من در قبال دختر و پسر همسايه مون چيكار كنم؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من در قبال دختر و پسر همسايه مون چيكار كنم؟

موضوع بع اين شكله كه همسايه روبروي ما يه دختر 2 سال كوچيكتر از من و همسايه ي ديوار به ديوارشون يه پسر 1 سال كوچيكتر از من داره.
من خيلي وقت ها ديدم كه اين دو تا توي محله با هم حرف ميزنن و من هم چيزي نميگم.
به نظرتون برم به مامان يا باباشون بگم؟
معمولا به خودم ميگم به من چه؟ خودشون مسئول دارن در ضمن اكثر مردم محله ديدنشون و كسي چيزي نگفته!

سلام دوست گرامی.اگر بنده جای شما بودم از آنجایی که میدانم عاقبت این کار چیست حتما این موضوع را به پدر و مادرشان اطلاع میدادم و اگر شرایط به گونه ای بود که خودم نتوانستم بگویم به یک شخص قابل اعتماد میگفتم که به آنها بگوید.آنوقت اگر خانواده نسبت به این قضیه بی اهمیت بودند دیگر به من ربطی ندارد.

eslamh;215965 نوشت:
سلام دوست گرامی.اگر بنده جای شما بودم از آنجایی که میدانم عاقبت این کار چیست حتما این موضوع را به پدر و مادرشان اطلاع میدادم و اگر شرایط به گونه ای بود که خودم نتوانستم بگویم به یک شخص قابل اعتماد میگفتم که به آنها بگوید.آنوقت اگر خانواده نسبت به این قضیه بی اهمیت بودند دیگر به من ربطی ندارد.

آخه بيچاره مادر دختره هرروز صبح ميبردش مدرسه تا مزاحمش نشن ولي به من گفتن جلوي مدرسه ش با پسرها گپ ميزنه. تازه يه بار خودم يه پسر رو ديدم اوده در خونشون! ولي داشتم ميرفتم مسجد و دير هم بود كاري نكردم.
در ضمن گفتم كه خيلي از بزرگان محله از جمله زن عموي من كه همسايه مونه هم ميدونه ولي كسي نميگه واسه همون من ميترسم پا پيش بذارم يه وقت بگن به تو چه؟ يا بيان به مامانم بگن اون موقع اوضاع خراب ميشه ولي من نگرانم واسه هر دوتاشون مخصوصا دختره چون اگه اينطوري ادامه بده عاقبتش هموني ميشه كه شما فكر ميكنيد!!!!!

با خود دختر صحبت کنی بهتر نیست .... البته نه با ترسوندنش .... کمی گفتگوی منطقی بکنی و بعد ببینی صلاح کار تو چیه ....

bossm;216308 نوشت:
با خود دختر صحبت کنی بهتر نیست .... البته نه با ترسوندنش .... کمی گفتگوی منطقی بکنی و بعد ببینی صلاح کار تو چیه ....

امر ديگه اي نيست؟؟
من ميخوام يكي ديگه به گناه نيفته بعد خودم بيام گناه كنم؟؟
آخه من نميخوام كاملا موضوع رو باز كنم ولي كمي هم ميگم :
تازگي ها همون پسر كه باهاش صحبت ميكنه(من هم بعلت همسايگي و هم سني سلام عليكي دارم) به پسر عموم گفته كه دختره بهش نامه اي نوشته و گفته من ميخوام دختر خوبي بشم ولي نميشه فقط بايد منو با سعيد ( يعني من ) و ميثم (همسايه ي ديگرمون كه پسر خوب و مومني هست ) دوست كني كه اون برميگرده به دوران بچگي (10 , 11 سالگي كه باهم بازي ميكرديم و انگار از اون موقع هم ...
خوب فكر ميكنيد اگه من اين كار رو بكنم كه نميكنم دختر خوبي ميشه؟؟؟
نظر من اينه كه بايد يه ريش سفيد محل با والدينش صحبت كنن چون يه موضوع هاي ديگري هم هست كه حياي عمومي اجازه نميده بگم و برا ي دختر 14 ساله خيلي زوده.
بايد متوقفش كرد.
براي اين متوقف كردن يه راه حل بديد لطفا.


با سلام و احترام

فعلا صبر کنید
به نظرم اصلا درست نیست که خودتون مستقیم وارد ماجرا بشین.

ان‌شاءالله به زودی کارشناسان گرامی پاسخ‌گوی سوال شما خواهند بود.

ديوانه ي عشق حسين;216306 نوشت:
من ميترسم پا پيش بذارم يه وقت بگن به تو چه؟ يا بيان به مامانم بگن اون موقع اوضاع خراب ميشه ولي من نگرانم واسه هر دوتاشون مخصوصا دختره چون اگه اينطوري ادامه بده عاقبتش هموني ميشه كه شما فكر ميكنيد!!!!!

به نام خدا

سلام اخوی
چه خوبه که به فکر دیگران هستی :Gol:
حالا تا کارشناسا نیومدن :
خودت میتونی به مادرت بگی که اگه صلاح دونستن اقدام کنن؟ رو در واسی داری با مادرت ؟

در مورد دوست شدنتون با دختر هم که خودت ماشاالله میدونی که چه ایراداتی داره پس دیگه لازم نیست ما چیزی بگیم برادر . ماشاالله خودت آقایی

حق یارت باشه

سلام
اصلا مستقیم وارد نشو اگه خواستی هم به والدینشون خبر بدی از بزرگتر ها کمک بگیر
موفق باشی
یا حق

مگه صحبت با دختر هم جدیدا گناهه ! شما کلا از خودت شک داری ! این همون نهی از منکر دیگه ! منتظر جواب پاسخگو باشی بهتره ....

سلام
در اين مورد بهتره از شيوه هاي غيرمستقيم كمك بگيريد
1- توجيه كردن زن عمو تا ابتدا با دختر و بعد اگر جواب نداد با مادر ايشان را با مقدمه سازي آگاه كند.
2- اگر مادرتان يا خواهرتان با دختر راحت هستند از آنها كمك بگيريد و اگر نه از آنها كمك بگيريد تا با مادرش صميمانه صحبت كنند تا با ظرافت مانع شود.
3- تماس به پسر به صورت ناشناس و گفتن موضوع كه اگر ادامه دهد به خانواده دختر مي گيد
4- تماس به خانواده دختر (در آخرين مرحله اگر مراحل بالا جواب نداد. البته به گونه اي نباشد كه آنها تند با دختر برخورد كنند و زمينه انحراف دختر را با رفتارهاي پرخاشگرانه فراهم كنند اگر نمي توانيد ثواب كنيد توصيه مي كنم كباب هم نكنيد در اينجا)
5- نوشتن نامه به والدين
6 نوشتن نامه به معلم دختر و در خواست كمك از او (به شكل ناشناس)
تقويت معنويت
اگر خواهر يا مادرتان مي توانند با ايشان دوست شوند اين كار را انجام دهند و ايشان را نسبت به مسائل معنوي و خطرات اين دوستي ها راهنمايي كنند مهم ترين خطر نگاه بد همسايه ها به جنين دختري كه در غياب والدين با كسي دوست مي شود

ديوانه ي عشق حسين;216306 نوشت:
آخه بيچاره مادر دختره هرروز صبح ميبردش مدرسه تا مزاحمش نشن ولي به من گفتن جلوي مدرسه ش با پسرها گپ ميزنه. تازه يه بار خودم يه پسر رو ديدم اوده در خونشون! ولي داشتم ميرفتم مسجد و دير هم بود كاري نكردم.

با سلام
به نظر من اگه مامانه میتونست داخل مدرسه هم می رفت تا دختر 14 ساله اش رو کنترل کنه !!
آیا به نظر شما اگه به هر نحوی مادرش متوجه بشه ، اونوقت با اون چه برخوردی میکنه؟
آیا فکر نمی کنید که دلیل این ارتباط و مخفی کاری اون از مادری که میتونست محرم راز یک دختر باشه همین کنترلهای الکی نیست؟
آیا فکر می کنید که اگه مادر از دوستی اون با همسایشون جلوگیری کنه ، دیگه اون دختر خوبی میشه؟ یا نتیجه برعکس خواهد بود و بیشتر تو لاک مخفی کاری فرو میره و دیگه تو خیابون و جلوی مدزسه با کسی گپ نمیزنه و میره یه جائی که دیگه کسی نبینه و اونجا میشینن و حسابی گپ میزنن !!
میخواید بدونید نتیجه راهکارهای 6-1 کارشناس محترم چیه : اینه ببینید:
مادر میاد تو خونه و جیغ و داد راه میندازه : ای خاک برسر من که اینچنین دختری بزرگ کردم
کاش می مردم اینچنین روزهائی رو نمیدیدم
کاش زمین دهن باز می کرد و من و میخورد
حیف اون همه زحمتی که برات کشیدم
حیف اون روزهائی که بهت تو مجلس امام حسین ع شیر میدادم
حیف اون تربت.......
حیف
حیف
که چی شده دختری با پسری صحبت کرده
.
.
.
.
به نظر من آخرین پیام کارشناس از همه بهتره :
حامی;217292 نوشت:
اگر خواهر يا مادرتان مي توانند با ايشان دوست شوند اين كار را انجام دهند و ايشان را نسبت به مسائل معنوي و خطرات اين دوستي ها راهنمايي كنند

ولی از همه مهمتر اینه که برن رو مخه مادره کار کنن که چرا اون و جامعه از جمله خود معلمینی که قبلا که میتونستن حتی نمیذاشتن یه دانش اموز مقنعه سفید سر کنه و حالا اجبار میکنن که مانتوی صورتی بپوشن تا خدا نکرده عقده ای نشن.......یاد اون روزا بخیر که ناظم و مدیر با یک متر یا خطکش جلوی در مدرسه وای میستادن و پاچه شلوار بچه ها رو سانت میزدن که نکنه از 25 کمتر بشه و اونا برن جهنم
بله حالا بیان و جمعش کنن
بله برادران و خواهران باید دید که به این موجود معصوم چه ورودیهائی دادیم که حالا خروجیش این شده.

hamid40;217316 نوشت:

یاد اون روزا بخیر که ناظم و مدیر با یک متر یا خطکش جلوی در مدرسه وای میستادن و پاچه شلوار بچه ها رو سانت میزدن که نکنه از 25 کمتر بشه و اونا برن جهنم
بله حالا بیان و جمعش کنن
بله برادران و خواهران باید دید که به این موجود معصوم چه ورودیهائی دادیم که حالا خروجیش این شده.

یاد آن روزها به شر !!

همان دسته گل ها را به آب داده ایم که این قضایا در جامعه مان حتی از بعضی کشورهای غیراسلامی هم بیشتر شده است .

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت !

موضوع قفل شده است