باز كند و فرشته‏اى بر او گمارد كه نگهدارش باشد و چون براى بنده‏اى بد خواهد، اثرى از سياهى در دلش افكند و گوشهاى دلش را به بندد و شيطانى بر او گمارد كه گمراهش كند، سپس اين آيه (126 سوره 6) را قرائت فرمود: (((هر كه را خدا خواهد هدايت كند، سينه او را براى اسلام آوردن بگشايد. (عاشق و فريفته شود) و هر كه را خواهد گمراه كند سينه‏اش را تنگ و سخت كند كه گوئى به آسمان خواهد رفت))) (سختى مسلمان شدن در نظر او مانند به آسمان رفتن است).

نسأل الله من فضله

[3] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ اجْعَلُوا أَمْرَكُمْ لِلَّهِ وَ لَا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ فَإِنَّهُ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِلَّهِ وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ فَلَا يَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ وَ لَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ لِدِينِكُمْ فَإِنَّ الْمُخَاصَمَةَ مَمْرَضَةٌ لِلْقَلْبِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ لِنَبِيِّهِ ص إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ (القصص -: 56 -) وَ قَالَ أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (يونس -: 99 -) ذَرُوا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ النَّاسِ وَ إِنَّكُمْ أَخَذْتُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنِّي سَمِعْتُ أَبِي ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا كَتَبَ عَلَى عَبْدٍ أَنْ يَدْخُلَ فِي هَذَا الْأَمْرِ كَانَ أَسْرَعَ إِلَيْهِ مِنَ الطَّيْرِ إِلَى وَكْرِهِ .موثق


در اين حديث شريف نيز هدايت از جانب خدا خواسته شده واز مخاصمه ديني نهي گرديده چرا كه هدايت در دست خداست .


ضمنا چرا توضیحی درباره آنهمه حدیث که تقیه را تا ظهور حضرت حجت ارواحنا فداه واجب ولازم وبیشتر دانسته اند ندادید ؟! چرا ؟ درباره همه چیز گفتید الا اصل مطلب .


بنابراین بهتر است ابتدا مبانی دینی خود را بشناسید و سپس بدانها عمل کنید واز ارشاد دیگران بپرهیزید .

رضا;218651 نوشت:
[=Book Antiqua]با سلام

[=Book Antiqua]پس حتما یک سر به دانشگاها در[=Century Gothic]جهان [=Book Antiqua]و رشته های قرآن شناسی و اسلام شناسی بزنید که بیشتر با این آشنا شوید که بعضی از کفار چگونه در این رشته ها تحصیل میکنند

با سلام
شرمنده ام كه من مثل شما نتوانستم جهانگرد بشوم و مثل شما علامه ي دهر باشم و مثل شما فوق دكتراي وذهب شناسي ام را از دانشگاه هاي جهان كسب كنم
بله قبول دارم كه كفار مذهب شناسي ميخوانند -نمونه اش بعضي ها كه مشخص نيست اصلا دين دارند يا ندارند.

[=Century Gothic]بله ماهم همین را میگویم از جمله وهابیون !!!:Cheshmak:

شما هم همين را ميگوييد؟مگر شما به جز پرخاش چيز ديگري هم ميتوانيد به من بگوييد؟

[=Century Gothic]ببخشید بنده یک نمونه به شما گفته ام شما هرجا از اسلام را خواستید نام ببرید بنده در خدمتم تا حق و حقانیت شیعه را ثابت کنم !
شما با اثبات حقانيت شيعه به چه چيزي ميخواهيد برسيد؟
اصلا ميدانيد شيعه يعني چه؟

[=Book Antiqua]خیر بنده برای بیداری شما به کتب شما استناد کردم نه بیداری خودمان !ما که بیدار هستیم وبا شیعه بودن این را ثابت کرده !!
[=Book Antiqua]مثل اینکه مطالب آمده از علمای خود را نخواندید و از آنها پرشی کردید که لازمه ان عقیده نداشتن به علمای خود است

من به علماي اهل تسنن اعتماد دارم مثل اينكه شما به علماي خودتان اعتماد نداريداگر خواستيد ثابت ميكنم

[=Century Gothic]عجیب است که سوال ما را متوجه نشدید و این چه ارتباطی به سخن بنده دارد؟

[=Century Gothic]متاسفام كه گاهي اوقات متوجه نميشوم-بخشش از شماست

[=Book Antiqua]میخواهید بدانید چه کسی سر پیچی کرده است !!
[=Book Antiqua]خود قرآن گفته !دقت کنید !
جالب است بعضي از آيات قرآن را قبول داريد و بعضي ديگر را نداريد
خواستيد باز هم ثابت ميكنم
[=Century Gothic]کسانی که این آیه به گوششان نا آشناست و از دستور خداوند سرپیچی کرده اند
[=Book Antiqua]يَا أَيّها الذين ءامنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم فان تنازعتم فى شى‏ء فردوه الى الله و الرسول ان كنتم تؤمنون بالله و اليوم الآخر ذلك خير و احسن تاويلا
[=Book Antiqua]در اين آيه مباركه خداوند خطاب به مؤمنين نموده و به طور اطلاق اطاعت‏ خدا و رسول خدا و اولى الامر را بر آنها واجب شمرده است، و چون اولو الامر يعنى صاحبان امر و دارندگان اين منصب اطاعتشان بدون هيچ شرط و قيدى در رديف اطاعت رسول خدا لازم شمرده شده است‏...


خداوند بزرگ است

رضا;218651 نوشت:
با سلام

پس حتما یک سر به دانشگاها درجهان و رشته های قرآن شناسی و اسلام شناسی بزنید که بیشتر با این آشنا شوید که بعضی از کفار چگونه در این رشته ها تحصیل میکنند

بله ماهم همین را میگویم از جمله وهابیون !!!:cheshmak:

ببخشید بنده یک نمونه به شما گفته ام شما هرجا از اسلام را خواستید نام ببرید بنده در خدمتم تا حق و حقانیت شیعه را ثابت کنم !

خیر بنده برای بیداری شما به کتب شما استناد کردم نه بیداری خودمان !ما که بیدار هستیم وبا شیعه بودن این را ثابت کرده !!
مثل اینکه مطالب آمده از علمای خود را نخواندید و از آنها پرشی کردید که لازمه ان عقیده نداشتن به علمای خود است

عجیب است که سوال ما را متوجه نشدید و این چه ارتباطی به سخن بنده دارد؟

میخواهید بدانید چه کسی سر پیچی کرده است !!
خود قرآن گفته !دقت کنید !
کسانی که این آیه به گوششان نا آشناست و از دستور خداوند سرپیچی کرده اند
يَا أَيّها الذين ءامنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم فان تنازعتم فى شى‏ء فردوه الى الله و الرسول ان كنتم تؤمنون بالله و اليوم الآخر ذلك خير و احسن تاويلا
در اين آيه مباركه خداوند خطاب به مؤمنين نموده و به طور اطلاق اطاعت‏ خدا و رسول خدا و اولى الامر را بر آنها واجب شمرده است، و چون اولو الامر يعنى صاحبان امر و دارندگان اين منصب اطاعتشان بدون هيچ شرط و قيدى در رديف اطاعت رسول خدا لازم شمرده شده است‏...

mohebbe madar121;218711 نوشت:
فعلا که می بینید شده است؟! خب چه کنیم؟! بفرمایید حال چه ارتباطی دارد این مطلب با کفر قطعی این ها ؟!
با سلام
شما اگر جواب منطقي نداري بگو ندارم -خودتان را بيشتر از اين ناراحت نكنيد

ضمنا اگر با قرائت(فهم و تاویل و تفسیر) خودش به قرآن نگاه بکند چرا جذب نشود براستی؟! جذب صوت شدن! جذب قرآئت(فهم) عمری شدن! چه تنافی ای و یا تضادی با جذب حقیقت قرآن که اهل البیت علیهم السلام باشد دارد؟!
ميبينم كه از دلهاي مردم خبر داري و ميداني كه چه كسي جذب صوت شده و چه كسي جذبش از سر ايمان است؟حداقل عمر قرآن ميخواند-شما ميخوانيد؟گمان نكنم چون اگر ميخوانديد ميديد كه خداوند فرموده و قولوللناس حسنا -شما حتي صحبت كردنتان هم با پرخاش است و با همه دعوا داريد
حقيقت قرآن را مگر فقط شما ميفهميد؟ يعني بقيه بندگان خدا از عقل و شعور ساقطند؟اين فتواي جنابعاليست

این ها جذب قرآنی می شوند که عمری به آن نگاه می کنند! چون به فرموده پیامبر صلوات ا...علیه و آله و سلم وقتی میزانی که پیامبر خودش فرمود را از کنار قرآن کنار گذاشتید همه جوره می شود آن را تاویل و تفسیر به رای کرد و خود و مردم را فریب داد... الا آنگونه که پیامبر می خواهد:
پیامبر در حدیث فوق تواتر ثقلین که شیعه و سنی هر دو نقل نموده اند فرمود:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ

خب خیلی واضح است...
یعنی ای جماعت فقط و فقط تا زمانی گمراه نمی شوید به هر دو ثقل (قرآن و اهل بیت) با هم تمسک جسته باشید!
بر خلاف عمریه که اساسا یکی از دو ثقل را کنار گذاشتند و حتی کشتند و جای آن ابوهریره ها را وارد کردند و دینشان را از این ثقل ساختگی اخذ کردند و می کنند!

حديث ثقيلين را از حفظيم -اين احاديث تكراريست-و كسي هم با عترت پيامبر مشكلي ندارد-
از اين ابوهريره ها در شيعيان فراوان است اگر خواستيد نام ميبريم
عمر اهل بيت را كنار گذاشت؟ شما چرا ناراحتيد.مگر علي شير مردان نبود كه انتقام بگيرد از اين عمرها و ابوهريره ها..
خواهش ميكنم حداقل به امامان خودتان احترام بگذاريد و انقدر كوچكشان نكنيد مردي كه در خيبر را از جا كند ميتوانست عمر و خاندانش را تكه تكه بكند.

و امیدوارم عنایت داشته باشید که:

وَما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً. الأحزاب/36.
هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است!

بقیه یعنی همان که در جنگ ها پیامبر را تنها می گذاشتند و فرار می کردند؟! قرآن هم نمی خوانید؟!
ما خوانده ايم -پيشنهاد ميكنم شما بخوانيد
ضمنا هر کسی ذره ای از اسلام بخواند می داند نفس پیمابر ویار و فدایی وی همین امیرالمومنین روحی فداه بود.
كسي منكر اين نشده-شما چرا تفرقه مي اندازيد؟

:khaneh:
این جماعت چرا اینگونه اند خدایا؟!
؟؟؟؟؟؟
استناد به مدارک مخالف جهت اسکات و اقناع مخالف است نه از جهت باور داشتن وی!!

این بدیهی ترین قانون و منطق مناظره است.... شما با یک مسیحی وقتی بحث می کنید به انجیل استناد نمی کنید؟!

ما به انجيل زماني استناد ميكنيم كه آن مسيحي قرآن ما را قبول نداشته باشد
اما خيلي شرم آور است كه از كتابهاي اهل تسنن به آنها آموزش ميدهيد
اگر حقانيت شيعه در كتابهاي اهل تسنن مكتوب است سني ها هزاران سال پيش شيعه ميشدند

امیرالمومنین نفس پیامبر و ولی او و از ابتدا الی آخر زندگی با او بود یا ابوهریره مرد هزار چهره تاریخ اسلام؟!
حال جالب است که کل کتابهای مذهب معشوق شما یکدهم از علی هم نسبت به همان ابوهریره!!!!! نقل نکرده اند البته آن هم آنچه خودشان خواسته اند...و البته خدا حقیقت را از زبان کفر بیرون می آورد...
ضمنا امیرالمومنین را همه دوست دارند حتی مسیحیان..چرا که دوست نداشتن امیرالمومنین خط بطلانی است بر عقل و تمام وجود خود آدمی. لذا همه مجبورند به او بپردازند منتها با چه هدف و نقشه ای بماند...
ضمن اینکه اهل عمریه طبق مبانی اعتقادی خود -عدالت همه صحابی- مجبور بودند و هستند به امیرالمومنین سلام ا...علیه نیز بپردازند اما کدام پرداختنی؟! گفتم یکدهم ابوهریره هم از او نقل نکرده اند...البته آن هم مخلوط به جعل..

جان ما فداي علي
دعاي 4 صحيفه سجاديه را بخوان تا بفهمي كه زين العابدين چگونه از فضايل صحابه سخن گفته است

وجه قیاس اگر باطل است بگویید ضمنا متاسفم که اندازه ی ارزنی از دین اطلاع ندارید خود قرآن تشبیه و یا به قول شما مقایسه کرده است!!!مثلكما كمثل امرأة نوح وامرأة لوط..
با این اطلاعات نتیجه گیری می کنید و حق و ناحق مشخص می کنید؟!

ما كه با قياس مشكلي نداريم شما مشكل داريد-من منظورم اين بود ...

تشبیه چنین کجایش غلط است؟! طبیعتا از مبانی ما هم اطلاعی ندارید...

مذهب عمریه!
بهتر است اصلا بپرسید که اینها کجا سرپیچی نکردند؟! از کمترین هایش که ده ها سال لعن امیرالمومنین بر سر منابر توسط شیعه صورت گرفته است یا عمریه آن هم رئوس عمریه کسانیکه عمریه امروز هم دینشان را از آنها می گیرند؟! و بدبختی اصلی هم همین است.
گمراهی عمریه آشکار تر است(شیر دادن به مردان جهت محرمیت!!!) و البته آنها نیز به جای خود.


فتواهاي غلط باعث صدور حكم ارتداد شخصي نميشود-شما به متعه بپردازيد كه نه عقل قبول ميكند ونه زن قبول ميكند و نه پزشكان قبول ميكنند و نه ....
بهتر است كمي به عقيده فرقه ضاله اسماعيليه (شيعه) بنگريد كه تناسخ از اركان دين ميشمارند ....

جالب است من هنوزم نميدانم اين ابوبكري كه سايه اش را با تير ميزنند چرا دخترش اسما كه همسر زيد بود بعد از مردن زيد به همسري علي ابن ابي طالب در آمد؟
مگر ميشود كه علي با كفار ازدواج كند؟
اين هم آيه قرآن: وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى...

من هنوزم نميدانم كه چرا پيغمبر به ملعونان لقب صديق را ميدهد.
واقعا نميدانم كه چرا امام باقر در باره ابوبكر ميگويد؟


عروه بن‏ عبداللّه ازامام پنجم شیعیان امام باقردرباره تذهيب شمشير با طلا پرسيده كه آيا درست است؟

«


فرمود: هيچ اشكالى ندارد؛ زيرا أبوبكر صدّيق، شمشيرش را با طلا تذهيب كرده بود . . . عروه مى‏گويد: گفتم: تو مى‏گويى: صديق؟! فرمود: آرى! صدّيق! و هر كس به او صدّيق نگويد، سخن خدا را در دنيا و آخرت، تصديق نكرده است.
واقعا نميدانم كه چرا براي ابوبكرآيه اي نازل شد بر پيامبر كه او را از متقين(پرهيزگاران واقعي)خواند-مگرخدا هم اشتباه ميكند
من هنوزم نميدانم كه اگر علي با ابوبكر دشمن بود پس چرادر تاریخ دوشنبه ۲۸ صفر، یازدهم هجری قمری زبير و علي از خانه علي به سقيفه بني ساعده رفتند و نظر موافق خودشان را براي خلافت ابوبكر اعلام كردند؟لابد حضرت علي ميترسيده-همان كسي كه در جاي پيغمبر خوابيد
»

نقل قول:

شما اگر جواب منطقي نداري بگو ندارم -خودتان را بيشتر از اين ناراحت نكنيد

منطق یعنی اینکه بگوییم چون فلانی قرآن می خواند با صوت خوش یا آن را حفظ کرده است یعنی جذب حقیقت قرآن است و حقیقت قرآن را کامل می فهمد.
این منطق است بلی؟!
این همه حفاظ در کتب خودتان جنایت کاران تاریخ بوده اند و هستند این ها حقیقت قرآن را فهمیده اند!!!

نقل قول:

ميبينم كه از دلهاي مردم خبر داري و ميداني كه چه كسي جذب صوت شده و چه كسي جذبش از سر ايمان است؟حداقل عمر قرآن ميخواند-شما ميخوانيد؟گمان نكنم چون اگر ميخوانديد ميديد كه خداوند فرموده و قولوللناس حسنا -شما حتي صحبت كردنتان هم با پرخاش است و با همه دعوا داريد
حقيقت قرآن را مگر فقط شما ميفهميد؟ يعني بقيه بندگان خدا از عقل و شعور ساقطند؟اين فتواي جنابعاليست

باز سخنان بی ربط...
اساس عمریه غیر از این نیست.
این شما هستید که صوت خوش و حفظ قرآن را دال بر کافر نبودن می کنید!! یعنی هر کس حافظ قرآن شد و هر کاری کرد و هر عقیده ای داشت کافر نیست!!
این تزهای عمریه حقیقتا جالبند!
بر همین تزهاست که می گویند هر کس پیامبر را دید صحابی است و هر کس هم صحابی شد الی الابد عادل است و سخنش حق(بخوانید همان عصمت!!!)!! و هر کس با او مخالفت کند کافر است!!!
امان از این همه درد...
عمر قرآن می خواند؟! می توانید ثابت کنی؟!
عمر شما زمان خلافتش که او را امیرالمومنین می نامید و فاروق غیره... این امیرالمومنین شما زمان خلافتش حکم تیمم را که صراحتا در قرآن است نمی دانست!!! حال می گویید او قرآن می خواند؟!
گفتم عمریه است دیگر...
اگر قولو للناس حسنا را قبول دارید بگویید چرا عمر به پیامبر وقتی که دستور داد تا قلم و دواتی بیاورند و وصیت کند گفت ان الرجل لیهجر؟! این مرد هذیان می گوید!!!
کدام یک از گزینه های زیر جواب سئوال فوق است:
1:پیامبر انسان حساب نمی شود در مرام عمری ها!
2:عمریه از آیات قرآن و روایات استثنا هستند و در خلاف قرآن و حدیث اجتهاد می کنند.
3: پیامبر قابل احترام نیست.
4:پیامبر حقش بود که چنین با دستور او برخورد شود و اشتباه کرده بود که وصیت می خواست بکند.مگر مومن هم وصیت می کند؟!
----
اگر ادب داشتن و قولوا للناس حسنا خوب است دیده اید که در بالای ضریح منور و مقدس پیامبر اکرم (صلی ا... علیه و آله) آیه ای از قرآن کریم نوشته شده که محض اطلاع و جهت شناخت خلفایتان شرح نزول آن را عرض میکنم:

بی ادبی و گستاخی عمر و ابوبکر به آن حد رسید که در حضور پیامبر (صلی ا... علیه و آله) صدای خود را بالا بردند آیه ی شریف ی :

یََّاءَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تَرْفَعُوَّاْ اءَصْوَ تَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ وَلاَ تَجْهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ اءَن تَحْبَطَ اءَعْمَ لُکُمْ وَاءَنتُمْ لاَتَشْعُرُونَ

در نکوهش این عمل شنیع آنان نازل شد.

کاد الخیّران أن یهلکا: ابوبکر و عمر. لمّا قدم على النبی وفد بنی تمیم أشار احدهما بالاقرع واشار الاخر بغیره. قال ابوبکر لعمر: إنما اردت خلافی، فقال عمر: ما اردت خلافک فارتفعت اصواتهما عند النبی فنزلت یا ایها الذین آمنو لا ترفعوا..
مسند احمد ۴: ۶ ـ بخارى ج ۳: ۱۹۰ کتاب التفسیر الحجرات.

اگر قولو للناس حسنا خوب است پس چرا مادرتان عایشه خانم چنین به پیامبر خدا می فرمایند؟!
ا انت الذی تزعم انک نبی الله ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
تو كسى هستى كه خيال مى‌كنى پيامبر خدا هستي؟

وقالت له مرة في كلام غضبت عنده: أنت الذي تزعم أنك نبي؟ فتبسم رسول اللّه صلى الله عليه وسلم حلماً وكرماً، وكان رسول اللّه صلى الله عليه وسلم يقول لعائشة رضي اللّه عنها: إني لأعرف غضبك من رضاك قالت: وكيف تعرف ذلك؟ قال:إنْ رضيت قلت: لا وإله محمد وإذا غضبت قلت: لا وإله إبراهيم قالت: صدقت إنما أهجر اسمك.
.(صحيح ابن حبان - ابن حبان - ج 10 - ص 174- موسسه الرساله
موضوع از این قرار است که مطابق آنه عمریه با هزار دروغ و دغل بازی آورده اند این است که يكبار عایشه كه خشمگين شده بود خطاب به رسول خدا گفت: تو كسى هستى كه خيال مى‌كنى پيامبر خدا هستي؟ رسول خدا به خاطر بردبارى و كرمى كه داشت در جواب او تبسمّ كرد. رسول خدا به عایشه مى‌گفت من ناراحتى تو را از رضايتت تشخيص مى‌دهم، عایشه گفت: چگونه؟ رسول خدا فرمود: وقتى راضى هستى مى‌گويي: نه قسم به خداى محمد؛اما وقتى خشمگين هستى مى‌گويي: نه قسم به خداى ابراهيم، عایشه گفت: راست گفتي، اين است و جز اين نيست كه من از بردن نام تو دورى مى‌كنم.

می بینید حد ایمان بزرگانتان را -آن هم طبق مقبولیات خودتان -اینها کسانی هستند که دینتان را از آنها گرفته اید و می گیرید؟!

این دین و عشق بدان نتیجه اش غیر از شما نخواهد بود که حال خود توهین می کنید و خود مظلوم نمایی می کنید و حق را زیر پا می گذارید....

حقیقت قرآن را هم از عایشه کسی که دینتان را از حزب او می گیرید پرسیدیم و گفت:خوب بنگرید و به یاد بسپارید:

محمد الطاهر بن عاشور، متوفاى 1284هـ نيز كه يكى از مفسران نامدار اهل سنت به شمار مى‌رود در كتاب تفسير التحرير والتنوير تصريح مى‌كند كه خود عائشه به مردان غريبه شير داده است:

... وكانت عائشة أمّ المؤمنين إذا أرادت أن يدخل عليها أحد الحجابَ أرضعتْه

المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد
المؤمنين عائشه، هر وقت كه مى‌خواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مى‌داد

محمد الطاهر بن عاشور (متوفاى1284هـ)، التحرير والتنوير ، ج4، ص297 ، ناشر : دار سحنون للنشر والتوزيع - تونس - 1997م

بنابراین ما که دینمان را از عایشه می گیریم می شود:

حقیقت قرآن یعنی فحشا!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
البته طبق فرمایش دین خودتان نه ما.

نقل قول:
حديث ثقيلين را از حفظيم -اين احاديث تكراريست-و كسي هم با عترت پيامبر مشكلي ندارد-
از اين ابوهريره ها در شيعيان فراوان است اگر خواستيد نام ميبريم

[=arial]عمر اهل بيت را كنار گذاشت؟ شما چرا ناراحتيد.مگر علي شير مردان نبود كه انتقام بگيرد از اين عمرها و ابوهريره ها..
[=arial]خواهش ميكنم حداقل به امامان خودتان احترام بگذاريد و انقدر كوچكشان نكنيد مردي كه در خيبر را از جا كند ميتوانست عمر و خاندانش را تكه تكه بكند.


اگر حفظید چرا عملب نمی کنید و چرا از خودتان ثقل های دیگری ساخته اید؟! عمر عایشه ابوبکروووو

کسی با عترت مشکلی ندارد؟!
آیا ابوبکر مورد غضب ام ابیها نبود و نماند؟! طبق بخاری خودتان!!

کسی که شماها دینتان را و هر بدعت ضاله ای که امروزه دارید و خواهید داشت را مدیون حزب آنها هستید!

-------
یعنی شما ابوهریره ها و احادیثشان را و همچنین کسانی که آنها را سر کار آوردند را کنار می گذارید؟! اگر بگذارید که دردتان حل می شود... حقیقتا قدم درستی است. احسنتم.



و اما چرا حضرت امیرالمومنین قیام به سیف(شمشیر) نکرد! هر جوابی شما نسبت به این مطلب دارید که چرا پیامبر در آن 13 سال مخفیانه!!!!!!!!!!! ترویج دین کرد من نیز همان را به شما خواهم گفت!:Narahat az:

اگر به مصلحت فراتری آدمی شمشیر نکشد و این دال بر حق بودن طرف مقابل باشد پس تمام حزبها و صلحای تاریخ که مجبور به عدم قیام به شمشیر بودند و هستند نیز ناحق بوده اند و طرف مقابلشان حق!!!

ضمن اینکه اگر پیامبر 13 سال ترویج مخفیانه می کرد امیرالمومنین از همان اول الی آخر اعلان عدم مشروعیت خلفا را طبق کتب خودتان به طرق مختلف آشکارا انجام داده است.

اما نبود یار و امکان حذف مسیر هدایت معصوم و حذف کل دین و عدم بقای آن برای آینده دلیلی است که عقل می گوید بایستی قیام به شمشیر نمی کرد و او هم نکرد. اما خب اعلان عدم مشروعیت را می بینیم که انجام داده است و بنابراین نمی شود گفت حضرت امیر موضعش همچو موضع عمری ها بوده است.

نقل قول:

ما خوانده ايم -پيشنهاد ميكنم شما بخوانيد


اگر خوانده اید چرا فکر می کردید در جنگ ها عمر و ابوبکر فرار نمی کردند و حضور داشتند و... بایستی از ایشان نیز سخن می گفت؟!

نقل قول:

كسي منكر اين نشده-شما چرا تفرقه مي اندازيد؟

کسی نمی تواند منکر باشد.

تفرقه را کسی انداخته است که با قبول کردن این مطلب باز می گوید را فقط امیرالمومنین را برجسته می کنید!!

تفرقه را کسی انداخت با قبول داشتن چنین مطلبی به در خانه چنین فردی که نفس پیامبر بود هجوم برد و چنان فاجعه عظمایی را بوجود آورد!!

تفرقه را کسی انداخت که شماها را از محور عصمت به محور اخذ دین از دغل بازان تاریخ بشریت منحرف نمود!!!

تفرقه را کسی می اندازد که وحدت حقیقی را که ثقلین باشد را نابود می کند و خودش ثقل سازی می نماید!


روزی که پیامبر مظلوم خدا را می بیند چه خواهد گفت چنین تابعین قاتلان ثقلین؟!

نقل قول:

ما به انجيل زماني استناد ميكنيم كه آن مسيحي قرآن ما را قبول نداشته باشد
اما خيلي شرم آور است كه از كتابهاي اهل تسنن به آنها آموزش ميدهيد
اگر حقانيت شيعه در كتابهاي اهل تسنن مكتوب است سني ها هزاران سال پيش شيعه ميشدند

مذهب عمریه است و تناقض فکری...
آیا عمریه کتابهای ما را قبول می کنند تا بدان استناد کنیم؟! پس بدیهی ترین مطلب این است که به کتابهای آنها استناد شود...

حقانیت اسلام زمان پیامبر معلوم نبود که عده ای با ایشان جنگ می کردند و دنبال دین و غیرت جاهلی آبا و اجدادی بودند و هستند؟!

آیا حقانیت اسلام همین الآن معلوم نیست که مسیحی ها مسلمان نمی شوند؟! اگر معلوم نیست چرا شما مسلمانید؟!

ضمنا تاریخ بخوانید شیعه شده اند...بسیاری از شهرها شده اند و می شوند وقتی منابع خود را منصفانه می خوانند.

نقل قول:
جان ما فداي علي
دعاي 4 صحيفه سجاديه را بخوان تا بفهمي كه زين العابدين چگونه از فضايل صحابه سخن گفته است

مگر صحابه فقط حزب عمر است و آن کسی که حزب عمر می گوید؟! مثلا: عمار صحابه نبود؟! سلمان صحابه نبود؟! وووو
خود قرآن می گوید صحابه منافقین هم دارند...
آنچه که ما مخالفیم این است که هر کسی را صحابه نباید نامید و سپس از قبل آن کوچکترین انتقاد به بدرتین افراد را دال بر ارتداد دانست..
این از آن استدلال هایی است که باید بر تارک عمریه زد تا همه منطق را از ایشان یاد بگیرند!!!

موضوع قفل شده است