« طلاق عاطفی » چرا ؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
« طلاق عاطفی » چرا ؟

به نظرتون چرا دو نفر که نمی تونن همدیگرو تحمل کنند حاضر میشن تا آخر عمر زیر یه سقف زندگی کنن؟

سلام
گاهی یک سری مصلحت ها مانع میشه... ولی حد داره... فوق فوقش اگه معایب و مشکلات جدایی بیشتر از ادامه ی زندگی فعلیه و قراره دو نفر که نمیتونن هم دیگه رو تحمل کنن با هم زندگی کنن... لازمه عین کیلومتر ماشین که صفرش میکنیم... توسط هم دیگه یا یه مشاور و راهنما خیلی چیزا رو صفر کنن و دوباره زندگی رو شروع کنن... هر چی باشه زنده اند و آدم زنده زندگی میخواد... باید روی خودشون کار کنن
به هر حال شاید مقطع ای افراد مجبور به تحمل بشن ولی نباید این اجبار و تحمل رو به عنوان چیزی که مابقی عمر باهاش رو برو هستند بپذیرند

آیا مشکلات ازدواج قابل پیش بینی است؟ نشانه های آن چیست؟
بار دوم است که ازدواج کرده ام نگران هستم مبادا روزی این رابطه مشترک به بن بست برسد.می دانم چون قبلاً مزه طلاق را چشیده ام این نگرانی به سراغم آمده است. در ازدواج قبلی فکر می کردم هیچ مشکلی نداریم تا اینکه یکروز شوهرم گفت در کنار من خوشبخت نیست و از من جدا شد.این جدایی برای من شکست بزرگی بود چون قبل از آن فکرش را هم نمی کردم که مشکلی داریم.بنابراین نمی خواهم ماجرا دوباره تکرار شود. علیرغم اینکه از کشمکش و مشاجره تنفر دارم، میل ندارم در دنیای خیالی زندگی کنم.آیا راهی وجود دارد که به مشکلات پی ببرم قبل از اینکه بتوانند به زندگی مشترک ما آسیب برسانند؟

- شما درست فکر می کنی، ازدواج یکشبه فرو نمی پاشد بعضی نشانه های آگاه کننده خبر از وجود مشکل در رابطه زناشویی می دهند.این نشانه ها را باید جدی بگیرید و هر چه زودتر این نشانه ها را تشخیص بدهید، شانس بیشتری خواهید داشت تا با حل مسئله نه تنها زندگی مشترکتان را حفظ کنید بلکه به آن استحکام بیشتری هم ببخشید.برای اینکه از خطر فروپاشی دوری کنید راه

272




حل ساده ای وجود دارد و آن شناختن چهار مرحله بحرانی در زندگی است که آنها عبارتند از:

  1. ایستادگی
  2. -خشم
  3. -امتناع
  4. -عقب راندن و سرکوب،
که هر کدام را جداگانه بررسی می کنیم و شما اگر در حال حاضر مشکلی در زندگی زناشویی دارید، متوجه خواهید شد که در چه مرحله ای هستید.حتی شما می توانید ازدواج قبلی خود را هم با این چهار کلمه تطبیق دهید تا متوجه شوید واقعاً چهار مرحله ی بحرانی می تواند سرانجام منجر به فروپاشی رابطه مشترک گردد.


- کلمه اول یعنی ایستادگی را بررسی می کنیم.
تنش بین زن و شوهر اولین مرحله ایجاد بحران است. تنش یک موضوع طبیعی است که زن و شوهرها تجربه می کنند. مسئله را بررسی می کنند و با حل آن زندگی ادامه می یابد آنچه که زندگی را به خطر می اندازد تحمل عوامل تنش زاست.ممکن است در زندگی برخی مواردِ کم اهمیت مزاحم آرامش باشند. او حوله را روی فرش بیندازد.او با تلفن خیلی حرف می زند.دیروز چیزی گفت که رنجیدم؛اینها باعث فروپاشی زندگی نیست اما راهی را که برای برخورد با این موضوع انتخاب می کنیم عاقبت در زندگی مشکل ایجاد می کند. اکثر ما آن را تحمل می کنیم و نادیده می گیریم و وانمود می کنیم مشکلی پیش نیامده و اشتباهی صورت نگرفته است. شما با خودتان می گویید: (سر هیچی نباید ناراحت شوم)، (خیلی سخت گیر هستم)، (چیزی نگویم که ناراحت شود).لذا در مورد موضوع صحبت نمی کنید و رفتار او مکرراً تکرار

273




می شود شما آن را تحمل می کنید.این تحمل و مقاومت روز به روز زیادتر می شود تا آنجا که روزی از این همه تحمل و ایستادگی خشمگین می شوید، حالا در مرحله دوم بحران هستید.


- عصبانیت: وقتی که به مدت طولانی موضوعات مختلف را تحمل کردی،کم کم تعداد وضعیتهایی که باید آن را تحمل کنی، زیاد می شود تا جایی که تو را عصبانی می کند و مرحله عصبانیت فرا می رسد. در مرحله دوم شما علاوه بر اینکه آزرده ای، عصبانی هم هستی در نتیجه رفتارت عوض می شود.
در مورد موضوعی که در مرحله اول می گفتی: (کاش او هر جا که می رویم آن داستان احمقانه را تعریف نکند).
در مرحله دوم چنین می گویی:(از آن داستان احمقانه متنفرم اگر یکبار دیگر بشنوم، فریاد می زنم). به اختلاف بین دو جمله دقت داری؟
وقتی خشم، ناکامی، اندکی بی مهری و فاصله نسبت به همسرت را حس کنی در مرحله دو هستی. البته بسته به مورد، عصبانی می شوی ولی در تمام ساعات شبانه روز خشمیگین نیستی.خیلی وقتها حس می کنی صمیمیت و نزدیکی بین تو و همسرت وجود دارد. اما تمایل داری بیشتر انتقاد کنی. حتی اگر نیاز باشد از خودت هم انتقاد خواهی کرد.
این را هم بدان تغییر در رابطه جنسی، نشانه ی مهم ورود به مرحله دوم می باشد.

274




شما وقتی از کسی عصبانی باشی در او جاذبه و گیرایی نمی بینی چون خشم، عشق را نابود می کند، احساس می کنی کمی بی علاقه هستی و میل جنسی کمتری را در خود حس می کنی. اگر مسئله را حل نکنی عصبانیت رشد می کند، زیاد می شود و به امتناع تبدیل می گردد و به مرحله سوم میرسی.

- امتناع: با جدایی همراه است، یعنی اینکه بین تو و همسرت از نظر عاطفی دیواری وجود دارد. با هم ارتباط ندارید حتی ممکن است هنوز با هم زندگی کنید اما قلبهایتان از هم جداست.دو مرحله تحمل و عصبانیت اجازه نمی دهد که با او رابطه عاطفی داشته باشی. شما کناره گیری می کنی و واکنشت را با مشاجره و انتقاد از همسرت به او نشان می دهی و حس می کنی افراد دیگر برایت جاذبه دارند. به جدایی و طلاق فکر می کنی و به طرف زندگی جدا از همسر کشیده می شوی.
بسیاری از زوجها که در مرحله سوم هستند خیلی بندرت همدیگر را می بینند اما هنوز انکار می کنند که مسئله ای در زندگی آنها وجود دارد. بعضی ها هم دوران غم انگیز را در این مرحله تجربه می کنند. مرتب تهدید می کنند که می خواهند جدا شوند و میزان زیانهای عاطفی و زخم زبانها را افزایش می دهند و در زندگی زناشویی، کج خلقی و بدرفتاری می کنند.
در مرحله امتناع،
به دلیل تنش زیادی که وجود دارد ارتباط جنسی به شدت کم می شود تا جایی که ممکن است شما او را فاقد جاذبه جنسی تصور کنید و با خود بگویید به خاطر مشغله ی زیاد

275




زندگی و بچه ها این رابطه رو به زوال است اما حقیقت این است: میل جنسی قربانی تحمل و عصبانیت شده است. بسیاری از ازدواجها در مرحله سوم از هم فرو می پاشند.
به هر حال اگر از هم جدا نشوید و اجازه بدهید که احساسات امتناع به طور فزاینده ادامه یابد در نهایت به مرحله 4 خواهید رسید که در این مرحله عقب راندن احساسات را تجربه خواهید کرد.
عقب راندن احساسات، وضعیت کرخت شدنِ احساسات است
.وقتی وارد این مرحله می شوید که از تحمل کردن، عصبانیت و امتناع، خسته شده اید و با موفقیت،هر احساسِ منفی را عقب می رانید و این کرختی را قبول می کنید تا راحت باشید.با خود می گویید: (اوضاع چندان بد نیست).(ما آنقدر پیر شده ایم که نمی توانیم رابطه عاشقانه داشته باشیم).(ما باید به خاطر بچه ها با هم زندگی کنیم) و در این صورت زندگی شما بدون عشق ادامه می یابد.
شما همانطور که تنشها را عقب راندید لذت و عشق را هم عقب راندید و آنها را در درون خود دفن کردید.عقب راندن احساسات از سه وضعیت قبلی خطرناکتر است، در این مرحله خودتان را گول می زنید، باور می کنید زندگی سالم و خوبی دارید. بارها چنین زوجهایی را دیده ام که مشکلات آنها بارز و قابل لمس بوده اما خودشان انکار می کردند که مسئله یا مشکلی دارند و مدعی بودند همه چیز رو به راه است. اگر مسئله ای هم بوده الآن وجود ندارد.

276




آنها در مرحله چهار رابطه جنسی ندارند. به نظر می رسد راضی هستند، ممکن است هرگز در مورد موضوعی بحث نکنند.نسبت به هم خیلی مؤدبانه رفتار می کنند، به گونه ای که زندگیشان ممکن است حسادت دیگران را برانگیزد.تا اینکه یکروز می شنوید آنها از هم جدا شده و طلاق گرفته اند. البته درک این مطلب برای شما غیر قابل قبول است چون آنها همیشه راضی به نظر می رسیدند و شما نمی دانستید که آنها واقعاً خوشحال نبودند.آنها احساسات خود را عقب رانده بودند و به زندگی زناشویی تظاهر می کردند. بنابراین متوجه وضعیت در مرحله 4 باش. به محض اینکه متوجه شدی بین تو و همسرت تنش وجود دارد احساس خود را با او در میان بگذار.

خیلی آسان می توان یک مشاجره ساده را حل و فصل کرد چون اگر حل نشود در طی زمان به معضل بزرگی تبدیل می شود که شاید به آسانی قابل حل نباشد. صبر نکن؛ موضوعات کوچک و کم اهمیت را چشم پوشی کن، مطمئن باشید حتی اگر زندگی مشترک در مرحله پیشرفته ی 4 باشد باز هم راهتان را پیدا می کنید تا عشق خود را دوباره زنده کنید.می پرسید چگونه؟
تمام تنشها را شناسایی کنید در مورد آنها با هم گفتگو داشته باشید و از وضعیت عصبانیت شفا پیدا کنید؛ آن وقت دیوار بین شما فرو می ریزد. (منبع قبلی)

277


مطالب زیبایی بود و جای تامل دارد

سلام
ممنون از جناب بهروز
بله به غير از تحليلي كه جناب بهروز قرار دادند

  1. در كشور ما در بسياري از مناطق و شهرها به خصوص روستاها و شهرهاي كوچك طلاق دادن قبيح شمرده مي شود و مردم تلاش مي‌كنند به هر زحمتي است زن و شهر را با هم سازش دهند.
  2. گاهي هم مصلحت ها و عوامل ديگري مداخله گر هستند و مانع طلاق مي شوند به عنوان نمونه در خانواده هايي كه فرزندي با بيماري رواني شديد مانند اسكيزوفرني يا معلوليت شديد ذهني يا جسمي وجود دارد والدين براي مراقبت از فرزندشان با هم كنار مي آيند.
  3. گاهي هم والدين تا بزرگ شدن فرزندان براي آسيب نديدن آنها با هم سازش تظاهري دارند
  4. گاهي هم ديدگاه هاي مذهبي مانع اقدام به ظلاق مي شود چون مي دانند كه طلاق منوفرترين حلال الهي است.
  5. گاهي هم اعتبار تصنعي و وجاهت نمايشي كه در ديد خانواده ها پيدا كرده اند مانع جدايي مي شود كه البته اين دوام ندارد.

اما
به هرحال نبايد اجازه دادن اختلاف ها ريشه بدواند و پايه هاي زندگي به تدريج سست شود بايد از همان ابتدا به تدريج مشكلاتي را كه بروز مي كند را با مذاكره، مطالعه و مشورت از بين برد.
اگر مشاوره رفتند و زير نظر مشاور ازدواج و خانواده رابطه ترميم نشد و با هم بودن خسارت داشت بهترين گزينه جدايي است.
چرا كه تحقيقات نشان مي دهد كه فرزندان با مشكلات رفتاري وبزهكاري كه از خانه اي آشفته بيرون مي آيند بيش از فرزندان مشكل دار و بزهكاري هستند كه حاصل طلاق اند.
موضوع قفل شده است