جمع بندی اعراب مسلمان و پارسیان(ناگفتنی ها)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعراب مسلمان و پارسیان(ناگفتنی ها)

سلام
به سلامتی اولین موضوع رو اینجا زدم (خب دیگه شروع میکنم)
((ابن موضوعی رو که اینجا میونیسم سره یه بحث با دبیر شیمیمون فهمیدم و بعد از گشت و گذار در اینترنت فهمیدم واقعیه نمونش ویکی پدیایه فارسی))

اگه از بحث های دیگه مثل اتش زدن کتابها به دست مسلمانان عرب در زمان حمله به ایران
و... بگذریم میبینم که اونا خسارت های فرهنگیه دیگه ای به فرهنگ ما زدن((پارسیان))

نمونش...

میدونیم که فارسی از اول فارسی نبوده به دلیل نداشتن جروف پ ژ گ چ در زبان اعراب پس از حمله به ایران به این شکل در اومده و در اصل پارسی بوده
یا چیزای دیگه
اینم بگم که هر کشور برای اینکه بتونه کشور دیگه ای رو به دست بیاره باید روحیه ی افراد اون کشور رو تضعیف کنه و اونا رو خرد نشون بده که این موضوع کاملا بارزه
خب من به ترتیب چیزایی رو که میدونم بعد ازمینویسم
1-نفر =میدونیم ما ایرانیها وقتی بخوایم خودمونو صدا کنیم و یا شمارش کنیم از واحدی به نام نفر استفاده میکنیم در حالی که باید اینو بدونیم که همین کلمه در زبان عربی واحد شمارش شتر هست و اونا برای شمردن تعداد انسان ها از واحد تن استفاده میکنن

2-غذا=ما از این کلمه که در ایران بعد از حمله ی اعراب مسلمان بوده استفاده میکنیم و قبلشو نمیدونم که چی بوده مثل کلمات دیگه که انگار اونا در زبان ما به کلی حذف کردن!!و این ها رو جانشین اونا کردن غذا در ایران به معنی خوردن و اشامیدنه در حالی که در عربی ((بعد از بحث سر کلاس در این مورد فهمیدم که به معنی نوشخواره شتره اما حالا که گشتم میبینم که بدتره!! ))به معنی ادرار شتره

3پارس سگ=نمیدونم شاید این مورد ماله زمان مسلمانان نبوده اما به حرحال وارد زبان شیرین ما شده و اگه هم دقت کنید میبینید که این پارس همون پارسیان(ایرانیان)زمان اعراب بودن

باید بدونید که من قصدم انتقاد بود نه چیزای دیگه انتقاد از اینکه همین اعراب که الان این شدن
قبلا گرفتن ایران یکی از ارزوهای بزرگشون بوده و این برای ما که یک ایرانی هستیم خیلی بده
با تشکر از همه ی دوستان و در اخر ببخشین که چند روزی نبودم و اینکه بازم کمتر میام چون امتحانم نهاییه

مدیحه سرایه مهدی;216268 نوشت:
سلام
به سلامتی اولین موضوع رو اینجا زدم (خب دیگه شروع میکنم)
((ابن موضوعی رو که اینجا میونیسم سره یه بحث با دبیر شیمیمون فهمیدم و بعد از گشت و گذار در اینترنت فهمیدم واقعیه نمونش ویکی پدیایه فارسی))

اگه از بحث های دیگه مثل اتش زدن کتابها به دست مسلمانان عرب در زمان حمله به ایران
و... بگذریم
میبینم که اونا خسارت های فرهنگیه دیگه ای به فرهنگ ما زدن((پارسیان))

با سلام
این را ذکر کنم که دوستان هم بدانند
آتش زدن کتابخانه ها به دست مسلمانان افسانه ای بیش نیست و این در تاریخ ثابت شده است !

این بحث در جای دیگه ای مطرح شده بود اما نکته عجیب اینجاست که اعراب پ ندارند که بخوان به ما یاد بدن سگ پارس می کنه !!!

سلام

ممکن است ریشه این رسم الخطی که پ ، چ ، ژ و گ در ان است را بفرمایید از کجا امده ایا میتوانید یک کتیبه یا نوشته با این رسم الخط قبل از اسلام را بیاورید .

مدیحه سرایه مهدی;216268 نوشت:
1-نفر =میدونیم ما ایرانیها وقتی بخوایم خودمونو صدا کنیم و یا شمارش کنیم از واحدی به نام نفر استفاده میکنیم در حالی که باید اینو بدونیم که همین کلمه در زبان عربی واحد شمارش شتر هست و اونا برای شمردن تعداد انسان ها از واحد تن استفاده میکنن


لفظ نفر برای شتر و انسان بدین دلیل استفاده میشده که ارزش این حیوان نزد اعراب زیاد بود.

این لفظ را برای خودشان هم بکار میبرده و می برند چنانکه در تواریخ و احادیث مشهود است:

حديث مر النبي صلى الله عليه وسلم في نفر من أصحابه وصبي في الطريق فلما رأت أمه القوم خشيت على ولدها . . . . الحديث ( 3 : 235 ، 104 ) عن الأنصاري وابن أبي عدي كلاهما عنه به...

إِطراف المسنِد المعتلي بأَطراف المسنَد الحنبلي
المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى : 852هـ)

3105 - حديث : بعثنا رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إلى إضم ، فخرجت في نفر من المسلمين فيهم أبو قتادة الحارث بن ربعي ومحلم بن جثامة ... .

إطراف المُسْنِد المعتَلِي بأطراف المسنَد الحنبلي
المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى : 852هـ)

3502 - أَخْبَرَنَا عَلِىُّ بْنُ حُجْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ مُسْهِرٍ عَنِ الأَجْلَحِ عَنِ الشَّعْبِىِّ قَالَ أَخْبَرَنِى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِى الْخَلِيلِ الْحَضْرَمِىُّ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ بَيْنَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ مِنَ الْيَمَنِ فَجَعَلَ يُخْبِرُهُ وَيُحَدِّثُهُ وَعَلِىٌّ بِهَا فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَتَى عَلِيًّا ثَلاَثَةُ نَفَرٍ يَخْتَصِمُونَ فِى وَلَدٍ وَقَعُوا عَلَى امْرَأَةٍ فِى طُهْرٍ. وَسَاقَ الْحَدِيثَ.

سنن النَسائي
المؤلف : أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي الخراساني، النسائي

و....

[="Tahoma"]

مدیحه سرایه مهدی;216268 نوشت:
سلام
به سلامتی اولین موضوع رو اینجا زدم (خب دیگه شروع میکنم)
((ابن موضوعی رو که اینجا میونیسم سره یه بحث با دبیر شیمیمون فهمیدم و بعد از گشت و گذار در اینترنت فهمیدم واقعیه نمونش ویکی پدیایه فارسی))

اگه از بحث های دیگه مثل اتش زدن کتابها به دست مسلمانان عرب در زمان حمله به ایران
و... بگذریم میبینم که اونا خسارت های فرهنگیه دیگه ای به فرهنگ ما زدن((پارسیان))

نمونش...

میدونیم که فارسی از اول فارسی نبوده به دلیل نداشتن جروف پ ژ گ چ در زبان اعراب پس از حمله به ایران به این شکل در اومده و در اصل پارسی بوده
یا چیزای دیگه
اینم بگم که هر کشور برای اینکه بتونه کشور دیگه ای رو به دست بیاره باید روحیه ی افراد اون کشور رو تضعیف کنه و اونا رو خرد نشون بده که این موضوع کاملا بارزه
خب من به ترتیب چیزایی رو که میدونم بعد ازمینویسم
1-نفر =میدونیم ما ایرانیها وقتی بخوایم خودمونو صدا کنیم و یا شمارش کنیم از واحدی به نام نفر استفاده میکنیم در حالی که باید اینو بدونیم که همین کلمه در زبان عربی واحد شمارش شتر هست و اونا برای شمردن تعداد انسان ها از واحد تن استفاده میکنن

2-غذا=ما از این کلمه که در ایران بعد از حمله ی اعراب مسلمان بوده استفاده میکنیم و قبلشو نمیدونم که چی بوده مثل کلمات دیگه که انگار اونا در زبان ما به کلی حذف کردن!!و این ها رو جانشین اونا کردن غذا در ایران به معنی خوردن و اشامیدنه در حالی که در عربی ((بعد از بحث سر کلاس در این مورد فهمیدم که به معنی نوشخواره شتره اما حالا که گشتم میبینم که بدتره!! ))به معنی ادرار شتره

3پارس سگ=نمیدونم شاید این مورد ماله زمان مسلمانان نبوده اما به حرحال وارد زبان شیرین ما شده و اگه هم دقت کنید میبینید که این پارس همون پارسیان(ایرانیان)زمان اعراب بودن

باید بدونید که من قصدم انتقاد بود نه چیزای دیگه انتقاد از اینکه همین اعراب که الان این شدن
قبلا گرفتن ایران یکی از ارزوهای بزرگشون بوده و این برای ما که یک ایرانی هستیم خیلی بده
با تشکر از همه ی دوستان و در اخر ببخشین که چند روزی نبودم و اینکه بازم کمتر میام چون امتحانم نهاییه

با سلام

جناب مديحه سرايه مهدي

قبل از اينكه پيرامون دروغ بزرگ آتش زدن كتابخانه هاي ايران توسط اعراب مسلمان مطالبي خدمت شما عرض كنم،درباره مطالبي كه به گفته خودتان از باب انتقاد به اعراب بيان كرده ايد،لازم است يادآوري كنم كه براي انتقاد لازم است دلايل مستندي ارائه كرد،ولي شما اين انتقادات را صرفاً از روي احتمال و شايد و بايد طرح كرده ايد،كه چيز شايسته اي نيست.

اما درباره اين تهمت بي اساسي كه برخي به اعراب مسلمان نسبت داده اند،مطالبي عرض مي كنم:

اين موضوع از جمله مسائلي است که عده اي با طرح آن در پي بد نام کردن مسلمانان و مخالف علم و دانش نشان دادن اسلام و مسلمانان هستند، در اطراف اين مسئله كه واقعا در ايران كتابخانه ‏ها بوده و تاسيسات‏ علمي از قبيل دبستان و دبيرستان و دانشگاه وجود داشته و همه بدست‏ مسلمانان فاتح به باد رفته است ، آن اندازه گفته و نوشته‏ اند كه براي‏ برخي از افراد ايراني كه خود اجتهادي در اين باب ندارند كم كم به صورت‏ يك اصل مسلم در آمده است .

اما واقعیت این است که در مورد كتابسوزي ايران برخي قرائن خارجي در كار است که نادرست بودن این موضوع را تأیید می کند:
يكي اينكه اساساً تاريخ وجود كتابخانه‎اي را در ايران ضبط نكرده است، بر خلاف كتابخانه اسكندريه كه وجود چنين كتابخانه‎اي در سالهاي ميان سه قرن قبل از ميلاد تا حدود چهار قرن بعد از ميلاد قطعي تاريخ است. اگر در ايران كتابخانه هائي وجود مي‎داشت، فرضاً سوختن آنها ضبط نشده بود، اصل وجود كتابخانه ضبط مي‎شد، خصوصاً با توجه به اينكه مي دانيم اخبار ايران و تاريخ ايران بيش از هر جاي ديگر در تواريخ اسلامي بوسيلۀ خود ايرانيان يا اعراب ضبط شده است.

ديگر اينكه در ميان ايرانيان يك جريان خاص پديد آمد كه ايجاب مي‎كرد اگر كتابسوزي در ايران رخ داده باشد حتماً ضبط شود و با آب و تاب فراوان هم ضبط شود و آن جريان شعوبيگري است. شعوبيگري هر چند در ابتدا يك نهضت مقدس اسلامي عدالتخواهانه و ضد تبعيض بود، ولي بعدها تبديل شد به يك حركت نژاد پرستانه وضد عرب. ايرانيان شعوبي مسلك، كتابها در مثالب و معايب عرب نوشتند و هرجا نقطه ضعفي از عرب سراغ داشتند با آب و تاب فراوان مي‎نوشتند و پخش مي‎كردند: جزئياتي از لابلاي تاريخ پيدا مي‎كردند و از سير تا پياز فروگذار نمي‎كردند.اگر عرب چنين نقطه ضعف بزرگي داشت كه كتابخانها را آتش زده بود، خصوصاً كتابخانه ايران را، محال و ممتنع بود كه شعوبيه كه در قرن دوم هجري اوج گرفته بودند و بني‎العباس به حكم سياست ضد اموي و ضد عربي كه داشتند به آنها پر و بال مي‎دادند درباره‎اش سكوت كنند، بلكه يك كلاغ را صد كلاغ كرده و جار و جنجال راه مي‎انداختند، و حال آنكه شعوبيه تفوّه به اين مطلب نكرده‎اند و اين خود دليل قاطعي است بر افسانه بودن قصه كتابسوزي ايران.

نکته مهم و قابل توجّه این است که تا قرن هفتم هجري يعني حدود ششصد سال بعد از فتح ايران و مصر ، در هيچ مدركي ( چه اسلامي وچه غير اسلامي) سخن از كتابسوزي مسلمين نيست. براي اولين بار درقرن هفتم اين مساله طرح مي‎شود. كساني كه طرح كرده‎اند اولاً هيچ مدرك و مأخذي نشان نداده‎اند و طبعا از اين جهت نقلشان اعتبار تاريخي ندارد، و اگر هيچ ضعفي جز اين يك ضعف نبود، براي بي اعتباري نقل آنها كافي بود.ابن خلدون هم كه شما اين دروغ تاريخي را از ايشان نقل كرده ايد،متوفاي سال 808 هجري قمري است.

تازه همه آنها به استثناي ابوالفرج و قفطي، وجود شايعه‎اي را بر زبانها روايت كرده‎اند نه وقوع حادثه را، و در شريعت روايت و قانون نقل تاريخي، هرگاه مورخ به جاي نقل حادثه‎اي، «بر سر زبانها بودن» آن حادثه را نقل كند، به جاي آنكه بگويد چنين حادثه‎اي واقع شده بگويد «گفته مي شود چنين حادثه اي واقع شده» نشانۀ اين است كه حتي خود گوينده اعتمادي به وقوع آن حادثه ندارد.

پرسش:
آیا ماجرای کتابسوزی مسلمانان در ایران و وارد کردن عبارات توهین آمیز در زبان فارسی صحت دارد؟ مثلاً کلمه غذا که به معنای ادرار شتر و نفر که واحد شمارش شتر می باشد را در زبان فارسی وارد کردند؟


پاسخ:

قبل از بیان مطالبی در رد ادعای کتابسوزی در مورد ادعای شما در مورد وارد کردن عبارات توهین آمیز در زبان فارسی نکاتی عرض می کنیم:
اولاً لازم بود ادعای خودتان را با ذکر سند و منبع بیان می کردید.حال آنکه هیچ منبعی ارائه نکرده اید.

ثانیاً مراجعه به منابع عربی و بررسی کاربرد این عباراتی که بیان کرده اید،ثابت می کند که هیچ معنای اهانت آمیزی ندارند. بعنوان مثال در مورد عبارت «نفر» که مدعی شده اید واحد شمارش شتر بوده است،واقعیت این است که اعراب برای انسان، شتر و درخت خرما از واحد شمارش نفر استفاده می‌کنند.

3105 - حديث : بعثنا رسول الله(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) إلى إضم ، فخرجت في نفر من المسلمين فيهم أبو قتادة الحارث بن ربعي ومحلم بن جثامة ... .(1)

واژه غذا نیز از همین دسته است. واژه‌ای که در زبان عربی به معنای خوراک می‌باشد «غِذاء» بر وزن «فِعال» و همگون با «نِساء» است، که جمع آن «اغذیه» و عمل به آن «تغذیه» گفته می‌شود. چنان چه در معروف‌ترین کتاب لغت عرب به نام «المنجد» و نیز «فرهنگ جامع عربی به فارسی» نیز به همین معنا [غِذاء - اَغْذِيَة: خورش، طعام، پرورش] آمده است.
خود واژه غذاء را عرب هم به كار می برد و کلمات (غذاء ، طعام و أكل) هر سه به معنای خوراك هستند. یعنی كلمه غذا هم در فارسی و هم در عربی به كار می رود و واژگان تغذیه و مغذّی و أغذیة و... همه از غذاء گرفته شده اند. خود عرب هم به غذا غذا می گوید.
پس، اگر ما در گویش مصطلح خود به جای کسره، از فتحه استفاده کرده‌ایم و همزه‌ی آخرش را نیز انداخته‌ایم و به جای «غِذاء»، «غّذا» می‌گوییم، ربطی به عرب‌ها و دشمنی‌شان با پارس‌ها ندارد.

اما در مورد ادعای کتابسوزی مسلمانان باید گفت:
اين موضوع از جمله مسائلي است که عده اي با طرح آن در پي بد نام کردن مسلمانان و مخالف علم و دانش نشان دادن اسلام و مسلمانان هستند، در اطراف اين مسئله كه واقعا در ايران كتابخانه ‏ها بوده و تاسيسات‏ علمي از قبيل دبستان و دبيرستان و دانشگاه وجود داشته و همه بدست‏ مسلمانان فاتح به باد رفته است ، آن اندازه گفته و نوشته‏ اند كه براي‏ برخي از افراد ايراني كه خود اجتهادي در اين باب ندارند كم كم به صورت‏ يك اصل مسلم در آمده است .

اما واقعیت این است که در مورد كتابسوزي ايران برخي قرائن خارجي در كار است که نادرست بودن این موضوع را تأیید می کند:
يكي اينكه اساساً تاريخ وجود كتابخانه‎اي را در ايران ضبط نكرده است، بر خلاف كتابخانه اسكندريه كه وجود چنين كتابخانه‎اي در سال هاي ميان سه قرن قبل از ميلاد تا حدود چهار قرن بعد از ميلاد قطعي تاريخ است. اگر در ايران كتابخانه هائي وجود مي‎داشت، فرضاً سوختن آنها ضبط نشده بود، اصل وجود كتابخانه ضبط مي‎شد، خصوصاً با توجه به اينكه مي دانيم اخبار ايران و تاريخ ايران بيش از هر جاي ديگر در تواريخ اسلامي بوسيلۀ خود ايرانيان يا اعراب ضبط شده است.
ديگر اينكه در ميان ايرانيان يك جريان خاص پديد آمد كه ايجاب مي‎كرد اگر كتابسوزي در ايران رخ داده باشد حتماً ضبط شود و با آب و تاب فراوان هم ضبط شود و آن جريان شعوبيگري است. شعوبيگري هر چند در ابتدا يك نهضت مقدس اسلامي عدالت خواهانه و ضد تبعيض بود، ولي بعدها تبديل شد به يك حركت نژاد پرستانه وضد عرب. ايرانيان شعوبي مسلك، كتابها در مثالب و معايب عرب نوشتند و هرجا نقطه ضعفي از عرب سراغ داشتند با آب و تاب فراوان مي‎نوشتند و پخش مي‎كردند: جزئياتي از لابلاي تاريخ پيدا مي‎كردند و از سير تا پياز فروگذار نمي‎كردند.اگر عرب چنين نقطه ضعف بزرگي داشت كه كتابخانها را آتش زده بود، خصوصاً كتابخانه ايران را، محال و ممتنع بود كه شعوبيه كه در قرن دوم هجري اوج گرفته بودند و بني‎العباس به حكم سياست ضد اموي و ضد عربي كه داشتند به آنها پر و بال مي‎دادند درباره‎اش سكوت كنند، بلكه يك كلاغ را صد كلاغ كرده و جار و جنجال راه مي‎انداختند، و حال آنكه شعوبيه تفوّه به اين مطلب نكرده‎اند و اين خود دليل قاطعي است بر افسانه بودن قصه كتابسوزي ايران.
نکته مهم و قابل توجّه این است که تا قرن هفتم هجري يعني حدود ششصد سال بعد از فتح ايران و مصر ، در هيچ مدركي ( چه اسلامي وچه غير اسلامي) سخن از كتابسوزي مسلمين نيست. براي اولين بار درقرن هفتم اين مساله طرح مي‎شود. كساني كه طرح كرده‎اند اولاً هيچ مدرك و مأخذي نشان نداده‎اند و طبعا از اين جهت نقل شان اعتبار تاريخي ندارد، و اگر هيچ ضعفي جز اين يك ضعف نبود، براي بي اعتباري نقل آنها كافي بود.ابن خلدون هم كه شما اين دروغ تاريخي را از ايشان نقل كرده ايد،متوفاي سال 808 هجري قمري است.
تازه همه آنها به استثناي ابوالفرج و قفطي، وجود شايعه‎اي را بر زبانها روايت كرده‎اند نه وقوع حادثه را، و در شريعت روايت و قانون نقل تاريخي، هرگاه مورخ به جاي نقل حادثه‎اي، «بر سر زبانها بودن» آن حادثه را نقل كند، به جاي آنكه بگويد چنين حادثه‎اي واقع شده بگويد «گفته مي شود چنين حادثه اي واقع شده» نشانۀ اين است كه حتي خود گوينده اعتمادي به وقوع آن حادثه ندارد.(2)

پی نوشتها:
(1). إطراف المُسْنِد المعتَلِي بأطراف المسنَد الحنبلي،المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى : 852هـ)
(2). منبع جهت مطالعه بیشتر: خدمات متقابل اسلام و ایران،شهید مطهری.

موضوع قفل شده است